۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعه

آقای خاتمی؛ ما بیچارگان 92 ایم و نه زیاده خواهان 76؛ اشتباه نکنید!




1- بارها گفته ام که خودم شخصاً با سیاستمدار بودن سید محمد خاتمی مشکل دارم و با هیچ معیاری ایشان را مرد سیاسی نمی دانم . به همین سبب هم با ریاست جمهوری مجدد او موافق نیستم. اما اینک که بخش مهمی از جامعه و طبقۀ متوسط فرهنگی در پی دعوت از ایشان برای حضور مجدد در صحنۀ رقابت سیاسی است لاجرم با احترام به رأی اکثریت نخبگان اصلاح طلب اعم از مذهبی و سکولار مواردی را به اختصار یاداوری می کنم.

2- در سخنانی که در چند وقت اخیر از سید محمد خاتمی منتشر شده است و بویژه این آخرین حرف های ایشان در جمع ایثارگران مشاهده می شود که آقای خاتمی ثقل صحبتش را به بعد از انتخاب شدن متمرکز می کند و با اینهمانی دانستن ساختارهای حقوقی و حقیقی قدرت در بین سال های ریاست جمهوری ایشان (76-84) و در حال حاضر سؤالات و ابهامات و مشکلات بحق و جدی را مطرح کرده اند و می کنند. و از جمله مهمترین آن ها اینکه: نه تنها نخواهند گذاشت او کار کند بلکه مهمتر از آن هزینه های جانی و مالی و منزلتی بیشتری را هم به جامعه تحمیل خواهند کرد.

3- بنظرم می رسد که هرچند ادعای ایشان در اینهمانی بودن سخت افزارهای حقیقی و حقوقی جامعه در دو مقطع مقایسه کرده اش درست و منطبق بر واقعیت است. اما این اینهمانی کردن در حوزۀ نرم افزار حاکم بر این دو دوره کاملاً خطا و اشتباه است. بعبارت دیگر درست است که رهبر کماکان خامنه ایست و جناح راست کماکان جناح راست است و حوزه همان حوزه و الا آخر لیکن نه خامنه ای آن رهبر قدرقدرت کاریزماتیک ناشناخته است و نه جناح راست آن محافظه کاران قدسی امتحان پس نداده و یکپارچه و مدعی و ... و این فرق مهمی است. اگر این واقعیت بسیار مهم را هم اضافه کنیم که حتی دعوت کنندگان و خواستاران حضور مجدد خاتمی آن زیاده خواهان شاداب سال های 76 - 78 نیستند بلکه بیچارگان افسرده ای هستند که فقط می خواهند تخریب خودشان و کشورشان متوقف شود. و در سوی مقابل هم وضع همین است و آن حزب اللهی های تندرو بدنۀ هوادار خامنه ای و محافظه کاران همان درندگان و متحجران منسجم متقابل با اصلاحات خاتمی نیستند دیگر. بعبارت دیگر و در یک ساده سازی کلی می توان اینطور گفت که مشخصات جامعۀ امروز ایران کمترین و کمترین شباهتی با هر آنچه در دورۀ معروف به اصلاحات بود ندارد. ما اینک با جامعۀ بیچارگانی مواجه هستیم که آمادگی دارند به خاتمی حالا دیگر شناخته شده هم چک سفید امضاء بدهند تا او هر آنچه خود صلاح می داند انجام و اصلاحات حداقلی مورد نیاز جامعه را محقق سازد.

4- در عبارتی بازهم گویاتر خاتمی امروز مخاطب دعوت جامعه ایست که نه در قاعده اش فشاری برای تندتر کردن دور اصلاحات دارد و نه در رأسش توانی برای مقاومت در مورد اصلاحات آرام. شاهد مثالش هم ساده تر از آن است که کسی منکرش باشد. بعنوان نمونه نگاه کنید به دعوت زندانیان سیاسی از خاتمی. زندانیانی که روزی رادیکال ترین توقعات را داشتند و جز به تغییر مناسبات حقوقی قدرت در قوارۀ براندازی راضی نبودند. یا در سوی دیگر نگاه کنیم به جناح راست سنتی که در آن روز جز به خائن بودن خاتمی رضایت نداشتند. امروز نه از یاران زیاده خواه دیروز خاتمی اثری است و نه از برپا کنندگان دارهای اعدام او در کوچه و برزن. حتی اگر این تشخیص مرا بسخره بگیرید که بسیاری از راست های سنتی فقط در محظورات شخصی و گروهی هستند که علنی نمی کنند مکنونات قلبی شان را در استقبال از آمدن خاتمی.

5- سخت ترین هستۀ مقاومت موجود از همۀ لشکر انبوه مخالفان خاتمی فقط خامنه ای مانده است و مصباح و پایداری و بقیۀ جناح راست از 10%+ تا 100%+ تغییر کرده اند. ضمن اینکه خود خامنه ای و پایداری هایش هم اگر هم عملاً تغییر محسوس نکرده باشند اما بدلیل از دست دادن اتوریته و انسجام بدنۀ هوادار در پایین ترین نقطۀ ممکن از جهت اثر گذاری بر مناسبات قرار دارند. نه حوزۀ مذهبی در قم و نه حتی سپاه قدر قدرت در تهران پشتیبانی معناداری را نمی کنند از استراتژی به اضمحلال کشانندۀ کشور. فرصت نیست وارد چرایی ها بشوم - البته مهم است و انگیزه های این فروپاشی انسجام جناح مقابل خامنه ای می تواند از اسلام دوستی و وطن پرستی تا نگرانی برای منافع مادی خویش متنوع باشد - زیرا چیزی که مهم است همین فروپاشی انسجام تحجر است که محقق شده است.

6- خلاصه اینکه بنظر من سید محمد خاتمی نباید بخاطر اینهمانی دانستن ساختارهای قدرت پاپس بکشد اگر از دو موضوع زیر اطمینان داشته و آماده باشد:

الف- اینکه او می تواند از سد تعیین صلاحیت عبور کند یا نه؟ و در صورت جواز نامزدی آیا انتخاب می شود یا نه؟ همین جا بگویم که اعتقاد دارم نه شورای نگهبان می تواند آن شورای نگهبان مخوف چندسال اخیر باشد بدلیل ضعف خامنه ای و شرمندگی اصولگرایان و فرتوتی جنتی؛ و نه رژیم در موقعیتی است که بتواند آرای زیادی را مهندسی یا تفلب آشکار کند. اما در مورد دوم یعنی انتخاب شدن خاتمی هم  تردیدها جدی است و باید کاملاً بررسی شود که آیا این خوشبینی که "خاتمی بگوید آری مردم صد درصد او را انتخاب خواهند کرد" گزاره ای مبتنی بر کدام داده های علمی و میدانی است.

ب- و اینکه آیا خاتمی بلافاصله بعد از انتخاب شدن و ادای سوگند نمی افتد به دامن خامنه ای که همۀ تلاش های تصادفی احمدی نژاد برای نمودار ساختن سوراخ سنبه های قدرت خامنه ای را خنثی، آن ها را ترمیم و مجدداً از خامنه ای - فعلاً - مضمحل یک مقام معظم رهبری قدر قدرت و ابرهیبت بسازد. مثلاً در نخستین گام لیست وزرایش را بدستور - اسمش را بگذار هماهنگی! - رهبر معظم بچیند. تا ما بعد از اینهمه خسارت برای برملاکردن دیکتاتوری ایدئولوژیک خامنه ای و به باور توده و حزب اللهی رساندن نسبی آن مجدداً در پایان ریاست خاتمی با یک خامنه ای کف بر دهان آورده از فرط خدایی مواجه شویم با خیل سپاهیان پرورده و حزب اللهی های ناز کرده! یا...هو

۲۰ نظر:

ناشناس گفت...

بند آخر فوق العاده مهم بود.
هر کسی که به خاتمی دلبسته باید آنرا در نظر داشته باشد

ناشناس گفت...

سلام دلقك عزيز
پايان مقاله را كاملا درست پيش بيني كرديد ، مگر غير از اين توقع ديگري مي توان از اقاي خاتمي داشت ؟
شما دوستان و اطرافيان خاتمي در دوران رياست جمهوري را مورد شماتت و سرزنش قرار مي دهيد ! ولي به جزء عده اي از رياست طلبان اطراف ايشان كه زياده خواه بودند و هستند ، مردم راي دهنده و دانشجويان و طبقه متوسط كه اقاي خاتمي را بر كشيدن و به قدرت رساندند ، به خاطر كداميك از خواسته هاي خود بايد متهم به زياده خواهي شوند ؟
خاتمي امروز قبول دارد كه رياست جمهوريه وي حاصلي جزء سرخوردگي و ياس براي مردم نداشته است ، دوستان و اطرافيان به قول شما زياده خواه ايشان ( مديران و استانداران و خاندان اشراقي ) در كمال صحت وسلامت هستند و همچنان از مواهب مديريت متنعم مي باشند و به اصطلاح ما عوام بار خود را بسته اند
از نظر شما اقاي خاتمي را جامعه ايران ( به صورت عام ) به قدرت رساند ؟ و يا ايشان حاصل تلاش اطرافيان زياده خواه ايشان بود ؟
طبقه روشنفكر چه نقشي در رياست جمهوري اقاي خاتمي داشت ؟
ان چيزي را كه شما زياده خواهي مي ناميد ، حاصل فشار دانشجويان كتك خورده و شكنجه شده و روزنامه نگاران در بند و بيكار شده در دوران اصلاحات ، و مردمي بود كه پس از ٨ سال شاهد اصلاح هيچ چيزي نبودند ، و خود را كساني تصور مي كردند كه به انها خيانت شده است
( كاري به درستي و يا غلط بودن اين احساسات و توقعات ندارم در اين مجال )
جناب استاد ، دوستان اقاي خاتمي زياده خواه نيستند ، انها وقتي كه شاهد از دست دادن اراي جناح خود بودند ، خود را مدافع مطالبات مردم
نشان دادند ، از بيم از دست دادن دوباره قدرت ، والا اين خواسته ها به هيچ عنوان زياده خواهي نيست و خواسته ها ي عامه مردم است ( نه اكثريت البته ) و ربطي هم به دوستان فرصت طلب اقاي خاتمي ندارد
امروز هم اگر خامنه اي به اصلاح طلبان اجازه دست بوسي و چاكري را بدهد ، با سر خواهند دويد ، در حالي كه خود مي دانند كه توان و اجازه اصلاح هـيچ بخشي را تقريبا ندارند
مگر اقاي خاتمي در پايان ٤ سال اول رياست جمهـوري نفهميد كه اجازه كار كردن به ايشان را نمي دهند؟ كه امروز به اين كشف بزرگ رسيده اند !
در دور دوم ايشان با گريه كردن جلوي دوربين توانست كه راي دور اول خود را تكرار كند والا راي بسيار كمتري داشت و مردم در همان ٤ سال اول فهميدند كه ايشان اينكاره نيست ولي مردمي كه احساسي تصميم مي گيرد و عمل مي كند ، به ياس و سر خوردگي مي رسد
درست است كه ما بيچارگان ٩٢ هستيم ولي ايا بايد احمقان ٩٢ هم باشيم ؟
دوباره به مردي اعتماد كنيم كه ذره اي صداقت ندارد ، شما دقت كنيد كه اقاي خاتمي وقتي در قدرت نيست مي گويد دموكراسي و مردم سالاري
( در سخنرانيهايش ) ولي به محض رسيدن به تريبونهاي رسمي واژه ديني را به ان اضافه مي كند ، در حالي كه خواست جامعه شهري را حداقل مي داند .
جناب دلقك عزيز ، ايا راي دادن باعث اعتبار و مشروعيت جمهوري اسلامي نمي شود ؟
ايا بهتر نيست كه مردم از اينها دل بكند و راههاي ديگري را بجويد و تمرين كند براي رسيدن به خواسته هايش ؟
در پايان استاد، خبر خوب اين كه تعداد كاربران اينترنت در ايران به ٦٥ درصد رسيده است يعني ٤٥ ميليون نفر ، يعني افزايش سواد و اگاهي و داشتن جامعه اي اهل فكر و انديشه در اينده كه ديگر گول متحجرين و ادمهاي بي صداقت و متوهم و پوپوليست را نخوريم
پاينده باشيد

ناشناس گفت...

من نگران تحقق بند آخر هستم؛ هم در صورت انتخاب خاتمی و هم هاشمی.

شهریار

ناشناس گفت...

البته بند آخر مهم بود و ماقبل آن هم.
1-راجع به نگرانیش از رای آوردن باید بگویم اگر بیاید یقینا رای می آورد .
اما بعد از آن که رئیس جمهور شد میخواهد چه کند؟ خودش هم میگوید که: "اگر تمام نیروها بسیج شوند ، 4 سال زمان لازم است تا وضع به سال 84 برگردد"
پس نیامدن او منفعت بیشتری برای من برانداز دارد (که امیدی به اصلاح ندارم).
2- اما من موضوع تقلب را بسته نمیدانم چراکه خامنه ای را شخصی منطقی نمی دانم. از نظر او و پایداری های #### مملکت مملکت امام زمان است و با فعالیت هایشان ظهور امام زمان را نزدیک کرده اند. از طرف دیگر شاید خود خامنه ای تقلب را نخواهد ولی مجتبی در پشت پرده سیاست خودش را دنبال کند و همه کاسه کوزه ها را سر پدر بشکند.
3- از همه اینها که بگذریم، مگر خاتمی چیزی گفته که به شرکت او در انتخابات برداشت کرده اید؟

ناشناس گفت...

خاتمى مهره سوخته است، و اگر هم انتخاب شود خامنه اى او وا وادار خواهد كرد كه همچون بند آخر نوشتار شما عمل كند با اين بهانه كه مصلحت نظام در اين است. البته انتظارات دعوت كنندگان از خاتمى شايد از نظر ايشان تنها راه نجات كشور باشد اما بايد جوهر وجودى هر شخص را هم در نظر گرفت و خاتمى ثابت كرده كه آنرا ندارد ، مگر اينكه در اين ٨ سال تغيير وجودى كرده باشد كه با توجه به گفتار آخرينش بسيار بعيده.
سلامت باشيد. افشين

Dalghak.Irani گفت...

سلام
با کلیت تعریف و تحلیل تان از زیاده خواهان موافقم. راستش این است که اینقدر خودمان بخودمان گیرداده ایم که ما خشونت طلب و زیاده طلب و رادیکال و برانداز و همه چیز خواه و بدون منطق و بی شناخت از جامعه و ... هستیم که خودمان هم باورمان شده که لابد ما خیلی شمریم که از امام حسین توقع استریپ تیز داریم. اما با همۀ اینها جامعۀ 76 تا 78 را تحت تأثیر چپ های معمولاَ تند شعار با جهت گیری خارج از کشش رژیم متحجر خامنه ای - حتی خاتمی - می دانم که بخودزنی پرداخته ام. یا...هو

ناشناس گفت...

در حسرت یک نعره مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

ناشناس گفت...

دلقك عزيز،
دوستان گرامى،
چرا چشم خود را بسته ايم؟ خاتمى همواره گفته كه مرد اصلاحات است، و همه ميدانيم، خود او هم شفاف بيان كرده كه منظورش از اصلاحات تقويت ساختار موجود با اتكا به قانون اساسى است. او بارها گفته كه اصلاحات مد نظرش تنها از مسير گفتمان مى گذرد. پس بياييد يك بار هم واقعيت را با چشمان باز ببينيم. بجاى آنكه خاتمى ذهن خود را بسازيم و با توجه به توانايى ها و اعتقادات تخيلى او را توصيف كنيم، تنها توقع خود را بالا خواهيم برد. آن چيزى كه دلقك عزيز در بند پايانى گفته، واقعيتى است كه خاتمى به آن معتقد است. پس اگر او را قبول داريد مى بايد با در نظر گرفتن خصوصيات و اعتقادات پاى صندوق هاى راى برويد.
و اما در پاسخ به نظر دوستانى كه خود را برانداز مى دانند و راه گذار به دمكراسى را براندازى سخت رژيم سلطنتى-اختاپوسى فعلى مى خوانند، آگاهى مى دهم كه اولا خاتمى همواره صريحا با آن مخالفت كرده، پس بهتر است به سراغ مشايى برويد. ثانيا آگاه باشيد كه با روشهاى سخت و خشونت طلبانه به دموكراسى واقعى دست پيدا نخواهيد كرد. ثالثا رژيم فعلى با رژيم پيشين تفاوت چشمگيرى دا واگذارى قدرت خواهد داشت. تجزيه كشور و يا ابتلا به وضعيت سوريه، كشتار ملت و استفاده از انواع بمبهاى شيميايى عليه ملت خوشبينانه ترين نتيجه هر گونه اقدام براندازانه خواهد بود (كه به اعتقاد من حمايتهاى دول غربى را به همراه خواهد داشت)
سخن آخر اينكه از دو راه موجود، راه خاتمى نيازمند گفتمان است كه حداقل شرايطش اعتقاد و احساس نيازدو طرف گفتگو به نتيجه بخشى آن است، (كه در سوى حكومت وجود ندارد).
راه براندازى هزينه غيرقابل تصورى براى ملت ايران دارد، كه با هيچ عقل و منطقى قابل پذيرش نيست ( همچون از چاله در آمدن و به چاه افتادن).
راه سوم صبر است و انتظار براى گذار تدريجى به سوى دموكراسى است. اين شرايط تنها با آگاه سازى عامه مردم و به پس راندن اعتقادات خرافى دينى و حاكميت عقل امكان پذير است. در اين راه نقش افرادى همچون دلقك و افزايش زندانيان سياسى بسيار حياتى است.
امضا: دروغگو

ناشناس گفت...

اگر خاتمی بمیره به خدا تمام صد هزار دلاری را که سر حمله اتمی به تهران بستم را شیرینی میخرم میدم مردم بخورند.

ناشناس گفت...

دلقک جان سلا و ارادت
کامنتم بدستت نرسیده یا صلاح ندانستی عمومی اش کنی؟! هر چند چیز خاصی نداشت!
عمو دلار

ناشناس گفت...


خامنه ای اینبار یک انتخابات کنترل شده را برگذار می کند . ابتدا مقداری چراغ سبز نشان می دهند تا شخصیت های دست دوم اصلاح طلب کاندید شوند و مردم خام اندیش هم به امید تغییر , بصورت پر شور در انتخابات شرکت کنند و بعد مانند یک مهندس کارکشته! کاندیدای خود را از صندوق در می آورند و با یک تیر شصت تا نشان می زنند! به دنیا نشان می دهند که حکومت دمکراتیک است و انتخابات دارد مثلا و... فشار قضیه اتمی را با انتخابات پرشور کم می کنند و به دنیا می گویند که مردم پشتیبان ما هستند بگذارید بمبمان را بسازیم! در جامعه هم جا می اندازند که بالاخره انتخاباتی بوده و مثلا شما آزاد هستید! بعد یکی توی دهن موسوی و کروبی می زنند یکی هم توی دهن رفسنجانی خاتمی می زنند که از این به بعد بچه خوبی باشند. و...... و....... و .................و..... آخرش مردم می شوند چوب دو سر طلا! هم کاندیدایشان پیروز نشده هم آبرویشان رفته و هم مقاومت مدنیشان شکسته است! قیافه مردم بعد از انتخابات دیدنی است و آدم را یاد آدم های ورشکسته به تقصیر خواهد انداخت.اگر هم که خاتمی بیاید دیگر نور علی نور است همه این ضرر ها را ضرب در 10 کن!این حاکمیت به هیچ قیمتی نخواهد گذاشت او رییس جمهور شود! حکومت می داند که حتی اگر خاتمی را بکشد هم آب از آب تکان نخواهد خورد!!

ناشناس گفت...


خاتمی با ناشی گری های خود ضرر های زیادی به جنبش اجتماعی مردم ایران زده است و می رود با کاندیدا شدن آخرین حلقه از آن را تکمیل کند. مثالی این موضوع را روشن خواهد کرد . فرض کنید صاحب یک تریلی هستید و می خواهید راننده ای استخدام کنید تا آن را براند. تا وقتی که راننده پیدا نشده درست است که کار خوابیده است ولی در عوض تریلی سالم است! ولی یک نفر پیدا می شود که ادعا می کند که راننده است و تریلی را می گیرد و چون رانندگی با آن را بلد نیست آن را خراب و یا تصادف می کند. در این حالت می گویید ایکاش تریلی خوابیده بود ولی در عوض سالم بود! کسی که بهر علتی نمی تواند عهده دار انجام یک مسئولیت سنگین اجتماعی شود اساسا چرا با وعده های دروغ مردم را باید امیدوار کند و بعد هم از انجام مسئولیت خود شانه خالی کند؟

ناشناس گفت...

شلوغش نکن دلقک. کی از خاتمی دعوت کرده؟ به حرف زندانی وقتی آزاد شد میشود اعتنا کرد نه وقتی زیر ضرب است.

متاسفانه خاتمی به دنبال تکمیل خیانت خود به مردم ایران است و انصافا عجب پشتکاری دارد.

تمام این حرکات به دستور همان کسی است که همه کاره است، حالا دوباره میخواهد مترسک علم کند.

خیر خودش باید رییس جمهور را همانطور که همه خبر دارند نصب کند و مسوولیت خدمات پس از فروش و این همه فلاکت هم خودش خواهد بودو لا غیر.

والسلام.

ناشناس گفت...

نقطه اوج هر فواره ای .سر آغاز سقوط اوست.
انتخاب هر کس دیگری به جز انچه که مورد نظر حضرت آقاست، تنها و تنها سقوط رو به تاخبر میندازه. حتی انتخاب دور از ذهن مشایی و رودر روییش با مناسبات کهنه نظام هم سوپاپ اطمینانی خواهد بود برای تخلیه عقده های فروخورده این ملت، چه برسه به حضور بی خاصیت خاتمی. که بی سیاست ترین رجل سیاسی که به گرد پای این جماعت هفت خط هم نمیرسه و نمیخواد هم که برسه. همون بهتر که کسی از خودشون بیاد تا زودتر یه سقوط نزدیکشون کنه.
Dreamer

مسلم گفت...

اگه خاتمی قدرت ریاست جمهوری داشته باشه اونوقت مشایی تأیید صلاحیت میشه و عثمان (رض) هم شیعه اثنی عشری بوده.

ناشناس گفت...

دیمیتری:
مصباح یزدی تنها شخصی است که افکار و رفتار و گفتارش بر روی خامنه ای تاثیر می گذارد و حتی شاید مرشد فکری خامنه ای باشد. لذا هر کسی را که مصباح تایید کند رئیس جمهور بعدی خواهد بود بی چون و چرا. الگوی فکری خامنه ای الگوی تک خطی رو به جلو (از منظر خود او) است و حرکت زیگزاگی و رو به عقب ندارد. خامنه ای می خواهد نظام را به سوی هدف نهایی آن که درگیری با جبهه غرب است پیش ببرد بنابراین ممکن نیست امثال هاشمی و خاتمی را تحمل کند و عملا آنها را به به بازی گرفته است. اوس محمود را هم بعد از پایان انتخابات با اردنگی بیرون خواهد انداخت.
به شخصه حاضرم بر روی ریاست جمهوری باقری لنکرانی (اگر نظر مصباح عوض نشود) با هر رقم و مبلغی شرط ببندم.

دکتر کبیر گفت...

من با شما شرط میبندم آقای دیمیتری
هاشمی خواهد آمد و ریاست جمهوری آینده نیز خواهد شد.
باهر مبلغ و شرایطی با نظارت تیمسار جان

ناشناس گفت...

دلقك جان به نظر مياد كه قبل از انتخابات تو سيرك بخش اسبدوانى باز شده و همه روى اسبهاى انتخاباتى ( البته بهتره بگيم قاطر ها) مشغول شرطبندى شده اند. البته براى خنده بد نيست جدول شانس برد هم داشته باشيم (odds) شايد بعد انتخابات شما يك نفر رو هم از ميان تماشاچيان سيرك برنده انتخابات اعلام كنيد.
ارادتمند. افشين.

ناشناس گفت...

افشین جان و رفقا، سلام

من عاشق قمارم زندگیمو سر قمار دادم این یه بارم روش!

10 به یک رو هاشمی!

عمو دلار

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.