1- خوشحالم که گزارش هایم به محضر شما خوانندگان عزیز و تماشاگران سیرک مستندات تأیید می گیرد. و از جمله این اصرارم که هاشمی رفسنجانی جنسی از دین عرفی دارد و در حال حاضر که نه از تعییرات بنیادی و حقوقی خبری است و نه پیش بینی قابل انجامی از بهبود وضعیت در پیش نزدیک ترین و بهترین گزینه برای ایران کمک به نوعی تغییر در ساختار حقیقی است و از تخت افتادن خامنه ای که چونان اختاپوسی از تحجر بر کشور چنبره زده و اگر دیر جنبیده شود روزهای سیاهی در انتظار میهن عزیزمان!
2- هاشمی رفسنجانی بعد از اینکه خبر بهم خوردن سفرش به رفسنجان از سوی اوباش خامنه ای را تأیید کرد امروز با دو خبر بسیار بسیار مهم در میان اخبار است که اولی را فلاحیان مرتکب شده و دومی را خود هاشمی بیان کرده است.
الف- فلاحیان گفته است که هاشمی می خواست در دورۀ دوم ریاست جمهوریش مرا تعویض کند اما خامنه ای اجازه نداده است. این نشان می دهد که بی خبری هاشمی از درون وزارت اطلاعات بویژه در مورد ماجرای فرج سرکوهی و اتوبوس روشنفکران و ترورهای بیرون و درون مرزی می تواند حقیقت داشته باشد.
ب- اما مورد مهمتر را خود هاشمی در دیدار با تاریخ نویسان شفاهی - پروژه را اوباش خامنه ای متوقف کرده اند فعلاً - گفته است و آن اعترافی است صریح نسبت به اعدام ها و شکنجه ها و مصادره های اول انقلاب. هاشمی صراحتاً اشتباهات و تندروی ها را پذیرفته و نسبت به شفافیت چنین رفتارهایی که چه مقدار آن ذاتی فضای بعد از هر انقلابی است و چه مقدار دیگر بر مبنای خطاهای با سوء نیت عوامل و رهبران انقلاب صورت گرفته موضع اثباتی و مثبت گرفته است.
3- مسأله این نیست که هاشمی قدیس است و خطایی در کارنامه اش نیست. بلکه مهم این است که سیاستمدارجرأت و صداقت نگاه به گذشته را داشته باشد و واقعیت ها را بپذیرد و برای آینده چراغ راه مردم کند و قول عدم تکرار فجایع را متعهد بشود. و مهمتر از همۀ اینها همانطور که بارها گفته ام و در ابتدای این نوشته هم یادآور شدم ایران با وضعیت بسیار وخیم و غیرقابل برگشتی روبرو شده است و باید شرایطی فراهم شود که فعلاً از این شرایط داخلی و خارجی خارج شویم. اینکار بدون شک با خامنه ای غیرممکن شده است و باید همۀ زورمان را بگذاریم پشت پشتیبانی از هاشمی تا او بتواند با حمایت روحانیان خوشفکر و ناراضی خامنه ای را وادار به عقب نشینی و ترک قدرت کند.
4- واقعیت این است که زمینۀ اینکار فراهم است و با هرچه بیشتر شدن رفتارهای مداخله جویانه و اشتباه و خودویرانگر خامنه ای هر روز هم بیشتر خواهد شد. بنظرم می رسد که نزدیکی نیروهای لیبرال خوشفکر به هاشمی؛ و ترتیب ملاقات هایی با بزرگان و نامداران عرصه های تفکر و هنر و فرهنگ با هاشمی می تواند پروژه را در کانال بهتر و سریعتری بیاندازد تا این میوۀ تلخ و گندیدۀ رهبری خامنه ای هرچه سریعتر از شاخۀ تنومند قدرت جدا شده و بزمین بیفتد. البته بخود هاشمی هم فرض است که دامنۀ ملاقات های محدودش را کمی گسترش بدهد و روشنفکران و صاحب نظران مرجع جوانان را بیشتر جلب و جذب کند. بدیهی است که کسانی مثل صادق زیبا کلام می توانند و وظیفه دارند نقش میانجی و مدیریت این جدایی صفوف دوگانۀ "خامنه ای - هاشمی" را تقبل و اجرا کنند. یا...هو
۶ نظر:
البته مسئله این است که ایشان صداقت ندارد. و گرنه خود وی در ارتکاب آن قضایا و بعد در سرپوش گذاشتن به آنها نقش اصلی را داشته است. و او باید از خودش برائت بجوید.
سلام دلقک عزیز، من روی شخصیت آخرتون زیبا کلام دید خوبی ندارم به نظرم شریک دزد و رفیق قافلست مخصوصا با موضع گیریش در رابطه با قتل ستار بهشتی که نومیدانه و منفعلانه بود.
حسام
از طرف های تو یکی که هزاربار صادق تر است. پرونده داری پیش من. بگو در مقایسه با کدام سیاستمدار داخلی و جزیی از بازی ناصادق تر است. طوری کامنت می گذاری که آدم بجای برادر ارزشی تو را رفیق! و برادر مجاهد هم رادیکال تر می بیند. یا...هو
اما ناشناس عزیز ما فقط با مهره های باقی مانده روی میز می توانیم بازی را ادامه بدهیم بکارت های سوخته حتی اگر ده لو خوشگله و آس دل هم تویشان باشد مشغول مباش. یا...هو
با سلام بر دلقک
میدانی چطور یک موسسه یا جمعیت زنده میماند وبقا پیدا میکند با نوسازی وایجاد مهره های جدید مثل ج.ا.اکه از بوزینه مهره ساخت ان هم با هشت سال دوام اما در مقابل مخالفین دنبال همان پرنس با اسب سفید بیاد یا به قول شما کارت های پلاسیده که بدرستی خالق جمهوری ا.ا. برای ایجاد ویترین نگهداشتند ولی بهتر است ما دنبال مهره های باشیم که دولت روی انها اراده ای نداشته باشد دیدید که ستار بهشتی یک شبه از ایت الله بهشتی مشهور تر شد پس بیایم مهره سازی کنیم به مهره سوزی یعنی همان کاری که حاکمان این کشور میخواهند بکنیم در همین سایت ها چنان نوابغی را گاها میتوان دیدکه ده ها بار از رفسنجانی وخاتمی بهترند یادتان باشد که باکری ها وخرازی ها از دل همین ملت بیرون آمدن پس به همین ملت دل ببندیم
man hamishe nazarate shoma ra donbal mikonam, va az inke ba nazariate motadeletan tondravi ra az javanan door mikonid khoshhalam, dar dide besyar mosbatetan nesbat be hashemi be onvane tanha rahkare konooni ba shoma kamelan ham aghide hastam.
سلام بر تبریزی.
من که حرفی ندارم خب. بیایید بسازیم. پیشنهاد شما چیست از چه نابغه ای شروع کنیم چقدر وقت می برد که نابغه ترین را خودمان بشناسیم و چقدر تر طول دارد که بمردم بشناسانیم. بعد که بعد از یک سال نوری موفق شدیم این نابغه را چگونه نفوذ بدهیم بداخل ساختار جمهوری اسلامی یا نه اصلاً یک دفعه بگوییم فرمان صادر کند و مثل امام زمان احمدی نژاد کون فیکون کند. توی وبلاگ نویس ها که من از خودم نابغه تر نمی شناسم مگر اینکه رضا پهلوی را هم بجای شاهزاده وبلاگ نویس حساب کرده باشی. اصلاً بهتر از شاهزادۀ نرم حوی جوان و مداراگر که نداریم و باید نیمچه شناختی هم مردم ازش داشته باشند از سوی پدرش. همین شازده را اگر بجای هاشمی بخواهیم وارد معرکه کنیم چکار کنیم و چندسال و چند قرن منتظر باشیم که یک قطره زندگی در ایران ببارد بگلوی دختر من و پسر تو - اگر خودت دختر و پسر نباشی - من واقعاً حرفی ندارم ولی طرحی بدهید که بشود اجراشدنش را هم با درصد پایین هم شده محتمل دانست. یا...هو
ارسال یک نظر