۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه

تیغ آختۀ رادان بر گلوی جوانان: وحدت روحانیان در سایۀ وحشت مردمان!

undefined

The Beggars


1- واقعیت این است که در داخل ایران بغیر از همین بسیم آخر زدن سردار رادان در عزم جزم برای بستن فضای تنفس جوانان  و حکم اعدام برای دومین مرتبه در عمر جمهوری اسلامی برای عرق خوران خبر دندان گیری نیست که برای شما بنویسم. البته بموازات نوکر (رادان) ارباب (خامنه ای) هم بدجوری پیله کرده به بستن فضای مطبوعات و اطلاع رسانی که بنظرم شدید ترین سانسور چند سال اخیر است. تا جائیکه دیگر هیچ روزنامه ای جرأت نمی کند کمترین شلتاقی کند در نقد و انتقاد از اوضاع سیاسی و بسیاری از نویسندگان کاملاً محتاط هم مثل دردانه فریدون مجلسی و امثال او که با استعاره و تمثیل هم شده یک تلنگری می زدند هم قلم به انتظار نشسته اند بکنار. تا جایی هم پیش رفته اند که حتی صادق زیبا کلام هم که همیشه آزاد بود برای نوشتن مفری نمی جوید و به هذیان گویی میافتد در پیش بینی رأی انبوه آدم اخته ای مثل محمد رضا عارف در سال 92 ای که در آمدن خود تابستان 92 با ترکیب فعلی جمهوری اسلامی تردید جدی است. و عارف را بگو که از حرف زیبا کلام خوش خوشانش شده و برای اینکه ثابت کند لال نیست بعد از سه سال ماندن در گوشۀ مجمع تشخیص مصلحت رفته به خبرگزاری ایسنا و گفته:  بنظر من "هَمَه با هم باشیم!" - زرشک! - البته که  سانسور مقولۀ طنز را هم کاملاً نابود کرده و تنها طناز باقی مانده در عرصه هم که پوریا عالمی باشد تابلوی در دست تعمیر چسبانده به سر در کاناپه و رفته کارتن خواب شده چند شب گذشته.

2- پس ظاهر قضیه این است که گویا مدار بر وفق مراد خامنه ای تغییر مسیر داده در چرخیدن و او ضمن تهاجم به شکل مدرنیته توسط سگ پاسبان خودش محتوای مدرنیته را هم اخته کرده به خفقان. اما این فقط ظاهر قضیه است و طولی نخواهد کشید که زخم هولناک ناکارآمدی از داخل و فشار از خارج کک را بر خواهد گردان به تنبان خامنه ای و شرکاء و مجدداً شروع به گاز گرفتن همدیگر خواهند کرد که زنگولۀ شکست استراتژی را بگردن همدیگر ببندند. اما علت بوجود آمدن این سکوت همه جانبه در عربده  کشی های نیروی انتظامی به دلایلی است:

الف- به این خاطر که سوژه (احمدی نژاد) بدجوری مرده است و دیگر نه در داخل و نه در خارج کسی پهن هم بارش نمی کند. و وقتی سوژۀ اصلی به این فلاکت بیفتد که فقط نقش مترسک سرجالیز را پیدا کند و دیگر هیچ. آن دیگران هم از آقا! گرفته تا نوکر ترجیح می دهند با دم شیر (وضعیت بشدت بحرانی رژیم هماره بحران زده) بازی نکنند تا انگشت اتهام "تفرقه افکنی" بنام شان نرود بر روی آنتن دخمه ها و منبرها و تریبون های جدید و قدیم.

ب- خامنه ای فرصت را غنیمت شمرده تا با رها کردن قلادۀ رادان به برکندن مظاهر مدرنیته بتواند هم تنها خواستۀ از ته دل و محبوب روحانیان مرجع و ارشد دینی از یک سو و ناراضیان و شاکیان سیاسی تازه قدرت گرفته در برابرش (علی مطهری و علی لاریجانی) از طرف دیگر را جامۀ عمل بپوشاند و هم روابطش را تلطیف کند با رقیبان از سوی دیگر. این را از این جهت هم می گویم در مورد مطهری که او امروز - بلاوجه - واکنش مثبت نشان داده به بگیر ببند ها به بهانۀ کوبیدن مشایی. و معلوم کرده که به قول شما از کوزه برون همان تراود که در اوست. البته موضع گیریش مستقیم نبوده و هنوز فرصت خفه خون گرفتن را دارد در موضوعی (حجاب و زن) که هر کودنی هم می داند سرانجامی و نفعی و حاصلی نخواهد داشت. 

پ- ماه رمضان در پیش است و حاکمان نالایق انتظار دارند که حداقل یکماه از 9 ماه باقی مانده از بحرانرا به ایمان رقیق شدۀ توده در این ماه و آرامش سنتی این ماه عبادت از سر بگذرانند. لذا در حالیکه تقریباً همۀ سلاح ها و شعارهای زنگ زده شان بویژه در مورد تولید و فروش و قیمت نفت با شکست مفتضحی روبرو شده است بتوانند در سکوت مرگبار مستولی بر ارکان و اجزاء نظام راه برون رفتی پیدا کنند از فاجعه ای که با پائیز از راه خواهد رسید. مهمترین بخش فاجعۀ پائیز هم اقتصادی است به دلیل کمبود ارز و در آمد نفت. که بخشی از آن هم در شدت گرفتن موج پنجم مهاجران است که چه بدلیل ترس از جنگ احتمالی و چه بعلت وحشتی که رادان و عواملش بجان خانم ها و دختران - عامل اصلی و محرک بیش از 80 درصد مهاجرت های اجتماعی تا کنون که خود این مهاجران اجتماعی هم 80 درصد کل مهاجران ایرانی را شامل می شوند - انداخته اند شروع خواهد شد و این یعنی رفتن ثروت ثروتمندان به بازار ارز در دو سه ماه پیش رو و ارز را بجایی خواهد رساند که 2000 تومان فعلی یک رؤیا بشود برای ایرانیان!

3- و نهایت اینکه همۀ این نقشۀ خامنه ای و شرکا به کندن قبری ماننده است برای دفن مدرنیته (زندگی مردم = خود مردم) که در نهایت به مدفن خودشان تبدیل خواهد شد. مطمئنم. و علاقه مندم آنرا در تمثیل دستکاری شده ای از داستان "فیل در تاریکی" مولانا بنویسم در پست بعدی! یا...هو 

هیچ نظری موجود نیست: