Portrait of Cosimo I de' Medici |
1- احمدی نژاد در روزی که محمولۀ سلاح ارسالی سپاه به گروه های تروریستی در نیجریه کشف شد بیقین رسید که تا روزی که نتواند سیاست خارجی کشور را کنترل کند قادر به هیچ تغییر مؤثری هم در سیاست های داخلی نخواهد شد. لذا به پروژۀ قدیمی و در حال اجرای خودش سرعت بخشید و با آن ترفند غافلگیرانه منوچهر متکی را درهمان افریقا از وزارت خارجه عزل، ویک دیپلمات لیبرال و موجه بنام دکتر صالحی را وزیر خارجه کرد. همان موقع من هم این تغییر را مثبت و بنفع ایران معرفی کردم.
2- اینک که احمدی نژاد موضوع باراندازهای غیرقانونی سپاه را مطرح کرده است و ضربۀ دیگری به نقطۀ حساس در ارتباط مستقیم با سیاست خارجی زده است؛ علاوه بر عزیز جعفری فرمانده سپاه که در دفاع از اسکله های غیر قانونی بمیدان آمده است؛ جواد منصوری را هم بعنوان دیپلمات باسابقه و کارکشته که آخرین مأموریت او سفیر ایران در چین بوده است، به عرصۀ رسانه فرستاده اند تا بگوید که دکتر صالحی با شرط "هیچکاره بودن" وزارت امور خارجه را پذیرفته است.
3- او بعد از این که شرح کشافی می دهد از وزارت خارجۀ ملی و ایده آل خود و آنرا متحقق در سیاست های تشنج آفرین آیت الله خامنه ای در تمام 22 سال گذشته تبیین و تشریح می کند، به این موضوع اعتراف می کند که احمدی نژاد همواره در صدد بهم زدن این بازی 22 سالۀ -از نظر او ایده آل - بوده است. که بر کناری متکی آخرین اقدام نهایی از این حلقه بوده است. و در همین جاست که بدون هیچ سند و مدرکی توی دهان دکتر صالحی می گذارد که او یعنی صالحی با پذیرفتن هیچکاره بودن وزارت را پذیرفته است. آن وقت این سید علی میرفتاح سردبیر روزنامۀ روزگار است که با کنار هم نهادن این "پذیرش هیچکاره بودن" ساخته شده توسط جواد منصوری؛ با "من کاره ای نیستم"ی که نمایندگان کمیسیون امنیت ملی مجلس و در جریان نصب و عزل ملک زاده ساخته بودند، و از قول صالحی انتشار داده بودند؛ سردبیر نازنین روزگار مرثیه اش را بسط می دهد که چرا صالحی خوش تیپ و خوش پوش و مدرن حاضر به شرکت در چنین انتصاب ننگینی شده است.
4- دو گزارۀ کاملاً جعلی ساخته می شود و توی دهان صالحی گذاشته شده و تبلیغ می شود؛ آنگاه یک قلم اصلاح طلب شیرین این دو گزارۀ دروغ را در کنار هم قرار می دهد و با استفاده از شبیه سازی پیش ذهنی خواننده در مورد "چون احمدی نژاد خود رأی است پس این گزاره هم درست است" دکتر صالحی را ملامت می کند و به این ترتیب یک لیبرال (میرفتاح) گل بخودی اساسی می زند به ضرر تغییرات لیبرال در سیاست خارجی. در حالیکه اگر سمبل جریان انحرافی مشایی باشد -که هست- او خودش سمبل افکار لیبرالیستی هم است. لذا دکتر صالحی خودش یکی از اضلاع مهم همین جریان انحرافی "لیبرالیستی" بحساب می آید و نه بنیاد گرایی که در خدمت جریان انحرافی صید شده و چشم و گوش بسته به اطاعت واداشته شده است.
5- اگر در این شمشیر از رو بستن دو روزۀ روزنامۀ روزگار عمدی و اجباری در کار نباشد بسوی دولت؛ آن وقت باید از سیدعلی میرفتاح پرسید که شما از کدام مکانیسمی به این نتیجه رسیده اید که آن "من کاره ای نیستم" و "پذیرش هیچکاره بودن" سخن شخص دکتر صالحی بوده است و چنین شمشیر تیزی را بروی او کشیده ای. یادمان نرود که دکتر صالحی تا قبل ازقفل شدن سیاست خارجی از سوی آیت الله خامنه ای در جریان عزل مصلحی؛ داشت کار خودش را انجام می داد و با سرعت حیرت آوری هم موفق بود. تا جاییکه توانست روابط با کویت را چنان سریع ترمیم کند که هنوز هم نمایندگان مجلس کویت از این سرعت سرگیجه دارند و نخست وزیر را تحت فشار می گیرند که چرا این کار را کرده و باید روابط با ایران را قطع کند.
6- البته حرف من یک پاسخ منطقی دارد. و آن اینکه ادعا شود این حرف ها به دکتر صالحی نسبت داده شده و اگر این سخنان از او نبود یا باید تکذیب می کرد یا باید توضیح می داد. وهم اینک هم هنوز می تواند با توضیح یا تکذیب جبران مافات کند. این البته حرف تجاهل العارفی است در جمهوری اسلامی. زیرا که در اثنای یک درگیری بنیادی برای در دست گرفتن مهمترین ابزار سیاست کشور، یک طرف را به صلابۀ مطبوعات بکشی و برای پاسخگویی و توضیح و شفافیت بخوانی در حالیکه می دانی حریف (الیگارشی) با استفاده از رانت رهبر نه تنها حاضر به شفافیت و پاسخگویی نیست بلکه همیشه عادت کرده است که زمین بازی را او تعیین کند؛ نقض غرض است در این اولین بار در جمهوری اسلامی که احمدی نژاد توانسته نه تنها در زمین حریف بازی نکند بلکه خودش هم زمین را مشخص کند و حریف را به رقص استیصال وادارد. یا...هو
۲ نظر:
احمدی نژاد بزودی با کودتای سپاه خواهد رفت و خودش هم متوجه شده.
پس ممکنه صالحی گزینه احمدی برای رییس جمهوری آینده باشه و اگر اینطور باشه باید بزودی شاهد شروع حملات باند قالیباف به صالحی بود.
ارسال یک نظر