۱۳۹۵ مرداد ۲۲, جمعه

روحانی و حامیان سیاسی اش بدانند: ما همه یک "باران کوثری" هستیم. هر کسی در صنف و ژانر خودش!



گاهی از دست شما هم خسته می شوم بشدت؛ مثل خستگی 38 ساله ام از شترگاوپلنگ مهوع جمهوری اسلامی. زیرا تک و توکی از خوانندگانم هستند که با من ارتباط برقرار می کنند و همدردم هستند و همذهنم. در چنین مواقعی است که سخت محتاجم یک آدم درشت تر از خودم بکمکم بیاید و دستم را بگیرد و از باتلاق سوء فهمی یارانم نجاتم بدهد. البته که هرچه قلچماقتر باشد و جوانتر بنجات خودم امیدوارتر می شوم. بویژه اینکه نیروی جوانی اش به لطافت زنانگی اش هم جلای هنرناب سینما داده شده باشد مثل باران کوثری. پس فرمایشات بسیار ساده و جسور و مستقیم و نقطه سرخط ایشان را کپی پیست می کنم برای شما و برای افتخاری ماندگار در سیرکم ادای احترامم به جوانان و زنان میهنم که چقدر دوست شان دارم و به آنان امیدوار:

باران کوثری: از دولت روحانی، مطالبه دارم،چون رای جمع کردم / گلایه از لیست امید


 باران کوثری بازیگری است که در این سالها همواره و در انتخابات مختلف به عنوان هوادار جریان اصلاحات عرض اندام کرده است و البته که جریان سیاسی اصلاحات نیز همواره به قدر کفایت از این بازیگر به نفع خود استفاده کرده است.

باران کوثری درباره اوضاع و احوال سیاسی جامعه می گوید: شرایط بهتر شده است اما باز به بن بستهایی می خوریم که فکر می کنیم چقدر می توانی امیدوار باشیم به آینده. وقتی لیست امید که مقدار زیادی از آرایش را به واسطه اهالی فرهنگ و هنر به دست آورده در انتخابات کمیسیونها کمترین علاقه ای برای حضور در کمیسیون فرهنگی نشان نمی دهد واقعا چگونه می شود درباره آنها فکر کرد؟

وی ادامه می دهد: این یک واقعیت است که اگر حمایت اهالی فرهنگ نبود این مقدار رأی برای لیست امید متصور نبود و هیچ کس نمی تواند این را کتمان کند اما وقتی آنها برای حضور در کمیسیون فرهنگی پیشقدم نمی شوند تا باز هم کمیسیون فرهنگی بدل شود به همان چرخه ای که برخی فیلمها اکران نشوند و برخی هم نتوانند کار کنند، این چه معنایی دارد؟ آنها چه فکری می کنند نسبت به من و امثال من؟ حتی توضیح هم نمی دهند که چرا کاندیدا نشده اند؟ این به من برمی خورد و باعث می شود به این فکر بیفتم که آیا اصلا کسی به فرهنگ فکر می کند؟

باران کوثری با اشاره به فیلم توقیفی اش و کم کاری سازمان سینمایی در تسهیل شرایط اکران این فیلم بیان می دارد: آیا کسی در ارشاد هست که پیگیری کند چرا "عصبانی نیستم” هنوز اکران نشده است؟ خب خیلی راحت از همان ابتدا بگویند اهل فرهنگی که از ما حمایت می کنید بدانید که فرهنگ در الویت نیست.

کوثری در بخشی از گفتگوی خود با اشاره به اوضاع بغرنج اهالی فرهنگ خطاب به مدیران فرهنگی دولت یازدهم اظهار می دارد: به عنوان کسی که هم به این دولت رأی دادم و هم تا جایی که توانستم برایش رأی جمع کردم سخنم این است که مطالبات ما را برآورده کنند. اینکه می گویند تحت فشارند هم توجیه مناسبی نیست. شما خودتان می دانستید که تحت فشارید؛ چه فشار سیاسی چه فشار اقتصادی. قطعا به این فشارها آگاه بودید و بعد پیشقدم شده اید برای کاندیداتوری پس باید به مطالبات ما پاسخ گویید.

باران کوثری درباره مطالبات خود نیز چنین می گوید: اصلی ترین مطالبه من این است؛ یک فیلم اکران نشده به نام "عصبانی نیستم” را به عنوان بازیگر دارم. فیلمی که هم پروانه ساخت دارد و هم پرونه نمایش اما به دلیل فشار از جانب کسانی که در ارشاد نیستند این فیلم را اکران نکردند. چرا؟

وی ادامه می دهد: مطالبه دوم ام حمایت از فیلمسازان است. از مادر خودم شروع می کنم که آن قدر خسته شده که نمی خواهد فیلم بسازد. اگر رخشان نمی تواند فیلم بسازد، اگر بیضایی نتواند برگردد فیلم بسازد و اگر تقوایی نتواند فیلم بسازد پس دیگر چه فرقی هست میان این دولت و دولت قبل. اگر بیضایی مطمئن باشد فضای امنی فراهم است برای فعالیت چرا برنگردد؟

باران کوثری مطالبه خود از خانه سینما را نیز با مکثی چنین بیان می کند: خانه سینما باید کاری کند که جوانترها جذب آن شده و مسئولیتها را در دست بگیرند بلکه اتفاقات بهتری بیفتد.

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

از شیر مادری مثل رخشان بنی اعتماد شیر دختری همچون باران کوثری میاید.
درد و بلاشون بخوره تو سر خیلی از اصلاح طلبان.

ناشناس گفت...

دلقک دلت نگیره. ما هم اتفاقاً همین رو می گیم و می فهمیم شما هم همین رو می گی. یعنی همه کسایی که به روحانی رأی دادند از او مطالبه دارند و می دونند که خیلی از مطالباتشون رو برآورده نکرده. جاهایی زیر دستان و نزدیکان و شاید حتی خودش (از این یکی هنوز سندی در دسترس نیست) به رأی مردم و بدنه اجتماعیش خیانت کرده (که فکر می کنم عمده ترینش مسأله حقوق های بی حد و اندازه است که نوعی سوء مدیریت و ولنگاری و دهن کجی به مردمی هست که یا بیکارند یا درآمد خیلی اندکی دارند). بنابراین پست های قبلیت نه تنها نشان دهنده نا امیدی نیست بلکه هشداری است به آخرین فرصت (حسن روحانی) برای اصلاح و بهتر شدن وضعیت مردم در این کشور ماتم زده ار انقلاب 57. اما در سرزمین هایی که به دیکتاتوری اون هم از نوع بد خیم دینی اش دچارند فرصت های اندکی به صورت مسالمت آمیز برای بهبود شرایط می توان یافت که امیدوارم روحانی و دولتش یکی از همون ها باشه. امیدوارم و البته هیچ تضمینی برای اون وجود نداره و البته روحانی هم به نظر می دونه یا باید بهش فهموند (مثل همین کاری که شما با نوشته هات می کنی) که به شدت وامدار رای دهندگانش هست و شاید دیگه فرصتی براش فراهم نکنند و نشه.

عسکر گفت...

. . . . .
عرض سلام دارم خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیز
. . . . .
باران خانووم، در انتخابات گذشته چاره ای نداشت جز حمایت از ائتلاف اعـتدالگرایان بزرگوار
و اصلاح طلبان سرافراز، لذا ایشان حق ندارد که از ما چیزی بخواهد، چون چاره ای نداشت
و
راه دیگری برایش نگذاشـتـه بودیم.
. . . . .

ناشناس گفت...

شما از آخوند مطالبه میکنید؟


خانم باران کوثری و دیگر روشنفکران, صورت مسئله را اشتباهی طرح میکنند, زیرا نمیخواهند به اشتباه خودشان ذکر کنند.

روشنفکران و همین خانم باران کوثری باید بخاطر حمایت هایشان از از آخوند ها از مردم ایران پوزش بخواهند.
این روشنفکران و بچه های آنها باید از کار خودشان پیشمانی نشان بدهند.

راستی چرا این هم سال, این همه کشته, این همه ویرانی فرهنگ و اقتصاد و جامعه , این روشنفکران ما را بیدار نکرده و نمیکند؟

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس مجازی
شما که همۀ این سالیان بیدار بودی چه کرده ای که روشنفکران بیایند بتو تأسی کنند. اگر رژیم مستمسکی پیدا کند که همین چند نفر باقی مانده در داخل ایران را هم تبعید و دربدر و بی اثر کند شما راضی می شوی؟ مثل اینکه هنرمند و روشنفکر و آدم حسابی داخل آدم حساب می شوند از سوی آخوندهای مادر...لاالاهه الاالله که اعتراضشان هم مورد عنایت قرار بگیرد. اتفاقاً آخوندها 40 سال است که می خواهند این دردانه ها را بیرون کنند منتها بهانۀ کافی پیدا نمی کنند. یا...هو

مازیار وطن‌پرست گفت...

تیمسار عزیز
دلم می‌گیره که اغلب نخبگان ایران همه ایده‌آلیست و سرگردان به دنبال یافتن ناکجا آبادند. اعظم فرهیختگان فیس‌بوک افسرده‌اند چرا جوانان زیر پست اینستاگرام "زهرا شیطون" که حاوی عکس‌های پر و پاچه‌ی ایشان در پارتی‌های مختلف بوده، بیش از 700 هزار لایک در کمتر از بیست و چهار ساعت ثبت شده، حال آنکه صفحه‌ی آسوشیتد پرس در کل 1100 هزار تعقیب کننده (فالوئر) داره؛ و نمی‌توانند واقعیت موجود را به شکل یک فرصت تحلیل کنند.
بعضی حضرات چپ، خانواده‌ی کوثری/بنی‌اعتماد را به همراهی با حکومت و "میانمایگی" محکوم می‌کنند. (و میان مایه کسی است که خود به آنچه می‌گوید یا می‌کند اعتقاد ندارد) با این توصیف، هیچ کس نباید در ایران هیچ عملی انجام دهد تا براندازی نظام؛ و یا باید دست به اعمال رادیکال بزند.
انگار ارتباط بین سنت روشنفکری ایرانی با واقعیت هرگز نمی‌خواهد برقرار شود. مردم فکر می‌کنند اگر کتابی چند خوانده و سری بین سرها درآورده‌اند، زشت است ارتباطی با واقعیت موجود جامعه‌ی خود داشته و به فراخور امکانات خویش در اصلاح آن بکوشند: نه! آنچه ایشان زانپس می‌خواهند جنگ همه‌ی خیر در برابر همه‌ی شر است!
خوشحالم که شما می‌نویسی. و دوست دارم امیدوار باشم اغلب فرهیختگان و تحصیلکردگان ایران به کمک آموزگارانی چون شما از روی ابرها به روی زمین سفت نقل مکان کنند.

مازیار وطن‌پرست گفت...

آقای شهرام اندیفکر در صفحه‌ی قبل ضمائم کدو رو هم دیده و کشف کرده که اگه همه با هم چشم‌هامون رو ببندیم و ولایت فقیه رو انکار کنیم خودش پنداری دود می‌شه و حلقه حلقه به بالا صعود می‌کنه. البته فکر کنم امتیاز این کشف (یا اختراع) قبلا به اسم اپوزیسیون برانداز ثبت شده. فقط نمی‌دونم این اختراع تا حالا بدرد کاری هم خورده یا نه؟ یادش به خیر داریوش همایون که بین خیل اپوزیسیون خرفت هم، آدم هوشمند و قابل احترامی بود.

ناشناس گفت...

از دوره اون تدارکاتچی عرف شده که رئیس جمهور همه ی مطالبات شما رو با یه نمی تونم به چپ مبارکش حواله می کنه، شما باید از کسی مطالبه داشته باشید که قدرتی هم داشته باشه. این ساختار ریاست جمهوری رو خود جمهوری اسلامی درست کرده، از این ساختار مخالف اخوند در نمی اید.

ناشناس گفت...

سلام دلقک محترم
شما میگویید: ..........ه همین چند نفر باقی مانده در داخل ایران را هم تبعید و دربدر و بی اثر کند شما راضی می شوی؟.......

اتفاقا همین چند نفری که در داخل ایران هستند و همیشه و در دراز مدت سعی در جاانداختن به اصطلاح ـ اپوزیسیون داخلی ـ کرده اند, تا صدای مخالفان جه در داخل و چه در خارج بی اثر کنند. مثل استفاده ابزاری حکومت از کلمات آزادی و حقوق بشر و دمکراسی و اقتصاد آزاد و ...
این آخوندها کلمات را تهی از معنای وجود کرده اند و به نفع خودشان استفاده کرده اند و میکنند.
البته این امر خواست خودشان نیست و این روشنفکران به نظر حقیر ناخواسته بازیچه دست حکومت شده اند. همین حکومتی که کلماتی را همجون آزادی و حقوق بشر و دمکراسی را به زبان میاورد ولی در عمل عکس آن را انجام میدهد. مثل اردوغان که بیش از 33000 نفر را بازداشت و شکنجه میکند و حرف از آزادی میزند و آنوقت هم تمامی گروه های چپ و راست و .... در بیانه ایی از او حمایت میکنند!!!
ترکیه الان دقیقا مثال سال 1979 میلادی ایران را دارد.

جناب دلقک, هنرمند باید خودش با دادن خط به عوام تاثیر گذار باشد, نه تدارکتچی حکومت (چه خاتمی اش باشد و چه روحانی اش و یا منتظری اش)

متاسفانه ما هیچوقت در فرهنگ خودمان نداشته ایم که بگوییم: باباجان من و یا ما اشتباه کردیم و تمام. نه خیر ما تازه در پی سفسطه های سیاسی و گفتاری هستیم.

جناب دلقک, حرف خودتان رابه خودتان برمیگردانم: شما با حمایت از خاتمی و آنهم 8 سال به احمدی نژاد رسیدید, حالا هم از روحانی حمایت کنید, شاید فرجی برای بخت شما شد.

برای نسل من که به در سال 1357 به خیابانها آمدیم و نخواستیم با شاپور بختیار و حداقل روشنفکرانی مثل خانم مهشید امیر شاهی گوش نکردیم , متاسفم و برای این همه ویرانی های انسانی و فرهنگی و ..... , لااقل من خودم در پیشگاه ملت ایران شرمنده هستم.

با احترام

ناشناس گفت...

با درود به روان پاک گربه نره

ناشناس گفت...

اردوغان و کودتا. مجاهدین و اعلام قیام مسلحانه در سال 60. سرکوب تمام مخالفین به بهانه مجاهدین.

موجز بود ولی گویا هم بود؟

عاریا عاریایی منش گفت...

مردم ایران که بیخیال رای دادن نمیشن بنا بر این من میگم اینبار به صورت سلبی به یه احمق رای بدیم

مثلا فرض کنید دوباره انتخابات قبلی میخواد تکرار بشه ، همه بریم پشت محمد غرضی یا مثلا حداد عادل

خلاصه اینکه از لیست نهایی اونی که احمق تر هستو انتخاب کنیم، اونبار با انتخاب موحدی کرمانی و ری شهری به حاکمیت پیغام فرستادیم اینبار با انتخاب احمق ترین پیام بفرستیم ، دیگه فوقش اینه که بازم حاکمیت دایورت بده به نعل های اسب حرضت عباس... غیر از اینه؟!

الان که شبکه های اجتماعی هم موجوده و افرادی مثل شما میتونن روی این موضوع کار کنن

پاینده عمام زمان و کوروش بزرگ

ناشناس گفت...

تا الان و در همه شش سال گذشته شاید شش هفت کامنت آنهم فقط ذیل پستهایی در حمایت از هر عمل " نمیدانم چرا به زعم شما مهمی " که از این جماعت " شتر گاو پلنگ تر از هر شتر گاو پلنگی " داده ام . اذیت شدم و فکر میکنم شاید به توهم افتاده ام . چیزهایی را میبینم که هیچکس نمیبیند ، شاید دچار توهم شده ام . احساس کسی را پیدا میکنم که با چس ناله هایش حوصله همه را سر برده و بشدت غمگین نا امیدم از این تصویر .
جمله آخر را بگویم و زحمت کم کنم . باران کوثری نا امید و دچار عذاب وجدان شده که چرا رای جمع کرده است برای لیست امید ، انهم نه برای نفع شخصی و بیکاری مادر و سرمایه پدر که از طرف کسانی غیر ارشادی به محاق توقیف رفته و خوابیده ، نه دورت بگردم ، نه عزیز دلم ، نه ، نه ! فقط برای نا امیدی دلهای پر امید و جوانی که باران را دوست دارند . ممنونم باران وطن ، به قول آغاسی خیلی هم ممنون .
ترا به جان مادر هنرمندت که اگر ذره ای به شرف اعتقاد داری بیا و دیگه رای جمع نکن .
اگر در انتخابات بعدی و علیرغم بی توجهی تمام کسانی که برایشان رای جمع کرده ای به درد دلت ، باز راه بیفتی و رای جمع کنی و . . . من هم برای صدمین بار به تو می گویم . . .

ناشناس گفت...

من در سال هشتاد و چهار به یک احمق رای دادم با این نیت که مرگ یکبار شیون یکبار. ولی از بدشانسی بار دوم هم انتخاب شد و از خوش شانسی او قیمت نفت هم شد صد و چهل دلار.

چرنده گفت...

اگر در انتخابات بعدی و علیرغم بی توجهی تمام کسانی که برایشان رای جمع کرده ای به درد دلت ، باز راه بیفتی و رای جمع کنی و . . . من هم برای صدمین بار به تو می گویم.....نقل قول از کامنت بالا
کاری به درست و غلط عمل سیاسی جمع آوری رای ندارم ولی شرم و نفرین بر ما ایرانیان که تهدید میکنیم که اگر برخلاف خواست من پیش رفتی به تو ....خواهم گفت و برای خفه کردن صدای یه زن اون را ناچار از انتخاب بین سکوت و خوردن برچسب میکنیم
و در صحنه مقابل ما داستان عبرت آموز سوریه رو داریم فقط در هفته گذشته دو هزار از نفرات وابسته به القاعده جان دادن،برای چی؟برای پیاده کردن کثیف ترین و شنیع ترین افکار که همانا برپایی حکومت اسلامی هست زبان از توصیف جانفشانی این جانوران پلید قاصر هست که چطور در زیر بمباران بی امان روسها و ارتش سوریه از یک طرف (بالغ برششصد سورتی پرواز فقط در یک روز ) و از سوی دیگر هجوم خیل دیگری از جانوران شیعی از افغانستان و پاکستان و عراق و لبنان موفق به کسب پیروزی میشن و در صحنه مقابل مردنمایانی رو داریم که به ظاهر چس ناله روشنفکری سر میدن و قویترین اسلحه اونها تهدید زنی هست که درست یا غلط یک کنش سیاسی انجام داده خیلی جالب هست که وقتی این جماعت خودعلامه پندار با این سوال روبرو میشن که خب گرینه جانشین در مقابل یک رفتار سیاسی چی هست میگن ما با جنگ و خونریزی هم مخالفیم که البته ترجمش این میشه که ما کون جنگیدن نداریم و نهایت مبارزه ما مبارزات کلیکی در اینترنت هست
حالا که نهایت شهامت شما دقیقا عین خود من پرت و پلا گفتن از پشت کیبرد کامپیوتر اونم با آیدی ناشناس هست لااقل این قدر تهوع آور نباشید

ناشناس گفت...

تا حالا تجربه گفتگو با یک چرنده را نداشتم اما به قدر وسع میکوشم .
دوست عزیز ! واقعا متوجه نشدم چی چی میگویی ؟!
تهدید یک زن ؟!
اونم با گفتن سه نقطه ؟!
حالت خوبه عزیزم ؟!
تب نداری فدات شم ؟!
این آدمها اگر بشود نام آدم بر آنها گذاشت نهایت تلاش خود را برای رای جمع کردن در خرداد هشتاد و هشت انجام دادند . دستبند سبز به دست میکردند و شور می آفریدند و هیجان تولید میکردند اما وقتی بچه های مردم بی کس و بی پناه باطوم میخوردند و زخمی میشدند و . . . آسفالت داغ خیابانهای خرداد هشتاد و هشت شاهد بود که صدا از احدی برنخاست .
دلم پره و تکرار این بدیهیات انسانی دردی را درمان نخواهد کرد . خیر الکلام ما قل و دل .
حرف من این بود که اگه به درد دلت گوش نکردند و آدم حسابت نکردند تو آدم باش و لا اقل سکوت کن و به کسی هم رهنمود نده البته اگر از راستگویانی ، که نیستی .
کی من حرف از جنگیدن زدم و کجا از براندازی گفتم و به اسمت قسم شاید روزی ده دقیقه هم پشت کیبرد نیستم . قدرت تشخیص نداری یا ما رو گذاشتی سر کار نازنین .
زمانی جان فورد میگفت سینما هنر نیست بلکه یک صنعت است . درست میگفت خدا بیامرز و توهم هنرمند بودن نداشت . بازیگر وطنی اندر توهم هنرمند بودن و خود مرجع انگاری نامه سرگشاده مینویسد و رای جمع میکند و البته در صورت لزوم به هر رنگی در خواهد امد .

عــســکـر گفت...

یکبار دیگر خـدمتـتون عارضم که
. . . . .
ما اعتدالگرایان بزرگوار با اصلاح طلبان سرافراز، در دو انتخابات اخیر ائتلاف کردیم
در نتیجه
"بارون خـانـم" و همفکران ایــشـون، چاره ای نداشـتـنـد جز رأی دادن به لـیـســت ما
من باز هم تاکید می کنم:
"بارون خـانـم" مجبور بودند که به امثال بنده و خانواده بنده رای بدهـنـد

ناشناس گفت...

احمد منتظری رو که احضار کردند دادگاه، یعنی همش کار سپاهه؟