1- همان موقع و در حین پیدا شدن سروکلۀ ناگهانی ابراهیم رییسی در بین داوطلبان ریاست جمهوری گفته بودم که به احتمال خیلی زیاد این "آمدن رییسی" موضع و نقشۀ شخص آیت الله خامنه ای بوده است. اینک اما به قطعیت یقینی رسیده ام که نه تنها کاندیداتوری ابراهیم رییسی تصمیم شخص خامنه ای بوده بلکه حتی ثبت نام ناگهانی قالیباف و انصراف ناگهانی او نیز بدستور و تصمیم شخص خامنه ای صورت گرفته است. زیرا علاوه بر استدلالی که خواهم کرد از شخص و شخصیت قالیباف هم مطمئنم که بغیر از دستور مستقیم خامنه ای هیچ عامل یا شخص دیگری نمی توانست او را وادار به کاری کند که تمایل و تشخیص شخصی او نباشد. همانطور که در سال 88 هم فقط دستور تکلیفی شخص خامنه ای بود که سبب عدم نامنویسی قالیباف برای ریاست جمهوری شده بود!
2- می دانیم که آیت الله خامنه ای تمام طول رهبری 28 ساله اش را با این حسرت سپری کرده است که بتواند حاکمیت جمهوری اسلامی را از دوگانگی به یکپارچگی تحت دکترین سیاسی خودش در بیاورد. اما بغیر از چهار سال دورۀ اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد این امر و حسرت و آرزو محقق نشده است. اصلاً یکی از علل اصلی شیفتگی خامنه ای به محمود احمدی نژاد - تا جائیکه حتی نتوانست از بازگویی آن در علن نماز جمعۀ 29 خرداد 88 هم خودداری کند - همین ذوق زدگی بی حد او از یکپارچگی حاکمیت جمهوری اسلامی بود.
3- در شروع انتخابات سال 96 خامنه ای علاوه بر حسرت 28 سالۀ خودش در مورد لزوم یکپارچه کردن حاکمیت جمهوری اسلامی مواردی به صحنه وارد شده بود که این یکپارچگی حاکمیت را بیش از هرزمان دیگر در عمر جمهوری اسلامی حیاتی می کرد که مهمترین آن ها موارد زیر بود:
الف- صدای جهانی خامنه ای بخاطر از دست دادن بمب اتمی آسیب جدی دیده بود و دیگر کسی دنبال موضعگیری های خامنه ای بعنوان رهبر عالی ایران - بدل از رهبر عالی کرۀ شمالی کیم جونگ اون - در مورد مسایل جهانی نبود. زیرا عقب افتاده و فقیر و قرون وسطایی که باشی و بمب هم نداشته باشی یعنی تو هیچ چیز نیستی و اهمیتی نداری. در دنباله اما اتوریتۀ خامنه ای در داخل - بویژه هواداران - هم شکسته بود. و دیگر کسی حاضر به قبول صفت "سازش ناپذیر و رهبر محور مقاومت" - صفت محبوب خامنه ای در بارۀ خودش - در مورد خامنه ای نبود.
ب- جمهوری خواهان تمام مراکز قدرت امریکا را در اختیار گرفته بودند و علاوه بر دونالد ترامپ نامتعادل از نظر رفتارهای سیاسی که رییس جمهور شده بود تمام پست های کابینۀ امریکا هم در دست ژنرال ها و عناصر سرسخت ضد جمهوری اسلامی قرار گرفته بود. این چینش نیروهای سیاسی در امریکا صدای واحد خامنه ای در ایران را بیش از پیش ضروری می کرد. چون تنها راه بقا برای جمهوری اسلامی مقاومت در برابر سیاست های امریکا بود با این فرض درست نسبی که جنگ مستقیم با امریکا اتفاق نخواهد افتاد.
پ- جمهوری اسلامی در 4 تا 8 سال آینده قطعاً با تغییر رهبری و عناصر کلیدی دیگر در خبرگان و شورای نگهبان و امامان جمعه - همگی در سنین مرگ هستند - روبرو بود و وجود وحدت حداکثری در حاکمیت در هنگام مهمترین تغییر - تغییر رهبر - از نان شب واجبتر بود و است؛ و هرگونه گفتمان و سیاست رسمی - حتی در حد رییس جمهور بدون اختیار - سازش در مقابل گفتمان و سیاست مقاومت؛ جبهۀ روحانیان متحجر اصولگرا و سنتی را با شدت زلزلۀ 10 ریشتری تهدید خواهد کرد.
4- لذا خامنه ای تصمیم گرفته بود که با هر ترفند ممکن - بغیر از تجدید انتخابات - انتخاب رییسی را محقق کند. زیرا بغیر از ابراهیم رییسی حتی به قالیباف هم اعتمادی نداشت و می ترسید همانطور که از احمدی نژاد رکب خورد از هرکس دیگری هم که خارج از شناخت شخص خودش از نزدیک باشد احتمال رکب خوردن داشته باشد. ابراهیم رییسی البته علاوه بر اعتماد صد درصدی خامنه ای این امید را هم به خامنه ای می داد که چون رییسی مختصات و مشخصات بالقوۀ رهبر شدن را هم دارد. لذا دورۀ گذار از رهبری خودش به آخوند متحجر بعدی با اطمینان کافی - و چه بسا شبیه شکلی نحوۀ رهبر شدن خودش هم بشود - به سرانجام خواهد رسید.
5- همانطور که یادمان است در جریان روزهای آخر انتخابات 96 کفۀ ترازو نشان از موفقیت عنقریب خامنه ای و پیروزی رییسی می داد؛ که یکباره حسن روحانی و مشاورانش تصمیم گرفتند که در شعار از همۀ خطوط قرمز نظام عبور کنند تا بتوانند با تحریک مخالفان جمهوری اسلامی سبد آرای ریاست جمهوری را بنفع روحانی برگردانند و موفق هم شدند. لذا بنظرم شکست رییسی در انتخابات 96 یکی از تلخ ترین و تاریکترین روزهای رهبری خامنه ای بود و او لاجرم باید شکست پروژه اش را می پذیرفت. اما پروژه مهمتر و حیاتی تر از این بود که خامنه ای حاضر بقبول آن باشد. و لذا دیدیم که ابتدای بعد از انتخاب روحانی یکماهی روابط بسیار تیره شد و هر دو طرف شروع بکوبیدن همدیگر کردند. بعد از آن اما لابی های پشت پرده در بین عوامل خامنه ای - نه خود خوامنه ای - و حسن روحانی به آتش بس موقت و ظاهری رضایت مکروه دادند که گمان می رفت خامنه ای شکست را پذیرفته و می خواهد حسن روحانی را نه تنها تحمل بلکه همراهی هم بکند. اما خامنه ای نه می خواست و نه می تواند که حسن روحانی و شرکای سیاسیش را شریک در آیندۀ جمهوری اسلامی بحساب بیاورد. چون این دو گفتمان - مقاومت خامنه ای و سازش روحانی - نه فقط در تناقض بلکه در تضاد صد درصدی با هم هستند و نمی توانند بتوافق حداقلی هم برسند.
6- لذا چنین می فهمم که خامنه ای تصمیم گرفته است تا ضمن عملیات ایذایی بازدارنده برای دولت روحانی و در همۀ حوزه های سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی و هنری و از این قبیل؛ تمرکز استراتژیش برای شکست دادن حسن روحانی را بر روی پاشنه آشیل کشور - یعنی اقتصاد - بگذارد و گذاشته است. دلایل زیر نشانه های گل درشت مؤید این استراتژی است:
الف- خامنه ای برای اولین بار و در میان تعجب خود آخوندهای خبرگان علناً و رسماً به مجلس خبرگان ابلاغ کرد که هیئت های اندیشه ورز - نوآوری بجای اتاق فکر سابق در بازی با کلمات و سرگرم ساختن ساده لوحان و توده ها که گویی دارد برای اولین بار شق القمر می کند - درست کنند و با رصد کارهای دولت در حوزه های مختلف - بویژه اقتصاد - وارد گود مطالبه محوری شوند و کاستی ها و عدم توانایی های دولت را بمردم گزارش بدهند. در حالیکه حداقل حتی کودن ترین و متحجرترین آخوندها هم بارها و بارها اعتراف کرده اند که مسئولیت و وظیفۀ اصلی خبرگان دوچیز بیشتر نیست: اول مراقبت از پایداری شرایط رهبری در رهبربالفعل و دوم تعیین جانشین برای رهبر ساقط شده چه بمرگ یا از دست دادن شرایط رهبری. لذا واگذاری نوعی اختیارات مجلس سنایی به مجلس خبرگان نشانه ای قطعی اولاً از تعقیب منفی دولت دارد و ثانیاً بی اثر کردن بازهم بیشتر مجلس شورای اسلامی در صورت ساز مخالف احتمالی با رهبر زدن.
ب- چند هفته پیش خبری منتشر شد مبنی بر اعتراض کارگران کارخانۀ آذرآب اراک و به خشونت کشیده شدن آن از سوی پلیس با استفاده از گاز اشک آور. بلافاصله اما روز بعد خبری منتشر شد که پلیس از خشونت با کارگران معترض عذرخواهی کرد و رییس کارخانه هم بازداشت شده است. حالا اگر این عذرخواهی بی سابقه و غیرقابل باور پلیس از کارگران را بگذاریم در کنار تجمعات اعتراضات اقتصادی فزاینده در قالب های مختلف و اقشار مختلف که این روزها مثل نقل و نبات ریخته در گوشه و کنار کشور؛ به این برداشت بدیهی می رسیم که دستور از بالا صادر شده که اولاً جلو اعتراضات اقتصادی و معیشتی گرفته نشود. ثانیاً با ترفندهای پنهان به شکل گیری هرچه بیشتر این تجمعات صنفی دامن زده شود و ثالثاً در غیر مواقعی که این اعتراضات جنبۀ سیاسی ملموس و خطرناک پیدا می کند، پلیس علاوه بر اینکه حق ندارد از زور و سرکوب استفاده بکند بلکه وظیفه دارد که به برگزاری آن نیز کمک کند.
پ- من با اینکه فکر می کنم بازداشت اخیر برخی فعالان مدنی و محدودیت جدید و سه ماهه - سه ماهه برای بررسی بازتاب و درستی یا نادرستی تصمیم - برای سید محمد خاتمی اهداف سیاسی کلانی هم دارد. اما مطمئنم که یکی از علل آن هم برای جلوگیری از سوء استفاده از همین تجمعات صنفی و اعتراضات اقتصادی است که قرار است تداوم یافته و تشدید هم بشود.
ت- بازداشت برادر اسحاق جهانگیری هم فارغ از درستی و نادرستی اتهامات به او بخشی در همین استراتژی می گنجد. به این معنا که نشان دادن قله های هوشبر ثروت در کنار همین اعتراضات برای حداقل معیشت - فارغ از اینکه آن قله چطور تشکیل شده و من هم قبول دارم که قطعاً با فساد - کنتراستی در ذهن توده ها ایجاد می کند که نه تنها روحانی و دولت کم کفایتش بلکه خود آدام اسمیت محبوب دکتر زیبا کلام را هم می فرستد به قعر جهنم.
ث- . بالاخره آن بصحنه آوردن حذف ریاست جمهوری منتخب از قانون اساسی هم در داخل همین پروژه قابل شناسایی است و بسیار سخت است قبول کنیم که این حوادث افعال پراکنده و خودبخودی است که هرکدام مجزا از هم رقم خورده اند و هدف واحدی را تعقیب نمی کنند. لذا حتی اگر هم برخی از این برشمرده هایم اتفاقی همزمان شده باشند با تصمیم خامنه ای برای بگوشۀ رینگ بردن دولت روحانی بازهم اطمینان از استراتژی برانداز خامنه ای پابرجا خواهد ماند
7- خامنه ای مطمئن است که "این حسن روحانی" را شکست خواهد داد. و حتی اگر نتواند ریاستش را نیمه تمام بپایان برساند خواهد توانست در شروع قرن جدید خورشیدی حاکمیت را بی دردسر اصلاح طلبان و اعتدالیون به جانشین خودش بدهد. من هم البته با دیدن این حسن روحانی منفعل حق را به خامنه ای می دهم و او را برنده می دانم. اما با این افزوده که اتوریتۀ روحانیت و جمهوری اسلامی در چنان نقطۀ حضیضی است که هر دقیقه گذشت زمان پایان آن را محتمل تر می کند تا بقای حکومت را. زیرا هنگام پایان - یا بسیار ضعیف شدن - اتوریته (ترجمه کن ابهت و سلطۀ معنوی) یک حکومت ناگزیر باید فقط از فورس و زور عریان و سرکوب استفاده کند که نمی تواند مانع فروپاشی قدرت شود. جمهوری اسلامی تا کنون توانسته با اتوریتۀ مذهبی روحانیان - از حداکثری در سال های دور تا حداقلی در سال های اخیر - نعش خودش را تغذیه و ماندنی کند. اما هرنوع تکانه ای کوچک از داخل یا خارج جامعه را از کنترل حکومت خارج خواهد کرد. چه روحانی و شرکا بخواهند و به این گذار کمک کنند برای اتفاق طبیعی و کم خطر و چه کماکان به انفعال سیاسی و چپاول اقتصادی و بی اعتنایی اجتماعی ادامه بدهند و هزینه های رهایی را سنگین تر بکنند.
8- اما اینکه چرا خامنه ای را موفق می دانم در شکست دادن روحانی از راه تمرکز بر اقتصاد هم خیلی ساده است. اقتصاد مهمترین مسئلۀ روز ایران است. روحانی برای حل مشکلات نیاز به سرمایه دارد - بویژه که استراتژی اقتصادی دولتش بر جذب سرمایه است - خامنه ای با لفاظی تهاجمی تا کنون نگذاشته سرمایه ای جذب شود. بعد از این هم نخواهد گذاشت. ترامپ هم چه در برجام بماند یا نه دنیا تحت تأثیر جمهوری خواهان ضد جمهوری اسلامی حاکم بر امریکا و در دست داشتن دولت - فارغ از ترامپ هم - حاضر به مشارکت اقتصادی با ایران نخواهند شد و سرمایه های قطره چکانی را هم با گرانی حداکثری اجازه خواهند داد. اگر به این دو فاکتور بی پولی بی کفایتی کابینه های ایران را هم اضافه کنیم. زیرا دولت روحانی چابکی و پاکی و شایستگی دولت های مدرن را ندارد و قادر به مقابله با سنگ اندازی های تندروهای دو طرف ایران و امریکا نخواهد شد؛ به این نتیجۀ بدیهی می رسیم که روحانی با این دست فرمان ریا و خطابه و اطرافیان - فاسدان سیاسی یا فاسدان اقتصادی - راه بجایی نخواهد برد. یا...هو
نکته: موارد ناگفته ای هم ماند که اگر درست مطالعه کنید و از متن نوشته سؤال و شکاف و چرایی درست در بیاورید؛ در کامنت دانی توضیح خواهم داد.
۴۴ نظر:
فرض كنيم طبق پيشبينى شما خامنه اى پيروز جنگ با روحانى شود. قدم بعدى خامنه اى بعد از پيروزى چيه؟
خب گیرم که برنامه خامنه ای همینی باشد که گفتین و فکت ها هم می گویند که برنامه همین است. زور خامنه ای به روحانی هم قطعا همانطور که گفتین خواهد رسید. اما آیا زور خامنه ای به آمریکا خواهد رسید؟ آیا خامنه ای هنوز نفهمیده که اکنون در سال 2017 هستیم و مردم دیگر تحمل یک رهبر متحجر دیگر همچون او را ندارند؟ آیا نفهمیده که نمی توان تا ابد با همین دست فرمان و با ادامه بدبختی مردم ادامه داد؟ اگر خامنه ای قرار است روحانی را آچمز کند باید ترمز اقتصاد را بکشد که این در شرایط فعلی که اقتصاد کشور در لبه سقوط قرار دارد می تواند موجب فروپاشی کامل اقتصادی کشور و شورش مردم شود و خود خامنه ای که سهل است، هفت جد و آبادش هم بر سر دار می روند. فکر می کنید با خطر حمله نظامی آمریکا و خطر فروپاشی اقتصاد و شورش مردم، خامنه ای ریسک آچمز کردن دولت را می پذیرد؟
ضمن اینکه خطر حمله نظامی آمریکا برخلاف اونچه که شما گفتین جدی هست. رضایی چند سال پیش گفت که دولت آمریکا در زمان بوش دو بار تصمیم جدی برای حمله به ایران گرفته بود. اگر ترامپ به کره شمالی حمله نظامی کند که احتمالا خواهد کرد هدف بعدی قطعا ایران خواهد بود. حل مشکل کره شمالی تنها فکر ترامپ نیست و کل اتاق های فکر آمریکا و سیاستمداران و نخبگان سیاسی آمریکا به این نتیجه رسیدند که باید فکری اساسی برای کره شمالی کرد. احتمال قوی در آینده نزدیک این اتفاق خواهد افتاد اگر نقشه ترور رهبر کره شمالی ناموفق باشد قطعا حمله نظامی انتخاب بعدی خواهد بود. شما مطمئن باشید که اگر آمریکا به کره شمالی حمله کند در مرحله بعدی سراغ ایران خواهد آمد.
سلام
بنظرم در این نوشتار نوع تاثیر سیاست امریکا بر تصمیمات داخلی مورد بحث قرار نگرفت. اینکه باید جانشین تعیین شود که الزام است ولی اینکه چه کسی و با چه تفکری و به چه منظوری من مطمئن نیستم انتخاب آقای خامنه ای در تعیین یک رهبر تندرو به نفع بقای حکومت باشد از منظر دولتهای خارجی ولی اینکه یک رهبر ملایم بتواند سپاهیان سرمست از دلارهای مفت را راضی کند رو هم نمیتوانم بپذیرم. شاید اگر رهبر ملایمی انتخاب شود بطوریکه اکثر جامعه وی را بپذیرند توده ی مردم موافق بقا باشد تا به سرنوشت عراق و سوریه دچار نشویم.
وضعیت حکومت بسیار بغرنج است. از نظر اقتصاد کشور کاملا فرو پاشیده. بنظر من الان صحنه ی سیاست کشور مثل فیلمهای اکشنی است که اخر فیلم هر دو کارکتر بد فیلم بر سر پول در ساختمانی مشغول دعوا و کتک کاری هستند ولی خود ساختمان اتش گرفته و درحال فرو ریختن است. هر دو کارکتر میدانند که ماندن مساوی با مرگ است ولی از کیف پول هم نمی شود گذشت تا حریف انرا بردارد.
ارادتمند-یزد
در 1- من زیاد قانع نشدم که علت عدم شرکت قالیباف فرمان رهبری بوده. علت اینکه سال 88 اقای قالیباف کاندید نشد به نظرم این بود که سال 88 سال دوم احمدی نژاد بود و تا به حال در ایران و اکثرا در جهان بسیار بعید بوده که رئیس جمهور دور اول به دور دوم نرود، همین موضوع البته در سال 96 هم صادق بود و این که چرا قالیباف برای دور دوم روحانی وارد رقابت شد؟ شاید اینبار به دستور کسی بود.
در 5- یادم میاد رئیسی شانس زیادی نداشت برای برنده شدن در 96
ایشان و قالیباف روی هم سر به سر بودند با روحانی.
روی ب هم کمی مشکوکم، عذرخواهی پلیس عجیبه ولی از کجا معلوم کنترل برخورد یا عدم برخورد پلیس (حداقل بخشی از ان اگر کاملا دست و پا بسته نیستند!) دست خود تیم روحانی نباشد؟ اگر هم دستور رهبر باشد دیگه اینکه خودشان هم دامن بزنند ریسک بالایی است، شاید این شعله جای دیگر زبانه بزند؟
مناظرات رياست جمهورى اخير، ابراهيم رئيسى: شونه هاى افتاده و رو به جلو، صداى زير و لرزون، نگاه هاى سرگردون و نه متمركز به جلو كه نشون از اعتماد بنفس پايين و باعث إيجاد حس عدم اعتماد در مخاطب.
ابراهيم رئيسى!؟ رهبرى جمهورى اسلامى!؟ فرمانده كل قوا!؟ ولى فَقِيه!؟
اگه خامنه اى نوبل صلح بگيره من كمتر شوك ميشم كه رئيسى رهبر!
بادبادك باز
فیلم اجاره نشین ها اثر داریوش مهرجویی را ببینید.
ساختمان فرسوده ای که نماد ایران ماست. اما نه. ترجیح می دهم نماد حکومتش بدانم چون ایران حمله اسکندر و عرب و مغول... را از سر گذراند.
مردم به این بازی روحانی خامنهای توجهی نکنید.
نگذارید فکرتان را با اینکه چه کسی رهبر آینده است مشغول کنند.
به این فکر کنید که دوران گذار که در چند ماه آینده فرا می رسد، چگونه با حداقل هزینه به ثبات برسیم. رژیم چنج روی میز است و مشروعیت داخلی و خارجی رژیم هم از بین رفته است. سران رژیم هم که خانه ها و حساب بانکی خارجی شان آماده است. انگیزه ای برای کوچکترین مقاومت نخواهند داشت.
در مورد حملۀ ترامپ به کرۀ شمالی و متعاقب آن به ایران موافق نیستم. بویژه نگاه من به آسیای جنوب شرقی و دوستان امریکا در آنجا و چین و سرمایه هایی که در کره و ژاپن و خود چین و منافع آنها در که در آن منطقه کار می کند و استراتژی خود امریکا که اهمیت آنجا را جلوتر از خاورمیانۀ نفتی - که دیگر امریکا نیازمندش نیست - قرار می دهد حملۀ نظامی بسیار خطرناک بکرۀ شمالی از بعید هم بعیدتر است. و البته ربط خاصی هم به ایران ندارد که اگر در کره اتفاقی افتاد عینش منتقل شود به رفتار با ایران. البته احتمال یک حملۀ تنبیهی محدود هوایی و موشکی کوتاه مدت بخود ایران محتمل تر - هرچند خیلی ضعیف - از حملۀ امریکا به کرۀ شمالی است. البته من هم موافق این فرضیه هستم که ترامپ قبل از اینکه با چیزی موافق یا مخالف بشد نگاه می کند ببیند آن مورد دست آورد کیست. اگر حاصل ریاست جمهوری اوباما باشد با آن حتماً مخالفت خواهد کرد زیرا نوعی کینۀ شخصی و نژادی به اوباما دارد. اما اینکه تا کجا جلوخواهد رفت بستگی به شرایط هم دارد و ممکن است در هنگام عمل با یک تغییر ساده در موارد مخالفتش و در آوردن آن از زیر لایسنس اوباما راضی شود و دست از لجاجت بردارد. این مورد در اوباما کیر هم در حال افتادن است. ب این همه من کار ترامپ را بیشتر لفاظی می دانم تا اقدام عملی خطرناکی برای جهان. ولی اصراری ندارم و باید منتظر ماند و دید از کلاه شعبدۀ ترامپ واقعاً کدام خرگوش یا اژدها خارج خواهد شد. یا...هو
در مورد براندازی روحانی توسط خامنه ای توضیح دادید اما به نظرم در مورد براندازی خامنه ای توسط ترامپ توضیح چندانی ندادید
از این تحلیل درست شما آینده تیره ای برای ایران بیرون می آید. بعید می دانم که کسی در حکومت شعورش را داشته باشد که پیچیدگی شرایط را درک کند.
راستی تیسمار تناقض از تضاد شدیدتر و قوی تر است،البته مهم هم نیست!
درمورد نظر دوست یزدیم باید عرض کنم که موافق نیستم زیرا همین چیزی که ایشان گفته مورد نظر هاشمی رفسنجانی و روحانی و حتی خاتمی هم است و آنان که نمی خواهند جمهوری اسلامی را بربیاندازند. آنان می گویند برای طولانی کردن عمر حکومت و روحانیان را حاکم نگاه داشتن بهتر است که کمی در مسایل اجتماعی و فرهنگی کوتاه بیاییم تا هم ما روحانیان حکومت بکنیم و هم مرتب با نارضیی فزایندۀ طبقات مدرن مواجه نشویم و هم ایران را در حد بقهقرار نرفتن توسعه بدهیم. اما حرف درست خامنه ای همیشه این بوده است که جمهوری اسلامی یا با تندروی و انقلابی گری و حدودیت های مذهبی می ماند و یا آن چیزی که معتدلان می خواهند دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود. و از نقطه نظر منطقی حرف خامنه ای درست است چون هرنوع چرخشی بسوی حکومت متعارف و عرفی تر اولین عقب نشینی اش آخرین عقب نشینی اش هم خواهد بود و در طرفة العینی گام دوم و گام سوم و بیرون راندن روحانیان از حکومت اتفاق خواهد افتاد. زیرا اگر قرار بر اجرای شرع در حکومت نباشد چرا باید متخصصین فقه - تنها دارایی بالش و هنر و پررویی شان هم همین تخصص است - باید در رأس آن حفظ شوند. لذا غیرممکن قطعی است که روحانیان حاضر بشوند افسار حکومت خودشان را بدست یک آخوند ژیگولو بدهند و گور حکومتشان را بکنند. یا...هو
جناب دلقک. شما که سخنان رییسی را در مناظرات و خارج از مناظرات دیده اید. آیا ایشان را در قواره حتی یک مدیرکل نظام جمهوری اسلامی می دانید؟
نه جانم. در تور گیج کننده این وامانده ها قرار نگیرید. روحانی از اوایل انقلاب چهره مورد وثوق نظام بوده است و ردای اپوزیسیون حکومت در تن ایشان زار می زند.البته ایشان و برادرش می توانند نقش امیر عباس هویدا و نصیری را بازی کنند.
چند ماه پیش گفتم که باید فکری به حال دوران گذار از جمهوری اسلامی کرد و گفتم پیشنهاد من رضا پهلوی است ولی آن زمان با ناباوری شما در مورد لرزان بودن پایه های رژیم مواجه شدم. اما خوشحال هستم که در پست بالا به آن اشاره نمودید.
در ضمن من به اندازۀ دوستانی که روی امریکا حساب می کنند امیدی به کمک امریکا ندارم و در مورد دوستانی هم که اقتصاد و فقر را پاشنۀ آشیل حکومت می دانند مثل آنان نه تنها مطمئن نیستم بلکه مخالف نسبی هم هستم. چون فقر بیشتر از اینکه محرک باشد تسلیم کننده است. سناریوی پوپولیسم احتمالی دولت همسوی خامنه ای را نمی نویسم زیرا که ممکن است کمی ترسناک و ناامید کننده بشود. در حالیکه از نظر خودم هم خیلی محتمل نیست یک انقلاب حکومتی دیگر در قالب مصادرل اموال در قالب جنگ فقر و غنا. البته این بار هدف فقط ثروت و دارایی های غیر خودی ها می تواند باشد. خلاصه اینکه هر جامعۀ فقیری جامعۀ ناراضی تری می تواند نباشد. یا...هو
منع قالیباف از نام نویسی در 88 از سوی خامنه ای مستند و قطعی است. هم در همان زمان منتشر شد و هم اخیراً در جریان منع احمدی نژاد از سوی اصولگرایان مطرح شد. در مورد به رییسی رهبری نمی آید هم مثل تصویر و تصورات ابتدای انقلاب من از خمینی و خامنه ای و هر آخوند دیگری بود و مثل تصویر و تصور خود شما از شکل و شمایل ریاست جمهوری احمدی نژاد. لذا زیاد هم نگران نباشید من چهل سال عمرم را دادم تا قبول کردم که آخوند خامنه ای هم آیت الله است و هم رهبر و شما هم خیلی زودتر از من به ژست های رهبری رییسی - اگر سناریو باقی باشد و اجرا هم بشود و خدای ناکرده هنوز جمهوری اسلامی پابرجا باشد - خو خواهید گرفت همانطور که به احمدی نژاد عادت کردید. یا...هو
نا شناس ناشناس
تيمسار اخه چرا محمل گويي مي كنيد
اينكه ترامپ نگاه مي كند به دست اورد كدام شخص و با اوباما مشگل دارد يعني چي
اين شما هستي كه. با ترامپ مشگل داري و هر كاري كه ايشان مي كند. را نهي مي كني وعلت خودتان هم مي دانيد. به قول فرخ زاد چهارتا وايزاي كوفتي
بزار دهن ما بسته باشه. تا مجبور نباشي حذف كني
هزار ماشاالله به تیمسار گرامی ، وقت کردید یک مطلبی هم بنویسید در باب دگردیسی گنده ای که از دلقک سال ۸۹ تا تیمسار سال ۹۶ داشته اید ، عرض من این نیست که جرا تغییر ایدئولوژی داده اید ، بلکه این است که دلایل عینی چرخش ۱۸۰ درجه ای هسته مغزتان چیست ، شاید ما هم آدم شدیم مثل شما .
دوستان نباید کفران نعمت کنند: یک لحظه تصور کنید که لجبازیها وساده لوحیهای بازیگران رژیم از یک طرف و موش دوانی های قوای متخاصم از طرف دیگر وجود نداشت. در این صورت ـ با توجه به ثروتهای سهل الوصول کشورـ نظام بدون مزاحمت موثر مشغول خرج کردن بود و توجیهی نداشت که چهار دهه بعد از استقرارش واقع بینانه تر از هر زمان دیگردر باره فروپاشی اش فکر کنیم. پس شکرگزارباشید و به جای نق زدن اره و سوهان به دست بگیرید و یک جایی را هم شما پردازش کنید...
بمن انگ نزنید و از اطلاعات خصوصی من استفده نکنید که ناجوانمردی است. ترمپ یک سیاستمدار در مهمترین کشور جهان است و می تواند مورد داوری نیک و بد دیگران قرار بگیرد. میلیونها نفر او را دوست داشتند و انتخاب کردند مثل محمود احمدی نژاد رییس جمهور محبوب و سابق ایران. میلیون ها نفر هم او را دوست نداشتند مثل شاه فقید ایران و علیه او رأی دادند و تظاهرات کردند. من هم یک نفر از آنانی هستم که از منش و روش و ژست و سیاست ورزی ترامپ خوشم نمی آید و او را قاتق نان ایران تشخیص نمی دهم. همین. و البته تخطئه هم نمی کنم و خدا کند همان پیامبر نجات بخشی باشد که شما دوستدارانش معتقدید و بتوانیم با همدیگر رژیم چینج ایران را جشن بگیریم. پس دهانت را فعلاً ببند تا روز بادا. یا...هو
من وارسته تر و آزاده تر از آنی هستم که منافع شخصی ام را - چه مثبت یا منفی - پایه و مایۀ نظرات اجتماعی ام قرار بدهم. که اگر داده بودم الان اگر هم از فرماندهی کل ارتش ایران بازنشسته شده بودم مشاور عالی مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح بودم و نه پناهنده در لندن. و بین این دو تفاوت خیلی زیاد است پروفسور! یا...هو
دوست قدیمی هم نمونه ذکر کند راجع به تغییرات فکری من تا پاسخ مبارکش را بدهم. ادعای کلی معلومم نکرد منظورش چیست. یا...هو
این شهر فرنگ قضیه اش چی بود؟ من نکته را نگرفتم ترامپ شهر فرنگ است یا جمهوری اسلامی؟
ناشناس ناشناس
تيمسار با كامنت يكي كه از چرخش شما گفته بود موافق هستم و براي من خيلي عجيب بود
و. اما در مورد ترامپ
همان طور كه گفتيد ترامپ قاتل نا ن ما ايراني هاست
بايد بگويم كه دولت امريكا قاتل ما ايراني هاست. و زياد فرقي نمي كنه كه ترامپ باشه يا اوباما. البته اگر بعضي از ايراني ها. از ترامپ حمايت مي كنند به خاطر گندي كه اوباما. در سال ٨٨ به ملت ايران زد كه فكر نمي كنم در صد سال اينده از ذهن مردم فراموش شود والا نه ترامپ پسر خاله ماهاست نه اوباما فقط اينكه ترامپ هنوز با حكومت و نظام اخوندي معامله نكرده و مردم نفروخته
حالا خودتان كلاه قاضي كنيد و خوبي و بدي حسين اوباما را ليست كنيد خواهيد ديد ٨ سال بدبختي كشيدم شهيد داديم ولي وقتي ماهي به دمش رسيد پول جمع شده ملت ايران را به خامنهايي داد و يك سري هم ويزا به خانواده اخوند ها فقط سر ملت كلاه رفت
حالا من از ترامپ خوشم بياد وشما از اوباما بايد علتي داشته باشه
هماهنگی هایی که در اعمال فعلی حکومت از خودتان ابداع و نتیجه گیری میکنید ناقض نظریه معروف شتر گاو پلنگی شما در سالهای قبل است، شما سقوط حکومت را تا اواخر سال ۹۵ حتمی میدانستید ولی در شرایط بسیار متزلزل تر فعلی ، آنرا تثبیت شده و تنها گزینه میدانید . اینکه شما با توجه به چه فکتهای مشهودی سخن از استقرار یک تفکر متمرکز و حساب شده در کشور میکنید و چشمان تیزبین شما از درک نابسامانی حاکم بر کشور عاجز است ، حقیقتآ برای من جای سوآل دارد. در حلت فعلی مملکت نه بر اساس یک فکر جامع و بسیط و بلکه بنا به نظریه انتحاب طبیعی داروین و فرضیه تصادم و آزمون و خطا در حال سپری کردن نازلترین وضعیت خود از زمان شکل گیری است و شما نقاط قوتی از آن استحصال و بیان میکنید که جای بحث فراوان دارد ، مملکت از لحاظ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در حال سقوط آزاد است و عنقریب است که مردم و نظام !!! از خواب خوش بیدار شوند که البته بسیار دیر است ، شما بفرمائید که از این شیر بدون یال و دست و پا و اشکم انتظار چه معجزه ای دارید ؟ حکومتی که تنها نقطه قوت آن ایجاد بی نظمی در نظم جهان است و بدون آن هیچ نیست . سوال من این است که مثلآ شما انتطار دارید سال ۱۴۰۰ کشور در چه موقعیتی ایستاده باشد با این دست فرمان رجال کریمه ؟؟؟
اينايى كه از چرخش دلقك ميگن، من خواننده پر و پا قرصم (اگرچه زياد نظر نميدم)، ولى چرخشى هم نديدم تو دلقك. اما اگه منظور از چرخش تكامل طرز فكر باشه كه كلى هم خوبه و اصولا اگه فكر دچار تكامل و تحول نشه تبديل به يه مرداب بوگندو ميشه كه جز مگس و پشه چيز ديگه اى دورو برش نميپلكه! بنابراين اگه مغز فناتيك داريد و با تحول و تكامل مشكل داريد، لااقل مگس و پشه بازى از خودتون در نياريد چون اينجا مرداب نيست!
دلقك استدلالت در مورد رهبرى رئيسى اگرچه بيراه نبود ولى به قنائت نرسوندم. باينكه خودتو با مثال رهبر و ايت الله شدن خامنه اى،متواضعانه، همسنگ اره و عوره و شمسى كوره كردى ولى من با اره و عوره و شمسى كوره همزاتپندارى نكردم و نميتونم بكنم. رئيسى برا من (نوعى) در حد همون توليت استان قدس رضوى هم نيست!
بادبادك باز
خیر بادبادک باز عزیز ، نوک فلش فکری ایشان به سمت محالف چرخیده.
من هیچوقت در تمام این سال های نکبت از جمهوری اسلامی حمایت نکرده ام و نمی کنم. اما زمانی است که من در موضع یک مخالف سیاسی هستم و زمان دومی است که من در موضع تحلیل وقایع روز قرار می گیرم. در موقعیت دوم من سعی می کنم که با حفظ خط قرمز عدم تأیید رژیم واقعیت های موجود در صحنه را آنطور که من از نشانه ها و قراین و اعمال عمال رژیم می فهمم را بگویم که اولاً آدرس عوضی بخواننده ندهم و مهمتر اینکه هشدار دهنده ای هم باشم به بازیگران مقابل خامنه ای و آنان را متوجه راه اشتباهی - اگر در فکر بهبود اوصاع بنفع مردم هستند - که بگمان و تحلیل من در حال پیمودن هستند بکنم. اینکه می گویم خامنه ای حق دارد و درست می گوید که جمهوری اسلامی جز در شرایط بی ثبات انقلابی و رادیکالیسم شرعی قابل دوام و ادامه نیست منظورم تأیید قدرت خامنه ای نیست بلکه منظورم توهماتی است که حسن روحانی و اصلاح طلبان و از این قبیل بخورد ما می دهند و می خواهند مارا متقاعد کنند که در اثر گذشت زمان مواضع شرعی روحانیان تعدیل شده و خواهد شد. چنین چیزی محال قطعی است. برخواهم گشت... یا...هو
“بلکه منظورم توهماتی است که حسن روحانی و اصلاح طلبان و از این قبیل بخورد ما می دهند و می خواهند مارا متقاعد کنند که در اثر گذشت زمان مواضع شرعی روحانیان تعدیل شده و خواهد شد. چنین چیزی محال قطعی است.“
احسنت تیمسار. درود بر شیر پاک مادر و نان حلال پدر شما.
چقدر دور اول ریاست جمهوری رفسنجانی به بهبود وضعیت دلبسته بودم. مصاحبه او را با مایک والاس و کریستین امانپور را لحظه شماری می کردم تا پخش شود، وقتی که می گفت آمریکا اموال ما را به عنوان حسن نیت آزاد کند تا شروعی باشد جهت گفتگو، به سردمداران آمریکا فحش می دادم که این چند میلیارد دلار چه ارزشی دارد که آن را بلوکه کردهاید.... بگذریم. بیست و اندی سال گذشت و او جام مرگ را سرکشید البته من هم سالهاست که از توهم خارج شده ام.
به امید زمستانی بهاری البته نه به سان زمستان 57.
آن دوست قدیمی مان هم معتقد است که رژیم در ضعیفترین موقعیت خودش قرار دارد و من دارم عکس آن را می گویم و کردیت می دهم به خامنه ای. در حالیکه اگر حتی من چشمم را بر واقعیت های صحنه ببندم و مرتب از ضعف رژیم بشارت بدهم اولاً باید فاکت های عقلانی و منطبق بر واقعیت های جاری در جامعه بگویم و ثانیاً یک مفهوم بعدی چنین پروپاگاندای غلطی دعوت مردم به ادامۀ انتظار منفعل است. یعنی خیالتان راحت همانطور که تا کنون صبر کرده اید به صبر و تحمل تان ادامه بدهید که میوۀ رسیده و یا گندیده بزودی خودبخود از شاخه جدا شده و از اوج به حضیض خواهد افتاد. در حالیکه من مسئولیت دارم که نقاط قوت حریف را شناسایی و معرفی کنم تا هم سیاستمداران در قدرت که دنبال تغییر هستند و هم مردم عادی بدانند که ضربه پذیری رژیم در چه نقطه ها و مواضعی است. من بارها نوشته ام بدون شناخت واقعی از حریف مبارزه امکان ندارد و اگر هم کسی دست بمبارزۀ کور بزند شکستش حتمی است. قبول ندارم که خامنه ای از جنبۀ قدرت کنترول امنیتی و اطلاعاتی بر جامعه در ضعف قرار گرفته است. البته مطئنم که از نظر اتوریته و تسلط معنوی روحنیان در ضعیفترین برهه هستند اما یک حکومت با حداکثر اتوریتۀ حاکمان شروع می شود و بعد از ضعیف شدن و حداقلی شدن اتوریته با استفاده از فورس و زور عریان حکومتش را ادامه می دهد تا موقعی که اتوریتۀ اکمان کاملاً از بین برود تا حکومت ساقط بشود چون با زور و فورس و سرکوب عریان هیچ حکومتی نمی تواند در میان مدت حتی دوام بیاورد. اما اگر با علم بر اینکه این رژیم اصلاح پذیر نیست بازهم برمی گردم و از بخش عرفی تر از حکومت در برابر بخش شرعی تر آن حمایت موردی و مقطعی می کنم به این خاطر است که این مسئله ناگزیر و تحمیل شده است و من راه دومی نمی شناسم که یک فعال مدنی بدون هوادار و تشکیلات سیاسی با کنشگران پای کار قادر باشد از راه گفتن مدام این کلیشه که "رژیم اصلاح پذیر نیست" مبارزه کرده باشد. خب این کلیشه که تکرار کردن ندارد چون همۀ مردم ایران بویژه توده های غریزی و کم سواد بطور غریزی و شناخت تجربی می دانند که حکومت اصلاح پذیر نیست. شما خودتان را در قالب خواننده نگذارید که مسئولیتی ندارید و کسی منتظر راهنمایی و گفتار شما نیست. بلکه خودتان را در جای من نوعی بگذارید و بفرمائید اگر شما بودید از چه می نوشتید و چگونه مبارزۀ برانداز با رژیم می کردید. اصلاً یک فعال مدنی و روزنامه نگار برانداز بمن نشان بدهید و معرفی کنید که روش مبارزه ای دارد در نوشتن که بسیار مؤثر است و هر روز کرور کرور آدم های ناآگاه به "اصلاح ناپذیری رژیم" از روش ها و گفتارهای او سرمشق می گیرند. البته کرور کرور ر شوخی کردم فقط چند نفر را سند بیاورید که توانسته باشد با نوشتن مدام "چرا رژیم اصلاح پذیر نیست" آنان را براه براندازی عملی سوق داده باشد. شما اگر خواستار این هستید که اینجا هم مثل هرجای دیگری در نت یک گعده خانه و نوستالوژیا پردازی سوته دلان همفکر باشد خب که چی؟ خودمان می گوییم و خودمان هم می خوانیم و خودمان هم به به چه چه می کنیم و از هنرمندی همدیگر خوشحال می شویم اما آیا در جامعه هم تأثیر وتأثری برمی انگیزیم.
ادامه...
لذا اصلاً اینطور نیست که من خواسته باشم خامنه ای را قوی نشان بدهم بلکه خواسته ام بگویم که کجا باید به خامنه ای ضربه زد. او می خواهد با استفاده از جوی که فعلاً ایجاد شده و تهدید خارجی ببندد. من می گویم شرایط در وضعی است که می تواند چنین کاری بکند و دلخوش به این نباشیم که در 38 سال گذشته نتوانسته الان هم نمی تواند. در حالیکه ما شاهدیم که بعد از وقایع 88 جامعه را بسته و تا کنون هم موفق شده بسیاری از آزادیهای بدست آمده در اثر مرور زمان و فشار رفتاری مردم - بدون کمترین نقشی از سوی سیاستمدارن اعم از اپوزیسیون و مخالفان و منتقدان - را پس بزند و مردم را در مضیقه و منکنۀ بیشتری قرار بدهد. اینکه شما انکار بکنید که وجود ترامپ در امریکا و لفاظی های بی عمل خاص تا کنونش مردمان بیشتری از طبقات متوسط جامعۀ داخل ایران را از الگوی امریکایی زده کرده و نوعی جو ملی گرایی هم به قوت های مذهبی گرایی تا کنون خامنه ای افزوده چیزی را در واقعیت بیرونی عوض نمی کند چون من حتی از روی الگوی دنیای مجازی هم راحت ثابت می کنم که رفتارهای ترامپ تا کنون جبهۀ خامنه ای را بشدت تقویت کرده است. خب شما اگر دلخوش به این هستید که مهم تقویت خامنه ای در حال حاضر نیست بلکه مهم کارزار نهایی است که ترامپ جمهوری اسلامی اعم از خامنه ای و روحانی و هر آخوند دیگری را یکجا بجهنم خواهد فرستاد. من حق دارم که بگویم - فارغ از اینکه چگونه و با چه روشی و با کدام هزینه ها - که فعلاً تقویت خامنه ای در داخل ایران اتفاق افتاده من هم می نویسم تا روزی که مسیح یا مهدی ترامپ شعبده اش یا معجزه اش را عملیاتی کند تا از این همکار - ایشان هم به سایقۀ نظامی بودن من و اکثریت همکاران خودشان و هم به لاحقۀ دلقک بودن من - بسیار نزیدکتر از همه بمن بنویسم و حلوا حلوا کنم. یا...هو
من مطلقآ آقای حامنه ای را از نظام جدا نمی دانم ، بلکه ایشان را برآیند مافیای حاکم میدانم که نوک پیکان آن شخص ایشان است ، راجع به براندازی هم اصلآ فکر نمیکنم چون مردم فاقد قابلیت سیاسی و اجتماعی انقلاب کردن هستند ، قدرتی که نظام در داخل دارد ،نتیجه سرگیجه مردم است . در خارج هم اکیدآ ایران مثال بچه سرتقی و شرّی است که فقط گاهی بمیدان میاید و قواعد بازی را بهم میریزد و میرود و از خودش چیزی ندارد که ارائه کند ، جز شرارت.یعنی هیچ هستیم . این قدرتی که شما احیانآ مدعی آن هستید بخش مهمی از پروپاگاندای تبلیغاتی نظام است برای ارعاب !!!. از قدیم گفته اند که هارت و پوورت اضافی نشان ترس است.
با سلام به تیمسار و خوانندگان
در مورد ترامپ و به طور کلی سیاست آمریکا در قبال رژیم ایران متاسفانه هموطنان ساده لوح ما دچار اشتباه شده اند.نقش ترامپ همان نقشی است که اصلاح طلبهای حکومت اجرا می کنند. یعنی با حرف ها و وعده وعیدهای قشنگ و دلفریب جلوی سرریزشدن صبر مردم و انفجار جامعه رو بگیرن و عمر نظام رو تمدیدکنن. ترامپ هم از سوی مافیای سیاست جهانی دقیقا همین ماموریت رو داره.چه ترامپ چه دیگر روسای جمهور آمریکا فقط بازیگران سیرکی هستند که توسط عوامل پشت صحنه سیاست آمریکا و جهان نوشته میشه. شاه که داشت ایران رو به یکی از کشورهای پیشرفته دنیا تبدیل می کرد و همه ما میدانیم اگر سرنگون نمی شد اکنون ایران همرده کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی و... بود . آمریکایی ها و اروپایی از این موضوع بسیار وحشت داشتند و حتی بارها آن را بیان هم کردند. مگر کارتر نگفته بود شما یک ژاپن را نمی توانید در آسیا تحمل کنید چطور میخواهید یک ژاپن دیگر ( ایران) را هم تحمل کنید. مگر ژنرال آمریکایی نگفته بود نباید بگذاریم ناسیونالیسم ایرانی احیا شود مگر نگفته بود تاریخ ایران را بخوانید تا بدانید چه میگویم. حالا نگاه کنید این نظام در این 40 سال چه قدر منافع و سود برای ابرقدرتهای دنیا داشته. ایرانی که بدون شک می توانست تبدیل به یک ابرقدرت و رقیب سرسخت در صنعت و تکنولوژی و ... برای کشورهای قدرتمند تبدیل بشه اکنون تبدیل به یک کشور فلاکت زده عقب مانده شده که خودش توان و تکنولوژی ساخت پالایشگاه ها و .. را ندارد و ابرقدرت های دنیا نفت و گاز آن را مفت میخرند و قراردادهای استعماری پالایشگاه و توسعه صنایع مختلف با آن می بندند و سود سرشاری می برند درحالی که اگر رژیم قبلی مانده بود اکنون خودمان یکی از قدرت های برتر صنعت و تکنولوژی بودیم و برای دیگران پالایشگاه و .. می ساختیم ولی اکنون تبدیل به یک کشور عقب مانده و فروشنده صرف نفت خام شده ایم و محتاج غربی ها و چینی ها و روس ها و ... که تبدیل شده یه یک بازار بسیار پرسود و منفعت برا ی کالای بنجل چینی ، روسی و... . ایران عقب مانده برای چین و ... مانند یک گنج بسیار گرانبهاست که میتوانند کالاهای بنجل شان را در این بازار بسیار بزرگ قالب کنند و سود فراوان ببرند. سود هنگفت وسرشار دیگر آمریکا و سایر ابرقدرت ها از این حکومت فروش تسلیحات شان به کشورهای عربی و همسایه ایران است که نصیب قدرتهای جهانی شده. ترامپ آمده همان کاری را بکند که اصلاح طلبها 30 ساله دارن تو ایران انجام میدن. آمریکا دیده که مردم ایران از دست این حکومت جونشون به لبشون اومده ترامپ را آورده اند تا با زدن حرف های قشنگ و لفاظی های پر زرق و برق، آبی رو آتیش مردم به ستوه آمده ایران بریزه یعنی درست همان کاری که خاتمی و بقیه اصلاح طلبها انجام میدن یعنی حرفای قشنگ زدن و فقط حرف زدن و در عمل هیچ . پس مطمئن باشید از ترامپ چیزی جز حرف نخواهید شنید و ترامپ این رژیم عزیز تر از جانش را بسیار دوست دارد . ترامپ فقط دلقکی است که آمده با ادا و اطوار حرف های دل مردم ایران رو بزنه و با این ترفند کمی آب رو آتیش مردم به ستوه آمده از 40 سال حاکمیت غارت و چپاول آخوندها بپاشه تا آمریکا و متحدانش بتونن این حکومت تاریخ انقضا به سرآمده رو دوباره تمدید کنن و بتونن 40 سال دیگر هم از منافع سرشار این حکومت( که من فقط به دو سه تاش اشاره کردم ولی ده ها مورد دیگر هم هست )سود ببرن وگرنه مگر آمریکا دیوانه است که بخواهد این رژیم عزیز و دوست داشتنی اش را عوض کند رژیمی که 40 سال سود و منفعت برای آمریکا و.. داشته و ترس از احیای ایران و تاریخش لرزه بر پیکرشون انداخته بود حالا ایران تبدیل شده به یک کشور ویران و نابود شده چه چیزی بهتر از این برای آمریکا، انگلیس، فرانسه ، روسیه ، چین و...؟ مطمئن باشید همان هایی که کمک کردند آخوندها در ایران به قدرت برسند اکنون ترامپ را سرکار آورده اند تا مانند سوپاپ اطمینانی عمل کرده و تاریخ انقضای حکومت را تمدید کند. البته باید عذر خواهی کنم از اینکه هول هولکی نوشتم و جمله بندی ها و نگارش متنم در هم بر هم بود این رو به حساب بی سوادیم نذارید اگر حالم بهتر بود و حوصله داشتم بهتر می نوشتم. یا حق
تحلیل دقیقی بود
به سرباز امام زمان:
سبک جدید را تبریک میگویم، وقت نواوری هم رسیده بود. نمیدانم چرا یاد اون فیلم «لشکر اجنه» در مراسم عاشورای امسال کاشان افتادم: مرزهای بین واقعیت و کابوس، تحلیل وطنزدر حال ناپدید شدن هستند. شاید هم همیشه اینگونه بوده، فقط ما دچار توهم بوده ایم...
خیلی لذت بردم
خدا شما را برای ما حفظ کند تا انقلاب مهدی
...
یعنی دلقک شما با وجودیکه میدانی و همه میدانند که رژیم اصلاح پذیر نیست و مردم هم در وضعیت انفعال قرار گرفتن، اعتقاد داری که کاری جز اعتماد به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نمیشه کرد؟
عزیز من اصلاح طلبان بدتر از اعتدال گرایان و آنها هم بدتر از اصول گراها مشغول چپاول کشور هستند. راجع به برادر جهانگیری فرمودی که اطمینان به فسادش نداری. شما برو همین سایت های حکومتی رسمی مثل سایت روزنامه رسمی را جستجو کن با نام جهانگیری ببین این آقا در چند شرکت عضویت دارد. یا برو به سایت شرکت های خود این آقا ببین چه پروژه های عظیمی رو در حال اجرا هستن و چه شرکت هایی زیرمجموعه شون هست. متاسفانه کون گشادی مثل اینکه اپیدمی شده مردم عارشون میاد حتی یه جستجوی ساده تو گوگل انجام بدن. همه این مقامات مهم کشور فاسد هستن منتها برخی درجات کمی از فساد رو دارن برخی هم درجات بالا. فهمیدن اش هم نیاز به مدرک و اعلام رسمی از قوه قضاییه ندارد نشانه ها و اخبار فعالیت های اقتصادی مشکوک بسیاری از مقامات و فامیل هایشان رو میتوان تنها با جستجو در گوگل یا در سایت های دولتی و رسمی پیدا کرد.
با این وضعیت روشن هست که همه حتی مقامات میدونن که کار حکومت تموم هست به همین دلیل هست که مشغول چپاول با آخرین شدت هستند تا از آخرین سالهای حکومت بیشترین بهره رو ببرن. سیستم جواب نمیده و قفل شده و به هیچ وجه هم قابل اصلاح نیست. مردم ایران هم برخلاف چیزی که شما ادعا میکنید جزو مردم همیشه معترض در مقایسه با سایر کشورها به حساب میان. از حدود 100 سال پیش تا حالا مردم هیچ کشوری به اندازه ایران علیه حکومت به خیابان ها نیومدن یا حتی اقدام مسلحانه نکردن. از این به بعد هم همینطور خواهد بود. دفعه بعد که مردم به خیابان بیان پایان کار این حکومت خواهد بود.
فقر تسلیم کننده نیست. فقر رو مردم وقتی تحمل میکنن و دم نمیزنن که وضعیت همه همینطور باشه و خود حکومت هم پول نداشته باشه ولی وقتی مردم می بینن که یه عده مشغول غارت هستن و مقامات حکومت در سوئیس و کانادا مشغول خوش گذرانی هستن و رئیس قوه قضاییه 250 میلیارد در حساب شخصی اش پول مردم را بالا کشیده است و هزاران میلیاد پول فرهنگیان را در صندوق فرهنگیان به 31 نفر خودی داده اند و برادران جهانگیری و روحانی مشغول چپاول پول مردم هستند درحالیکه خود این آقایان دم از اصلاح اقتصاد و به فکر مردم بودن می زنند، باعث میشه آتش خشم مردم شعله ور شده و انگیزه شورش و انتقام فراهم بشه. قطعا روزی که این جانوران در خیابان به دست مردم اعدام خواهند شد، نزدیک است.
سلام
به سرباز امام زمان
میشه اینطورکه شما گفتی به قضیه نگاه کرد. میشه اینجوری هم که من میگم نگاه کرد:
در حال حاضر ایران عملا در چنبره ی بلوک شرقه و الت دسته برای ادم زیرکی مثل پوتین. مردم ایران خواهان سبک زندگی مدرن هستند . برخلاف تبلیغات سنگین رژیم، ایرانیها تمایل و علاقه قابل توجهی به امریکا دارن. به میزان فروش کفش متوسطی مثل اسکچرز، فروش ماشینهای گران امریکایی در مناطق ازاد کیش و اذربایجان و..... نگاه کنید. به اموزشگاههای زبان انگلیسی که سر هر کوچه ، حتی در شهرهای کوچک باز شده نگاه کنید.حتی به اقامت فرزندان مقامات مرگ بر امریکا گو در بلاد کفر نگاه کنید. لذا من معتقدم تغییر رژیم انقدرها هم خللی به منافع امریکا وارد نمیکنه.
1-ایران از دامان شرق به غرب برمیگرده
2-بازسازی مدرن ایران با سرمایه هنگفت اغاز میشه
3-پول زیادی به غرب میرسه هم از بازسازی اقتصادی هم نظامی
4-رقابت عرب و عجم با شدت بیشتری احیا میشه و البته خللی هم به خرید تسلیهات وارد نخواهد شد چون اینبار ملی گرایی ایرانی در برابر ملگی گرایی عربی هست. هم خرید تسلیهاتی زیاد میشه هم رقابت برای بازسازی اقتصادی با کمک تکنولوژی غرب.
5- خطر اسلام سیاسی و تبعات خطرناکش که به پایتختهای کشورهای غربی هم رسیده به شدت کم میشه.
6- بدنبال این طبعا موج مهاجرت ادمهای کور و کچل به غرب کاهش پیدا میکنه
البته شاید مسائل دیگری هم بشه به این لیست اضافه کرد.
من خیلی هم معتقد نیستم که رئییس جمهورهای کوری مثل امریکا یک مشت ادم بازیچه باشن. مسلما طرح و برنامه و دیدگاه متفاوت هست در کشورداری و سیاست بین المللی ولی اینطور که شما می فرمایید من موافق نیستم
ارادتمند- یزد
حداقل در این مورد اطمینان داشتم که کسی از شما از بند مربوط به برادر جهانگیری اشتباه برداشت نمی کند زیرا من بصراحت و کمی هم با بی احتیاطی و خشم نوشته ام که فساد جهانگیری حتمی است. عین نوشته ام این است:
"ت- بازداشت برادر اسحاق جهانگیری هم فارغ از درستی و نادرستی اتهامات به او بخشی در همین استراتژی می گنجد. به این معنا که نشان دادن قله های هوشبر ثروت در کنار همین اعتراضات برای حداقل معیشت - فارغ از اینکه آن قله چطور تشکیل شده و من هم قبول دارم که قطعاً با فساد - کنتراستی در ذهن توده ها ایجاد می کند که نه تنها روحانی و دولت کم کفایتش بلکه خود آدام اسمیت محبوب دکتر زیبا کلام را هم می فرستد به قعر جهنم."
حالا چطور این دوست کامنت دهنده برداشت کرده که من گفته ام اطمینان از فسادش ندارم. البته که فساد بمعنای دزدی آشکار نیازمند اثبات هم است و هیچکس نمی تواند بصرف مخالف سیاسی بودن با اطمینان از موضوع غیرقابل دسترس اسنادی برای خودش یا قاضی مورد اعتمادش حرف بزند. اما خوب شد این کج فهمی اتفاق افتاد تا من ساعاتی بعد برگردم و برای شما از فساد دسته های حاکم بگویم و چگونگی ادارۀ کشور. یا...هو
کم کم رانت خواری و چپاول به صورت قانونی هم در میاد. حقوق های نجومی رو که گفتن قانونی است و سازمان بازرسی یه مشت مدیر خنگ عقب افتاده رو که حقوق نجومی گرفته بودن تبرئه کرد. بعد از کنکور امسال هم هزاران بچه شهرستانی و روستایی که مدتها زحمت کشیده بودن و درس خونده بودن متوجه شدن که علی رغم درصدهای بالا قبول نشدن یا در جای بسیار نامناسبی قبول شدن کاشف به عمل اومد که مجلس قبلی سهمیه ایثارگران کنکور رو از 25 درصد به 30 درصد افزایش داده ضمن اینکه این سهمیه رو ثابت قرار داده و مثل قبل در صورت خالی موندن به سهمیه آزاد تعلق پیدا نمی کنه از طرف دیگه سهمیه رو به همسران و فرزندان ایثاگران هم گسترش داده! گند کار بعد از اعلام نتایج کنکور در اومد. این امتیاز به ده ها امتیاز قبلی خودی های حکومت اضافه شد امتیازات دیگری هم قبلا بود از جمله استخدام بدون گزینش فرزندان شهدا، اجبار دولت به استخدام تمام فرزندان شهدا! و... محمود صادقی و وزیر بهداشت هم صداشون در اومده در اعتراض به این سهمیه ها. صادقی گفته عملا 70 درصد قبولی های کنکور سهمیه ها هستن:
http://www.sedayemardom.net/?p=49525
وزیر بهداشت هم گفته در کلاس کسی که رتبه 80 هزار داشته (یعنی عملا تمام درس ها رو صفر یا منفی زده) در کنار کسی میشینه که مغزش کار میکنه و رتبه 3 هزار آورده:
http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-5/544136-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
چند روز پیش هم مکارم شیرازی با کمال وقاحت به نیروی انتظامی امر کرد که در استخدام های جدید فقط افراد مومن رو استخدام کنن (چون بعدا برای سرکوب و دفاع از صدها میلیون دلاری که مکارم بالا کشیده لازم میشن):
http://www.saat24.news/news/298858/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82
عملا رانت خواری که نوعی چپاول حقوق مردم عادی هست به خودی های حکومت شامل ایثارگران، جانبازان، بسیجی ها، فرزندان و همسران شهدا تعلق گرفته و این افراد هم با کمال خونسردی مشغول پایمال کردن حق مردم عادی هستند. چرا؟ چون دارن می بینن که روسای حکومت هم خودشون مشغول غارت هستن. اینا هم به خودشون میگن حالا که چپاول مردم قانونی هست پس ما هم در حد خودمون مردم رو غارت کنیم، هم قانونی هست و هم شرعی!
می دانم مضحک است و باورپذیر نیست اما من از مقامات سپاه پاسداران هستم. سپاه برنامه ای شش ماهه جهت ناچار کردن روحانی به استعفا و بعد از اون بازنگری در قانون اساسی رو طراحی و از هشت مهر اجراش رو آغاز کرده. مقامات نظامی و انتظامی در تهران هم که مسئول امنیت پایتخت هستند با افرادی تندتر و بی محاباتر دارند جایگزین میشن تا آمادگی برای برخورد قاطع با هر جنبش اجتماعی و ناآرامی ای رو داشته باشن. به زودی موجی از دستگیری روزنامه نگاران و فعالین سیاسی حامی دولت آغاز میشه. برای راستی آزمایی اعتبار حرف هام و مقامم باید بگم که بابک زنجانی اوایل هفته آینده به رغم مخالفت دولت اعدام خواهد شد.
مقامات سپاه!نمیتونی همراه دستگیری خبرنگاران و سیاستمدار مراجع قم را هم از ریز و درشت به صورت در هم دستگیر کنی ما کمی دلمون خنک بشه.
سلام
با پوزش، در نوشته قبلی غلط املایی دارم که الان که خوندم متوجه شدم. (تسلیحات)
در ضمن (کشوری) رو هم (کوری) نوشتم
ارادتمند- یزد
به مقام سپاه:
میدانید قسمت مضحک داستان چیست؟ اینکه سپاه تازه به فکر کودتا از راه "بازنگری در قانون اساسی" و این قبیل سوسول بازیها افتاده باشد. ظاهرا چند ده رانتخواری حتی ذهن نظامیهای نظام را هم فربه کرده وهنوز متوجه نیستند که جریان چیست. در هر حال داریم به قسمتهای جالب بازی میرسیم...
سلام
جناب تیمسار
چرا نوشته ی من رو حذف کردید؟ اشکالی داشت؟ غلط املایی داشت که عذر خواهی کردم
ارادتمند- یزد
من کامنتی از شما دوست یزدی را حذف نکرده ام حالا چرا در اینجا نیست خبر ندارم پیش من که چیزی نبود بلکه در بین راه گوگل بگروگان گرفته باشد. گاهی ممکن است در یک لحظه یک مشکل فنی ارتباط را مخدوش کرده باشد حتی محتمل است یک پرش ماوس هنگام انتخب انتشار یا حذف از سوی من دکمه را اشتباه زده باشد. یا...هو
سلام
بله متوجه شدم. اشتباه از من بود. حذف نشده. من بی دقتی کردم. معذرت
ارادتمند- یزد
ارسال یک نظر