1- مراجعه کنندگان به کلبۀ مجازی دلقک خبردارندازمیزان ارادت زیادم به محمد نوری زاد. وهمچنین متوجه شده اند که اگر خبری ازاوبشنوم آب دردستم باشد زمین می گذارم وتمام حواسم می رود به سمت صدایی که از محمد نوریزاد خبر می دهد. برخی دلایل این ارادت بی پایانم به نوریزاد عزیز را گفته ام: مثل معصومیت ایشان، کودک واره بودن خطابه های ایشان، شفافیت وخلوص ایشان، صراحت وشجاعت ایشان وازاین قبیل ویژگی های شخصیتی وایمانی وعقیدتی که؛ شخصیت اورا فراتر از نوع باورهایش می برد ودل از عام وخاص می رباید.
ولی آیا این ارادت عاشقانۀ من به نوریزاد همه اش محصول شخصیت حقیقی ایشان ونوستالوژی من درآرزوی مثل نوریزاد بودن است! اعتراف می کنم که شدیداً به ایشان حسادت می کنم دریکرنگی؛ ولی دوستی ام با ایشان با جنبه های تأثیرات مثبت ایشان درسرنوشت ایران هم بسیار تقویت می شود.
2- واقعیت این است که یکی از برکات مهم حضور وتداوم آمدن مهندس موسوی درانتخابات پارسال جذب وجلب شماربزرگی از پاک دینان درحسرت نوع مسلمانی دهۀ شصت خورشیدی بود. اینان که یا خود ویا بزرگان خانواده هایشان دردورۀ زعامت امام خمینی مسلمانی را با راستی وایثار واخلاق وپاک دستی وفروتنی و..."شهادت" زندگی کرده بودند؛ بشارت مهندس موسوی را دربازگشت به ارزش های دهۀ شصت -مثل شخص مهندس موسوی- باورکردند وبه جبهۀ اوپیوستند. و وقتی سرنوشت انتخابات ونتایج آن چیزی شدکه دیدیم ودیدند؛ این گروه پاک دینان حاضر به پذیرش شکست تحمیلی نشدند وهم اینان هستۀ ابتدایی وسخت جنبش سبز را تشکیل دادند؛ که هم اتاق فکر را اداره کردند وهم عناصر میدانی شان قوت قلب نیروهای سکولار شدند درپیوستن به صفوف اعتراض های خیابانی.
3- منفعت جدایی این گروه بزرگ کیفی ازاردوگاه حاکمان بالفعل بسیار زیاد است. هرچند که درابتدای امر چنین بنظر می رسد که اینان فقط مرحلۀ ساده تر عبور ازدین سنتی را پشت سرگذاشته اند وبسیار امید وار ومصمم هستند به دین ومذهب روشنفکری. ولی این ظاهر قضیه است وهمانطورکه قبلاً هم بحث کرده ایم چیزی بنام دین روشنفکری وجود خارجی ندارد واین انسانهای شریف وپاک آیین وفداکارعن قریب است که در کنار خواهندگان حکومت عرفی قرار خواهند گرفت؛ وبا توجه به پتانسیل بالایی که در ثبات قدم دارند؛ خدمات فوق العاده ای به آزادی ایران خواهند کرد.
4- محمد نوری زادیکی ازمهمترین- به نظرمن تنها مهمترین-شاهدان امضاء گذار به پای این تغییر بسیارمبارک است. اگر مهندس موسوی نمی توانست پوشش زمانی بدهد به خودش درذهن بسیاری ازنیروهای مذهبی کم ریشۀ سال های بعدازجنگ؛ محمدنوریزاد نه تنها این نقطه ضعف را نداشت، بلکه این نقطه قوت را هم داشت که به دلیل نداشتن سابقۀ مدیریت کلان؛ هیچ انگ و شبهه ای را هم باخودش یدک نمی کشید.
لذا جدایی نوری زاد از اردوگاه حاکم علاوه براینکه مهر تأییدی بود بردرستی اقدام همراهان میدانی موسوی، باعث تزلزل وریزش نیروهای میدانی جبهۀ حاکم هم بود. وبه این خاطر است که محمد نوریزاد درعین سادگی مهمترین ومشکل ترین زندانی سیاسی رژیم درجریانات اخیر است که نه بازجو می داند چه رفتاری باید با او داشته باشد، نه قاضی می داند چه حکمی می تواند برای او صادر کند و نه تکلیف زندانبان حتی با او روشن است؛ ونوری زاد چونان شاخصی بر بالای ظلم، بی منطقی، بی معرفتی وعدم قدرشناسی حاکمان برتخت ایستاده است.
5- البته من محمد نوریزاد را به یک دلیل بسیار بسیار ارزشمنددیگر هم دوست دارم؛ وآن مربوط است به زمستان سال 87 خورشیدی ونامۀ سرگشادۀ ایشان به مراجع قم عموماً، وآقای مکارم شیرازی خصوصاً.
این نامه که ازجنبۀ نشان دادن مادرهمۀ گرفتاریهای مضاعف ایران بعد از انقلاب اسلامی، از مهمترین مکاتبات تاریخ انقلاب اسلامی هست وخواهد ماند؛ نشان داد که نوری زاد چقدر صادق ودرست کردار است.
اینکه عدم کارآمدی دین برای حکومت درعصر مدرن را چه کسی زودتر فهمید مهم نیست. چون چنین موضوعی را همۀ روحانیان شریک درقدرت ودررأس همه امام خمینی؛ درهمان چندسال اول حاکمیت شان فهمیدند واین آگاهی ازسال 1376 به بعد حتی به آبدارخانه های ادارات وسازمانها وحوزه ها ودانشگاه ها هم رسیده بود.
دیگر کسی از خواص نبود که مطمئن نباشد که با دین 1400 ساله نمی شود دنیای امروز را اداره کرد. اگر اختلافی بود برسر چگونه عرفی کردن حکومت دینی-حفظ قدرت- وبدست چه کس وگروه ودسته ای بود.
ولی آیا این آگاهی همگانی را ابراز هم می کردند ویا حاضر بودند درجایی ثبت کنند؟ نه!
محمد نوری زاد اولین شخصیت حقیقی وحقوقی درجمهوری اسلامی ایران بود که رسماً به مراجع تقلید وبه دلیل معطل کردن زندگی وسعادت مردم درافکارپوسیده وتاریخی خود اعتراض علنی کرد. با درود به او ودعا برای سلامتی خودش وسعادت خانوادۀ محترمش. یا...هو
بعد از تکبیر:
اخبار هسته ای وپیش بسوی عضویت مجدد- بعدازسی سال-در باشگاه سیاسی جهان- انشاءالله- راتعقیب می کنم. فعلاً همه چیز بروفق مراد است وپروژۀ عادی سازی باسرعت درحال پیش روی است. البته که من قبل از امید بستن به وعده های پرزیدنت "اوباما" به تصمیم وارادۀ پرزیدنت احمدی نژاد دلبسته ام.
۸ نظر:
درود ... بر نوری زاد و کسی که از او به نیکی می نویسد
باید یکی مثل دلقک نازنین پیدا شود که عاشقانه و از سر تدبیر دل بسوزند .مرسی بزرگوار...
بعد از تکبیر منهم اینجا شدیدا از آقای احمدی نژاد انتظار دارم واکنش مطلوبی در این باره ارایه دهند. خوب چه عیبی دارد که یکبار هم دموکراسی به نفع سبزها اجرا شود . امیدوار باشیم و غذایمان را بخوریم بخدا، که این راهش نیست . نه برای درازمدت، آسیب دائمی میبینند یکوقت!
برزو
استاد از من هم تبریک! خیلی خیلی زیبا بود!
راستی اومدم و از بیشه زار آهستان تان هم دیدن کردم؛ خوش آب و علف بود؛ بوی علف زد زیر دماغام و نا پرهیزی کردم چند تا شلنگ تخته انداختم تو پست قبلیش برا جعفر پناهی؛ یک دستی هم تکون دادم برا شما.
اما خیلی احساس نمیکنم محصولی هم بده اون بیشه زار؛ البته زحمت میکشند بعضیها، ولی چشم من آب نمیخوره چیزی در بیاد از اون ابتذال تکرار و باتوم پرانیهای فکری ...
هوای لندن فوق العاده است. تلویزیونم کوچک است. شاید هم رفتم یک "پاب" برای تماشای فینال جام باشگاه های اروپا.
استاد بازي دل چسب بود؟
من كه هنوز اون قدر ها هم مدرن نشدم. رفتم دوباره يك گشت و گذاري تو آهستان كردم. اين بار سانسور مان كرد سانسور كردني، و چند تا از كامنت هايمان را هم كه قبلا پابليش كرده بود به قرينه معنوي حذف فرموده بود- در اين پست آخري در مقام بوسه-.
استاد تبريك مي گويم آزادي ايشان را به شما!
آهستان هم من رو از تحريم در آورد! من هم سعي كردم خوشمزگي كنم از دل شون در بياد- تو همون بخش بوسه-.
سلام آقای سالک عزیز.
خیلی زیاد ممنونم از لطف شما والبته گویا خبر آزادی محمد آقای عزیزم کمی شتابزده بود وخبرآنلاین گفته که دختر نوریزاد تکذیب کرده وگفته تا آخرهفته.
ضمناً درآهستان هم می بینم نظراتتان را. ضمناً این واژۀ استاد بار مفهومی بسیار سنگینی دارد وبرازندۀ من که بدون تعارف یک آدم ازجنس توده هستم نیست. واگر فقط دلقک خطابم بکنید راضی ترهستم. مرسی. یا...هو
الحق که خوب گفتید درباره ی محمد نوری زاد عزیز.
خدا ایشان را حفظ کند...
جدا خوب گفتید.
ارسال یک نظر