آخوند جزایری امام جمعۀ اهواز فراخوان رسمی داده در وبسایت خودش و مردم اهواز را به راهپیمایی اعتراضی علیه دولت روحانی به بهانۀ فاجعۀ ریزگردها در خوزستان دعوت کرده است. هرچند این فراخوان - با تشر خامنه ای - از وبسایت امام جمعۀ اهواز حذف و تکذیب شده است. اما اصل دعوت بشورش اقتصادی و نا کارآمدی علیه دولت روحانی پابرجاست و امروز تقریباً همۀ امامان جمعه - از جمله صدیقی در تهران و علم الهدی در مشهد - محرومان را تحریک کرده اند که نسبت به آنچه تنگناهای معیشتی نامیده اند اعتراض بکنند. این دستور حکومتی که از سوی خود رهبر جمهوری اسلامی آغاز شده است خیلی حرکت خوب و مبارکی است و باید به شکل گیری و تداوم آن تا انتخابات ریاست جمهوری کمک کرد و امیدوار بود.
2- آیت الله خامنه ای روز چهارشنبه در دیدار با بخشی از مردم حزب اللهی تبریز اولین نفری بود که این پروژه را کلید زد و گفت که دولت باید بجای استفاده از عنوان "باید بشود" از واژه های "شد" و "می شود" استفاده کند زیرا که دولتی ها - کارگزاران اجرایی - خودشان عامل هستند و باید نتیجۀ اقدامات انجام شده - بویژه در زمینۀ "اقتصاد مقاومتی" - در حوزه های مختلف را بمردم نشان بدهند. هرچند که به تصریح خامنه ای و امامان جمعه کار قابل نشان دادنی انجام نشده است. طرفه اینکه برای اولین بار در طول رهبری خامنه ای بود که او موضوع اقتصاد را بالاترین اولویت حکومت در حال حاضر معرفی کرد و با تأکید گفت که پرداختن به اقتصاد و بیکاری و تولید حتی از حوزۀ فرهنگ - همیشه اولویت خامنه ای در طول رهبریش بود - هم مهمتر است و همه باید متمرکز بشوند بر پاسخگویی به وضع اقتصاد خراب جامعه.
3- این رویکرد تاکتیک جدید خامنه ای و امامان جمعه اش حاوی پیام های خوبی است که اگر هم جامعۀ مدنی و هم دولت و مجلس صداقت و جسارت لازم برای وارد رودررویی شدن با استراتژی مخرب خامنه ای را داشته باشند منجر به یک زد و خورد درست و درمان در بین هیئت حاکمه خواهد شد که نتیجۀ لاجرم آن به عقب راندن استراتژی خامنه ای خواهد بود. چرایی ها و چگونگی ها را بارها نوشته ام و تکرار کرده ام که کلان ترین نگاه را در پست های قبلی تشریح کرده ام. لذا فقط به توصیف برخی دلایل وضع جدید اشاره می کنم؛ بدون اینکه خودم امیدی به بهره برداری روحانی از شرایط جدید داشته باشم:
الف- اولین دلیل این است که برای اولین بار اوضاع نارضایتی از ناکارآمدی جمهوری اسلامی در حوزۀ اقتصادی به بحرانی رسیده است که خامنه ای را بشدت ترسانده و او را وادار به مقایسۀ ذهنی وضعیت جمهوری اسلامی در حال حاضر با اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی در قبل از فروپاشی کرده است. زیرا که شوروی سابق نیز زمانی به عصر گورباچف رسید که دیگر اقتصاد شوروی جوابگوی حداقل معیشت توده های مردم هم نبود و باید دچار تغییرات "درون سیستمی" می شد قبل از اینکه شورش عمومی سرنخ کنترل اوضاع را از دست حزب کمونیست در بیاورد. البته فرمول گورباچف جواب نداد و باعث فروپاشی ایدئولوژی شد!
ب- خامنه ای می خواهد با رویکرد جدید بخش ایدئولوژیک، پرقدرت و انقلابی مربوط به خودش را از معرکۀ "تعمیم ناکارآمدی به کل حکومت و اسلام" از سوی توده های محروم و فقیر را در ببرد و چنین القاء کند که اگر اوضاع فقرا و محرومان بنقطۀ بی بازگشتی رسیده است ارتباطی به اسلام و ولایت فقیه و بخش انتصابی حکومت ندارد و این دولت حسن روحانی است که علی رغم داشتن همۀ اختیارات و ابزارها - مثل بودجه و نفت و مالیات و غیره - نتوانسته است پاسخگوی مردم و پیش بردن اقتصاد مقاومتی شود. در همین جاست که او دولتمردان را از "باید بشود" برحذر می دارد و تلویحاً می گوید که شما که همۀ ابزارها و اختیارات در حوزۀ اقتصاد را دارید و برجام را هم بمن تحمیل کرده اید نباید با گفتن کلمۀ "باید بشود" فرافکنی کنید. زیرا شما مسئول "شد" و"می شود" هستید و مانعی هم - غیر از بی عرضگی خودتان - در جلو شما نیست. در حالیکه واقعیت این حرف درست - منع مجریان از بکاربردن باید بشود - دقیقاً خود خامنه ای را نشانه رفته است. به این معنا که وزرا و وکلا و کارگزاران حکومت و کارشناسان "ملزومات حداقلی یک دولت مدرن" منظورشان از "باید بشود" و"باید چنین کنیم" و ... این است که "تا رویکرد استراتژی کشور بر مبنای سازش و آشتی و تعامل و بده بستان و مراوده با دیگران و جذب سرمایه و فناوری های بروز و پیوستن به اقتصاد جهانی تغییر نکند؛ کشور - با هر دولتی اعم از روحانی یا خاتمی یا احمدی نژاد - قادر به حل بن بست های ناکارآمدی 38 ساله نخواهد بود و مهمترین دلیل فرونپاشیدن اقتصادی کشور تا کنون شیرنفتی بوده که همواره پوششی بر این ناکارآمدی بوده است.
پ- در گویشی متفاوت اینطور باید گفت که همۀ مشکلات جزء تا کلان کشور قبل از اینکه به این دولت و آن دولت و این شخص و آن شخص ارتباط داشته باشد - البته درجای خودش مهم است - ناشی از استراتژی ایدئولوژیک و دشمنکام خامنه ای است. اینک اما او می خواهد دست پیش گرفته و مشکلات اقتصادی فعلی را از حوزۀ استراتژی مخرب خودش به تاکتیک اجرایی دولت فروبکاهد و خشم و بغض و اعتراض توده های محروم را متوجه قوۀ مجریه کرده و حاکمیت شرعی خودش را بی قصور و تقصیر بنمایاند. یک حرف هم این است که سعی خامنه ای و امام جمعه هایش برای شکل دادن آرایش سیاسی در قبل از انتخابات ریاست جمهوری است و اینان تلاش می کنند دولت روحانی را زیر حداکثر فشار افکار عمومی قرار بدهند که گزینه ای تندرو و انقلابی تر را بریاست دولت برسانند. هرچند ممکن است در سطوح پائین تر و سطحی تر از خامنه ای و ستاد تخصصی گسترده اش این حرف محلی از اعراب داشته باشد؛ اما قطعی این است که الیگارشی به ریاست آیت الله خامنه ای قصدی برای تعویض حسن روحانی با گزینۀ جدیدی را ندارند. زیرا اگر خامنه ای چنین قصدی داشت قطعاً احمدی نژاد را در صحنه نگه می داشت و با رنجاندن او بخشی از بدنۀ هوادارنش را هم منفعل نمی کرد. لذا جناح اصولگرا و تندروترین بخش آن بریاست خامنه ای نه گزینه ای تندروتر از روحانی در اختیار دارند و نه هیچ تندرویی قادر است کند تر از روحانی "تن بمناسبات جهانی" بدهد. به این معنا که حسن روحانی کف "دولت مدرن با رعایت حداقل ملزومات آن" است و پائین تر و کند تر از او نمی تواند کشور را اداره کند. مگر نابغه ای مدیر باشد که فقط به ذائقۀ مدیریتی و مبتکر شخص خود بتواند در برخی شاخص ها کارآمدی کمی بیشتر از دولت روحانی محصول بدهد. و آن مدیر هم در حال حاضر نیست و جناح اصولگرا کاملاً بری از شخصیت های تکنوکرات مطیع تر - نسبت به الیگارشی روحانیت - از روحانی است. و چنین شخصی مورد خواست خامنه ای هم نیست. زیرا اگر منسوب به خامنه ای باشد او دیگر نمی تواند نارضایتی ها را به دولت محدود کند و ایدئولوژی و جایگاه خودش هم - مثل زمان احمدی نژاد - آسیب می بیند.
4- خامنه ای در بین دو اهرم فشار گرفتار شده است: او می داند که بدون عدول از ایدئولوژی کارآمد کردن دولت امکان ندارد و با عدول از ایدئولوژی هم حکومت دینی معنا ندارد. لذا حالا که هردو گزینه به پایان ایدئولوژی خواهد انجامید او معلق نگه داشتن مردم و کشور را انتخاب کرده است به امید "بلکه عاملی تصادفی باعث نجات بشود" دارد وقت کشی می کند. خامنه ای خیلی بدبین نیست که بلکه مواضع ضد ایرانی ترامپ - با بی اعتبار شدن خود ترامپ توسط غرب - بسود او کار کند در میان مدت و او هم بتواند به استراتژی - فعلاً به بن بست رسیده اش - برگردد در منطقه و جهان و هم تودۀ مردم را با فرمول "خطا بودن راه دوم بمعنای درست بودن راه اول است" - در حالیکه در عالم واقع هر دو راه دشمن و متقابل و متخالف هم می توانند هردو غلط باشند - به حقانیت خودش متقاعد کند. از این منظر هم روحانی بهترین گزینه برای خامنه ایست. زیرا او نشان داده که به خامنه ای و الیگارشی روحانیت صد در صد وفادار است و از شکاف ها و گسل های بین استراتژی خامنه ای (ایدئولوژی) و استراتژی خودش (منافع ملی) بنفع جلو انداختن ملت از حکومت استفاده نخواهد کرد. بعنوان مثال آخرین مورد برمی گردد بهمین چند روز پیش که حسن روحانی برای ترمیم روابط منطقه ای ایران با کشورهای خلیج فارس - بویژه پالس فرستادن به عربستان - به عمان و کویت رفت. اما در همان روز خامنه ای به بهانۀ "آشتی ملی" هر نوع سازش پذیری خودش - حتی در داخل و با شرکای دیروز و امروز خودش تا چه رسد به خارج و با دشمنان امروز و دیروز خوش - را بسخره گرفت و این پیام تلویحی را به نشست های روحانی در کویت فرستاد که "فریبش را نخورند". در حالیکه روحانی نه در دفعات پیش - استانبول و مجمع کشورهای اسلامی که ایران را سکۀ یک پول کردند - و نه این بار واکنش درخوری به خراب کاری های عمدی خامنه ای نشان نداده و نخواهد داد.
5- اما عامل روی کار آمدن ترامپ هم یک وجه خوبی از ماجراست. نه به این امید که ترامپ رژیم ایران را برخواهد انداخت و از این قبیل "رؤیا - کابوس"های بچه گانه. بلکه به این دلیل که حالا "در پیش بینی ناپذیر بودن" دولت امریکا هم به جمهوری اسلامی تبدیل شده و حتی از آن جلو هم زده است. این پیش بینی ناپذیر و معماگونه بودن ترامپ - بویژه در آنجائیکه می گوید سیاست ها و گزینه هایم در مورد ایران را فاش نخواهم گفت قبل از اجرا - این حسن را خواهد داشت که خامنه ای دیگر نتواند واکنش خودش را تنظیم بکند. تا قبل از ترامپ یک اوباما بود و دولت مسئول ایالات متحده و سیاست های معلوم و صلحجو. و خامنه ای می دانست که هر رجزی بخواند و هر شیطنت "غرور انگیز احمقانه و فریبکار و بچه گانه" - مثل قایق پرانی در خلیج فارس - انجام بدهد واکنش طرف امریکایی خویشتنداری خواهد بود. اما در عصر ترامپ این اطمینان از خامنه ای سلب شده و بجای نگرانی امریکای اوباما از حماقت های خامنه ای؛ نگرانی خامنه ای از نقشه های پنهان ترامپ نشسته است. ممکن است اصلاً نقشه ای هم در کار نباشد و همۀ حرف ترامپ نوعی رجزخوانی سیاسی باشد. اما در هر صورت دست خامنه ای را برای هرنوع تستی کاملاً بسته است. چون امریکا بالقوه توانایی هر نوع عکس العملی را دارد و فقط کافی است که یک رییس جمهوری - احمق یا زرنگ و در هر دو حالت پیش بینی ناپذیر - دستش روی ماشۀ این توانایی برای بالفعل کردن آن باشد.
6- نتیجه اینکه خامنه ای به علت هراس از پیش بینی ناپذیری ترامپ دست از پا خطا نخواهد کرد. اما روحانی هم بدلیل بخطر افتادن اقتدار الیگارشی از این انفعال خامنه ای استفاده نخواهد کرد و بن بست استراتژی کشور را ادامه خواهد داد. در حالیکه اگر روحانی بتواند و بخواهد خامنه ای را وادار به عقب نشینی کند مقطع فعلی استثنایی است و او می تواند با بازکردن فضای کشور به روی مردم خود و جهان - از هر نظر - ترامپ و تندروان امریکایی را آچمز کرده و این پیام را نهایی کند که ایران دارد بسرعت بسمت جهانی شدن پیش می رود و دلیلی برای گوش سپردن اروپا و دیگر کشورها به ترامپ و تندروان نیست؛ بجای چشم بازکردن و به ایران متساهل و عرفی نگاه کردن. خامنه ای چون می داند روحانی چنین نخواهد کرد و او را - هم بدلیل واقعبینانۀ سیاسی و ترس از فروپاشی و شورش و هرج و مرج؛ و هم بدلیل عاطفی و منفعتی - بخطر نخواهد انداخت و نخواهد فروخت؛ فعلاً خیالش آسوده است. و به این خاطر به اخوند جزایری امام جمعۀ اهواز ایراد گرفته که نباید رودر رویی با دولت را اولاً چنین عریان بکنند و ثانیاً کاری بکنند که اعتراض به دولت به اعتراض به حکومت تبدیل شود. خامنه ای معترضان را تا جایی تحمل خواهد کرد که اعتراض شان بتواند به او در هرچه مطیع تر کردن و بی خاصیت کردن حسن روحانی (متمایل به عرف و غرب) کمک کند. بنظرم می رسد که سه ماه آینده هم از جهت محک خوردن امریکای ترامپ و هم از نظر مشخص تر شدن کشمکش های درون حکومت در ایام انتخابات ایران بسیار تعیین کننده است و ما در خرداد 96 خواهیم مواجه بود با شفافیت خیلی زیادی از "ایران در کجا است و خواهد رفت". یا...هو
۳۵ نظر:
دولت و حکومت یکی هستند ، مردم این چیزها را می فهمند ، فقط منفعل هستند ، شما هم شیطنت نکن تیمسار
دلقک نه بودجه، نه نفت و نه حتی مالیات دست دولت هست. بودجه را که دولت نمی تواند بدون تامین نظر سپاه و ارتش و سپاه و ده ها و صدها نهاد و سازمان مفت خور بنویسد. نفت را هم که قراردادهایش بدون اجازه خامنه ای نمی توانند ببندند، یک نوع قرارداد جدید به نام IPC طراحی کردند و اولین قراردادها از این نوع را هم با نهادهای تحت نظر خامنه ای مثل ستاد امام بستند. پول های بلوکه شده نفت را هم بین آقازادگان و سرداران و مقامات و نورچشمی ها تقسیم کردند. اگر آن 150 میلیارد دلار واقعا و تماما وارد کشور میشد وضعیت اقتصاد کشور بسیار بهتر از وضع فعلی میشد. مالیات را هم که دولت نمی تواند از نهادهای زیرنظر رهبر بگیرد نهادهایی که بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران رو تشکیل می دهند. پس نه بودجه، نه نفت و نه مالیات دست دولت است. تقریبا دو سوم اقتصاد کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم دست نهادهای زیرنظر خامنه ای است. و البته اینکه روحانی از نظر رفتار سیاسی و اقتدار و پرنسیپ یک رئیس جمهور تاکنون بسیار ضعیف عمل کرده هم درست هست. روحانی در چنین شرایطی که کشتی اقتصاد کشور تقریبا به گل نشسته است و در سیاست خارجی نیز تحت فشار آمریکا و دولت های عربی و اسرائیل قرار گرفته است می توانست خامنه ای را وادار به عقب نشینی و قطع کردن دست نهادها و نیروهای نظامی در اقتصاد کند ولی نکرد و نتوانست. با تمام این تفاصیل سوال اینجاست که چه کسی می توانست به جای روحانی، خامنه ای را وادار به عقب نشینی کند؟ آیا چنین فردی در فضای سیاسی ایران وجود خارجی دارد؟ رفسنجانی می توانست که مرد (یا مردانده شد!) میرحسین موسوی هم می توانست که حصر شد. آیا عارف که حتی عرضه ریاست یک کمیسیون در مجلس را هم پیدا نکرد می تواند؟ یا خاتمی که مخفیانه می رود و رای می دهد و درخواست عفو و بخشش از مقام معظم را دارد؟
دلقک جان سلام،
میخواهم بگویم که صمیمانهبه احترامت خبردار ایستاده ام. تحلیلت واقعا عالی بود. دو بار خواندمش. ولی آنچه مهم است این است که چه خواهد شد!
روحانی علی رغم آنکه نشان داده از خاتمی با دل و جرات تر است و عمل گراتر، ولی همچنانکه خودت اشاره کردی به سیستم خامنه ای وفادارتر هم هست! بنا بر این به خیال من از این موقعیت هیچ عاید مردم نخواهد شد.یعنی ممکن است روزی مردم به ستوه آمده و آماده شورش را آدرس غلط داده و بر علیه دوات بشورانند، ولی خودشان را حامی مردم قلم داد خواهند کرد و هم از خاک مال شدن دولت کامیاب خواهند شد و هم با سرکوب شورش مردم به بهانه جلوگیری از سو استفاده عوامل نفوذی دشمن،یااراذل و اوباش شرایط را به نفع خود تغییر داده وبا سخت گیری و امنیتی کردن اوضاع به بهانه های پیش گفته، از پیش آمدن چنین وضعیت احتمالی در آینده، به نفع خود و حفظ قدرت سود خواهند برد.
بخش طنز ماجرا اینجاست که مردم نیز مانند حکومت چشم به اینکه تصادفا و بر اساس اتفاقات پیش بینی نشده دارند برای خوب شدن اوضاع !!..
دیدین دیگە؟ برنامە صفحه آخر صدای آمریکا. جن گیر. خیلی جالب و بدون ردخور منطبق بر حقیقت. اون زمان کە فریدون رفت و آمد داشت بە وین، معلوم شد واس چی بودە. سر زدن بە منابع آب وس جمع کردن رای. حال و روز امروز مردم ایران گواه این همە جادوگری و طلسم و خرافاتە. کشور بیمار، مردم بیمار، حاکمان بیمار، روابط بیمار، واقعا تو چە انتظاری از یە بیمار در این حد ناتوان و در حال اهتزار داری؟ کە دوبارە سلامتیشو بە دست بیارە؟ حاشا و کلا. سرم بستن بهش یە چن روز دیگە دوام میارە. آخرش باید تخت و خالی کنە. چون همسایە های سالم تحمل یە بیمار گندیدە و فاسد و رو بە موتو ندارن. حق دارن. تا کی تحملش کنن؟
تحليل بسيار موشكافانه و جالبي بود. دست مريزاد
یعنی مردم هنوز نمی دونند که همه کاره خودش و دار و دستش هستند و دولت در ایران نقش هویج را بازی می کند؟
فرموده اید : "تعمیم ناکارآمدی به کل حکومت و اسلام" از سوی توده های محروم و فقیر را در ببرد و چنین القاء کند که اگر اوضاع فقرا و محرومان بنقطۀ بی بازگشتی رسیده است ارتباطی به اسلام و ولایت فقیه و بخش انتصابی حکومت ندارد..."
با توجه به سن و سالتان انتظار می رود مانند جوانان خامی که از روی احساسات هیجانی و جوگیرانه می نویسند و همه چیز را به هم ربط می دهند و اگر یک نفر خطایی کند پدربزرگش را هم مقصر می دانند (چون او را بوجود آورده ) اصرار شما برای چسباندن اسلام به ولایت فقیه و این حکومت عجیب به نظر می رسد زیرا من فکر می کردم با توجه به تجربه و سن و سالتان حتما تا حالا به این تفاوت پی برده اید ولی متاسفانه مانند جوانان خام و بی تجربه نوشته اید که فساد آخوندها را به پای پیغمبر و خدا می گذارند و همه را به فحش می کشند چون صرفا آخوندهای حاکم بر ما به دروغ خود را جانشین پیغمبر و خدا معرفی کرده اند
برای ناشناس مسلمان,
بله خوشبختانه از دیدگاه من و خیلی ها ولایت فقیه چهره اصلی اسلام را آشکار کرد چه خوشتان بیاید چه نه. خام کسانی هستند که رو کردن مردم به دینهای دیگر را نمیبینند ,کسانی هستند این همانی جنگ و گریز گروههای حکومتی را بر سر قدرت با جنگ خاندان محمد با حکومت وقت را نمیبینند. خام کسانی هستند که همانندی فرمانهای ولی فقیه را با دستورات اسلام نمیبینند.نمیدانم شما به چه چیز اسلام دلخوش هستید آنچه که من دور و بر خود میبینم دلزدگی از اسلام است و بس بگذریم از خروار خروار بد و بیراه و شوخی و توهین که در فضای مجازی نثار اسلام و پیامبرش میشود.
نمیدونم هدفت از نوشتن این همه تحلیل چی بوده ولی یه ناامیدی و افسردگی در تحلیلت موج میزنه، اقا جون بالا بری پایین بیای این حکومت اخرش سقوط میکنه هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ مردمی ، امریکا و دیگر کشورهای حوزه و همسایه هم به این نتیجه رسیدن و کار رژیم رو تموم شده میدانند حالا نمیدونم شما چرا انقدر دوست داری نمایشنانه و فیلم بنویسی ، اوضاع مملکت داغانه مثه یه بیمار رو به موت هست که دیگه دکترها قطع امیدش کردن پس بیخودی براش دارو تجویز نکن ، به اقتصادش نگاه کن نقدینگی بسیار بالا ، چاپ کردن مداوم پول بی پشتوانه تا کی ؟ اخرش سقوط در انتظاره ، دولتهای خارجیم که عملا سرمایه گذاری نمیکنند چون با دو حالت روبرو هستن که ایران دیگه ثبات نداره یا درش جنگ اتفاق می افته یا شورش ، فهمیدی
با تحلیل مفهومی شما موافق هستم اما با این موافق نیستم که هرگونه دعوت به شورش اقتصادی-اجتماعی از طرف رهبری حتی فکر می شود. زیرا هرگونه تحریک جامعه در این شرایط بسیار خطرناک است و معلوم نیست به کجا می تواند بینجامد.
اومیدوارم اون عکس مطلب تحقق پیدا کنه وگرنه ترامپ اون شست رو می کنه اون جایی که نباید بکنه، از این گوریل چیزی بعید نیست مگه بقیه باهاش صحبت کنند، بقیه هم دلشون به حال ما نسوخته اصلا
بوق خبر پراکنی بریتانیا داره تلقین میکنه "مبدع" آشتی ملی سید خندان بوده ولی یادمه جناب دلقک چند ساله دارند این پیشنهاد را تبلیغ می کنند و خاتمی اینجا را خوانده و رفته ایده داده، نباید بگذارید ایده های شما را تحریف کنند و به نام خود بزنند!
خیلی ممنون دلقک جان از اینکه باز هم پیش مایی خیلی خوشحالم. اگه میشه یکم در مورد رفتار خاتمی بنویسید احساس میکنم کلا این شخص بی سیاسته چرا این همه به نظراتش داره به مردم ضربه میزنه بعد هم خامنه ای این جوری خارش میکنه. وظیفه نظام که از ملت درخواست آشتی کنه نه ملت. اگه میشه یکم کلی در مورد سیاست خاتمی بنویسید. مرسی دلقک جان
من هم منتظرم در مورد خاتمی بنویسید. آیا اصلاْ خاتمی آینده ای در فراروی سیاست ایران دارد؟
خاتمی با نظراتش به مردم ضربه نمیزنه. این شیوه سیاست ورزی خاتمی و اصلاح طلبان هست. به شیوه اصلاح طلبان که سطح مطالبات مردم را شدیدا پایین آوردند کاری ندارم. اما علی اصغر رمضان پور در صفحه دو آخر هفته بیبیسی حرف جالبی زد. گفت طرح آشتی ملی خاتمی یک گام رو به جلو است و این نحوه سیاست ورزی اوست. به این معنا که یک قهر در جامعه هست که خامنهای سعی در نادیده گرفتنش دارد. این یک گام رو به جلو هست از این لحاظ که اتمام حجتی هست با حاکمیت و مردم تا بیشتر از این به چانه زنی از بالا امید نبندند. از طرف دیگر خاتمی با گفتن این حرف میگوید داخل حاکمیت است از انقلابیون هست و قابل حذف نیست و در حقیقت جایگاه و اهمییت خاتمی در جامعه بار دیگر به عنوان یک جریان ساز اعلام و تثبیت شد.
من موندم چرا خاتمی فقط تو دوران انتخابات حرف میزنه و اعلامیه میده. این هم ملت زندان رفتن 88 این همه دزدی شد چرا یک اعلامیه نداد. خاتمی کلا می توابه فقط تو دوران انتخابات اینا ملتو به رای دادن به فلانی تشویق میکنه و ... خاتمی اگه کار بلد بود همون موقع که ریس جمهور بود یک کاری میکرد همه چی دستش بود مجلس و پول و
سلام
نوشته ی قشنگی بود.
منهم دوست دارم اگر امکان داره راجع به کار خاتمی بنویسید. آیا صرفا خواست کاری بکنه برای ثبت در تاریخ؟ آیا خواست یک توپی رو بندازه وسط تا ببینه چی میشه؟ آیا با هماهنگی بوده؟ هدفش چی بود؟
ارادتمند - یزد
این روزها خیلی ها احتمال می دهند با آمدن ترامپ آمریکا به ایران حمله میکنه و جنگی رخ میده. ولی نه این ساده لوحانه است. آمریکا از آخوندها باهوش تراست . آخوندها بدون اینکه رسما به عراق و یمن و سوریه حمله کنن جنگ نیابتی راه انداختن آمریکا هم همین ترفند را در مورد جمهوری اسلامی پیاده خواهد کرد . پس از مرگ خامنه ای قطعا حکومت دچار شقه شدید میشه و متحدان آمریکا ( یعنی کشورهای عربی منطقه و نیز ترکیه آن زمان) از این فرصت بهترین استفاده را خواهند کرد برای راه انداخت شورش های تجزیه طلبانه در آذربایجان و خوزستان و هم زمان در سوریه هم بشار اسد را به زباله دان خواهند فرستاد و این شروع جنگ رسمی جمهوری اسلامی با متحدان آمریکا است یعنی جنگ نیابتی آمریکا با ایران و دامنه آن هم از طرف عراق و هم از طرف ترکیه حتما به داخل ایران کشیده خواهد شد زیرا ترکیه از تجزیه طلبهای آذربایجان پشتیبانی نظامی میکنه اما در مورد روسیه تا آن زمان به طور ظاهری هم پیمان آخوندها میمونه ولی کارشکنی هاش رو ادامه میده تا زمانی که جنگ نیابتی میان آخوندها با ترکیه و کشورهای عرب منطقه در داخل خاک وطنمان رخ بده. قطعا در آن موقع جمهوری اسلامی از روسیه درخواست کمک نظامی میکنه و روسیه طماع که از قدیم به خاک ایران چشم طمع داشته و سودای رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس را در سر می پرورانده و سال های سال منتظر چنین فرصتی بوده این فرصت را بهترین می بیند و سربازهای روسیه وارد خاک ایران خواهند شد اما نه برای کمک به هم پیمان ظاهری شون یعنی آخوندها بلکه برای اشغال و مستعمره کردن ایران و هواپیماهای روسی شهرهای ایران را بمب باران خواهند کرد به بهانه مبارزه با تروریستها ( یعنی همین کاری که روسیه الان دارد در سوریه انجام می دهد) ...
ناشناس ۲۳:۱۵ ، چرا نمیری بخوابی ؟
ناشناس 23:15,
با این قدرت تجسمی ترسناک و بدیع رمان درام فانتزی تراژیک تخیلی تاریخی بنویس برامون.
بعضی ها واقعا هذیون میگن.چی میزنن اینا ؟
یه سوال!!!
چرا روحانی اینقدر در بزنگاهها منفعل عمل میکنه؟! دلیل این رویکرد روحانی و اطرافییانش چی میتونه باشه؟
ایا صرف منافع اقتصادی دولتی هست یا چیز دیگه؟
دلقک عزیز ممنون میشم نظرتو بدونم
این چه سوآلیه میلتون جان ؟؟!!!! ساده اندیشی تا چه حد آخه !!!
خیلی جالبه . آفتاب آمد دلیل آفتاب امروز تو وب گشت میزدم که به این خبر جالب برخوردم. دوستانی که نظر من درباره آینده روابط با روسیه را تخیلی و ترسناک و هذیان خواندید بفرمایید این هم دلیل :
منابع خبری «آمدنیوز» از تصمیم هرم قدرت در جمهوری اسلامی برای عمق بخشیدن به پیوندهای ایران با کشور روسیه خبر دادهاند. یک مقام آگاه نظامی به خبرنگار «آمدنیوز» گفته است که در جلسات مشورتی و محرمانه برای تصمیمگیری در خصوص نوع مقابله جمهوری اسلامی با تهدیدات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور جدید آمریکا، تصمیمگیران کشور تصمیمات جدیدی را اتخاذ کردهاند که این تصمیمات با منافع ملی مغایرت دارد. پس از بحث و تبادل نظرات کارشناسان سیاسی، امنیتی و نظامی، تصمیم بر این گرفته شده که اجازه بازگشایی سفارت آمریکا در ایران و «عادی سازی» روابط با این کشور در دستور کار تصمیمگیران سیاسی ایران قرار نگیرد و در مقابل، ایران پیوندهای استراتژیک خود را با کشور روسیه عمیق کند تا در صورت وقوع جنگی گسترده، کشور روسیه از ایران در برابر تهدیدات آمریکا دفاع کند....
متن کل خبر رو از لینک زیر بخونید. در ضمن این خبر مال امروز 3 اسفنده در حالی که من دیروز 2 اسفند نظرمو نوشتم که برخی نگویند از روی این خبر کپی کردم :
https://amadnews.com/2017/02/21/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87%D8%9B-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B3/
آیا باز هم حرف های من رو تخیلی می دونید؟؟؟؟؟؟؟؟
روحانی تا انتخابات یک بره رامه. روحانی و تیمش رو بعد انتخابات باید دید و نظر داد فعلا دستش زیر سنگه
کرمانج
به میلتون فریدمن ...
دلقک که نظرشو به صراحت تو بند شیش داده: "روحانی هم به دلیل بخطر افتادن اقتدار الیگارشی از این انفعال خامنهای استفاده نخواهد کرد و بنبست استراتژی کشور را ادامه خواهد داد."
ولی همین بند شیش و پایانی این نوشتار سراپا تناقضه، تناقضی که هر دموکراسی خواه ملت پرستی رو اینروزا آزار میده. از یک طرف به هر علّتی (که کم هم نبوده) امیدمون به جناح عقل گرای "نظام" به سطح خیلی پایینی تنزل کرده، و از طرف دیگه همه میدونیم که اگه کشورمون رو دست نخورده و ویران نشده و ملت مون رو یکپارچه میخوایم باید این بخش مهم روحانیت رو از بخش تیفوسی زاییده شده از انقلاب جدا کنیم و جرات دموکراسی خواهی بهشون تزریق کنیم. این وسط بخش مهمی از روشنفکرای مدرن جامعه ما که (طبق ادعاشون) به فکر گذر دادن به سلامت ملت مون از این پیچ تاریخی هستن فراموش کردن که روحانیت ایران همیشه در هر پیچ تاریخی دویست سال اخیر به دو جریان تبدیل شده، و یک جریانش همیشه با مردم بوده. این فراموشی اختیاری کمکی به حل معضل جامعه نمیکنه. هیچکس نیست که ندونه شرائط خیلی بحرانیه، و حتا دلقک هم کاری میکنه در این نوشتارش که معمولاً پرهیز میکنه. با سه ماه تیمسار موافقم. توازن جدید در اهداف همسایه هامون، و توازن به هم ریختهٔ قدرتای جهانی، شرائط رو خیلی بحرانی کرده. همسایهها مون به ستوه اومدن و دیگه تحمل این همه ناامنی رو ندارن. عید نزدیکه و سالگرد پیام نوروزی رئیس جمهور و عنوان کردن طرح برجام ۲ برای اولین بار به طور صریح همین نزدیکی هاس ، پیچ نزدیکیه که خواهیم دید ۹۰ روز تعیین کنندهٔ تیمسار (و البته بنده) تا چه حد دقیقه. پارسال، چند روزی نگذشت که حضرت آقا بار و بندیلش رو بست و رفت رفت زیارت به مملکت خراسان. اونجا خیلی پررو بود و سر ضرب طرح رئیس جمهور رو به تمسخر گرفت. حالا، با همهٔ پیروزیهای نظامی روسیه، میبینه ثباتی در کار نیست و، شاید (شاید بزرگیه و بسته به اینه که چقدر ترسیده) چشمش رو باز کنه و ببینه پیروزی تو دنیای امروز از توسعهٔ مرزها حاصل نمیشه، از توسعهٔ ملت حاصل میشه، اقتصاد "مقاوم" مدرن میخواد نه گدایی "مقاومتی"، ملت فرهنگ پرور و دانش محور میخواد، نه یه ملت "شهید پرور" از یه مشت آدم مستاصل و از زندگی و شادی متنفر، عزّت و احترام بین همسایه هاش میخواد، نه تهدید و دلهره و دسیسه. و در یک کلام دوست میخواد، "دژمن" نمیخواد. ولی برای گرفتن هر پاسخی روحانی باید اول پیشنهادش رو مصرانه دوباره تاکید کنه و بذاره روی میز. یعنی میشه ...
امیدوارم هر چه زودتر نیروهای آمریکایی بیایند و کار را یکسره کنند. آب دزدی اصفهانی ها را فقط با زور می توان متوقف کرد. یک خوزستانی نادم از جنگ با عراق
منتظر نوشته های زیبایت هستم دلقک. بدان که کسانی هستند خواندن تحلیل های تو قسمت مهمی از زندگی شان است.
شما در مقابل خامنه ای هیچ شانسی ندارید.
فقط کانال افسران نرم اینستاگرام 120 هزار فالوور دارد. این فقط قسمت نرمشه.
https://www.instagram.com/afsaran.ir
ب ب
نظر شما در مورد به اجماع رسيدن اصولگرايان بر روي رئيسي چيست؟
دچار تناقض دلگیری شده ام. از طرفی سؤال های شما پاسخ می طلبد که حالش را ندارم. و از جانبی دیگر پاسخ ندادن بشما دچار عذاب وجدانم می کند و گرفتاری ذهنی آزار دهنده ای همواره همراهم می کند. خودم هم با خودم کنار نیامده ام هنوز که آیا باید بنویسم یا نه و اگر فقط هر از گاهی مطلبی بنویسم و سؤال های روز شما را پاسخ ندهم چگونه با روان آزرده ام آسوده باشم. فعلاً در همین برزخی که هستم کلنجار می روم و چون از اول هم قصدی برای ورود به انتخاباتی - که مدت ها پیش گفته ام بی رونق و کساد خواهد بود - نداشته ام گمان نکنم عهدم را بشکنم و راجع به انتخابات نظری بنویسم. اما در مورد سؤال خوانندۀ اخر فقط می گویم که بنظر من قطعاً رییسی کاندیدای نهایی اصولگرایان نخواهد بود و آنان نهایتاً بهر کاندیدایی برسند دیگران تبعیت نخواهند کرد و نهایتاً یا با چند کاندیدا خواهند آمد و یا اگر با یک نفر بیایند بخش مهمی از هواداران خود را در خانه خواهند گذاشت. زیرا بغیر از قالیباف هیچکدام از این کاندیداها نه برنامه دارند و نه قادرند تیم خودشان را معرفی کنند و قالیباف هم دشمنان قسم خورده ای دارد در بین حزب اللهی های تندرو و محتمل یا خودش نیاید و اگر بیاید اجماع اصولگرایان بهم بخورد. البته خامنه ای دستور اجماع خواهد داد اما بخش هواداران متحجرتر و شریعتمدارتر مثل جلیلی و رییسی و مصباح تن به ریاست قالیباف نخواهند داد. یا...هو
ب ب عزیز، اینستاگرام افسران نرم برای هر فالوورش چقدر خرج میکنه؟
جوابش خیلی سخته، چون این جماعت که هزاران میلیارد ثروت این ملت رو دارن میچاپن که به کسی حساب پس نمیدن. ولی حالا بیا همینجوری محض خنده یه حساب سر انگشتی بکنیم. بیا بگیم این جماعت ده هزار میلیارد تومن خرج میکنن که بیست هزار فالوور از پایینترین سطح جامعه ما رو مچل خودشون کنن. یه مشت چاقوکش که عشق موتور هزار خفه شون کرده. این میشه هشتاد و سه میلیون تومن برای هر فالوور. حالا بیا یه گروه فالوور دیگه رو در نظر بگیریم که پارسال با یه پیام تلگرامی، "تکرار میکنم، یه پیام، نه دو پیام، فقط یه پیام تلگرامی" بسیج شدن و پوزهٔ خامنهای رو به خاک مالیدن. اینا میلیونها نفر از بهترین و با فرهنگترین اقشار ملت ما بودن. معلمین، کارگرا، کارمندای دولت، کارمندای بانکا، کارمندا و مدیرای شرکتای خصوصی، مغازه دارا، دانشجوا، استادای دانشگاها، نه یهمشت بچه مزلف عشق لاتی. و مهمتر، این پیام یک شاهی هم برای فرستندش خرج نداشت.
حالا بگو ببینم، کی باید لرزه به اندامش بیفته ؟؟؟
دلقک، سالار، سرور
باید بنویسی! خیال کن که یک کافه فکری درست کرده ای که مال در آن جمع میشویم و نظرانمان را به هم به اشتراک می گذاریم و تو با ذهن خلاق و شامه تیزت در عین حال که حاصل آن ذهن دراک خود را با ما به اشتراک گذاشته ای و از مسایل بعضا خیلی مهم رمز گشایی میکنی و حتی شاید از برخی برنامه های حکومت، امکان اجرا شدن را سلب مینمایی، سوژه را فراهم می آوری برای این کافه فکری. اصراری ندارم! اگر خودت حیال می کنی که هیچ فایده ای ندارد، رهایش کن. فقط میخواهم بگویم که بی هیچ تعارفی تنها وبلاگی است که پاتوق اندیشمندان و دلسوزان کشورمان است. به هر حال اگر خواستی و توانستی- با تاکید بر توانستی- برو ! به سلامت.
دلقک عزیز ریسی که نیومد و حکومت کردن بر خراسان رو تر جیح داده قالیباف هم با وضعیت موجود پلاسکو و افشاگریها شانسی نداره به نظر شما امکان جمع بندی اصول گراها در مورد اقای رضایی وجود داره؟؟؟
تیمسار عزیز ،دائم باید تن من بلرزه از خسته شدن وننوشتن شما ،ان مدتی که نمی نوشتید من سر در گم بودم .بنده توی این چند سال فقط یکبار یا دوبار کامنت گذاشتم ،راستش سوادش را ندارم ،فقط میتوانم بگویم قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری .لطفا ادامه بدهید برای زرگرها.عباس از آلمان
ارسال یک نظر