1- امروز جمعه بود. روزتعطیل آخرهفتۀ ایران وروز آخرکاری درغرب. من هم بخودم اجازه دادم که یک پست بگذارم بدون متن، یک پست دوم بدون تیتر وپست سوم درشرح متن پست دوم وسه گانه ام تمام بشود.
فرهاد توحیدی را می شناسید یانه خیلی ها. یکی ازفیلم نامه نویسان برجستۀ امروزسینمای ایران است. وقتی استادم بود توی کلاس فیلم نامه نویسی به نوشته های "همین جوری"م با تحسین می گفت "شطحیات مدرن"!
خب آره اولین قدم برای کامیابی درهرکاری خودخواهی منجربه اعتمادبنفس است که زحمت زیاد لازم دارد.
2- همۀ آدم ها کارها واعمالی انجام می دهند همین جوری. این کارهمین جوری مهمترین کار هرانسانی درزندگیش است، بنظرم. چون تنها کاری است که آدم مجبورنیست ازخودش توضیح بخواهد. آدم هایی هم هستند که انجام کار همین جوری را مهمل می دانند. بنابراین هیچگاه حاضر نمی شوند به کارهای مهمل شان اعتراف کنند. اینان بشدت عقل گرا، منطقی، جدی ولاجرم مفید اندیش هستند. این قبیل آدم ها که درهرزمان ومکان وموقعیتی هم باشند مربوط به دنیای دیروزند وغیرقابل تحمل ترین انسان های روی زمین.
ووای بحال آدم های درجه اول مرتبط با اینان مثل همسر وفرزندان.- شاید هم باید می نوشتم همسران وفرزندان برای آدم هایی که با جدیت عشق بازی می کنند-
3- این کار همین جوری ویژۀ فردیت انسان است وهیچ گروه ودسته وقبیله وقوم وجمعیت وجماعت واجتماع وملتی؛ وهیچ گاه کار وعمل همین جوری انجام نمی دهند.
این واقعیت ازاین نظرهم مهم است که اولاً حرف کسانی را که می گویند ما همین جوری انقلاب کردیم ومرتب مارا می ترسانند که مبادا انقلاب کنید که اول باید بحث کنید که بعدازانقلاب چه می شود! را بگذاریم درکوزه وآبش را بخورند- آره می شود مابگذاریم درکوزه ولی خودشان آبش رابخورند. آخرآبش مثل آب تهران نیترات زیاد دارد-
چون که میلیونها بار هزاران نفر گفته اند که انقلاب شدنی است ونه کردنی. وآن هم وقتی اتفاق میفتد که عوامل متعددی که ماخیلی هم فهرستش را نداریم دریک تقارن تصادف زمانی بهمدیگر گره بخورند وباعٍث ایجاد پتانسیل خیزش عمومی شوند. البته بعدازفراهم آمدن این پتانسیل وآمادگی بالفعل شدن آن باید- واین باید مادرهمۀ باید هاست- رژیم مستقراراده سرکوب نداشته باشد بهردلیل( ضعف یا ملاحظات بین المللی یا انسانی و...). پس انقلاب که فاعل ندارد تابشود گفت عمل همین جوری. انقلاب خودش فاعل است برروی جامعه ای که آن شرایط وِیژه وتصافی را داشته باشد.
4-پرواضح است که اصلاحات هم ازکارهای همین جوری نیست تا بگوییم پس جمع ها هم می توانند کارهمین جوری بکنند. اصلاحات کاری بسیار منضبط، فکرشده، برنامه ریزی شده، به محک های مختلف زده شده، مشورت شده و...است؛ که نیازمند رهبران زمینی وپیروان صمیمی است، والا بارهبران عارفانه وپیروان عاشقانه؛ فقط انقلاب شدنی است که یک بارشد ودیگرهیچ!
مخلص کلام اینکه کارهمین جوری بهنرین کار انسان است ولی متأسفانه یا خوشبختانه درجمع ها اتفاق نمی افتد.
5- یک سلام همین جوری. یک هدیۀ همین جوری. یک گل همین جوری. یک خندۀ همین جوری. یک بوسۀ همین جوری. یک دوستت دارم همین جوری. یک نامۀ همین جوری، یک شگفتی همین جوری و...یک "انقلاب همین جوری"(زیستن را دلپذیرتر کردن درلحظه) برای خودمان: ما آدم ها. یا...هو
۱ نظر:
یک خیلی خیلی زیبا بود همینجوری و دست و قلم گلت درد نکند همینجوری تر، مهربان!
ارسال یک نظر