۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

دلقک مؤدب!




1- ازاینکه قدم رنجه می فرمایید وبا انگشتان مهربانتان سیرک غمگین مرا کلیک می کنید وبرای سخنرانی های کمی از سر وکمی ازته دلقک وقت می گذارید برای شنیدن ودیدن وخواندن قربان همه تان بروم. خوب کاری می کنید بین این همه دانستنی های خودتان به دلواپسی های من هم گوش می کنید.


2- پریروز متوجه شدم که یکی دوسه نفر ازشما مرا برده اید روی آنتن بالاترین؛ خب خیلی خوشحال شدم وخیلی زیاد سپاسگزارم برای زحمتی که کشیدید ومی کشید با این وبلاگ دربرهوت هرگونه کلیک های آسان من نسل فرسوده. بازهم پشت کیبورد می ایستم به احترام؛ وبرای تشکر دست-کف- می زنم بافتخارتان با افتخار!


3- خب کار نوشتن بدون بازخورد (فید بک) کار هم مشکلی است وهم ممکن است هرزبرود وبه بیهودگی برسد. ولی من چون بادلم می نویسم؛ لذا می توانم باقلبم هم گواهی ازشما بگیرم که عدم واکنش تان از بی تفاوتی وبی توجهی تان نیست؛ وممکن است وسواس ناشناخته بودن مرا دارید وچرا پشت ماسک. یا مثلاً حرف هایش نمی تواند اینقدر جدی باشد که بمجادله یا مبادله یا مداهنه نیاز باشد؛ وازاین قبیل وبسیاری که وقت بیشترازیک "چه خبر است" ندارید درکلنجاربامسئولیت های کاروزندگی. البته که از آنانی که مرا راهنمایی هم می کنند- بااینکه گوش نمی کنم!- ولی سپاسگزارم.


4- ازروزشنبه بمدت چهارروز میهمان خواهم داشت وممکن است فرصت نوشتن هرروزه نداشته باشم. ولی قبل ازآن دومطلب مهم خواهم نوشت وبمحضرتان پست خواهم کرد. گفتم که بیایم وتشکربکنم ازبازدید تان وقول بدهم که حتی یک "و" بیهوده هم ننویسم دروبگاهم دانسته. ومتعهد باشم که تمام نوشته هایم را با هر تلخی وعبوسی وجدیتی هم که باشند درواقعیت بیرونی، طوری بیارایم که روح بزرگ شما را خراش ندهد وهیچگاه بدون لبخند ازهرجنس نوشته هایم فارغ نشوید. آمین. یا...هو

ویادم رفت، گاهی بی ادبی های ادیبم را ببخشید.


هیچ نظری موجود نیست: