The Forge |
1- در حالی که همه در سکوت رادیویی هستند در این اوضاعی که هیچکس حاضر نیست خودش را شریک زنگولۀ گردن خامنه ای بکند در استراتژی شکست خورده اش؛ چند ناله اما از طیف های مختلف شنیده شده است بی ربط به سیاست روز. می خواهم با عرض معذرت از شما آن "ناله" را به "چس ناله" ترفیع بدهم قبل از شرح مطلب:
الف - اولین ناله مربوط است به مصطفی تاج زادۀ عزیز که بمناسبت سالگشت 22 خرداد با کمی هزم و احتیاط و مؤدب خامنه ای را مورد پرسش قرار داده است نسبت به مسئولیتی که راجع به وقایع بعد از انتخابات 88 داشته است. و بدون اینکه با قطعیت و جزمیتی حرف بزند؛ برخی ان قلت ها را آورده است و از خامنه ای پاسخ خواسته بدون اینکه داوری قطعی بکند که هر آنچه در 23 سال گذشته بر این سرزمین نفرین شده رفته جز یک نام و فقط یک نام بیشتر مسئولش نبوده بنام خامنه ای. البته تاج زادۀ عزیز جسور ترین و رادیکال ترین عنصر معروف به اصلاح طلبان مذهبی است که قبل از این هم با احتیاط به پروپای خامنه ای پیچیده بود. و الا دیگر اعضای این قبیله که در رإسشان محمد خاتمی باشد تا کنون حتی به تلویح مستقیم هم خامنه ای را مقصر اوضاع بشدت بحرانی امروز کشور در همۀ زمینه ها از سیاست داخلی گرفته تا سیاست خارجی و از اقتصاد گرفته تا اجتماع و از فرهنگ گرفته تا هنر و .... به انگشت نگرفته اند.
ب- در سوی دیگر اما بازهم عبدالله نوری بمیدان آمده و ضمن تکرار مکررات خسته کننده این نکته یادش نرفته که بگوید اصلاح طلبان مذهبی باید مرز خود را با براندازان هم مشخص کنند و هم حفظ. او نیز البته کاری به این نداشته است که بگوید برانداز یعنی چه و منظورش از براندازان چه کسانی هستند و چه جایگاهی دارند. مشکل او هم مثل همۀ اصلاح طلبان مذهبی همین است که نمی خواهد اول جمهوری اسلامی بمثابه یک حکومت را از رهبر آن خامنه ای جدا کند و آنوقت ببیند که اصلاً براندازی می ماند که او خواهان نابودی شان است. مگر هر کس بساز خامنه ای نرقصد برانداز حکومت جمهوری اسلامی است. پس تکلیف اصل قانون اساسی چه می شود که می گوید اگر رهبر از یکی از صفات مندرج در قانون اساسی فارغ شود خود بخود عزل است و باید سقوط کند. این آقایان بهتر است ابتدا مشخص کنند که خودشان که برانداز هم نیستند و پیرو خمینی هم هستند و فعلاً هم از چرخۀ قدرت حذف شده اند و طبق اعتراف خودشان منتقد وضع موجود هم هستند؛ انتقادشان به چه کسی در حاکمیت فعلی است. و اگر وضع موجود حاصل بی تدبیری و عدم عدالت خامنه ای نیست پس مسئول آن کیست و اصلاح طلبان از چه کسی می خواهند قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کند. اگر روزی بعید - نزدیک به محال - عبدالله نوری و خاتمی و خوئینی ها و آخوندهای چپ دیروز توانستند بین جمهوری اسلامی بعنوان حکومت و خامنه ای بعنوان حاکم بالفعل (مستحق سقوط و عزل قانونی) خط فارق بکشند؛ ما هم قول می دهیم که براندازان را تا پشت کوه قاف تعقیب کنیم و دمار از روزگارشان در بیاوریم. و آیا اگر موضوع بی کفایتی رهبری 23 سالۀ خامنه ای - با تمرکز همۀ مخالفان و در رأس شان اصلاح طلبان مذهبی - با عزل قانونی او مرتفع گردد اصولاً براندازی می ماند که هرکسی از راه نرسیده یک لگد هم به آنان می زند قبل از پرداختن به نقش ام الفساد مدیریت وتدبیر: خامنه ای.
پ- در سوی سوم اما دیدم که امیر محبیان سرمقاله ای نوشته برای روزنامۀ رسالت و آنجا این موضوع را مطرح کرده که چرا از 6 رییس جمهور کوتاه و دراز تاکنون جمهوری اسلامی بغیر از خامنه ای کسی سر بسلامت نبرده از سیاست. در حالیکه همه جا رسم است که برگزیدگان جمهور پس از فراغت از مأموریت و مسئولیت و ریاست قدر می بینند و در صدر می نشینند و سرمایه های بدون جایگزین ملت شان بحساب آورده می شوند. البته محبیان قصد طرح مسئله دارد و خواست آسیب شناسی. در حالیکه خودش پاسخ خودش را هم داده است در لایۀ زیرین مقاله با معرفی خامنه ای بعنوان تنها رییس جمهور جان بدر برده از بدنامی و رسوایی. زیرا که بنی صدر تنها رییس جمهور قدر ندیده در دوران خمینی بود که آن هم توطئۀ حزب جمهوری اسلامی و مربع روحانیان قدرت طلب و با سماجت خاص خامنه ای بود بر کناری اش علیرغم مقاومت آیت الله خمینی. و الا رجایی که یک ماه بیشتر رییس جمهور نبود و کشته شد. در حالیکه هر سه رییس جمهور بعدی دورۀ رهبری خامنه ای هیچکدام جان سالم بدر نبردند از توطئۀ رهبری خامنه ای. ناله های امیر محبیان و رسالت از این جهت مهم است که حداقل اینان دارند راه های غیر مستقیمی پیدا می کنند در ایجاد شک و شبهه در تدبیر خامنه ای. و الا به اصلاح طلبان اگر باشد هنوز هم اجرای بدون تنازل قانون اساسی را می خواهند از رهبری که خودش مسبب همۀ بی قانونی است.
2- و سخن آخر اینکه اگر همۀ منتقدان و مخالفان وضع موجود در داخل و خارج ایران متمرکز نشوند بر یک هدف مشخص بنام "برکناری خامنه ای" - قبل از شعار سقوط جمهوری اسلامی - تنها کاری که خواهند توانست کرد تداوم دادن به رهبری خامنه ایست و ویرانی بیشتر وطن. زیرا که نه لقلقۀ زبان اپوزیسیون سی ساله در براندازی جمهوری اسلامی اُسّ و اساسی داشته و دارد و طرح و نقشه ای. و نه سرگردانی خیل جوانانی که تحت عناوین مختلف سبز و غیر سبز بعد از انقلاب گسیل شده اند بغربت که حتی خودشان هم نمی دانند که دارند با چه و برای که و له و علیه کدام سیاستمدار مشخص مبارزه می کنند. تا جائیکه هنوز از گماشتگان خود مدعی جنبش سبز در خارج ما یک خط اعلامیه ندیده ایم بر علیه شخص خامنه ای. اما مرتب می گویند با سکوت به پارک بروید و در خیابان که راه می روید حرف نزنید که داریم مبارزه می کنیم با که و چه اش هم معلوم نیست. فاعتبرو یا اولی الالباب! یا...هو
بعد از تحریر: نظر من راجع به اوضاع در پیش کاملاً مثبت و بنفع ایرانیان تغییر خواه است و همانطور که اول مقاله هم گفتم همه زهره ترک هستند از کمترین حرفی در این روزها که زمین و آسمان علیه بی تدبیری خامنه ای بسیج شده اند و بدون هیاهو ولی پرزور دارند کارشان را می کنند. چه در مسکو پیش رو باشد و چه در گرانی به حلقوم شریعتمداری رسیده و چه در گازهایی که احمدی مقدم و رادان از جوانان مدرن می گیرند در زور سربالایی خرابی ها که یابوها به گوز گوز افتاده اند!
۱۵ نظر:
امروز داشتم ضبط ماشین رو خاموش میکردم و پیاده میشدم که از سی دی رفت رو رادیو.شنیدم یه آخوندی داره از عشق و عاشقی حرف می زنه و اینکه هر چه نیاز عاشق بیشتر میشه رابطه اش با معشوق عمیقتر میشه و ... جوری که یه لحظه فکر کردم شاید این یارو الهی قمشه ای باشه که داره ادای آخوندها رو درمیاره. دیدم نه بابا کلفت تر از این حرفاس . (حنجره و صداش رو میگم البته الباقی غیر قابل رویت بود .) بعدش در راستای فرمایشات گهربار قبلیش ادامه داد که قال فلانی :"من فقر رو بر ثروت و مرض رو بر سلامتی ترجیح میدم چون در نداری و بیماری بیشتر به خدا نزدیک میشم و..." دیگه نفهمیدم حرفش تموم شد یا داشت ادامه میداد که سویچ رو کشیدم و زدم بیرون. از شما چه پنهون در همون مدت کوتاه همچی یه نمه حالت مستی و نشئگی گویا بهم دست داده بود . چه میکشن این عوام از دست این علمای اسلام. دو قدم پایین تر گویا جلسه ی روضه ای برپا بود.پیرزنی به عربی تلاوت مینمود و باقی تکرار میکردند . رد شدیم برویم پی کارمون در حالی که با خود غور می نمودیم :چرا که نه! حالا که علما بر خر مراد سوارند و عوام الناس هم رقیق القلب ،دیگر ابوذر و خوارج و شمشیر و خون و ... شاید زیاد خریدار نیابد و دکان علمای مزبور بازارش کساد شود زبانم لال. برگشتنی دخترخانومی که جلوی من بود و روپوش سبز نازکش مایل نبود کمرش را به پایان برساند سر کوچه ی تنگی به جوان مذکر منتظری پیوست و خندان و مالان به سمت من برگشتند. با چشم خودم به نفوذ علما ایمان آوردم و به روح پر فتوحشان صلوات نه چندان بلندی فرستادم.باشد که رستگار شویم.
کاملا موافقم.شکستن ساختار در اولویت نیست، اما خامنه ای بی تردید باید برود.
سلام دلقک عزیز
در این بین جسارت وشهامت قدیانی بسی بیش از مصطفی بوده و این بیانگر آن است که حتی در بین اسهال طلبها هم هستند جناح هایی که واقعیت حضور مردم را درک کرده اند و منافع بلندمدت ملی را خرج منافع حزبی نکرده اند:
************************************
"کدام ناظر منصفی است که به ولایت فقیه بنگرد و ان را با سلطنت فقیه یکی نپندارد؟
کیست که اندکی از تاریخ این مملکت آگاهی داشته باشد و در یک کلام علی خامنه ای را در همان جایگاهی نبیند که ناصرالدین شاه البته بدون پاره ای اختیارات فقهی و شرعی قرار داشت و حکمرانی می کرد".
********************************
البته که منظورم از طرح این موضوع مناقشه در خصوص این وآن فرد نیست بلکه اظهار امیدواری از این است که هرچه زودتر نخبگان(؟!) این قوم به این جمع بندی برسند که باوجود خامنه ای در راس هرم قدرت سرانجامی جز سقوط برای جمهوری نکبت وجودندارد.
دلقک جان،مملکتی داریم:
۱) از نخستین مراکز تمدن در جهان هستیم و اولین شکل حکومت به معنای امروزی آنرا داشته ایم.
۲) مهد فرهنگ و هنر در بسیاری از ادوار تاریخ بوده ایم.
۳) میانگین هوشی افراد جامعه ما بالاتر از میانگین هوشی در دنیاست .
۴) نخبه سیاسی تا دلت بخواهد داریم.
۵)به جرأت میتوان گفت که کمتر ملتی را میتوان یافت که مثل ما ملّت، اطلاعات عمومی خوبی داشته باشند و از همه چیز سر دراورند.
حالا به قول تو یه نفر پیدا شده که ۲۳ ساله همه این ملّت رو گروگان گرفته و حالا هم داره اونارو با خودش میکشه به چاهی که همه میدونن جای خطرناکیه و از هیچکس هم صدایی در نمیاد.
دلقک دقت کن یه جای این معادله با بقیش نمیخونه،۲ تا حالت هم بیشتر نداره این تناقض:
الف)این آقا بیشتر از اونی که ما فکر میکنیم طرفدار داره تو مملکت و اکثریت با ایشون هستند و ما در فضای مجازی شده ایم دون کیشوتی برای خودمان .
ب)مردم ما اون چیزی نیستن که در بندهای ۱ تا ۵ از آنها میگویند و بّر عکس ملتی هستیم بی مسئولیت، منفعل، نان به نرخ روز خور و توسری خور که عاشق حاکمان مستبد هستیم و ترس دستمایه اصلی شخصیت ماست.
قصد توهین به تودههای تو را ندارم ولی قبل از دیدن اشکالات حریف بهتر است که نگاهی به خود بیندازیم، شاید ما داریم سرنا را از سر گشادش میدمیم.حقیقت این است که این آقا دارد دودستی مملکت را به سمت نابودی میبرد و اگر فراخوان بدهد ، باز هم همه علیرغم میل باطنیشان!!!! میروند راهپیمایی به خاطر ....
یک جای کار اشکال دارد دلقک، این بد گفتن از خامنهای را زیاد کش نده، برو یه کم ریشه اشکالات ملّت رو بازبینی کن .
مخلص شما
ارسلان
دلقک عزیز، مدتیست سیرک را به روال همیشه نمیگردنی؟ ما شرقیها زود دلواپس میشویم، بگو که این بار هم بی دلیل است و همه چیز روی براه :)
درود دلقک !
من با ارسلان موافقم خصوصا گزینه ی "ب" رو کاملا موافقم.
استاد عزيزم سلام،
عرض ارادت قربان سلامت باشيد به يادتان هستيم و هرروز با شما آغاز ميكنيم . منتظرتان هستيم.
دلقک عزیز من یکی از خواننده های خاموش وبلاگتم سکوت رو شکستم چون از سکوتت دلتنگم خوبی؟؟
میبینیم که دلقک فتنه بریده و ریده
چی شد آغا چسبوندی
خ... داری منتشر کن
تیمسار عزیز. همچنان منتظر تحلیلها و نوشته های گرانسگ شما هستیم. با سپاس. از نیوزیلند
دوستت دارم.
استاد مدتيست كه در حسرت تحليل هاي شماييم.
اميدوارم كه مشكلي پيش نيامده باشد و بزودي برگرديد به كوري چشم مزدوران حكومت فاسد ج ا
عزت زياد
....در زور سربالایی خرابی ها که یابوها به گوز گوز افتاده اند!
سرت سبزودلت آباد ،رفیق بنویس تابدانیم امیدزنده است ماهم به امیدزنده ایم
این فقط منطق جمهوری اسلامیست که در بن بست خرافه ،تعصب وجهالت از واژه هایی در قدوقامت ،لیاقت خویش استفاده مینماید،عزیزدل ما تورابه عقل دوست میداریم زبس که در این وادی خاک بی عقلی وسفاهت پراکندند سلامتیت فقط باعث دل نگرانی ماست،مارا بی خبرمگذار
ارسال یک نظر