۱۳۹۶ مهر ۱۸, سه‌شنبه

چقدر خوبند این نوجوانان ما: خوشتیپ، فوتبالیست، ایرونی: آلمان را لوله کرده اند!


1 نیمۀ اول فوتبال نوجوانان جهان در هند بین ایران و المان تازه تمام شده و آمدم که خوش خبر باشم و همۀ احساس قشنگ و غرورانگیزم را هم در تیتر گنجاندم تا اگر هیجان و زیبایی و امید دوست دارید حداقل نیمۀ دوم این هنرنمایی کامل نوجوانان زیر  17 سال ایران را از دست ندهید. بدیهی است که آینده از آن ایران است با این نوجوانان و نه البته جمهوری اسلامی. بلکه ایرانی شایستۀ این نوجوانان خوشتیپ و مدرن و ایرونی و حلال زاده! یا...هو

پی نوشت: نتیجۀ بازی 4-0 بنفع شیربچه های ماشد که می توانست حداقل 8-0 هم بشود. بازهم تأکید می کنم حریف آلمان بود.

۵۰ نظر:

ناشناس گفت...

امیدوارم این نوجوانان وقتی به سن تیم ملی بزرگسالان میرسند ایران آزاد شده باشد و مرد و زن در کنار یکدیگر در ورزشگاه برای تشویق شان بیایند.

متاسفانه فعلا که اوضاع خراب هست. اقتصاد خراب، سیاستمداران فاسد، خامنه ای دم مرگ و سپاه در کمین قبضه کردن قدرت. روز به روز محدودیت های بیشتر. تا چند ساعت دیگر تلگرام را هم فیلتر میکنند تا ترتیب رسانه های آزاد رو هم داده باشند.

ناشناس گفت...

ظاهرا قضیه تروریست اعلام کردن سپاه جدی تر شده و دیر یا زود اجرایی خواهد شد. به این ترتیب چون بیش از ۷۰ درصد اقتصاد در اختیار سپاه است، اروپا باید خفه شود و از منافع اقتصادی دست بشوید و مثل همیشه دنبال آمریکا بدود. نیازی به لغو برجام هم نخواهد شد.

ناشناس گفت...

دلقک نظرت درباره دفاع ظریف از سپاه چیست؟ او بارها از سپاه دفاع کرده. رسانه های حکومت هم به صورت یکپارچه چه رسانه های اصول گرا، چه اعتدال گرا چه اصلاح طلب از حضور سپاه در تمام عرصه ها از جمله اقتصاد دفاع کردن و قرار دادن سپاه در لیست تروریستی رو محکوم کردن. علت این یکپارچگی چیست؟ مگر اعتدال گرایان و اصلاح طلبان نمی گفتند که سپاه باید از اقتصاد بیرون رفته و به پادگان برگردد و یک نیروی نظامی عادی شود؟ پس این حمایت ها برای چیست؟ حداقل نمی توانستند سکوت کنند؟ ظریف چرا اینقدر دست و پا می زند برای سپاه؟ نمی توانست تنها یک اظهار نظر کلی بکند و این همه تلاش و سفر به عمان و روسیه و اروپا را انجام ندهد؟ اینها نشانه بیرون زدن دم خروس و بسته بودن دم تمام این آقایان (اصلاح طلب و اعتدال گرا) به سپاه و منافع اقتصادی اش (بنا به آمارهای مختلف بین 40 الی 70 درصد اقتصاد ایران دست سپاه و نهادهای زیرنظر رهبر است) نیست؟ اینها منافع اقتصادی خودشان را در خطر دیدند به همین دلیل هست که اصلاح طلب و اعتدا گرا همگی در دفاع از سپاه صف بسته اند.

رودابه گفت...

"حلال‌زاده" مفهومی سکسیستی و ضدزن است. از بازتولید این مفاهیم خودداری کنیم.

از بچه های قدیم. گفت...

قشنگ معلومه که منافع گروهی بر منافع ملی ارجعیت داره ، ترامپ هم خوب فهمید که فتیله رو کجا بزاره ، اگه لآبی قدرت در آمریکا بزارن کارش رو بکنه.

ناشناس گفت...

نمیخواهم ضد حال باشم ولی شاید مشکل از تیم آلمان بوده نه قدرت ایران

Dalghak.Irani گفت...

ناصر
ایمیلت را الان دیدم اما کامنتی را که گفته بودی پیدا نکردم گویا خودت موفق به حذفش شده ای اگر نه مجدداً آدرس دقیقتر بده تا حذفش کنم. یا...هو

ناشناس گفت...

آتش زدن مسجد جواد الائمه تهران نشان از خوی بربریت مخالفین جمهوری اسلامی دارد. آنها یک عده اراذل و اوباش هستند که به سادگی تحت تاثیر قرار می گیرند.
باید اینترنت و ماهواره را محدود و سامان دهی کرد.
.
.
.
مطالب بالا و مطالب دیگر را که خودتان بهتر می توانید ادامه دهید؛ که می خواهند در پی آن به ملت بزرگ ایران القا کنند.
دلقک حسینی مهره دیگری است از قماش اکبر گنجی.
البته من به شعور مردم ایران باور دارم چون همه گونه حقه های حکومت را دیده‌اند.

Dalghak.Irani گفت...

در جایی از کامنت های قبلی هم دیدم که یک روان پریشی به چند نفر دیگر از روشنفکران و فعالان خارج از کشور از جمله مسعود بهنود اتهام هایی مزخرف زده بود. لطفاً از توهین و داوری منفی - مدموریت حکومتی یا حسادت شخصی یا حقارت شخصی و یا تحلیل شخصی - در مورد ایرانیان عزیزی مثل هرکس اعم از گنجی یا حسینی یا بهنود و کلباسی و ... قویاً پرهیز کنید و الا حذف خواهم کرد. اختلاف نظر با خدا هم مجاز است اما عقده گشایی - آن هم از سوی یک آیدی مجازی دیوانه - به اشخاص محترم حقیقی مطلقاً ناجوانمردانه و کثیف است. یا...هو

ناشناس گفت...

حمایت دولتی ها از سپاه ربط مستقیم دارد به فعالیت های اقتصادی و مالی نزدیکان دولت. برادر روحانی و جهانگیری هر دو با کار اطلاعاتی سپاه دستگیر شدند. بسیاری از رانت های اقتصادی ارتباط مستقیم دارد با شرکت هایی که به نحوی با سپاه مرتبط اند. اکثریت مطلق شرکت های بزرگ و سود ده ایران به نحوی با سپاه مرتبطند. یا سپاه در آنها سهم دارد یا سرداران و فرماندهان سپاه در مدیریت آنها نقش دارند. تحریم سپاه به معنای در خطر قرار گرفتن صدها و هزاران شرکت مهم در ایران و همچنین مختل شدن فعالیت های اقتصادی و دشوار شدن رانت اقتصادی برای تمام جناح های سیاسی در کشور هست به همین دلیل هست که تمام جناح ها در ایران و همچنین دولت ناگهان رقابت ها بین جناحی برای تصاحب امتیازات بیشتر اقتصادی رو کنار گذاشتند و در دفاع از سپاه متحد شدند. این موضوع نشان میدهد که دولت آمریکا سرانجام پس از 4 دهه با شناخت صحیح دست روی شریان اصلی حیات حکومت ایران گذاشته است. برخلاف هارت و پورت ها و خط و نشان های حکومت که "مقابله میکنیم"، در نهایت طی یک پروسه 1-2 ساله فشار اقتصادی آنقدر روی ایران افزایش خواهد یافت و به تدریج متحدین اروپایی هم ناچار به تبعیت از آمریکا خواهند شد که این "مقابله میکنیم" به "مذاکره میکنیم" ختم خواهد شد. درست مانند تمام پرونده های شرارت رژیم طی سالها و دهه های گذشته.

ناشناس گفت...

What?
حلال زاده؟
جان من، توی این قرن و سال، دیگه از این کلمه استفاده نکنید. برای همینه که همیشه میگم "زیست شناسی پایه" باید اجباری باشه برای همه، از اول ابتدایی تا پایان لیسانس.

بابک

Dalghak.Irani گفت...

حلال زاده را نوشته بودم که فهمیدم رودابه و شما اعتراض خواهید کرد. اما چون خیلی سختم است بقلمم سخت بگیرم در نوشتن اولین واژه فکر کرده اش تغییری در آن ندادم. و این توجیه - نه بهانه - درست را هم در پاسخ معترضان فکر کردم که: من 70 سالم است و خیلی هم راحت نیستم با زبان و تفکر سوپر مدرن و دموکرات تمام شماها کنار بیایم و زبانم را از این شائبه ها بپالایم. چون من حلال زاده را بجای خوشتیپ استفاده می کردم در انشاهای سیکل دوم دبیرستانم و هنوز حوشتیپ اختراع نشده بود و یا بزبان محاوره راه نیافته بود. خیلی ها هم مثل من حلال زاده را "غیر ولدالزنا" معنا نمی کنند خیلی نگران نباشید. یا...هو

ناشناس گفت...

اوضاع داره بهم ميريزه، بوى جنگ مياد. كسى نظرى داره؟ دلقك تحليل بده.
بادبادك باز

ناشناس گفت...

برجام را به هم می زنند و ایران رو دوباره تحریم و دنبال مذاکرات می کشانند شاید تا ۱۰ سال. دلقک یادت هست از دکمه سر آستر ظریف ذوق زده بودیم؟

ناشناس گفت...

بعد از سخنرانی روز جمعه ترامپ مشخص خواهد شد که ظریف به دیدار جعفری رفته بود یا جعفری به دیدار ظریف!

Dalghak.Irani گفت...

بادبادک باز محترم. توسرخوشی و من نگران. زیرا شما به لحظه ای چشم دوخته ای که قرار است سرتیم رقیب بادبادکش را که قول داده یک فیل باشد هوا کند. و من به بعد از آن لحظه نگرانم که نخ بادبادک یا باد مخلف یا هرچه اجازه ندهد فیل به آن سنگینی هم هوا شود و هم اوج بگیرد و هم فانوس هایش را روشن کند برای لذت بیشتر بچه ها. تو بهتر از همه می دانی که در هر بادبادک هوا کردنی احتمال شکست - حتی اگر کم - وجود دارد. بویژه اینکه بادبادک باز مغرور و خودشیفته محبوب هم تیمی هایش هم نباشد و منتظر پنچر شدن فیلش باشند. آنوقت است که محتمل است بادبادک چسکی خامنه ای بالاتر از همۀ بادبادک ها قرار بگیرد و ترامپ که به داشاقش هم نیست من بمانم و تو و ملت اسیر ایران در چرخۀ باطل این آخوند شعبده باز. من خیلی زیاد نگرانم نه برای فردا که شروع بازی است بلکه برای پس فردا که برنده ها را معرفی خواهند کرد! یا...هو

ناشناس گفت...

شما خیلی هم خاطر جمع به بادبادک چسکی که میگی ، نباش سردار ، اگه هر برخوردی پیش بیاد ، حکومت بیشترین آسیب رو میبینه چون آب از سر ملت خیلی وقته که گذشته ، همون آمریکای جهانخوار بعدش نمیزاره هیچکسی پولهاش بادآورده اش رو از بانکهای خارجی ورداره ، پس حکومت بیشتر از ملت از جنگ وحشت داره ، خیلی خیلی بیشتر

Dalghak.Irani گفت...

با قورت دادن کثافت های فکرتان کامنت هایتان را پاکیزه بنویسید. من گفته ام که یا دلقکم و یا تیمسار و نه تلخک یا سردار یا سرهنگ یا هرچه. ازجنگ حرفی نزده ام - و آن پاسخ یک پاسخ مینی مال ادبیات فاخر است که محتمل یک در صد خوانندگان با چنین طنز طنازی همنشینی داشته باشند - بلکه برنده های دیگر از جمله سیاسی هم مدنظرم بوده است. یا...هو

ناشناس گفت...

ترامپ هر چه باشد دوتا خصوصیت بارز دارد ، اول اینکه باهوش است و دوم اینکه جریان حاکم بر سیاست آمریکا را نمایندگی میکند ، لذا اگر فیلی هوا کند ، کسی باد فیلش را خالی نخواهد کرد . البته خدا امید هیچ بنی بشری را ناامید نکند . الهی امید

ناشناس گفت...

دلقک جان چه حرفی بود زدی دهه 60 پیر و پاتال های امروزی یعنی این واقعیت هست :( ای وای
مخلص

ناشناس گفت...

عده ای با واژه حلال زاده به شدت مشکل دارند . یعنی از نظر شما تولید مثل بدون ازدواج خوب است؟؟ حالا ازدواج در هر دین و مذهبی با رسم و رسومات خودشان. یعنی خوب است دو نفر ازدواج نکنند و جماع کنند و فرزندی حاصل بشود؟ خدایا خودت ظهور کن که آخرالزمان شده است

ناشناس گفت...

دلقک نازنین و دوستان ورزشکار:
میخواهم پیروزی این بازیکنان را بهانه کنم تا راهکاری برای بازی خودمان ارائه کنم: رمز موفقیت یک ورزشکار چیست؟ تمرکز روی یک هدف، چه هنگام بازی و چه ـ بسیار مهمترـ درهزاران ساعت تمرین قبل از ان. خوب میشد سوال کرد ایا در دنیایی با ان همه مشکلات حیاتی ایا عاقلانه است که یک عده فقط دنبال یک توپ بدوند؟ میشد موعظه کرد که زمانی که جوانان با وجدان ما درزندانها تحت فشارند این خوشتیپها فکر مدل مویشان هستند و اینکه شاید بعدها بتوانند مانند فلان فوتبالیست با بهمان ماشین پز بدهند. میشد یاداوری کرد که حتی برای با استعدادترینشان یک اسیب جدی کافی است تا صعودشان ناگهان متوقف شود و اگر کار و کاسبی به درد خوری یاد نگرفته باشند چه بسا که کارشان به دستفروشی بکشد. ایا این حرفها غلط یا کوته بینانه بود؟ نه، حتی برعکس، ولی اگر انها بر این مبنا پیش رفته بودند به این موفقیت نمیرسیدند.
ربط این حرفها به سیاست روزچیست؟ من فکر میکنم ما در مقطعی هستیم که باید تصمیم بگیریم روی چه هدفی تمرکز کنیم. ایا هدف عملیاتی ما نجات وسعادت انسان، جهان یا حتی ایران است؟ در این صورت کار بسیار دشواراست (مفهومتر بگویم: حداقل درکوتاه و میان مدت ناشدنی است). ولی اگر ما بخواهیم و بتوانیم فقط روی یک هدف دیگر(به عنوان مثال سرنگونی نظام ولایت فقیه) تمرکز کنیم، در این صورت کارپرهزینه، ولی شدنی است (این را میشود بعدا توضیح داد).
من فکر میکنم ما چیزی رااز دست نمیدهیم اگر این موضوع را صادقانه برای جامعه تبیین کنیم: احتمالا خیلیها فقط همان کلمه «سرنگونی» را میشنوند و همین برایشان کافی است، و بعضیها هم متوجه میشوند که حتی با درک عمیق هم میشود «فقط فوتبال بازی کرد» ...

ناشناس گفت...

مهم ترین دلیل حمایت روحانی از سپاه که کاملا متناقض با شعارها و گفته های پیشین اش هست، اینست که این 4 سال دوم ریاست جمهوری اش رو برخلاف تمام رئیس جمهورهای قبلی، به سلامت و بدون دردسر به اتمام برساند و نه به خودش و نه به خانواده اش (برادرش) آسیبی نرسد. به عبارت دیگه رای میلیون ها ایرانی یا منافع ملی برای اش به اندازه پشم هم ارزش ندارد فقط میخواهد کلاه خودش را بچسبد که باد نبرد.

Dalghak.Irani گفت...

پشتیبانی روحانی از سپاه کاملاً موجه است و ارتباطی به انتقادهای قبلی او نسبت به فعالیت های انحصاری اقتصادی سپاه ندارد. توجه باید بکنیم ه حسن روحانی رییس جمهور جمهوری اسلامی است و بدیهی است که رییس جمهور یک کشور نمی تواند و نه باید پشت نیروهای مسلح رسمی کشورش را در مقابل تهدید دولت متخاصم خالی کند. این چه منطق متوهمی است که از رییس جمهور یک سیستم حکومتی انتظار همراهی با تهدیدهای دولت امریکا که کلیت نه تنها جمهوری اسلامی - که در دیدی واقعی تر ایران هم - را تهدید به نابودی می کند. البته روحانی معایب زیاد دارد الا ماشاءالله اما این یکی عیبش نیست و طبق معیارهای همۀ حکومت های جهان رفتار می کند. اگر وقت کردم بعد از مطلبی راجع به مواضع ترامپ و پیش بینی ام از صحنه یک مطلب هم خواهم نوشت که من روش لاکپشتی روحانی را - بویژه با اطرافیان رانتی و فاسدش - نمی پسندم اما در اینکه روحانی بروش خود در حال سعی برای تعدیل خامنه ای است - در برخی زمینه ها هم موفی بوده - شکی ندارم. یا...هو

مانی گفت...

در هر کشوری وقتی تهدید خارجی نزدیک میشود گروهای مخالف به هم نزدیک میشوند. و البته که دهان دریده ترامپ برای خامنه‌ای و سپاه کار ساز بوده و بیشتر از این هم کار ساز خواهد بود.حالا گروهی دوست دارند به هیولا دل خوش کنند مبارک شان باشد اما نه این گروه و نه ما در این میان چیزی دستمان نخواهد آمد جز افسوس بیشتر.

ناشناس گفت...

بی صبرانه منتظر تحلیل شما از حرکات اخیر ترامپ هستیم. آیا نگاه ترامپ به برجام صرفاْ مصرف داخلی آمریکا دارد و یا واقعاْ نقشه ای برای ایران کشیده شده است؟

ناشناس گفت...

دلقک کامنت قبلی رو منتشر نکن چون ناقص بود، لطفا این یکی رو منتشر کن:

دلقک اگر روحانی یک کار مفید و یک قدم در راستای خواسته های مردم و شعارهایش برداشته بود حرف شما درست بود. بله او در مقام رئیس جمهوری اسلامی ایران از سپاه که جز ارکان همین حکومت هست باید دفاع میکرد. ولی از سال 92 تاکنون او کشور رو در وضعیت رکود کامل نگه داشته و اجازه گسترش فساد تا عمق مغز استخوان حکومت رو داده که برادرش هم جزو همین کارگذاران فساد دولتی هست. در ضمن شما فیلم دفاع او از سپاه رو ببینید که چه می گوید. دفاع از سپاه در مقام رئیس جمهور میتوانست با جملات کاملا دیپلماتیک و همه فهم در سطح جهانی گفته شود مثلا بگوید که سپاه جزو حکومت ایران هست و از لحاظ قانونی در سیستم حکومتی تعریف شده بنابراین تحریم سپاه را محکوم میکنیم. ولی او طی سخنانی غلوآمیز و به طور واضح دروغ میگوید سپاه محبوب دل مردم ایران، مردم عراق، لبنان، سوریه و... هست. درحالیکه همه میدانیم که اکثریت مردم ایران از سپاه متنفر هستن و همینطور اکثریت کشورهای عرب و به ویژه مردم سوریه که ایرانی ها رو عامل نابودی کشورشون میدونن. با این حرفها، روحانی مردمی را که به او رای دادن علنا تحقیر میکند و میگوید برخلاف شعارهایی که دادم سپاه روی تخم چشم من جای دارد و شما تخم چپ من هم نیستید! بنابراین دلقک این تحلیل شما کاملا غلط و احساسی و توهمی هست.

Dalghak.Irani گفت...

قطعاً حرف روحانی در مورد تعریف از سپاه بار سیاسی زیادی هم داشت. اما در مقایسه با حرف شما - اکثریت از سپاه متنفرند چه در داخل و چه در خارج - قابل استنادتر است. زیرا روحانی در موقعیتی است که می تواند به برخی آمار و ارقام ها و نظرسنجی ها دسترسی داشته باشد. در حالیکه ادعای شما فقط یک مشاهدۀ محدود شخصی و مخلوط با موضع نفرت سیاسی خودمان است و حتماً خطای خیلی بیشتری را محتمل است. البته این را هم در نظر داشته باشیم که توده های میلیونی مردم مثل من و تو مبارز سیاسی نیستند و داوری هایشان در مورد پدیده ها - در اینجا سپاه - در موقعیت های متفاوت می تواند از تکذیب پررنگ تا تأیید پررنگ متغیر باشد و است. و من موافقم که سپاه در نجات بغداد و دمشق و اربیل نقش خیلی مؤثری ایفا کرده است. و مگر همۀ مخالفت ما بهمین هزینه های خامنه ای نیست که می گوییم چراغ خانه را بمسجد نمی بخشند که جان سپاهیان هم حداقل به اندازۀ پول ما ارزش دارد. استفاده از کلمات کیلویی مثل همه و مردم از سوی ادبیات هرز روضه و مرثیۀ آخوندی مارا هم عادت داده که حتی گاهی حال شخصی مان را هم به همه و مردم و در هر زمان و هر موقعیتی نسبت بدهیم که غلط است و خودمان را هم به اشتباه می اندازد. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک اگر آمار رسمی میخواهی، طبق جدیدترین آمار در سال 96، حدود 24 میلیون نفر (از حدود 55 میلیون افراد واجد شرایط رای دادن) با سپاه و سیاست هایش مخالفند (اگر متنفر نباشند). هر چند بعضی مسائل در ایران دیگر نیازی به آمار رسمی نمی خواهد، مردم بارها در همین انتخابات های نصفه نیمه حکومت نشان داده اند که با چه سیاست هایی مخالفند. اگر میخواهی این را انکار کنی دیگر نباید خودت را یک تحلیل گر سیاسی بدانی چون عموما در 90 درصد موارد تحلیل های سیاسی (که تمایلات سیاسی مردم رو بیان میکنند) بر اساس آمارهای رسمی نیست (چون اغلب دستکاری میشوند یا هدایت شده هستند) بلکه بر اساس درک و فهم و تفسیر تحلیل گر تنها از اخبار و اتفاقات روز است.

ناشناس گفت...

تیمسار شما آمار دولتی رو قبول داری ؟؟؟!!!!!! آیا شما حالت خوبه ؟؟؟ اینا با همین آمار تخمی ریده اند به مملکت ، تو هم یه چیزیت میشه والآآآ

ناشناس گفت...

به مانی:
ظاهرا هنوز هم به اندازه کافی «روشنگری» انجام نشده. هیچ فرد هوشمندی نه در ایران، نه در اروپا و نه در خود امریکا به هیچکس "دل خوش" نمیکند. من فکر میکنم ما باید تعارف را کنار بگذاریم و بی پرده صحبت کنیم: هیولا که سهل است، بمب اتمی هم میتواند تحت شرایطی مناسبترین ابزار (نه فقط برای بازدارندگی) باشد. شما واقعا فکر میکنید که کسی نگران این است که بخشی از مردم با سپاه همدلی کنند؟ این حرفها فقط تاموقعی کاربرد داردکه هر دو طرف قصد سازش داشته باشند. الان وقت ان رسیده که سرداران سرافراز سپاه تهدیدهایشان را عملی کنند، منتظر چه هستند؟

ناشناس گفت...

خودتان را دلخوش کنید به آمار طرفداری مردم از سپاه و توهین کنید به ترامپ که مثلاً دهن دریده است و...
ببخشید (به سبک علی دایی) شما کاره ای نیستید در سیستم امنیتی کره زمین.
همکاری موشکی کره شمالی و ایران - درست یا نادرست - را به همکاری نظامی و تولید مشترک کلاهک هسته ای ربط می دهند. اگر صدام حسین توانست مقاومت کند و داخل شورتش را از بازرسی مصون کند شما هم می توانید. شاید بگویید سناریویی که خواهم گفت تخیلی است. اگر کلاهک هسته‌ای را پنهانی در کشتی بارگیری نمایند و در چند کیلومتری بندری بالفرض نیویورک منفجر کنند و یا نکنند و تهدید به انفجار کنند؛ سناریوی غیر ممکنی است؟
حال بگویید که احتمال آن کم است ولی آیا تبعات آن فاجعه بار نخواهد بود؟
فیلم های هالیوودی را هم در آماده کردن اذهان فراموش نکنید.
تا یادم نرفته. حرف دلقک با دفاع زیر پوستی از سپاه مرا یاد حرف های اکبر گنجی در برنامه یکی دو روز پیش بی بی سکینه انداخت که کلی ولایت مطلقه فقیه را کوبید و وقتی صحبت به دخالت سپاه در منطقه و اتهام بی ثبات کردن منطقه رسید؛ تمام کاسه کوزه ها را بر سر آمریکا شکست. قبلا گفتم که اکبر گنجی ابتدا با کوبیدن رهبر مخاطب را همراه خود می کند و سپس ماموریت اصلی خود را انجام می دهد.
حرف دلقک دوباره من را به او ظنین کرد. با دقت صحبت های او پی می گیرم. ان شا الله اشتباه کرده باشم.

ناشناس گفت...

موضوع از آمار گذشته، قضيه روحانى چى گفت و چيكار كرد و سپاه كى رو گرفت و داداش روحانى چقدر خورد و كى محبوبه و كى منفوره نيست! موضوع خيلى جدى تره، فردا ترامپ بادبادكشو هوا كنه ممكنه جنگ راه بى افته اونوقت اق سد على خامنه اى سرب داغ ميريزه تو دهن مخالفاش و تو دو هفته از ريز و درشت همرو قلع و قمع ميكنه!
دكترين ترامپ هم كه تا الان خروج از معاهداته. قبلا معاهده پاريس، امروز يونسكو، فردا هم برجام! خدا عاقبتمون رو بخير كنه
بادبادك باز

Dalghak.Irani گفت...

درست نمی خوانید و برداشت خطای خودتان را بمن نسبت می دهید. من هیچ آمار دولتی را قبول نکردم. بلکه من در مقایسه به دوستمان گفتم که اگر صحبت از غلط روحانی باشد قبول حرف ایشان هم که از همۀ مردم متنفرند می تواند غلط تر باشد. چون رییس جمهور احتمال دارد به آماری یا نظر سنجی دسترسی داشته باشد من و ایشان که مطلقاً بهیچ نظر سنجی و آماری دسترسی نداریم. بازهم تأکید می کنم که مردم برمبنای هزینه فایده تصمیم می گیرند ودر همه حال با چیزی مخالف و موافق همیشگی نیستند. وقتی بوی جنگ بیاید تعداد کسانی که در ایران حاضر به کلنگی شدن کشورشان بشوند بسیار بسیار معدودند و همان سپاهی را که دیروز متنفر تا مخالف بودند روی سرشان حلوا حلوا می کنند. مشکل این است که فکر می کنیم اگر من و شما بجای واقعیت های جامعه آرزوهای خودمان را تکرار کنیم واقعیت هم بنفع ما تغییر می کند. همۀ حرف من این است که هرکیسی را با توجه به نوع و زمان و شدت و هزینه و فایدۀ آن از سوی انسان بماهو انسان نگاه کنیم و خودمان را فریب ندهیم. زیرا توهم امروز سرخوردگی و افسوس فردا را بدنبال دارد و نباید. الان بسیاری از همان هایی که رأی نداده اند و یا بروحانی رأی داده اند در داخل ایران مخالف سرسخت سیاست های ترامپ هستند و این مستند است به برخی مصاحبه های منابع بی طرف - گاهی در سایت های فضای مجازی دیده ام - با اقشار گوناگون و نه با حزب اللهی های هوادار رژیم - ببینید دوستان خیلی از مردم کار و زندگی و دغدغه های روزمره دارند و مثل من و شما و چند ده هزار - زیاد گفتم - کاربر مجازی ناشناس نه بجد و نه به فان دنبال براندازی رژیم نیستند. و از جنگ و تحریم برای براندازی هم استقبال نمی کنند. من که نمی توانم برخلاف واقعیت ملموس دروغ بنویسم و برای خودم جشن شجاعت بگیرم. ما با تکرار هر روزۀ خودمان در فضای مجازی که نمی توانیم تعدادمان را زیاد کنیم. مثل کلیک های فضای مجازی شده ایم که من صد کلیک را 200 نفر انسان واقعی حساب می کنم برای پز دادن. اما گوگل که فریب نمی خورد و تعداد کلیک های یونیک را مبنای حساب کتاب خودش قرار می دهد. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک گرامی:
"وقتی بوی جنگ بیاید تعداد کسانی که در ایران حاضر به کلنگی شدن کشورشان بشوند بسیار بسیار معدودند و همان سپاهی را که دیروز متنفر تا مخالف بودند روی سرشان حلوا حلوا می کنند."
یک جواب ممکن:
"مشکل این است که فکر می کنیم اگر من و شما بجای واقعیت های جامعه آرزوهای خودمان را تکرار کنیم واقعیت هم بنفع ما تغییر می کند. "
یک جواب دیگر: حالا فرض کنیم این طور هم شد. بعدش چه؟ بعد از چند سال فشار چه؟ شما باید بازی را از دید حریف ببینید (نه از روی احساسات یک تیمسار ارتش ایران). در بدترین حالت به خانه اولیه باز گشت میشود، با منابع بازهم بیشتر تحلیل رفته، نظام و نظامیان باز هم بیشتر تحقیر شده... چند دور ازاین بازی را دوام میاورید؟ تازه به فرض هم که دوام اوردید، این در عمل شکست است، حالا ظاهر واسمش هر چه باشد.

Dalghak.Irani گفت...

سربسرم گذاشتید وقت تحلیل نوشتن هدر شد. اما من کی مخالف سپاه بوده ام که حالا موافقش شده بشم. من بارها تأکید کرده ام که در جمهوری اسلامی بغیر از آخوندهای ارشد و ایدئولوژی نکبت شان با گروه ها و اشخاص دست دوم مشکلی ندارم و آنان همه محترمند اگر ثابت نشود که فساد اقتصادی و رانتی ناشی از سوء استفاده از موقعیت حکومتی شان داشته و دارند. بنابراین خیلی هم بخودت زحمت نده که بمن مشکوک بشوی یا نشوی. کسی - در حقیقت هیچکسی - که به اکبر گنجی اتهام های صدتا یک غاز در پیتی هزاربار دستمالی شده بزند همان بهتر که مرا هم در همان موقعیت ببیند. همسان با گنجی بودن برای من افتخار است. هرچند که گاهی هم شده که مزخرف گفته - مثل خودم که حتماً بیشتر ازاو هم حرف خطا زده ام - و من او را بشدت نقد کرده ام. گفتم پست قبلی که به آدم های حقیقی اتهام تحلیلی و حسادتی و غیر مستند نزنید و کمی هم خودتان را جلو آینه به چالش "من کیستم" بکشید بجای ترهات دلقک کیست و اکبر گنجی کیست. ما که شناسنامه داریم و همه چیزمان رو است و قابل راستی آزمایی! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

من اتفاقاً در حرفم ارزش داوری نکردم و نگفتم خواست مردم یا حلوا حلوا کردن سپاه در صورت استشمام جنگ خوب است یا بد. من فقط گفتم که مردم اینطور رفتار می کنند بغریزه و عقل هزینه فایده. ممکن است تشخیص شان درست نباشد و نفع کم و کوتاه مدت را به منافع بیشتر و بلند مدت ترجیح داده باشند و ضرر کنند. محتمل است که حتی اگر با ترکاندن یک بمب اتمی در وسط قم یا تهران آیندۀ مردمان باقی مانده و سالم خیلی هم بهتر بشود. اما - این اما مهم است - مردم باید به این بینش! و رشد برسند مثل من و شما که من گفته ام: فعلاً نرسیده اند. همین. یا...هو

ناشناس گفت...

اتفاقآ تیمسار الآن اگه تققی به توققی بخوره ، اولین تبعاتش ناامنی و شورش و تسویه حسابهای طبقات اجتماعی خواهد بود ، یک شیر توو شیری بشه ، اون سرش ناپیدا ، از اون جوونای سالهای جنگ عراق خبری نیست دیگه ، اونا دست پرورده زمان شاه بودند و غیرت داشتند ، الآن همه چیز پوله که اونهم توو بساط نیست . ملت جوگیر میشن الآن ولی فقط در حدی که منافع مادی در میان باشه ، تازه قرار نیست که لشگرکشی بشه مثل امیر تیمور و چنگیز خان ، موشک پرانیه و جنگ نابرابر ، اصلآ نظامی معمولی که به کار نمیاد که.

ناشناس گفت...

زدواج عرفی در ترازوی اخلاق
سروش دباغ

اشاره. نگارش و نهایی کردنِ مقالۀ پیش رو دو ماه و نیم به درازا انجامید. می دانم که خلاف آمد عادت کرده و در حوزۀ خطرخیز و درشتناکی پای نهاده ام. ویراست های اول و دوم و سوم مقاله را برای طیف های مختلف و متنوعی از همکاران، دوستان و آشنایانِ داخل و خارج کشور فرستادم. واکنش های متنوعی دریافت کردم، چند نکته در آنها موج می زد. اول اذعان به اینکه « ازدواج عرفی» و « ازدواج سفید» در شهرهای مختلف ایران، از تهران و مشهد و اصفهان و تبریز و شیراز گرفته تا بابلسر و آمل و اراک و همدان و سنندج، بدل به خرده فرهنگی شده، خرده فرهنگی که به رغم میل والدین و سنت های ستبر بازدارنده، در میان بخشی از جوانان طبقۀ متوسط شهری جا افتاده است. دو دیگر آنکه، در مسئلۀ «هم باشی» به لحاظ حقوقی در ابتدای راهیم و « هزار باده ناخورده در رگ تاک است» و مشکلاتی عدیده بر سر راه است. به علاوه، با طرح این مقوله، با نگرانی و دلشورۀ خانواده ها، خصوصاً خانواده هایی که دختر دارند، چه باید کرد؟

توضیح آنکه، نگارنده که عضوی از خانوادۀ نواندیشی دینی در این دیار است، با انگیزه های اخلاقی و دینی به نگارش این وجیزه همت گمارده است. از قضا، شیوع این پدیده، انگیزۀ اصلی پرداختن به این موضوع بوده است. در عین حال، نیک می دانم که حتی قدم های نخست از حیث مسائل حقوقیِ این امر در داخل کشور برداشته نشده، اما اگر وقوع این پدیده به رسمیت شناخته شود و از زوایای مختلف محلّ بحث قرار گیرد، می توان امیدوار بود که رفته رفته آثار و نتایجِ حقوقی رهگشایی در این باب پدیدار شود. ندیدن و نادیده انگاشتن و انکار آن، راهی به جایی نمی برد. افزون بر این، به عنوان یک پدر، دغدغه های خانواده ها و والدین محترم در این باب را خوب در می یابم. در عین حال، معتقدم هنگامی که به نحو معقول و جامع الاطرافی سویه های مختلف این امر واکاوی و تبیین شود، روابط رهزن و ناسالم به محاق می رود و نگرانی خانواده ها کاهش می یابد و فرزندان از دغدغه ها و نیازها و علائق خود با والدین به نحو شفاف صحبت می کنند، نه اینکه پنهان و دور از چشم ایشان برای مسائل اینچنینی، خود تصمیم بگیرند و عمل کنند.

یکی از مشکلات فرهنگی ما در این میان، رواج فرهنگ «مرد سالاری» است؛ امری که هم در خانواده های مذهبی و متشرّع دیده می شود، هم در خانواده های غیر متشرّع، هم در ایرانیان داخل کشور، هم در ایرانیان خارج کشور. تا سرمه ای بر چشم نکشیم و جور دیگری نبینیم و خود را مشاور و دوست فرزندان خویش به حساب آوریم، نه مالک و صاحب و قیم آنها، و مناسبات را بر این اساس تنظیم نکنیم، راهی به جایی نخواهیم برد.

در جستار پیش رو، در ابتدا زمینه و زمانۀ پیدایی «ازدواج عرفی» تبیین گشته، حدود و ثغور و مؤلفه های آن ذکر شده است. در ادامه، شقوق مختلفِ «هم باشی» از یکدیگر تفکیک و صورتبندی شده، استدلالی له رواییِ اخلاقیِ آن اقامه گشته است. در بخش انتهایی، از امکانات سنّت فقهی مدد گرفته شده، از «نکاح معاطاتی» که قائلان چندی در میان فقیهان دارد، همچنین از قرابت و شباهت میان «هم باشی» و « نکاح معاطاتی» سخن رفته است. اگر استدلال های اقامه شده در این مقاله موجه باشد، می توان چنین انگاشت که افزون بر روایی اخلاقیِ « ازدواج عرفی»، از منظر فقه شناسانه، می توان از جواز فقهی آن نیز سراغ گرفت. علاوه بر این، در آخر مقاله، از منظر نواندیشی دینی ، مبانی انسان شناختیِ ازدواج، اعم از« نکاح دائم» و« نکاح معاطاتی» تبیین شده است. ذکر نکته ای هم دربارۀ شیوۀ خواندن مقاله ضروری است؛ جهت حفظ ساختار مقاله، پاره ای از مطالب به پاورقی برده شده، مطالبی که به اندازۀ متن اهمیت دارند. از اینرو، بهتر است خوانندۀ محترم در آنها نیز به دیدۀ عنایت بنگرد.
http://zeitoons.com/36616

ناشناس گفت...

دوستی دارم که سخنور خوبی است با اطلاعاتی از حقوق- که متاع کمیابی است در جامعه ما - البته ایشان با این اطلاعات، استاد سفسطه شده‌اند.
مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه (به پارسی سره: دُژفرنود) استدلالی است که از نظر علم منطق به یکی از دلایل زیر نادرست باشد:

نخست آنکه دست‌کم یکی از مقدمات گزاره نادرست باشد؛
دوم آنکه مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نباشد.
مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کلِ برهان را نامعتبر می‌سازد. مغالطه ممکن است برای وارونه کردنِ حقیقت(ها) به کار رود.

مغالطه‌گر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیده‌است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجه‌گیری‌های دیگری هم به کار گیرد. به گفته مهرزاد خرادآذر خلاصهٔ تعریف مغالطه – که از واژه عربی غلط مشتق شده است – استدلالی است که درآن فساد معنوی وجود داشته باشد، و تفاوت سَفسَطه‌گر بامَغلَطه‌گر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف می‌شود و دومی دانسته و برپایهٔ اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با مقصود خود می‌گراید.

ناشناس گفت...

در استدلال‌های منطقی مغالطه‌ها ساختاری یا ناساختاری می‌باشند. از آن جایی که درستی یک استدلال قیاسی به شکل آن بستگی دارد، مغالطهٔ ساختاری استدلال قیاسی‌ای است که شکل باطلی دارد در حالی که یک مغالطهٔ ناساختاری هر استدلال نادرستی است که کاستی و عیب آن در شکل استدلال نیست و با نگاه کردن به محتویات آن‌ها می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد.

از زمان ارسطو مغالطه‌های بی‌قاعده به طور کلی بسته به منشأ مغالطه در دسته‌های گوناگونی طبقه‌بندی می‌شوند. رایج‌ترین اشکال مغالطه در سخنرانی‌های سیاسی آشکار می‌شود.

تشخیص مغالطه در استدلال‌های حقیقی ممکن است مشکل باشد؛ زیرا این استدلال‌ها غالباً در ساختارهای خود از الگوهای بدیع و فصیحی استفاده می‌کنند که اتصالات منطقی در بین اظهارات آن‌ها مبهم و نامفهوم می‌شود. همچنین ممکن است مغالطه‌ها از ضعف احساسی یا عقلانی طرف بحث بهره ببرند. داشتن توانمندی تشخیص مغالطه‌های منطقی در استدلال‌ها، احتمال وقوع چنین امری را کاهش می‌دهد.

نظریهٔ مناظره معبر متفاوتی را برای فهم و طبقه‌بندی مغالطه‌ها فراهم کرده‌است. از این معبر یک استدلال هم چون قراردادی انفعالی میان افرادی که برای حل‌کردن یک ناسازگاری تلاش می‌کنند، نگریسته می‌شود. قرارداد براساس قوانین خاص فعل و انفعالات تنظیم شده‌است و تخطی از این قوانین مغالطه‌ها هستند. بسیاری از مغالطه‌هایی که در زیر آمده‌اند در صورتی که به آن‌ها از این منظر بنگریم، بهتر فهمیده خواهند شد.

چند گونه از مغالطات رایج:

تعمیم ناروا: تعمیم ناروا در واقع نوعی از استقرای ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر می‌کند؛ در حالی که آن نمونه‌ها کم یا نامتناسب هستند. نمونه: «در یکی از کشورهای اروپایی، روزنامه‌نگاری از یک سیاست‌مدار دربارهٔ میزان محبوبیت او پرسید. وی در پاسخ گفت: محبوبیت من در بین ملت از همهٔ رقیبانم بیشتر است؛ زیرا در یک نظرخواهی که به تازگی در این کارخانه به عمل آمده، ۶۸ درصد کارگران به من رأی داده‌اند و بقیهٔ آنان به دیگران»
نادیده گرفتن استثنائات: عمومیتی ایجاد می‌کند که مغایر با استثنائات است. نمونه: مجروح کردن مردم یک جنایت است. جراحان مردم را مجروح می‌کنند. در نتیجه جراحان جنایتکارند.
آوردن جملات دوپهلو و مبهم: در این مغالطه، ساختار جمله به شیوه‌ای است که بیش از یک معنا بر آن متصور است. علل دوپهلوبودن جملات و ابهام در ساختار آن‌ها متعدد است. مهم‌ترین آن‌ها مثال ابهام مرجع ضمیر است.

ناشناس گفت...

ابهام مرجع ضمیر: نمونه: «گویند فرمان‌روای ستمگری، مردی را دستگیر کرد و فرمان مرگ او را صادر کرد. پس از آن به او گفت: اگر در میان مردم، بر سر منبر، فلان شخصیت محبوب مردم را لعن کنی، تو را آزاد خواهم ساخت. روز معین آن مرد مبارز بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم، فرمان‌روای شما از من خواسته‌است که فلان شخصیت را لعنت کنم؛ پس لعنت خدا بر او باد». این عبارتی دو پهلوست زیرا تصریح نشده‌است که مرجع ضمیر فرمان‌رواست یا شخصیت محبوب.
تمثیل ناروا: در بیشتر تمثیل‌ها وجه مشابهت دو پدیده ذکر نمی‌شود و استنباط آن بر عهده مخاطب گذاشته می‌شود. نمونه: «دولت هم مانند یک خانواده نمی‌تواند بیشتر از درآمدش خرج کند»؛ اما این تشابه درست نیست، زیرا دولت تسلطی بر سیستم اقتصادی خود دارد که خانواده چنان تسلطی ندارد و مثلاً می‌تواند نرخ سود قرض‌هایش را در یک سیاست پولی تغییر دهد، اسکناس چاپ کند و...
تصدیق تالی: نتیجه‌ای از فرض گرفته می‌شود که بنا بر منطق قابل گرفتن نیست. یعنی از اینکه P نتیجه می‌دهد Q نتیجه بگیریم که Q آنگاه P. نمونه: اگر به بیماری آنفلونزا مبتلا باشید آنگاه گلودرد خواهید داشت. حال اگر بگویید: «من گلو درد دارم، پس به بیماری آنفلونزا مبتلا هستم،» مغالطه کرده‌اید زیرا بیماری‌های دیگر هم می‌تواند منجر به گلودرد شود.
انکار مقدم: از درستی P آنگاه Q نتیجه بگیرید که اگر P برقرار نباشد Q نیز برقرار نیست. مثلاً: اگر من در انتخابات آمریکا شرکت کنم آنگاه یک شهروند آمریکایی هستم. من در انتخابات آمریکا شرکت نمی‌کنم، بنابراین من یک شهروند آمریکایی نیستم. در حالی که یک شهروند آمریکایی می‌تواند انتخاب کند که رای بدهد یا نه.
استنتاج باطل از حق: از روش‌های بسیار رایج مغالطه‌است. در این روش، گوینده نخست مطلب درستی را می‌گوید و سپس از آن نتیجه نادرست می‌گیرد.
انتشار خبر دروغ در سطح وسیع: دروغ مغالطه و عامل لغزش اندیشه است؛ نادرستی مقدمات استدلال باعث عدم اعتبار کل استدلال می‌شود. پیامد دروغ، گمراهی شنونده یا خواننده‌است. انتشار خبر دروغ به نحوی صورت می‌گیرد که هزینه‌های بسیاری را صرف تبلیغات و شایعات دروغ می‌نمایند.
تحلیل نادرست پدیده‌ها: در جامعه پدیده‌های گوناگون وجود دارد. ممکن است کسی پدیده‌ای را نتیجهٔ فلان پدیدهٔ دیگر معرفی کند، در صورتی که در واقع چنین نباشد. مثلاً ممکن است افزایش خودکشی یا طلاق یا قاچاق یا دزدی یا بزهکاری را به عوامل اقتصادی مربوط کند؛ درحالی‌که عوامل بسیار دیگری نیز هستند.
معنی عبارت برخلاف مراد گوینده (تفسیر نادرست): این مغالطه هم بسیار شایع است و بدین صورت است که آیه‌ای از قرآن، یا خبری از پیشوایان دین، یا شعری از شعرای بزرگ را مطابق گرایش باطنی خود معنی می‌کند و همهٔ معانی و تفاسیر دیگر را نفی می‌کند.

ناشناس گفت...

تکذیب یا تخطئه گوینده: در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن می‌پردازد. منشأ این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی و... نیست، ارائه شود.» مانند این که «سیگار برای سلامتی زیانی ندارد؛ همین پزشکی که این کتاب را دربارهٔ زیان‌های دخانیات نوشته، خود سیگار می‌کشد.» در روایات اسلامی (روایت از علی بن ابی‌طالب) نیز این مغالطه نکوهش شده‌است. (نقد «من قال» به جای نقد «ما قال»)
مغالطه‌های آماری: این مغالطه در مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بسیار رایج است و از شیوه‌های بسیار متداول تبلیغاتی است.
مصادره به مطلوب: این مغالطه وقتی رخ می‌دهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثبات‌شده بداند، به عبارت دیگر، در مقدمات استدلال از همان نتیجه‌ای که در صدد اثبات آن است، استفاده کند. نمونه: مولیر در یکی از نمایشنامه‌های خود در مورد دختری که خود را به لالی زده بود، می‌نویسد: پزشکی را برای مداوای او به بالینش آوردند، از او پرسیدند: «چرا این دختر لال شده‌است؟» پزشک گفت: «برای این که نمی‌تواند سخن بگوید.» از او پرسیدند «چرا نمی‌تواند سخن بگوید؟» جواب داد: «برای این که زبان او قدرت عمل را از دست داده‌است.»
اهمال در شرایط قیاس: اهمال در شرایط قیاس آن است که شرایط انتاج و قواعد استنتاج را رعایت نکنند و مثلاً از ضروب عقیم، نتیجه بگیرند یا جایی که نتیجهٔ قیاس جزئی است، نتیجهٔ کلی استنتاج کنند. همچنین است رعایت‌نکردن شرایط حد وسط که قیاس سفسطی تولید می‌کند و وجه بطلان آن در درس‌های گذشته گفته شد.
نمونه ۱: ماست از شیر است؛ شیر برای اسهال مضر است؛ پس ماست برای اسهال مضر است.

نمونه ۲:فردی استدلال می‌کند:

پنیر، غذاست.
غذا خوشمزه‌است.
بنابراین پنیر خوشمزه‌است.
او در این استدلال ادعا می‌کند که ثابت کرده‌است که پنیر خوشمزه‌است. این استدلال خاص به شکل قیاس مطلق است. هر استدلالی باید هم فرض مقدم داشته باشد و هم نتیجه‌گیری. در این نمونه ما نیاز داریم که فرض‌های مقدم (فرض‌هایی که استدلال کننده انتظار دارد مخاطبش درستی آن‌ها را بپذیرد) را مشخص کنیم. فرض نخست تقریباً بنا به تعریف درست است: پنیر یک مادهٔ غذایی قابل خوردن توسط انسان است. فرض دوم بنا به معنایش کمتر روشن است: از آن جایی که این اثبات شامل هیچ سوری نیست، می‌توان هر یک از معانی زیر را از آن برداشت نمود:

همهٔ غذاها خوشمزه‌اند.
بیشتر غذاها خوشمزه‌اند.
به نظر من همهٔ غذاها خوشمزه‌اند.
بعضی از غذاها خوشمزه‌اند.
در همهٔ حالات بالا به جز حالت اول فرض مقدم دوم برقرار نمی‌گردد. علی ممکن است فرض کرده باشد که مخاطبش معتقد است همهٔ غذاها خوشمزه‌اند، اگر مخاطب چنین عقیده‌ای داشته باشد آنگاه استدلال علی درست است. در این مثال باید مخاطب فرض علی را تصدیق نماید. هر چند احتمال اینکه مخاطب معتقد باشد که برخی از غذاها بدمزه‌اند، بیشتر است. در این حالت نسبت به ابتدای امر برای علی پیشرفتی حاصل نشده‌است، چرا که اکنون او باید ثابت کند که پنیر یک غذای خوشمزه و مقبول در سراسر دنیا است که در حقیقت شکل تغییر یافته‌ای از همان قضیهٔ اولیه‌است. بنا به نوع دیدگاه مخاطب ممکن است علی مرتکب مغالطهٔ مصادره به مطلوب شده باشد.

مغالطهٔ هم‌بستگی:
نتیجه‌گیری اشتباه از نوع: رویدادهایی از نوع الف همیشه با رویدادهایی از نوع ب همراه هستند؛ پس رویداد نوع الف، علت رویداد نوع ب است. بعنوان مثال شخصی بگوید در تابستان آمار قتل زیاد می‌شود و همچنین آمار مصرف بستنی افزایش میابد، در نتیجه بعلت افزایش مصرف بستنی است که قتل افزایش میابد دچار مغالطه همبستگی شده است، زیرا هر دوی این پدیده‌ها تحت تأثیر افزایش دما بوجود می‌آیند و هر دو محصول افزایش دما هستند. این خطای استدلالی مغالطه «هم‌بستگی» نام دارد و معمولاً به خاطر هم‌زمان بودن دو پدیده رخ می‌دهد.

ناشناس گفت...

جناب تیمسار بازیها را از کجا میشه دید ؟

ناشناس گفت...

اگر ورق بگردد و حکومت عوض شود با توجه به آنچه در چهل سال گذشته، بر مردم و مملکت تحمیل کرده اند؛ احتمال اعدام سران حکومتی وجود دارد. بنا بر این با توجه به اینکه حفظ توجه به اینکه حفظ جان آدمی امری واجب و ضروری است بنابراین سرکوب مردم معترض کاری بسیار منطقی و قابل توجیه است و عیب هیئت حاکمه نیست. امیدوارم بعضی از دوستان این منطق متوهم خویش را به دقت مورد بازنگری قرار دهند.

ناشناس گفت...

صحبت های رئیس سازمان سیا درباره حکومت ایران که به تازگی بیان شده، خواندنی است:
"مایک پمپئو" رییس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در اظهاراتی حکومت ایران را یک استبداد دینی و حکومت پلیسی دانست.

پمپئو گفت:" سازمان های اطلاعاتی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نقش ابزار سرکوب یک حکومت استبداد دینی عمل می کنند ... آنها در نقش پیشرو یک امپراتوری مخرب ایفای نقش می کنند که به دنبال بسط قدرت و نفوذ خود در سراسر خاورمیانه است.

حکومت استبدادی حاکم بر ایران نسخه ایرانی گروه تروریستی خلافت خودخوانده داعش است! که به مراتب قدرتمند تر است.

ناشناس گفت...

متن کامل سیاست های جدید دولت آمریکا علیه حکومت ایران توسط یک سایت وابسته به دولت آمریکا منتشر شد:
http://publicpool.kinja.com/subject-embargoed-president-donald-j-trumps-new-strat-1819425957#_ga=2.131282760.633906965.1507861639-1234061675.1507861638

جالب هست که سایت های حکومتی رژیم در ترجمه این سیاست ها بخشی رو که مربوط به خامنه ای هست به طور کل سانسور کردند و ترجمه نکردند. اگر در متن کلمه "khamenei" رو جستجو کنید این بخش رو میتونید پیدا کنید. این برای اولین بار هست که یک دولت آمریکایی به طور مستقیم خامنه ای رو خطاب قرار میده.

ترجمه خلاصه ولی نزدیک تر به واقعیت از این متن رو میتونید اینجا بخونید:
https://kayhan.london/fa/1396/07/21/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%DA%98%DB%8C

ناشناس گفت...

یکی ، دوشاخه این فیلسوف رو از برق بکشه ، خوب وردی ر زبانت رانده ای ، لیک سوراخ دعا گم کرده ای

Dalghak.Irani گفت...

اگر هیچ راهی به پخش مستقیم تلویزیون ایران پیدا نکردی می توانی آنلاین از تلویزیون ایران معمولاً شبکه 3 یا شبکه ورزش بگیری و بفرستی روی صفحۀ بزرک و تماشا کنی! یا...هو

مانی گفت...

در گفتگویی که همراه باپرخاش در باره سپاه راه افتاده این را هم باید در نظر گرفت که جدا از فرماندهان رانت خوار حکومتی اش بدنه سپاه در انتخابات همیشه مانند مردم رای داده . دو بار به روحانی دو بار به خاتمی. آمار رای های داده شده در بخشهایی که سپاهیان و خانواده شان زندگی میکنند این را میگوید که البته هیچگاه اجازه انتشار نداشته اند.