1- مهمترین و خطرناک ترین و زشت ترین خبر امروز خبری در حوزۀ فلسفۀ سیاسی بوده است. آنجائیکه سایت مشرق گزارش کرده است که:
"فرمانده انتظامی صومعهسرا از دستگيري بیش از 150 دختر و پسر در یک پارتی شبانه در صومعهسرا خبر داد." (اینجا)2- متن خبر حاکی از آن است که تعدادی جوان گیلانی در تالاری بنام زیبای پامچال در صومعه سرا جمع شده اند و تحت عنوان مراسم عروسی - ادعای فرمانده پلیس منطقه - بشادی دسته جمعی پرداخته اند. این را داشته باشید تا دو تا نقل قول دیگر برای تان بنویسم و آنگاه با هم برویم به ژرفای "قفل کردگی" جامعه و ببینیم اصلی ترین درد امروز ایران که همۀ بدبختی های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و ورزشی و روان پریشی و نا امیدی و عدم پیشرفت و بیکاری و عدم توسعه و صدها درد بی درمان دیگرایران نازنین مان در کجا و چه مسألۀ ظاهراً بی اهمیت و مسخره ای ریشه دارد.
3- ابتدا دو جمله از حرف های سید حسن خمینی برای نیروی انتظامی می گذارم. این سخنان که مفصل است و همه خوب. بدیهیات عقلی و جامعه شناختی است که همۀ آدم ها چه بدانش و چه بفطرت می دانند و جامعه شناسان آن ها را خلاصه و فرموله کرده اند. اهمیت آن ها یکی به گویندۀ آن است که نوۀ خیمنی است و دیگری به "حضیضی که جامعه مان دچار است". زیرا گوینده اعتبار سیاسی دارد از جهت دودمانی و گفته اش اعتبار عقلانی دارد از جنبۀ دانش جدید. او می گوید:
4- حالا یک جمله هم از فرمانده نیروی انتظامی که بلافاصله پس از حرف های سید حسن - در مقبرۀ آیت الله خمینی - انجام شده در تهران نقل می کنم که بنوعی دهان کجی و پاسخ انتقاد علمی سید حسن هم است:خودتان لمس میکنید که مقابله با آنچه که برای جامعه بد شمرده میشود به راحتی آب خوردن است اما خدا نکند که یک چیز جرم دانسته شود، اما جامعه آن را جرم نداند. از روی یک پشت بام که جمع شد روی پشت بام بعدی باز هم خواهد بود زیرا افراد آن را بد و مشکل نمیدانند که بخواهند با پلیس همکاری کنند چون او کنترل غیررسمی را از درون خود برداشته است.
اینکه مردم به پلیس اعتماد داشته باشند و قبول داشته باشند که آنها بر اساس هنجارهای ذهنی جامعه حرکت میکنند، امر ارزشمندی است. در اینصورت اگر یک دزد وارد بازار شود، وقتی به تعبیر قدما یک "آجان" وارد شد فرار میکند زیرا میداند همه مخالف او هستند. پس بزرگترین سرمایه نیروی انتظامی این است که نظام، فرهنگ خود را به جماعت بقبولاند و تلاش کند جرمی را که با آن مقابله میکند، جامعه نیز جرم و بزه تلقی كند که در اینصورت جامعه همکاری خواهد کرد.(اینجا)
5- از سه نقل قولی که در بالا آوردم؛ اولی مشاهدات میدانی رفتار و مأموریت همه روزۀ پلیس ایران است. دومی واقعیت علمی و میدانی (تطابق ذهن و عین جامعه در هر موضوع سیاسی واجتماعی و فرهنگی تنها ضامن موفقیت در آن است) درهمۀ جوامع بشری است. و سومی مغلطه ایست از حرف درست و نادرست (دروغ) که فرمانده پلیس - مثل همۀ حاکمان بالفعل ایران - ساخته و پرداخته اند. به این معنا که: این درست است که در جامعۀ ما کسر بزرگی از مردمان سنتی و متدین هستند که با مظاهر مدرنیته بویژه در تابو های جنسیتی موافق در حد عامل نیستند. ولی این دروغ است که آنان با کسر بزرگ دیگری از جامعه که مدرن تر هستند و این تابوهای جنسیتی را قبول ندارند مشکل داشته باشند. لذا ما تقریباً نه تنها خانواده ای سنتی در ایران امروز را نداریم که با همسایه و فامیل مدرن تر خود مشکلی داشته باشد - در زمان شاه و اوایل انقلاب داشتیم که خوشبختانه به علت رفتار غلط آخوندها کلاً از بین رفته است - بلکه بسیار زیاد خانواده هایی را داریم که از یک مادر بزرگ و یک مادر و یک نوۀ دختری؛ مادر بزرگ چادری و مادر مانتویی و نوه بی حجاب هستند و با هم زندگی سعادتمندی هم دارند.
مسئله حجاب، مسئلهای دو طرفه است. در میان این دو طرف نیروی انتظامی در حال کشش است. بخشی از جامعه که سر و صدای زیادی هم دارد و در بیان انتقادات خود از رسانههایشان استفاده میکنند به طور مطلق یا نسبی با این طرح مخالفند اما بخش بزرگتری مخالف بیتحرکی ناجا در این حوزه هستند.- در مواقعی که ما مسامحه میکنیم حملات به پلیس زیاد میشود. به عنوان مثال اگر ما در برخی از جاها حضور نداشته باشیم عدهای مطرح میکنند که تفرجگاهها و دریا به هم خورد، به سینما نمیتوان رفت و رستورانها به پاتوق عشاق تبدیل شده و خانوادهها دیگر در این مناطق احساس امنیت نمیکنند. (اینجا)
6- این حرف احمدی مقدم که خواست چند آخوند شپشو و اهل عهد دقیانوس را در حد حرف و خواست مردم معترض به هنجارهای ذهنی مدرن جا می زند همان دروغ بزرگ و بازدارنده ایست - مورد استفادۀ همۀ گماشتگان رژیم در فضاهای بویژه فرهنگی و آموزشی مرتبط با جوانان هم است - که کشور را به این فلاکت کشانده است. این دروغ تا جایی تابلو و نچسب است که حتی به فرزندان و همسر و چه می گویم که خود احمدی مقدم هم تسری ندارد و آنان هم با رفتار و پوشش و گویش بخش مدرن جامعه تضاد و مخالفتی ندارند.
7- و نتیجۀ اینکه چرا این خبر در حوزۀ فلسفۀ سیاسی رژیم مهمترین است امروز و فردا و پس فردا و تا قیام قیامت؛ به این دلیل بدیهی است که کلید حل همۀ مشکلات جامعه در دست طبقۀ مدرنی است که می خواهند حذفش کنند. زیرا تا این جوانان و خانواده های شهری و تحصیلکرده و طبقۀ متوسط آنان راضی نشوند و امید به بهبود زندگی خویش نداشته باشند؛ هیچکس و هیچکس و هیچکس از خدا گرفته تا پیامبر و از فیلسوف گرفته تا مرجع دینی و از آدام اسمیت گرفته تا جان لاک و هابز و ماکیاول و بنتهام و دوتوکویل و ارسطو و افلاطون و کارآگاه ژاور و ... قادر به حل مشکلات جامعۀ ما نخواهند شد. زیرا طبقۀ متوسط مدرن تنها طبقه ایست که می تواند کار بیافریند؛ ابتکار و اختراع بکند؛ از مغز و دانشش استفاده بکند؛ و از شور و هیجان کسب کرده اش از رضایت در حوزۀ اجتماعی ملاط بزند تنگش و چرخ های زنگ زدگی و خمودگی و نا امیدی و بیکاری و تنبلی و زنبارگی پنهان و ریاکاری و دودوزه بازی های سنتی را روغن کاری کند و کشور را به حرکت در بیاورد. و الا یک میلیون سال هم به طبقۀ محروم و گرسنه و عقب مانده - یا نگه داشته شده - در اعماق تعصب و بیچارگی سنت تاریخی دل ببندند گامی از گامی جلوتر نتوان رفتن و هر روز بیش از روز پیش از قافلۀ تمدن عقب ماندن است. لذا ضمن درود بجوانانی که در راه آزادی "هیجان در عرصۀ عمومی" شادی های جمعی سازمان می دهند و دچار خسارت های پلیس وحشی و ناچار و مستأصل می شوند؛ فروتنانه آرزوی تداوم و مبارزه در این زمینه را دارم. و مطمئنم که تا شادی جوانان به خیابان برنگردد ما راهی به دهی نخواهیم برد. با سلام به پامچال صومعه سرا! یا...هو
۳ نظر:
استاد همینطور است که می فرمایید ولی ۹۰ درصد متفکران و روشن سران ایران در نوشتههایشان هیچگاه این موضوع و حجاب اجباری را جدی نمیگیرند بیشتر به اوهام خودشان مشغول هستند. به شخصه اهمیت این مسئله را وقتی درک کردم که اولین بار به خارج از ایران رفتم و هوای آزادی اجتماعی را لمس کردم.
شوخی روزگار را ببین! قبل از انقلاب همه خواب سوییس و فرانسه را میدیدند و رژیم شاه را با رویاهایشان مقایسه و حکم به سرنگونیش می دادند ، امروز اما آمال و آرزوها خوردن غذای کافی، آب شرب سالم، نداشتن پارازیت مرگبار، به خانه برگشتن بدون دستگیری، جشن تولد بدون هجوم مامورین، آب تنی بدون سر خر در دریا و از این دست است !
جناب دلقک ادبیات شما چه تفاوتی با همان به قول شما شپشوها دارد هردوی شما تحمل مخالف را ندارید هردو خود را عقل کل می دانید و مشکل همین است!
ارسال یک نظر