۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

فتوای چهارشنبه سوری آیت الله!


درراستای تبدیل انقلاب سی ساله به حکومت خودکامه- بارها توضیحش راداده ام-یکی هم این مهم است که باید ترس وواهمه وتظاهر وتجامل وپرده پوشی را کنار گذاشت ودعوا را همانجایی سامان داد که میدان وجبهۀ اصلی است(میدان مبارزۀ مرگ با زندگی ، عبوسی با شادی، زشتی با زیبایی، خشونت بامهربانی و...). پس آیت الله دقیق وارد شده است به میدان فتوای رسمی بر علیه چهارشنبه سوری بعد از سی سال- مثل فتوای رؤیت هلال ماه رمضان گذشته بعد از سی سال- وشما گمان نکنید که این فتوای برضد خوش باشی انشاء الله گربه است از ترس جنبش سبز فقط. چرا که این هم یکی ازمناسک مهم "کلون اندازی" دروازه های ایران است برای همیشه. ومن بارها هشدارش راداده ام وما ورهبران وتأثیر گزاران ملت گیر افتاده دردست یک مشت ضد زندگی -غیرازدرلیفۀ شلوار- چه می کنیم!؟

رفتم سراغ آرشیو واین نوشته را پسندیدم برای رابطۀ دین وخرافات. با این یاد آوری که اگر چهارشنبه سوری هم مثل همۀ مناسک ملی ومذهبی همۀ انسان زیسته برکرۀ خاکی خرافات یک دین باشد که است. چرا باید آیت الله همین یک مناسک شنگول را دستوردارد برای خرافات زدایی. که قطعاً نشدنی است. یا...هو


حاشیه! ونه متن:

1- چنین باور دارم که هیچ متنی نباید بدون حاشیه باشد. ونیست. مگر فلسفه یا علم "هرمنوتیک" جز این را بازکشف کرده است که "متن"ی مستقل از حاشیه محال آمد محال.

واصل دوم اگر این نقل غالب باشد که خرافات حاشیۀ دین است. لذا نتیجۀ بدیهی هم می تواند این باشد که دین بدون خرافات دین نیست. وبرای رعایت انصاف درحقوق "حقه"ی روشنفکران، احیا گران ونواندیشان دینی باید یک حداقل اضافه کنم وبگویم: حداقل "ایندین!" نیست. والبته من از "آندین!" فهمی ندارم تاکنون.

2- اما واقعیت پررنگ تر این است که نسبت دین با خرافات ویا خرافات با دین دیگر در حصار مشخص "دین اصل است وخرافات حاشیه" نمانده است. ودر مسیر تلک الایام دربسیاری موردها وموضوع ها وابتلائا ت چنین تشخیص داده شده است که: "خرافات اصل است ودین حاشیه".نمونۀ بارزش هم همین دوقرائت غالب - ازمیلیاردها(بتعداد مسلمانهای جهان) قرائت موجود ازدین- ازدین اسلام شیعی دروطن!:

3- دعوای پرزور هم فقط برسرهمین اختلاف است که: سنتی ها می خواهند " خرافات = زیست مدرن"را با الفبای 14قرنی دین بخوانند و نمی توانند! چون همان محال آمد محال است. ومدرن ها می گویند که "دین" را با "حاشیه= زیست مدرن" باید خواند. ومی گویند می شود! والبته وجه مشترک شان اینکه هیچکدام زیست مدرن را متن نمی دانند وبرسمیت نمی شناسند!

4- خرافات دردین نقش لولا رادارد دربرپایی " در"؛ یا مثلاً چسب را درجفت کردن دوچیز بی مصرف برای خلق شیئی با مصرف! که اگر بزبان پیچیده تر ترجمه کنیم می شود: "خرافات دردین یابرعکس پلی است بین ماده ومعنا، بین دنیا وآخرت، بین نقد ونسیه، بین واقعیت وحقیقت!، بین رئالیسم وایده آلیسم و...

5- انسان دین دار با اخذ معنا وآخرت ونسیه وحقیقت وایده آل موردنیاز روانش ازدین به آسودگی نمی رسد چرا که او یک ماده ودنیا ونقد وواقعیت ورئال هم است وطرفه اینکه نیازهای این بخش دوم چه از راه غریزه وحس وچه از مسیر عقل ومنفعت ولذت و...بسیار پرزورتر وبه روزتر هم است. تاجاییکه می توان شهادت داد که انسان غالب ومعمولی ودرطول هر 24 ساعت بازۀ زمانی تنها دقایقی با خواسته های روحی ومعنویش درگیر است ودر بقیۀ آن 23 ساعت باید با نیازهای مادیش کلنجار برود.

6- ودر اینجا اگر دچار محدودیت منابع وموانع باشد- مثل ثروت وقدرت وشهوت و... وبهر دلیل؛ مثل فقر وضعف وزور وممنوعیت عرفی وحکومتی و...- برای پاسخگویی وتسکین نیازهای مادیش؛ دست بدامان دین می شود ومی خواهد بخشی ازوعده های بهشت موعود را برایش نقد کنددردنیا.

ودراین جاست که اهمیت باپای چپ بموال رفتن وصبروصلوات بعد از عطسه و... را بعنوان پاداش نقد، دنیوی ومادی دین استحصال می کند وبرخی از تهدیدهایش را بگردن خدا وشیطان می اندازد.

7- معتقدم که علم وعلم کشی، قمه وقمه زنی، گل وگل مالی و...حتی سنج وطیل وسرنا و...حذف شدنی از مناسک تعزیۀ سید الشهدا وسالار شهیدان حسین بن علی(ع) نیستند. چرا که به بخش "پاداش نقد ومادی دین" مربوطند. مگر این که مردمان وبویژه جوانان مسلمان به گسترۀ جهان؛ جایگزین مادی دیگری را برای پاسخ به "عشق زمینی" درمقابل وبموازات "عشق اسطوره ای" در دسترس داشته باشند اولاً وفرهنگ پذیرش این جایگزینی را پیدا بکنند ثانیاً!

8- هنگامی که "هیجان مثبت ومادی درعرصۀ عمومی" چه بتشخیص حاکمان- مثل امروز ایران- وچه به دلیل عرف غالب – مثل همۀ کشورهای مسلمان وبویژه عربی وکمتر ایران- ممنوع یا تابو باشد. مردمان لذت جو- نزدیک به مطلق مردم- همۀ مراسم های آئینی "عشق اسطوره"ایشان را قالب زمینی خواهند پوشاند تا پاداش مادی ونقدی آنرا درقالب "خودجلوه دهی برای یار ورفیق ورقیب و..."دریافت کنند.- چقدر دلم می خواست که یکی چندنفر ازدانشجویان ارشد الهیات تز دکترای خودرا موضع پژوهش درمورد عشق ها وازدواج های با مبدآء روزهای عزاداری محرم وبویژه تاسوعا وعاشورا قرار می دادند. وبدهند.-

9- لکنت دلقک بیش از این را مجال نداد ونمی دهد. من حاشیه نویسم به این دلیل هم که باوردارم "تیتر نویسی" کافی است در عصر دانایی. والبته جیغ! یا...هو

۱ نظر:

sa8and asl گفت...

baraye mardome marize in shar ke gharar ra tarjih dadeand bar farar kapsool tanha rahe shafast