1- آیت الله خامنه ای در دیدار با سپاهیان بازداشت کنندۀ تفنگداران امریکایی چنان زیاده روی کرده که این اغراق و با توجه به ابعاد بی اهمیت و کم دامنۀ ماجرای اتفاق افتاده توی ذوق می زند. و تبلیغاتی بودن چنین دیداری را پیش از بیش - حتی در نزد حزب اللهی ها - برملا و رسوا می کند. بنظر می رسد که رفتن خامنه ای در داخل صفوف نامنظم پرسنل مجری عملیات اخیر قبل از اینکه یک "پیروزی برای او" را هدف داشته باشد برای پوشش دادن به ضعف "دستور آزادای خیلی سریع ملوانان امریکایی" بوده است. زیرا آرشیو رفتاری رهبر در کل 27 سال رهبری او کمترین نمونه - حتی یک نمونه - از این نوع شیدایی و بی احتیاطی را نداشته است. در حالیکه موارد عملیات بسیار مهمتر از این بسیار بوده است. زیرا خامنه ای بشدت به ابهت دیکتاتور باور دارد و حاضر نمی شود در مراسم های ملاقات با کارگزاران خودش چنین تصاویری از ریسه رفتن های مصنوعی اش ضبط و پخش شود.
2- خامنه ای که هنوز سخت بیمناک بریدن و ریزش حزب اللهی ها و بسیجی های بدنه است. از فرصت ضعف در "نگهداری ملوانان امریکایی" - خودش دستور آزادی با شتابزدگی آنان را داده بود - استفاده کرده و ضمن کوه نشان دادن کاه "ده نفر سرباز و درجه دار دون پایۀ امریکایی" - حداقل در ظاهر حتی یک نفر نظامی مهم در بین آنان نبوده است - خواسته است اولاً بُعد فروپاشیدۀ استراتژی ضدامپریالیستی اش را در نزد هواداران بازسازی کند؛ و ثانیاً به جامعۀ انتخاباتی این پیغام را بدهد که هنوز دست برتر با اوست تا تندروان دچار نا امیدی نشوند در مهندسی انتخابات و انسجام خودشان را حفظ کنند. اما او - مثل همیشه - با اطمینان از یک خیانت به منافع ملی کشور دست بخدمت نگه داری از ایدئوژی و قدرت خود زده است.
3- زیرا او بطور دقیقی می داند که این تصاویر هماغوشی با تیم عملیاتی پاسداران نه تنها کمکی به بهتر شدن وجهۀ او در مناقشات جهانی و منطقه ای نمی کند بلکه بهانه و سند لازم را در اختیار ملک سلمان و نتانیاهو و ترامپ و تدکروز - و اخیراً هم بمب سارا پلین! - و... قرار می دهد که مرتب تبلیغ کنند دیدید ما درست می گفتیم. حالا تحویل بگیر آقای اوباما و جان کری. از سوی دیگر اما مردم کارد به استخوان رسیدۀ ایران چنین می پنداشتند که با اجرای برجام و رفع تحریم های سخت، ایران خواهد توانست با جذب سرمایه و تکنولوژی جهانی یک سروصورتی بشوید از این همه چرکی ناشی از فقر و محرومیت و بیکاری و عقب افتادگی. اینک اما خامنه ای همۀ این امتیازات بدیهی و مورد انتظار پسا برجام را با یک ژست دایی جان ناپلئونی تبلیغاتی برباد داده؛ و نه تنها حسن روحانی را با دست خالی و روسیاهی به اولین سفر اروپایی اش می فرستد. بلکه او را مجبور کرده که سیاست "نگاه به شرق" خامنه ای را چنان سخاوتمندانه بپذیرد و اجرا کند که رییس چینی حتی در خواب هم تصورش را نداشته باشد: "همکاری های راهبردی 25 ساله بین ایران و چین و افزایش هرچه سریعتر تراز تجاری بین ایران و چین برقم 600 میلیارد دلار در سال".
4- همۀ اینها یعنی چه: یعنی اینکه ما به شرق باج خواهیم داد تا اسیر غرب نشویم و بغرب باج خواهیم داد که از حداقل های تکنولوژی برتر و کیفیت غرب محروم و تحریم نشویم. چین و روسیه بخاطر انحصار داشتن در بازار ایران گران و بی کیفیت خواهند فروخت. و غرب و اروپا بخاطر لولوی خامنه ای داشتن در نزد ما و بزرگنمایی رسانه ای این لولو هر فنی را بما نخواهند داد و هرچه را هم که بدهند پول خون اجدادشان را هم روی قیمت ها خواهند کشید. اینکه رهبر عالی یک کشور مثل بچه ها - تعبیر از یکی از شما - از تحقیر سربازان دون پایۀ یک کشوری - حتی دشمن درحال جنگ - یاد کند و گرفتاری آنان روی عرشۀ ناوچه شان را با جملات عالی و بهنگام و جالب توصیف کند و دست روی سر گذاشتن طبیعی سربازان - در وضعیت اسیر شدن - را باعث افتخار و غرور خودش بداند هر تعریفی داشته باشد دنائت کمترین آن است. زیرا همانطور که گفتم خامنه ای پذیرفته است که ملوانان اشتباهی وارد آب های ایران شده اند و الا آنان را سریع آزاد نمی کرد. حالا کسی که راه گم کرده و وارد قلمرو ممنوعه ای شده و قصد جنگ و درگیری هم نداشته بدیهی است که هنگام برخورد با نیروی صاحبخانه دستانش را بالا ببرد بمنظور اثبات اشتباهی بودن اتفاق.
5- ضمن اینکه من در پست قبلی هم گفته ام و خود سپاه و خامنه ای و هر کارشناس بی طرفی هم می داند که ادعای راه گم کردن دو قایق مجهز با پرسنل مجهز به حداقل چهار نوع راه و وسیلۀ ارتباطی و ناوبری - و با تابلوی خراب شدن دستگاه های ناوبری و رادار هردو قایق در یکزمان در عصر اینترنت - حرف چرت و نامربوطی است و تفنگداران دریایی امریکا با هدف ارزیابی های اطلاعاتی و واکنشی سپاه ایران وارد این مأموریت شده اند. و مهمتر اینکه خامنه ای که خودش یک ژنرال نعلینی تعلیم ندیده است؛ بهتر از من می داند که: "برای هیچ سربازی در هیچ کجا مهم نیست که در راه اجرای مأموریت چه بلایی سرش بیاید - کمترینش همین عکس دست روی سر ملوانان امریکایی است - بلکه برای سربازان فقط انجام مأموریت هدف است و نه هزینه های شخصی و شخصیتی ظاهری و از این قبیل". بنابراین تندخویی هیستریک و شادمانی - کمتر دیده شده - مصنوعی "ژست جلو دوربین خامنه ای" جز کوچک کردن او در نزد دنیا و حتی هواداران بهرۀ پایداری نخواهد داشت. ممکن است چهارتا بسیجی حرفه ای هم باشند در لحظۀ دیدن عکس شیدای خامنه ای که بگویند ایول چه رهبر با صلابتی! اما همین بسیجی حرفه ای هم هنگام خلوت و رو در رو شدن با وجدان خود خواهد اندیشید که یعنی رهبر معظم ما بهمان کوچکی ده نفر سرباز ساده - مثل من بسیجی حرفه ای - است و زور و جرأتی غیر از خنده بریش اسیران ندارد؟! این حتماً و قطعاً به این دلیل وجدان بسیجی و حزب اللهی هوادار را خراش خواهد داد که او شاهد تسلیم خامنه ای در مقابل رؤسای کشور امریکا (وطن ده سرباز مورد غلبۀ 10 15 ساعته سپاه) بوده است. و حالا از بدام افتادن تصادفی ده نفر سرباز پاپتی می خواهد خودش را برندۀ نبرد معرفی کند. خب کدام آدمی - حتی بسیجی و حزب اللهی - فریب چنین تقلبی را می خورد اولاً و به زیردست چنین فرمانده کودک و دون شأنی بودن افتخار می کند ثانیاً. فدائیان خامنه ای همواره با این سؤال روبرو خواهند بود که: "چگونه و با چه وقت و فرصتی این تفنگداران تخلیۀ اطلاعاتی شدند تا مقام معظم مطمئن شد که اینان راه گم کرده اند و دستور آزادی بلافاصلۀ افرادی را صادر کرد که گرفتاریشان اینقدر خوشایند رهبر و کار خدا بود. چیزی این وسط غلط است: و بسیجی و حزب اللهی به ان غلط فکر می کند. مطمئنم. یا...هو
۲۳ نظر:
نه آقا من با این بسیجیها حشر و نشر داشتم اصلا هرچی هم که بشه باز توجیه میکنن و از این افکار منفی به سرشون نمیزنه. عقل ندارن.
نوشته بسیار زیبایی بود. واقعیت این است که بعد از سال ۹۰ (خانه نشینی احمدی نژاد) خامنه ای دیگر رهبر مقتدر سابق نشده است. به چند مورد از عقب نشینی هایش توجه کنید:
۱) از مخالفان نظام دعوت به شرکت در انتخابات کرد (در حالی که قبلاْ اصلاْ مخالف نظام در ادبیاتش معنی نداشت، هرچه بود ایادی استکبار بود و قس الی هذا)
۲) نرمش قهرمانانه
۳) تغییر ادبیات تهاجمی به تدافعی
اما هنوز هم بخش بزرگی از قدرت در دست خامنه ای و طیف او است. واقعاْ فکر کنید بجای روحانی می بودید. چه کار می کردید؟ پاسخ من این است که همین طور افتان و خیزان حرکت می کردید. به نظر می رسد حرکت تندتر از این، هرچند اولش هیجان انگیز، دموکراتیک منش، حماسی و همه چی خوشگل است - مثل روزهای اول تظاهرات ها در سوریه - کشور را به سمت دره ای می برد که تا پنجاه سال از آن در نخواهیم آمد.
. . . . . .
حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی فرمودند:
در مجلس هفتم، یک غیرمعمم را با حیله رئیس کردند .
http://www.entekhab.ir/fa/news/249010
سلام و درود بر حجت الاسلام مهدی طباطبایی که حقیقتا به نکته
بسیار مهمی اشاره کردند که یکی از زیربنایی ترین اصـول در
اداره یک پارلمان به حساب می آید.
من نیز همچون آقای طباطبایی تاکید دارم که مجلس دهم باید
همچون مجلـس پنجم مجلسی اعتدال گرا باشد و بـزرگـوارانـی
همچون جنـاب نـاطـق نـوری و جناب روحانی در راس آن قـرار
بگیرند . الـبـتــه چــون این دو بزرگوار امسـال کاندیدا
نـیـسـتند انشاالله هـمـفکران این دو بـزرگوار در راس مـجلس
دهم قرار خواهـند گـرفـت و شــاهد مـجـلـسـی اعـتدال گرا
خواهیم بود .
انشاالله . . . . . .
واقعا به ادم حقیری تبدیل شده
اون عکسی که رئیس جمهور چین نشسته و مسئولین جمهوری اسلامی مثل سرخ پوستایی که برای اولین بار کریستوف کلب رو دیدند، دورش پروانه می زنند, خیلی ضایع بود، شعارشان مگه نه شرقی و نه غربی نبود؟
عسکر شوخی و طنز یکبار و دوبار بامزه است. بیش از اون مشمئز کننده میشه. بسه دیگه
خامنه ای اگر راست می گوید پانصد میلیارد دلار غرامت جنگ را که به بهانه آن شش سال جنگ را به به درازا کشاندند و جوانان وطن را نابود کردند پس بگیرد.
مطمئنم که رهبر دیوانه کره شمالی هم در شرایط مشابه همین واکنش ها را نشان می داد
ترامپت و سارا پیلین را خوب آمدید. شاید این ژست ها بتواند بچه حزب اللهی ها را فریب دهد ولی روانشناسان حرفه ای دولت آمریکا حرکات و چهره مقام معظم را به خوبی آنالیز می کنند. تنها شانس مملکت این بوده که مقام معظم بسیار ترسو تشریف دارند و با نسیمی به لرزه می افتد.
. . . . . . . . .
غلامعلی دهقان سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در مورد احتمال ائتلاف اعتدالیون با اصلاحات
و ارائه لیست مشـترک انتخاباتی توسط این دو جریان، خاطرنشان کرد: آنطور که شواهد و
قرائن نشان می‌دهد، تمام اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و حتی معتدلین اصـولگرا و
مـسـتـقلین اعتدال‌گرا در انتخابات پیش رو چاره‌ای جز وحدت کلمه و ارائه لیست مشترک
ندارند.
منبع http://www.isna.ir/fa/news/94110502467/
من هم با فرید الدین موافقم که اکثرا توجیه میکنند و در نهایت میگن که حتما اقا یه چیزایی میدونه ما نمیدونیم، حتما یه مصلحت هایی هست تو اینکارش که اصن لازم نیست ما بدونیم...و باز جانم فدای اقا!!. اخه رهبر ایدولوژیکه و وایدولوژی کجا تفکر کجا تیمسار عزیز..شما که بهتر میدونین.
من البته با فریدالدین موافق نیستم و می دانم که حزب اللهی ها هم فکر می کنند - من هم مرتب دعوت شان می کنم به این کار - و تغییر می کنند و همین الان یک دوجین از نامدارترین هایشان را در ذهن دارم که بدلیل پرهیز از نقض حریم شخصی شان نام نمی برم. حزب اللهی ها یک پز دارند هنگام مواجهه با مخالفان شان و پزی دیگر در بین خودشان. پز اولشان بیشتر جهت صیانت از نفس است و خشونتی که مخالفان شان بکار می برند در تحقیر و سرکوب شان و ژست بین خودشانتدقیق در گزاره هاست و بحث های "بکجا چنین شتابان" و بهمین خاطر هم است که از بعلاوۀ 80 درصد در اول انقلاب به منهای 20 درصد - در بهترین ارزیابی - در حال حاضر تغییر ماهیت داده اند. زیرا هیچ انسانی نمی تواند بدون تغییر بماند و بویژه که در ایران خانواده ها درهم جوش و موزاییکی هستند از اولترا مدرن تا حزب اللهی تیفوسی و این درهم تنیدگی فامیل ها بشدت جایگاه های سنتی را بنفع مدرن جابجا کرده است و می کند. یک نکته را هم اضافه کنم که در متن نیاورده ام تا امیدوار باشید که در مسیر درستی هستیم و داریم می رسیم بزودی:
درست است که تکرار می کنم مشکل ما در ایدئوژیست که جان سخت است و غیرقابل تغییر و انعطاف و جز در هنگام شکست ایدئولوژی ایران به نجات نخواهد رسید. اما آن استحاله ای که مرتب نویدش را می دهم و تنها چاره و راه در پیش مان مستقیم در ایدئولوژی اتفاق نمی افتد زیرا که ایدئولوژی اگر چون فلز مس انعطاف پذیر و استحاله پذیر باشد دیگر اسمش ایدئولوژی نیست. پس اصلاً به عقب نشینی ایدئولوژی و خامنه ای دل نبسته ام. بلکه دلبستگیم به عقب نشینی های لاجرم سیاسی است که وقتی به نقطۀ هدف برسد ایدئولوژی را می شکند. ایدئولوژی مثل فلز چدن سخت است ام بهمان نسبت هم ترد و شکننده. پس وقتی سیاست مجبور از عقب راندن حاکمان به تن دادن به واقعیت شد - درهر مقدار کم هم - این ایدئولوژی است که ضربه می خورد و مرتب در معرض شکستن قرار می گیرد. لذا ضعف خامنه ای در حوزۀ ایدئولوژیک پیامد مبارک "لحضۀ تاریخی شکست" را خبر می دهد. بحث پیچیده و مفصل است. اما بدانید که ایدئولوژی قابل ترمیم و بازسازی نیست و وقتی به سراشیب افتاد لاجرم با فروپاشی از نفس خواهد افتاد. و این نشیب الان در نزدیک نقطۀ "فقط یک گام تا هدف" است و گمان نمی کنم تا 1400 دوام بیاورد انشاءالله. یا...هو
بیکی از اشنایان که ظاهراحزب الهی است ،واله ما که نفهمیدیم درست، از دیدن این عکس اشکارا خجالت کشید.
تیمسار نظرت راجع به دستگیری آمر حمله به سفارت عربستان، که یک حزبلبلی تیفوسی است چیه؟ باید بگم طرف از اون عوضی‌‌های تیفوسی هم هست که کلی هم پول بالا کشیده. حسن کرد میهن.
http://www.bbc.com/persian/iran/2016/01/160125_l39_file_hassan_kordmihan_saudi_embassi
جالب هست که خامنه ای که لغت "مر قانون" رو هم به تازگی جهت تاکید بر قانون ابداع کرده خود مهم ترین قانون شکن و اشاعه دهنده قانون شکنی در کشور هست. او از یک طرف بر رعایت قانون تاکید می کند و از طرف دیگر قانون شکنانی که سفارت عربستان رو به آتش کشیده اند عده ای جوان مذهبی که "پای نظام" (یعنی خودش) هستند معرفی می کند و غیرمستقیم قانون شکنی آنها را تایید و پیگیری و مجازات شدید آنها رو منع می کنه.
سوابق برخورد دوگانه او با "قانون" به درازای نزدیک سه دهه حکومتش هست. از جمله مسئولیت دادن مجدد به سردار احمدی مقدم که متهم به فساد مالی شده بود و هم اکنون هم پرونده اش در قوه قضاییه در جریان است. اگر "مر قانون" اصل است پس مسئولیت دادن مجدد به یک فاسد مالی چه معنی دارد جز تمسخر قانون؟. مورد اخیر دیگر حمایت او از افرادی بود که با انواع تقلب و روش های غیرقانونی و زیر پا گذاشتن مواد صریح قانونی، در وزارت علوم بورسیه شده و استاد جوانان بی خبر از دنیای مردم ایران شده بودند! او این افراد رو "دلسوز نظام" (یعنی خودش) معرفی کرده بود. اگر قانون، قانون است پس چرا اینجا قانون نیست؟. مثال دیگر، دستور مشهور او در رابطه با "کش ندادن" و "علنی نکردن" پیگیری فسادهای عظیم مالی مقامات و افراد دوره احمدی نژاد بوده است. وقتی او در علن دستور "کش ندادن" می دهد یعنی در خفا کلا دستور "عدم پیگیری" می دهد. بی نهایت مثال دیگر میتوان از حمایت های او از قانون شکنان یا فاسدان یا ظالمان یا قاتلان جوانان ایران زمین زد. او در جایی که به نفعش باشد ناگهان طرفدار سرسخت قانون می شود. در قضیه انتخابات هم او به شدت قانونمند شده است! چرا که قبلا قانون به نفع او تغییر داده شده است!. هر کس که التزام عملی به ولی فقیه نداشته باشد رد می شود. چه قانون خوبی! من هم جای او بودم آدم قانونمندی می شدم.
مردم ایران اکنون با بدترین، ستمگرترین و متاسفانه در عین حال ثروتمندترین و حیله گرترین حاکم ایران در طول تاریخ خود مواجه هستند. سخت می شود او را به زانو درآورد در واقع مردم هرگز نخواهند توانست او را به عقب برانند. تنها قدرتی که او را به زانو در خواهد آورد مرگ است و تا آن زمان ایران خواهد بود که همچنان چوب ندانم کاری ها و زیان کاری های پرخرج او را خواهد داد.
آیت الله خامنه‌ای: در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینه‌های سنگینی پرداخت شده است...
https://iranwire.com/pictorian/cartoons/full/682
به آخر خط رسیده اند.
. . . . . . .
صبح روز هفتم اسفند ، تهران ، خبرگان رهبری
رای ما
1- آیت الله هاشمی رفسنجانی
2- حجت الاسلام حسن روحانی
3- آیت الله امامی کاشانی
یا حق
تلخک،
درست یا نادرست، آقای خامنه‌ای به این نتیجه رسیده است که هر کار کند "وجهه‌اش" میان همان‌ها که شما می‌گویید درست نخواهد شد، پس آن می‌کند که دست کم "وجهه‌اش" میان هوادارانش از کف نرود.
اینکه ملوانی کلاه از سر بردارد و دست به پشت سر دو زانو بنشیند "پروتکل" است: کلاه برداشتن او را نزد "قرمز" آدمتر می‌کند و نشستن دو زانوی دست به پشت سر وضعیت را به اصطلاح منجمد می‌کند و احتمال شلیک نابهنگام و بدفهمی طرفین را کم می‌کند.
چرا انتظار دارید آقای خامنه‌ای اینها بداند؟
رفع صلاحیت حسن آقا نشانه خیلی خوبی است.اینطور که دارند دور و بر خودشان را خلوت میکنند جای تشکر دارد.
گودزیلا،
مشتی کلمات را پشت هم ردیف میکنی فکر میکنی سطح بالا سخن گفتی. مستدعی است برای عوامی چون ما ترجمه هم همراه کنی.
انتظار داشتم حالا که اینقدر در مورد عبور دنیا از جمهوری اسلامی می نویسی، در مورد عبور هنرمندان از تلویزیون جمهوری اسلامی هم یه چیزی می گفتی.
ارسال یک نظر