The Luncheon on the Grass |
1- چه خبر شده است؟ نه از دلقک و آن شور و حال سیرکش خبری هست. و نه از خوانندگانی که نه گله دارند و نه حکایتی و کامنتی. و نه از شکستن روزۀ سکوت جمهوری خامنه ای. جمعه هم گذشت و جیک از امام جمعه ای هم در نیامد به حکایتی که بتوان مطلبی سر انداخت و تماشگران مغموم سیرک را به لبخندی و تلخندی مهمان کرد. این چگونه ایامی است که جز دعوای همیشگی خارج نشینان بر سر "توهین آری توهین نه" یا "روشنفکر دینی یا سکولار؛ مسئله اینست" یا "جمهوری بهتر است یا سلطنت حالا که پیروز شده ایم!" و... الاماشاءالله هیچ مطلب دندان گیری نیست که گره امید و نا امیدمان را بر آن حلقه کنیم. رسم تابستان است و فصل تعطیلات! یا فوتبال و المپیک پیروش و ... البته که بی تأثیر نیست این همه. ولی آخر سیاست که تعطیل بردار نیست چه می شود. بگذارید اول یک تمثیل بیاورم از این سکوت سیاست در داخل تا آنگاه امیدها را بگویم و البته نگرانیم را هم.
2- جمهوری خامنه ای بدلیل مشکلی که دست راست آقا دارد - و مغزش را پوسانده مثل مننژیت - همواره در حال تصادف های کلی و جزیی بوده تا بوده. اما هیچگاه نشده بود که پراید خامنه ای با یک بنز شاخ به شاخ تصادف کند در اتوبان مدرس. بنظر می رسد که این تصادف خرد کننده بوقوع پیوسته بالاخره. در زمان هایی که تصادفات در حد مالیدن بود و چراغ شکستن و سپرکج شدن و چند زخم سطحی در اینجا و آنجای راننده و برخی سرنشینان؛ بالاخره یکی پیدا می شد و جرأت می کرد و جمهوری خامنه ای را بدرمانگاهی و بیمارستانی و تزریقاتی نفتی! می رساند. اما در تصادف اخیر راننده ضربه مغزی شده است و هیچکس اعم از نوکر و کارگزار و امین و خائن و شریعتمداری و مجلس و قضا و قاضی و وزیر و وکیل و پاسدار و 200 کیلو سرلشکر بسیجی دکتر حسن فیروز آبادی حتی جرأت نزدیک شدن به راننده را ندارند. تا چه رسد به رساندن آن به بیمارستان. زیرا که عمل خیر (شکستن سکوت) همان و انداختن قتل راننده و خسارت ماشین و مملکت و ... به گردن کمک کنندۀ بدبخت همان - چنان که افتد و دانی. و دیده ای در تصادفات روزمره در ایران - و این چنین است که جمهوری خامنه ای در همان حال ضربۀ مغزی وسط اتوبان رها شده است و کسی جسارت جیک زدن پیدا نمی کند. حتی به کمک!
3- اگر از این طنز شریعتمداری بگذریم که مرگ احتمالی پادشاه عربستان را جزیی از امدادهای غیبی می داند در هرکه با خامنه ای "در افتاد ور افتاد!" تقریباً همۀ فاکتورهای سیاست روی میز بشدت به ضرر خامنه ای در حال انجام تند و کند است. بشار اسد که بنظر می رسد در حال جایگزین شدن است با گزینه ای هوادار روسیه و نه دوستدار خامنه ای. - این را از این جهت می گویم که پوتین روحیه ای بشدت تزاری دارد و جز به منافع روسیه بهیچ سلام علیکی پایبند نیست. نه از نوع مدویدوف و همۀ سیاستمدارانی که بالاخره دنبال منافع میهن خویشند بلکه گفتم که از نوع مجد و عظمت خواهی تزاریسم روسی که حاضر باشد فرزند خودش را هم بپای روسیه در نقش ابرقدرت سرببرد. خامنه ای که سهل است. لذا اگر غرب و اسرائیل به گزینۀ مشترک با پوتین راضی بشوند. محتمل سوریه بزودی یمنیزه شود از نوع روسی. و اگر بشار اسد با هر ترتیبی هم تعویض شود تنها بازنده اش خامنه ای خواهد بود که تنها متحدش را از دست خواهد داد.
4- تحریم ها شدید و شدیدتر شده و بشدت دارد کار می کند. و تقریباً مطمئنم که جمهوری اسلامی نه تنها نخواهد توانست از پسش بربیاید بلکه همین عامل بزودی دعوای مفصل تر و گسل وحشتناک تری را به اصولگرایان حاکم تحمیل خواهد کرد. زیرا که این گروه نا کارآمد و گندیده در تاریخ منسوخ شده جز به گِرد شیرینی نفت بهم پیوند ندارند - هرچند همه با هم فامیل باشند و به اتحاد ایدئولوژیک ببالند در هنگام تقسیم غنایم - و اگر این شیرینی رخت بربندد همدیگر را خواهند درید. این هم که می گویند تحریم ها فقط بمردم لطمه می زند و حاکمان زخمی برنمی دارند؛ بیشتر یک شعار چپ است تا واقعیت راست. زیرا که اولاً در بین حاکمیت هنوز هم مردانی از جنس مؤمن و روحانی کم نیستند که بر رنج مردم بالاخره برآشوبند بر سیاست گذاران. ضمن اینکه فزونی فشار بر مردم حکومت و کنترل بر آنان را بازهم سخت تر خواهد کرد در جایی که کمترین همبستگی خیرخواهانه هم از جامعۀ "مُثُل خامنه ای" مدت هاست رخت بر بسته است.
5- من قبلاً گفته ام و هنوز به آن پایبند و معتقدم که مطمئنم در ایران جنگ (حملۀ نظامی غرب) اتفاق نخواهد افتاد و اگر کار بیخ پیدا کند خامنه ای چه به زهر نوشیدن داوطلبانه و چه به زهرنوشاندن اجباری؛ رهبری جمهوری اسلامی را ترک خواهد کرد. نگرانی من بیشتر از سوی غرب است و امریکا. و آن اینکه وسط راه فشار را فریز کند در بالاترین سطح ولی به پایان رساندن پروژه را به تأخیر بیاندازد به دلیل ضعف خامنه ای و رفع شدن نسبی تسلیحات هسته ای عنقریب. البته نگرانیم از امریکا بخود امریکا برنمی گردد و سیاستش. بلکه ترسم از نقش اروپا و بویژه بریتانیاست که امریکا را متقاعد کند "ایران در محاصرۀ اقتصادی" را خیلی طولانی کند. و ملت بزحمت جدی بیفتند. این نگرانی که برای اولین بار است می گویم از همان منطق دایی جان ناپلئونی سرچشمه می گیرد. که از قدیم گفته اند در هر حرفی بخشی از حقیقت هم نقش دارد. و یا این ضرب المثل که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! و آن را در مطلب بعدی خواهم شکافت. یا...هو
۴ نظر:
سپاس از تیمسار گرامی. در مورد کامنت گذاشتن. میخواهم خواهش کنم اگر ممکن است ترتیبی بدهید که راحتتر بشود کامنت داد. من بارها کامنت طولانی نوشتم و کلی هم فکر کرده و پاک کرده دوباره نویسی کرده ام اما در پایان با غلط وارد کردن این رمز دو حرفی همه چیز در کسری از ثانیه پاک شده و دیگر از خیرش گذشته ام این اتفاق بارها افتاده . ممنون
دلقک جان مردم واقعا مسخ شدند. نمیدونن چکار کنن. میگن بگذره ببینیم چه میشه. ولی فشار روشون خیلی سنگینی میکنه و تقریبا همه میگن خودشون که دارن مردم بدخت کردن.. همه مخالفند حتی حزب اللهیهای قدیمی هم دیگه صداشون در اومده ولی چه میشه کرد؟
سلام دلقک جان این گزینه جایگزینی بشار اسد با یک هوادار روسیه رو از کجا در اوردی تا اونجا که منطق سیاسی من میگه خود اسد همین الان هم خیلی بیشتر متمایل به روسها هست تا ایران یک دیکتاتور غیر مذهبی که کاملا مواضعی هماهنگ با مسکو اتخاذ میکنه در تقابل با اخوان المسلمین وبقیه اسلامگرایان در منطقه که به شدت علیرغم همه هیاهوهای ظاهری علاقمند به همکاری با امریکا هستن مثال اردغان مثال دیگر محمد مرسی اگر غرب به رهبری امریکا قرار بود این همه هزینه بدهد تا برسد ب ه یک گزینه هودار تزارها خوب همین الان هم جناب اسد حی حاضر در خدمت هستند رژیم روسیه یکی از اخرین باز مانده های جنگ سرد هست که ما اون رو به عنوان ستون فقرات هلال شیعه میخونیم ونقش اون جلوگیری از ترکتازی غربیها در منطقه است که با رفتن صدام این پروسه اغاز شد وامروز امریکائیها به اوردگاه سوریه رسیدن به اخبار کمی دقت کن خبرانتخابات زود هنگام در عراق را بخوان چرا جناب نوری المالکی ناگهان عزم انتخابات کرده اند پاسخ روشنه مشام ایشان خبردار شده که اسد از این مهلکه جان سالم به در نخواهد برد پس تا هنوز اندک نسیمی به پرچم روسها وایشان میوزد باید رجوع کرد به صندئق های رای ببخشید طولانی شد
سلام دلقک جان این گزینه جایگزینی بشار اسد با یک هوادار روسیه رو از کجا در اوردی تا اونجا که منطق سیاسی من میگه خود اسد همین الان هم خیلی بیشتر متمایل به روسها هست تا ایران یک دیکتاتور غیر مذهبی که کاملا مواضعی هماهنگ با مسکو اتخاذ میکنه در تقابل با اخوان المسلمین وبقیه اسلامگرایان در منطقه که به شدت علیرغم همه هیاهوهای ظاهری علاقمند به همکاری با امریکا هستن مثال اردغان مثال دیگر محمد مرسی اگر غرب به رهبری امریکا قرار بود این همه هزینه بدهد تا برسد ب ه یک گزینه هودار تزارها خوب همین الان هم جناب اسد حی حاضر در خدمت هستند رژیم روسیه یکی از اخرین باز مانده های جنگ سرد هست که ما اون رو به عنوان ستون فقرات هلال شیعه میخونیم ونقش اون جلوگیری از ترکتازی غربیها در منطقه است که با رفتن صدام این پروسه اغاز شد وامروز امریکائیها به اوردگاه سوریه رسیدن به اخبار کمی دقت کن خبرانتخابات زود هنگام در عراق را بخوان چرا جناب نوری المالکی ناگهان علاقه نشان میدهند به انتخابات این علاقه از اونجا ناشی میشه که ایشان به درستی فهمیده اد که اسد از این مهلکه جان سالم به در نخواهند برد پس تا اندک نسیمی به پرچم روسیه ایشان میوزد باید دست به کار شد که خیلی گزینه بهتری است در قیاس با فردای رفتن اسد
ارسال یک نظر