۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

عروسی علی لاریجانی بعد از 7 سال همزمان با عزای علی خامنه ای ژیگولوی فقیر! نگاهی به سیاست.

Voice of Fire


1-خبرهای زیادی بوده است امروز که مهمترینش از نظر من ادامۀ شلتاق های علی لاریجانی بوده که وقایع شش ماه گذشته آبی زیر پوستش دوانده و حالا با اعتماد بنفس "دارم به ریاست جمهور یازدهم فکر می کنم" مشق می کند بتلافی آن تحقیر مستدام از انتخابات 84 تا کنون را. او  بعد از آن که احمد توکلی را هم تا لب گور برد و بخشید و با تحقیر -"دزدی کرده ولی احتیاج داشته و عیال وار بوده و خیلی زیاد هم نبوده به قیمت های ثابت حتی با مقایسۀ دزدی های کلان امروزی - اعتبارنامه اش را از تصویب گذراند که قبل از سقوط قطعی بین فرزندان و سر و همسرش ضایع نشود حداقل. داشتم می گفتم که لاریجانی امروز مجدداً سه فقره قانون در پیتی در حد پروتکل های بی ارزش بین دولت ها را که احمدی نژاد ابلاغ نکرده بود خودش ابلاغ کرده است. این خبر از این جهت مهمترین است که نشان می دهد که احمدی نژاد کلاً رابطه اش با مجلس و قانون های مصوبش را قطع کرده و فارغ از اینکه چه قانونی باشد نه امضاء می کند و نه ابلاغ. و اگر در نظر بگیریم که هنوز یکسال کامل مانده از ریاست پدیدۀ هزارۀ سوم می توانیم قطعی بدانیم که بزودی دور بهتری از زد و خوردها را شاهد خواهیم بود.

2- افشای خصوصیات ریز شخصیت خامنه ای در گذشته و جوانی به نقل از کتاب "شرح اسم" توقیف شدۀ تاریخنگار ولایی هدایت الله بهبودی هم خبر خیلی خوبی بوده است که نشان می دهد خامنه ای طلبۀ ژیگولو و فقیری بوده که برای تأمین مخارج سیگار و عینک مثلاً ری بن و غسل های عقب افتاده بهر شیوه ای متوسل می شده از جمله دوبله سوبله شهریه از مراجع مختلف گرفتن. و خب ما همه خوب می دانیم که چنین شخصیت بی بند و بار مالی و اهل پز با جیب خالی - بسیار بودند و بودیم در زمان شاه - می تواند چقدر غیر اصیل و خطرناک باشد در لابلای هزاران عقده های روانی. این خبر هم جای کار کردن زیاد دارد و بجاست که متخصصان روانشناس فردی و بالینی و روانکاوی وروانشناسی اجتماعی و رفتار شناسی و جامعه شناسی بیشتر بپردازند به معرفی تیپولوژی خامنه ای برای مشروعیت زدایی. اما نکتۀ مهم کتاب بهبودی در مورد اسناد ساواک است از روحیۀ مبارزاتی خامنه ای که در جاهای مکرری از سندهای بازجویی اش هرگونه ارادت و دنباله روی و هواداری و تبعیت از خمینی را بارها انکار کرده و بهبودی نامش را گذاشته روش های مبارزاتی تقیه. در حالی که اگر فقط یکی از این سندها را از هاشمی یا کروبی که سالها زندانی شاه بودند در دست داشتند معلوم نبود الان چه بلایی بروزگارشان در آورده بودند از افشاگری و خیانت به خمینی. بگذریم. چرا؟

3- برای اینکه خبر بعدی هم راجع است به افشاگری و آن ماجرای دیپلمات در آلمان که پست قبلی نوشتم و حسابی خسته ام از این هم سیاست نویسی. چرا؟ برای اینکه سیاست امری جدی، خشک و بسیار خشن است و اگر نویسنده یک اپسیلون تف هم بزند سر حقه خواننده بالا می آورد و جدی نمی گیرد زیرا که دوست دارد هنگام مطالعۀ مطلب سیاسی خودش را در میدان رزم با شیاطین حس کند و به شکست و پیروزی بیندیشد و دیگر هیچ. لذا تصمیم گرفتم که بیخیال توقع خوانندگان سیاسی بقیۀ این پست را کمی تر و تمیز و "کمی حال کنیم" بنویسم هر چه باداباد.

4- راستش امروز وقتی این خبرها را دیدم و یادم آمد که همۀ ریز و درشت رژیم از خامنه ای گنده تا آن دیپلمات بیچاره و حتی هدایت الله بهبودی و آن سایت حزب اللهی منتشر کنندۀ افشاگری زندگی خامنه ای و خلاصه همه و همه گویی در صدد تهیۀ اسناد هستند برای برائت خود در فردای پیروزی ایرانیان بر این شب تیرۀ آویخته بر وطن. چگونه؟ لازم شد حکایتی را که می دانید و در ارتش بعد از انقلاب هم اتفاق افتاد تجدید کنم:

5- حکایت: در زمان شاه خیلی از پرسنل بدلایل مختلف مثل بی انضباطی و بی ناموسی و اعمال منافی عفت و اعتیاد و کم کاری و ... الاماشاء الله اخراج می شدند از خدمت که یکی از هر هزار نفر هم سیاسی نبود زیرا که اصولاً کسانیکه مستند سیاسی بودند استخدام نمی شدند که بعداً بخواهند بجرم سیاسی اخراج شوند. هنگامی که انقلاب پیروز شد همۀ این لشکر سلم و تور اخراجی جلوی کارگزینی ها صف کشیدند که ما را بجرم مبارزه با شاه اخراج کرده اند و حالا وقت جبران است و بازگشت به ارتش اسلام و پرداخت های معوقه و بر صدر نشاندن ما. مسئولان کارگزینی ها هم پرونده ها را باز می کردند و با ده ها سند نشان می دادند و می گفتند مردک تورا بخاطر لواط و هروئین و بی انضباطی و فرار از خدمت و هزار ادلۀ موجه دیگر اخراج کرده اند این چه ارتباطی با مبارزۀ سیاسی دارد. البته یارو که فاعل و مفعول بوده و آب دماغش را نمی توانست جمع و جور کند می پذیرفت جرمش را ولی مدعی می شد که می خواسته از این راه ضربه بزند به ارتش شاهنشاهی. بگذریم که خیلی از این اراذل و اوباش توانستند به ارتش مکتبی برگردند و برخی نیز پست های حساس و نان و آبداری گرفتند که یک موردش را که خودم اخراج کرده بودم و برگشت و هزار کثافت کاری کرد قبلاً مثال آورده ام.

6- مخلص کلام اینکه چنین پیداست که فردای آزادی ایران همۀ این اراذل و اوباش جمهوری اسلامی مجدداً صف خواهند کشید در مقابل ما که مخالف جمهوری اسلامی بودند و همۀ کارهایی که کرده اند برای ساقط کردن جمهوری اسلامی بوده و الا آدم عاقل که چنین گاف هایی مرتکب نمی شود. توکلی ارز تحصیلی و مدرسه اش را، نقدی حرف های بی سر وتهش را، مجتبی خامنه ای پول های بجیب زده اش را لاریجانی زمین هایش را ضرغامی نظر سنجی هایش را و و و و  تا حتی خود خامنه ای که خواهد گفت من چون نمی توانستم رژیمی را که خودم رهبرش بودم براندازم؛ لذا تصمیم گرفتم برای تضعیف خودم و سقوط این نکبت به هدایت الله بگویم بنویسد که من چه آدم حقیر و آدم فروشی بودم. تا بلکه اپوزیسیون بی عرضه بتواند بر مبنای مستندات خودم مرا سکۀ یک پول کند و این بلای جان ملت (جمهوری نکبت) را ساقط کنم که بحمدلله بثمر نشست و حالا هم بنده در خدمتم که رژیم جدید را رهبری کنم!

7- و الا با هیچ منطق سیاسی و ریاضی و شیمی و فیزیک و ادبیات و تاریخ و جغرافیا و مدرن و سنتی و ... نمی توان توضیح داد این همه حماقت و خود زنی را! یا...هو

۳ نظر:

ناشناس گفت...

چقدر تو بامزه ای دلقک جان باور کن ! نمی دانم چرا هر روز ترا می خوانم گمانم یه جورایی به نوشته هات و نه به منطقت عادت کردم شاد باشی!
دوست دختر سابقت

ناشناس گفت...

با سلام
خطاب من با فردیست که مدعی "دوست دختری سابق" دلقک را دارد.
بنده با توجه به تنهایی این روزهای دلقک و علاقه ی شما به نوشته های ایشان و نه منطقشان! به شما توصیه ی اکید میکنم هر چه زودتر رجوع کنید.
والله خسته شدیم از بس از خوشی های "سابق" شنیدیم.
الی الصديقة السابقة المهرج

ناشناس گفت...

حماقت که توضیح ندارد :))