۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

خامنه ای مجوز مذاکره داده به احمدی نژاد؛ مشکل این است که امریکا اعتماد ندارد به شخصیت احمدی نژاد!

undefined

Stormy Sea in Étretat


1- یکی از ابهامات همیشگی خود من راجع بوده است به نوع عاطفۀ خامنه ای نسبت به احمدی نژاد.  هرچند که بسیاری دلایل را تاکنون نوشته ام مثل گره خوردن خودش و آبرویش به سرنوشت احمدی نژاد؛ و یا هم طبقۀ "فقیر اقتصادی" بودن با احمدی نژاد؛ ویا خود رسول انگاری فردی و لجبازی مشترک شخصیت این دو نفر را عامل مؤثر دانسته ام و ... یا حتی هنگامی که از تبیین مادی این نگاه وفادار خامنه ای به احمدی نژاد درمانده ام در پستی قدیمی تر رابطۀ خامنه ای و احمدی نژاد را به رابطۀ مولانا و شمس ماننده کرده ام. اما اعتراف می کنم که هنوز هم مطمئن نیستم که این عشق یکطرفۀ خامنه ای به احمدی نژاد بر کدام پایه از آنچه که گفته ام یا نگفته ام استوار است. و بهترین تعبیر را همان رابطۀ پدر و پسری به نتیجه رسیده ام که خود احمدی نژاد مدعی آن بوده است. به این معنا که خامنه ای هماره یک نگاه مراقبتی نسبت به احمدی نژاد دارد و حتی شورش های مقطعی او را جز سرکشی یک پسر خلف محبوب بیشتر اهمیت نداده است. ولی هر چه هست و نیست آنچه که قطعی است خامنه ای احمدی نژاد را با همۀ خصوصیاتش دوست دارد و علیه او اقدامی نکرده و بعید بنظر می رسد هم بکند.

2- و با استناد به این دلدادگی خامنه ای به احمدی نژاد است که می گویم بعید نیست که شروع به مذاکره با امریکا را خودش به فرزند معنویش داده باشد. یا اگر بهتر گفته باشم خواستۀ احمدی نژاد را زمین نینداخته و موافقت ضمنی و مشروط کرده باشد. این موضوع به این دلیل هم می تواند تقویت شود که واقعیت صحنۀ سیاسی هم خامنه ای را وا می دارد که حداقل در فکر خودش به جام زهر و عقب نشینی هم اندیشیده باشد. اما واقعیت صحنۀ سیاسی ایران امروز چیست که خامنه ای را وادار به اندیشیدن برای سازش کرده است:


الف- اوضاع اقتصادی اصلاً خوب نیست و با توجه به تحریم های شدید و هر روز پیش رونده هم تصویر امیدوار کننده ای نمی دهد در کوتاه مدت امسال. بنابراین نامحتمل نیست که اگر توان مدیریت از دست برود به آشوب ها و شورش های خیابانی منجر بشود. و آنوقت مخالفان داخلی و خارجی خامنه ای می توانند سوار این شورش ها بشوند و با نتیجۀ خطرناک ...تا حتی شبه سوریه!


ب- از نظر سیاسی اما وضع وخیم تر هم است. زیرا که علاوه بر مخالفان اعتدالیون و چپ های سابق علیه خامنه ای که مرتب اصرار دارند و اشاعه می دهند که از مسیر اشتباه فعلی برگردد؛ در میان حواریون جناح راست هم تقریباً آدم استخوان درشتی نمانده است که از موضع ایدئولوژیک مخالفت با غرب خامنه ای حمایت بکند. علت هم درست و واضح است. زیرا جناح راستی ها ترجیح می دهند که در منابع قدرت و ثروت و منزلت در اختیار انحصاری شان مجدداً شرکای سابق خود در جناح چپ و میانه را بپذیرند تا همۀ امتیازات بدست آمده را یکباره بر اثر شورش های داخلی یا جنگ خارجی از دست بدهند. اینان که اکثریت قریب به اتفاق شان سنین بازنشستگی را هم رد کرده اند به اندازه ای اندوخته دارند و برای نسل های بعدی خودشان هم ذخیره کرده اند که خیلی هم نیاز نداشته باشند به منابع جدید روز. برای آنان کافی است که وضعیت با ثبات باشد و ثروت و منزلت های تاکنون جمع کرده شان مورد تهدید واقع نشود.


پ- در چنین اوضاعی است که خامنه ای تنها فرد هیئت حاکمه است که می خواهد دشمنی با غرب را تداوم بدهد. لذا بدیهی است که در اوج تنهایی به گزینه ای مثل جام زهر هم فکر کرده باشد. و در اینجاست که پای احمدی نژاد و پروژۀ مذاکرۀ مستقیم با امریکا برای خامنه ای یک فرصت ایجاد می کند. به این معنا که با موافقت ضمنی با شروع این پروسه چند هدف را بدست می آورد:


پ1- اگر قرار است در نهایت با امریکا بنوعی سازش برسد چه کسی محق تر از احمدی نژادی که خامنه ای دوستش دارد و نمی خواهد او شکست خورده و لهیده از مسند قدرتش برکنار شود. در نظر داشته باشیم که اگر احمدی نژاد بتواند این پروژه را پیش ببرد هم جناح چپ و هم مدرن های ایران و هم مهمتر از همه همین اصولگرایان اینک دشمن خونی اش مجدداً او را حلوا حلوا خواهند کرد. گفتم که منافع صد در صدی شان در سازش با امریکاست.


پ2- اگر احمدی نژاد بانی مذاکرۀ موفق با امریکا بشود نوعی گشایش هم در جام زهر نوشی غیر مستقیم در اختیار خامنه ای قرار می دهد. به این معنا که خامنه ای با ژستی دموکراتیک و از سر عدم مداخله در راهبرد منتخب ملت می تواند سازش را از گردن مستقیم خودش تا حد قابل تحمل ساقط کند و قیافۀ ضد استکبار ایدئولوژیکش را یکباره هزینه نکند در این راه؛ بخاطر پرهیز از سرخوردگی هواداران تیفوسی.


پ3- با این پروژه - تازه فقط وقتی اجرا خواهد شد که اوباما مجدداً انتخاب شود - به شانس انتخاب مجدد اوباما کمک زیادی خواهد شد و چه کسی است که نداند خامنه ای یک اوبامای لیبرال را به یک رامنی محافظه کار ترجیح می دهد با همۀ تحریم هایی که وضع کرده. زیرا خامنه ای خودش یک راست ارتدکس است و از بی رحمی و قاطعیت و سرعت در عمل سیاستمداران راست شناخت دقیق دارد. و می داند که راست ها خیلی حوصلۀ لاس زدن ندارند در زمینه هایی مثل تحریم و بازهم تحریم و ... که منجر به کشته شدن سفید میلیونی می شود. آنان ترجیح می دهند یکدهم کشته های سفید تحریم را با خون و جنگ و سریع بکشند و برسند ته خط "کی چه کاره است". این نوع تفکر بضرر خامنه ایست چون در اینجا هدف مستقیم سقوط حاکمان است؛ در حالی که پروژه های تحریم معمولاً در نهایت به مرگ محکومان (ملت ها) می انجامد و نه سقوط حاکمان!


پ4- همانطور که گفتم تازه این خودش نوعی بازی دستگرمی است و تا شکل نهایی بگیرد زمان می برد و خامنه ای هر لحظه می تواند به عادت سیاستمدران هرجایی از یکطرف و به ابن الوقت بودن روحانیان همه جایی از طرف دیگر جر بزند و نظرش را در نیمه راه عوض کند.


3- و پرسش نهایی این است که آیا بعد از این همه جنجال این پروژه عملی خواهد شد و چقدر؟ باید بگویم که بنظرم عملی نخواهد شد زیرا احمدی نژاد حتی اگر موافقت خامنه ای را هم مستند نشان بدهد  بطرف امریکایی، از نظر تیپ شناسی فردی توسط دستگاه های امریکایی قابل اعتماد ارزیابی نخواهد شد و وقتی هم نمانده از دوران دولتش؛ لذا اوباما چنین قماری را نخواهد کرد. چون اگر ما مردم عادی ایران می دانیم بطریق اولی امریکایی های خواص رصد گر شخصیت احمدی نژاد هم می دانند که احمدی نژاد در حالیکه سیاستمدار عاقل و منطقی بنظر می رسد در همۀ گفتگوهایش با محافل سیاسی و اندیشه ای غرب؛ اما یکباره وقتی در جو پیروان و رهروان انبیایی - توده ها اعم از غربی یا شرقی - قرار می گیرد از خود بی خود می شود و شروع می کند به پرت و پلا گویی از انسان کامل و مدیریت جهان و این خزعبلات همیشگی! و می زند زیر میز بازی. و این ریسک خطرناک است. یا...هو

۴ نظر:

آقای مدرنیته گفت...

منم نظر بدم ؟

از ته قلب اوباما رو دوست دارم ولی از صمیم قلب آرزومندم رامنی پرزیدنت بشه، جنگ از بلاتکلیفی بهتره ! نه ؟

مانی گفت...

نه بهتر نیست ! جنگ همیشه بد ترین بد هاست.

ناشناس گفت...

نه

احمدی نژاد گفت...

اگر به تیم احمدی نژاد(و نه خود او به تنهایی )اعتماد وجود نداشت به هیچ عنوان و به هیچ طریق صحبت درباره ی مذاکره با آمریکا حداقل به این صورت کنونی مطرح نمی شد. اگر امروز از این مذاکرات می شنویم تنها و تنها بدلیل آماده سازی سامانه ی جمهوری اسلامی برای فرو خوردن شعارهای 34 ساله است(خصوصا آماده سازی آنان که نظامی یا که سیاسی و اقتصادی هستند و مردمی که طرفدار و پشتیبان قلبی این حکومت هستند و در عین حال از خطرات پیش آمده بکلی بی اطلاعند ) و مقدمه ای برای گامهای بعدی، و الا کدام آدم عاقلی است که نداند احمدی نژاد و تیمش "آرد خود را بیخته و الکش را آویخته"
یا هو...