۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

حداقل یک نامۀ سرگشاده بنویس آقای خاتمی!



1- من وتووما هم نامه نوشتیم. سید محمدخاتمی هم نامه نوشت. من وتووما هرکدام چندبار نامه نوشتیم وطومارهم امضاء کردیم. سیدمحمدخاتمی اما همان یک نامه را نوشت. من وتووما با عاطفه مان نامه نوشتیم: بعنوان یک پدر. یایک فرزند. یا یک مادر. یایک همسر. یا یک دوست. یایک هموطن. یا یک انسان. وسیدمحمد خاتمی هم مثل ما. من که یک دلقکم اعتباری معلوم دارم مسخره. وتووما راهم می شناسم که نه اسمی دارید ونه رسمی. نه عنوان حالی ونه تیتر گذشته ای. سیدمحمد خاتمی اما 8 سال ریس جمهور بوده است ورسمی دارد ومحبوبیتی.


2- او هیچ گاه کارش را درست انجام نداده است واین بار نیز مثل همیشه همۀ دوستانش را -ونه لزوماً دوستدارانش را- ناامید کرد. سید محمد خاتمی را می گویم. همیشه مدعی بود که چون به اوراق پرونده های قضایی دسترسی ندارد نمی تواند بضرس قاطع ازبی گناهی کسی مطمئن وبرای دفاع ازاو بکام کفتاربرود. اینک چه؟


3- محمد نوریزاد را بزور بیهوشی وبادست وپای درزنجیربسته شده به تخت بیمارستان سرم وصل کرده اند که نمیرد وجنازه اش را بکوبد برسر مدعیان رذل دین وایمان وخدا. آیا یک رییس جمهورسابق باید خودش را پایین ترازیک دلقک قرار بدهد برای اقدام به نجات جان "محمد نوریزاد"ی که پروندۀ معصومیت واخلاصش بر هرکوی وبرزن وایران وجهانی بانگ زده شده است.


4-حداقل انتظار ازهمۀ محافظه کاری وشخصیت "صلح کل" سیدمحمد خاتمی این بود واست که نامه ای سیاسی می نوشت سرگشاده. ونه از سر بزرگی ورییس قبیله به نوریزاد برای دستوربه پایان اعتصاب غذا، بلکه از سرمورد اعتماد ومحبوبیت عده ای جوان نیک سرشت بودن ورییس جمهور سابق بودن وشهرت جهانی داشتن - از سر صدقۀ رأی وتبلیغ محمد های نوریزاد - به رهبررسوا وبی کفایت جمهوری اسلامی!


5- تا اطمینان نسبی از وضع سلامت محمد نوریزاد حرف دیگری نخواهم نوشت در این پنجره. امروز جان نوریزاد ومبارزۀ او رقم بزرگی ازآینده ایران وایرانیان را شکل می دهد. من هم سعی می کنم که اولاً ازرفتارهای مخلص ومعصوم نوری زاد الگو بگیرم وثانیاً بهر طریق صواب به او یاری برسانم. البته که برد کارمن درحد تأثیر بریکی دونفراست اما آنانی که مورداعتماد مردم هستند -بهردلیل- باید اقدام پرسر وصداتری بکنند اگر کارمؤثرمستقیم ازدست شان ساخته نیست. یا...هو

۳ نظر:

ناشناس گفت...

از اون ور ابها هیچ کاری نمیتونی بکنی جناب این ازادی که ما وشما خواهانشیم این طوری بدست نمیاد که برین از این مملکت بیرون بعد هی بگین لنگش کن اگه شما فراری های از وطن میموندین هزینه زندان برای این مزدورا بالا میرفت الان دهه 60نیست که فله ای بتونن بکشن
پس بهتره تمام هم وغممونو بزاریم رو اگاهی تا وقتی سوسکی های نیرو انتظامی عصر عاشورا میریزن تویه تکیه تو بلوار فردوس همه جوونارو میزنن ناکار میکنن و باخودشون میبرن همسایه ها نیان بگن حقشون بود داشتن مواد میکشیدن
اقا پاشو بیا پهلوی این مردم روشنشون کن تورو به جدت هی اونجا ارد نده

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناشناس هموطن عزیز
خیلی ممنون که زحمت کشیدی وعلاوه برمطالعۀ درددل دلقک کامنت هم مرحمت فرمودی. تاهمین جاهرچه که باشد محتوا نوش است ومرسی.
اما درمورد فرمایشتان ضمن اینکه قطعاً من خودم را کوچکتر از آن می دانم که ادعای تأثیر زیادی داشته باشم. واعتراف به اینکه من آدم بی مقدار وترسویی هستم که حتی اینطرف آب هم با نقاب ونام مبدل می نویسم. آن هم دریک وبلاگی که سنگ بترکد صدنفر بخوانندش ازروی کنجکاوی که نام دیگرش همان آگاهی است. لذا من ادعای خاصی ندارم که درقبالش ازاین وبلاگ نویسی هم دست بکشم وبیایم بروم زندان یا میدان. واگر به جناب خاتمی هم خطاب می کنم بیشتر ازاین جنبه است که ایشان شخصیت حقوقی دارند وازاین نظر می توانند مورد تذکر وبازخواست وحمله وتمسخر وتوهین و...همۀ منتقدین ومعترضان قرار بگیرند واین عرف قبول شده درجهان بشریت است. البته که من خودم عاشق دلخستۀ عبای شکلاتی ایشان بودم وابتدای ریاست جمهوریش یک نامۀ عاشقانه برایش نوشتم 25 صفحه. بعد که دیدم اعتمادملت را بدست آورد وعوض نقدکردن آرزوهای ملت آنان را گرفتار امام زمان زودرس (احمدی نژاد) کرد گاهی یک تذکربی ثمرمی دهم. وشما اگرناراحت شدید ازخودشما پوزش می خواهم.
درمورد حادثۀ بلوار فردوس هم نظرم این است که نوکرهمۀ آن جوانان همانقدرهستم که مخلص مردم منتقد به آنان. واین شقه شقه را با توضیح دادن(آگاهی) نمی توان ترمیم کرد. بلکه عمل مثبت کسانی مثل آقای خاتمی را می طلبد که موردوثوق بخشی از جامعه است.
آن "ازماست که برماست" مزخرف هم درست شده توسط دشمنان آزادی وزندگی ماست والا ما همه درخواستن زندگی وشادی یکدل ویک جهتیم. بهرحال مرسی که آمدی وحرفت را زدی ومرا متوجه کردی که باید حواسم باشد احساس مسئولیت بیشتری کنم. یا...هو

ناشناس گفت...

"البته من محمد نوریزاد را به یک دلیل بسیار بسیار ارزشمنددیگر هم دوست دارم؛ وآن مربوط است به زمستان سال 87 خورشیدی ونامۀ سرگشادۀ ایشان به مراجع قم عموماً، وآقای مکارم شیرازی خصوصاً.
این نامه که ازجنبۀ نشان دادن مادرهمۀ گرفتاریهای مضاعف ایران بعد از انقلاب اسلامی، از مهمترین مکاتبات تاریخ انقلاب اسلامی هست وخواهد ماند؛ نشان داد که نوری زاد چقدر صادق ودرست کردار است."
سلام دلقك جان!

بارها از اين نامه نوري زاد حرف زده اي.هرچه گشتم نيافتم.لطفا اگر داري با ذكر منبع و نظر خودت آن را در وبلاگت بذار.
ممنون.