۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

یک عدد "سرهنگ علیفر" ننگ نظامیان و نماد عناد و لجبازی کامل جمهوری اسلامی با جوانان است!

Image result for ‫سرهنگ علیفر‬‎

1- در انگلیس بندرت اتفاق افتاده است که بتوانم به استادیوم فوتبال بروم و از نزدیک مسابقات مختلف را تماشا کنم. و چون خرید حق استفاده از کانال های کابلی هم کم از استادیوم رفتن هزینه ندارد؛ اغلب برای تماشای فوتبال یا به پاب می روم و یا خدا خدا می کنم که برخی مسابقات را بی بی سی یا آی تی وی نشان بدهند که آن هم از امسال به حداقل ممکن رسیده و مختص شده به برخی مسابقات در پیتی و غیر مهم. بنابراین تنها راه مانده بغیر از رفتن به پاب - که اغلب شلوغ و پرسر و صدا و گاهی هم با مست بازی جوانان همراه است - توسل به اینترنت و به امید شانس که سایتی پیدا شود و مسابقه ای را زنده پخش کند. یکی از در دسترس ترین سایت ها هم سایت تلویزیون جمهوری اسلامی است که تعدادی از مسابقات اروپایی را پوشش داده و پخش می کند.

2- دیروز پنجشنبه هم یکی از روزهایی بود که منچستر یونایتد انگیس در لیگ اروپا بازی داشت و من هم ناگزیر رفتم سراغ شبکۀ ورزش تلویزیون ایران برای دیدن مسابقه در استانبول ترکیه با تیم فنر باغچه. خب ما منچستر یونایتدی ها به اندازۀ کافی کفرمان از اوضاع من یونایتد بعد از سر الکس در آمده که تیم نازنین ما را بچه روزی انداخته اند مویس و فان خال و جوزه مورینیو. هرچه میلیون ها پوند داشته گلیزر امریکایی مالک باشگاه ریخته به پای گرانترین بازیکنان دنیا و هرچه مربی ها اراده کرده اند خریده؛ اما دریغ از یک بازی عالی و ثبات تیمی. و فعلاً که در جدول لیگ هشتم هستیم و در لیگ اروپا هم سوم بعد از باخت امشب به فنرباغچه. این مقدمه را از سوی همۀ تیفوسی های طرفدار انبوه منچستر یونایتد در بین ایرانیان نوشتم تا همین ابتدا شما را همراه کنم با کلافگی خودمان هنگام نشستن پای مسابقات تیم محبوبمان. تا عنایت بکنید که چه اوضاع سگی داریم از نظر روانی حتی بدون اینکه و قبل از اینکه کسی روی نرومان برود.

3- حالا این وضعیت ما را بگذارید در کانتکستی که یک عدد سرهنگ علیفر هم گزارشگر بازی باشد. نه نه نه! ترا خدا نگویید "آخیش بیچاره ها" یا "دلمان را کباب کردی دلقک با این تراژدی" یا "عجب مصیبتی" و یا هر واژه و جمله ای از این دست که هنگام اتفاق افتادن بدترین فاجعه ها بکار می برید. لطفاً بگردید دنبال جمله ای که رسانندۀ عمق بدبختی و فاجعه باشد. خب می دانم پیدا نمی کنید. زیرا هنوز کلمه و جمله در هیچ زبانی در دنیا بوجود نیامده که اوج استیصال و بدبختی ما را از دست تکرار مکررات مزخرف این سرهنگ بی هنگ و بی آهنگ بنمایاند.

4- یک عدد موجود دوپا که معلوم نیست شیرین عقلی اش از همان جوانی هویدا بوده در هنگام استخدام در شهربانی رژیم شاه یا بعداً که به کسوت گزارشگر فوتبال در آمده عقلش زایل شده و شده این موجود مسخره و ترسناکی که گزارشش روی هرچه شکنجۀ ساواک قدیم و سپاه جدید بوده و است را سفید کرده. او که خودش مدعی است 25 سال است بازنشسته شده از پلیس و به تلویزیون پیوسته نه یک نخ موی سفید در سرش دارد و نه یک نخ کرک در صورت و ریش و سبیل بند انداخته اش؛ معلوم نیست کی به بازنشستگی از شغل دومش نایل خواهد شد و دست از اره کردن اعصاب جوانان و فوتبال دوستان برخواهد داشت. همۀ امیدمان این بود که بعد از رکبی که خورد از آن جوان بسیار بسیار نازنین بوشهری در دستکاری ویکی پدیا و سازندۀ ورزشگاه فرانسوی را "دولاب امیر" خواند و شد مهمترین سوژۀ خنده و مسخرۀ شبکه های اجتماعی و تلگرام و ... گمان می رفت که دیگر پشت مانیتور گزارشگری فوتبال قرار نگیرد و بی سر و صدا ما را از شر زوال عقل خودش در 63 سالگی محفوظ بدارد. اما نه تنها چنین نشد بلکه او دوره افتاد در برنامه های طنز و فکاهی و مضحکه ای "آنسرش ناپیدا" ساخت برای خودش که کمترینش ادعای مربیگری در لیگ برتر ایران بود و کوچکترینش تمسخر و بی سواد و نامربی نامیدن غول هایی مثل پپ گواردیولای کبیر.

5- خب خیلی زیاد ناراحتم که کسی تحت عناوین مشترک با من (سرهنگ و نه حتی سرهنگ بازنشسته) چنین شیرین عقل باشد که صغیر و کبیر دستش بیاندازند و او نتواند تشخیص بدهد و پاسخ "من بهترینم و دیگران بمن و توانایی های منحصر بفردم حسادت می کنند" بدهد. خب مرض خودشیفتگی هم اینقدر بی در و دروازه و بی حد و مرز نیست و آدم خودشیفته هم بالاخره در یکجایی تشخیص می دهد که دارند مسخره اش می کنند و از دستش ذله اند. اما ناراحتی بازهم بی پایانترم برمی گردد به رؤسای او در تلویزیون و فوتبال.

6- ما می دانیم و قبول داریم که حکومت ایران یک حکومت ایدئولوژیک و اسلامی و ضد مدرنیته است. ناگزیر این را هم قبول داریم که در حکومت ایدئولوژیک تعهد بر تخصص اولویت دارد. و هر نوع مقام و پست و کاری از بالا به پائین بین ایدئولوژیک ترین ها و نه متخصص ترین ها تقسیم باید بشود که می شود. یعنی اگر یک آخوند سه کلاسه با دکتری افتخاری دوچرخه سواری - قبلاً همان هم لازم نبود هنگام خامنه ای - داشته باشیم و یک مدیر دکترای واقعی در حقوق و جامعه شناسی و مدیریت و علوم سیاسی و اقتصادی و ... باید ریاست جمهور را بدهیم به آن آخوند نماز میت خوان و حافظ حلیة المتقین. باز قبول داریم که اگر می خواهیم مجری تلویزیون و گویندۀ اخبار انتخاب کنیم عقبۀ مجری که به یکی از روحانیان شناخته شده برسد و یا خودش به مکتبی بودن معروف یا متظاهر باشد حتی اگر لکنت زبان داشته باشد و یا لب شکری و یا چپور و سالک باران؛ ارجح است بر هر جوان خوش قیافه و خوش صدا و رعنایی که تنها هنرش تسلط و هنرمندی در مجری گری و درست خوانی باشد. و این قصه را تا به انتها هم قبول داریم و اعتراضی هم نداریم. اما خداوکیلی اولاً گزارشگری فوتبال کجایش پست مکتبی است. و تازه اگر هم قبول کنیم که است - زور شما زیاد است و قبول - کجای این سرهنگ علیفر مکتبی و یا متظاهر به مکتبی است. موی بدقت رنگ شده اش! ریش و سبیل بشدت و بدقت بند انداخته اش! الگوی جوانان بودنش! سوادش! صدایش! نحوۀ گزارشش! و ... آخر لامصب یک صفت بگو که این سرهنگ دارد و 25 سال است با وجود قانون در بارۀ ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان در دستگاه های دولتی؛ ایشان روی نرو یک ملت است و نه خودش دست بردار است و نه رؤسایش حاضر به بازنشسته کردن دوبارۀ او قبل از سی سال دوم هستند.

7- خیلی جدی تر از جدی می گویم: "نمونۀ سرهنگ علیفر" که قطعاً در خیلی از دستگاه های مشابه هم هستند فقط و فقط نشانۀ قطعی یک چیز است: جمهوری اسلامی نه تنها با مدنیت و مدرنیت دشمن خونی است. بلکه با هرکس و هر جوان و آدمی هم که تمایل به تفریح های مدرن - از حمله فوتبال - دارد عناد و لجاجت انتقام جویی هم دارد. حتی اگر شده با گماردن سرهنگ علیفر بازنشستۀ مزدوری که محتمل اذان اقامه اش را هم درست بلد نیست در پست گزارشگری فوتبال. یعنی اینقدر کینه تان به جوانان عمیق است!؟ واویلا. یا...هو

۹ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
بعد از بازي ايران و استراليا و اون شور اجتماعي غير قابل كنترل در تمام ايران فوتبال مورد دستكاري امنيتي ها قرار گرفت و ديگر براي من تماشاي ان جذابيت نداشت ولي اون موقع كه تماشا ميكردم يك عبدالله كوتي گزارشگر بود كه وااااااقعا اعصاب را رنده ميكرد با خزعبلات و تلفظ بسيار غلط اسامي خارجي، اصل گزارش كه پيشكش.
لذا يادي هم بكنيم از سلطان مزخرف بافي عبدالله كوتي
ارادتمند- يزد

ناشناس گفت...

میل به جوان کشی از زمان فردوسی در ایران وجود داشت که رستم پسرش رو کشت و روی جسدش روضه خواند.

ناشناس گفت...

دوست من تا حالا متوجه نشدي بودي كه سرش كلاه گيس مي ذاره . به همين دليل است كه موي سفيد نداره . اين دفعه كه ديديش خوب توجه كن .

ناشناس گفت...

اول اینکه علیفر کلاه گیس میذاره سرش. دوما مثل اینکه خیلی از باخت یونایتدها ناراحتی که داری به زمین و زمان میتوپی

Dalghak.Irani گفت...

کلاه پیس را شک داشتم چون خیلی از نزدیک نگاهش نمی توانستم از بس که تحریک کنندۀ آدرنالین است. اما در مورد باخت ها و نه باخت منچستر که اعتراف کرده ام خیلی ناراحتم. البته من از اول هم با استخدام یک مربی اخراجی و آن هم آبی و آن هم غیر فوتبالیست بنام آقی خاص مخالف بودم و در شأن یونایتد نمی دیدم که مربی اخراجی داشته باشد. اما با این همه موضوع سرهنگ ربط زیادی به ناراحتی من ندارد و او واقعاً غیر قابل تحمل است. و قبل از اینکه به گزارش فکر کند در فکر صدور تزهای جهانی خودش است. در یک شبیه سازی می شود علی فر را احمدی نژاد فوتبالی تصویر کرد که غوره نشده نه تنها مویز شده بلکه از مویز هم گذشته و تبدیل بعرق سگی شده. دیشب می گفت بک چپ منچستر لوک شاو یک بک راست است که با اینکه خودش هم دوست ندارد در این پست بازی کند مجبور است حرف مربی را وش کند. در حالی که شاو چپ پا یک بک چپ کلاسیک است و از ساوتمپتون تا منچستر جز در همین پست بازی نکرده است. و در حالیکه هر سه مدافع وسط منچستر مصدوم هستند و مورینیو از روخو و بلیند که آن ها هم چپ پا و بک چپ هستند در بک وسط استفاده کرده بود. یا هنگام صف کشیدن جلو دروازه برای ضربۀ حریف می گفت این تنظیم دروازه بان نباید طول بکشد و اینکارها باید قبل از بازی و در رخنکن آموزش داده شود. پل پوگبا نیم ساعت با پای لنگان در وسط زمین راه می رفت اما تا بعد از تعویض شدن و نشستن روی نیمکت سرهنگ حتی یکبار هم متوجه تلاض بیهودۀ پوگبا برای بلکه در زمین بماند نشده بود. چون داشت یاد می داد که اسم فنر باغچه چی هست و آموزش می داد که علت پای کاری در دفاع عدم آموزش مورینیوست که نتوانسته یاد بدهند چطوری از دفاع حریف بگذرند و ای بابا چیزهایی که می گفت واقعاً مزخرف و چرت که اتفاقاً کمی هم باعث انبساط خاطرم شد در این شرایط خراب منچستر. یا...هو

ناشناس گفت...

منظور از واژه تیفوسی چیست؟

tiam گفت...

دوستی پرسیدند منظور از تیفوسی چیست. در جواب عرض کنم تیمسار گرامی ما لزومی نمیبینند کلمات معنی دار و صحیح بکار ببرند و به تشخیص خودشان گاهی از یک زبان ابتکاری استفاده میکنند با پشتوانه اینکه این لغات عجیب توسط قشر کم سواد و عامی ایران تکرار میشود.
نقطه ضعفی هست در تیمسار گرامی ما.

ناشناس گفت...

تیفوسی اصطلاح رایج در فوتبال برای توصیف هواداران دو آتشه و بی منطق یک تیم است که از باخت تیم خود بسیار ناراحت و از بردش بیش از حد خوشحال می شوند- جنحال سازان نیمکتها هستند. بیرون ورزشگاه دعوا میکنند و ........
ارادتمند- یزد

tiam گفت...

غلط هست. تیفوسی در ایتالیایی یعنی طرفدار. طرفدار معمولی، نه افراطی.
حتی در انگلیسی هم که بعضی این کلمه را بکار میبرند باز به معنی طرفدار معمولی هست.
ایرانی ها استعداد خاصی در کج فهمی زبان خارجی دارند که به نظر من به دلیل هوش هیجانی کم و روحیه شتابزده و سنبل کار هست.