The Starry Night |
1- حیدر مصلحی گفته است که مخالفان و معاندان می خواهند آیت الله خامنه ای را مسئول همۀ رفتارها و کمبود ها و آزار و اذیت ها معرفی کنند. این حرف مصلحی گفته ای هزاربار درست است و مخالفان اگر چنین می کنند بسی دقیق نشانه گیری کرده اند و دستمریزاد دارند که مرکز شرّ مضاعف را هدف گرفته اند. و اگر چنین نمی کنند - متأسفانه به اندازۀ کافی نمی کنند - چرا آفتاب آمد دلیل آفتاب را رها کرده اند و بر سر موارد انتزاعی مثل انحلال طلب و اصلاح طلب و جمهوریت و پادشاهی و هزار مسئلۀ بدون کمترین اولویت برای جامعۀ داخل ایران پوست از سر هم دیگر می کَنند.
2- همانطور که آمدنم بخارج و راه انداختن این وبلاگ و به شهادت نیمی بیشتر از نوشته هایم و شعار سردروبلاگم فقط و فقط برای دفاع از "امر جزیی" ِ آزادی های اجتماعی مطابق با عرف غالب جامعۀ ایران بوده است. اینک نیز از چالش بسیار سخت عوامل متحجر رژیم با مظاهر زندگی مدرن استقبال می کنم. زیرا که این حوزه؛ اصلی ترین بخش بود و نبود "این جمهوری خامنه ای" است و ماندن یا رفتن او بهمین حوزۀ اجتماعی و فرهنگی مربوط است و حتی سیاست و قدرت هم نسبت به این چالش اهمیت درجه دوم دارند. و چون معتقدم که این هجوم همه جانبه به مدرنیته از روی ضعف و استیصال است و نخواهد توانست حریف قدر خود (مدرن ها) را شکست دهد لذا این سختی گذران تابستان امسال را به جوانان "نوید آخرین زور رژیم" می دهم و می گویم نگران نباشند.
3- اما بقیۀ این پست را به چند شخص در چرخۀ حکومت فعلی اختصاص می دهم که هر کدام بنوعی امروز مطرح بوده اند و باید از آنان تشکر کرد:
الف- قبل از همه به علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه خوش آمد می گویم که د.ر مقابل سؤال "نامزد ریاست جمهوری می شوید؟" گفته است: "آخر به من می آید که رییس جمهور بشوم. ریاست جمهور شدن لیاقت می خواهد." این حرف از هر جایگاهی زده شده باشد هم اولین است در نوع خودش در جمهوری اسلامی و هم حرفی از جنس گفتمان مدرن است. البته من از روز اول هم که صالحی آمد گفتم و نوشتم که جنسی مدرن دارد و برای لیبرالیزه کردن سیاست خارجی آمده است. که متأسفانه بد شانس بود و عقبه اش در دولت بازی را باخت و صالحی هم سوخت و ساخت تا اینجا!
ب- دومین فردی که معرفی می کنم آقای دعایی است که سرپرست و مدیر مسئول روزنامۀ "روزنامه"ی اطلاعات است و فعلاً تنها عنصری است که با شجاعت و با خویشتنداری و مؤثر تعادل خودش و روزنامه اش را حفظ کرده و تنها روحانی است که مراسم های چهره های ملی و مذهبی و هنری و میانه رو سیاسی و غیر سیاسی را پوشش روحانیتی می دهد مثل آخرین نماز میتش بر پیکر شادروان سمندریان.
پ- نفر سوم اما خبرنگاری از همان روزنامۀ اطلاعات است که حتی اسمش را نمی دانم و امروز باعث آمپر چسباندن محسنی اژه ای شده و تهدید به تحت تعقیب قرار گرفتن و مجرمیت شده است بخاطر این سؤال: "مجوز قانونی نیروی انتظامی در ورود به حریم خصوصی افراد و مبارزه با کافی شاپ ها و قهوه خانه ها و حجاب و حیوانات اهلی چیست؟" محسنی اژه ای - خودش هم در مصاحبۀ هفتۀ پیشش بتلویح از پلیس گله کرده بود راجع به بگیر ببندهای جدید و گویا بدجوری تذکر گرفته از طراحان اصلی این طرح - بر آشفته شدید و به خبرنگار گفته است که این اتهام ها به پلیس جنبۀ مجرمانه دارد و می تواند به تعقیب اش بیانجامد. لذا به این تنها خبرنگاری که این سؤال بی پاسخ را پرسیده تبریک و خوش آمد می گویم.
ت- خوش آمد آخر هم به تذکر در لفافه و ضعیف احمدی نزاد است به پلیسی که از او تبعیت نمی کند. در مورد همین برخورد ها. و اینکه گفته است حق انتخاب جزء حقوق انسان هاست و قران هم صراحتاً می خواهد که اکراه نکنید در قبولاندن دین بمردم. البته که احمدی نژاد لیاقتش را نداشت که بتواند از این توانمندیش استفاده کند در گذشته. اما همین تذکر هم می تواند هاری پاسبان رادان را به گاز گرفتن های معمولی تعدیل کند. چون احمدی نژاد هنوز رییس جمهور است و خامنه ای می خواهد که او حتماً یکسال دیگر رییس جمهور بماند.
ت- اما حسین شریعتمداری را هم بور شده و با لبان کبود افتاده در کیهان امشب پیدا کردم که از اینکه هفت هشت روزنامۀ دیروز تیتر یک خودشان را به حرف های هاشمی در جمع دانشجویان شیرازی اختصاص داده بودند و از انتخابات آزاد و شفاف در همۀ مراحل و مهربانی با مردم بعنوان تنها علاج اوضاع گفته بودند. شریعتمداری در یاد داشت ویژه اش داشت زمین را گاز می گرفت از زور اینکه موقعیت متزلزل کشور اجازۀ پریدن به هاشمی را نمی دهد و او ناچار بازهم رفته بود سراغ کلیشۀ "روزنامه های زنجیره ای" و مثل همیشه زرد آب قی کرده بود بجای استدلال و منطق در جای جای ستون نوشته اش. این هم حسن ختام این پست که بدانید وقتی شریعتمداری بخودش می پیچد. تمام هستی می خندد!
۵ نظر:
استاد
از اين جمله اين قدر حال كردم كه نتونستم چيزي ننويسم: "وقتی شریعتمداری بخودش می پیچد. تمام هستی می خندد!"
دمت گرم...هر شب منتظر پستهاي شما هستيم
ارادتمند
م
سلام
خواستم بگم میخونمت. هر روز...
از اینکه نظر نمیدم معذرت خواهی میکنم و اینکه واقعا در حد خودم نمیبینم نظری بدم.
ممنونم از خودت و نوشته هات
drood bar shoma, man harroz blog shoma ro mikhoonam, omidvari ke be mardom midin ghabele setayesh ast, dar zemn asare honarye zibaee ke rooye har maghale migzarid ham didanist, payande bashid va hamchenan benevisid
نقدی هم بنویسید بر تملق نامه دفتر خامنه ای از دیدار زنان بیداری اسلامی با او که در آن نوشته همه در آن مراسم خودشان بودند و وقتی این مطلب را خواندم فقط به این فکر کردم که چه بدبختند زنان ایران که خامنه ای به این می بالد که زنان عرب در مقابلش مثلا با کت و دامن آمده بودند و آنوقت به قول شما ... پاسبانش را به جان دختران ایران می اندازد.
اما یک سوال ، در این نظام بی در و پیکر که همه مدعی حقوق مردم اند چرا به جز احمدی نژاد که هر از چندگاهی از این وحشی گری ها انتقاد می کند که البته به عنوان رئیس جمهور باید بیش از اینها بر سر این حق اساسی مردم بایستد اما چرا بقیه ساکت اند؟ چرا هاشمی و خاتمی و مثلا اصلاح طلبان و دیگرانی که همیشه دم از مردم می زدند اعتراض نمی کنند؟ قضیه چیست؟! از مرجعیت که انتظار نمیرود چیزی بگوید در مقابل روز به روز منفورتر کردن دین اما بقیه چی؟
دمت خيلي خيلي گرم دوستت دارم حال كردم بزم بنويس خدا نگهدارت.
ارسال یک نظر