1- او یک خانم جوان است. و زن بخودی خود یک تابو است در همۀ ادیان بویژه در اسلام عصری و در ایران امروز.
2- او نه تنها یک زن است بلکه مهمتر از آن پوششی مدرن دارد بنابه عرف ایران در زمانۀ جمهوری اسلامی: موهایی زیبا و هارمونیک، صورتی زیبا و آراسته و نگاهی مستقیم و شفاف و وقاری قدیسانه.
3- به خط سیر نگاهش نگاه کنید: مستقیم در چشم یک مرد روحانی و بی پرده و شرم از خود زن بودن.
4- به آرامشش توجه کنید: احساس امنیت در همۀ وجودش زبانه می کشد از مورد تهدید روانی روحانی عالی مقام میزبانش نبودن.
5- او علاوه بر زن بودن خبرنگار است و شغلش وجدان جامعۀ مدرن بودن.
6- او خطیب است در مقابل خطیبی روحانی که خطابه را جز در انحصار خویش برسمیت نمی شناسند.
7- او از نظر مکانی در جایگاه بلندتری ایستاده است از مخاطب صاحب جاه و مقامش که یک روحانی سنتی است.
8- این اوست که بر صحنه مسلط است.
9- عکاس بسیار هنرمند این عکس نهایت هنرش را بکار برده در یک قاب کردن مخاطب روحانی با خطیب هم خانم و هم خبرنگار و هم مدرن و هم نمایندۀ مردم از پشت سر هاشمی؛ تا بتواند همۀ رنج سی و چهار سالۀ یک ملت را در ضدیت دو نماد حاکم و محکوم خلاصه و معرفی کند. جالب تر اینکه او در این عکس سوژه (هاشمی) را با ابژه (خبرنگار و زن و مردم و مدرنیته) گیر انداخته و با فلو کردن هاشمی در جلو عکس برجستگی درخشانتری را به خبرنگار داده است و نهایتاً توانسته است مفهوم سوژه و ابژه در جامعۀ مدرن را که "یکی بجای دیگری است" بخوبی منتقل کند.
توضیح:
راستش حیفم آمد که مطلب طولانی و سیاسی قبلی ارزش های اصل مقاله ام که در این عکس زیبا منعکس بود را تحت تأثیر قرار بدهد و خوانندگان عجول درنگی برای خواندن عکس نکنند. بنابراین تصمیم گرفتم در این پست جداگانه نیز آن را به نمایش بگذارم و شرحی مجمل بر آن بنویسم. زیرا سخت و عمیق و یک لنگه پا معتقدم که در جوامع عقب مانده (تمام جوامعی که در آمد سرانه شان - منهای مواد خام فروشی مثل نفت و طلا و مس و... - کمتر از 10000 دلار است) بویژه جوامع با حداکثر مسلمان؛ ساختار حقیقی حکومت تقدم اهمیت دارد بر ساختار حقوقی حکومت. بعبارت دیگر در این قبیل جوامع بدلیل فقر فرهنگی ناشی از فقر اقتصادی ساختارهای حقوقی اعم از قانون اساسی و صورت بندی و نام حکومت نشاندهندۀ نوع حکمرانی نیست بلکه این سیاستمدار بد و خوب بودن شخص حاکم و بتبع آن هیئت حاکمه است که مشخص می کند در آن کشور چگونه حکومت می شود. برای اثبات این موضوع هم نیاز به قسم و آیه و انواع استنادات ریز و درشت نیست بلکه کافی است نگاه کنیم به تاریخ 100 سالۀ گذشتۀ جهان تا خیلی زود بفهمیم که در هیچ کشور جهان سومی قانون اساسی و نوع حکومت جلو دار دیکتاتوری و بد حکومتی حاکمان بدسرشت و خود رأی نبوده است. لذاست که معتقدم در ایران نیز مطلقاً عوض شدن یا نشدن قوانین اساسی و نام حکومت چاره ساز حل مشکلات نیست و ابتدا باید شانس بیاوریم و حاکمی توسعه گرا و عاقل و معتقد به مدرنیته و نیک اندیش بر سر کار بیاید.
نکته: من کمترین مخالفتی با کسانی که هاشمی را ته صف لیست چند ده هزارنفرۀ ایرانیان شایسته برای رهبری - منظورم از رهبری ولایت فقیه نیست - جامعه می دانند ندارم و نخواهم کرد. بلکه حرف من این است که در حال حاضر و با توجه به همۀ واقعیت های جامعه مان توسل به هاشمی محتمل ترین کار ممکن است و البته خیز ما به سوی تغییرات خیلی بیشتر و مثبت با همین یک تغییر تلاقی صد درصدی خواهد داشت. بعبارت دیگر از هاشمی گذشته اگر فردا عکسی مشابه همین عکس با همۀ صفاتی که برشمردم از آیت الله خامنه ای منتشر شود. ما از پس فردا یک حکومت معقول خواهیم داشت و همۀ مشکلات مضاعف ما یکشبه حل خواهد شد. یا...هو
۵ نظر:
با سلام, راستش من در همان پست هاشمی بیشتر به عکس نگاه کردم تا خواندن متن و میخواستم فقط بنویسم چه عکس قشنگی , اما گفتم شاید این عکس را خود دلقک یا یک عکاس خبره مونتاژ کرده باشد و مردان کامنت گذار مسخره ام کنند که ببین عقل زنها همه به چشمشان است. هنوز هم برایم باور نکردنی است که دختری جوان چنین با وقار و زیبابااعتماد به نفسی نفس
گیر به یک آخوند پرقدرت وپرسن وسال چشم بدوزد و لابد پاسخ پرسشش را بخواهد. با چنین زنانی آینده ایران روشن است.مرسی که به این عکس و معانی نهفته اش پرداختی همه تبلیغاتت برای هاشمی و عسگراولادی و پهلوی بخشیده شد!
دلقک عزیز دست مریزاد با این آخرین نمایش سیرکی که راه انداختی ، یکی از بهترینهایت بود.
روح و نفسم تازه میشه وقتی زنانی رو میبینم که انسان های واقعی هستند . کاش منِ مرد هم از او یاد میگرفتم و بی لکنت در برابر اربابان قدرت با آرامش سخن میگفتم.
باز هم تشکر برای این آشکار سازی .
وقتی آغاز پستت و توصیفت از آن خانم را خواندم احساس کردم چقدر دلقک بی طرف را که حقیقت را میبیند و تصویر می کند دوست دارم اما وقتی توضیحت را خواندم فهمیدم انتظار بی طرف بودن از شما بیهوده است ... افسوس ... رویای شما که کابوس مردم ایران است هرگز تعبیر نخواهد شد.
لاله و ناشناس عزیز خیلی مرسی و خوشحالم. اما ناشناس عزیزتر که ابتدا خوشحال و در انتها نا امید شده ای از "اصل بد نیکو نگردد" من. حداقل در این پست و راجع به این عکس اظهار نظر شما وارد نیست. چون من راجع به عکسی و خانمی مطلب نوشته ام که خود ان خانم محترم در جبهۀ هاشمی است و دسته جمعی رفته بودند که از هاشمی خواهش کنند برای نجات وطن وارد صحنه شود و خودش را مجدداً کاندیدای ریاست جمهوری بکند. لذا نقض غرض می شد اگر من همۀ ان توصیفات را می نوشتم و در آخرش طبق نظر شما می نوشتم که:
10- ولی با شوربختی تمام این بانوی محترم و خبرنگار که تعریفش را کردم مغزش اندازۀ یک گنجشک هم کار نمی کند و با امید به ترغیب این پدرخواندۀ مافیای روحانیت و فاسد بالفطره برای نجات میهن پشت تریبون رفته است." قبول کن که نمی شد نه! یا...هو
با سلام و احترام و بي ربط به پست
عبور از مرز يك ميليون بازديد بهانه اي شد براي سلامي دوباره به دلقك هميشه پركار و دوست داشتني
پي نوشت - حقيقتا عكس بسيار زيبايي است
ارسال یک نظر