Blind Man's Bluff |
1- هیجان زدگی در گرفته در فضای رسانه های حقیقی و مجازی بلافاصله درحین و بعد از مصاحبۀ طولانی احمدی نژاد بعد از یک سال تأخیر؛ لابد شما را هم منتظر نگاه داشته برای مطلبی که من خواهم نوشت راجع به این همه جملات و کلمات چالش برانگیزی که احمدی نژاد بروز داده امروز: از متهم کردن مستقیم سپاه و خبرگزاری وابسته اش به مقابله با دولت گرفته تا مخالفت با وزیر خودش در جریان توقیف روزنامۀ شرق. یا پریدن مستقیمش به لاریجانی و زدن پنبۀ قالیباف. و همینطور ارتباط دادن همۀ نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و ورزشی و ... به رقبا. یا موردی مثل منت گذاشتن - درست - در مورد آزادی انتقاد و مخالف خوانی فقط از او و دولتش و مصونیت دیگران. یا حتی تکرار چند بارۀ تعدد مراکز قدرت و تصمیم گیری در حوزه های حیاتی مثل فرهنگ و امنیت و اقتصاد و سیاست و ... می توانم تا انتهای مطلب شمارش را ادامه بدهم. اما بی فایده است و مطلب بدرد بخوری از داخلش در نمی آید.
2- مشکل اینجاست که من یکبار هوادار تیفوسی احمدی نژادی که حرفش و عملش در رو داشت و مؤثر بود بوده ام در دوسال پیش و یکبار همۀ این حرف ها را شنیده ام و تحلیل نوشته ام و پیش بینی کرده ام. و فقط هنگامی او را رها کرده ام که دیگر تفاله شده بود و نه رنگی می داد و نه طعمی و فقط پیشاب را زیاد می کرد و مراجعۀ مکرر برای ادرار. لذا بدیهی بوده است که در دور جدید "احمدی نژاد به سپاه حمله کرد" و "احمدی نژاد به خامنه ای پالس فرستاد" و "احمدی نژاد مجلس یا لاریجانی را بچالش کشید" و از این تیترهای برآمده از سخنان امشبش نه هیجان زده شوم و نه امیدی به دور جدیدی از بازی قدرت داشته باشم از حمله های بدون پشتوانه و تکراری احمدی نژاد به شریکان در نکبت. - چند پست وبلاگم در اواخر شهریور و اوایل مهر پارسال گواه صادقی اند که می توانید تمام شدن یک سال پیش احمدی نژاد را در آنها پیدا کنید! -
3- او که از همان نیویورک پارسال از چشم طرف های غربی ایران مهرۀ لق و بی اثری شناخته شد که نباید جدی گرفته شود؛ حالا در سیاست داخلی نیز بهمان نقطه رسیده است. از شریکان در قدرت داخلی کسی احمدی نژاد را داخل آدم حساب نمی کند که حالا گیر دادنش به سپاه و قالی باف و لاریجانی و ...هر شخصیت حقیقی و حقوقی دیگر مهم باشد و منتظر باشیم که کشمکشی در بگیرد. نمی دانم آیا هنوز همسر محترم رییس جمهور تحویلش می گیرد یا نه. ولی آنچه که قطعی است این است که حتی وزرایش هم تره برای ترهاتش خرد نمی کنند و همان می کنند که خامنه ای خوشش بیاید. این موضوع بویژه در اقدامات وزرای کلیدی ارشاد و آموزش عالی و دفاع و اطلاعات نمود تام و تمامتری دارد. اینکه بگوید با توقیف شرق مخالف بودم و به بچه های مردم گیر ندهیم و تفکیک جنسیتی مورد قبول من نیست و از این قبیل؛ سرسوزنی در تغییر دیدگاه و عمل حسینی ها و دانشجوها و مصلحی ها و ... تفاوت ایجاد نمی کند؛ همانطور که در گشت ارشاد باجناقش سرداراحمدی مقدم هم.
4- احمدی نژاد مردی تنهاست که بدلیل عدم مقبولیت نخبه ای - همه جوره راست و چپ و مرجع و موزع و ... - و بی خاصیت خاص بودن توده های محروم هواخواهش در سیاست و قدرت؛ حالا دیگر نه رشکی بر می انگیزد و نه حساسیتی تولید می کند و نه کسی با او کار دارد و نه کسی حاضر است دعوت او به میدان دوئل را بپذیرد. سردار جعفری کار خودش را می کند، لاریجانی دنبال برنامه های آیندۀ خودش است و قالیباف که از همان روز ازل هم احمدی نژاد را یک ارزن هم نمی خرید و.... لذا احمدی نژاد بیخود تلاش می کند که برگردد به بازی - آن هم با دست بالا - او از بازی اخراج شده است. حضور فیزیکی و سرگردانش در زمین هم فقط بخواست و پشتیبانی خامنه ایست و الا اینقدر زود حسابش را می رسیدند رفقای دیروز که حتی فرصت نکند "دو خط بنویسد" و بعد برود. خامنه ای می خواهد این روح سرگردان خودش را تا جای ممکن در زمین بازی نگهدارد که قول 29 خرداد 88 اش مخدوش نشود. جناح راست هم به این دلیل احمدی نژاد را اخراج شده در بازی پذیرفته است که هم می ترسد از خامنه ای که سقوطش سقوط - حداقل - کامل جناح راست هم خواهد بود و هم به این خاطر که کشور در وضعیتی است از همه نظر که کسی بغیر از احمدی نژاد به اینجا رسانده نه می تواند و نه می خواهد که مسئولیتش را بگردن بگیرد.
5- دیروز پیش خامنه ای بوده و حتمی است که راجع به جوانفکر با او حرف زده. و معلوم است که نتوانسته از خامنه ای پشتیبانی مؤثر بگیرد برای مشاورش تا امروز بگوید که راجع به جوانفکر با کسانی که مرتبط است حرف خواهم زد. و البته قبلاً هم در این مصاحبه گفته است که معلوم نیست طرف حسابش در بازداشت جوانفکر چه کسی است. کل مصاحبۀ امروز احمدی نژاد پازلی از قلدری نمایشی و تناقض و ضعف و فرافکنی و عقب نشینی و نهایتاً التماس بود. تا جائیکه بعد از پریدن به صغیر و کبیر و بویژه سپاه و سردار جعفری وقتی با واکنش جسور خبرنگار خبرگزاری فارس روبرو شد که اقتصادی که با یک پیامک زیر و رو می شود باید شاشید تویش. بلافاصله دستش را جا رفت که من منظورم چنین نبود و چنان بود و حالا وقت تسویه حساب نیست و بیایید آشتی کنیم و با کمک همه بمن و استراتژی راهگشای خامنه ای و تاکتیک های بی بدیل من کشور را بنابودی کامل برسانیم. و الا همه خوب می دانند که منظور احمدی نژاد از "همه با هم" همیشه "همه با من" بوده است و لاغیر.
6- ناراحتم راستش از تنهایی و این همه ضعف احمدی نژاد و بیشتر از همه از آن نگرانم که راستی راستی یکوقت استعفا بدهد و دستمان را بگذارد توی پوست گردو. زیرا گفته ام او خودش زمین بازی ما است و اگر نباشد همۀ بازی بلافاصله منتقل خواهد شد به پستوهای الیگارشی و دور از تفریح و نگرانی ما. و ایران که نجات نخواهد یافت در بلند مدت من هم بیکار خواهم شد از وبلاگ نویسی وسیرک داری و رمز گشایی. احمدی نژاد هنوز هم می تواند بازی را تماشایی و گرم کند. ولی نه با این گفتارها و رفتارهای نخ نما شدۀ بی ثمر و بی اثر در رقبا. بلکه باید فکری بکند کارستان و بازی را بسطحی بکشاند که تماشاچی رغبت بکند برای تماشا. او باید به مربی اش گیر بدهد و الا بازیکنان دیگر نه به او پاس خواهند داد و نه از او توپی خواهند گرفت. دلم تنگ است برای رییس جمهور تنها. می دانم که خیلی وقت است دیگر وقتی از مصاحبه ای بلند می شود به مشایی نمی گوید: "رحیم خوب حالش را گرفتم!". چون هم خودش می داند و هم رحیم که دیگر نمی توانند حال کسی را بگیرند و خودشان آخر حالگیری اند. یا...هو
پی نوشت یک روز بعد: علی لاریجانی کنفرانس مطبوعاتی اعلام شده اش را لغو کرده است. چرا نباید این نوشتۀ من یکی از علت های تصمیم او بوده باشد. چون نظیرش را کسی ننوشته بود. از جهت اعتماد بنفس هم خوب است که خودمان را مؤثر در بازی بدانیم. یا...هو
۳ نظر:
سلام بر دلقک عزیز
خوشم می اید که هنوز فرمانده خوبی هستی ونمیخواهی نیروهای خود در سیرک را از دست بدهی ولی بهتر است بدانی که اینجا سیرک است نه نظام وازدلقک بزرگ تر یاد بگیر که هر چندسال یک بار عروسکهای خیمه اش را تغییر میدهد که برنامه ها تکراری ویکنواخت نشود به هر حال کوپن استامحمود پیش مقامات بالا سوخته وتنها کاری که گروه او به سرکردگی اقای ثمره میتواند انجام دهد کودتا است از نوع مخملی که ان را نیز از ترس نفوذی های موجود نمیتواند بکند .
اگر خاطر جنابتان مکدر نشود باید بگویم که نوشته بی موردی است.
من دلایل حمایتتان از هاشمی را درک می کنم ولی در لحظه ای که هستیم؛ هاشمی وجودش را دارد یک دهم این حرفها را بزند؟
در ضمن این که از پشتوانه نداشتن احمدی نژاد می گویید حرف بی دلیلی است. توکلی و مطهری و لاریجانی و ولایتی و باهنر سر هم یک سوم احمدی نژاد رای ندارند در ایران.
احسان جان!
- منظورت از رای احمدینژاد، رایهای خودش است یا اونهایی که به دستور آقا به اسمش زدن؟
- از کی تا حالا مقدار رای یه نفر تو این خراب سیستم شده معیار پشتوانه افراد؟ اگه این معیار بود که خاتمی الان ایران رو بهشت کرده بود! این جماعت رای دهنده اولا خاصیتی ندارند از خود و بعد هم اینکه کلاً کسی برای جمعیت و اکثریت در ایران تره خرد نمیکند. چون این جماعت، گله گوسفندانی هستند که یک چوپان لازم دارند!
ارسال یک نظر