۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

آیت الله خامنه ای به درماندگی "چه کنم چه کنم" افتاده: اختلاف حاکمان/ تنفس ایرانیان.



1- آیت الله خامنه ای به لاریجانی و توکلی و بردگان تابع می گوید "چکار کنیم!" اگر علنی بگویم که شما رذیلید وذلیلید و اندازۀ یک برده هم شعور ندارید مردم نمی آیند رأی بدهند و.... لاریجانی خودش را تکان می دهد که : بابا تو هم با این رهبریت خواهر مادر ما را ...زدی حالا هم دو قورت و نیمت باقی است. یادت است به وزرای ولی نعمتت احمدی نژاد رأی دادیم. کور بودی وقتی که راست و چپمان کردی و حیثیتمان را بردی به سرافکندگی که مرتب بگوییم و بشنویم "نظر حضرت آقا بر کدام موضوع و کدام جهت و کدام مصلحت و کدام منفعت و... است؛ تا بقول برادر محترم عیال بتوانیم تعیین کنیم که حریم جادۀ بدبختی ایرانیان ده یا دوازده متر باشد. یا توکلی بنالد که هیچ هم شرط نگذاشتم برای بازپس گرفتن استیضاح صالحی و تو راست راست تو چشمهایم نگاه می کنی و برای ماله کشی به خرابکاری هایت در پروردن بچه شتری که حالا شتر شده و از خانه ات بیرون نمی توانی بردن؛ دروغ می گویی و تهمت می زنی. بعد هم از احمدی مقدم می پرسند که چرا جامعه فروپاشیده. بدیهی است که وقتی نمایندگان ملتی ما باشیم و رهبری مثل تو داشته باتشیم که روز و شب در حال ادرار بروی ماست چه انتظاری می توان داشت از رعیتی که خان ابلهی چون تو و مباشران رذیلی چون ما دارند!

2- نوار حرف های خامنه ای در مورد هو کردن احمدی نژاد توی روز آنلاین منتشر شده است. اولاً که بخودمان نمرۀ خوبی بدهیم که هم سرعتمان و هم استنباط مان از پشت پردۀ آن جلسه مطابق با عین واقعه بوده زمانی که برایتان از قهر لاریجانی نوشتم یا از رذالت نمایندگان. اما در اصل حرف های منتشر شده یک حرف بنیادین و راه گشا بوده است که من به این صراحت بیان مطمئن نبودم چرا که گفتن "چکار کنیم!" در یک جلسۀ متکثر -حتی محرمانه- شرط عقل و تدبیر نبوده و تبعات زیادی بر آن قابل تصور است. این "چه کنم چه کنم"ها در روز 22 بهمن سال 1357 خورشیدی شروع شده است و تا پایان عمر حکومت بر مبنای دین نیز ادامه خواهد یافت. با این تأکید که مشکل از آیت الله ها و اشخاص نیست بلکه این دین بعنوان امر قدیم است که در فرهنگ لغات قرانی و حدیثی و فقهی و حکمی و... واژه ای در مقابل معنای "چکار کنیم ِعصر مدرن و دنیای جدید" ندارد.

3- مأموریت نجات ما و ایران و خنثی کردن بن لادنیسم عربستانی و ملا عمریسم افغانی و برویکیسم نروژی و ... و در یک کلام رادیکالیسم غیر انسانی و فاشیستی؛ در این گزاره خلاصه است که: "ما باید همۀ زورمان را و همۀ استعداد مان را و همۀ وحدت مان را و همۀ هشیاریمان را بکار بگیریم و این "چه کنیم چه کنیم" های منشاء همۀ رذالت های امروز جهان را که جمهوری اسلامی است؛ گسترش دهیم تا بطور حتم این غول رها شده از چراغ جادوی قرون وسطی در ایران سی سال پیش را به بطری دین شخصی و آرامش بخش توده ها بر گردانیم."

4- و در این راه است که احمدی نژاد، مشایی، امام زمان، خدا وشیطان موضوعیت ندارند بلکه فقط طریقیت دارند. این بساطی که امروز به صحنه آمده و هنوز گوشه های رذالت پنهان بیشتری هم دارد؛ وقوع یافته در امسال و پارسال و دورۀ احمدی نژاد و غیره نبوده و نیست. بلکه این عین واقعه ای است که عمر آن به عمر منحوس جمهوری اسلامی طولانی است و حداقل در 22 سال اخیر برای باریک بینان جامعه محرز بوده است. احمدی نژادیسم از این بابت قابل تقدیر و شایستۀ احترام است که این عفونت پنهان "چکار کنیم" را از تاریک خانه های اشباح الیگارشی به روشناییی مجادلۀ رهبر و مجلس، مجلس و رییس جمهور، رییس و مرئوس، روحانی با روحانی، بسیجی با سپاهی، حزب اللهی با امام جمعه و... بر آفتاب افکنده است. کاری که نه هاشمی کرد که امروز پزش این است که: من با این که همیشه راه حل ها و اشکالات را می دانستم و در فلان تاریخ چنین گفتم و در بهمان زمان چنین کردم ولی خیانت به ملت را به رضایت آیت الله خامنه ای معامله کردم و دم فرو بستم و با موقعیتی که داشتم و می توانستم بایستم و راه را تصحیح کنم نکردم و تسلیم رأی غلط ولی فقیه خفه خون گرفتم". یا سید محمد خاتمی که هشت سال گفت: "می گویم. بگویم. می گویم. بگویم و... " و در پایان 8 سال رأی شاداب بیست میلیون ایرانی در سال 76 را به رأی پژمردۀ 17 میلیون ایرانی افسرده و سرخورده در صندوق احمدی نژاد ریخت.


5- این را در جواب کامنت خوانندۀ ناشناسی نوشتم که گفته بود:
ناشناس گفت...
دلقك جان من چشمم اب نمخوره كه اين دلقك واقعي(احمدي نژاد)بتونه حريف خليفه مسلمين بشه.

من وشما و احمدی نژاد وامام زمان و خدا و شیطان نباید یک کارکرد بیشتر داشته باشیم: اگر موجب راه یافت انسان ایرانی بسمت زندگی و شادی باشیم خوبیم و مبارک. و الاً گور پدرمان! من تشخیصم این است که وادار خامنه ای و الیگارشی به "چه کنم چه کنم" (استیصال) های بیشتر و آگاهی بخشی به ایرانیان هنوز در قید کارآمدی دین در امور دنیوی و مادی که: "برادران ما خودمان خدا باور ودین داریم و اگر با حکومت دین بر دنیای امروز مخالفیم برای این است که دین راه حلی برای سعادت و پیشرفت دنیای ما ندارد؛ و شاهد مثال مان رهبر فرزانه تان است که خودش هم نمی داند چکار کند. و این عیب او نیست و حتی عیب دین. فقط جهل او و قدرت پرستی و سکس بارگی و دنیا خواهی و زیاده خواهی روحانیان سیاسی است که اجازه نمی دهند مردم مؤمن دنیای سعادتمندی هم تدارک ببینند برای خودشان با تکیه بر عقل و دانش. همانگونه که محمد امین کرد برای قبایل حجاز در 1400 سال پیش! با عقل وتجربه اش. ولی 1400 سال از عقل وتجربۀ محمد گذشته است. این یادتان باشد." یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

"...این دین بعنوان امر قدیم است که در فرهنگ لغات قرانی و حدیثی و فقهی و حکمی و... واژه ای در مقابل معنای "چکار کنیم ِعصر مدرن و دنیای جدید" ندارد..."
درود بر تو که اصل مطلب و جان کلام را گفتي...بنشينيد به انتظار فروپاشي تعفن جمهوري اسلامي و عفونت سي ساله جاکشيسم شيعي به رهبري ولي فقيه

مهره سیاه گفت...

با این جمله که "دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست" ما را انجام دادند و راه را برای کثافت کاریشان باز کردند و به جنایت هایشان رسمیت بخشیدند...لبیک

مترسک گفت...

سلام،
من که خیلی لذت بردم از خواندن این مطلب ، ممنون دلقک جان !
ارادتمند

ناشناس گفت...

http://tehranlive.org/2011/07/29/water-guns-war-in-tehran/

این رو ببینید! خیلی جالبه! خیلی قشنگ و زیباست ! من خیلی ذوق زده شدم و امیدوارم ادامه داشته باشه این جور " شادی های نجیب"!