۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

امریکا جدی و مصمم. خامنه ای جدی و رو به جنگ. رهبران اصلاح طلبان شوخ و شنگ!

undefined

Bal du moulin de la Galette


1- هنگامی که در مهرماه سال 87 مهدی کروبی اعلام کرد که نامزد ریاست جمهوری دهم خواهد شد. هم اصلاح طلبانی که مرکزیت احزاب دوقلوی آن مهدی کروبی را جدی نمی گرفتند هیچگاه؛ و هم جناح راستی که همۀ قوای انتخابی و انتصابی کشور در اختیارشان بود واخدمتا! سر دادند و این اعلام را بسیار زود هنگام و مخل جریان عادی امور کشور معرفی کردند. در حالیکه در آنموقع هنوز همه چیز بر وفق مراد و قاعده بود و رژیم احساس کمترین بی ثباتی و تهدید نامتعارفی - غیر از عدم ثبات نهادینه و ذاتی سی ساله اش - نمی کرد.

2- اما امروز که به تأیید خودی و ناخودی جمهوری اسلامی در بدترین وضعیت سیاست های داخلی و تهدیدات و تحریم های خارجی گرفتار است و همه هر روز منتظر "فردا چه خواهد شد" جدی هستند؛ موضوع نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مدت هاست که به اصلی ترین بحث محافل رسانه ای و سیاسی تبدیل شده است و هیچکس هم نمی گوید که این بحث ها و کشمکش ها زود است. نه تنها نمی گویند زود است بلکه همه هم دارند تلاش می کنند که این موضوع مربوط به سال 92 را از همین الان داغ و موضوع روز کنند. چرا؟

3- بخش ایدئولوژیک و متحجر سپاه که در حال حاضر بازیگر اصلی تعیین سیاست ها و استراتژی روز است؛ ضمن بستن همۀ حوزه های اطلاع رسانی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی؛  یک خط سیاسی را هم باز گذاشته است و هم تلاش می کند با دامن زدن به آن پالس های اشتباهی به جامعه بدهد و آنان را سرگرم کند. آن خط باز گذاشته شده همین بحث انتخابات سال 92 است و پررنگ کردن اینکه اصلاح طلبان می آیند یا نمی آیند. و می خواهد بطور غیر مستقیم تبلیغ کند که وضع رژیم کاملاً در حالت طبیعی است و کمترین شکی نباید به ثبات آن و برنامه های بلند مدت آن داشت.

4- خوشبختانه از نظر طراحان این سناریو اصلاح طلبان مذهبی - در غیاب تنها دو عنصر دارای شناخت عمیق (موسوی و کروبی) - دانسته یا ندانسته به این عادی سازی خامنه ای و سپاه تن در داده اند و ذوق زده از اینکه حاکمیت اجازۀ ملاقات های دونفره داده است  و می توانند راجع به انتخابات سال 92 حرف بزنند و در روزنامه ها هم منتشر بشود؛ هر روز سر از محفلی و نشریه ای در می آورند و جناح راست هم مرتب پاس مسخره و تحقیر می دهد و اینان در خلاء آبشار می زنند که می آییم و اله می آییم و بله! روی سخنم بیشتر با بزرگانی مثل نوری و خاتمی است که آقایان بکجا چنین شتابان. 

5- در حالیکه خامنه ای کار را بجایی رسانده است که نه تنها ماندن رژیم تا تابستان 92 محل شک قوی است بلکه با شوربختی حتی ویران شدن ایران در جریان حملۀ نظامی بیگانه  هم تحلیل های واقعی بسیاری را پشتوانه دارد. آن وقت شما بجای دو کلمه بیانیه و اطلاعیه و گله و نق و هرچی که نشان بدهد نگران وضعیت شدیداً بحرانی کشور هستید، و اخطار دادن از موضع قدرت و شریک جمهوری اسلامی به خامنه ای و مسئول معرفی کردن او - نه مثل در یوزه ها با التماس برای اجازه گرفتن برای نامزدی عارف! مثلاً - وقتتان را صرف این بازی نه بدار است و نه ببار می کنید! شما حتی یک خط بیانیه نمی دهید در مورد رفتاری که سردار رادان و سلحشور و شمقدری و نقدی و توابع با هنر و فرهنگ و سینما و جوانان و تفریح و ... می کنند. باز هم اگر این خط قرمز برایتان خطرناک است و خودتان هم معتقد به گشت ارشاد هستید؛ حداقل در مورد این گرانی های کمر شکن ارزاق مردم و تهیدستان - جناب نوری هم که گفته باید بفکر طبقۀ محروم هم باشیم - یک خطی بنویسید و اعتراض بکنید. این درد دل را از این جهت گفتم که:

الف- پیام تیراندازی چه بسا عمدی و برنامه ریزی شده به قایق ماهی گیری توسط امریکایی ها یعنی اینکه به پشه های بی آزار هم رحم نخواهیم کرد اگر دستور برسد. - عنصرجدی بودن تهدید و تصمیم.-

ب - سنای امریکا بانک HSBC را بگناه چهارسال پیشش در دور زدن تحریم ها امروز نقره داغ می کند. این یعنی قبلاً خودشان هم زیادی جدی نبودند و اینک تخلفات قبلی را هم نمی گذرند. - عنصر سماجت و پی گیری و دقت در تحریم های جدید که باز هم القاء کنندۀ جدیت تهدید و تصمیم است -

پ- در سوریه رسماً جنگ داخلی کثیف و شدیدی آغاز شده است و قطعی است که دیگر سوریه با اسد نخواهد ماند و این معنای دومی که دارد محاصرۀ سیاسی جمهوری اسلامی است بدون هیچ یار و یاور منطقه ای و فرا مرزی.

ت- امروز حزب میانه رو کادیما از دولت نتانیاهو جدا شد در اسرائیل. یک معنی این جدایی اگر چنین باشد که پشتوانۀ حمایت حزبی و مردمی دولت اسرائیل کم شده است . ولی معنای دوم و خطرناکش این است که دولت اسرائیل تند رو تر خواهد شد. 

5- از ما گفتن! یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

درود
گوش کسی بدهکار نیست. چنان فضائی در داخل کشور درست شده که همه فقط به کلاه خود چسبیده اند. درون حکومتی ها حتی اصلاح طلبان اصلا باور نمی کنند این حکومت برود. برای همین همه شان برفرض ماندگاری رژیم سعی در سهم خواهی هستند. هرچقدر از خارج کشور فریاد بزنیم که سناریوهائی به وحشتناکی لیبی و عراق و سوریه برای ایران قابل پیش بینی ست کسی باور نمی کند. فضای داخل باعث می شود باور نکنند.

کورد فرزند دیاکو گفت...

قبل از سقوط قذافی ، نفرین میکردم و آرزوی نابودی اش اما پس از سقوطش و دیدن صحنه های چاقو فرو کردن مردم به ماتحتش، دلم برایش خیلی سوخت.
برای بشار اسد،این جنایتکار شیک پوش با همسری زیبا، بطور همزمان هم آرزوی نابودی و سرافکندگی وذلتش رو دارم و برای دیدن حقیر شدنش لحظه شماری میکنم و هم از همین الان دلم برایش میسوزد که اگر به دست فرزند یکی از پدران کشته شده در جنایات اسد بیافتد ، چه سرنوشتی خواهد داشت!
قطعا بشار رفتنی است،نه با اراده ی جامعه ی جهانی یا قدرتها ، بلکه رفتنی است با اراده ی خود مردم شجاع و مبارز سوریه. مردمی که زیر چنگ های تیز روسیه و قمه های تیز زنجانی ایرانی ،دلاورانه در مقابل بشار خیانتکار ایستاده اند و مبارزه میکنند و از کشته شدن و ریخته شدن خونشان دیگر ابایی ندارند حتی در قلب پایتخت سوریه.
بشار رفتنی است ، پس از رفتنش آزادی و سربلندی برای مردم سوریه ، ننگ و حقارت و رسوایی برای نظام بشار ، و نفرین و لعنت برای کشورهایی که حامی جنایتهای کثیف بشار بودند.

ناشناس گفت...

رهبران اصلاح طلبان شوخ و شنگ!(یا همان مشنگ!)

ناشناس گفت...

آفرین بر دلقک و آفرین بر ناشناس! من که در ایرانم می بینم که واقعا": "هرکی به فکر خویشه" و اساسا" تصوّر تغییر، حتّی در صد سال آینده(!) هم در مردم نیست"؛ تا دیگران چه بگویند؟!