1- حسن روحانی در چین گفته است که خوشبین است که با غرب به توافق اتمی برسد و این خبر خوبی است. البته روحانی در زمینه های دیگری هم با آرامش یک رییس جمهور کشوری با ثبات و متعارف و بدون مشکل اضافه ظاهر شده و از این نظر نمره اش قبولی است و ایران به سیاستمدارانی با اعتماد بنفس و مسلط به وقایع کشورشان - اگر در عمل هم مسلط باشد - نیاز حیاتی دارد. اما رییس جمهور اسلامی در ادامۀ ابراز خوشبینی اش راجع به توافق با غرب اضافه کرده است که اگر در نهایت توافق حاصل نشود؛ نشان از لج بازی غرب دارد و الا جمهوری اسلامی با تمام حسن نیت مقدور دنبال حل مسأله است. معنای حرف درست روحانی این است که ایران بهر دلیلی - دلیلش مطلقاً مهم نیست - تصمیم قطعی گرفته است که سلاح اتمی را از دستور کارش خارج کند، و به این زودی هم دوباره فیلش یاد هندوستان نکند؛ و برنگردد به سیاست های صنایع نظامی استالینیستی تا کنون. روحانی اینجاست که می گوید: "پس چرا غرب این مقدار حسن ظن من و دولتم را جدی نمی گیرد، باور نمی کند و دنبال تخریب حداکثری در زیرساخت های اتمی جمهوری اسلامی است". روحانی این را زیاده خواهی و نهایتاً لجبازی می داند.
2- در بدو امر حرف روحانی حرف درستی است. به این معنا که هم تصمیم به آشتی با غرب و حل مشکل هسته ای از سوی روحانی بسیار جدی است؛ و هم غرب و امریکا با هیچ حکومت دیگری اینقدر مشکوک و سخت گیر رفتار نکرده است تا کنون. و روحانی در اینجاست که با تعجب و تأسف گله و شکایت می کند که چرا غرب با این همه حسن نیت و تمایل من به ایجاد رابطه؛ همدلی و همراهی نمی کند. و این را در قالب لجبازی غرب مطرح کرده است. خب یک پاسخ ساده این است که غرب با توجه به گذشته و فعالیت های پنهان ایران و این کشمکش ده سالۀ اخیر نمی تواند به این سرعت و راحتی که روحانی انتظار دارد عمل بکند و حسن نیت روحانی در بیرون ریزی همۀ اسرار اتمی 40 سالۀ ایران را بپذیرد و روابط را عادی کند. این پاسخ یک پاسخ سیاسی کاملاً درست و موجهی است و همۀ مفسران و تحلیلگران و سیاستمداران هم بر درستی آن متفق هستند. البته در کنار و علاوه بر این دلیل فشار اسرائیل و دوستان امریکا و محافظه کاران داخل کنگره و سنای امریکا را هم تقویت کنندۀ این موضع سخت معرفی می کنند.
3- اما من اعتقاد دارم که این دلیل سیاسی و مربوط به رفتار ایران در گذشته علت اصلی لجبازی - بقول روحانی - و سختگیری غرب (مجموعۀ موافقان و مخالفان مذاکره با ایران و از جمله اسرائیل) نیست. بلکه علت اصلی این لجاجت و پافشاری یک علت فلسفی و مربوط به آینده است. بعبارت دیگر غرب روحانی را قدرت مؤثری در هیئت رهبری جمهوری اسلامی نمی داند که بخواهد با تکیه بر حسن نیت او و ارادۀ قطعی معطوف به آشتی او با دنیا؛ رفتار و سیاستش نسبت به ایران را تنظیم کند. بلکه غرب روحانی را سیاستمداری می داند که از سوی هستۀ مرکزی رهبری جمهوری اسلامی بعنوان ایلچی آشتی با غرب انتخاب شده - منظورم تلاقی ناگزیر انتخاب محدود مردم با رأس حاکمیت در ایران است و نه گماشته بودن روحانی در برابر خامنه ای - و قول هایش نمی تواند اعتبار استراتژیکی داشته باشد. غرب به روحانی سخت می گیرد که دندان زهری آیت الله ها و سپاهیان اطراف شان را در بیاورد. زیرا نه اینطرفی ها پنهان می کنند که می خواهند امپراطوری اسلامی تأسیس کنند و نه آنطرفی ها احمقند که ناگفته هم ندانند که خطر یک رژیم بی ثبات و ایدئولوژیک چه فاجعۀ وحشتناکی است برای دنیا. حتی بدون سلاح هسته ای.
4- محتمل است که پاسخ خود روحانی یا هوادارانش و یا حتی ایرانیان بی طرف بسیاری به ادعای من این باشد که اگر غرب اینقدر زیاد نگران است؛ پس واقعاً دارد در نگرانی افراط، و بقول روحانی لج می کند. زیرا نه رژیم آیت الله ها به این وحشتناکی و قادری است؛ و نه روحانی رییس جمهور در نقش تدارکاتچی. من اما ضمن قبول اینکه جمهوری اسلامی قادر به بالفعل کردن چنین خطری در آینده نیست و فاجعه را با ایجاد غیرمستقیم داعش و بوکوحرام و القاعده و مستقیم حزب الله تا همین الان هم ایجاد کرده و دنیا تا سال ها بعد از ازبین رفتن جمهوری اسلامی در ایران هم روی آرامش نخواهد دید. اما؛ معتقد نیستم که روحانی یک تدارکات چی نیست. آدرسش هم کاملاً سرراست است و آن نگاه به قدرت تأثیر گذاری اش در سیاست داخلی است.
5- آنچه که مسلم است روحانی با همۀ تلاشی که کرده نتوانسته تا کنون پالس مهمی از داخل ایران به خارج و از جمله غرب مذاکره کننده بفرستد که "من رییس جمهورم و عمل می کنم"؛ و شما ببینید که خط مشی من استراتژی جدید جمهوری اسلامی است و کسی را یارای مقابلۀ عملی با برنامه هایم نیست". او نه تنها نتوانسته در زمینۀ سیاسی مثل موضوع زندانیان سیاسی و حصر رهبران معترضان به رقبای خود روحانی هم! قدم بلندی بر دارد؛ بلکه در زمینه های خردتر مثل توقیف نکردن مطبوعات از سوی دادستانی و گشودن انجمن های صنفی از جمله مربوط به روزنامه نگاران و ده ها مورد مهم دیگر نیز بسیار منفعل بوده است. اما بیاییم به غرب بگوییم و او هم بما اعتماد کند و مته بخشخاش نگذارد و کمی فرصت بدهد به رییس جمهور تازه تا ثمرات اقداماتش را در آیندۀ نزدیک مشاهده کند.
6- اما این را دیگر چگونه بغرب باید توضیح داد که هنرمندی به تعهد و محافظه کاری لیلا حاتمی را سکۀ یک پولش می کنند در تریبون های رسمی. و حتی از او شکایت قضایی می کنند، و هر مزخرفی را به این مجسمۀ وقار و پاکدامنی زن ایرانی نسبت می دهند؛ و معاون وزیر روحانی هم مدعی ایشان می شود و نمایندگان هتاک مجلس را هم علیه خانم حاتمی می شوراند. یا همین دختران و پسرانی که با همۀ احتیاط های لازم برای عدم عبور از خط قرمزهای عرف جامعه ویدیوهای ابتدایی شادی درست کرده اند را با آن فضاحت مثال زدنی می گیرند و شو برگزار می کنند و دنیا را به تأسف و تأثر وامی دارند - همین امروز تلویزیون کانال 5 انگلیس ایمیل زده بود بمن که با ویدیو مصاحبه بدهم به آنان راجع به همین موضوع و من قبول نکردم - آن وقت رییس جمهور روحانی درمقابل همۀ این اتفاقات و مسئولیت های حکومتی - او رییس جمهور است و مسئول کشور - دستور می دهد در حساب توئیتر منسوب بخودش - شبکه ای که برای دیگران مسدود است - نظر یک سال قبلش را - یعنی به این اتفاقات هم مربوط نیست! - توئیت انگلیسی بکنند که "شادی حق جوانان است". دست شما درد نکند جناب روحانی. غرب حالا چگونه و چرا باید حسن نیت شما را قدرت شما ترجمه کند و کوتاه بیاید آنوقت"! یا...هو
۱۶ نظر:
یک راهکار هم برای من بدهید جناب تیمسار!
در حال دیوانه شدن هستم.خسته شدم.
یک سری از بدیهیات را اطرافیانم(منظورم دوستان و خانواده ام نیست) نمیفهمند.
تلویزیون مدام این چندروز صحنه های جنگ را پخش می کند، با خانواده های شهدا مصاحبه میکند و هی صدای نحس آهنگران را روی تصویر جنازه ی کشته ها می گذارند!
یاد بچگی لجنمالم می افتم که برق قطع میشد، آزیر صدا میکرد و ما به دندان پدر و مادر راهی پناهگاه میشدیم
به شرافتم و شرافتت سوگند که خسته ام
فقط بوی مرگ فقط از زمین و آسمان ایران به مشام میرسد
و من آهی در بساط ندارم که از این ویران شده فرار کنم
چکار کنم؟
چکار کنم؟
چکار کنم؟
یک لینک بی ربط؛
تیسمار اگر ناراحت نمی شوید، چه کولاکی کرده قالیباف :
http://www.digarban.com/node/18208
اینها حرفهای قالیباف است؟!
من فکر کردم رئیس بسیج مستضعفین یک همچین سخنانی را ر.. است!
هیچ آدمی با چشمان رنگی چنین سخنانی به زبان نمیراند!
تیمسار گرامی ،
در مورد مطالبی که راجع به روحانی فرمودید کاملا موافقم فقط میخواستم نظرتان را به چند نکته جلب کنم:
حمایت تلویحی خامنه ای و جناح راست گرا از دولت روحانی کاملا مشهود است که اینبار رژیم درمانده واقعا بدنبال کاستن فشارهای تحریم و نجات خویش از این باطلاق اقتصادی که در آن گیرافتاده میباشد. اما به دو دلیل دارد وقت کشی میکند اول برای مصرف داخلی که میبایستی زمینه سازی را در داخل برای جلب نظر راست گرایان افراطی که دائم برطبل جنگ میکوبند مهیا کند. دوم اینکه از یکطرف هم منتظر اثبات حاکمیت خود در عراق و سوریه میباشد. همانطور که میدانیم سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران سرمایه های هنگفتی در منطقه برای گرفتن دست بالا در انتخابات عراق وهمچنین در سوریه صرف میکند تا سکان قدرت خود را از افغانستان گرفته تا مرزهای اسرائیل به ثبات برساند.مسلح کردن گروههای شیعی در عراق و سوریه و تعلیم نظامی و ارسال اسلحه به آنها یکی از تاکتیک های سپاه برای این اعمال قدرت است . راه اندازی حزب الله سوریه نیز یکی از اهرام های قدرت در سوریه است که در صورت بازنده شدن بشار اسد در انتخابات آتی همچنان در آینده سوریه نقش فعال داشته باشند. بنابر این اگرچه گذشت زمان و تحریم ها آنها را مستاصل کرده اما فقط چند ماه فرصت لازم دارند تا موقعیت خود را بعنوان قدرت بی بدیل در منظقه خاور میانه به ثبات برسانند.نگرانی کشورهای عربی همسایه مانند عربستان نیز همین است ، اگرچه کشورهائی مانند عربستان و دیگر کشورهای کوچک وبزرگ منطقه که سنی میباشند غیرمستقیم برای نیروهای اپوزوسیون سوریه سلاح و کمک های مالی ارسال میکنند اما این حکومت اسلامی ایران است که مستقیما هم در عراق و هم در سوریه حضور فیزیکی و دست بالا را دارد.
ناگفته نماند که کشورهائی مانند روسیه و چین که مرصد آن هستند که دست امریکا و کشورهای غربی را از منابع استراتژیک خاورمیانه کوتاه کنند کمال استفاده را از موقعیت ممتاز ایران بعنوان دست نشانده و بازیگر خود در صحنه را خواهند برد.
بنابراین حکومت ولایت فقیه اگرچه مصمم است که هرچه زودتر به تحریمها خاتمه دهد اما از طرفی نیز میخواهد با دست پر و با اتکا به قدرتهای بزرگ منطقه و نیروهای برونمرزی خویش محور قدرت را بسوی خویش بچرخاند تا تاوان کمتری را در پای میز مذاکره متحمل گردد.
خدا بگویم چکارت کند دوره گرد که تخم لق شکاندی و دومی هم اگر خودت نباشی همفکرت زود پیدا شد و بر ابهام جنایت قالیباف بیشتر دامن زد.
رفتم بخش های های لایت شدۀ حرفش را در دیگربان دیدم. حتی همین چند جملۀ دم بریده - لابد از یک سخنرانی مفصل - هم ظرفیت اسطقچی دادن بمن را ندارد.
سردار - با تأکید به سردار - محمد باقر قالیباف پاسدار زمان جنگ - با تأکید به پاسدار و جنگ - فرمانده سابق نیروی انتظامی - با تأکید بر نیروی انتظامی - شهردار تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران - با تأکید بر جمهوری اسلامی - معروف به وابستگی به جناح محافظه کار اصولگرایان رژیم مذهبی - با تأکید بر مذهبی - در همایش حافظان و توزیع کنندگان ایدئولوژی اسلامی - با تأکید بر هادیان سیاسی سپاه - و ... سخنرانی کرده و چند جمله در داخل سخنرانی اش است که بغیر از دیدگاه "اقتصاد سوسیالیسم هدایت شده = سرمایه داری مراقبت شده" اش من مطلب مهمی دستگیرم نشد بغیر از پیچیدگی تعمدی و گنجاندن یک ائمه و یک وحی در داخلش. حالا شما چه سرکوفتی دارید بمن بزنید متوجه نشدم. مگر من تا کنون گفته ام قالیباف اپوزیسیون است یا گفته ام برانداز جمهوری اسلامی است یا چی. من زمانی که همه می گفتند کار می خواهیم و آرامش می خواهیم و سازندگی گفتم این سردار بدرد این کار ها بهتر از همه می خورد. بعد هم مدعی بودم پیش خودم که هرنوع پیشبرد زندگی در داخل و کمک به قدرت گرفتن طبقۀ متوسط باعث رفتن بسمت عرفی تر شدن حکومت می شود و چون قالیباف اگر دوست محکمی ندارد دشمن قسم خورده ای هم ندارد بهتر می تواند اجتماع ورشکستۀ ایران را به راه افتادن برساند چون رأی اش هم اجتماعی است. الان هم می گویم که او یکی از بهترین مدیران طول عمر ایران در سطح بهترین مدیران بعد از مشروطه تا انقلاب اسلامی بوده و است. من خودم هم که راست کیش و اقتصاد لیبرال پسندم همین الان یکی از مخالفان اقتصاد بازار به معنای هایکی آن هستم برای ایران ویران؛ و اقتصاد ایران نظارت خیلی قوی می خواهد تا اول خصوصی شود و.... خلاصه کلی اذیت شدم برای وقتی که تلف کردم و خواهش می کنم اگر می خواهید مرا به غلط کردم وادار کنید یک اشکال عمدۀ مالی خانوادگی و مدیریتی پیدا کنید لینک کنید. و انتظار نداشته باشید که سردار قالیباف درسخنرانی برای هادیان سپاه از ترانۀ هپی و لیلای حاتمی تبلیغ و دفاع کند. یا...هو
در ضمن خواننده های دیگری هم بروند و لینک دوره گرد داده را بخوانند و گزارش کنند که چه ذنب لایغفری مرتکب شده این سردار محبوب دلقک.
مشکل غرب بمب اتمی و حتی موشک های ایران نیست. مشکل او غیر قابل پیش بینی بودن حکومت ایران است . آنقدر آدم های بی کله در این حکومت وجود دارند و هریک ساز خودشان را می زنند که داشتن بمب اتم مانند تیغ است کف زنگی مست. اگر ایران یک حکومت دموکراتیک و بانظم و دیسیپلین داشت ( که در این صورت کار به اینجا نمی کشید!) حتی با بمب اتمی اش هم کنار می آمدند. ولی حکومت خامنه ای مانند یک سرطان است. هیچ نظم و انظباطی در این سلول های سرطانی مشاهده نمی شود . یک بافت سرطانی فقط دارای دو ویژگی است یکی دسترسی به رگ های خونی (شیر های نفت) و دیگری رشد هردمبیل ( نفوذ در عراق و ابنان و سوریه و سودان و تجهیز غده های سرطانی دیگر در انجا)
آخر به کدام اطمینان غرب بر خلاف مردم ایران دوراندیشی خود ( لجبازی!) را کنار بگذارد و آب به اسیاب حکومتی بریزد که پس فردا تیغ برهنه را زیر گلوی خود انان خواهد گذاشت؟! روحانی مهمان دو روزه این حکومت است و با یک اشاره ولی فقیه جای خود را به کسانی همچون احمدی نژاد خواهد داد.آنموقع روحانی کجاست که پاسخ حسن نیت غرب را بدهد؟ وقتی یک بمب اتمی برادران در پاریس لندن و یا واشنگتن منفجر شد , غرب یخه چه کسی را بچسبد؟
دست به یخه!
دلقك عزيز،
غرب ، بخوان آمريكا، ديگر درسش رو خوب ياد گرفته، با لبخندهاى روحانى و شعار اعتدال و خوش و بشها و شام كارى ظريف هرگز گول نخواهد خورد ، اگر خامنه اى و شركا فكر مى كنند با اين خيمه شب بازى ها مى توانند آمريكا را گول بزنند و تحريمها را بشمار ٣ بردارند، شديدا در اشتباهند، خامنه اى و شركا، با تاكيد بر شركا، بايد بپذيرند تنها حالتى كه غرب دست از سرشان بر مى دارد اين است كه از ام القراى اسلام بودن و ادعاى ولى فقيه داشتن و پياده كردن شريعت اسلام بايد عملا دست بكشند ، و گرنه همين آش است و كاسه.
ارادتمند، افشين قديم.
پسنوشته: با با اين داستان قاليباف و من گفتم و تو گفتى ديگه كهنه شد، به قول اين خارجيها move on. نه قاليباف رييس جمهور شده كه ببينيم و قضاوت كنيم، نه روحانى آش دهنسوزى بوده تا الان، گير ، گيره رهبره و لا غير.
احسان
سلام تمیسار جان. شاید کارآگاه بازی در نظر آورید (که فکر نمی کنم) و شاید فکر کنید که دنبال دیدی گفتم هستم اما شاید اطلاعات نسبتا خوبی خدمتتان بدهد و شاید بهتر و بیشترش را داشته باشید.
اول - لطفا این لینک را نگاه کنید: http://www.balatarin.com/permlink/2014/5/20/3574871 در این صفحه بالاترین مرحوم کاربرانی می زنند به سر و کله همدیگر سر قضایای صفحه مسیح علی نژاد. در لینک مربوطه تعدادی از فحاشان حرفه ای و بی چاک و دهن (که ۲۴ ساعته جنبش سبز و موسوی و خانم رهنورد را بدترین فحش ها می دهند) خواهید دید. تا اینجا همان قصه قدیمی که شما احتمال می دهید اپوزیسیون تندرو و فحاش هست و من می گویم که مزدوران امام خامنه ای.
دوم - این لینک در بالاترین از خودنویس هست و خودنویس بد جوری به صفحه خانم علی نژآد حمله کرده است و فحاشان با دهانی کف کرده مشغولند
سوم - چند روز پیش اصلاح طلبان در بالاترین لینکی می دهند که بابایی که معرف حضورتان هست (نیک آهنگ) نیرو ها و کاربرهای خود را در محیط بالاترین حی و حاضر دارد تا جوی که می خواهند تحمیل کنند.
چهارم - در لینکی که بالا داده ام کاربری یک چیزی بار نیک آهنگ می کند (قضایای طایب و اتهامی که به نیک آهنگ وارد شده می شود که با بعضی جریانات در داخل ایران هماهنگ هست و پول های رد و بدل می شود). بلافاصله یکی از فحاشان بسیار حرفه ای و بی چاک و دهان بالاترین جلو می پرد که: برای آقای نیک آهنگ توهین شده است و گزارش رد می کنم
پنجم - ظاهرا و احتمال نزدیک به یقین کار نیک آهنگ بیختر از این حرفها هست. ظواهر نشان می دهد لشگر یا تیپ یا گردانی از فحاشان را این بابا تجهیز نموده برای فحش به مهندس موسوی خانم رهنورد و دیگران. اگر تا اینجا غیر معقول است شاید بتوانم بیشتر توضیح دهم.
بالا تا پایین بالاترین چیزی نیست که وقت بگذاریم اما غرضم نیک آهنگ بود و ارتباطات بسیار احتمالی
برای بهزاد نبوی نمینویسی تیمسار جان؟
http://cafe35anj.blogspot.com/2014/05/blog-post_9364.html
آخ که صبحم ساخته شد با دیدن حرف و ژست آقا رضا. مرسی.
حرف کیانیان ساده گویی همان شترگاوپلنگی بودن اوضاع است و این حرف ترسناک همیشگی من که یک حکومت تکلیف معلوم توتالیتر یا هرچی؛ شرف دارد و خیلی بهتر است از حکومتی که یک آنارشی است و برای هیچ کارش رویه و قانون مکتوب و در دسترس ندارد. البته من همین حرف ها را هم از خود آقا رضا یاد گرفته ام در گذشته. پایدار باشند هنرمند سوپر استار سینمای ایران. یا...هو
احسان
در مورد کامنت قبلی خودم دوباره بررسی کردم، شاید در آنچه گفته بودم عجله کردم و شاید آنچه گفته ام تصمیم با عجله بوده و قبل از انتشار نیاز به بررسی بیشتری داشته. اینکه نیک آهنگ چه هست و چه کاره هست احتمالا بیشتر از خیلی ها شما جناب تیمسار اطلاع داشته باشی اما اینکه بدون دلیل کافی به مردم اتهام وارد کنیم، امیدوارم جزو این تیپ افراد حداقل من نباشم.
ارادتمند
مسکوویچ:
دلقک عزیز من هم با شما موافقم که تلاش های روحانی برای نشان دادن یک چهره موجه و صلح طلب از جمهوری اسلامی ناموفق است به نظرم برای اینکار دیگر خیلی دیر شده و متاسفانه آینده کشور هم به دم جمهوری اسلامی گره خورده چرا که طبقه متوسط که می توانند نقش تاثیر گذار برای نجات کشور داشته باشند کاملا وا داده است ... القصه موشک پرانی سپاه آخر کار دستمان خواهد داد ... بوی باروت را در فضا احساس می کنم
تیمسار عزیز !
سالها پیش مقاله ای از زیدآبادی در سایت روز آنلاین خوانده ام که همیشه گوشه ای از ذهنم را مشغول کرده است . او ، از نقطه بی بازگشت گفته بود و تصمیم نهایی که همان برخورد ناگزیر و انهدام تمام زیر ساختهاست . مثالهایی هم آورده بود .
نوشته بود در سال هزار و نهصد و نود و یک ، وقتی کورت والد هایم دبیر کل وقت سازمان ملل شتابزده خود را به بغداد رساند تا از سرنوشت شومی که در انتطار حکومت و ملت عراق بود ؛ صدام را خبر کند و بخواهد تا از حماقت دست بردارد و نیروهایش را از کویت خارج کند در پاسخ با خونسردی غیر قابل باور و لبخند صدام مواجه شده بود . دلیلی برای چنین خنده بیجا ، در چنان شرایطی پیدا نکرد . بعد از برگشت و در مواجه با خبرنگاران یک جمله گفت : این مرد دیوانه است .
راز این خنده بیموقع را ، اما ، سالها بعد صدام فاش کرد و گفت از مسکو و یک پایتخت مهم اروپایی خبر میرسید که حمله نخواهند کرد ؛" محکم سر جای خود بایست ".
همین بلا را به شکلی دیگر بر سر میلوسویچ آوردند . صربها برای جلوگیری از حمله ناتو تمامی شروط غرب را پذیرفته بودند اما تنها یک یا دو روز قبل از حمله با اضافه کردن بندی دیگر به همان توافقنامه که اگر اشتباه نکنم در مورد کنترل فرودگاهها بود ، آنان را را در وضعیتی قرار دادند که قادر به تصمیم گیری نبودند و شد آنچه باید میشد .
از این زاویه اگر کشوری از نقطه بی بازگشت بگذرد ؛ دیگر تمامی جنگها بر سر حمله کردن یا نکردن زرگریست . وقتی شما به هر دلیلی تصمیم میگیرید سازش کنید ؛ خواسته ها را بالا میبرند و وقتی از موضع خود کوتاه نمیایید ؛ عقب نشینی میکنند خود را دچار ضعف نشان میدهند تا بیشتر پیش بیایید .
این بازی را آنقدر ادامه میدهند تا زمان مناسب فرا برسد .
ما وارد تونلی تاریک شده ایم که در انتهای آن نوری مشاهده میکنیم اما هزینه های عبور را شاید و فقط شاید روحانی بتواند کمی تعدیل کند .
تیمسار عزیز
خدایی منظوری نداشتم و حتی قصد انتقاد هم نداشتم، منتها چون درون خودم جنگی است، و می گویم آیا اشتباه نکردیم که روحانی را به قالیباف ترجیح دادیم، این است که هر لینکی را در ارتباط با او می بینم این آتش برافروخته می شود و خب اولین نفر یاد شما می افتم که تا آنجا که من می شناسم تنها کسی هستید میان مدرنها و سکولارها که از قالیباف حمایت کردید... ماجرا همین بود و نمی خواستم بحث را به حاشیه ببرم...
مخلص..
بازی بزرگتراز ان است که مهره کوچکی مانند قالیباف بتواند ان را تغییردهد در بشرطی که تازه اکر بخواهد. یعنی اینجا مهندسی زمان مهم است ایا قالیباف در بهترین شرایط ممکن باز هم قادر بود در عرض 4 سال حکومت را اصلاح کند؟ این مانند شطرنج بازی است که شاه او در حال مات شدن است و بعد دلخوش به یک پیاده است که بعد از حرکات بسیار بتواند وزیر شود و شاید بتواند کاری کند! تا این پیاده بیاید وزیر شود شاه او ده بار مات شده است!
ارسال یک نظر