۱۳۹۳ خرداد ۱۰, شنبه

خامنه ای نتوانست تأیید کند؛ احمد خاتمی بغلط کردن افتاد! روحانی قد کشید.

abdolvahed mirzazadeh-18-84.jpg

1- علی رغم اینکه کشته شدن عاطفۀ نویدی دختر نوجوان کنگاوری بدست پدرش خبر بسیار بد و تلخ و وحشتناکی بود هم از جهت نفس کشته شدن این دختر عزیز و بدتر از آن ازجهت پایداری و تداوم فرهنگ "غیرت ناموسی" پدران و برادران نسبت به دختران و خواهران - زن و شوهر قطعاً همه جا مقوله ای ناموسی است - و حسابی حالم را گرفته بود و است. تأکید می کنم نه فقط بخاطر حسرت برای حیات این دختر نازنین که از دست رفت؛ بلکه بخاطر اینکه این غیرت مردانه هم عامل اصلی انقلاب ایران بود و هم بویژه مذهبی شدن نهایی آن. و همینطور است علت اصلی تداوم حکومت روحانیان در ایران. لذا هرچقدر این فرهنگ تداوم یابد و تقویت شود امکان خلاصی از دست این بلای خانمانسوز جمهوری اسلامی دشوار و دشوارتر خواهد بود.

2- اما علی رغم خبر بسیار ناگوار بالا خبرهای دیگری که می رسد و رسیده امیدوار کننده است که به مهمترین آن ها اشاره می کنم:

الف- حسن روحانی در اولین فرصت بوجود آمده در جلسۀ محیط زیست پاسخ بسیار دندان شکنی به امام جمعه های تهران و مشهد و اصفهان داده؛ و آنان را متوهمان بیکاری نامیده که غصۀ دین و آخرت مردم را می خورند و نوعی خود درگیری متوهمانه دارند.

ب- حرف حسن روحانی البته در جایی امیدوار کننده تر شده که او برای اولین بار در نقش یک رییس جمهور جمهوری اسلامی از دولت دینی و دین دولتی حرف زده؛ و ضمن قبول "دولت دینی"؛ "دین دولتی" را رد کرده است. این ترفیع بحث های نظری غیر از اهمیت بنیادینی که نفس طرح مباحث تئوریک در عرصۀ عمومی دارد و بارها گفته ام؛ این برجستگی را هم داشته است که دین دولتی و دولت دینی ورژنی محافظه کار از همان جدایی دین و دولت است و سکولاریسم.

پ- اما دو مورد نقل کرده ام از روحانی خیلی اهمیت پیدا نمی کرد اگر خبر عقب نشینی احمد خاتمی از گفته های دیروزش منتشر نمی شد. احمد خاتمی در کمتر از یک روز از خطبه های نماز جمعه اش با خبرگزاری فارس تماس گرفته و گفته های خودش را در بخشی تعدیل و در بخش دیگری پس گرفته است. او حرف هایش راجع به بهشت بردن بزور مردم را تعدیل کرده و ضمن اینکه حرف های خودش را حرف های طلبه ای که امر بمعروف و نهی از منکر کرده دانسته است - در حالی که او در نقش سخنگوی اصلی حکومت اسلامی - بدلیل جایگاه سیاسی امام جمعه - این حرف ها را زده بود و از موضع بالا و نمایندۀ رهبری - اما دربخش اعتراض به حرف یکی از مراجع تقلید بنام شبیری زنجانی که از حجم زیاد عزاداری ها انتقاد کرده بود گفته است که من غلط کردم و منظورم حرف آیت الله شبیری نبوده که استادم هستند؛ بلکه من (خاتمی) بحرف دو سال پیش یک ضدانقلاب خارج نشین پاسخ داده ام. خب بدون توضیح هم مشخص است که خاتمی بغلط کردن افتاده و الا چه ارتباطی می تواند باشد بین سخن او و ادعای یک ضدانقلاب خارجی در دو سال پیش.

3- اگر گذشتۀ نزدیک را در نظر بگیریم و سخنان حمایت آمیز حسن فیروز آبادای از جبهۀ نظامیان را هم برجسته ببینیم و برخی مراجع غیر سیاسی قم مثل وحید خراسانی و طلاب جوان قم و ...؛ چنین بنظر می رسد که با کمال نهایت مسرت جمهوری اسلامی برای اولین بار از بحث و جدل بر روی مسایل سیاسی و روزمره به جدال در حوزۀ فلسفی و اشکالات نظری بنیادین عبور کرده و اینک جدل به جدال تبدیل شده و دو طرف در حال ورود به نبرد سرنوشت ساز هستند. خوشحالی اضافه هم از این جهت چهره می کند که بنظر می رسد خامنه ای قدرت رویارویی نظری با عرفی گرایان را از دست داده است؛ و عدم تأیید او از موضع تند احمد خاتمی و علم الهدی علت اصلی این عقب نشینی است. بنظرم روحانی دارد خوب پیش می رود و نه تنها ادبیات گفتاری و مثال های صریحش مثل برخورد روحانیان با آب لوله کشی و دوش حمام بسیار زبان توده فهم و آخوند عقب رانی است - در مقایسه با زبان گنگ و روشنفکرانۀ خاتمی در دوران اصلاحات - بلکه مسایل انتخابی اش بسیار عمیق و بنیادین است در مقایسه با حرف های مدرن جامعۀ مدنی و دموکراسی و این قبیل مفاهیم انتزاعی قبلی. من خیلی خوشحالم از این روحانی و خودم طرح و برنامه ای فکر نکرده ام که چگونه باید جامعۀ نخبگان ما باید بجد وارد میدان شوند در پشتیبانی از روحانی. اما این را واجب قطعی می دانم که نخبگان ما باید و باید این خط روحانی را هم حمایت و هم تقویت بکنند. زیرا تنها و تنها راه برون رفت از مشکلات ذاتی جمهوری 35 ساله؛ تعیین تکلیف این اختلاف بنیادی نظری در فلسفۀ سیاسی حکومت اسلامی است. یا...هو

لینک ها: سخنرانی روحانی (اینجا) توضیح احمد خاتمی (اینجا)

۳۷ نظر:

ناشناس گفت...

سخنرانیش را گوش کردم،آخیششششش، دلم خنک شد، چه حالی داد، مخصوصا اون کف و سوت حضار...
اما از این حس اولیه که بگذریم چه چیزی ته آن میماند؟
از نظر من این حرفهای روحانی قرشمال بازی است، برای سر پوش گذاشتن بر بی برنامگی و فرار از شرمساری در راستای قولهای معوق و به سر انجام نرسیده و شاید هرگز نشدنی که برنده شدنش را مدیون همان پیمانهاست، این حرفها که از حرفهای مشایی، آخوند خفه کن تر نیست که،از دوستی با مردم اسرائیل و پایان اسلامگرایی!!
از محمود و بردادران قاچاقچیش گزنده تر نیست که؟ تازه حسن کجا محمود کجا که اگر 60 کیلو وزن داشت همه اش تخم و خایه بود بدون شبکه ی عصبی و مغز!!
یه روز خاتمی با ادبیات فلسفی و دانشگاهی، یک روز مشایی با ادبیات متافیزیکی و امام زمانی و هپروتی، یک روز هم روحانی با ادبیات عامه پسند یا پوپولیستی(با تخفیف: عامه فهم)!
نتیجه چه شد؟
هییییچ!!!
اگر به لحن سخنرانی و بادی لنگوئج روحانی در این سخنرانی دقت کنیم، حالتی از تحقیر و تمسخر در آن است که هدفی جز ارگاسم عاطفی شنونده ی به ستوه آمده از روحانیت دهن دریده ندارد، و بس!!
نه استراتژی در آن میبینم و نه خط مشیی و نه هدفی جز همان که گفتم.
خوب است که کسی در جایگاه او اینگونه این توهم را به چالش بکشد اما به شرط آنکه:
اولا رفتارش(نه فقط حرفش)اعتماد زا باشد. به عبارتی پس از عمل انجام شده ادعایش را بکند نه اینکه مراجع تقلید دیروز را زیر دوش حمام عمومی بشوید و پای منبر مراجع امروز دو زانو بنشیند!
ثانیا در مجموعه ی دولتش یک استراتژی مشخص را دنبال کند تا من گه گیجه گرفته بدانم چه خاکی باید بر سرم بریزم!
در پایان با حرفت موافقم که باید روحانی را در این زمینه حتما یاری کرد، هر کسی به وسع خودش و البته روحانی هم قول بدهد رفیق نیمه راه نباشد که هر چند با توجه به منش شناخته شده ی شاکله ی روحانیت و طلبگی و آخوندی ...من یکی چشمم آب نمی خورد!

ایرانی‌ گفت...

احسنت

رامیار گفت...

من هم که امیدی به روحانی نداشته (و ندارم) نسبت به این سطح پایداریش امیدوار شده‌ام و فکر میکنم به دلیل آخوند بودن کمی بهتر زبون همپالکیهاش رو میفهمه. گرچه هوز فکر میکنم بعد از کمی باج کردن ساکت میشه.
این دخالت حکومت در زندگی مردم همون حرف اون دوست مردم‌آزارمونه که مدتی پیداش نیست که (شما با ما کار نداشته باشید هم ما باتون کار داریم). این سنگ بنای جمهوری اسلامی است. اگه زن و مردی و حجاب نباشه کلاً جمهوری اسلامی هم نیست. به نظر من این باید نقطه کانونی مبارزات مرم باشه و اتفاقاً همه تاکید کنند که مشکل از همینجا شروع شده و میشه.
فق فکر میکنم که این جهش روحانی زود به نقطه بن بست میرسه به خاطر عدم پایداری شخصیتی و نداشتن قدرتش. ولی اگه پیروز بشه بزرگترین اقدامات در تغییر بنیادین اساس جمهوری اسلامی خواهد بود. معتقد نیستم خود روحانی تغییر بزرگی را بخواهد، ولی این سیل بنیانکنی میشود که اگر راه بیفتد از روحانی هم عبور میکند و کسی دیگه نمیتونه کنترلش کنه

کلنل گفت...

از ابتدای روی کار آمدن روحانی تا به حال اینقدر از اعلام موضع و حرفهای روحانی خوشحال نشده بودم چرا که هم 1. مساله را کــــشــش داد تا بگوید که کوتاه نمی آید از مواضعش و هم 2. مخاطب محسوس و مستقیم انتخاب کرد که تا به حال نکرده بود و تمام حرفهایش روی هوا پرت میشد. از طرفی هرچه قدر روحانی در عرصه سیاست داخلی در مقابل روحانیان سنتی می ایستد خود پالسی است درباره نتیجه مذاکراتش با پنج+ یک که روحانی میتواند به قول تیمسار دست بالا را بگیرد چون به زودی به نتیجه خواهد رسید و روی بیست سنت، بیست و یک مدرنیسم رو میکند و میگوید دیدید توانستم و شد.دلیل رفتار کجدار و مریز خاتمی و لاریجانی و بقیه نیز شاید همین باشد. حالا حرف من با دستاری بر سر و عبایی بر دوش و شاملو یکی است:
ای خداوندان ظلمت شاد
از بهشت گندتان
ما را
جاودانه بی نصیبی باد

ناشناس گفت...

در اینجا 3 نکته است. که اول سومی اش را می گویم و بعد دومی اش را و در دست آخر هم به اولی می پردازم.

1- نمی دانم این را باید موفقیت محسوب داشت یا نه؟ ته دل دوست دارم موفقیت باشد ولی این بازی خوردن های هزار باره از این اقایان نمی گذارد.از دید مثبت نگاه کنیم قطعا یک موفقیت بوده است .
2- از دید منفی , با در نظر گرفتن حد استانداردی که برای یک کشور قرن بیست و یکمی متصور است ,هنوز راه درازی باقی است. یعنی شرم آور است که هنوز در پیچ خم کوچه اول باشیم و مثال های عهد دقیانوسی دوش حمام و تغییر ساعت برای اثبات مسئله امروزین کاربرد داشته باشد.فرضا راهی به اندازه تهران تا مشهد در پیش داشته باشیم و بعد از مدتها تلاش خوشحال باشیم که یک کیلومتر جلو رفته ایم!
3- فارغ از جدل های انجام شده این نکته اثبات می گردد که برای پیروزی باید ایستاده گی کرد. با جسارت که جلو بروی می بینی اینها هیچ پخی نیستند. این درس از بقیه مهمتر است . رییس جمهور باید بداند که همین ایستادگی و صراحت براحتی می تواند حصر زندانیان را نیز مرتفع کند موسوی کروبی آزاد شوند و او می تواند براحتی سران مافیای سپاه را سر جایشان بنشاند. چرا؟ چون رییس جمهور الان در موضع قدرت است . سقوط او به معنای سقوط کل نظام است بودن هیچ شکی.این دستاورد روانی از همه مهمتر است. رییس جمهور خواهد دید که اینها که عربده می کشند چقدر توخالی هستند. فتح مواضع آنها بسیار راحت تر از آنی است که بنظر می رسد.رییس جمهور باید بداند که هر چقدر در این کار جلوتر برود قدرت او بصورت تصاعد هندسی و نه تصاعد حسابی , بالاتر خواهد رفت و کار در مرحله بعدی آسانتر خواهد بود.

آقا مهندس

ناشناس گفت...

واقعا فرد دیپلماتیه و این از مثالهاش و شیوه بیانش کاملا پیداست.

بهرام گفت...

ناشناسی که نظر اول را داده بود خیلی پسندیدم. دقیقأ به نکته مهمی اشاره کرد که رفتار باید با گفتار همخوانی داشته باشد و الان روحانی رفتارش تناقض دارد و دقیقأ حالت تمسخر و سرکار گذاشتن مخاطب و به وجد آوردن عامه را دارد. باید کمی روشنتر عمل کند تا این کمی شعف تازه زنده شده را قابل استفاده کند، وگرنه حنایش دوباره کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد

ناشناس گفت...

"تازه حسن کجا محمود کجا که اگر 60 کیلو وزن داشت همه اش تخم و خایه بود بدون شبکه ی عصبی و مغز!!"

تعریفی بهتر از این در وصف محمود احمدی نژاد سراغ نمی توان گرفت.دوست من کلی حال کردم با این یک جمله! زنده باشی!

آقا مهندس

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
اينكه دو نفر از نمايندگان ولي فقيه را بيكار و متوهم خطاب كرده آقاي روحاني ، دقيقا يك بغض فرو خورده از زمان شروع رهبري خامنه اي ست به نظرم ، كه بالاخره يكي از گروه مجريان دستگاه اجرايي از زمان هاشمي تا به امروز بر زبان آورد .
سي و پنج سال گذشت تازه رسيديم به جدال روحانيت بر سر دين دولتي يا دولت ديني ! چرا اينقدر دير جناب دلقك ؟
اگر تحريمهاي كمرشكن نبود و خزانه خالي ، اين آخوندها هم شايد به جان هم نمي افتادند ، اينها از اثرات مذاكرات با غرب است كه روحاني براي رسيدن براي توافق نهايي تلاش مي كند تا سر وشكلي به شتر گاو پلنگ جمهوري اسلامي بدهد و اين بسيار خوب و مباركست براي ايرانيان .
خامنه اي در جبهه روحانيت هم ورشكسته شده است ، يه نگاهي اگه بندازيم به روحانيون اطراف خامنه اي ، مگه چند تا پناهيان توانسته براي خودش درست كند ! اگه يه نگاهي به روحانيون ذوب در ولايت خامنه اي بندازيم ، درسته كه خيلي پر سر و صدا هستند ولي در مقابل خيل زياد روحانيوني كه از قدرت گريزان هستند و يا در خفا مخالف ايشان هستند ، طرفداران عمامه به سرش از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمي كند !
شايد بتوانرگفت روحانيت هم همپاي جامعه سكولار شده است يا متمايل به سكولار شدن هست ، اينكه دائما هشدار مي دهند گروهي در صدد هستند كه مجلس خبرگان را فتح كنند و برايش نقشه دارند در واقع نقض غرض است زيرا در حالت طبيعي هم ، روحانيتي كه از فليترهاي شوراي نگهبان عبور كنند ، ديگر مثل چند تا آخوند طرفدار خامنه اي فكر نمي كنند ، و شايد به ادامه حاكميت يكنفره ولي فقيه راي ندهند ، تنها ابزاري كه خامنه اي براي سركوب انديشه خبرگان آينده و ادامه وضعيت فعلي ، سپردن تمامي آنها به اطلاعات سپاه و طائب و مجتبي خامنه اي ست ، تا زمانيكه روزنه اي باز شود و همين آخوندهاي متنعم از نظام اسلامي ادامه نحوه رهبري خامنه اي و زيان هاي عظيم آنرا بر نتابند
روحاني اگر چه سالها نماينده خامنه اي بوده است ولي از دست توهمات رهبري خسته شده است ، او را مي توان يكي از اكثريت روحانيوني دانست كه هر چه به جلوتر برويم ، صداي بلندتري خواهند داشت ، به قول جناب دلقك هيچ انقلابي در ايران بدون حضور روحانيت در رهبري ، اتفاق نيوفتاده است ، شايد آخوندهاي عرفي گرا و سر خورده از هم صنفان متشرع ، متحجر و مهم تر از همه ، شكست خورده ، خواسته يا نخواسته بخشي از نيروي رهبري جامعه به سوي تغييرات بنيادي باشند
جناب دلقك گرامي ، اگر نظر شما رو هم داشته باشم ، ممنون مي شوم ، براي اينكه بدانم درست فكر مي كنم يا نه
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

من تا همین تا آخرین گزارش تلویزیونی روحانی می دانید که چه رادیکال نقدش می کردم. تا جائیکه دوستان اتهام چون طرفدار قالیباف بودم عقده دارم نسبت بروحانی بمن زدند. اما بمحض تشخیص بازگشت روحانی به خط اصلی و قبل از همه اعلان حمایت کردم. با دوستان موافقم در مورد هوشیار و مراقب بودن. اما - این اما مهم است - یادمان نرود که در داخل یک حکومت ایدئولوژیک آن هم در مقام رسمی حکومت بسیار سخت است ساختار شکنی. اگر این را هم اضافه کنیم که تقریباً همۀ ارکان سخت حکومت در اختیار مطلق ایدئولوگ و رهبر حاکم است. خب خیلی نا امید کننده است بقول دوستمان که فقط برای یک پیشروی یک به 600 کیلومتر ابراز شادمانی پیروزی بکنیم. اما ما چاره ای نداریم چیزی را که با سخاوت و یکباره از دست داده ایم مولکول مولکول دوباره آزاد کنیم. نه اینکه انتخاب ارادی خودمان باشد بلکه تحمیل شرایطی است که داریم و غیر از آن راهی در جلو پایمان نیست فعلاً. بویژه اینکه قلاب هایی که روحانی می اندازد بسمت دین سیاسی اولین بار است در عمر جمهوری اسلامی که با این ادبیات و با مخاطبان مشخص ابراز می شود. لذا انتظارمان را با انصاف تنظیم کنیم و چهار چشمی مواظب باشیم و در دل دعا بکنیم از ته دل. که اولاً قلابی از آب در نیاید و ثانیاً حالت تهاجمش را از دست ندهد تا موفقیت نسبی. ما که انتظار نداریم روحانی جمهوری اسلامی را تعطیل کند. ما فقط می خواهیم که نوبت نصفه نیمه ای برای بازی ما فراهم کند تا ما خودمان خودمان را گسترش و حکومت را مدرنیزه کنیم. یا...هو

پسر حاجی گفت...

در راستای فرمایش جنابعالی مبنی بر حمایت نخبگان از این جریان؛ فکر کنم خواندن این نامه جناب زیباکلام خالی از لطف نباشد : http://www.khabaronline.ir/detail/357880

ناشناس گفت...

پسر حاجی.دست شما درد نکند.چون نامه خیلی جالب است متن انرا در ذیل می اورم.

بسمه تعالی


محضر ارجمند حضرت آیت الله سید احمد خاتمی
عضوهیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران


با سلام و عرض احترام، حضرتعالی اخیرا در باب وضعیت فرهنگی کشور و تکلیف دینی دولت در قبال هدایت مردم مطالبی فرموده اید که مایل بودم توضیحاتی به استحضار برسانم. پیرامون وظیفه دولت در هدایت اجباری مردم به بهشت بنده هیچ اهلیتی برای اظهار نظرندارم. فقط مایل بودم از حضرتعالی و برخی آقایان دیگر از جمله حضرت آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه محترم مشهد که قائل به چنین تکلیفی برای دولت هستند استفتاء نمایم که آیا اساسا خداوند به پیامبر فقط وظیفه ابلاغ رسالت را محول کرده بوده و یا آنکه افزون بر ابلاغ رسالت، نبی اکرم(ص) وظیفه داشته تا هر طور که می شده مردم را به بهشت هم هدایت نماید؟ همانطور که عرض کردم بنده آگاهی در این فقره نداشته و بیشتر طرح سئوال نموده ام. اصل عرایضم در خصوص انتقادات جنابعالی و سایر منتقدین به عملکرد فرهنگی ده ماهه دولت آقای روحانی می باشد. شماری از ائمه محترم جمعه کشور بهمراه سایر منتقدین دولت یازدهم، دو ایراد بنیادی نسبت به عملکرد دولت در حوزه فرهنگ دارند. نخست آنکه مدعی اند که وضع حجاب و عفاف و فرهنگ از زمان به روی کار آمدن این دولت رو به انحطاط گذارده. سخن دوم شان آن است که مسبب این وضعیت دولت یازدهم و سیاست های فرهنگی آن از جمله عملکرد وزارت ارشاد بوده است.

بنده در صحت هر دو این مفروضه ها تردید دارم. اولا جنابعالی و سایر منتقدین بر چه اساسی می فرمائید که وضع فرهنگی در کشور به نسبت قبل بدتر شده ؟ اگر مشاهده گری در دوران دولت اصولگرا در ایران می بود و وضعیت حجاب و عفاف و فرهنگ و هر آنچه که مد نظر آقایان است را لحاظ می کرد و امروز وضعیت را با دوران آقای احمدی نژاد مقایسه می کرد، آیا نتیجه گیری می کرد که وضعیت فرهنگی آنگونه که مخالفین دولت معتقدند، خیلی دچار انحطاط شده؟ همه ما داریم در این مملکت زندگی می کنیم ، مگر واقعا ظرف 10 ماه ی که این دولت برسر کار بوده چه تغییر و تفاوت های فاحشی از نظر فرهنگی صورت گرفته که این همه برخی ها از جمله جنابعالی دچار نگرانی شده اند؟
اما فرض بگیریم که حق با آقایان است و وضع فرهنگی کشور خراب شده است . سئوال اساسی جناب آیت الله خاتمی آن است که مگر وظیفه دولت ( به عنوان قوه مجریه) حسب قانون اساسی اصلاح و تهذیب فرهنگ جامعه است؟ اینکه امور فرهنگی جامعه، هدایت و ارشاد مردم، متدین کردن آنان ، محجبه نمودن نسوان و .... وظیفه دولت است را جنابعالی یا آیت الله سید احمد علم الهدی یا حضرت آیت الله موحدی کرمانی یا آقایان دیگر از کدام یک از اصول قانون اساسی استخراج می نمایید؟ اصول 113 تا 142 قانون اساسی پیرامون وظایف و مسئولیت های رئیس جمهور و قوه مجریه است. این وظیفه که امور فرهنگی و اشاعه آن بایستی توسط دولت انجام بگیرد را جنابعالی از کدام یک از این سی اصل قانون اساسی برداشت می فرمائید؟
قانون اساسی به کنار، جناب آیت الله خاتمی در کشور قریب به 26 سازمان ، بنیاد، نهاد، شورا، موسسه، دانشگاه و غیره داریم که شان نزول تشکیل شان اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامی است . یقیننا جنابعالی مستحضر می باشید که شاید کمتر کشوری در دنیا به اندازه ایران بودجه برای تبلیغات فرهنگی و ایدئولوژیک هزینه می کند. اینکه آیا اولویت با آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان، محیط زیست و امور عام المنفعه زیر بنایی است یا تبلیغات اسلامی ، محل بحث نیست. اما بودجه هایی که صرف این دستگاهها و سازمان ها می شود، چندین و چند برابر بودجه وزارت ارشاد است. جهت استحضار حضرتعالی بنده صرفا برخی از این دستگاهها و بودجه های آنها را ذکر می نمایم تا منصفانه تر بتوان قضاوت نمود که آیا از قوه مجریه می بایستی انتظار اصلاح فرهنگ جامعه را داشته باشیم یا از این 26 دستگاه و سازمان متولی فرهنگی. ارقام ارائه شده بودجه سال جاری این دستگاهها و ارگان ها می باشد و در انتها برای مقایسه بودجه وزارت ارشاد هم آمده(رقم های آخر صفر شده اند)

ناشناس گفت...

1-مرکز خدمات حوزه های علمیه ...................................................................................................4200 میلیارد ریال
2-شورایعالی حوزه های علمیه .....................................................................................................4120 میلیارد ریال
3-سازمان تبلیغات اسلامی ...........................................................................................................2350 میلیارد ریال
4-سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ........................................................................................1800 میلیارد ریال
5-جامعه مصطفی العالمیه ............................................................................................................1750 میلیارد ریال
6-نهاد کتابخانه های عمومی کشور.................................................................................................930 میلیارد ریال
7-سازمان اوقاف و خیریه .................................................................................................................800 میلیارد ریال
8- دفتر تبلیغات اسلامی ...................................................................................................................750 میلیارد ریال
9-کانون فرهنگی و نوجوانان ...........................................................................................................600 میلیارد ریال
10-حوزه هنری (تبلیغات اسلامی) ...................................................................................................430 میلیارد ریال
11-شورایعالی انقلاب فرهنگی ........................................................................................................400 میلیارد ریال
12-شورای برنامه ریزی حوزه های علمیه خراسان .......................................................................370 میلیارد ریال
.13-شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی .........................................................................................250 میلیارد ریال
14-موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی ......................................................................................190 میلیارد ریال
15-موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .............................................................................120 میلیارد ریال


بودجه این 15 سازمان و نهاد فرهنگی بیش از 19000 میلیارد ریال درسال است. به این مقدار اگر 9700 میلیارد ریال بودجه صدا و سیما را بیافزاییم بعلاوه بودجه سازمان ها و مراکز فرهنگی دیگری همچون " دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم" ، " دانشگاه اصول الدین" ، " بنیاد پانزده خرداد" ، "بنیاد انقلاب اسلامی" و ..... را هم در نظر بگیریم بودجه ایی که سالیانه رسما صرف امور فرهنگی می شود به سرعت از مرز 30000 میلیارد ریال در سال بالاتر می رود. این 30000 میلیارد ریال بصورت مستقیم برای امور فرهنگی در سال هزینه می شود. یک سری دستگاههای دیگرهم بصورت غیر مستقیم برای فرهنگ هزینه می کنند از جمله بسیج ، سپاه پاسدارن ،اداره جات سیاسی - عقیدتی، شهرداری ها و غیره. اگر همه این هزینه هایی که صرف امور فرهنگی می شود جمع آوری شود رقم واقعی خیلی بیشتر از 30000 میلیلرد ریال در سال خواهد شد.

ناشناس گفت...

بحث بر سر آن نیست که آیا مردم راضی هستند از مالیاتی که می پردازند و از درآمد کشور این همه برای تبلیغات و امور فرهنگی هزینه شود. بحث بر سر آن است که رقم رسمی 30000 میلیارد ریال تقریبا 5 برابر بودجه رسمی سالیانه وزارت ارشاد می باشد( کل بودجه سالیانه وزارت ارشاد بعلاوه تمامی نهادهای وابسته به آن در حدود 6000 میلیارد ریال می باشد). این فقط 5 برابر بودن بودجه نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی نیست که شگفت انگیز است. وزارت ارشاد و زیر مجموعه های وابسته به آن هر یک ریالی که هزینه می کنند با حساب و کتاب بوده و به دستگاههای نظارتی ازجمله مجلس پاسخگو هستند. در حالیکه بسیاری از نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی، به هیچ دستگاه و ارگانی در قبال نحوه هزینه ها و مخارجات شان موظف به پاسخگویی و حساب پس دادن نیستند.
علیرغم همه اینها، جناب آیت الله سید احمد خاتمی ، بنده یکبار ندیدم که جنابعالی یا سایر ائمه جمعه بعلاوه سایر منتقدین فرهنگی دولت به سروقت این نهادها بروند و محض خالی نبودن عریضه هم که شده یکبار از صدا و سیما، شورایعالی انقلاب فرهنگی، یک دوجین دستگاهها و نهادهای تبلیغاتی، شورایعالی حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و .... توضیح بخواهند که در برابر آن 30000 میلیارد ریالی که از بیت المال می گیرند، کدام گام جدی و اصولی را برای رشد، گسترش و ارتقاء فرهنگ کشور برداشته اند؟ اگر وضع فرهنگ کشور آنگونه که حضرتعالی معتقدید خراب است ، چرا فقط ارشاد و قوه مجریه می بایستی پاسخگو باشند و جنابعالی حاضر نیستید بالاتر از گل به آن 26 نهاد دیگر که 5 برابر ارشاد بودجه شان است و به احدی هم پاسخگو نیستند تذکری بدهید و چیزی بفرمائید؟ اگرهم به آنان انتقادی ندارید چون کارشان را درست انجام داده اند، پس خیلی هم وضع فرهنگی کشور نمی تواند آنگونه که می فرمائید آشفته و نابسامان باشد. شخصا از جنابعالی و سایر منتقدین فرهنگی دولت ممنونم چون حملات و انتقادات شما سبب طرح مسائلی گردید که تا قبل از آن مطرح کردنی بنظر نمی رسیدند.



ایام بکام باد
صادق زیباکلام
یازدهم خرداد یکهزاروسیصدونودوسه

تبریزی گفت...

سلام بر دلقک عزیز
زمانی فقط امام جمعه ارومیه یعنی حسنی ومرحوم ملکوتی بنده مرجع جوک بودند ولی حالا چهره های زیر خاکی مثل جنتی با کبر سن اش واین خاتمی دارند قوی سبقت را از دیگران مربایند .یادم نمیرود در سرمای تبریز مرحوم ملکوتی فرموده در مردم تبریز خیلی شرف اند در این سرما سگ را بزنی از لونه اش بیرون نمیاد ولی اینا را ببین!
حالا که ریاست محترم جمهور هم طرف هاش را شناخته خیلی خوب شده.
اما متاسفانه این قوه قضاییه مثل خون اشامان هر هفته کشتار میکند واین ریس جمهور در این مورد سکوت کرده خصوصا جناب خسروی که ظاهرا طئمه بعدی ظحاک زمان خواهد شد.لطفا در این خصوص هم بنویس تا مگر بشود جلوی این خونریزی ها را گرفت.ممنون

ناشناس گفت...


این فیلم را در لینک زیر ببینید، یا متن پیاده شده اش را در ادامه بخوانید، تا بدانید اساساً قرار نبوده در انتخابات ٨٨ موسوی یا خاتمی یا دوم خردادی ها روی کار بیایند. در این فیلم سردار جعفری رسماً می گوید که روی کار آمدن دوم خردادی ها ” خط قرمز” حاکمیت بوده. و این یعنی: همه ی قضایای انتخابات یک بازی بیش نبوده و اینها برای حذف موسوی برنامه ها داشته اند بلاشک.


https://www.youtube.com/watch?v=JYlklgduG8g&feature=youtu.be

http://nurizad.info/?p=25179

شهریار

ناشناس گفت...

الکی خوش ها.این ها برای اینه که از بحران هسته ای رد بشوند.روحانی داره با بعضی حرفاش موجب رهایش سرکوبهای اساسی درونی ما میشه.خاصیت این جور حرفها در حالتهای رضایت روحی ماست نه در عمل و نه در جامعه.در ضمن مشاور فرهنگی اش یک نامه نوشت شبیخ معذرت خواستن.

Dalghak.Irani گفت...

خب الکی خوشی هم نوعی خوشی است و از بهترین نوع آن هم. پیشنهاد شما چیست برای واگذاری الکی خوشی و برگزیدن واقعی خوشی! یا عجالتاً می خواهید که در همان قنبرک نشینی ادامه بدهیم تا بازگشت رابین هود! یا...هو

hosein60 گفت...

تیمسار جان تیتر یک روزنامه وطن امروز رو دیدید؟ مثل اینکه از واکنش روحانی بدجوری آتیش گرفتن!

ناشناس گفت...

در جواب آقای دلقک به خودم این بخش از آخرین صفحه کتاب خشونت اثر ژیژک رو میارم شاید به درد خورد.به هر حال یک نوع نگاهه:...خطری که امروز تهدیدمان می کند انفعال نیست بلکه فعالیت کاذب است اشتیاق به "فعال بودن" "مشارکت کردن" و پنهان ساختن پوچی آن چه جریان دارد.مردم همواره مداخله می کنندو" کاری میکنند" دانشمندان در بحثهای بی معنا شرکت می کنند و غیره.کاری که یه راستی دشوار است عقب نشستن و پاپس کشیدن است.صاحبان قدرت غالبا حتی مشارکت انتقادی و گفت و شنود را به سکوت ترجیح می دهند.صرف وارد ساختن ما در "گفت وشنود" مطمئنشان می سازد که انفعال نا میمون ما را شکسته اند.پس بدین ترتیب امتناع رای دهندگان از دادن رای مثبت یا منفی اقدامی به راستی سیاسی است.چنین روشی ما را با بی محتوایی مردم سالاری های امروز روبرو میسازد...

Dalghak.Irani گفت...

ژیزک را دوست داشتم قبل از افتادن در دام بیان انتزاعیات غیرقابل عمل و خود شیفتگی های "می خواهم فیلسوف متفاوت باشم"ش. اما حالا دیگر به حرف هایش گوش نمی کنم. مثل همین حرف بی ارزشش. او می گوید این درد است اما راهی هم برای جلوگیری اش نیست و مردم را نمی توان از مشارکت نا مفید و ورزدن های بقول او بی اثر به عدم مشارکت مفید و انفعال مثبت واداشت. خب کاری را که نمی شود کرد و مردم بطور غریزی به آن عمل نخواهند کرد بحث در باره اش چه فایده ای دارد. توده ها را نمی توان آموزش سیاسی داد. توده ها با غریزه های زیستی عمل می کنند و نخبه باید خودش را با این توده هماهنگ کند و اثر بگذارد نه اینکه بگوید مشروط به اینکه بیایید به کشف فلسفی من گردن بگذارید من هم لطف می کنم و شما را بسعادت! می رسانم. ژیژک حرف مفت می زند که در لای کتاب خوشگل است. یا...هو

ناشناس گفت...

احسان
قتل مسئله ای ساده نیست، خون ریختن بسیار کاری دشوار است. این رزمنده سابق جبهه های جنگ به خود می بالد که حتی نتوانست خون عراقی ها را بریزد، گو اینکه با وضعیت موجود شاید حرفی دیگر باید زد.
یک جوان کشور را کشته اند که "تو با خدا مخالفی و سر جنگ داری" حیف که وب سایت تیمسار است و ضمنا زن و بچه از اینجا رد می شود، نمی توان این "خدا" و این "جل جلاله" را فحش های ناموسی داد. جوان کشور را کشته اند و هیچ به هیچ، که چی؟ مجاهد بوده ای؟ که چی؟ با ما مخالفت کرده ای.
در مورد این کشتار اگر دوست داشتید بنویسید تیمسار، تا برسیم به شارلاتانی مثل ظریف! واقعا مظلومیت این ظریف سور زده به مظلومیت سر بریده امام حسین. مردک شارلاتان! با نیش های همواره بازش می رود پیش جنایتکاری مثل حسن نصرالله، از آنجا با نیشی باز راهی می شود پیش بشار اسد، تف و لعن است که خدمت این مظلوم سرازیر می شود و البته "ما باید درک کنیم که ایشان نمی تواند غیر از این باشد، به هر حال دولت روحانی محدودیت های خودش را دارد". بعد این مظلوم که حضرت عباس توی آن کمرش بزند، می رود پیش اشتون که دلارهای امام خامنه ای بیش از این بلوکه نشود، دوباره سپاه و آخوندها بازیشان را شروع می کنند، با هر نیتی (که این نیت ها مطلقا در گفتار تیمسار مغفول است) دوباره ظریف با نیش های بیرون افتاده مظلوم می شود. اصولا حضرت ابوالفضل در مظلومیت کلی از ظریف عقب افتاده، باید سعی جدیدی کند.
خوب حالا مردک شارلاتان، کجایی؟ مگر نگفته ای در ایران اعدام سیاسی نداریم؟
(ببخشید تیمسار جان اگر این همه بی سر و ته هر آنچه در دل داشتم اینجا آورده ام)

ناشناس گفت...

این نفی کردنت را نمیپسندم برای ژیزک، هر چند میدانم توجیه وار و با چسام پسام خاص خودت در می آیی که اینجا سیرک من است و من چینین ام و چنانم و وااای که چقدر مدرنم و این ادبیات خاص من است و من آوانگاردم و در دهکوره ی لندن معنای زندگی این است که فقط من میبینم و من میفهمم و من و من و من و بقیه یابو!

نه برادر اشتباه فهمیدی، دیگران را از دریچه ی تنگ "خود فیلسوف پنداری متفاوت" خودت قضاوت نکن که بد جور خودت را لو دادی بااین برون فکنی روانشناسانه. به خودت شاشیدی اخوی!
مطمئن باش تو اگر جای خامنه ای بودی بسی متفرعن تر و جلاد تر و خرفت تر بودی.
اینها را می نویسم تا حواست را جمع کنی و بدانی حق داری نوشته کسی را نقد کنی اما حق نداری شخصیتش را قضاوت کنی، حق نداری از تحقیر دیگری انرژی بگیری و عرض اندام کنی.

تو که هنوز ادبیات ابتدایی نقد را بلد نیستی بیجا میکنی ادعای روشن فکری میکنی و به جای توده مینویسی و اره گوز میکنی و برای تلاش دموکراتیکت منت بر سر کوچک و بزرگ میگذاری که آه من را ببینید که چه گردو خاکی میکنم بر سر پیری و معرکه گیری و بد بختی و غربت، برای شما چسناله های بی خاصیت.

قضاوتت کردم تا بدانی چه حالی میدهد بدن کبود بعد از قضاوت شدن و تحقیر. تا یاد بگیری درست و عادلانه نقد کنی تا یاد بگیری برتر و بهتر از خو ت را ستایش کنی و اگر وجودش را نداری موقع زرد کردن او خودت را قهوه ای نکنی.

Dalghak.Irani گفت...

خب که چی! من گفته ام که اندیشه مند وقتی نظریه ای می دهد و خودش هم کاربردی نبودنش را اعلان می کند بهتر است نظری بسازد که کاربردی باشد و گرهی از انسان واقعاً موجود - همان که راه صحیح انفعال مثبت! و عدم مشارکت مؤثر را نمی پذیرد - باز کند. بقیۀ ماجرا را هم شما اضافه کردید. و الا من نه به شخصیت جناب ژیژک جسارتی کرده ام و نه خودم را بالاتر از او نمایانده ام. من با صفاتی که شما بمن دادید مشکلی ندارم ضمن اینکه خودم را یک هیچکس بیشتر نمی شناسم و از ناراحتی شما هم کلی متأسف شدم. یا...هو

احسان عزیز من بشما گفته ام که بسیارند هواداران تز شما در نفی هر چه هست و هرچه نیست که در عالم نظر درست هم می گویند. اما اینجا من دنبال یک پاپاسی "چه باید کرد - غیر از فقط نفی زبانی و ادبیاتی تخته گاز جمهوری اسلامی - " می گردم و سوسویی در دور دست. بنابراین انرژی متراکم شما هدر می رود در جای غیر جایگاه اصلی. و الا من مشکلی ندارم که شما هرچقدر می خواهید بنویسید با حداقل های قابل انتشار و بسمع و نظر خوانندگان اینجا هم برسانید. راه و روش من معلوم و ثابت است و تصمیم به آمدن دنبال براندازی کاغذی نیستم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

hosein60 عزیز درست می فرمائید. حرفی که روحانی زده خیلی خیلی حرف مهم و گنده ای بوده و باید منتظر واکنش های تندتر و بیشتری هم بود. حرف روحانی مثل لخت کردن روحانیان در وسط میدان آزادی و مقابل دوربین هاست. مشکل اینجاست که مثال آب لوله کشی و حمام بشدت تحقیر کننده و غیر قابل طرح مجدد برای پاسخگویی است. اولاً که این حرف را همه می دانسند از عامی و عالم و اما فقط در تاکسی و اتوبوس و پستو و بین مردم قابل گفتن و ریشخند کردن و خالی کردن بغض ها بود. حالا روحانی خودش با عبا و عمامه و در مقام رییس جمهور آمده و باخشونتی غیرقابل وصف آخوندها را بسخره و تحقیر و عقب ماندگی متصف کرده. صفتی که نه قابل دفاع است و نه قابل طرح. اگر راجع به بهشت و جهنم گفت و امدند هجوم کردند به او حالا دیگر نمی توانند راجع به آفتابه وبهداشت بیایند و بگویند که کار ما در آنزمان درست بوده و مثلاً می خواستیم مردم مریض نشوند یا غسل شان باطل نشود و از این توجیهات. مطلقاً سرنخ درستی است این روش روحانی و اگر تداوم بدهد موفق خواهد شد. ضمن اینکه در اشاره به حرف دوستمان که مشایی را مقایسه کرده بود بگویم که مشایی نه وزن و اعتبار روحانی را داشت و نه از سوی بخشی از روحانیان حمایت می شد و نه دانشگاهیان او را داخل ادم حساب می کردند در حالیکه روحانی در هر سه موقعیت بالا پایگاه و حامیان پرو پاقرصی دارد. یا...هو

ناشناس گفت...

دیروز نشسته بودم و خوشحال از نئشه تریاک روحانی, ناگهان به خودم آمدم که حالا چه دستاوردی گیر ما آمد . ایا نتیجه این شد در یک دعوای قمر خانومی دولت حرف خود را به کرسی نشاند که نمی توان کسی را به زور به بهشت فرستاد! و لابد درصدد تدوین لایحه ای هم بر بیاید! بله این خطر هست که این مطالب مانند سوپاپی احساس ارضای کاذب بدهد و بعد از چند وقت ببینیم هنوز شکممان قار و غور می کند از باد هوا.ایکاش از حوزه حرف بدر اییم و به حوزه عمل دخول کنیم! برخی مواقع می بینم که چه زندگی شیرینی دارند این کرها !

ناشناس گفت...

احسان
این مجاهد را به تلافی از افشای نام 50 دانشمند هسته ای کشتند.جرم فقط هواداری و حرف زدن.
ظریف یک دلاله محبت است!به بقیه وزرای خلرجه جهان نگاه کن کدامیک نیششان همیشه باز است؟ اگر یک سیاستمدار هوشیار با او برخورد کند قطعا متوجه خواهد شد که از این نیش های باز , پالس های خوبی نمی آید.

ناشناس گفت...

احسان
البته ظاهرا نویسنده کامنت قبلی نامشان احسان نیست، بلکه خطاب به احسان که من باشم نوشته شده و ممنون هستم. فعلا دور دور سیاستمداران کوته فکر و کوته نظر هست و این مشکل هم خاص ایران اسلامی نیست بلکه در اشل بزرگتر می توانید این مشکل را ببینید. ظریف که فعلا شده "مصدق زمان" جای خود دارد.
ضمنا من خیلی زود حرف رو به خودم می گیرم و زود هم ناراحت می شوم. تیمسار جان چندین بار به مبارزان کاغذی اشاره کرده اند و یا "با رسانه و وبلاگ نمی توان سرنگون نمود" گویا کسی این ادعا را کرده و تیمسار می خواهند کسی را از اشتباهی در بیاورند. منتظر می مانم تا در زمانی بهتر که اعصاب ها کمی آرامتر شده باشد، توضیح خواهم داد.

سحر گفت...

خیلی معذرت میخواهم که نخود آش شدم.
اما چه کنم ، بحث " زیزک " شد و بهتر است بگویم " اظهار نظر " در موردش. که نقد در صلاحیت من یکی که نیست.
دلقک نازنین، زیزک بعنوان فیلسوف معاصر" نظریات " اش را تئوریزه میکند. قرار نیست راه حل ارائه بدهد.او از موضع نه یک " مرد عام " بلکه از موضع یک فیلسوف، جامعه و فرهنگ معاصر را " تعریف " میکند.
و وظیفه اش ارائه راه حل نیست.
او از بالا نگاه میکند ، و به من و تو که در جریان این موج همراهیم و حرکت میکنیم ،میگوید که کجا داریم میرویم و چگونه است این " فرهنگ عام " و " ذهن زمان". و اگر در نظریاتش غالب بودن و بی محتوا بودن این " فرهنگ توده " را بیان میکند ، واقعیتی است که می بیند.

Dalghak.Irani گفت...

این را برای کسانی که خوشحال می شوند می گذارم و نه آنان که فکر می کنند من می خواهم با ژیژک مقایسه بشوم و مهمتر از آن فیلسوف را تخطئه کنم. تا بدانند که سقف آرزوی من نام بردن از نوشته ام در پوشش غلط "سایت بالاترین نوشت" در کنار نام هایی مثل مهدی خلجی دردانه و مهر انگیز کار حقوقدان و محبوب من در کیهان زمان شاه بیاورد شریعتمداری کیهان و اعتراف کند که می ترسد از روحانی بمعرفی ما. قطعه ای که شریعتمداری نقل کرده مربوط است به یکی از نوشته های ده دوازده روز پیشم بنام "مهمه نیست از کجا می آید من این دست فرمان روحانی را دوست دارم. روحانی مجکرم".

از سوي ديگر شبکه صهيونيستي بالاترين در تحليلي نوشت: ادبيات روحاني تغيير يافته و تهاجمي شده به ويژه که مشخصا از منبر به عنوان ابزار ابلاغ پيام روحانيان نام برده و عمر منبر يکطرفه را پايان يافته تلقي کرده است... حرف‌هاي روحاني در مورد مسائل مربوط به ايدئولوژي و مباني فلسفي حکومت، زلزله(!) ايجاد مي‌کند اگر که با همين توان و توالي تکرار کند و به مغز متحجرين حوزه بکوبد و وادارشان کند بيايند وسط(!). اين کار اگر تداوم پيدا کند از هر عمل سياسي مقطعي با ارزش‌تر است زيرا اين دست فرماني که او گرفته دقيقا به مقصد عرفي‌تر[سکولار] کردن حکومت است. بايد به او خسته نباشيد گفت و منتظر ماند که از هر تريبوني استفاده کند. مچکريم. مهم نيست اين از کجا مي‌آيد. مهم خود اين دست فرمان است.
نقل از خبر ویژۀ کیهان دوشنبه 11 آذر. یا...هو

hosein60 گفت...

تیمسار جون ایول ببینم میتونی این شریعتمداری مغز پهنی بی همه چیزو سکتش بدی یا نه .در ضمن تیمسار عزیز هنوز تابستون نشده پریدی پاییز برگ ریز چرا؟

ناشناس گفت...

به نظر میرسد انتشار این فیلم توسط باند های تند رو نظامی - امنیتی حکومت دو هدف عمده را دنبال میکند: اول تحت فشار گذاشتن رهبری به عنوان شریک جرم کودتای انتخاباتی جهت خالی کردن پشت مذاکره کنندگان هسته ای و دوم ایجاد و برجسته سازی تقابل بیشتر بین دولت و حامیانش با رهبری.
در هر صورت با نزدیکتر شدن به توافق هسته ای و با به خطر افتادن منافع اقتصادی و سیاسی باند های تند رو نظامی - امنیتی کار های اینچنینی و حتی عملیات انتحاری توسط این باند بیشتر و بیشتر خواهد شد. امکان موفقیت این باند برای پس زدن بیت رهبری کم نیست مگر این که رهبری به جهت حصول توافق هسته ای این باند را در هفته های آینده جراحی کند.

ناشناس گفت...

احسان
تیمسار عزیز، صحبت های امروز کامنت گذاران و البته شمای بزرگوار تند شدو نهایتا هم که برای بنده فرمودید، امروز هر کاری می کردم فکرم پیش شما بود و فرمایشتان و البته خودم و هدفم. به این نتیجه رسیدم که بازنشست بشوم در این سیرک. واقعیت آنکه من اهل گفت و شنود کشدار هستم با خودی هایی مثل شما، اهل جدل هم هستم با غیر خودی ها اما اهل جدل با خودی ها نیستم. من اینجا جو گفت و شنود کشدار نمی بینم، طبق معمول هم این را نه بد می دانم و نه خوب، شما نمی خواهید وارد این مرحله بشوید و هیچکس نمی تواند ایرادی بگیرد. مخصوصا که طبق تجربه همواره گفتار من یا منطقم یا حالا هر چیزی که شما بنامید، معمولا بحث درست می کند که شما خیلی نمی خواهید وارد شوید که هیچ ایرادی هم ندارد. این شد که تصمیم گرفتم باضافه یک کامنتی که می نویسم و تا چند دقیقه دیگر ارسال می کنم.

ناشناس گفت...

احسان
عرض کرده ام که در آمریکا با دوستانی که بسیاری غیر آمریکایی هستند و معمولا مهندسین مجرب، همکار و همکلاس شده ام. تجارب تعجب آوری کسب می کنم که بسیاری از باورهای فکری را می تواند به چالش بکشاند. با دوست هندی ام که صحبت می کردم در مورد گاندی، ایشان می گوید هم اکنون در هندوستان گاندی محبوبیت ندارد چون مردم می گویند در زمان سلطه انگلستان کشور به مراتب به سامان بود نه مثل الان که فساد دولت و ملت را فراگرفته، این می شود که گاندی بعنوان آزاد کننده هندوستان از دست انگلیس محبوبیت خاصی ندارد. با دیگر دوست نیجریایی صحبت می کنم، دقیقا همین را می گوید در رابطه با نیجریه. میگوید آنموقع که زیر سلطه انگلیس بودیم (ظاهرا انگلستان بوده است دیگر) پیشرفت کشور و استخراج و فروش نفت، دقیقا نیجریه را در سطح کره جنوبی قرار داده بود و با همان سرعت پیش می رفتیم تا اینکه مستقل شدیم و قسمتی مسلمان نشین و قسمتی دیگر مسیحی نشین که البته قسمتی نفت خیز بوده. هم اکنون فساد و گرسنگی و کشتار از زمین و زمان نیجریه بالا می زند، غرض اینها هم ظاهرا از استقلال دلخوشی ندارند. ظاهرا جناب تیمسار، بسیاری از باورهای آزادیخواهان واقعی زیر سوال است، معلوم نیست مصدق هم اگر بود و می ماند، خیلی ها حسرت شاه را نمی کشیدند. شاید روزی بخواهید روی این موضوع قلم بزنید، شما و همه دوستان را به خداوند می سپارم و البته مقالات شما و کامنت های دوستان و مخصوصا و مخصوصا کامنت های ممد تنگسیری را خواهم خواند.

پلنگ خان گفت...

احسان خان سرویسمون کردی دادا همه فهمیدیم شما آمریکایی و دوستای اینترنشنال داری دیگه نمیخواد تو هر کامنت بگی اینو . اتفاقا من هم سه تا همکار هندی دارم هر سه تاشونم گاندی رو دوست میدارن. جمعیت یک میلیارد و خورده ای هندو که نمیشه تو یه نفر همکلاسیت خلاصه کنی و حکم کلی بدی. همکلاسی شمام اگه با یه ایرانی توده ای یا مجاهد یا سبز یا سرخ یا سلطنتی یا حزب الهی بشینه با هر کدوم میتونه یه نتیجه جدا بگیرد. امیدوارم ناراحتت نکرده باشم

ناشناس گفت...

سلام تیمسار
اعلام صریح و بی پرده بعضی واقعیات از طرف سران نظام در این بحبوحه و همینطور انتشار بعضی از نارضایتیها در بین زنان ایرانی " منظور آزادیهای یواشکی خانم علینژاد" زمینه ساز انتشار فیلم سخنرانی سردار جعفری شده است.
سوال مهم اینه که رهبر مطلع بوده یا خیر.
در ضمن من فکر میکنم انتشار این فیلم توسط ناراضی های سپاه بوده چون بسیار سازمان غیر یکدستیه این سپاه و بسیج.
هدفشونم تحت فشار گزاشتن سران نظام و همینطور سوزاندن آس احمدی نژاد که تونست با این آتو خوب بتازه و جفتک بندازه.

سالم باشید
آرش

رامیار گفت...

احسان جان اتفاقأ من هم با ایده تو بسیار موافق. پلنگ خان از یک جهت درست می‌گوید و اینکه نمی توانیم جمع ببندیم. مثل پینوشه شیلی و گاندی هند و بقیه نمونه ها.
ولی فارغ از محبوبیت به درستی میتوانیم اشاره کنیم که واقعاً استعمار برای کشورهایی بسیار موهبت به همراه آورد و کمتر کشوری را سراغ داریم که استعمار واقعاً آبادش نکرده باشه.
استقلال طلبها و آزادیخاهان هم شعارهایی معمولاً مثل کمونیستها سر داده اند، بدون اینکه به قول خمینی عرضه اداره یک نانوایی را هم داشته باشند.