۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

مهم نیست از کجا می آید. دست فرمان جدید روحانی را دوست دارم. چون مقصدش ایران است.



1- همانطور که از سخنان روحانی در آخرین گزارش تلویزیونی اش به مردم تشخیص دادم و به شما نوید دادم که روحانی تغییر ادبیات داده و از حالت ادبیات انفعالی به ادبیات تهاجمی روی آورده و نشانه هایش را در حرف های بعدی خودش و مشاوران ارشدش نشان دادم. امروز هم روحانی در مقولۀ بسیار بسیار مهم فرهنگ و رسانه و ارتباطات حرف زده و حرف هایش بطور دقیقی مقابله جویانه و هل من مبارز طلب بود در برابر تحجر مذهب سنتی. بویژه که او مشخصاً از منبر بعنوان یک ابزار ابلاغ پیام یکطرفه توسط روحانیان نام برده و عمرش را پایان یافته بیان کرده. البته ممکن است در دوران اصلاحات و از زبان خاتمی هم چنین کلماتی شنیده باشیم - من مشخصاً نام بردن از منبر یادم نمی اید - اما فرق حرف روحانی با خاتمی در این است که روحانی وجهۀ روحانیت بیشتری دارد در حوزۀ سنتی مذهب و زمانه ای که حرف می زند بسیار متفاوت است از زمان خاتمی که فقه سنتی دست بالا را داشت و جمهوری اسلامی بفلاکت امروز نرسیده بود.

2- همۀ حرف من هم در این وبلاگ بیشتر از یک کلمه نبوده است. ریشه های بدبختی 35ساله در نگاه فقهی و سنتی به مذهب است و برای درمان آن اولین اقدام "موضوع روز" کردن این فساد ایدئولوژیک و آوردنش به صحنۀ عمومی و کشاندن به افکارنخبگان و بحث راجع به آن هاست. حالا روحانی در مدت یک ماه گذشته سه موضوع زن و فرهنگ عامه و ارتباطات را بمیدان منازعه کشانده و این امر بسیار مبارکی است. نشان درست بودن هدف گیری روحانی هم اینکه: چه آنجایی که روحانی راجع به زنان گفت و چه هنگامی که یونسی راجع به اقلیت ها و شیر و خورشید گفت و خلاصه که هر موقع دولت بغیر از اقتصاد و معیشت حرف دیگری زد ورق پاره های انبوه جناح ایدئولوژیک پر شد از ناله و وااسفا که: "آقای رییس جمهور و دولتش حاشیه درست می کند و مسایلی که ابداً درد مردم نیست را مطرح می کند که نیاز و خواست اصلی مردم و ناکارآمدی خودش را که اقتصاد و معیشت است پنهان کند." منظورم این است که هر وقت روحانی طرفش را رهبر و مراجع سیاسی و بقیۀ اعضای متحجر الیگارشی انتخاب می کند عملۀ مطبوعاتی این قوم بر می آشوبند که چرا روحانی جوجه های مرید را دور زده و رفته سراغ مرادهایشان. و روحانی باید یادش باشد که هدفش کمتر از خامنه ای و مصباح نباشد در میدان مبارزه و خودجوش ها را رها کند.

3- حرف های روحانی در مورد مسایل مربوط به ایدئولوژی و مبانی فلسفی حکومت  روحانیون زلزلۀ جدیدی را ایجاد خواهد کرد اگر با همین تواتر و توالی تکرار کند و توی مغز متحجرین حوزه بکوبد و ناچارشان کند بیایند وسط بحث و گفتگو. این حرکت روحانی اگر تداوم یابد از هر عمل سیاسی مقطعی با ارزش تر است زیرا این دست فرمانی که روحانی دست گرفته دقیقاً به مقصد عرفی تر کردن حکومت است و بدیهی است که آزادی های منطقی سیاسی هم پیامد بلافصل این حرکت ریشه ای خواهد آمد. خسته نباشید می گویم به او و منتظرم که از هر تریبونی استفاده کند برای کوچاندن تحجر مذهبی از پیش پای جوانان. مچکرم. یا...هو

۳۰ نظر:

ناشناس گفت...

ضمن تایید نظرات شما این مطلب را باید اضافه کرد که تنها زدودن سنت گرایی مذهبی کافی نیست .سنت گرایی مذهبی بخاطر عدم جاذبیت , بویژه برای جوانان, بطور طبیعی شانس بقا در یک جامعه متعادل را ندارد و آنچه که باعث بازتولید و رشد آن می شود ریشه های اقتصادی آن است و ریشه های اقتصادی اصلاح نخواهد شد مگر انزمان که توسعه سیاسی رخ دهد. این عوامل باعث تشدید همدیگر می شوند. عدم توسعه سیاسی باعث فساد اقتصادی و رشد سنت گرایی و رشد سنت گرایی خود جلوگیری کننده از توسعه سیاسی و اقتصادی است . یک سیکل بسته که عاقبت به مرگ جامعه منتهی خواهد شد. روشنگری روحانی خوب است ولی همزمان باید روی توسعه سیاسی نیز کار شود که پرچم شروع چنین کاری آزادی زندانیان سیاسی و انتخابات خواهد بود. روحانی باید دست و پای خود را با استفاده و از قدرت و فرصتی که اکنون دارد باز کند و می شود گفت که تا اندازه ای دیر هم شده است . اگر از همان اول میخ خود را کوبیده بود و زندانیان آزاد شده بودند و رفع حصر صورت گرفته بود الان سرنوشت مذاکرات اتمی بگونه ای دیگر رقم می خورد.گشایش بازی خود را خوب انجام نداد.

بالش پر از سوزن ملت ایران گفت

تبریزی گفت...

سلام بر دلقک گرامی
داریم به جام جهانی نزدیک میشیم فکر کنم باید دیگر این سیاست ندانان عالی قدر ... را کنار بگذاری وبریم از دیدگاه شما ببینیم که در برزیل زیبا چه گلی را خواهیم کاشت ایا بازیکنانی چون انصاری فرد عزیز تراختوری من میتواند در مقابل بزرگان جهان کاری کند ویا قوچی ودژاگه با این ستاره جدید یعنی سردار ازمون باید کار بزرگ را انجام دهند خلاصه من منتظر مقالات زیبای شما در این وادی هستم .موفق باشید

Dalghak.Irani گفت...

بالش پر از سوزن خیلی خطرناک تر از برنو زیر خاک است و صبغۀ مازوخیستی القاء می کند که من سادیسم را بیشتر دوست دارم.
اما ضمن قبول فرمایش شما گمانه زنی من این است که چون در مورد در خواست های سیاسی روحانی کوتاه نیامده اند او بحوزۀ فلسفۀ سیاسی ارتقاء داده مبارزه اش را تا طرف را متوجه قدرتش در این حوزه بکند. و الا روحانی از ابتدا قصد مقابله با روحانیان متحجر و سنتی را نداشت و جسارت و روحیه اش هم به این رادیکالی در علن نبود. بهرحال من اگر باشم بروز و ساعت قضاوت می کنم و این تعریف مسلماً سدی در برابر نقد بعدی - اگر لازم تشخیص دادم - نخواهد بود. مرسی. اگر شیرممدی با همان آی بیا و اگر نیستی باید صبر کنم تا نام ثابتی برایت انتخاب کنیم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

تبریزی چقدر حلال زاده ای دیروز با فکر و ذکر شما داشتم راجع به تیم ملی در برزیل می نوشتم ولی رهایش کردم مثل یکماه گذشته که می خواهم راجع به کیروش کبیر بنویسم. ولی حالا که آمدی قول می دهم که تا دو روز دیگر یک سری برویم برزیل و فوتبال زیبا و مشتلق هم بدهم که من خوشبینم به تیم ملی. یا...هو

ناشناس گفت...

سقف ارزوی شما عرفی شدن حکومت اسلامی؟ یعنی اگه عرفی شد دیگه خوب میشه خوشحال باشیم؟

Dalghak.Irani گفت...

خب همۀ حکومت های در همه جا در طول تاریخ حکومت های عرفی بوده اند و هستند. غیر از حکومت قرون وسطای کلیسا در اروپا - آن هم بیشتر قرون آخرش - وحکومت های ایدئولوژی مارکسیسم لنینیسم در بخشی از اروپای شرقی و شرق آسیا و امریکای لاتین. مگر نوع دیگری از حکومت هم داریم که من نمیشناسم!؟ یا...هو

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
مثل هميشه زيبا و كامل حق مطلب را ادا كرديد
ولي جناب دلقك ، حرف آقاي روحاني اصلا بازخورد ندارد در جامعه ، يعني اين حرفهاي اساسي و مهم از طرف مردم شنيده نميشه
جامعه خيلي خيلي بيشتر از آن چيزي كه قابل تصور باشد گرفتار معيشت روزمره خود است ، زماني جامعه اينقدر گرفتار و سردر گم نبود و حرفهاي آقاي خاتمي جذاب و هيجان انگيز بود براي خيلي ها ، ولي امروز حداقل بنده نمي بينم در اطرافم كه كسي در مورد حرفهاي روحاني ، بحث و نظري داشته باشد ! حتي خيلي از كساني كه به ايشان رأي داده اند حوصله گوش دادن به سخنراني ايشان تا پايانش را ندارند
آقاي روحاني در مورد حضور زنان در اجتماع حرف زدند ، خوب جامعه خيلي وقته به اين نتيجه رسيده ، به خاطر شرايط اقتصادي ، چرخ زندگي با كار كردن مردان نمي چرخه ، خود خانومها هم ميخوان مستقل باشند ، به قول خودشون ، دستشون توي جيب خودشون باشه ، مردا هم زنان اجتماعي را بيشتر مي پسندن
در مورد فرهنگ عامه هم سالهاست ما دو تا فرهنگ متناقض
بين مردم و حاكميت را مي بينيم ، مردم راه خودشونو ميرن ، حكومت هم راه خودشو
در مورد ارتباطات هم ، عمده استفاده كنندگان از شبكه هاي اجتماعي جوانان هستند ، اونا هم راه خودشونو پيدا مي كنند ، ويچت نشد ، وايبر ، وايبر نشد ، لاين ..... خلاصه آب راه خودشو پيدا ميكنه
غرض اينكه زدن حرفهاي زيبا و اساسي پايانش براي آقاي روحاني اينست كه به نقطه اي خواهد رسيد كه آقاي خاتمي رسيد ، آقاي خاتمي هم دست آخر به جايي رسيد كه براي تحقق افكار و وعده هايش بايد قانون را عوض كند ، دو طرح اختيارات رياست جمهوري و آزادي مطبوعات را به مجلس آورد كه اجازه تصويب ندادند
روحاني آدم زيركي ست ، بهتره بدونه كه دوره نطق هاي آتشين گذشته ، بي مايه فطيره به قول معروف ، اگه ميخواد نظام و با مردم و زمانه هماهنگ كنه ، بايد قوانين را عوض و اصلاح كنه ، شايد آدمهاي اطراف بنده اينجوري شدن ، ولي خيلي وقته كساني كه دور و برم هستند ، گوشهاشونو بستن ، چهار چشمي نگاه مي كنند كه آقايان چه كارايي انجام ميدن يا نميدن يا اصلا مي توانند انجام بدهند
هر بزرگواري اعم از اصلاح طلب ، معتدل ، عرفي گرا كه ميخواد نظام رو به سمت عرفي گرايي و عقلاني شدن و مدرن شدن ببرد ، ناگزير بايد برود به جنگ قانون اساسي متحجرين كه بر پايه فقه نوشته شده است ، والا اين حرفها واسه مردم نون و آب نميشه ، ديگه كسي هم حوصله شنيدنشو نداره ظاهرا
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

شهروند. من هم منظورم شنیده شدن از سوی مردم عادی نبود. و آنانی که مخاطب این حرف های روحانی هستند می شنوند و خوب هم می شنوند. شنیدم که سخنرانی اش را تلویزیون پوشش نداده و یا قطع کرده. موضوع این است که روحانی سطح دعوا را ببرد بسطح ایدئولوژی و مخاطبش هم نه شریعتمداری و سلحشور و الله کرم که مصباح و خامنه ای و مکارم و این قبیل تئوریسین های ظلم و بدبختی باشد که بنظرم است. ضمن اینکه من فقط جهت گیری ها را هم مغتنم می دانم و ظرفیت شخص روحانی و رژیم سیاسی و شرایط جامعه و فاکتورهای عینی دیگر را ملحوظ می کنم. هنگام انتقاد هم منظورم این نیست که از روحانی انتظار داشته باشم که چریک بشود و برود برای ترور خامنه ای. من همینقدر که جهت را گم نکند در ریشه های فاسد فقه سنتی و مرتب با آنان ور برود که نتیجۀ حتمی اش رفتن روی اعصاب متحجرین ارشد خواهد بود برای مرحلۀ فعلی خیلی هم خوب می دانم. یا...هو

ناشناس گفت...

احسان
سلام تمیسار جان! بعد از هفته ای کوبنده و پر فشار هنوز زنده ایم و نهایتا ممکن شده که با آرامش بنشینم و فرمایشات شما را بخوانم، البته از شیر ممد کامنتی ندیدم که ناراحت کننده بود و البته دیگر دوستانی هستند که جور شیر ممد را شاید بکشند. چند مسئله که شاید بعضا بی ارتباط با همدیگر باشد:
اول - حسن روحانی چاره ای ندارد غیر از برخورد رادیکال، یعنی چند ماه گذشته نشان داد که تیمسار و ما فتنه گرها بهتر از حسن روحانی، دوستان ایشان را می شناسیم که نباید انفعالی برخورد کند، حتی اگر برخورد تهاجمی را روحانی شروع نکند، آخر و عاقبتش از خاتمی بسیار بدتر خواهد شد چون طرفداران تیفوسی و بعضا مدرن خاتمی را ندارد.
دوم - از دید من اخبار و نتیجه مذاکرات هسته ای را پوشش نداده اید، بیشتر از آن هم عرض کنم که تمامی محدودیتی های قبل از مذاکرات هسته ای سور و مور و گنده برگشته سر جای خود، یعنی برگشته ایم به حالت قبل از حسن روحانی باضافه اینکه این آپشن رو هم ایران انقلابی از دست داده.
سوم - چرا سپاه نمی خواهد مذاکرات هسته ای به نتیجه برسد؟ سپاه می داند که بن بست فعلی، یعنی عدم سرازیری پول و دلار و ثروت به سمت ایران و جیب های این "شهادت طلبان" و از آن بدتر آنکه احتمال جنگ بالا رفته است و بالاتر هم خواهد رفت. جن از بسم الله آنقدر نمی ترسد که این عزیز جعفری و بقیه شهادت طلبان، از شهادت! پس چرا نمی خواهند این مذاکرات به نتیجه برسد؟ این را به یادم نیست که تحلیلی داده باشید. از دید من سپاه می خواهد وقتی مذاکرات جدی شود و به نتیجه برسد که دولت، دولت هاشمی نبوده بلکه دولت سپاه سر کار آمده باشد. یعنی اگر فردا جلیلی رئیس جمهور اسلامی ایران بشود، احتمال می دهم با گشاده رویی و گشاده دستی با آمریکایی ها برخورد خواهد شد و امام خامنه ای هم اجازه نخواهد یافت که پای خود را از گلیم خود درازتر کند. با این تعریف، باید منتظر ماند تا بیش از این روحانی را تحت فشار قرار داده و او را کناری بگذارند، اگر قرار بر ماچ و بوسه با آمریکایی ها باشد و پر کردن جیب، عزیز جعفری و دار و دسته مربوطه اینکاره تر نیستند؟ ممکن است هاشمی و روحانی انقلتهایی داشته باشند اما دارو دسته سپاه لازم بدانند امام خامنه ای و مجتبی را با زنجیر بسته، در ملافه ای پیچیده و تحویل استکبار جهانی می دهند بی برو برگرد.

ناشناس گفت...



احسان جان
اینکه سپاه با روحانی مخالفت می کند علتش تنها نادانی می تواند باشد و سیگنال های پول نداشتن هنوز به آنها نرسیده است و این امر طبیعی هم هست چون فربه ترین بخش جامعه هستند و چون هنوز پول و امکانات فراوان دارند لذا هم ذات پنداری می کنند و تصور می کنند اوضاع خیلی هم خوب است. سر یخچالشان که می روند از فشار مرغ و ماهی پر است! و فکر می کنند بقیه یخچال های مردم هم همینگونه است! حقیقتش اوباما, دمل جمهوری اسلامی را قبل از آنکه برسد فشار داد! پس چیزی دستگیرش نشد بجز مشتی بازی دیپلماتیک و مدتی زمان خریدن توسط ایران برای مذاکره. البته زمانی که همه از گزینه تحریم بجای جنگ خوشحال بودند من نبودم و می دانستم که تحریم از جنگ بسیار دشوار تر است و شکنجه سختی برای مردم ایران است . در تحریم ضعیف ترین اقشار جامعه مورد فشار طاقت فرسا قرار می گیرند و رهبران سیاسی و نظامی غم نان ندارند.در عوض معتقد به تحریم هوشمند بودم . یعنی بجای دلار جیره خشکه مواد غذایی و دارویی فراوان به ایران بدهند . هم ملت از زیر فشار گرسنگی در می آمد و هم تحریم ها اثر خود را می گذاشت.
از اظهار لطفت نسبت به شیرممد تنگسیری ممنونم. شیرممد با نام های مختلف و یا بی نام اینجا مطلب می نویسد و علت ان تنها ترغیب خواننده به تحلیل مطلب بدون در نظر گرفتن شخصیت گوینده آن است . هر کسی که حقیقت را بنویسد خود یک" شیرممد تنگسیری" است! گاهی تحت نام تیمسار و گاهی تحت نام دلقک ایرانی و یا احسان , شهروند, ادوارد البی دوم , دوره گرد و گاهی هم نام مستانه , می نویسد! اینها بعلاوه خود شما همه شیر ممد تنگسیری هستند که برنو حقیقت را کشیده اند و به سوی تاریکی و تباهی شلیک می کنند. پس هر کس که چراغی از روشنایی بر تاریکی وطن افکند میتوانی او را شیرممد تنگسیری بدانی.هر نوشته ای که آن را دوست داشتی و از آن خوشت آمد می توانی آن را از شیر ممد تنگسیری بدانی .شیر ممد تنگسیری تکه برفی باریده از اسمان آبی بی انتها بر قلل پر برف ایران است که زلال رود پرخروشش بر دل تمام دوستداران ایران جاری است.زنده باد ایران, زنده باد شیر احسان, زنده باد شیر تیمسار و زنده باد همه شیرممد های ایران!

یکی از شیرممد های تنگسیری ایران گفت

ناشناس گفت...

دلقک جان به دنبال شکست این مرحله از مذاکرات- یعنی دور چهارم- این یک فرار به جلو برای خود شیرینی پیش مردم است از طرف او و البته برای آشوب در جبهه ی دلواپسان و قروقاطی کردن اوضاع در سنگر مخالفان، درست است که بیان اینگونه صحبت ها خوب است و کاچی بعض هیچی و امید چیز خوبی است و نوشته های تو از همه طراوتبخش تر و سنجیده تر(الحق و الانصاف) اما این حرکت روحانی بیشتر قرشمال بازی در معرکه ی یاران دیروز و مخالفان امروز-همان روحانیت کله پوک- است تا ایمان قلبی به آزادی و گامی عملی و جدی برای اجرای آن و
این را بدانیم آخوند شاید چند پله ای از منبر به پایین بخیزد اما هرگز و هرگز از منبر جدا نخواهد شد. این حرفها از هر کسی قابل قبول است الا یک آخوند زاده ی آخوندتبارِ آخوند!
یادمان نرود روحانی، روحانی است ... هرچند گاهی دست به فرمان باشد و لایی بکشد و تیک آف کند ...

ناشناس گفت...

احسان
شیر ممد جان، ممنون هستم. نمی دانم چرا تا اواسط نوشته ات فکر می کردم نوشته تیمسار است، بعد نوشته ها لحن "ممد تنگسیری" پیدا کرد، تازه بالا و پایین کامنت را خواندم و دیدم شما هستی و نه تیمسار.
چند موضوع:
اول - مطمئن باشید سپاه می داند که چه خبر است، اینها بازی های اطلاعاتی دارند و آخرین اخبار دستشان است البته قضیه امام خامنه ای جدا هست. ظاهرا خیلی از مرحله پرت است و پرتش انداخته اند. قضیه خامنه ای به جاهای باریکی کشیده است ظاهرا مریض است و آلوده به بعضی مواد و همچنین پسری مثل مجتبی و..... اما سپاه می داند که چه خبر است، مجبور است که بداند.
دوم - نتوانستم با دلیلی که آورده ای ارتباط برقرار کنم شیر ممد جان! اصولا مرده و زنده مردم برای سپاه اهمیتی هم ندارد که مردم را در نظر بگیرند. فعلا تحلیلی که قبلا داده شد (سازش با آمریکا باید توسط سپاه باشد و نه دولتی غیرسپاهی) نزدیکتر به واقعیت می بینم مگر اینکه تحلیلی دیگر داده شود و یا همین تحلیلت جناب شیر ممد بصورتی گفته شود قابل فهمتر و یا باورتر
ارادتمند

Dalghak.Irani گفت...

من با جمهوری اسلامی که مشکل دارم در بنیاد فلسفی حکومت اش بکنار با تعدادی از شما هم مشکل بنیادی دارم در شناخت ماهیت جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی در هم ارکان و هم اجزایش یک بخش ایدئولوژیک صلب دینی دارد چه در روحانیت و چه در سپاه و چه در هرجای دیگر. اکثر اینان نه مافیا هستند و نه دزد و مفت خور و نه خائن و نه هیچ عیب دیگر. اینان فقط متحجرند و دین محمد در 1400 سال پیش را و قیامت و آخرت را بروایت خرافات مذهبی ایمان یقینی و قطعی دارند. مشکل کشور ما همین هستۀ صلب و سخت است که بقیۀ مافیا ها و دزدان و چپالگران هم با تمسک به اینان دور اینان تنیده اند خودشان را. شما حکومت ایران را یکدست و کلاسیک و منفعت مادی محور و دنیایی و همۀ این چیزها تحلیل می کنید و علت تامه که همان خامنه ای و سردار نقدی و جعفری و خیلی دیگر از رده های نزدیک به خامنه ای - بویژه مکلاها - هستند را نمی توانید درست درک و ارزیابی کنید. لذا برای همه دنبال یک نسخه و جواب هستید که چرا فلانی منفعت مادیش را در نظر نگرفته و فلان موضع را می گیرد.

در مورد روحانی روحانی است هم اینطور نیست و روحانی هم می تواند روحانی نباشد. حتی اگر همین تهاجم به بنیان ها جنگ زرگری هم باشد آیا گفتن اینکه بگیر و ببند فرهنگی و ماهواره ای و حجاب و اینترنت و چه و چه جواب نداده و من معتقد نیستم از زبان رییس جمهور خودش نمی تواند قوت قلبی باشد برای جوانان و جامعۀ مدنی که با جرأت بیشتری دنبال آزادی هایشان باشند و آیا پلیس می تواند همان برخوردی را با ماهواره و امثالهم بکند حالا هم که رییس جمهور علناً مخالفت کرده. اگر دنبال بهانه می گردیم که نا امید باشیم و دیگران را هم بدنبال خودمان دیوانه کنیم هیچ. اما اگر دنبال بهبود وضع هستیم باید و باید حتی اگر روحانی برای فریب این حرف را می زند - که من می گویم نمی زند - بازهم باید ما جدی تبلیغش کنیم و موج بسازیم که او را در مقابل واکنش "احساس آزادی" جوانان قرار بدهیم عملاً. خیلی سخت است برای کسانی که نمی خواهند واقعیات را در نظر بگیرند توضیح دادن امور واضح. خب گیریم که اصلاً من گول خورده ام پس نسخۀ شما چی است. بیاییم اینجا هر روز دشنام بدهیم به کل آخوندها و برای همدیگر پپسی بازکنیم و پاتوق مان رونق داشته باشد که عجب روشنفکران دبشی. بعدش چی. من که دکان دوست یابی و درددل سازی بازنکرده ام. من واقعاً نگران بچه های خودم و وطنم هستم. و می خواهم عیب ها را بگویم و هرجا داشتیم نکتۀ مثبتی می دیدیم آن را هم هوار هوار کنم که تکثیر بشود.
اتفاقاً یک مطلبی نوشته ام راجع به فرجی دانا وزیر علوم و پروسۀ تعیین رییس دانشگاه تهران و اخیراً هم شریف را بررسی کرده ام که ببینید این بیچاره مدیران میانی بخش انتخابی چه جانی می کنند برای یک قدم بجلو در جایی که 500 ارگان برای بررسی صلاحیت گذاشته اند و آخرش هم باید برود مجلس شورایعالی انقلاب فرهنگی. او می خواهد حتی شده در دو دانشگاه مادر کشور یک رویه ای کمی علمی تر بنا کند برای انتخاب رؤسای دانشگاه و استقلال علمی تا بلکه در آینده این تسری پیدا بکند به همۀ دانشگاه ها و دانشکده ها. چون می داند که زورش را ندارد الان همه را در یک سیستم انتخابی حداقل گزینش کند. من خودم در جمهوری اسلامی خدمت کرده ام. یکی از سخت ترین کارها - حتی مطلق سخت ترین کار در دنیا - قبول مسئولیت و کار کردن در مدیریت های جمهوری اسلامی است. و اینان هستند که با چنگ و دندان و هزار مشقت و خفت ایران را از افغانستان شدن در سال های بعد از انقلاب حفظ کرده اند. منظورم از این مثال این است که بابا جان هر که در جمهوری اسلامی پست و مسئولیت دارد لزوماً نوکر و خائن و مزدور نیست. که بسیاری از آنان بیشتر از من و شما هم دارند فداکاری می کنند و کار می کنند تا ایران ویران تر نشود. یا...هو

ناشناس گفت...


قطعا تیمسار راه شما صحیح است ولی نباید آن را صد در صد اعتماد کرد. از این حرف های قشنگ هم خاتمی زیاد می زد و مدام آزادی و قانون و مردم را جمع و تفریق می کرد و مردم هم برایش هورا می کشیدند! ولی ضمن استقبال و تشویق روحانی که هر چه باشد یک قدم به جلو است نباید دربست از او حمایت کرد ,بلکه بهتر است فشار به او را ادامه داد و از او عمل خواست. و باید گفت به شما یک نمره بیست از درس شفاهی می دهیم ولی آن را وارد کارنامه ات نمی کنیم و منتظر می شویم تا نمره کارگاه عملی ات بیاید تا بفهمیم که اینها که گفتی را حفظ نکرده بودی و در عمل نیز درس خود را بلد بودی!آخوند بلد است که چطور مغز مردم را بپیچاند و بعد هم از مسئولیت فرار کند . با ملاک قرار دادن عمل بجای حرف خود را بیمه می کنیم. شاید هم این یک مقدار تقصیر ماست که زیاد دنبال سخنرانی و مصاحبه های این آن می رویم و زیاده از حد بها می دهیم. با یک کلمه نا امید می شویم و با یک کلمه دیگر کار را تمام شده می پنداریم.کارنامه عملی ملاک است . امروز یک خبری منتشر شد که کسی هم توجهی نکرد (این خبر را نمی گویم که تندرو ها از حالا تدارک مقابله نبینند!) اگر کسی عملگرا باشد متوجه می شود این خبر مبارک اهمیتش از حرف های روحانی بسیار بیشتر است و دقیقا در حوزه عمل اتفاق افتاده است و برکات زیادی در آینده خواهد داشت..
در باب سیاستمداران داخل نیز ایده آلی نباید اندیشید. سیاست مدار ایده ال ما روی کره زمین وجود ندارد و ما خودمان باید او را بسازیم .این قضیه مانند اصلاح نژاد گیاهان و جانوران است . همین خوشه های گندمی که الان می بینیم از اول اینگونه نبوده استو کاملا وحشی و بی دانه بوده است. گندم وحشی که بشر اولیه آن را از کوه ها کند دانه های بسیار کوچکی داشت و علف خوشمزه بوده است. بشر همین گندم را گرفت و پس از درو خوب تر ها را جدا کرد و دوباره کاشت و این کار را مدام ادامه داد تا اینکه به اینجا رسید. سیاست هم همین است. در بین همین سیاست مداران موجود باید تعدادی را جدا کرد و مدام اینکار را ادامه داد تا به سیاست مدارمطلوب رسید.این رفتار ماست که سیاستمداران را بد و یا خوب می کند . اگر زیرساخت های سیاست را درست کنیم دیگر هیچ سیاست مداری جرات بد شدن را نخواهد داشت و همین سیاستمداران بد نیز خوب خواهند شد.از نظر تئوری اگر اهرم های فشار به اندازه کافی قدرتمند و دقیق باشد و حساب کشی کند همین خامنه ای نیز تبدیل به یک اصلاح طلب خواهد شد و بر عکس اگر اهرم فشار نباشد بهترین سیاستمدار بعد از مدتی به یک خودکامه مبدل خواهد گشت .اینکار با نقد مدام صحیح . تشویق های بجا و تنبیه های متوالی میسر است.در برابر رفتار خوب به او هویج می دهیم و در برابر رفتار بد چماق انتقاد را نشانش خواهیم داد.

برنوی زیر خاک گفت

ناشناس گفت...


احسان جان

اگر فضای سپاه را دیده باشی محیطی خشک و بدور از تحلیل و همه باند بازی و قلدر بازی است و از تحلیل و تشخیص خبری نیست. هفته ای یک بار یک جلسه توجیهی برای بقیه برادران می گذارند که برادران را نسبت به اخرین خبرها توجیه و یا شستشوی مغزی کنند. و سر نخ همه این تحلیل ها هم در دست سران سپاه است که به میل خود پیچ آن را می پیچانند. لذا چون تحلیل صحیح و جامعی نسبت به جامعه و کشور ندارند و خبر ها را گزینشی برخورد می کنند لذا می توان آنها را در دایره نادانان قلمداد کرد. آنها زبان مذاکره با جهان را نمی دانند که اگر می دانستند زمان احمدی نژاد اینکار را می کردند و نیازی به آوردن روحانی نبود.آنها نمی دانند که روحانی شانس بزرگ مذاکره و نجات حتی خود آنان است و خیره سری و شاخ و شانه کشیدن بعدا موجب عقب نشینی های سنگین تری برای آنان خواهد شد . مانند زمان جنگ نشود که کشورهای عربی به ایران پیشنهاد کردند که صلح کند و تمام خسارت های جنگ را هم بدهند ولی امام در جواب فرمودند که راه قدس از کربلا می گذرد! و نتیجه اینکه بدون اینکه خسارت بگیرند با خسارتی صد برابر بخاطر طول دادن جنگ قطعنامه را با خفت قبول کردند. حال نیز کار بجای نکشد که بخاطر تحویل ندادن چند موشک و آزادی موسوی و کروبی زیر میز فرصت مذاکرات بزنند و بعدا مجبور شوند همین بها را بعلاوه صد تا امتیاز دیگر با خسارت های بیشتر بپردازند.تصور شخصی ام تنها عنصر نادانی و جو زدگی برادران است که تحلیل و تصمیم صحیح آنان را مانع می شود نه گزارش های اطلاعاتی جمع شده از سطح شهر.(درمورد بی تفاوتی در مورد زنده و یا مرده بودن مردم هم دقیقا همین نظر شما را داشتم که تحریم را مستوجب تنبیه مردم عادی و بیخیالی سرکرده گان دانستم) دیگر فرصتی مانند مذاکرات محترمانه پیش نخواهد آمد که سودای مذاکره توسط خودی را داشته باشند. از آنطرف نیز یکی از شروط غرب در مذاکرات مخفی هم عدم مذاکره با اینان بوده است که منجر به روی کار آمدن روحانی شد. غرب اینها را فاقد اعتبار و اعتماد کافی برای مذاکره می داند. اینان همانقدر برای مذاکره معتبر هستند که دزدان دریایی سومالی!

برنوی زیر خاک گفت

ناشناس گفت...

احسان
دوستان! خواهشا دقت کنیم، صحبت از آن برادر پاسداری نیست که بعضا ممکن است مسافرکشی کند برای معاش خانواده که بعضا در سرکوب جنبش سبز قمه به دست گرفتند و بعضا خود را کناری کشیدند و صبح تا شب هم نغ میزنند. صحبت من درمورد اطاق فکر ی است که مجموعه سپاه عامل آن است و یکی مثل برادر حسین شریعتمداری سخنگوی آن. همین الان در سایت رادیو فردا خواندم که برادر حسین اظهار خوشوقتی می کند که مذاکرات به نتیجه نرسیده! برادر حسین و اطاق فکری که ادعا می کنم وجود دارد دنبال چه هست؟ او که می داند دیگر اجازه ساخت بمب اتمی را نخواهند داد، چرا شلنگ تخته می اندازند؟ او که سخت می داند در کشور چه خبر است، این اطاق فکر را شوخی نگیریم دوستان! این اطاق فکر فلان پاسدار لندهور نیست، این اطاق برای آینده ایران نقشه ها دارد. مجموعه به شدت فاسد سپاه فقط در پروژه های گازی عسلویه 47 میلیارد دلار پول گرفته و یک پاپاسی گاز تحویل مملکت نداده، اینها نمی دانند که در کشور چه خبر است؟ اینها نمی دانند با وضعیت موجود دیگر پولی در بساط نخواهد آمد که خرج اینها بشود؟ گروهی که می توانند دستان خود را از تهران تا دمشق و بغداد و تا جنوب لبنان دراز کنند و آنجا را مال خود کنند، از فهم ابتدایی ترین مسائل سیاسی عاجز هستند؟ مگر می شود قربان؟
متاسفانه هنوز گفته و فهم خود را در چرایی مخالفت آقایان قوی تر می بینم که می خواهند آنکه با اوباما دست می دهد خود آقایان باشند. نه اینکه گفته ام بی ایراد باشد، نه! اما دلایلی که دوستان می آورند متقاعدم نکرده است. اینهایی که اینگونه به مال و منال عشق می ورزند، می خواهند شربت شهادت بنوشند؟ دوستانی که در تهران هستند (که من هم تا چند ماه پبش بوده ام) به این شرکت های برادران سپاه رفته اند که چه خبر است؟ دخترهای رنگ و وارنگ این شرکت ها را دیده اند؟ این برادران می خواهند این دخترها را لابد تحویل آقا امام زمان دهند و خودشان شهید شوند!
ضمنا، دولتی که در دست سپاه و برآمده از سپاه باشد که عزیز جعفری در راس آن نخواهد نشست، یکی که متعلق به آقایان باشد برای مذاکره کفایت می کند، اگر به سابقه باشد که حسن روحانی خود سوابق سالهای سال امنیتی بودن را دارد، با او کنار آمدند با نفر مستقیم سپاه هم غربی ها کنار می آیند.

hosein60 گفت...

احسان جان بر خلاف فرمایش شما خیلی از این آقایان چهارپایانی ناطقند و بی شعوری و حماقت را به کمال رسانده اند پس باید در همین قالب ذهن خوانیشان کرد.
در مورد ژنو 4 عقل سلیم می گوید که پلتیکی هوشمندانه از ظریف عزیز است جهت خرکیف کردنشان و همین هم که توافق نهایی بدون سنگ اندازی شان پیش رود.
تیمسار بسیار درست گفتی و من هم بسیار به روحانی امیدوارم و می گویم که یک روحانی می تواند یک آخوند دوزاری خرفت نباشد مثل موسس مدرسه علوی که در ظاهر آخوند بود ولی مرد عمل بود و امثال جواد ظریف خودمان را تربیت کرد البته از امثال حداد بگذریم. به نظرم ریاست طولانی مدت روحانی در مرکز تحقیقات تاثیر بسیار مثبتی بر وی داشته و با دنیای تکنولوژیک و مدرن همسو شده و به هر حال جای امید واریست.

ناشناس گفت...

یک دلقک خوب آن است که دلقک باشد.
امام خمینی

دلقک جان ساده لوحی شما مایه تاسف من شد.
فکر می کنید اگر جبر زمان و شرایط و مکان و جبر تاریخ و مبارزات قهرمانانه ملت ایران بعد از هجوم اعراب تا به امروز نبود آخوند جماعت تن به ویدئو و ماهواره و پهنای باند بالای اینترنت می داد؟!

ناشناس گفت...

سلام
بازی خوبی بود!
به اینهم توجه کنید که روحانی جنگ را از ماهواره به سطح اینترنت برد!
عملا دست یک عده را( نه همه شان را!) بست در فحش به ماهواره و یا رفتن به پشت بام مردم!
و محدود کرد به اینترنت!
یعنی ما یک سنگر را فتح کرده ایم!و حالا در حال گرفتن سنگر بعدی هستیم!
...............
میدانم که کمی خوشبینانه است ولی به دلقک قسم که از درد بدبختی همین که رئیس جمهور یک همچین چیزی میگوید کلی قوت قلب به من بدبخت می دهد!
تازه کمی هم احساس قلدری میکنم وقتی گشت ارشاد و غیره را میبینم!
....
بر محمد صلوات!
..........
اسب حضرت ابوالفضل در روز عاشورا!

ناشناس گفت...

این مخالف خوانی های شریعتمداری و سپاه می تواند سه حالت داشته باشد:

1- بازی باشد. برای ترغیب غرب به باور وجود دو دولت در ایران و تقویت دولت خوب با کوتاه آمدن در مذاکرات

2-پایان رسیدن زمان مصرف روحانی. او یک محللی بوده است و نتوانسته رضایت را جلب کند ومذاکرات را به نفع خامنه ای به پایان برساند پس عذرش را دارند می خواهند و به تعبیری دنده عقب گرفته اند.

3- مملکت بلبشو است . هر کسی از زاویه دید جیب خودش به قضایا نگاه می کند! گور بابای رهبر ! دیگ مذاکراتی که برای من نجوشد همان بهتر که ....


برنوی زیر خاک

ناشناس گفت...

بر حذر باشید از روباه بنفش این سیاست جدید کشتیبان نیست این خدعه ای است بس غامض برای تداوم حیات افلیجی به نام جمهوری اسلامی

ناشناس گفت...

احسان
جناب "برنوی زیر خاکی" دقیقا درست می فرمایید، هر کدام این سه حالت می تواند حقیقت باشد و یا قسمتی از حقیقت کلی، یعنی سپاه به روحانی و البته هاشمی اجازه عرض اندام در انتخابات می دهد تا:
اول - جنبش سبز و موسوی به حاشیه برود و بنفشی به رنگ ظریف و کلی اطلاعاتی های قدیمی جایگزین شوند(که عملا با تمام خاصه خرجیهای اصلاح طلبان و برادران مجازی-اطلاعاتی-اصلاح طلب اینگونه نشد)
دوم - پروژه "روحانی" شکست خورده است، پس بودن او دیگر لزومی ندارد. اگر قرار است پروژه هسته ای تحویل داده شود تا دلار گیرمان بیاید، عزیز جعفری که بهترش را بلد است، امام زمان که عزیز حعفری را بیشتر دوست می دارد تا حسن روحانی.
سوم - و البته اینکه چرا روحانی رادیکال شده است و شاید رادیکالتر هم بشود، چون حمایت برادرها از او مشروط بوده و دیگر لزومی به حمایت از او نمی بینند و رای دهنده ها هم که از اول به کل قضیه مشکوک بوده اند، او رادیکال می شود تا اقلا قسمتی از جامعه را پشت خود داشته باشد.

ظاهرا این بحثی مغفول مانده ولی مهم در مقالات جناب تیمسار هست.

Dalghak.Irani گفت...

باز سیرک از قاعده خارج شده و همه شده اند دایی جان ناپلئون. یکی فکر می کند که همه منتظر یک شیر هستند که سلطان جنگل است و حرفش ردخور ندارد پس نامش را قایم می کند که حیوانات جنگل شیفتۀ جمالش نشوند و حرفش را بخاطر آوازه اش اطاعت نکنند چشم و دل شیفته (نظریۀ مرگ مؤلف!). دیگری بوی کژدم می دهد و راستی راستی جدی است در براندازی و فقط یک پاتوق کم داشت که رفقا را ملاقات کند و قرار مدارها را نهایی. سومی که بدون توجه به شیران بیشه - که شیر اصلی همه را وجه تسمیه داده به نام باطل السحر خودش - روباه ها را رنگی می بیند و چه رنگ زیبا و مورد علاقه ای بنفش. دیگری همۀ سناریوهای عالم را شماره می کند که بگوید من گفتم که یکی از این بی نهایت سناریو دلیل اصلی حرکات رژیم است و نهایتاً مرا یاد حرف ابطحی می اندازید که یکبار نوشت اگر ما اینقدر قدرت تعقل و تفکر داشتیم که چنین سناریوهای پیچیده ای طراحی کنیم برای مهار مخالفان و دشمنان خب یک طرحی فکر می کردیم برای کمی بهتر اداره کردن کشور و اینهمه مخالف نداشتن. یا...هو

ناشناس گفت...

احسان
تیسمار عزیز، این وبلاگ یا سیرک (یا "پاتوق") صاحب دارد و به همانصورتی که بخواهد مدیریت خواهد کرد و البته ممکن است در این چهارچوب کسی مثل من هم احتمالی دهد که حرفی برای گفتن هست و گوشی برای شنیدن، اگر غیر از این باشد که مشکل خاصی نیست اما زمین و آسمان و همه چیز را به هم ببافیم یا نبافیم بعضی مسائل هست که به آن واقعیت می گویند که بعضا با واسطه یا بی واسطه به آن دسترسی داریم، نمی توان که مغز را تعطیل کرد، شاید اشتباهی هم باشد اما به هر حال با واقعیت ها چه می توان کرد.
جسته و گریخته دو سه سالی است خبر می رسد که اوباما یا نماینده هایش با بخش های پر قدرت حکومت جلسه دارند و به نتیجه هایی رسیده اند، اخیرا هم که چپ و راست روزنامه های آمریکایی آنرا پوشش داده اند. بعد از این جلسات هم جناب روحانی رای می آورد %51، در جایی مثل ایران %51 رای یعنی شوخی، یعنی مسخره کردن بالا تا پایین امت شهید پرور. بعد هم مذاکرات شروع می شود. یعنی همه اینها را دیدن و انشاالله گربه گفتن بهتر است یا "دایی جان ناپلئون" بودن؟

ناشناس گفت...

شیر تیمسار!

یک سیرک فقط دلقک بازی نیست و در ان آکروبات و ژانگولر و بندبازی و فیل دوانی و "شیر بازی!" و حتی رقص عربی نیز اجرا می شود . انچه یک سیرک را سیرک می کند تنوع برنامه های متنوع از بررسی سخنرانی ها و طرحهای اصلاح طلبانه و یا براندازانه و یا پاتوق ملاقات رفقا هم می تواند باشد که شنونده باید عاقل باشد ! در باب اندیشه های دایی جان ناپلئونی ,که بسیاری از انها با توجه به سابقه حکومت در فریب گسترده مردم بسیارهم محتمل بنظر می رسد, بجز این است که باید بقول احسان بهتر است که تمام راه های ممکن بررسی شود ولو بی راهه باشد؟ در برخی شرکت های بزرگ و معتبر, در جلسات تصمیم گیری خود از روش "طوفانی کردن مغز" بهره می برند. یعنی می نشینند و در مورد یک موضوع مشخص هر کس هر چه بفکرش می رسد بر روی کاغذی یاد داشت می کند ولو بی ربط و بی ارتباط باشد. بعد در میان انبوه مطالب بی ربط , سر نخ هایی از ایده های جدید پیدا می شود. یعنی مراقبند که حتی یک فکر مغفول واقع نگردد که چه بسا همین یک فکر موفقیت های اینده شرکت را رقم بزند. کاش برای اثبات حرف خود از کس دیگری بجز ابطحی مثال می زدید که بجز گرفتن عکس یادگاری از شکم بزرگش در ملاقات با سفرا هنر دیگری نداشت! و اولین کسی که قبل از خواندن سه بار بانگ خروس در صبح تصلیب عیسی , موسوی را انکار کرد او بود! و اتفاقا سیر حوادث نشان داد که ایشان و همفکرانش چه توانایی زیادی در طراحی سناریوی پیچیده اصلاحات تقلبی و فریب مردم دارند. نتیجه همین است که می بینید که افتاب آمد دلیل آفتاب.

شیر تیمسار فرمودید:
" یکی فکر می کند که همه منتظر یک شیر هستند که سلطان جنگل است و حرفش ردخور ندارد پس نامش را قایم می کند که حیوانات جنگل شیفتۀ جمالش نشوند و حرفش را بخاطر آوازه اش اطاعت نکنند چشم و دل شیفته (نظریۀ مرگ مؤلف!)"

این سخن شما فارغ از محتواست. چرا که اینجا شخصیت حقیقی وجود ندارد که کسی عاشق جمال خود بخواهد بشود! یک نام مستعار در یک کامنت در یک وبلاگ شخصی ,چه لذت و چه خود شیفتگی می تواند ایجاد کند؟ اتفاقا همین سخن احسان که گفت:
" البته از شیر ممد کامنتی ندیدم که ناراحت کننده بود و البته دیگر دوستانی هستند که جور شیر ممد را شاید بکشند."
موید این نظر است که طبق یک عادت تاریخی , خواننده قبل از انکه به اصل مطلب توجه کند به شناسنامه نویسنده متوجه است و این امر طبیعی هم هست .در این مورد ویزه , اگر احسان به مطالب قبلی شما دقت کرده بود می دید که شیر ممد علاوه بر برنو کشی , آشپز خوبی هم هست و برخی مواقع "پیاز داغ" هم خوب درست می کتد!

برنوی روز مبادا گفت

ناشناس گفت...

آیا برای ارسال نظر حتما باید عضو باشیم

ادوارد البی دوم گفت...

دوستان دارند بحث می‌کنند که آیا این اتقاهای فکر سپاهی فهم و درک سیاسی دارند و می‌دانند چه می‌کنند یا الکی این همه مال و منال دستشان است. بنده مدتی در یکی از این موسسات کار کرده‌ام. روسای این اتاقهای فکر با بودجه‌های میلیاردی فهم و شعورشان در همان اندازه نوجوانهای جبهه رفته دهه شصت مانده است. دنیا را همان شکلی می‌بینند. اما عسل دنیا به کامشان شیرین آمده. اما خودشان فاقد توان کار فکری و تحلیل هستند. دانشجویان و فارغ التحصیلان تاپ که امکان خروج از کشور برایشان میسر نیست و خب جوانند و سودای زندگی خوب و زن و شوهر خوب داشتن و امکانات خوب داشتن را حق خود می‌دانند برای اینان کار می‌کنند. چندر غاز حقوق می‌گیرند و کاری ندارند که موسسه پژوهشی، موسسه اعتباری، شرکت تولیدی، عمرانی یا هر جایی که در آن کار می‌کنند در دراز مدت چه خواهد کرد. بهترین پژوهشهای علمی را انجام می‌دهند، نتیجه را به آقایان تحویل می‌دهند، عصر هم با دوست دختر یا پسریشان در کافی شاپ هستند. آقایان هم اگر فهم درست داشته باشند از تحلیل دانشمندان جوان استفاده بهینه می‌کنند. اگر هم نه که هیچ.
خواستم عرض کنم اتاق به اصطلاح فکر سپاه واقعا فاقد فهم سیاسی است. اگر هم با اغماض این یک قلم را قبول کنم (فهم سیاسی را)، امکان ندارد مفاهیم روابط بین ‌الملل را بفهمند. تحلیل دانشمندان جوان گرسنه اینان را سر پا نگه داشته است. اگر بتوان این دانشمندان را از بدنه اتاقهای فکر سپاه جدا کرد...

ادوارد البی دوم گفت...

دلقکِ جان!
یک وبلاگ کوچک دست و پا کرده‌ام. از این پس هم با این نام مشخص و نه با اسمی که هر کس می‌تواند جعل کند، خواهم نوشت. زنده باش. دوستت دارم.

غریب آشنا گفت...

ای بابا اوضاع خر تو خرتر از این حرفهاست، اینا اگه میتونستند اینجور سیستماتیک و برنامه ریزی شده حرف بزنند و عمل کنند که وضعشان بهتر از این بود که الان هستند ! ۳۵ سال بخش زیادی از ثروت یک کشور مایه دار را خوردند، جیک از کسی‌ در نیامد و سواری گرفتند از مردمی که از ترس جهنّم آن دنیا، جهنم این دنیا را به جان خریدند.بهترین مثال این حکومت همان شتر گاو پلنگی است که دلقک اولین بار گفت و زیبا هم گفت‌. مملکت الان مملکت هزار قلندر است و عده‌ زیادی از ما فقط در پی‌ آن هستیم که هوشمندی را به جناح رقیب سنجاق کنیم ، که اینطور نیست والله. آنچه این خرفت‌ها را نگه‌داشته تا به امروز اولا ثروت این کشور و دوما جهل توده مردم بوده است و بس و اینها هم الحق خوب سواری گرفتند.الان هم بحث ،بحث کرسی قدرت است و یک عده‌‌ای از این خرفت ها( جناح منصوب به هاشمی و روحانی ) حالا شفاهاً پیشنهاد می‌کنند به دادن بخشی از حقوق ذاتی مردم به آنها برای فریب خارجی‌ و ادامه چپاولگری‌های داخلی‌ چون تنها راه باقیمانده برای ادامه جمهوری اسلامی همین است.حالا این وسط ممکن است چیزی گیر ما ملت بیاید از بس که عافیت طلب هستیم و نشسته ایم کنار گود قمارباز‌های بزرگ که با جیب ما قمارهای میلیارد دلاری می‌کنند و ما هم دلمان خوش است که دوزار شیتیلی گیرمان بیاید شاید. البته با توجه به وضعیتی که در آن گرفتاریم، همان بهتر که فعلا خوشامد آن کسی‌ را بگوییم که پیشنهاد شیتیلی بیشتر میدهد از بس که گشاد و ترسو هستیم در وارد شدن به قمار آقایان. والّا بهترین کار این است که بزنیم زیر میز قمار و از دوزار شیتیلی هم بگذاریم فعلا به امید آینده بهتر. میدانم که این کار هم از ما برنمیاید اصلا، از بس که عافیت طلب هستیم.پس چارهٔ کار ما عافیت طلبان ، مداخله خارجی‌ است برای به هم زدن میز بازی. اصلا جای دور نرویم و برگردیم به یکی‌ از اصول اساسی‌ سیرک " تجمیع سنت و مدرنیته با هم محال قطعی است".

ارد گفت...

جناب تیمسار سلام
نقل بخشی از مطلبتون البته بدون ذکر منبع در روزنامه کیهان شریعتمداری برام جالب بود شاید برای شما هم جالب باشه و البته برای دوستانی که هنوز به نشونه گیری شما ایمان ندارن
باشد که از ایمان آورندگان باشند :)

http://kayhan.ir/fa/news/14555/%DA%A9%D9%81-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%AA-bbc-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%8A%D8%AC-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D9%8A-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%B3%D9%85%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%88%D9%8A%DA%98%D9%87