۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

پروژه یا پروسه! مسأله اینست.

نوشتۀ زیر را درتاریخ 4 نوامبر 2009 نوشته ام وهمان موقع بصورت کامنت دروبلاگ مسعود بهنود منتشر شده است. ازآنجاییکه بنظر می رسد آیت الله خامنه ای ترفند جدیدی راآغاز کرده است. تمایل دارم این نوشته مجدداً به تماشا گذاشته شود؛ تا اشتباه نکنیم از مناظره های بقصد فریب تلویزیونی دربرنامۀ برای فردا درتلویزیون جمهوری اسلامی.

"پروژۀ تعربف شده" یا " پروسۀ لاجرم"

...آنچه می گویم یک تحلیل شهودی راهنمای عمل است وخواننده ای که باخرد سیستماتیک وآکادمیک مجهز است نباید درانتظار بویژه همۀ "صغرا"های "کبرا"ی این قلم انداز باشد. وپر واضح است که اگر حتی آیت الله خامنه ای ومحمود احمدی نژاد به این تحلیل خندیدند یا آن را مسخره کردند؛ من یا دیگری نباید بر بیاشوبیم که دروغ می گویند یا چه وچه...چون که ممکن است آنچه را عرض خواهم کرد هنوز به ضمیر خودآگاه آقایان ( پروژۀ تعریف شده)انتقال کامل پیدا نکرده باشد. البته برای من به هزار ویک دلیل ثابت است که این پروژه در ضمیر ناخود آگاه( پروسۀ لاجرم) این دو سیاستمدارمی گذرد چه به آن واقف باشند ویانه. وچه برای آن برنامه ریزی کرده باشند یانه.

1- هم آیت الله خامنه ای وهم دکتر احمدی نژاد به این نتیجه واقف شده اند که دیگر جامعۀ ایران بیش از این توان تحمل بلا تکلیفی ونا کارآمدی حاکمیت انقلابی را ندارد واگر امروز برای تشکیل یک حکومت با – حتی- حداقل معیارهای "حکومت به ماهو حکومت"اقدام نشود فردایی وجود نخواهد داشت. در این میان البته دست احمدی نژاد بسیار بازتر از آیت الله خامنه ای است چرا که دکتر احمدی نژاد در ناکارآمدی وبلاتکلیفی 26 ساله نقشی ومسئولیتی نداشته است. درحالیکه آیت الله خامنه ای 16 سال از این 26 سال را رهبر مطلقه بوده است.

2- هر دو آقایان به نوعی از حکومت فاشیستی اعتقاد دارند با این تفاوت که آیت الله خامنه ای یک حکومت تک حزبی وتوتالیتر مثل حکومت استالین درشوروی سابق را مرجح وموجه می داند در حالیکه احمدی نژاد نوع حکومت خلقی شبیه حکومت هیتلر درآلمان نازی راالگوی ذهنی دارد.

3- اما از حکومت های موجود در جهان آیت الله خامنه ای مدل حکومت کیم جونگ ایل در کرۀ شمالی را بهترین نوع حکومت می داند چرا که اورا قادر می سازد همۀ خلاء های تئوریک فقه اسلامی در حکومت مدرن رابا قطع ارتباط ایران با جهان خارج وسرکوب پوشش بدهد. ولی دکتر احمدی نژاد مدل حکومت معمر قذافی لیبیایی را بهترین می داند چرا که احمدی نژاد دغدغه ومسئولیت دین وفقه را ندارد وآماده وراغب است که تئوری های توده ای خودش را جایگزین همۀ عرصه های مورد نیاز در جامعۀ تحت حاکمیت خودش بکند.

4- هردو این آقایان شناخت متقابل خوبی از یکدیگر دارند ولی هر دو امید وارند که با استفاده از اتحاد لاجرم وتاکتیکی با یکدیگرابتدا موانع دشمن مشترک(دگر اندیشان ودگر باشان) را تاجای ممکن ازمیان بردارند وهردومطمئن هستند که در"روز واقعه" برای چیرگی نهایی بر دوست مقطعی مشکلی نخواهند داشت. دقیقاً مثل اتحادی که هیتلر واستالین در شروع جنگ جهانی دوم باهم داشتند.

5- هردو آقایان البته به داشته هایی می نازند وامید به پیروزی نهایی را در این قوت خود می جویند: آیت الله خامنه ای علاوه بر قدرت قانونی وفقهی خود به مرجعیت دینی وروحانی بودنش امید وار است والبته مهمتر از همه به دستگاه سرکوبی که بطور ویژه در سپاه پاسداران سازمان داده است. ولی احمدی نژاد به بسیج کنندگی توده ایش متکی است ودرآمد نفتی که باهر ترفند به میل وارادۀ او هزینه خواهد شد.

6- آیت الله خامنه ای چون خودش را طرف باچپ پرتر می داند اجازه می دهد تا احمدی نژاد شلتاق هایی غیر مرسوم در گذشته ودر مخالفت آشکاربارهبر رابکند با این اطمینان که این هزینه ها به فایده ای که قرار است احمدی نژاد برای حاکمیت بلامنازع اوفراهم کند می ارزد. چون که آیت الله خامنه ای می گوید که عمر شلتاق های احمدی نژاد در پایان دومین چهار سال ریاست جمهوریش تمام خواهد شد درحالیکه برکات اقدامات مخرب احمدی نژاد برای پروزۀ نهایی او( ایران به مثابه کرۀ شمالی مستعد برای جهش به جایگاه شوروی سابق) سخت کارساز خواهد بود.

7- ولی احمدی نژاد هم بدون سلاح نیست. او که کل روحانیت دین را آدمهایی کودن وبا ضریب هوشی پایین می داند. سلاحی کارساز راهیچ وقت کند نکرده است. وآن سلاح مؤثر حوزۀ زنان وجوانان ولیبرالیسم اجتماعی است. او که می داند دین اسلام روحانیت رسمی با موضوع زن وجوانی وهیجان نسبت جن وبسم الله را دارد ؛ به این امید است که هر زمان احساس کرد آیت الله خامنه ای وشرکا قصد دور زدن اورا دارند اماده خواهد بود بلافاصله از این سلاح موثرش استفاده کند. والبته این سلاح بالقوه مانع از آن نیست که احمدی نژاد سعی کرده، می کند وخواهد کرد که در حوزۀ امنیتی چه با تسلط کامل به وزارت اطلاعات وچه از طریق یارگیری های نفتی در سپاه پاسداران ذخیرۀ آخرتش را پروپیمان کرده وآمادۀ رودررویی نگه دارد.

8- احمدی نژاد امیدوار است که می تواند در پایان عمر چهار سالۀ ریاست جمهوریش یکی ازاصحاب وحواریون خودش را به آیت الله خامنه ای تحمیل کند ودر فرصت وموقعیتی مناسب وبا استفاده از نفرت توده از حاکمیت روحانیون در یک کودتای سفید یا نارنجی رهبری خودش را بنام ملت ایران اعلام کند.

9- مشکل آیت الله خامنه ای دررسیدن به مدینه فاضله اش روحانیان ارشد مخالفش هستند که ازحیظ انتفاع ساقط کردن آنان را از رقیبش احمدی نژاد انتظار دارد وازپیشرفت در این زمینه رضایت دارد. وچقدر خوشحال است که به تدبیر احمدی نژاد بالاخره توانست بعداز بیست سال بلاتکلیفی "عید فطر" را حکم حکومتی کند وبه تقویم ایرانیان ثباتی بدهد.

10-مشکل احمدی نژاد اما به سادگی مشکل رقیبش قابل دسترسی نیست چون که گزینۀ"محمدباقر قالی باف " بعنوان هول آورترین رقیب احمدی نژاد براحتی قابل روفتن نیست. چون که قالیباف علاوه برقابلیت های کم نظیر شخصی وشخصیتی قسمت ناپیدای کوه یخ سپاهیان پاسدار آرمان باخته را هم پشتوانه دارد ومعلوم نیست روزی که این فرزندان پاک امام خمینی(ره) بجنبند چه نیرویی می تواند جلودارشان باشد. ودکتر احمدی نژاد این مأ موریت مشکل را از آیت الله خامنه ای انتطار دارد. وآیت الله خامنه ای فعلاً باچشم پوشی برفساد عظیم قلۀ مصادره شدۀ کوه یخ سپاه؛ در خال خوف ورجاء است.

البته من یک کتاب را جویده جویده و در چند خط گفتم ومنظوری غیر از اعلان خطر وطرح موضوع نداشتم. امیدوارم که هم آیت الله خامنه ای وهم دکتر احمدی نژاد هرچه زودتر ازاین دوگانۀ مالیخولیایی بسیار ویرانگرپشیمان بشوند. والا می ترسم چنان درجذبه شیرین ایران شریعت خامنه ای یا ایران طریقت احمدی نژادی غرق مراقبت از حرکات همدیگر شوند که ایران قبل از رسیدن به کیم جونگ ایل یا معمر قذافی زیر بمبارانهای ناتو ویران شود. و البته به روشن فکران هشدار می دهم که دست از سر بلاهت دکتر احمدی نژاد وفحاشی به آیت الله بشویند وراهی برای" ایران در خطرنهایی" بجویند.

بعد ازتحریر:

ومژده بدهم که کمی هم شاد باشیم:

1 – مجید انتظامی سمفونی دفاع مقدس را در حضور صحنه ای رییس جمهور اجرا کرده وحتی با احمدی نژاد راجع به موسیقی حرف زده وقول گرفته وناباورترین قسمت اینکه: سیمای جمهوری اسلامی چندتا" ساز" را در نمای بسته نشان داده است. من صد در هزار با انتظامی پسرنازنین موافقم که:" این یعنی اصلاحات واقعی وبدرد بخور" بعد از سی سال:" ساز در سیما"

2 – و دختران عربستانی با پسران هموطن شان در دانشگاه امیر عبدالله رقصیده اند. بهتر از این خبری شنیده اید در جهان اسلام در سی سال گذشته؟

۲ نظر:

Unknown گفت...

با شماره 8 مسیله دارم....اون قدرها عرضه نداره...من هم سن جنگم....چیز زیادی نمیدونم ولی تاریخ که میخونم تنم میلرزه اینا نمیتونن سر خود سرخود باشن
حمایت روسیه یا اسراییل یا نمیدونم یه کوفتی دارن....لطفا رجوع کنید به سایت:عبداله شیرازی:
www.shahbazi.org
منتضر جواب شما هستم.مرسی

Dalghak.Irani گفت...

1- بزرگترین خبط وخطا این است که ما طرف مقابلمان را به ضعف کلی وابلهی وازاین جور توجیهات متصف کنیم. آن هم کسی مثل احمدی نژاد نبی را که با آن نبوغ لمپنی اش پنج سال آزگار است یک ملن فربه و70 میلیونی را گذاشته سر کارو همه را بجان هم انداخته است.
2- چرا فقط روسیه واسزاییل شما می توانی مطمئن باشی که همۀ دولت های ریز ودرشت، دورونزدیک ودوست ودشمن برمبنای منافع ملی تعریف شدۀ خودشان در تلاش برای تقویت یا تضعیف حکومت ایران باشند. واین یک اصل شرافتمندانه وپذیرفته شده درعرف سیاست بیل المللی است. منتها توسل به جنین سناریوهایی مشکلی که دارد همان تزریق نوعی روحیۀ قضا وقدری است که خوشبختانه!دین خودش یه اندازۀ کافی مبلغ انفعال را می کند ونیاز به تشدید آن نیست. این قبیل فرافکنی ها که می تواند بارقه ای از واقعیت را هم داشته باشد باعث می شود که ما نیروی خودمان را درتغییر مناسبات ظالمانه دست کم بگیریم وبگوییم کار کار دایی جان ناپلئون است. درصورتیکه ما نباید خودمان را سرگرم وآلودۀ مداخلات وبدتر از همه عمده کردن عنصر خارجی چه برله یا علیه دولت بکنیم. باید بدانیم که نقش اصلی وتعیین کننده دردست وارادۀ ما مردم است وبا شناخت دقیق از نقاط وضعف رقیب می توانیم براو چیره شویم. وبمحض اینکه ما صلابت خودمان را نشان بدهیم این قبیل حمایت های خارجی هم بلافاصله تعییر مسیر می دهد. مخلص کلام اینکه کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. اگر مطلب " گزارش امرواقع از میدان امید" وبلاگ را بخوانید کمک کننده است برای شناخت بهتر احمدی نژاد. یا...هو