۱۳۹۴ مرداد ۲۴, شنبه

و اما آقای مهدی خلجی عزیز؛ خامنه ای و نتانیاهو هردو بر روی دیوار مخروبۀ ایران یادگاری می نویسند!



مهدی خلجی هم دانش خوبی دارد و هم بینش خیلی خوبی و از همه مهمتر شناخت دقیقی از جمهوری اسلامی و تفکر و تحجر آخوندی. مهدی خلجی همچنین مناظره کننده و سخنور خوبی هم است و توانایی اقناع مخاطب را دارد. با این مقدمه و البته اظهار ارادت شخصیم به آقای خلجی؛ نگاهی می کنم به مهمترین فرازهای حرف های خلجی - در برنامۀ صفحۀ دو آخر هفتۀ بی بی سی با تریتا پارسی - در مذمت و رد توافق هسته ای و پیش بینی منفی ایشان از پیامدهای اجرای این توافق.

1- اولین نقطه ضعف شروع بحث از طرف ایشان داوری شخصی ایشان - در حد ایراد اتهام - در بارۀ پرزیدنت اوباماست. او که اوباما را سیاستمداری قوی نمی داند - و این حق مسلم هر کارشانسی است - متعرض شخصیت حقیقی اوباما می شود و او را متهم می کند که خود شیفته و دارای جاه طلبی های شخصی بوده در مذاکره با ایران و می خواست این توافق را بنام شخص خود و نه حاکمیت یکپارچۀ امریکا تمام کند. و لذا نتیجه می گیرد که اوباما سعی نکرد که جمهوری خواهان و اسرائیل را قانع و راضی به موافقت با مذاکرات بکند. بنظرم این یک اتهام نچسب است و اوباما شخصیت جاه طلب و تمامیت خواهی ندارد و قابل آدرس دادن در سلوک سیاسی 7 سالۀ او نیست.

2- نکتۀ دومی که در مورد بیانات مهدی خلجی می توان به آشکار دید این است که او مخالفت بنیادین خود با هرنوع مذاکره ای با جمهوری اسلامی برهبری خامنه ای را در قالب "زوم کردن" به توافق بد نشان دادن برجام پیچده است و با ظرافت به خواننده حقنه می کند. نه به دلیل ضعف های ساختاری و فنی و حقوقی قابل استناد در توافق؛ بلکه به این دلیل بد که نظر موافق پیشینی اسرائیل و جمهوری خواهان مخالف اخذ نشده است. و همۀ این ضعف را بطور کامل تقصیر و قصور اوباما می داند و نه سرسختی و مخالفت بنیادین طرف مقابل اوباما. این اظهار مهدی خلجی البته با اولین جملات او در همین مناظره قابل رد کردن است. آنجا که می گوید: "خب جمهوری خواهان با هر موضوع و ابتکاری که نام اوباما پشتش باشد بطور پیشینی و بدون توجه به ماهیت طرح و ابتکار مخالف هستند. چون با شخص اوباما مخالف هستند". اما این جمله اش در ادامه یادش می رود و مصرانه تأکید می کند که اوباما با جمهوری خواهان و محافظه کاران امریکایی مذاکره برای جلب رضایت آنان نکرده است. و در مقابل فاکت های بسیاری که بخشی توسط آقای پارسی یادآوری می شود جعل می کند که گفتگوی شرمن و گزارش های او به مقامات اسرائیل در شروع و پایان هر دور مذاکرات با ایران مذاکره محسوب نمی شود و اینها فقط گفتگو و ارائۀ گزارش است. نه برای جلب رضایت اسراییل بلکه برای ابلاغ جریان مذاکرات انجام شده.

3- نکتۀ بعدی که مهدی خلجی مسکوت می گذارد و حتی تذکر چندین بارۀ مجری مناظره (مهدی پرپنجی) هم فایده ای نمی بخشد این نکته است که حرف های خلجی اگر هم درست باشد و توافق انجام شده توافق بدی باشد؛ اما بی ارتباط است از بحث مناظره که پرسش از چراهای اجرای توافق بدست آمده و امضاء شده است و نه آیا توافق بشود یا نشود. گذشته از این ایراد شکلی اما مهدی خلجی برای اینکه نشان دهد - گویا امیدوار هم است - که این توافق به دلیل مخالفت اسرائیل و تندروان امریکایی شکست خواهد خورد؛ می گوید حتی استفادۀ اوباما از حق وتوی رییس جمهور در رسمیت دادن به توافق در گام بعدی - محتمل می داند - اجرای توافقی که کنگره و اسرائیل آن را رد کرده اند - هرچند نه بقوت دوسوم آراء و شکست دادن آن - میسر نخواهد شد. زیرا با هر توافقی که اسرائیل موافق نباشد آن توافق قابلیت اجرایی نخواهد داشت. بعد با فن بیان و قدرت اقناع کنندگی که مهدی خلجی دارد نتیجه می گیرد که در صورت بروز مشکلات در اجرا - خلجی حتمی می داند - توافق ناقص جنگ را نزدیکتر خواهد کرد به ایران برخلاف مبلغان صلحی که توافق را برای گریز از جنگ می پسندند و قبول دارند. نتیجه گیری خلجی در مورد احتمال نزدیک تر شدن جنگ با بروز مشکلات در اجرای آن حرف غلطی نیست. اما حرف او که توافق بدو دلیل الف - مخالفت اسراییل با آن و ب- بدلیل ادبیات چند پهلو و قابل تفسیرهای متناقض از سوی ایران و غرب (بخوان امریکا) از آن امکان اجرایی شدن نخواهد داشت حرف درستی نیست. زیرا:

الف- مخالفت اسراییل با هر توافقی در منطقۀ خاورمیانه بین امریکا و طرف ثالث بطور پیشینی شکست خورده و موفق نخواهد شد گزاره ای غلط است و اسرائیل تا این حد مطلق که خلجی از قدرت آن دم می زند دارای قدرت شکست توافق نمی تواند باشد. زیرا اگر ایران به تعهدات داده اش در برجام عمل کند دنیا نه می خواهد و نه می تواند فقط بخاطر مخالفت اسرائیل بهانه های بنی اسرائیلی بگیرد و توافقی را که دو سال آزگار مهمترین کشورهای جهان را در پای مذاکرات آن نگه داشته از حیز انتفاع ساقط کند. بموضوع اسرائیل و نگاه مهدی خلجی مجدداً برخواهم گشت در ادامه.

ب- در مورد قابل تفسیر بودن انشای توافق اما بنظر من اینطور نیست و اتفاقاً یکی از نکات قوت این توافق انشای آن فقط بزبان انگلیسی است و نسخۀ برابر آن بزبان فارسی تهیه نشده است. گذشته از اینکه این موضوع بعنوان یکی از نقاط ضعف این توافق در نزد هیئت ایرانی است و بدرستی مخالفان ایرانی توافق بدلیل مغایر عرف بودن چنین عملی در توافق های بین المللی از آن متعجب هستند؛ اما از سوی دیگر این نکته را می رساند که ایران به غرب و امریکا اعتماد کرده است که توافق فقط بزبان انگلیسی باشد و مفسرش هم خود غربی ها باشند و لاجرم اختلافی هم پیش نخواهد آمد. تیم ایران چرا این خطای فاحش را انجام داده است من نمی توانم بضرس قاطع علت یابی کنم. اما حدس من این است که اتفاقاً ایران به این دلیل متن به زبان فقط انگلیسی را پذیرفته که تصمیم ندارد ریگی بکفشش بیاندازد در آینده. به این معنا که چون ایران قصدی برای عدول از توافق ندارد و عدم توسعۀ برنامۀ هسته ایش - جز در چهارچوب اجازه داده شده در توافق - را پذیرفته و از خودش مطمئن است برایش فرقی نداشته که غرب چه تفسیری از توافق را سرلوحۀ کارش قرار بدهد. زیرا ایران فعالیت مشکوک نخواهد کرد - حتی آهسته بگویم که ممکن است عمدی هم بوده از طرف عرفی گرایان حکومت که ایدئولوژیک های حاکمیت را در تنگنای "دست از پا خطا نکنند" قرار داده باشند برای همیشه.

پ- اما ترسناکترین نکته ای که مهدی خلجی در قالب مغالطه ای ظریف - ولی عوامانه - با استادی مطرح می کند و در ذهن سادۀ ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی قابلیت حک شدن دارد این است که: مهدی خلجی می گوید مگر نه اینکه انرژی هسته ای حق مسلم همۀ ملل و از جمله ایران است - که است - اما جمهوری اسلامی بدلیل رفتار نامتعارف و ناهنجار ملی و بین المللی است که از این حق نمی تواند استفاده کند. پس مذاکره کنندگان باید بجای مذاکره در مورد معلول (انرژی هسته ای) در رابطه با علت آن (رفتار ناهنجار جمهوری اسلامی) مذاکره می کردند. تا اگر علت از بین می رفت بخودی خود معلول نیز بلا موضوع می شد." این گزاره شکلی بشدت جذاب و تحسین برانگیز دارد از نگاه ما که خونمان به شیشه است از دست آخوندهای حاکم بر ایران. اما در محتوا یک مغالطۀ تمام عیار است. چرا؟ برای اینکه اولاً همۀ تحریم های مهم و فلج کننده چه از سوی قطعنامه های سازمان ملل و چه از سوی کنگرۀ امریکا و اتحادیۀ اروپا مشخصاً بخاطر فعالیت های هسته ای ایران وضع شده بود و است. و نمی توانستند راجع بحقوق بشر و رفتار منطقه ای ایران مذاکره بکنند با این امید که منجر به تغییر رفتار ایران شود. تا در بلند مدت تحریم های مشخص موضوع هسته ای برداشته بشود یا نشود. ثانیاً تاریخ مدرن بیاد ندارد - و قابل انجام هم نیست - که کشورهایی با کشور بدرفتاری راجع به رفتار و تغییر رفتار مذاکره کرده باشند. زیرا رفتار و هنجار را با چه معیار قابل قبول و دارای کمیت قابل تعریف می توان تعریف و مرزبندی و در بستۀ مذاکراتی قرار داد. و ثالثاً بر فرض فرض محال محال نیست قبول کنیم که مذاکرات مورد توصیۀ مهدی خلجی شدنی هم بود و شروع هم می شد. اما در حین همین مذاکرات برای تغییر رفتار؛ جمهوری اسلامی فعالیت هسته ایش را تشدید می کرد و قبل از مشخص شدن نتیجۀ مذاکرات تغییر رفتار بمبش را هم آزمایش می کرد. آیا در چنین حالتی غرب قادر بود تغییر رفتار مورد مذاکره اش با ایران را بثمر برساند. در حالیکه الان که با این توافق از بمب و رفتار ناهنجار متکی به بمب جلو گرفته بهتر می تواند با یک کشور غیر هسته ای راجع به انواع مشکلات رفتاری یا هنجاری مقابله و او را به تمکین وادارد.

4- اما برگردم به موضوع اسرائیل. بنظر می رسد که تمام ثقل اندیشۀ مهدی خلجی بر این گزاره قفل شده است که اولاً اسرائیل بد نیست و ثانیاً اگر هم بد باشد بد مطلق نیست و ثالثاً اصلاً اسرائیل خیلی هم خوب است و این جمهوری اسلامی است که شر مطلق است. حرفم را با این توضیح شروع کنم که هرجا کلمۀ اسرائیل را بکار می برم منظورم صهیونیست های نژادی و امثال نتانیاهوست و ارتباطی با کل مردم اسرائیل و سیاستمداران لیبرال تر و چپ از سویی و دین یهود از جانب دیگر ندارد. مهدی خلجی از همپوشانی منافع اسراییل و ایران و امریکا حرف می زند و اتحاد این سه در زمان شاه را مورد تأکید قرار می دهد. و نتیجه می گیرد که اسرائیل با ایران سکولار مشکلی ندارد و هدف مخالفتش فقط به رژیم دینی و ایدئولوژیک خامنه ای و شرکا منحصر است. در مورد حرف خلجی که حرفی ظاهراً مستند تاریخی و درست است دو نکته یا مغفول مانده و یا مهدی خلجی تجاهل العارف کرده و یا اصولاً تحلیلش از اسرائیل 2015 میلادی یک تحلیل خطا و بی وجه است.

الف- اول اینکه حکومت اسرائیل از نظر شاکلۀ ساختار محتوایی شبیه ترین رژیم سیاسی به جمهوری اسلامی در کل گیتی است. زیرا هر دو این حکومت ها بر روی برتری یک دین (دین یهود در اسرائیل) و مذهب (مذهب شیعه در ایران) بنا نهاده شده اند و هر دو از مقداری دموکراسی هدایت شده (اسراییل پیشرفته تر و ایران عقب مانده تر) استفاده می کنند تا هژمون دین یهود یا مذهب شیعه را در داخل مرزها به سروری همواره برسانند و رسانده اند و نگه دارند. همانطور که جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد یک غیر مسلمان و غیر شیعه از نردبان قدرت صعود کند. همانقدر هم اسرائیل مواظب است که اعراب مسلمان ساکن اسراییل بمقامات حساس و تعیین کننده نرسند. ضمن اینکه این هردو حکومت بدلیل در اقلیت بودن - در بین ادیان برای اسرائیل و در بین مذاهب اسلامی در مورد ایران - توسعه طلب - ارضی برای اسرائیل و نفوسی برای ایران - هستند برای تأمین امنیت بیشتر و بهتر.

ب- اما نگاه اسرائیل به ایران مهمترین خبط تحلیل مهدی خلجی در این مناظره است: واقعیت امر این است که حکومت اسرائیل از حکومت شاه در ایران خشنود بود. همچنین است درست بودن وحشت بزرگ اسرائیل از انقلاب خمینی در ایران تا جائیکه برخی مفسران و مورخان تأثیر وحشت اسرائیل از انقلاب ایران را تا پای میز امضای توافق کمپ دیوید بین بگین و سادات و حتی بعد تر از آن تا پای امضای مذاکرات "یک سرزمین - دو دولت" بین اسرائیل و یاسر عرفات در اسلو تعقیب می کنند و مؤثر می دانند. بازهم کمتر مفسری است که ترس اسرائیل از انتفاضۀ اول تا وقایع بعد از آن مثل جنگ های با حزب الله در جنوب لبنان و از این قبیل را در کانتکست همان وحشت اسراییل از جمهوری اسلامی نبیند؛ یا حداقل مورخی نیست که این ترس را انکار کند و لذا درست است. حتی بازهم جلوتر می آیند و ترس اسرائیل از بهار عربی در کشورهای عربی و همسایه اش را نیز به این حق بجانبی اسرائیل در وحشت از جمهوری اسلامی سنجاق می کنند و طبق شواهد و قرائن حرف نامربوطی هم نمی زنند. اما آقای خلجی عزیز علاوه بر اینکه در زمان اتحاد زیر میزی اسرائیل با رژیم شاه تمام اعراب و کشورهای عربی ضد و مخالف قطعی اسرائیل بودند هم حقیقت مهمی است که این دشمنی اعراب در مقابل آن دوستی ضعیف شاه موضوع مهمتر و دغدغۀ امنیتی مهلک تری بود برای اسرائیل. تا اینکه ابر و باد و مه و خورشید و شیعه و سنی و عربستان و داعش و اسرائیل و غرب و همه و همه دست بدست هم دادند و منطقۀ خاورمیانه را به این روزی که الان شاهدش هستیم در آوردند:

"اسرائیل از قِبَل همان ترس ها و نگرانی ها و تهدید هایی که می شد توسط دولت های مختلف غرب و بویژه امریکا به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف تا بمب هسته ای مجهز شد تا امروز که بهمت همین سیاستمدار ضعیف و سیاه پوست امریکایی - بقول شما - به گنبد آهنینی مجهز شد و است که هر پشه ای را روی آسمان اسرائیل شقه می کند. در حالیکه در سویۀ دیگر ماجرا نه تنها اغلب کشورهای عربی را متحد بالقوۀ خودش ساخته است بلکه همۀ منطقۀ مسلمان نشین منطقه را هم در جنگ گرم و سرد در حال نبرد با یکدیگر می بیند و دقیقاً و دقیقاً تنها کشور آرام و امن صددرصد منطقه اسراییل است و بس".

حالا من از شما می پرسم: مگر نتانیاهو مغز خر خورده است که حاضر باشد نابودی دشمنان مسلمان قسم خوردۀ خود بدست خودشان و بدون شلیک حتی یک تیر اسراییلی و کشته شدن حتی یک سرباز اسرائیلی را با دوستی نصفه نیمۀ یک ایران مدل زمان شاه عوض کند. تا بمحض آرام شدن منطقه و پایان کشت و کشتار مسلمانان بدست خویش باز موضوع فلسطین و اسرائیل و فشار برای حل مناقشۀ چرکین 65 ساله از سرگرفته شود. بنابراین اسرائیل تازه به فرمول نجات بخش و امنیت افزای تنش در منطقه از راه پمپاز نفرت مذهبی توسط خود مسلمانان دست یافته و کمترین تمایلی برای جایگزینی حکومت عقلانی بجای خامنه ای در ایران ندارد. اسرائیل می داند و مطمئن است که حتی یک جمهوری اسلامی ایدئولوژیک مذهبی رادیکال مجهز به سلاح هسته ای بهتر از رژیمی سکولار - فعلاً که در چشم انداز هم نیست - حتی دوست اسرائیل - مثل زمان شاه - منفعت رسان امنیت اسراییل است. زیرا مجدداً تأکید می کنم که وجود جمهوری اسلامی نکبت خامنه ای که نه مرز مشترکی با اسرائیل دارد و نه مردمانی ستیزه جو و جنگ طلب و متجاوز - نتانیاهو بیشتر و کمتر از یک میلیون یهودی ایرانی تبار دارد در کشورش که جزو بهترین و سالمترین یهودیان و شهروندان اسرائیل هستند و معیار ایرانی دستش است - بهترین ایران ممکن در حال حاضر است برای هم جنگ افروزی بین اعراب هم مرز اسرائیل و هم نسل کشی مسلمانان در داخل خودشان در جنگ های فرقه ای و مذهبی با نتیجۀ اسرائیل در امنیت بیشتر و قوی تر. یا...هو

ببخشید طولانی شد بخاطر فربهی موضوع و کندی قلم من. اما اگر مهدی خلجی عزیز تصادفی این وجیزه را دید بداند که قصد جسارت نداشتم و همواره از اندیشه و بینشش بهره برده ام. و کاشکی این مناظره و این نقش را قبول نمی کرد. دلمان می شکند وقتی همه مان در مسلخ و به بهانۀ خامنه ای متوهم و متحجر سربریده می شویم.

۸۵ نظر:

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز
نقد نظر کسی که نیاز به عذر خواهی از طرف ندارد. توهینی نشده که.
ارادتمند یزد

ایرانی گفت...

از این دست نقد هایت را بیشتر از چند نوشته اخیرت دوست دارم چون آموزنده است و تجربه سالیانت را به مخاطب منتقل میکند.

ناشناس گفت...

با سلامخدمت تیمسار جانا مدت 6سال خط به خط تمام نوشته های شما را دنبال می کنم بسیاری از انها را پسندیدم و قابل درک می دانم البته ما ایرانی ها مشگلات خواص خودمان را دارم در نوع تفکر برای مثل تمام ایرانی ها هیچ موقع از روی فکر با هم جمع نمی شوند و فقط با تفکر احساسی می توانیم چند صباحی کنار هم بمانیم تیمسار عزیز باید سلیقه ها را کنار گذاشته وایران مااحتیاج به برنامه از شروع یک خانواده برای اغاز ساخت ایران توسط ان خانواد ها تربیت شده دارد پس من وشما دیگران بهتر به دنبال تربیت خانواده باشیم باتشکر و اما تیمسار گاهی اوقات در نوع نگاه ها مسایلی وجود دارد برای مسیر برای این پست من تفکر می کنم که چون سن شما بالا رفته بیشتر به مدارا راضی هستید

ناشناس گفت...

جناب دلقک عزیز و فرهیخته : مهدی خلجی برای یک موسسه یهودی فکر میکند وقلم می زند و پول می گیرد. مسلما باید تمام فکر و ذکرش موجودیت اسراییل باشد. نه دولت ایران و نه مردم ایران در تجارت خلجی جایی ندارند

ناشناس گفت...

خلجی ها یک امریکایی فارسی زبان است تو و امثال تو باید چهار چشمی مواظب باشند انگلیسی فارسی زبان نشوند چون در لبه تیغ هستند و با هرقدم ممکن است به یک سمت تاریخی غش کنند و افکار عمومی بهایی به گذشته نمیدهد و برایند کار را میبیند جامعه روشنفکری. ایران راه سختی دارد و معیار منافع ملی ایران است اگردر این عرصه خطرناک که قدم گذاشته اید معیار منافع ملی را در نظر نگیرید به شدت از طرف جامعه طرد خواهید شد و سنت گرایان ومتحجر و چه و چه ناجی ملت میشوند و مدنیزم برای صد سال دیگر در ایران و خاورمیانه دفن خواهد شد و شما ها به قعر زباله دان تاریخ بر میگردید همچون سال ۶۰خورشیدی اینبار در عمق بیشتر .سربسته میگویم حواست باشد در مورد حوادث منطقه پارسال بیشتر امسال کمتر ولد چموش بازی زیادی کردی گاهی روی دریاچه ای با ضخامت کمتر از یک میلیمتر یخ پاتیناژ میروی و چند اسکل هم کف میزنند بپا یخ نشکند گلابی .میدانم الان بلند میشی و ذرت پرت میکنی که به من نگویید چنان و چنان ولی میشناسمت اول میای جلو و حمله میکنی ولی بتدریج اونقدر با هوش هستی که مطالب را بازتاب بدهی و تصحیح کنی پارا گراف اخرت خوب بود . . یا هو

ناشناس گفت...

خواستم بنویسم که در تحلیل های صحیح و بی طرفانه آقای خلجی چقدر یکجانبه و محدودگرایانه نوشته اید بعد دیدم که آزادی بیان حق شماست و من باید از نقد آقای خلجی توسط شما استقبال کنم که دموکراسی از توافق هسته ای مهمتر است!.پس قلم را غلاف کردم! بعد دیدم که ظلمی بر خلجی روا داشته اید و تحمل آن ممکن نیست.پس از باب نقد نقد شما نقدی می نویسم که حقیقت روشن شود.ابتدا لینک این ویدئو را برای خوانندگان محترم می گذارم تا خوانندگان نه بر اساس نظرات شما بلکه خود ببینند و تحلیل کنند.
https://www.youtube.com/watch?v=bsfqc6tFIDI

1- خوشبختانه مسائلی که توسط آقای خلجی مطرح شده است ,قبلا در این وبلاگ به تفصیل مورد بحث قرار گرفته بوده است و خیلی از این اشکالات برای ما آشناست.
مثال این توافق هسته ای مثالی ساده خواهد بود.به مثال توجه کنید:

فردی مالک اتومبیلی است که 50 میلیون می ارزد
فردی (خامنه ای) پیدا شده و پیشنهاد 10 میلیون داده است.
پس از چک و چانه زدن های بسیار بالاخره با هم سر مبلغ 25 میلیون توافق کرده اند و برای امضا به محضر رفته اند .
ناگهان در محضر مالک اتومبیل می اید می گوید ببخشید من حقیقتش یک شریک عوضی دیگر دارم! که به این معامله راضی نیست!و من دارم او را راضی می کنم و جنگ و دعوا می کنم تا بیاید امضا کند!
اصلا کاری نداریم که این ماشین چند می ارزد و این شریک چقدر آدم عوضی است! مسئله اینجاست که از همان ابتدا باید شریک مالک هم در جریان معامله حضور داشت.

خوب این مثال نشان می دهد که مالک ادعایی اتومبیل چقدر ناشیانه عمل کرده است و اتومبیلی را پای معامله ای برده است که تنها مالک آن نبوده است! خامنه ای هم چقدر ناشی بوده است که با وجودی که می دانسته است که این ماشین بیش از یک مالک دارد باز قولنامه نوشته است.
حالا مالک ادعایی و مشتری از دست زمین و زمان می نالند و تهمت و داد می زنند و فغان می کنند و باز اشتباه دیگری را مرتکب می شوند تا آن اشتباه را تکرار کنند! کمپین و تظاهرات راه می اندازند.
این مثال بیان کننده این اصل مهم سیاست خارجی است که سیاست خارجی یک کشور باید برایند سیاست داخلی یک کشور باشد و حامل رضایت اکثریت نسبی بردار های تاثیر گذار در داخل .

2- یک مذاکره بد و ناشیانه می تواند از یک عدم مذاکره خطرناک تر و به جنگ نزدیک تر باشد.
اگر به حوادث تاریخ نگاه کنیم تضاد منافع امری گزیر ناپذیر در سیاست خارجی است. گاهی این تضاد با مذاکره حل می شود و گاهی با جنگ.این سخن به این معناست که توقع حل تمام مشکلات و تضاد های جهان با مذاکره امری ایده آلی و دست نیافتنی است. یعنی الزام تاریخی برای مذاکره وجود ندارد. مذاکره می تواند یک کوشش اولیه برای دست یافتن به اهداف محسوب شود و اگر بخواهد به تسلیم منافع بیانجامد مفهومی بجز شکست در جنگ نخواهد داشت. این را گفتم که مغزمان را گشاد کنیم و خیلی ایده الی نیاندیشیم.واقعیت این جهان این است. صلح و دوستی و خوشبختی هدف جهان هست ولی روش آن نیست! یک کشور می خواهد حداکثر امتیاز را بدست آورد تا مردم آن کشور و یا بخشی از آن در رفاه و صلح و خوشبختی زندگی کنند و لی مشکل اینجاست که کشور مقابل هم همین را می خواهد! پس نا خودآگاه دو کشور به پای تضاد های جدی می رسند که اساسا با آرزوی اولیه آنها اختلاف دارد.
این موضوع حتی در جهان وحش هم بوضوح دیده می شود. یک پلنگ به هیچ عنوان دنبال دردسر نمی گردد تا با پلنگی دیگر بجنگد ولی وقتی فقط یک پلنگ ماده بیشتر نباشد و فشار تستوسترون پلنگ های نر هم بالا زده باشد راهی بجز تنازع بقا نیست.بله خوب نیست ولی این ایرادی در بطن طبیعت و عالم کثرت است. بنابراین این توقع که خامنه ای و آمریکا باید تحت هر شرایطی و هر حالتی باید یک توافق امضا می کردند از دید تاریخ کره زمین مردود است.حالا ما باز می توانیم پافشاری کنیم ولی تاریخ در عمل نشان خواهد داد این برداشت ما اشتباه بوده است.
ادامه دارد

ناشناس گفت...

ادامه
3- شما در مورد اسراییل مبتدعاتی بافته شده توسط جمهوری اسلامی و تندروهای مذهبی پایه و اساس قرار دادید که بله اسراییل می خواهد از نیل تا فرات را مال خود کند و نعل به نعل مثل جمهوری اسلامی است !
بابا ایوالله!
کدام عقل سلیمی می پذیرد که اسراییل چنین دیوانه گی را می خواهد مرتکب شود بله دیوانه هایی در اسراییل هستند که مانند دیوانه های خودمان که دنبال امپراطوری جهانی شیعی هستند به خاورمیانه یهودی معنقدند ولی برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند. این موضع رسمی دولت اسراییل نیست. و از طرف دیگر آیا واقعا فکر می کنید در منطقه ای که 300 میلیون عرب و مسلمان و ملی گرا زندگی می کنند اسراییل توانایی تسلط نظامی آنهم برای حکومت یهود دارد؟با کدام ابزار و کدام نیرو و کدام هدف؟
شما دولت اسراییل را با جمهوری اسلامی یکی کردید. دست شما درد نکند. عجب ماجرایی داشتی کل علی؟ شما یک سفر به اسراییل باید بروی و یا لاقل کمی در مورد آن مطالعه کنی تا تفاوت زمین تا آسمان این برداشت خود با واقعیت را دریابی. بعد به نتیجه ای خواهی رسید که شاه فقید ایران رسید. دولت اسراییل علیرغم اینکه کاستی هایی در سیاست خارجی خود با همسایگان خود دارد که فضولی آن به ما مربوط نیست , دولتی پیشرفته و دارای سطح بالایی از دموکراسی و ارتشی بسیار قوی است که راهی بجز همسایگی محترمانه با ان وجو د ندارد. اگر می خواهید به راهی بجز این اصرار کنید نتیجه آن را با ضررهای فراوان خواهید دید. الان هم اکثریت کشورهای عرب این دیگاه را پس از جنگ و گریز ها و دشمن بازی های طولانی با اسراییل عملا بدان رسیده اند و اکنون از طرح بستن قرارداد های امنیتی با اسراییل سخن می گویند. آیا شما کاسه داغتر از آش هستید؟ من بر این تصور هستم که اگر شما یک پناهنده باشید و به شما اختیار دهند تا بین زندگی در بین فلسطینی های عزیز و مظلوم و زندگی در کشور پیشرفته ای مانند اسراییل یکی را انتخاب کنید بدون هیچ تردیدی دومی را انتخاب خواهید کرد. پس فرق بین جمهوری اسلامی و اسراییل بسیار زیاد است.

4-همانگونه که آقای خلجی فرمودند عالم سیاست محل رو کم کنی نیست محل حل اختلافات است و من نمی خواهم روی شما را کم کنم! .پیش بینی اتفاقاتی که در آینده خواهد افتاد چندان دشوار نیست. اگر واقعا فکر می کنید این نحوه مذاکره درست بوده است باید دید این فرضیات شما در مقام عمل چقدر درست از کار در می اید.آیا تصور اینکه توافقی امضا شده است که مجلس یک کشور با ان مخالف است و رییس جمهور آینده احتمالی هم زیر آن خواهد زد سست و بی پایه است اینقدر دشوار است؟ باز هم مانند مثال آن ماشین کذایی زمین و زمان را متهم کنید و منتقدانی که چرت شما را پاره می کنند را بدیده مخالف ذاتی و هوادار جنگ نگاه می کنید در صورتی که این یک تحلیلی مشفقانه بوده است برای پایه ریزی یک توافق بهتر.
نتیجه زیاد دور از دسترس نیست.اگر بر تحلیل خود پا می فشارید و آن را درست می پندارید راه دور نیست. دزد حاضر است و بز حاضر . بقول امیر ارسلان نامدار:
بگرد تا بگردیم!

نشاشیده شب درازه

ناشناس گفت...

دلقك جان ،
بسيار متين و مدلل، به نظر من نقد شما به واقعيت (بدون چاشنى حب و بغض و خستگى از وجود رژيم) ، بسيار به واقعيت نزديكتر است. خصوصا واقعيت امروز اسراييل ناتنياهو، در مقايسه با اسراييل نزديك نيم قرن پيش.
ارادتمند، افشين قديم

هوشیار گفت...

نام و نام خانوادگی: مهدی خلجی متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۲ شهر خون و قیام "قم"
و هم اکنون مقیم آمریکا و ساکن در Washington DC

نام پدر: حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی خلجی ساکن در قم و هوادار سر سخت میر حسین موسوی

ایده اصلی مهدی خلجی: هوادار تمام عیار سناتورهای جمهوریخواه آمریکا
و مخالف با هر گونه توافق با ایران !!!

ایده اصلی میرحسین موسوی: سوسیالیستی کردن کشور و اداره کشور به سبک و سیاق دهه طلایی امام


ناشناس گفت...

من هم با ناشناس اول موافقم. شما فقط یک نقد منصفانه نوشتید و باید سپاسگزار تان باشد جناب خلجی.
حیرون

Dalghak.Irani گفت...

بغیر از کامنت های یزد و افشین و حیرون که توصیه به "نقد منصف فروتنی لازم ندارد" کرده اند و متشکرم - اما پاسخم این است که دست خودم نیست اظهار ارادت به مغزهای پرورش یافته تر مدرسه ای تر از خودم - کامنت های اهانت به نوع تفکر و زیست خلجی را نپسندیدم و احساس کوچکی کردم با خوانندگان دماغویی که می توانند بهر کس انگ دلخواهشان را بزنند در حالیکه هنوز قادر به کنترل آب بینی خویش نیستند برای درآمدن جلو جمع خانواده.
آن خواننده ای که گفته شش سال است خط به خط نوشته های مرا خوانده دروغ کثیفی گفته و او حتی سواد خواندن و نوشتن اکابری را هم بزور دارد تا چه رسد بخواندن و فهمیدن نوشته های اغلب سخت خوان و مینی مال و چند لایۀ من.
بقیه هم می ماند نشاشیده شب دراز است که بقول خودش در داخل کامنتش مغزش را خیلی "گشاد" - گشاد نه مجید جان دلبندم توسعه یافته - است و بهمین خاطر هم طولانی تر از متن من کامنت دو قلو داده و تازه اولش گفته منصرف شده از تحلیل دادن. اما بدلیل همان دهان گشادی که ادعا کرده دارد چشمانش بسته شده و اول صفحه را ندیده که من خودم ویدیوی مناظره را پیوست کرده ام و نیازی به لینک دادن مجدد او به یوتیوب و ویدیوی حاضر در بالای مطلب نبود و نیست. و از همه خوشگلتر مثال معاملۀ ماشینش بود که حدس می زنم از شغلش قرض گرفته. البته توی متن به آن طولانی چند حرف از هضم رابع گذشتۀ نتانیاهو و این سناتور و آن نئوکان را هم نشخوار کرده که مطلب من برای توضیح مشابه همان حرف ها نوشته شده است. پس از سطح کامنت ها گله دارم و امیدوارم خوانندگان معتبر تری کامنت های انتقادی به انتقادم بدهند. و باز به شب دراز تذکر می دهم که وقتی ویدیوی به آن گندگی را بالای صفحه و مطلب نمی بینی طبیعی و بدیهی است که اعتماد خواننده را از دست می دهی بعنوان نظر قابل اعتنا و از یک مغز "گشاد"! - گشاد نه مجید جان دلبندم پرورش یافته - انتظار بیشتری می رود. به امید آنروز. یا...هو

ناشناس گفت...

برو بزار توی فیسبوکش جیمیل هم داره یا خودت بزن یا یکی از ناشناسا به اسم خودش بزنه تا خلجی بخونه.

ناشناس گفت...

دیدگاه خلجی اتفاقا شبیه دیدگاه شما در پست توافق باخت باخت خودتان هست، که روحانی و اوباما قضیه را حزبی کردند همون طور که ایت الله جنتی _جوک زنده جمهوری اسلامی!_ فرمودند قضیه را حزبی نباید می کردند و الان اگر جمهوری خواه ها هیلاری را از رئیس جمهوری طلاق بدهند، یا اقای روحانی چند سال دیگه جاشو بده به یک کاپشن پوشه گدا پروار کن! اون موقع چی از این توافق میمونه؟

انتقاد شما هم در مورد توافق روی رفتار جمهوری اسلامی که خلجی در نظر داره، منصفانه هست ولی خودتان هم می دانید که توافق فعلی هم به اب بنده فعلا! شما کوبا رو ببینید که سفارت و پرچم هم زدند. اگر اوباما یا هیلاری یا موافقان توافق بتوانند توافق را به رفتار رژیم در چند سال اینده سرایت دهند که شاهکار است ولی اگر موفق نشوند اوضاع بدتر و خراب تر از قبل توافق خواهد شد و این مورد رو با خلجی موافقم.

ناشناس گفت...

خلجی مغلطه میکند و میداند انور پرده جنگ است .کری و ظریف اماده بستن توافق بودند که فیصل امد در فرودگاه سراسیمه و گفت وایستید اگر شش ماه فرصت بدهید ایران کت بسته تحویل است انقدر نفت استخراج میکنیم که بشکه ای ۴۵دلار شود پس همه مغالطه هست واقعا نمیدانم چرا او را خرج کردند در مقابل توافق باشد او یک محقق جهان اسلام و شیعه است واقعا کاری به سیاست هسته ای نداشت عجیب بود در هر صورتی حساب کنی این صلح حدیبیه حبل الله بود تا به وقت اش آماده جنگ باشیم .از دونالد ترامپ اوباش غافل نشو که تداعی کننده رویای امریکایی است و همچنان میتازد و جب بوش با فاصله زیاد دنبالش میدود ،دلال املاک هست و روانشناسی میداند و تا الان بت پوشالی مک کین را کشیده پایین و گربه را دم حجله میکشد اول از جمهوری خواهان شروع کرده.از نظر ما احمق به تمام معناست ولی آنجا جواب میدهد این کارکتر یا ۲۰۱۶یا کاراکتر خطرناکتری ۲۰۲۰حتما پرزیدنت خواهد بود

حزب الله

ناشناس گفت...

دلقک تو روش بحث کردن را حوب نمی دانی و مسحره کردن و نکته گیری را با طنز و مزاح در بحث اشتباه می گیری.می گردی تا یکی دو کلمه را پیدا کنی و بعد کل حرف طرف را زیر سوال ببری از این روش قدیمی کمونیستها در بحث کردن خیلی استفاده کرده اند. در حالی که اگر به برخی نوشته های خودت نگاه کنی می بینی بجای دو کلمه, کل آن زیر سوال است! هدفت در بحث روشن شدن نیست بلکه بقول دوستان هدفت روکم کنی است و فکر می کنی دعوایی ناموسی است! برای همین هم برخی از پست هایت مانند بازیگر تخته نرد هستی که در حال کری خواندن است نه شطزنج بازی در حال فکر کردن.
تحلیل کردن با کری خواندن خیلی فرق می کند.نتیجه می شود پست وبلاگت پر از کامنت هایی می شود که بدون هیچ دلیلی قربان صدقه منطق نداشته ات می روند و تو دلخوش تا تریاک روزانه غرورت فراهم شود. کری هایی که برای خلجی خواندی و سعی کردی روی او را کم کنی خجالت آور است. یادت باشد خلج هست ولی خجل نیست!



ناشناس گفت...

بنظرم صحبت هاي خلجي متناقض نبود. خلجي گفت كه چون اوباما (شخصيت محبوب من) تك روي كرده، در نتيجه حالا ديگه هر كاري بكنه، حزب رقيب مخالفش خواهد بود. يعني اين "مخالفت چشم بسته" رو معلول تك روي اوباما دانسته.
در كل من اكثر تحليل هاي خلجي رو نزديك به واقعيت ميدونم و در اين مورد هم معتقدم نظرش درست تر هست هرچند كه استاد اين را قبول ندارند.
با تشكر
عليرضا

ناشناس گفت...

"باز به شب دراز تذکر می دهم که وقتی ویدیوی به آن گندگی را بالای صفحه و مطلب نمی بینی طبیعی و بدیهی است که اعتماد خواننده را از دست می دهی بعنوان نظر قابل اعتنا و از یک مغز "گشاد"! - گشاد نه مجید جان دلبندم پرورش یافته - انتظار بیشتری می رود. به امید آنروز. یا...هو"

ببخشید دلقک جان من متوجه نمی شوم صفحه من لینک عکس شما را نشان نداد و بر خلاف معمول که عکس می گذارید این بار کار را گسترش داده و لینک گذاشتید و من نتواستم ببینم . فکر کردم که آدرس لینک را با ذکر مرجع مرقوم کرده اید و بعد هم آن را پیراهن عثمون کرده اید و کلی در مورد اغتماد خواننده و بانک ملی و اینا نتیجه گیری کرده اید. بعد دیدم اشکال از فرستنده بوده است که من به گیرنده دست می زده ام.
مثال ماشین و پلنگ و نهنگ را در سخنان کدام سناتور آمریک دیده اید ممنون خواهم شد که رفرنس دهید. البته عجله ای ندارم چون نشاشیده شب درازه!

ناشناس گفت...

نگذارید دو باره فریبمان بدهند دیپلماسی در مقابل جنگ
همان ادمها دوباره امده اند و بر طبل جنگ میکوبند
http://www.bravenewfilms.org/irandeal

Dalghak.Irani گفت...

بخششی در کار نیست. چنان از دست اسپم و تهی مغز بجان آمده ام که قادر به قورت دادن کل زامبی ها و گودزیلالهای جهان یکجا هستم. معلوم است که آدمی که نتواند همان دوکلمه ای را که بقول تو من گیر می دهم تشخیص بدهد نباید وارد عرصه ای شود که عقاب پر بریزد. او باید یک گوشه ای بنشیند و بخواند و مغزهای توسعه یافتۀ در حال مناظره و مباحثه را تماشا کند و یاد بگیرد و بموقع هم دست بزند برای خرحمالی مفت گوینده ها و نویسنده ها و ارتقای خودش بنزد یکقدم تا نزدیک بشریت! کامنت دادن وظیفه نیست. این را خواننده ای گفته اینجا که خرس بر سر در وبلاگش نوشته در وردپرس.

اما شاشوی مفتخر صبح. با تو.

منظورم شباهت و سفاهت تو بود با زامبی های کنگره و اسرائیل در بکار گیری مزخرفترین مثال ها و بی ارتباط ترین سؤالها و بنی اسرائیلی ترین ایراد ها و نگفتم که مثال مشعشع ماشین رونده و پلنگ درنده و نهنگ جهنده را از ترامپ یا مک کین و یا حتی بینر کپی پیست کرده ای. حالا برایت یک مثال در خورند موضوع می زنم حداقل آموزش ببین!

پدری بچه ای شرور و سرتق دارد که مرتب دردسر درست می کند. پدر بنا به مسئولیت - و نه حتی عاطفه - که در مورد فرزندان - همین شرور و دیگر فرزندان خانواده - خود دارد و احساس می کند شروع می کند یک سری اقدامات تنبیهی - از جمله تحریم از برخی امتیازات - اعمال کردن برای سربراه کردن فرزند. تا جائیکه فرزند شرور کلافه می شود از قدرت تنبیهی پدر و می آید پیشش که "باباجان چکار کنم اینقدر بمن گیر ندهی". پدر می گوید هیچ چی پسرم اول آن چاقوی ضامندارت را بده بمن تا سویچ ماشینم را جایزه بگیری برای یک دور دور امشب و وقتی برگشتی بیا با هم حرف می زنیم. اگر پدر برگردد و پسر با تحریم و تنبیه بپای خود افتاده اش را براند و بگوید :"تو یک آشغال مجسم هستی کثافت تنها راه بخشیدن تو همان است که زنده نباشی". آیا احتمال کدام یک از این اعمال از سوی فرزند شرور قابل انتظار است و چند درصد هر کدام: فرزند در مقابل پدر خنجر می کشد و خودش را می کشد و تمام؟ یا خنجر می کشد و به نزدیکترن و ضعیف ترین خواهر برادرهای نزدیک بخودش آسیب می رساند برای انتقام از پدری که رویین تن است و آسیب ناپذیر؟ یا...هو

ناشناس گفت...

سلام جناب دلقک من 6 سال مطالب شما را خواندم و اینجا مکانی نیست برای دروغ گویی و اگر شما تشخیص دادید که من دروغ گویم وبی سواد نه کسی من رامی شناسد و نه مهم که چه قدر سواد داشته باشم وبابت خواندن مطالب شما جایزه هم نگرفتم تازه بماند..... اگر بی سوادم خواندی مشگل نیست جان برادر شما چرا این قدر کم ظرفیت هستی استاد مبادا مثل ما این باشد که خود گویم خود خندم عجب مرد هنرمندم در پایان برایم عزیز بودی و هستی وخواهی بود پس لطفا نظر جدای نظر خودتان را به باد کتک نگیرید البته من بیسواد چند لایه نوشتن را از شما یاد گرفتم جناب دلقک

Dalghak.Irani گفت...

پس از شما خوانندۀ 6 سالۀ خط بخط حرف های خودم عاجزانه تمنا می کنم دیگر هیچ جا و هیچگاه چه در مجاز و جه در واقعیت نگو که خوانندۀ ثابت وبلاگ من بودی و شرم ابدی را پادافره ام نکن. برای اینکه خودت هم بتوانی متوجه بشوی که خیلی پرت و پلا و بدون اسلوب و روش و قابل خواندن از نظر دستور زبان فارسی کامنت اولت را برایت کپی می کنم این زیر. هر چند که کامنت توضیحی ات هم رنج بیسوادی - حداقل در نگارش منظورت - آزار دهنده ات را شامل است.

با سلامخدمت تیمسار جانا مدت 6سال خط به خط تمام نوشته های شما را دنبال می کنم بسیاری از انها را پسندیدم و قابل درک می دانم البته ما ایرانی ها مشگلات خواص خودمان را دارم در نوع تفکر برای مثل تمام ایرانی ها هیچ موقع از روی فکر با هم جمع نمی شوند و فقط با تفکر احساسی می توانیم چند صباحی کنار هم بمانیم تیمسار عزیز باید سلیقه ها را کنار گذاشته وایران مااحتیاج به برنامه از شروع یک خانواده برای اغاز ساخت ایران توسط ان خانواد ها تربیت شده دارد پس من وشما دیگران بهتر به دنبال تربیت خانواده باشیم باتشکر و اما تیمسار گاهی اوقات در نوع نگاه ها مسایلی وجود دارد برای مسیر برای این پست من تفکر می کنم که چون سن شما بالا رفته بیشتر به مدارا راضی هستید

۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ه‍.ش.، ساعت ۱۸:۳۰ حذف

ناشناس گفت...

حتما قبلا انجام شده به چند نفر گرا شمارا داده بودم بعد خیلی مزمتم کردن من دیگه هیچ جا حرفی از شما نزدم

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز سلام،

من هم مدتهاست که خواننده وب لاگ شما هستم، همیشه برای فهمیدن هر اتفاق افتاده جدید در حال شکل گیری به اینجا رجوع می‌کنم تا بتوانم با سنگ محک شما عیار و درستی اون را بسنجم.

ولی‌ مشگل دارم با تحقیر کردن خوانندگان مطالبتان، مگر نه این که میگوید شما ،پس کله تودهٔ‌‌ها را می‌خوانید و می‌نویسید (نقل به مضمون) خوب تودهٔ‌ ملغمه‌ای از همین عسگر، افشین، پری سا حزب اله ، خسن آقا....، و آرسین هستند. پس چرا این‌ها را میرنجانید، شاید هم این یک روش آموزشی‌ باشد که به کار میبرید نمی‌دانم.

صلاح مملکت خویش خسروان دانند شاید شما به این خوانندگان با این سطح فکر نیاز نداشته باشید ولی‌ فکر می‌کنم ولی‌ فکر می‌کنم اگر هر کدام از آن‌‌ها چیزی از اینجا یاد بگیرند بهتر از این است که نگیرند، امیدوارم اینجا کمی‌ هم مشق دموکراسی بکنید.

اینجا هستیم که یاد بگیریم، اگر که می‌دانستیم یا فکر میکردیم که می‌دانستیم میرفتیم مثل شما می‌نوشتیم، مثل پدری باشید که به فرزندانش راه رفتن یاد میدهد با تشویق و تنبیه نه با توهین و خورد کردن . فکر می‌کنم دوستانی که به آنها توهین میشود باز هم مطلب اینجا را می‌خوانند ولی‌ دیگر نظر نمی‌دهند.

باز هم ممنونم بابت چیز هایی که یاد گرفتم از جنابعالی.

با تشکر، شهریار ایرانی‌

ناشناس گفت...

من البته با شما حناب شهريار ايراني موافقم ولي شما خودتان دچار نوعي پيشداوري شديد از كجا مي دانيد سطح فكر دلقك از ما بالاتر است
همين كه ايشان تحمل هيچكس را ندارد خودش نوعي ديكتاتوري است و البته من سطح خودم و هيچكدام از دوستان را از ايشان پايينتر نمي دانم
توده و روشنفكر ديگر در جهان امروز معنا ندارد
پري سا

ناشناس گفت...

پری سا عزیز،

من گفتم با این سطح فکر، نگفتم بالاتر یا پایین تر، شاید بهتر بود می‌گفتم با این طرز فکر، ممنون از شما



شهریار ایرانی‌

گراند دوک گفت...

" توده و روشنفكر ديگر در جهان امروز معنا ندارد " = نقل قول از پری سا

لطفا نظر خود را اثبات کنید .

فراموش نکرده ایم که شما خیلی ها را در کامنت های روزها و هفته های قبل
خود "خنگ" نامیده بودید.

حرف هایتان کاملا متناقض است و تناقض گویی نشانی است از . . . . .

ناشناس گفت...

منظور اون آقاهه از "ذُرّت پرت کردن" همون "زِرت و پِرت کردن" نبود؟ و اگر نه منظورش دقیقا چی بود؟

Unknown گفت...

دلقکخان چند سوال دارم
1-در زمان انقلاب 57 کدام طرف بودید
2- ان زمان هم همین قدر خوب انالیز می کردهاید
3-چرا از انتخابات92 نظر شما به نظر رهبر نزدیکتر شده
4-باتوجه به تعداد نظرات خوانندگان شما این وبلاگ برای چه اشخاصی است
5-ایا شما به سیاست مداران بزرگ و مثلا رهبری خط می دهید
6-شما بهتر درک سیاسی دارید یاقالیباف
7- شما اهل کدام شهر ایران هستید
8-فکر می کنید چند وقت می توانید از وطن دور باشید
9-شما چه نوع خوانندهایی را میپسندید
10-لطفا سطح اگاهی خوانندگان خود را مشخص فرمایید تا دوستان سر کار نرن
11-شما که 98 درصد اشتباه طی این مدت گرا دادید چرا اصلا مینویسد
12-صستح ثواد من راهدودا چه غدر هدس می ظنید

مانی گفت...

پریسا خانم گزاره شما درست نیست ,در همین بحث که ما داریم فاصله توده و روشنفکر مشخص است اگر خوب نگاه کنید. توده موافق توافق و روشنفکر (خلجی ) مخالف توافق است. درد دلقک هم این است که توده کم سواد به جای درست خواندن( درست نوشتن پیشکش ) و اندیشیدن از روی لجباز ی با آخوندها میافتند دنبال روشنفکر مخالف خوان و کوتاه فکر و گفته های او را تکرار میکنند و تکرار و تکرار.... اینجاست که حوصله اش سر میرود و میگوید آنچه باید و با خشم ...ما که توده ایم و صبور باید نگاه کنیم و گوش کنیم و سبک سنگین کنیم که چه گفته ای به سود زندگی ماست.حالا دلقک دوتا ناسزا به ما گفته یا خلجی از روی حسادت شخصی به اباما پریده(نظر من) حساب نیست.

ناشناس گفت...

یک مشت شو اف بعد از توافق واقعا احتیاج به شرح و بست نداره دلقک جان عزیز. یه کم از بزرگترین یادگاره دوره اوباما بگو....

مازیار وطن‌پرست گفت...

چرا اینهمه ایرانی‌های استخوان دار و با سواد سیاسی وقتی به آمریکا می‌روند جذب جمهوریخواهان می‌شوند؟ به گمانم ریشه‌اش در "مم*" سیاسی ما باشد که اساسا غیرلیبرال و رادیکال به معنای بنیادگرا است.

فکر کنم یکی دو نکتهٔ دیگر را هم بشود در نقد استدلال مهدی خلجی عزیز** افزود. او می‌گوید اسرائیل یک واقعیت انکار ناپذیر در منطقه است و صرف نظر از اینکه حق دارد یا ندارد، موافق نبودن اسرائیل (و در درجهٔ کمتر عربستان) با توافق، منجر به شکست آن خواهد شد. اما از سوی دیگر توافق برسر حق هسته‌ای ایران را بطور اصولی نادرست و روش دستیابی به آن را نیز نادرستتر می‌داند.
دوم اینکه با رِندی هرچه تمام و به دلیل ضعف طرف مقابلش از هنر اوباما در یکدست کردن 5 کشور بزرگ جهان با آنهمه منافع متفاوت می‌گذرد و فراموش می‌کند که یکجانبه گرایی در دوران بوش چگونه آمریکا را در عراق تنها گذاشت. این چیزی است که تمام جمهوریخواهان از اذعان به آن ابا دارند.
دلقک جان، یک قسمت از برنامهٔ پرگار هم که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری 92 و قبل از قطعی شدن ریاست جمهوری روحانی ضبط شده را هم نگاه کن pargar_20130618 که در آن خلجی، نگهدار، علی علیزاده شرکت داشتند.https://www.youtube.com/watch?v=MnO5y8F9vQU خیلی خیلی دوست دارم نظرت راجع به خلجی در آن را هم بدانم.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*"مم" لغتی است معادل ژن که ریچارد داوکینز وضع کرده در خصوص انتقال ویژگی‌های فرهنگی.
** ترجمهٔ خلجی از حامد ابوزید و نیز درس‌هایش در خصوص قرائت نوین از قرآن ذیل فرهنگ مکتوب را بسیار دوست دارم و از او بسیار آموخته‌ام.

ناشناس گفت...

جناب تیمسار جان عزیز من هم از پنج سال پیش سیرک را بر حسب تصادف پیدا کردم و مشتری شدم.
همه مثل شما از دوران نوجوانی علاقه به شعر و ادبیات نداشتند تا در سن شما بتوانند چندین سطر چنین خوب بنویسند. و افکارشان را به دیگران منتقل کنند.
شما که خودتان فرنگ زندگی میکنید, صادقانه چند بار مشکل ادراک و تفهیم داشتید در زبان انگلیسی؟ ولی این دلیل روشن فکر نبودن شما است؟
تیمسار جان "دلقک ایرانی" یک برند است. حرفه ای تر عمل کنید, ما شما را دوست داریم.

ناشناس گفت...

دلقک خامنه ای قبلا می گفت من انقلابی ام دیپلمات نیستم. اما الان با این توافق دیپلمات شده و کنگره توافق رو در نهایت تایید می کنه یا رد می کنه اما نه جوری که بتونه بیش از دو سوم رای منفی بده. اتفاقی که می افته اینه که به تدریج قوانین جدید وضع می کنه و مدام گیرهای بیشتر به خامنه ای و جمهوری اسلامی می ده. خامنه ای هم دیگه یال و کوپالش ریخته و نعره هم بزنه صداش مثل موش ضعیفه. جنگهای منطقه ای رو هم باخته و آمریکا حملاتش به داعش رو قطع کنه داعش سر قاسم سلیمانی رو می بره. توی انتخابات خبرگان هم حسن خمینی یا حسن روحانی رای اول رو می ارن و وزنشون بیشتر می شه و خلاصه کنم ... خامنه ای مرده.

Dalghak.Irani گفت...

حذف
Blogger SHAHRAM ANDIFEKR گفت...
دلقکخان چند سوال دارم
1-در زمان انقلاب 57 کدام طرف بودید
[دلی با انقلاب و سری با رژیم داشتم. بعد از انقلاب انقلابی شدم. بعد از دوماه از انقلاب گذشته هم ضد انقلاب]
2- ان زمان هم همین قدر خوب انالیز می کردهاید
[سؤال چیپی است. معلوم است که نه]
3-چرا از انتخابات92 نظر شما به نظر رهبر نزدیکتر شده
[این یک بهتان است و قابل اثبات نیست]
4-باتوجه به تعداد نظرات خوانندگان شما این وبلاگ برای چه اشخاصی است
[سؤال مرخرفی است هیچ وبلاگی مخصوص هیچ دسته ای نمی تواند باشد. اینجا دنیای کلیک است و کلیک مرز نمی شناسد]
5-ایا شما به سیاست مداران بزرگ و مثلا رهبری خط می دهید
[نه. من می نیسم و در دجله می اندازم صیاد را تعقیب نمی کنم. سؤال چرت بود]
6-شما بهتر درک سیاسی دارید یاقالیباف
[هر کدام از ما در وضعی که خودمان را تعریف کرده ایم آدم های مهمی هستیم. مقایسه بی مورد است]
7- شما اهل کدام شهر ایران هستید
خصوصی است و از گلیمت جلوتر رفته ای. اما من اهل دهی از توابع تبریز - شبستر هستم]
8-فکر می کنید چند وقت می توانید از وطن دور باشید
[تا روزی که مقدمات بازگشت ایرانیان بوطن فراهم شود]
9-شما چه نوع خوانندهایی را میپسندید
همۀ خواننده ها سرور من هستند و قدوم تک تک شان را می بوسم. از کامنت دهندگان آنانی را دوست دارم که توانایی خودشان را بشناسند و بر مبنای برقراری دیالوگ مفید در زمینۀ بحث حرف جدیدی یادمان بدهند. بعنوان مثال مازیار وطن پرست]
10-لطفا سطح اگاهی خوانندگان خود را مشخص فرمایید تا دوستان سر کار نرن
[بطریق اولی این سؤال هم چرت است و کسی در اینترنت نمی تواند سطح انتظار تعیین کند]
11-شما که 98 درصد اشتباه طی این مدت گرا دادید چرا اصلا مینویسد
[این یک دروغ کثیف است و با مراجعه به تحلیل هایم عکسش قابل اثبات است]
12-صستح ثواد من راهدودا چه غدر هدس می ظنید
سوادت را حدس نمی زنم چون برایم مهم نیست اگر بتوانی فارسی را بنویسی. اما بینشت در حد دیپلم ردی است.]

Dalghak.Irani گفت...

شهریار ایرانی
شما چرا خودتان کامنت نمی دهید. و چرا فکر می کنید که همۀ کامنت دهندگان آدمند؟! آدم به معنای کسی که مغز دارد و احساس دارد و فکر دارد و از اندیشه اش کار می کشد و می تواند دو دوتا چهارتا را تشخیص بدهد. هنوز که ربات هوشمند به تولید انبوه نرسیده. و ربات ها اغلب مکانیکال و با فرمان از بیرون عمل می کنند. اینج یک کلاس سطح بالای دانشگاهی است و من معلم آن هستم و شاگردان مسن و هیکل درشت آخر کلاس را خفه می کنم اگر پارازیت بیاندازند و بخواهند کلاس را تعطیل کنند. رفتارم کاملاً طبیعی است و باید هم یک کلاس انعکاسی از رفتار طبیعی جامعه و افراد باشد. خودم اینقدر اشباع هستم که پرت و پلا نویسی ترول ها را بهیچ بگیرم و بمن برنخورد. اما اگر حس کنند که موفق به نفوذ برای انحراف من از هدفم شده اند پاشنۀ سیرک را از جا می کنند. زیاد نگران نباش من اینقدر خوش سابقه و فروتن هستم که هیچ آدم حسابی از من نرنجد. یا...هو

ناشناس گفت...

ﺗﻴﻤﺴﺎﺭ
اﻳﻦ ﺧﺎﻳﻪ ﻣﺎﻟﻲ ﭘﻲﻧﻮﺷﺘﺖ ﻛﻞ ﺗﺤﻠﻴﻠﺖ ﺭﻭ ﺳﻴﻔﻮﻥ ﻛﺸﻴﺪ ,

شهروند گفت...

اوباما قبل از اينكه چاه رو بكند ، منار رو دزديده ، هم براي خودش و هم براي ما شر درست كرده ، چرا قبل از توافق امضاء نهائي توافق با جمهوري اسلامي ، قانون الزام دولتش به تصويب توافق توسط كنگره را وتو نكرد ؟ اگر خود را ملزم به رعايت اين قانون مي دانست ، چرا توافق را قبل از تأييد كنگره با عجله به شوراي امنيت برد و به نوعي به كنگره دهن كجي و تحريك كرد ! از طرف جمهوري اسلامي طبيعي بود كه توافق هر چه زودتر به تصويب شوراي امنيت برسد ، ولي اوباما كه طبق قانون كشور خودش ، دچار معذوراتي مي شد كه امروز شاهديم ، اوباما روي اعتبار دولت امريكا قمار كرده است ، ما و اروپائيان رو هم درگير مشكلات خود ساخته داخليش كرده است ! حقير با حرف جناب خلجي كه اوباما بايد با اسرائيل هم مذاكره مي كرد مخالفم به دو دليل ١- اسرائيل خواستار برچيده شدن تمام تأسيسات هسته اي ايران است ، امري كه به هيچوجه اتفاق نخواهد افتاد ، در نتيجه مذاكرات در همان گام اول شكست مي خورد ، زيرا خامنه اي قبول نمي كرد ، دنيا و جمهوري اسلامي بايد به سمت جنگ مي رفتن ٢- اسرائيل در شرايط جنگ و بحران تأسيس شده و رشد كرده ، و اتفاقا اين جزء عجايب دنياي ماست كه چطور كشوري با شرايط جنگ و درگيري با همسايگان ، رشد اقتصادي و رشد سرمايه گذاري خارجي خود را هميشه داشته و پيشرفتش مداوم بوده و هست ، شايد در شرايط عادي و صلح ، رشد اسرائيل كند يا متوقف شود ، براي همين هميشه زير ميز مذاكرات صلح بين اعراب و اسرائيل زده و مي زند
ولي مذاكره با كنگره ضروري و لازم بوده و هست ، اين اوباماست كه سرنوشت توافقنامه رو به تصميم كنگره گره زد ولي احترام و شأن كنگره را رعايت نكرد ، اين چه دردسريست كه براي خودش ، حزبش و ما درست كرده ؟
پاينده باشيد

ناشناس گفت...

بنظرم نظرات مهدی خلجی را نباید بعنوان یک ناظر بیطرف در نظر گرفت.
مهدی خلجی حقوق بگیر موسسه
Washington Institute for Near East Policy
میباشد.
لینک زیر از معرفی مهدی خلجی از سوی خودش:
https://twitter.com/MehdiKhalaji
این موسسه به همراهی با ایپک کاملا معروف است و بنیانگذاران این موسسه از ایپک هستند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Washington_Institute_for_Near_East_Policy
در یکی دو ماهه اخیر کاملا آشکار شده است که چنین موسسه های لابی گری چه تاثیر عمیقی بر نظرات نمایندگان کنگره و در نهایت در سیاست امریکا دارند. بسیاری از نمایندگان وابسته به کمکهای مالی این موسسات برای انتخاب شدن در دور بعد و... هستند.
مصاحبه اخیر جیمی کارتر بسیار جالب است که گفته دیگر امریکا را نباید بعنوان دموکراسی در نظر گرفت، بلکه الیگارشی سرمایه دارانی است که مشغول رشوه دادن برای تعیین سیاست کشور هستند
Jimmy Carter: The U.S. Is an Oligarchy With Unlimited Political Bribery

http://www.huffingtonpost.com/entry/jimmy-carter-us-politics_55bbb3c9e4b0d4f33a02ae2b

لذا در چنین شرایطی نمیتوان به نظرات افرادی مانند مهدی خلجی بعنوان یک ناظر بیطرف اعتنا کرد. ایشان از طرف موسسه مربوطه مسئولیتی به عهده شان گذاشته شده که مشغول پیشبرد آن میباشند.
مرتضی

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز،

گفتی‌ چرا خودم کامنت نمی‌دهم،

فکر می‌کنم کامنت دهندگان چهار گروه هستند،

۱- گروهی که فکر می‌کنن میدونند

۲- گروهی که میدونند

۳- گروهی که فقط کامنت میزارن فرقی‌ نمیکنه براشون که میدونند یا نه یا اصلا به موضوع ربطی‌ داره یا نه

۴- گروهی که میدونند که نمیدونند و ساکت میخونن تا یاد بگیرند

من خودم در گره چهارم هستم،

جهت اطلاع خوانندگان محترم من من بالای پنجاه سال دارم و هر روز بیشتر میفهمم که چه قدر شخص می‌تونه در نظرات گذشته خوداشتباه کرده باشه برای همین روز به روز بیشتر در نظر دادن و قضاوت کردن در مورد دیگران خسیس تر میشم.



با تشکر

شهریار ایرانی‌

ناشناس گفت...

"اینج یک کلاس سطح بالای دانشگاهی است و من معلم آن هستم و شاگردان مسن و هیکل درشت آخر کلاس را خفه می کنم اگر پارازیت بیاندازند و بخواهند کلاس را تعطیل کنند. رفتارم کاملاً طبیعی است و باید هم یک کلاس انعکاسی از رفتار طبیعی جامعه و افراد باشد. خودم اینقدر اشباع هستم که پرت و پلا نویسی ترول ها را بهیچ بگیرم و بمن برنخورد. اما اگر حس کنند که موفق به نفوذ برای انحراف من از هدفم شده اند پاشنۀ سیرک را از جا می کنند."




تا حالا که دو دفعه کندیمش خیلی هم حال داد .اگه تنت میخواره.بگو اصلا دست انداختنت کلی حال میده.پشت هر بالا بردن وپایین اوردنت و انفجار کامنتها دست ماهست در چهره های مختلف میاییم اصلا مدیر سیرک منم من جهت میدم به این سیرک ما کارگردانیم وتو بازیگر بقیه هم سیاهی لشکر چند تا نفر هم توی همین کامنت دونی رکب بدی خوردند.

اسفراین

گراند دوک گفت...

بنظرم نظرات مهدی خلجی را نباید بعنوان یک ناظر بیطرف در نظر گرفت.
مهدی خلجی حقوق بگیر موسسه
Washington Institute for Near East Policy
می باشد.

لینک زیر از معرفی مهدی خلجی از سوی خودش:
https://twitter.com/MehdiKhalaji
این موسسه به همراهی با ایپک کاملا معروف است و بنیانگذاران این موسسه از ایپک هستند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Washington_Institute_for_Near_East_Policy
در یکی دو ماهه اخیر کاملا آشکار شده است که چنین موسسه های لابی گری چه تاثیر عمیقی بر نظرات نمایندگان کنگره و در نهایت در سیاست امریکا دارند.

+ + + + + + + + + + + + + + +

ناشناس گفت...

ادعای مهدی خلجی مبنی بر اینکه اوباما بایستی در معامله هسته ای نتانیاهو را راضی میکرد، بسیار مضحک است.
خامنه ای و نتانیاهو هر دو کاملا ایدئولوژیک هستند. خامنه ای برای معامله هسته ای کوتاه آمد چون (بخاطر تحریمها، و بسیاری دلایل دیگر) مجبور بود. نتانیاهو چنین اجباری ندارد چون ساپورت امریکا را دارد. لذا راضی کردن نتانیاهو برای معامله در موضوع هسته ای با ایران محال است. نتانیاهو تنها با تغییر رژیم ایران راضی میشود. چون نیازی به کوتاه آمدن ندارد. همانطور که در موضوع دولت فلسطین کوتاه نخواهد آمد.
البته خلجی تلویحا همین را تایید کرد. آنجا که گفت قبل از انقلاب اسرائیل، امریکا و ایران متحدان خوبی بودند. یعنی برای رسیدن به چنین شرایطی این رژیم نباید باشد. این همان تغییر رژیم و جنگ است که جناب خلجی رویشان نشد آشکارا از آن حمایت کنند و در لفافه بیان کردند.
مرتضی

ناشناس گفت...

دلقک من منافع ملی برام خیلی مهمه اما منافع آخوندی و منافع سپاهی برام به طور معکوس مهمه. یعنی لگدمال شدنش رو مطابق منافع ملی و خوب می دونم. به همین دلیل هم درود می فرستم به شاه عربستان که منافع آخوندی و منافع سپاهی رو به خصوص توی یمن لگدمال کرد. ملک سلمان رو بعدها با این لقب خواهند شناخت، شاهی که خامنه ای رو زیرپا له کرد. این دخالتهای آخوندی و سپاهی توی کشورها کاملا به ضرر مردم ایران و ضد منافع ملی هست. استقبال می کنم از هرکسی که جنایتکاران سپاه رو از هستی ساقط کنه. کلا سپاه تنها کاری که بلده آدم کشی و ایجاد آشوب توی کشورهاست.

ناشناس گفت...

سلام دلقک
مهدی خلجی اینقدر که شما می فرمایید صاحب اندیشه و بینش نیست و بیشتر در پی شهرت و گوش بریدن اندیشکده های غربی و اسراییلی است. بیشتر ادعاهایش از شناخت شیعه و تحصیلات حوزوی هم قمپز است. منتهی باب طبع بی بی سی و اسراییل صحبت می کند و آنها هم در پی چهره ساختن از او هستند. البته منکر فن بیان خوبش نیستم. منتهی در بین اپوزیسیون بیشتر شبیه یک شارلاتان کینه ای خوش بیان رفتار می کند...

مانی گفت...

یکی از دوستان پرسیده بود که چرا روشنفکران ایرانی جذب جمهوریخواهان میشوند. یکی از دلایلش به گمان من رسوب باستانی نظام ارباب نوکری در نا خوداگاه بسیاری از مهاجران ایرانی میتواند باشد و آن داستان فره ایزدی و پادشاهان قدر قدرت با شکوه و شوکت .و اکنون در قرن 21کسی شایسته ارباب بودن است که پولش از پارو بالا رود خوش تیپ, خوش پوش,زرنگ و بی پروا باشد زیر دستان و مردم عادی برایش هیچ ارزشی نداشته باشند و در رفتار و گفتارش تبختر و بزرگی و بزگنمایشی آشکار باشد و مهمتر از همه خون( سفید) در رگهایش بگردد و چهره اش تمیز وسپید باشد. در مخش هر چه باشد ارباب است و قابل پذیرش و گاه ستایش ...و حالا روشنفکران ایرانی در بد مخمصه ای گرفتار شده اند ارباب اصلی چهره سفید ندارد هیچ ,رفتار وگفتارش ساده و خودمانی و عمیق است زنش از خودش خودمانی تر و اصلا بویی از بزرگی و بزگنمایشی نبرده هیچ تازه پدر بزرگش برده هم بوده .چه خاکی به سرمان بریزیم حالا! اینطور است که مجبوریم بیافتیم دنبال ارباب های قابل قبول , رفتار و گفتار آنها را سر مشق خودمان میکنیم و تمام. خیالمان راحت است که جای خوبی برای آینده خودمان ذخیره کرده ایم ,این که بیجا به جای ارباب نشسته خواهد رفت ویکی از همین اربابهایی واقعی بر تخت خواهد نشست وبا چند تا بمب تر و تمیز کلک آخوند شپشو را خواهد کند. حالا این وسط چند ده هزار رعیت بینوا میمیرند و چند گوشه و کنار مملکت با خاک یکسان میشود مهم نیست ارباب بعدا همه را درست خواهد کرد ایمان باید داشت . تاریخ خوانده ایم .همیشه ارباب بوده و خواهد بود . این کاکا سیاهی که چند سالی پیدایش شده و با کمک آدمهای بی کس وکار و گدا گشنه که با یک دلار و ده دلارشون او را به ریاست رساندند اینطور دارد بساط اربابی را به هم میریزد ,یکروز بیمه درست میکند برای مردم , یکروز میفرستد بروند در کشور نیم وجبی پرچم هوا کنند و 54 سال مبارزه اربابی و درشت گویی گنده اربابها را میاندازد پشت گوش, از آنطرف هم اصلا حالیش نیست که کشور نیم وجبی تر اون طرف دنیا هر چه میگوید باید گوش کرد!

ناشناس گفت...

ناشناس زر زد " ملک سلمان رو بعدها با این لقب خواهند شناخت، شاهی که خامنه ای رو زیرپا له کرد"

بی زحمت دشاشه ات را بکش بالا بقیه اش پیشکش ملکت ریاض و مکه را نگه داره باید هزار شتر قربونی کنه.دیپلماسی دسته چک که انقدر داد و قال نداره فکر کنم مجاهدین یه شوهر جدید واسه مریم خانوم پیدا کردند به هر حال شوهر ننه جدید پولدارم هستند بعد از سی سال در بدری و سختی و بی غذایی و کمپ زپرتی سوییچ بنز بابا را میدند دستتون یک بوق باهاش بزنید .فکر میکنند مردم خرند یه چارتا فحش میدند به اخوندها از اونور به تور کروز میرند به اعماق معقد امیر سلمان نه داداش به شوهر ننت بگو اینجا خر داغ میکنند کباب در کار نیست .

کوبیده با لیمو تازه

ناشناس گفت...

" ملک سلمان رو بعدها با این لقب خواهند شناخت، شاهی که خامنه ای رو زیرپا له کرد" اولا من دشداشه ندارم که بکشم بالا منافق هم نیستم اما تو عمامه ات رو بالاتر بذار نعلینت رو هم مرتب کن. بازم تکرار می کنم ملک سلمان خامنه ای رو زیرپا له کرد تو و اربابت هم هرچقدر خواستی بسوز لذت بخشه.

ناشناس گفت...

یک سوال جدی و تخیلی از دوستان میخواهم مشارکت کنند سوال جذاب هست و بی پروا .اگر در همین حول وحوش پرونده بزرگ و سنگینی چون توافق اتمی دنیا که اگر بخواهیم انرا بی اهمیت بدانیم مصداق بارز خریت است .اوباما جانش را بدهد مثلا مثل کندی ترور شود چه اتفاقی خواهد افتاد از دوستان خواهش میکنم پیشقدم شوند و نگویند توهم هست عالم سیاست هست یک یازده سپتامبر دارد در یکروز تابستانی که سرنوشت میلیاردها نفر را در ساعاتی تغییر میدهد هزاران نفر میمیرند و کشورها نابود میشوند نفت دهها برابر گران میشود وملتها ناخواسته در برابر هم قرار میگیرند .حالا فرض کنیم اوباما ترور میشود و این اتفاق ناگهان اعلام شود سناریو چه خواهد بود فراموش نکنیم کاکا سیاه قصه مرد بزرگیست مرد بزرگ دشمنان زیادی دارد او زیرک است از قعر افریقا امده پادشاه جهان شده تیغ دو لبه هست خاورمیانه را انقلابی کرده دوهفته دولت امریکا را شات دان داده .بدهی امریکا را افزایش داده .بهای گاز را بالا برده همجنس گرایی و بیمه خدمات را آزاد کرده یک لشکر آماده سیاه کف خیابان دارد .از نتانیاهو بیزار است کریمه را به پوتین داده دست ایران را باز گذاشته . شاید گورباچف در کاخ سفید نشسته .اسب تراوا در خانه دشمن .

گراند دوک گفت...

مهدی خلجی اینقدر که شما می فرمایید صاحب اندیشه و بینش نیست
و بیشتر در پی شهرت است .

+ + + + + + + + + + + + + + + + +

ناشناس گفت...

من هم معتقدم ملک سلمان خامنه ای رو ضربه فنی کرد چه خوشمون بیاد چه نه.

ناشناس گفت...

یک سئوال هم من مطرح می کنم. خامنه ای جمهوری اسلامی رو وادار به زانو زدن در برابر آمریکا کرده و اعتدال گرایان رو قدرت داده و دلواپسان و فرماندهان سپاه رو دور زده. جنبش های انقلابی منطقه رو دچار شکست کرده و انفعال کامل رو در برابر کدخدا انتخاب کرده. اگه خامنه ای ترور بشه چه اتفاقی می افته؟

هوادار موسوی گفت...

گراند دوک تلاش می کند با چسباندن سوسیالیسم به موسوی نه دی رسایی را به زبان دیگر ترویج کند. موسوی ابدا سوسیسالیست نیست و این را به وضوح در تبلیغات انتخاباتی اش اعلام کرد. اما در مورد گرداندن کشور در زمان جنگ البته آن زمان سوسیالیسم طبیعی بود و حتی انگلستان نیز همین مسیر را انتخاب کرده بود. گراند دوک یک کامنت را نیز با نام ناشناس با همین محتوی (چسباندن سوسیالیسم به موسوی ) منتشر کرد. هواداران موسوی در مقابل مطالب مشکوک آی دی های مشکوک هوشیار هستند.

ناشناس گفت...

دلقک راستی در مورد انفجارهای چین چیزی ننوشتی به نظرم یک امر مهم داره از افکار عمومی مخفی میشه پشت پرده داستانهای مهمیه . اول بازار مالی چین سقوط کرد بعد چین ارزش واحد پول را پایین اورد تا مقاومت کنه در اخر هم حمله تروریستی به یکی از بزرگترین شهر های صنعتی چین ۲۲۰نفر کشته شدند و بخش وسیعی از شهر با خاک یکسان شده ظاهرا این جنگ اقتصادی خیلی جدی هست .

Dalghak.Irani گفت...

بحث در مورد راست و چپ در کانتکست جهانی و ادبیات قرن بیستمی هم چاق و چله است و هم گسترده و بی انتها. که نه جای آن و نه صلاحیت آن در اینجا و توسط من و ما نیست. اما چند نکته را تلگرافی عرض می کنم.

1- اتهامات وارده به مهدی خلجی را تکذیب می کنم و نه او را و نه هیچکس دیگر را نمی توان و نباید بخاطر محل کار و نوع حرفه و موضوع پژوهش هایش به این یا آن دسته و گروه سیاسی منتسب دانست و محکوم یا تبرئه کرد.

2- اینکه ایرانیان به راست غرب متمایل ترند تا به چپ. طبیعی است به این دلیل هم که این روشنفکران یا سیاستمداران اغلب رانده شدۀ اجباری از وطن هستند و مخالف برانداز جمهوری اسلامی. و سیاستمداران راست بدلیل عملگرا بودن در مقابل تذبذب ذاتی و روشنفکرانۀ چپ جاذبۀ بیشتری دارند. اما اینکه اینان وطن فروش و خواستار حمله و جنگ با ایران هستند اتهامی سنگین است و به 99 درصد آنان وارد نیست.

3- در اینکه راست ها سیاستمدران بهتری نسبت به چپ ها هستند همانطور که چپ ها روشنفکران و فیلسوفان و اندیشمندان بهتری هستند نسبت به چپ ها. فاکت های استنادی و تاریخی زیادی است و قابل کتمان نیست.

4- لیبرال بودن اوباما و شخصیت نازنین و خیرخواه و افتادۀ ایشان هیچ ارتباطی با سیاستمدار خوب بودن ایشان ندارد و زیاد دیده شده است که آدم های خیرخواه و مقبول از نظر داده های شخصیت محبوب توده ها سیاست هایی را مرتکب شده اند که در میان مدت و بلند مدت علیه آرمان انساندوستانه شان عمل کرده است. چون یکی از مهمترین فرق های سیاستمداران راست با چپ لیبرال در این است که راست ها مردان "پروژه های تمام" هستند و چپ های مردان "پروژه های ناتمام". راست ها هر پروژه ای را شروع کنند - حتی اگر مثل بوش اشتباه کنند - تا اتمام پروژه پا پس نمی کشند. در حالیکه لیبرال ها پروژه را اغلب زخمی رها می کنند.

5- من کل سیاست ورزی داخلی و خارجی پرزیدنت اوباما را تأیید یا تکذیب نمی کنم. تنها تأیید من برای همین پروژۀ هسته ای با ایران است. آن هم نه کل روند طی شده را بلکه متمرکز بر توافق انجام شده.

6- من کماکان با مانی مخالفم که سیاستمدار محافظه کار امریکایی را مثل خوکی می بیند که خونشادابی از غبغب و لپ هایش در حال جهیدن به بیرون است از فرط خوش خواری و حرام خواری. اما اجرایی شدن توافق بدست آمده از سوی اویاما را بهترین راه ممکن حال حاضر کمک به ایران - و نه جمهوری اسلامی - می دانم. و گله ام از مهدی خلجی هم برای "چرا یا بمن نمی پیوندد و یا حداقل سکوت نمی کند" است و ایشان را مردی خوشفکر و با شناخت عمیق از دین و ادیان و مذاهب و فلسفه و سیاست و بویژه شیعه و روحانیت آن می دانم و هیچ اتهام دومی را به او وارد نمی دانم. و ختم کلام اینکه باراک اوباما را از جنبۀ انسانی و روشنفکری و مثل خودم بودن بسیار می ستایم و نه بسبب رییس جمهوری امریکا بودن. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

مازیار
ویدئوی پرگار لینک داده ات را دیدم با زور و اکراه و بی میلی و "فقط بخاطرتو". به این دلیل مظاعف هم که موضوعی سیاسی و تاریخ گذشته داشت و مهمتر از آن بخاطر داریوش کریمی که او را مجری خوبی نمی دانم در گرداندن میزگردها بویژه که پرگار برنامه مولتی سابجکت هم است و یک مجری نمی تواند این همه موضوع حوزۀ اندیشه را به بحث مفید بگذارد. این میزگرد سیاسی را اگر می دادند به پرپنجی ده ها برابر بهتر و مفید تر اداره می کرد و این آشفتگی را نداشت. اما کل نظرم راجع به میزگرد و نه فقط مهدی خلجی این است که هر سه میهمان تا حدودی درست می گفتند از زاویۀ نگاه خویش و کاراکتر غالب شان. زیرا نگهدار سیاستمداری تجربی و کهنه کار است و در سنین پیری که از چریکی مسلحانه شروع کرده است و گام بگام آمده تا اینجا که چاره را جز در گام بگام لاک پشت وار فعلی - دو قدم جلو و یک قدم عقب و حالا برعکس - نمی داند و از جنبۀ پراتیک درست می گوید. ضمن اینکه نگاه غالب او برون دینی و سیاسی است بموضوع. علیزاده اما که جوانی سیاست خوانده و چپ و دارای تفکر نزدیک به انقلاب توده ای است هم درست می گفت در برخی زمینه ها بدون اینکه بتواند ابزار تحقق پروژه اش را درست تبیین و نشان بدهد. نگاه او هم بیشتر برون دینی و سیاسی بود. مهدی خلجی اما فرقی که با آن دو داشت نگاه درون دینی و فلسفی اش بود بمشکل ایران و در همین کانتکست هم هرگونه تحول مورد نیاز و آرزویش را از اعضای همان دینی که قدرت مسلط فعلی هم هستند را قابل دستیابی نمی دید و بدبین بود به خوش خیالی عملگرای نگهدار. بویژه راه حل غیر قابل جایگزینش که "اول سازماندهی و جامعۀ مدنی و آنگاه اعتراض ممکن"بود را درست و دقیق نشانه گذاری می کرد و فقط در جاهایی با علیزاده همراه بود که هر دو بدلیل جوانی رادیکال تر از نگهدار بودند. خلجی امیدی به تغییر سیاست های جمهوری اسلامی - چه در داخل و چه در خارج - توسط روحانی نداشت. حالا اما باید دید که او اشتباه کرده یا همین موضوع هسته ای می تواند نقیض حرف او باشد. که البته تا اجرا و پایان دور اول ریاست روحانی قابل ارزیابی دقیق نیست. فعلاً فقط توافقی شده که خامنه ای هم دنبالش بوده است. آیا این توافق بعد از اجرا هدف های خلجی در مورد جامعۀ مدنی و امکان سازمان یابی جامعه را هم خواهد داد یا نه. قابل حدس زدن راحت نیست و مهدی خلجی هنوز نباخته است. اما هم ما و هم خود او حتماً خوشحال خواهیم شد که خلجی - همینطور خودمن - بازنده باشیم و توافق میوه های داخلی سریع و پرآبی به ارمغان بیاورد توافق هسته ای و خرگوشمان از لاک پشت نگهدار جلو بزند که صد البته فرخ عزیز هم از خدایش است. یا...هو

گراند دوک گفت...

پاسخ به هوادار موسوی

موسوی نه تنها در دهه 60 معتقد به سپردن امور به بخش دولتی و مصادره کردن و تصاحب
اموال بخش خصوصی بود ، بلکه هم به عنوان یک تئوریسین و هم بعنوان نخست وزیر وقت
در دهه 60 ، نقش بسزایی در اجرایی شدن تئوری های اقتصادی غلط دهه 60 داشت.

از سوی دیگر موسوی نه تنها از عملکرد خود در دهه 60 ، اظهار ندامت و پشیمانی نکرده ،
بلکه آن دوران را دوران طلایی نامیده است .

لطفا تاریخ را مخدوش نسازید و حقایق را همانطور که هست بیان فرمایید.

مطمئن باشید ، تاریخ نگاران از مخدوش کردن و به خصوص وارونه جلوه دادن
حقایق تاریخی جلوگیری خواهند کرد .

در ضمن ، آن قدر شما عاشق مهندس موسوی هستید که دارید تاریخ ایران را وارونه تعریف
می کنید ، این کار دیگر ، سودی به حال شما نخواهد داشت . شاید بتوانید خودتان را و
افراد نزدیک به خودتان را باعوامفریبی و معکوس جلوه دادن حقایق ، فریب دهید ؛ ولی
جامعه ایران دیگر قطعا به مهندس موسوی ، سواری نخواهد داد .

Dalghak.Irani گفت...

در دفاع از مهندس موسوی. پاسخ به گراندوک.
1-اینکه میرحسی موسوی یک عدالت گرا بوده و است و خواهد بود شکی نیست. اما اینکه رفتار اقتصادی دولت در دهۀ شصت ناشی از خواست و تفکر مهندس موسوی تنها بود حرفی لغو است. چه علاوه براینکه فاکتور جنگ در هر کشوری اقتصاد را تحت تأثیر تمرکز گرایی و سختگیری دولت قرار می دهد باید به این نکته توجه داشت که رفتار حکومت انقلابی ایران در دهۀ 60 در همۀ شئون و از جمله اقتصاد تحت لیسانس مارکسیسم لنینیسم جهانی آنروز بود و حتی شخص امام خمینی هم کمی تا قسمتی مارکسیست بود. چون اسلام الگوی کشورداری مدرن در هیچ زمینه ای را نداشت. پس آوار کردن هر آنچه در دهۀ 60 گذشته به سر مهندس موسوی دور از اخلاق و جوانمردی و مهمتر از همه واقعیت های تاریخی است.

2- اینکه موسوی در 20 سال خانه نشینی اش هم کماکان به ایدۀ عدالت اجتماعی ارتدکس چپ وفادار بود و ماند هم تردیدی نیست. با این تفاوت که سعی کرد این گزارۀ مارکسیستی را کاملاً اسلامی هم اصرار کند.

3- این هم که ایشان در سال 88 با همین اندیشه پا به انتخابات گذاشت هم قابل کتمان نیست و تبلیغات انتخاباتی ایشان جامعۀ هدفش را همان پایگاه احمدی نژاد نشان می دهد. طبقۀ متوسط را بیشتر احزاب چپ و اصلاح طلبان لیبرال به پشت موسوی هدایت می کردند و کردند. اما!

4- و این اما مهم است - منظور مهندس موسوی در بیان بازگشت به دهۀ طلایی 60 مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - جنبۀ اقتصادی و مدیریتی و از این قبیل نداشت. بلکه منظور ایشان بازگشت به مهربانی و وحدت و همدلی و خیر اندیشی جمعی و روحیۀ ایثار و فداکاری اوایل انقلاب در بین توده های مردم بود. و نه تأیید مدیریت خودش و اقتصاد کوپنی و از این قبیل. منظورم این نیست که او در تفکر لیبرال شده بود. بلکه می خواهم این را بگویم که او مدیریت دهۀ 60 را طلایی نمی گفت بلکه او روحیۀ دهۀ 60 - چه در بین مسئولان و چه در بین مردم - را طلایی معرفی می کرد. او فرصت پیدا نکرد که بعد از 20 سال عمل کند تا ببینیم چقدر از آن سیاست های اجرایی دهۀ 60 فاصله گرفته و پشیمان است یا نیست. او حتی فرصت اعتراف هم پیدا نکرد. و گیر سه پیچ شما به ایشان بی وجه است. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

یادم رفت این نکته را هم تأکید کنم که منظور مهدنس موسوی راجع بروابط عاطفی و همبستۀ دهۀ طلایی شصت مربوط به روابط میان "خودی ها"ی جمهوری اسلامی و توده های ناآگاه بود. و الا "نخودی"ها - من کمترین مهره اش بودم و دوماه بعد انقلاب را فریب می دانستم - در نوستالوژی تبلیغاتی مهندس موسوی جایی نداشتند. هر چند که بالاخره مهندس موسوی توسط نخودی ها به جایگاه اکنونیش ارتقاء یافت و حصر شد. یا...هو

ناشناس گفت...

با تشکر از دلقک بابت یادوری دهه سیاه شصت انقلاب ایران واقعیت اینست که مردم در انزمان عموما بی سواد بودند و خمینی هم بسیار بی سواد بود و ایران را به عمق دره تاریخ پرتاب کرد تخریب که خمینی در حوزه ا زادی اجتماعی و اقتصادی و نظامی انجام داده هنوزکه هنوزه قابل برگشت نبوده و خامنه ای بسیار محتاطانه بر روی لبه فرهنگی و اقتصادی حرکت کرده و هر کجا که توانسته پوینت به طبقه متوسط داده متاسفانه ازادی اجتماعی که خواست توده بوده همیشه زیر منگنه اخوندهای خونریز چپگرا دهه شصت چون موسوی اردبیلی صانعی امجد وبیت خمینی است و جوانان باید مواظب باشند پل پیروزی این فسیلان خونریز نشوند حسن خمینی همچون پدر بزرگ است اگر رهبر شود وازلین نایاب میشود
حزب الله

ناشناس گفت...

نمی دانم چرا این را باید بنویسم.
چقدر شما را دور می بینم! خیلی دورید انگاری سیاست و آلودگی ها آن دورتان کرده. خیلی دورتان می بینم. شما که جای برادر بزرگترم هستید و بعضا این حس را دارم حتی هم اکنون این حس را دارم که برادر بزرگترم دور شده است خیلی زیاد.
بچه که بودم یا نوجوان و جوان هر روز هفته منتظر کیهان ورزشی بودم، شش روز منتظر بودم بعد می شد پنج روز بعد......... می رسید به ساعتی منتظر تا کیهان ورزشی برسد و در شهر کوچک و به معنی واقعی نیمه مخروبه ام بروم و کیهان ورزشی را بگیرم برای خواندن د-اسداللهی (مهدی اسداللهی) یک ورزشی نویس در سطح جهانی که بزرگ و کوچک دنیای قدیم فوتبال می شناختندش.
د. اسداللهی همه عشق بود همه زندگی بود ورزش هم بود آموزش تکنیک و تاکتیک هم بود اما عشق هم بود مردم درک کرده بودند، یادم هست جوانی نامه نوشته بود به اسداللهی که عاشقم اما اسیر خانواده پدری، پدر ندارم مادر و خواهرم/خواهرهایم گردن من افتاده اند باید کار کنم خرجشان را بدهم و البته درس می خوانم و عاشق هم کلاسیم، کسی را از اسداللهی نزدیکتر نیافته بود که بنویسد که رفته ام سراغ عشقم، عشقم می گوید چه زندگی برایم خواهی ساخت با مادرت با خواهرت واااای که این جوان از عمق جان ناله می کرد و اسداللهی آرامش می کرد که جوان او اگر همانی باشد که می گویی زیر پله هم با تو می ماند و با عشقش زندگی می کند. غرضم اینگونه بود چنان مردی، یک جوانمرد که آه جوانی را گوش می داد و آرامش می کرد. اصلا با این جوان زار زدیم به همراه د. اسداللهی
چقدر دور می بینمت استاد! خیلی دور

مردی را می بینم که به سرازیری افتاده، مرگ مردی را می بینم

Dalghak.Irani گفت...

حرف حزب الله هیچ ربطی به حرف من ندارد و پرت و پلاست. زیرا خمینی مردی سیاسی - مذهبی بود که اسلام را برای مردم می خواست و حاضر بود اسلام را بخاطر مردم تعطیل کند در هنگام تعارض. اما خامنه ای آخوندی است مذهبی - سیاسی که مردم را برای اسلام می خواهد و اگر لازم باشد مردم را تعطیل می کند بخاطر اسلام. نگاه کنید به توپیدن خمینی به خامنه ای که در نماز جمعۀ معروف که خامنه ای بعدش گریه کرده بود که امام مرا نابود کرد و بقیۀ قضایا. سختگیری های اجتماعی اوایل انقلاب و دهۀ شصت قطعاً مقداری به اوضاع انقلابی ناشی از هر انقلابی مربوط بود و بعد هم جنگ. اما ثقل اصلی تحجر دهۀ شصت از گور همین خامنه ای و همفکران خشکه مقدسش در مرجعیت قم و حاکم بر اکثریت نزدیک به اتفاق روحانیان متحجر بود تا جائیکه حتی خمینی با آن قدرتش قدرت جلوگیری از این هیستری تحجر روحانیت سنتی نشد. تاریخ را مخدوش نکنیم. یا...هو

مانی گفت...

دلقک گرامی نمیتوانم از آفرین گفتن به ذهن تند و تیزت خود داری کنم اگر چه از طرف خیل کامنت گذاران به بله قربان گویی متهم شوم,پس هزار آفرین بر شما که دید مرا از سیاستمداران راست آمریکایی به روشنی دریافت و بیان کردی مخالف بودنت را هم. اما این دید تجربه سالهای سال زندگی در این جامعه است که افسارش از هر سو به همان غبغب های خون چکان بسته شده است .در واقع 400 میلیون آمریکایی و غیر امریکایی گوشت دم توپ پولسازی و انباشته سازی سرمایه آنانند و دیگر هیچ وبقیه اش ویترین است که آنهم بازیافت شده و به کار مخ شویی و انباشت بیشتر ثروت آنان میاید .حالا بگذریم که ایران دلبند مان زخمی 60 ساله هنرنمایی این غبغب های خون چکان در صحنه سیاست هم هست. اما من نا امید نیستم جهان دارد تغییر میکند نو و نو تر میشود,اوباما یکی از نشانه های این نو شدن است, داعش و کنگره و نتانیاهو دارند آخرین زورهایشان را میزنند و شاید هم در این نبرد پیروز شود اما نبرد ننهایی را فکر نمیکنم.

ناشناس گفت...

خمینی به عنوان یک رهبر معنو سیاسی قابل تحمل ولی به عنوان مدیر اجرایی کشوری به بزرگی ایران بسیار کوتوله بود و در مقابل تخریبهای پیاپی در حوزه فرهنگ عمومی تنها باا زادی شطرنج روشنفکر عوام زده را خر کرد.نکات برجسته عدم کفایت سیاسی
۱. عدم کارامدی در هنگام جابجایی ارام قدرت از بختیار و روز بیست و یک بهمن قافیه را به توده ای ها باخت و در هنگام جنگ سیویل با فریادهای من دستور جهاد ندادم منفعلانه به گوشه ای خزید.
۲. پاکسازی نا شیانه ارتش کلاسیک عدم توجه به هشدار حزب توده برای جابجایی ارتش قبل از حمله صدام به بهانه اینکه شوروی قصد فریب دارد برای حمله.
۳.عدم مدیریت توده ناارام و فاجعه سفارت امریکا
۴.او انقدر بی کفایت بود که نتوانست پروژه مک فارلین را جمع کند و اخوند واپس گرایی چون منتظری برای تحکیم مقام ولایت عهدی قضیه را لیک کرد توسط عواملش و فاجعه کربلای ۴ سقوط فاو .
۵.قربانی کردن چپ ایران و گدایی نمایندگی قدرت از شوروی به پیشنهاد خلخالی و فرستادن هیاتی در راس اخوند داغونی چون جوادی املی
۶. چشم بستن به فجایع بنیاد شهید و تشویق فرزندان انقلاب به دریدن یکدیگر هر که امد فینال من به او کاپ میدهم
۷.بدتر از همه نابودی سرمایه داری مترقی ایران به نفع اقتصاد بازار

اگر خمینی در سال ۸۸ در راس بود فاجعه وحشتناکی اتفاق می افتاد همان روز ۲۵ خرداد توان ۱۰۰۰ بدهید به خونریزی ۳۱ خرداد اگر یادتان رفته رفرنس میدهم شما را به غروب جمعه سیاه و برنامه تفسیر سیاسی هفته.
قسمتان میدهم منصف باشید وجلوی سلاخی تاریخ بایستید تا فردا خود و فرزندان را در مسلخ نبینیم
حزب الله

ناشناس گفت...

تشکر از دلقک برای پاسخش به گراند دوک. از حزب الله ممنونم برای یادآوری خباثت بنیانگذار انقلاب. البته او نانخور ولی فقیه جنایتکار بعدیست و خباثت های گسترده او را سانسور می کند تا از رهبری حسن خمینی در خبرگان که برای محدود کردن رهبری ننگین خامنه ای گام بسیار مهمیست جلوگیری کند. بدیهیست که مردم می بایست برای محدود کردن ملی فقیه ناکارآمد و جنایتکار کنونی مخالفان او را در خبرگان بر سر کار آورند و چنین خواهند کرد.

عسکر گفت...

خطاب به آنکه خود را حزب الله نامیده
اول اینکه تو یک حزب اللهی واقعی نیستی و اگر بودی هرگز فیلسوف یزرگواری مثل آیت الله خمینی را (که حقیقتا هدیه و نعمت خداوند بود به ملت ایران) بی سواد خطاب نمی کردی. بنابراین تو یک حزب اللهی قلابی هستی.

حزب اللهی واقعی کسی است که به آیت الله خمینی و نوه بزرگوارش از صمیم قلب عشق می ورزد و می فهمد که هم اکنون که نظام اسلامی احتیاج دارد که روح تازه ای در کالبد آن دمیده شود ، دمیدن این روح تازه بهتر است که از طریق جناب سید حسن خمینی در کالبد ایران صورت گیرد.

تو اگر حزب اللهی واقعی بودی ، دست جناب سید حسن خمینی و دیگر اعتدال گرایان را می بوسیدی که شبانه روز دارند تلاش می کنند تا 7 اسفند روح تازه ای در کالبد ایران بدمند.

سحر گفت...

من با چند نکته ای که حزب الله ذکر کرده بعنوان فجایع " دوره خمینی " موافقم. از جمله انهدام ارتش کلاسیک در شرایط عدم یک حکومت استابیل یا ثابت. و دیگری نابودی " سرمایه داری مترقی ایران " . اما اینکه " خمینی " مرد ساده ای که تمامی عمرش رادر یک حجره با قرآن و عرفانش گذرانده بود و حتی آگاهی از ساخت سیستمی به نام" حکومت" نداشت، به تنهایی تمام این تصمیمات را گرفته و فرمان صادر کرده باشد ابدا برایم قابل باور نیست.به نظر من بر عکس نظر حزب الله نابودی ارتش با مشورت سران " حزب توده " و اعمال نفوذ آنها اتفاق افتاد. اولین قدم برای تجزیه ایران. خیال خام !

ناشناس گفت...

جناب تیمسار
گفته اید تهمتها به مهدی خلجی را نمیپذیرید.
بنظرم توجه به بک گراند افراد نکته ای است که در تحلیل نظرات افراد نباید از نظر دور داشت. البته نه به این معنا که سخنان فرد را نادیده بگیریم و فقط به بک گراند توجه کنیم.
مهدی خلجی میگوید اوباما باید برای توافق دولت اسرائیل و حزب جمهوری خواه را راضی میکرد. در کامنت قبلی توضیح دادم که دولت فعلی اسرائیل بجز تغییر رژیم در ایران به هیچ توافقی راضی نمیشود.
کارشناسان متعدد اسرائیلی که در دولت فعلی حاضر نیستند (مانند رئیس سابق موساد) این توافق را بنفع اسرائیل میدانند.
http://www.jpost.com/Israel-News/Politics-And-Diplomacy/Ex-Mossad-chief-Halevy-emerges-as-one-of-Israels-few-supporters-of-Iran-deal-410102
یا بعنوان مثال مئیر جاودانفر (کارشناس سیاسی شهروند اسرائیل) این توافق را بنفع اسرائیل میداند. من نظر این افراد را بعنوان ناظر بیطرف و کارشناس مستقل در نظر میگیرم زیرا وابسته به دولت فعلی اسرائیل نیستند و تحت تاثیر رسانه ها هم نظر نمیدهند.
چطور من میتوانم توجیه کنم که یک کارشناس ایرانی مانند مهدی خلجی کاسه داغ تر از آش شده و در حالیکه کارشناسان مستقل اسرائیلی این توافق را بنفع اسرائیل میدانند، بدنبال تامین رضایت نتانیاهو و حزب جمهوریخواه برای این توافق است؟ تنها توجیه من در این مورد توجه به بک گراند ایشان است و اینکه ایشان برای نظرات موسسه متبوعش در حال نظر دهی است و نه بعنوان یک کارشناس مستقل ایرانی که منافع ایرانیان را در نظر میگیرد.
جهت اطلاع شما، جناب خلجی دو سه ماه قبل بعنوان فلوی یکی از موسسات تامین مالی موسسه واشنگتن برای مطالعات خاور نزدیک (بنام Libitzky Family) انتخاب شده است.
http://www.washingtoninstitute.org/press-room/view/mehdi-khalaji-named-inaugural-libitzky-family-fellow
جمله زیر (از لینک بالا) بسیار جالب توجه است:
"We are thrilled by this leadership gift from the Libitzky family," said Dr. Robert Satloff, Institute Executive Director and the Howard P. Berkowitz Chair in U.S. Middle East Policy. "Through this fellowship, the Libitzkys ensure that one of the Institute’s leading experts will have a prominent and secure platform to help policymakers make informed decisions on how to advance U.S. interests in security and peace in the Middle East.”
“I am proud to be honored by the Libitzky family with this fellowship,” Khalaji says. “I have treasured my friendship with the Libitzky family who have been longstanding supporters of the Institute’s work.”

لذا بنده در تحلیل نظرات افرادی مانند مهدی خلجی و یا علی آلفونه این بک گراند را مد نظر قرار میدهم و نظرات این افراد را نه بعنوان یک کارشناس ایرانی، بلکه بعنوان یک کارشناس امریکایی فارسی زبان میشنوم که اولویت اول ایشان حفظ منافع مردم ایران نیست بلکه اولویتشان تامین منافع امریکا (وحتی نه کل امریکا بلکه منافع حزب و موسسه متبوعشان در امریکا) است.
جمله زیر نیز از تویتر بهمن کلباسی عزیز (خبرنگار بی بی سی در امریکا) که برایم بسیار قابل احترام هستند:
"واحدی به اسم امریکا وجود خارجی ندارد. امریکا مجموعه ایست از منافع متضاد مراکز مختلف قدرت".
مرتضی

ناشناس گفت...

خمینی-خامنه ای- حزب الله - عسکر و گراندوک و برادران گل کاشتند در این 40 سال.تازه قرار است در 7 اسفند اینقدر گل بکارند که تمام ایران خوشبو شود. چقدر اینها نا دا نند و نگاهی به پشت سر نمی اندازند که ببینند چه گندی به مملکت زده اند. ولی نتا نیاهو و کنگره کار انها را می سازند و کار به 7 اسفند نمی کشد.اخیش راحت می شویم. تا کی این اسامی طاعون اور را از رسانه بشنویم و غصه امان شود. بگذار بگور بروند.

ناشناس گفت...

جا لبه که عده ای علی رغم مخا لفت با اخوند اکنون که فرصت خوبی شده تا بدون درد و خون ریزی از شر این متحجرین خانما نسوز راحت شوند منافع مملکت و مردم را با منافع اخوند گره زده اند! و می خواهند تا قیام قیامت زیر علم اخوند سینه بز نند. و حرف حق و درست خلجی را برای حقوق بگیری قلمداد می کنند. واقعا خلایق هر چه لایق.

Dalghak.Irani گفت...

مرتضی جان.
من با همۀ قپه ها و تاج و ستاره های یونیفورم از ریخت انداخته شده ام سینه خیز می روم برای دستبوسی ایران دوستی تو. نظرم را می نویسم که اولاً نظر شمای نوعی را بشنوم و بشنویم و دوغ و دوشاب را تشخیص بدهیم. و ثانیاً به مخاطب مان که می تواند خلجی نوعی هم باشد بفهمانیم که می دانیم و می فهمیم کجاها خطا می کنند و بضرر وطن حرف و عمل می کنند؛ و نباید. تا آن ها انصاف بی غرض ما را ببینند در بحث ها و تصمیم به هدفی که داریم (ایجاد و ساختن یک ایران سکولار بدون فونداسیون جنازۀ هیچ ایرانیی) سوگیری کنند و اگر کجی شده اند از هدف مقدس تصحیح مسیر کنند. چون شخصاً اعتقاد ندارم که ایرانیی باشد که تصمیم به معیشت از فلاکت و بدتر از نابودی هموطنانش گرفته باشد. فقط مهربان باشیم و بدون سوء ظن افراطی به دیگری. همین. مرسی که اینقدر ایرانی هستی عزیزم. یا...هو

reza گفت...

دلقک گرامی همه ایرادات شما به حرفهای آقای خلجی درست است. ایشان از نظر من هنگام مقایسه دوران شاه و مثلث ایرن-آمریکا-اسراییل دچار خطای دیگری شدند و آن اینکه اسراییل حتا در آن زمان هم خواستار این بود که رابطه ایران-آمریکا از کانال و تحت نفوذ اسراییل باشد واین موضوع دریکی از مصاحبه های شاه مورد اشاره او قرار گرفت. اسراییلیها با ایرانیها رابطه خیلی ویژه ای ندارند که بعضی از ما دهنمان آب میافتدبلکه آنها به شدت بدنبال منافع کشورشان هستند و در این راستا از همدلی وهمکاری با عربستان وحتا شیطان نیز ابایی ندارندآنجا که به منافع کشورشان بر میگردد.بنابراین من فقط میتوانم آقای خلجی ویا یکی دو کامنتگذار را که مصرانه طرفدار اسراییل هستند به کمی تحقیق بیشتر در نوع رابطه آنزمان مثلث بالا ارجاع بدهم و به اشاره هوشمندانه شما که نوشتید والاآخر.

ناشناس گفت...

عسکر را دوست دارم و میدانم غریبه ای آشنا در اینجاست البته خمینی فیلسوف نبود ایجنت هندی ام ای ۶ بود و یکی از گرند لژنشینهای فراماسونری و فراماسنرها به پاس تباهی که در ایران کرد بارگاهی با ۴ هرم برایش ساختند به یاد ۲۲ /۱۱ -یازده ضربدر دو -به یاد 11فوریه (انقلاب ایران ومصر)به یاد ۱۱ سپتامبر 1=1=9=11بهیاد جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه
حزب الله

ناشناس گفت...

بلکه آنها به شدت بدنبال منافع کشورشان هستند. ......نه خوب پس در فکر منافع اسلام ناب 3000 سال پیش اعراب باشند.!! اگر در فکر منافع کشور شان نباشند. در فکر کی باشند؟ در فکر سلامتی خامنه ای و رفسنجانی باشند؟ عجب از مر حله پر تید شما.البته برای شما که کلمه ایران و مردم تابوست. کشور چه معنی می دهد. مهم دین 3000 سال پیش اعراب است. و مگر غیر از این است؟ثابت کن.

ناشناس گفت...

1- مقداری از بحث مخالفت ها و به رخ کشیدن نقاط ضعف توافق بخاطر شخصیت ضعیف اوباما و ضعف مدیریتی اوست. اگر یک رییس جمهور نرمال در مصدر کار بود آنوقت نگاه به توافق نامه هم عوض می شد. همین توافق می توانست مثبت تلقی شود. مخالفان از اجرای ناقص آن می ترسند.این یکی از مضرات مذاکرات پنهان است.شک و شبهه و ظن و تردید بر فضای تحلیل ها سایه می افکند. باید دید که چه کسی و چگونه آن را اجرا خواهد کرد. اگر بخواهد مانند قضیه سوریه و اوکراین بشود که این توافق یک طناب فرار خواهد بود که توسط اوباما به چاهی که خامنه ای در آن گیر کرده انداخته شده است.
2- حتی هنوز هم دیر نشده است. به احتمال زیاد کار به وتوی اوباما حل خواهد شد و اجرای موفق توافق نامه خواهد توانست رضایت بخشی از مخالفان را جلب کند ولی مجلس آمریکا مانند شمشیر داموکلیس همیشه بالای این توافق نامه خواهد بود.بنابراین توافق نامه اجرا خواهد شد و نگران نباشید ولی مواظب باشید تا سیه روی نشود هر که در او غش باشد.هم اوباما و هم خامنه ای باید حواسشان را جمع کنند تا بهانه دست مخالفان ندهند.بگذار بسازند بهشتی که بر اثر این توافق نامه پدید خواهد آمد تا آن را عملا ببینیم
3- طرف ایرانی هم مثل اینکه این را فهمیده است و شروع به تدارک پاتک کرده است و حرف های جنتی و شریعتمداری منعکس کننده پچ پچ های خامنه ای هستند.
الان زمان نتیجه گیری زود است و این و آن را نباید سرزنش کرد. بر حسب اتفاق گذر رویدادها حالتی را بوجود آورده که هر دو حالت می تواند آزمون شود.تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. آقای اوباما بسم الله با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود بویژه جنابعالی که سابقه خوبی در زبانبازی و وعده و عید ندارید و بیشتر زیر ذره بین هستید. آرزو داریم موفق باشید. این گوی و این میدان.

غشی

ناشناس گفت...

دلقک زیباکلام برای اولین بار اشتباه بودن دخالت در سوریه رو در رسانه دولتی منتشر کرد گرچه بعدا حذفش کردن. وقتش نرسیده ازش تشکر کنی بعد از توپیدن قبلی؟

ناشناس گفت...

دلقک مشاور فرمانده سپاه به شریعتمداری اعتراض کرده! کم کم وقت داروی نظافتش شده؟

ناشناس گفت...

دلقک خوابش برده. چرا روزه سکوت گرفتی؟ یه حرفی بزن.یه کاری بکن. توافق دارد منافق می شود.

ناشناس گفت...

تحلیل صحبتهای امروز خامنه ای لطفا بی زحمت :*

ناشناس گفت...

خامنه ای با حرفهای امروزش نشون داد که قصد کوتاه آمدن نداره و تصمیم کنگره هم برایش مهم نیست. بنابراین شاید تا قبل از این به قول دلقک قصد داشته کمی از مواضعش عقب نشینی کنه ولی اخیرا به دلیل برخی تغییر و تحولاتی که ما چندان خبر نداریم و تنها باید گمانه زنی کنیم (شاید به دلیل موفقیت های غیرمنتظره نظامی عربستان در یمن و موفقیت دیپلماسی شان در همراه کردن روسیه و قدرت گرفتن نگران کننده هاشمی و تیمش در ایران) تصمیم به عقب نشینی اش رو تغییر داده و قصد مقابله دارد تا بیش از این از قدرتش کاسته نشود. و درست قبل از تصمیم گیری کنگره هم سخنرانی کرده تا موضع تهاجمی اش رو نشون بده.

باید به سخنان خامنه ای دقت کرد او گفته نمی گذاریم آمریکا نفوذ اقتصادی و فرهنگی بکند نگفته نگران بازرسی ها هستیم نگران تحریم ها هستیم نگران فلان بند توافق نامه هستیم بلکه از توافق نامه فراتر رفته و دقیقا به حوزه هایی حمله کرده که امید بسیاری از موافقان توافق و تحیل گران از فواید توافق بوده و اون هم بهبود اوضاع اقتصادی از طریق باز شدن و شفاف شدن فضای اقتصادی و ورود شرکت های غربی و به دنبال اون نفوذ اصول علمی و مدرن اقتصادی و سپس اصول فرهنگی و لیبرال و مدرن غربی به ایران بوده. خامنه ای از این طریق خواسته همچنان بر اساس سابقه سیاه دو دهه حکومتش منافع اقتصادی رو به صورت کاملا بسته و به شدت انحصاری در دست بازاریان سنتی، مقامات و سرداران سپاه نگه دارد و از قدرت گرفتن طبقه متوسط جلوگیری کند. ضمن اینکه با اعلام اینکه هر کس با اسرائیل مبارزه کند "هر جور" حمایتی از او می کنیم غیر مستقیم ادامه سیاست های شکست خورده و پرهزینه سابقش رو اعلام کرده و پیامی خصمانه به کنگره آمریکا هم فرستاده که در واقع مشکل اصلی شان با توافق نه بمب هسته ای ایران که جنگ ایران با اسرائیل هست. خامنه ای با سخنان فعلی اش نشان داد که توافق حتی اگر در دوران اوباما تصویب هم بشود سرانجام خوشی پیدا نخواهد کرد و چه از طرف ایران چه از طرف آمریکا دچار مشکل خواهد شد. شاید سخنان متفکرانی همانند خلجی در نهایت دوراندیشانه و صحیح از آب در آیند و تحلیل گران موافق توافق با سخنان اخیر خامنه ای در توجیه دلایل حمایت شان دچار چالش اساسی خواهند شد. البته هنوز هم به نظرم قضاوت زود است و باید منتظر زمان باشیم تا ببینیم در نهایت عقلانیت اوباما و لیبرال های ایرانی پیروز خواهد شد و یا بدبینی های متفکرانی همچون خلجی و متحجران تاریک اندیشی همچون خامنه ای که تا همین حالا هم لعن ابدی تاریخ رو به جان خریده اند.

ناشناس گفت...

جالبه که خامنه ای با گفتن جمله "اشداء علی الکفار و رحماء بینهم" حدود دو سوم از سخنرانی اش رو به موضوع دوستی مسلمانان شیعه و سنی و دشمنی (لغت مورد علاقه اش) با کافران غربی اختصاص داده در حالیکه در حکومت او، سنی ها حق رسیدن به پست های حساس حکومتی را ندارند و مساجدشان تخریب می شود. بهایی ها حتی حق تحصیل نیز ندارند و حتی خامنه ای در حکومتش چنان دایره خودی ها را تنگ کرده است که برخی از بزرگ ترین روحانیون شیعه معاصر هم در زمان حکومت او حصر و زندانی شدند یا از طرف حکومت تحت فشار قرار گرفتند از جمله آیت الله منتظری در منزل خود حصر شد. به بیوت آیت االله ها از جمله آیت الله صانعی حمله شد. آیت الله صادق شیرازی تحت نظر ماموران خامنه ای قرار گرفت و برخی دیگر از جمله آیت لله خراسانی بارها از طرف طلبه های طرفدار خامنه ای مورد آزار قرار گرفتند. برای آیت الله بروجردی که در زندان هست حکم اعدام صادر شد و آیت الله نکونام بازداشت شد. با چنین سابقه ای او از دوستی بین مسلمانان و دشمنی با کفار صحبت می کند!

ناشناس گفت...

به نظر من صحبت های امروز خامنه ای بسیار نرمال و کلیشه ای بود. باید این نکته را در نظر داشت که تا صحبت از تهدید نظامی در اوباما و کری است خامنه ای نمی تواند، و نباید، از صحبت های تند خود علیه ایران دست بکشد. به نظرم این صحبت ها حتی بعد از بهتر شدن احتمالی روابط بعد از تصویب توافق هم ادامه خواهد داشت. اما زمانی که خود را در جایگاه یک حزب اللهی فرض می کنم، صحبت های امروز خامنه ای خیلی دردم را تسکین نمی دهد و انتظار سخنان انقلابی تری می داشتم.

ناشناس گفت...

اگر اشتباه نکنم دیگر نه طرف امریکایی و نه طرف ایرانی به حرف سید علی اهمیتی نمی دهند. او مثل همیشه دارد شعا رهایش را می دهد.او سالهاست این شعار ها را داده.این شعار ها نه ضرری به امریکا نه به اسرییل نه به غرب و نه به شرق زده. فقط کشور و ملتی را بی جهت و الکی الکی بد بخت کرده. اینرا هم غرب می داند هم کتگره. هم امریکا و هم ما مردم ایران.در حال حا ضر او کاره ای نیست.دل عسکر های بینوا را تسکین می دهد.و دیگر هیچ. این کنگره و نتا نیا هو اند که حرف اخر را می زنند.سید علی ترسیده و در تنهایی شب دارد سوت می زند.

ناشناس گفت...

سخنان خامنه ای کوششی برای جلوگیری از زلزله بزرگ در ارکان کشور براثر توافق است. بی تاثیر نیست اما او کوچک تر از این است که مسیر وقایع را عوض کند و گام به گام عقب خواهد نشست همان گونه که از ابتدای نرمش قهرمانانه به بعد عقب نشست.

ناشناس گفت...

مهدی شب‌ زنده‌دار٬ عضو شورای نگهبان گفته وظیفه مردم تنها «بیعت» با ولی فقیه است و خداوند برای «اشتباه» ولی نیز «اجر» در نظر می‌گیرد.
..........حرفی است قرانی. ومو لای درزش نمی رود.دلقک تو چرا از ولی پیروی نمی کنی؟ تنت میخارد یا دوس داری به جهنم بروی؟ این خط این نشان. فردا با تمام قبه ها و درجه ها و موهای فر فری قرمزت در اعماق جهنم خواهی سوخت. تا تو باشی و قدر سید علی را بدانی.نا قلا چرا برای ما دکمه های سر دست نمی فرستی. می خواهم مدرن شوم.فشار خونم زده بالا.

ناشناس گفت...

مهدی شب‌ زنده‌دار٬ عضو شورای نگهبان گفته وظیفه مردم تنها «بیعت» با ولی فقیه است و خداوند برای «اشتباه» ولی نیز «اجر» در نظر می‌گیرد.
..........حرفی است قرانی. ومو لای درزش نمی رود.دلقک تو چرا از ولی پیروی نمی کنی؟ تنت میخارد یا دوس داری به جهنم بروی؟ این خط این نشان. فردا با تمام قبه ها و درجه ها و موهای فر فری قرمزت در اعماق جهنم خواهی سوخت. تا تو باشی و قدر سید علی را بدانی.نا قلا چرا برای ما دکمه های سر دست نمی فرستی. می خواهم مدرن شوم.فشار خونم زده بالا.