خیلی زیاد حالم گرفته است این روزها از شلیک مستقیم خامنه ای بمغز "عنصر رهایی" نهایی ایران (بازگشت مدرنیتۀ شکلی). زیرا که شما می دانید وبلاگ نویسیم جز برای تبلیغ همین ایدۀ شکل گرایی مدرن نبود و نیست از روز اول. این روزها که رادان قلاده پاره کرده و در موافقت تام و مشتاق همۀ روحانیت سنتی؛ سکوت زجر آور همۀ اصلاح طلبان مذهبی داخلی و خارجی از خاتمی تا گنجی؛ و انفعال همۀ مدعیان براندازی پرمدعا - که خودشان هم نمی دانند چه می خواهند - دارد طبقۀ متوسط را تکه پاره می کند از تهران تا رامسر! و علاوه بر مزاحمت کوتاه مدت؛ موج آوارگی پنجم را تشویق و ترغیب می کند و سرمایه های مانده در وطن را روانۀ بازار ارز و طلا می کند برای خارج شدن از کشور و در همان حال می خواهند علت واکنش منفی بورس را شناسایی کنند کارشناسان - حماقت تا کجا! - دستم نمی رود برای باز هم نوشتن از بدیهیات عقلی که مکرر در مکرر نوشته ام و معرفی کرده ام. پس "کراوات" را گذاشتم از تیرماه سال 89 که مجدداً یادمان باشد که "گیر اصلی" در کجاست و چه حیف که احمدی نژاد بیشتر احمقی نژاد بود و شد و نتوانست نام نیکی را که در یک قدمی اش بود در آن سال تصاحب کند. و به ورطۀ بلاهتش بازگشت و بی خاصیت شد مثل همۀ مردان قبل از خود!
1- دکتر احمدی نژاد با
نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه ها حرف زده است. البته که من هم از موعود
گرایی افراطی احمدی نژاد و یاران شدیداً بیمناک هستم. ولی نه اینقدر زیاد که
به دامن بلاتکلیف آدم های بلاتصمیم و"یا دروغگو و یا بی اراده"ی مدعی اصلاح
طلبی مذهبی بیاویزم. چیزی که در سخنان امروز احمدی نژاد و برای آیندۀ ایران
مهم است: "مجوز صادره برای تنوع در پوشش و آرایش است".
2- بارها
و بارها و بارها گفته ام که تنها سلاح مؤثر برای بیرون رفتن از "گیرافتادگی"
سی و چندساله حاکمان پیشا تاریخ روحانی؛ تولید انبوه شادی و هنر و زیبایی
و... هیجان و زندگی است. و این کارخانه یک کارخانۀ شکلی و فرمال است قبل از
اینکه به محتوا وارد شود. بعبارت دقیق تر اصلاح در جامعۀ امروز ایران تنها
از دست تغییرات و اصلاحات شکلی ساخته است و نه با کله های باد کردۀ چپ های
ارتدکس دیروز از انواع تئوری های محتوایی. والبته قرن هجدهمی.
3- همۀ
نطق مفصل آقای رییس جمهور دو نکتۀ کلیدی برای ما دارد: یکم اینکه در مقابل
فشارهای بدون عقبۀ "ارادۀ مصمم احمدی نژاد" در مورد حجاب و پوشش موقر و مطا بق
هنجارغالب انتخابی خودمان کوتاه نیاییم.، و مطمئن باشیم که می توانیم روی
قدرت حمایت احمدی نژاد از ایده هایش حساب کنیم. و دوم اینکه: احمدی نژاد یک
پالس بسیار بسیار مهم و تأثیر گذاری را در مورد آقایان فرستاده اند. و آن واژۀ
کلیدی "کراوات"
است. اوتلویحاً هم پوشیدن کراوات را آزاد دانسته و هم بطور نامحسوس از
جوانان خواسته است که کراوات بپوشند تا او دست پرتری در مبارزه اش با تحجر
کثیف تر روحانیان داشته باشد.
4- من اما در مورد کراوات بسیار حساس
بوده ام و بارها از آن نوشته و گفته ام. درهمین پنجره هم در یکی از نوشته های
باز نشر شده ام اشاره ای به آن داشته ام که عصاره اش این است: "خدا لعنت
کند ابوالحسن بنی صدر را که اول انقلاب آمد در تلویزیون و گفت کراوات نه
تنها پوشش زیبایی نیست بلکه نوعی اسراف در مصرف پارچه! هم است. و کراوات را
از یقۀ روشن فکران و دانشگاهیان برداشت و باعث شد که دانشگاهیان از ریخت
بیفتند و این از ریخت افتادگی شکلی بفاصلۀ کمی جایش را به از ریخت افتادگی
محتوایی داد و لذا جامعۀ مدرن از ریخت افتاده در چنگ جامعۀ سنتی با ریخت
کامل(لباس روحانیت که آسیبی ندید از ممنوعیت تابوی کراوات) قافیه را باخت
و شد آنچه باید می شد و تا امروز که اصلاً یاد همه رفته است که چطور یک مشت
روحانی عقب افتاده توانستند مقدرات یک کشور با بیشترین مدنیت مدرن در بین
همپالکیها را قبضه کنند و...غصه ها دارد این قصه..."
5- لذاست
که ما از این پالس مبارک فرستاده شده توسط احمدی نژاد بهترین و بیشترین
استفاده را بکنیم و در هر موقعیتی هستیم این موضوع را تبلیغ کنیم که جوانان-
بویژه دانشجویان در ابتدای امر، پوشیدن کراوات را برای رفتن به دانشگاه مد
کنند و از عدم ممنوعیت قانونی آن و از حمایت رییس جمهور هزینه کنند. چرا که
مجدداً و برای همیشه و مثل همیشه تأکید می کنم که جز از راه ِ اول کمی
لیبرالیسم وآزادی های اجتماعی مدرن و برگشتن شادی به جامعه هیچ راه حل دومی
برای خروج ایران از بن بست دین متصلب نیست.
6- و ما منصف باشیم
و یادمان نرود که همین جنبش سبز! حاصل ِ آن یک هفته جشن های خیابانی بی
نظیر خرداد 88 بود؛ که خود آن جشن ها - هم بوجود آمدنش و هم مجوز انجامش-
محصول ریاست جمهوری احمدی نژاد باید محسوب شود. و الا محمد خاتمی یک جامعۀ
پرشور و با بیشترین طبقۀ متوسط را تحویل گرفت و یک جامعۀ ورشکسته و سرحورده
و وامانده را در سال 84 تحویل داد - ناراحت نشوید. باید راجع به سرنوشت
ایرانیان بی رحم باشیم. بحث ما اولاً مطلق نیست. ثانیاً درمورد صرف انسان
به ماهوانسان نیست. ماداریم ازسیاستمدار و نتیجه هایش ونه اندیشمند و انگیزه
هایش صحبت می کنیم.- یا...هو
۳ نظر:
بابا بیخیال عمو
اصلا خیلی خزو خیله امروزه یک
دوم اینکه الان تیشرت میپوشی حراست چوب تو آستینت میکنه
کراوات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و مایی که من دور و برم میبینم چند وقتی هست که دست از جان این وطن سرطان زده شسنه است.
بالاخره یک روز باید باور کنیم که این مریض، دیگر از بستر بیماری خود بلند نخواهد شد.
پس بیایید با هم فاتحهای نثار روح در حال احتضارش کنیم و بیش از این تن خستهاش را نیازاریم تا آخرین سالهای عمر - یک روز - شریفش را سپری کند...
انا لله و انا الیه راجعون
حکومت آخوندی جز سرکوب چیزی برای عرضه ندارد چرا که برای سئوالات بیشماری که در اذهان بیدار مردم نقش بسته است پاسخ منطقی و اصولی نداشته و ندارد هر گرایشی چه بصورت ظاهری و چه بصورت باطنی به کشورهای مدرن را نمی پذیرد چرا که در این صورت جایی برای عرضه خود پیدا نمی کند و با فشارهای روز افزون برای کنار رفتن از عرصه سیاست و حکومت مواجه خواهد شد و چون این را نمی خواهد بنابراین با نمادهای مدرنیته و رنگ و بوی پیشرفت بهر صورتی مخالفت می کند مردم عوام هم با ساده نگری حکومت را به ادامه ی این رویه ترغیب کرده و می کنند و کی باشد آن روزی که همین مردم عوام از خواب خرگوشی بیدار شوند و ببینند چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است.
حضور اصغر فرهادی در جشنواره های سینمایی و فتح اسکار و همینطور لیلا حاتمی و امثالهم که در هنر و اقعا چیزی برای عرضه داشتند باعث شد امثال سلحشور که از هنر فقط نامش را یدک می کشند بر آشفته شوند از آن سو بفاصله ی کمی صدای کارگر نامی که مسئولیتی در نیروی انتظامی دارد در آمد و از پوشش هنرمندان علی الخصوص لیلا حاتمی گله کرد این نشان دهنده ی این است چنین هنرمندانی چگونه می توانند ترس و لرز بر جان حکومت بیندازند که بلافاصله نیروی انتظامی را به جمع آوری کراوات مجبور کند حال تجسم کنید استفاده از کراوات فراگیر شود در چنین صورتی یک اعتراض مدنی مدرن شکل می گیرد که آلارم های خطر را به حکومت ارسال می کند و در شرایط فشارهای اقتصادی و تورم ، که کشور تبدیل به یک بشکه باروت شده است یک جرقه آن را به انفجار می کشاند و قطعا چنین انفجاری ریشه ی هر چیزی را از بن نکند ریشه ی تحجر را خواهد خشکاند.
ارسال یک نظر