۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

لیبرالیسم!

شب عیدی بدجوری دلم گیرداده به "محمد نوری زاد" وآزادیش در چشم براهی دختر نازنینش "زینب". پس این تعریف از لیبرالیسم مورد آرزویم وسقف خواسته ام برای وطنم دراین مقطع زمانی - قبلاً خطاب به معصومیت کودکانۀ "نوری زاد" گفته ام- را بازنشر می کنم. واز بازجویانش می خواهم که رهایش کنند شب عیدی؛ چرا که محمد بی گناه است مطلق! به دلیل استقلال وثبات رأیش!


لیبرالیسم یعنی" سیروفی الارض"؛ همان که محمد نوری زاد اصرار می کند برای مجتهدین دین.

اصلاً لیبرالیسم یعنی خود محمد نوریزاد؛ خود محسن مخملباف؛ خود مسعود ده نمکی؛ خود جواد شمقدری!و...

ایضاً لیبرالیسم یعنی روحانیانی که نافله ها و نماز شب هایشان به تنگی نفس افتاده بعد از انقلاب؛ چون که قبلاً منزلی فراخ نداشتند در شمال تهران وویلای مصادره ای در شمال کشور، تا وقت شان را صرف تیمارملک دنیوی کنند ولذت زمینی(واقعی).

ومی رفتند سراغ خدا که بلکه چنین موهبتی را در بهشت رزرو کنند؛ به وعدۀ انتزاعی.

لیبرالیسم یعنی بشر بهتر خواه است وخدا بشر را به این دلیل بهتر خواه آفریده که پیشرفت کند در مسابقه برای بهتر شدن زندگی.

لیبرالیسم یعنی حق داشتن، حق لذت بردن، حق آزار نرساندن به دیگری،حق زیبا بودن و...حق خوب وبه اندازۀ استعداد وتلاش وپشتکار زندگی کردن.

ویک آدرس:

توجه کنید به رفتار وگفتار یکی از بزرگان درقدرت؛ و مقایسه کنید گفتار ورفتار ایشان را وقتی که لباس ترو تمیز می پوشند وسر وصورت در حد نیاز شانه می کنند؛ با هنگامی که خاکی وشلخته هستند اغلب!

ووقتی با این حقیقت روبرو شدید که آدم ترو تمیز چرت وپرت کمتر می گوید از آدم ژولیده به فریب. بگویید: هورا زنده باد لیبرالیسم.

البته رسیدن به زندگی خوب؛ زحمت وکار لازم دارد وبه آسانی تن آسایی در گوشۀ اعتکاف وزار زدن راحت نیست! یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: