دخترم سهیلا جور کش عزیز. چشم روشنت مبارک.
فراموشت نکرده ام.
مقدمۀ اول: خدا بیامرزد! سردار همدانی را. اگر کسی بمن می گفت یا بگوید کشته شدن همدانی در سوریه می تواند نشانه ای از افول ایدئولوژی باشد او را بباد استهزاء نمی گرفتم. نه تنها نمی گرفتم بلکه این گفته اش را قابل اعتنا هم می یافتم. چون سردار همدانی یک نیروی بشدت ایدئولوژیک و کمتر سیاسی و اقتصادی پاسداران بود. لذا می دانم که فرق است بین همدانی که با پشتوانۀ مهدوی احمدی نژاد و بر دوش مذاکراتی جلیلی و چشم در چشم ایستادن خامنه ای در مقابل امریکا و خزانۀ پر دلار نفتی بسوریه می رفت با سرداری که می خواهد به روحانی متکی بشود و سوار دوش ظریف باشد و خزانه ای که دلار ندارد را در کوله پشتی اش بگذارد. این موضوع وقتی به اوج آشفتگی فکری می رسد که توافق با دشمن هم امضاء شده و غرب از پشت در هم جلوتر آمده و اینک در آستانۀ اندرونی است. لذا این سازش از روی نیاز مادی نه تنها سازمان همدانی (سپاه پاسداران) را دچار تشکیک و عدم تمرکز می کند و کرده بلکه خود همدانی بعنوان یک کنشگر نظامی شدیداً ایدئولوژیک را هم تحت تأثیر آشفتگی روانی قرار می دهد. شرح بیشتر را لازم نمی دانم با این افزوده که نمی گویم این واقعۀ بخصوص حتماً و قطعاً ناشی از بهم خوردن تعادل ایدئولوژی بعد از توافق وین است. خواستم فقط زاویۀ دید فلسفی خودم را در قالب بریزم تا مطمئن بشوم که خوانندگان دارای نوع نگاه سیاسی صرف کمی اینجوری هم بوقایع نگاه کنند و عرایضم را بهتر متوجه بشوند.
مقدمۀ دوم: خوشحالم که این ادبیات حزب اللهی اِله و بسیجی ساندیس خور بِله و از این قبیل مهملات از ادبیات مخالفان و منتقدان حذف شده و مهمتر از آن از افول اپوزیسیون سیاسی خوشحالترم. چون نگاه سیاسی و مبارزۀ سیاسی با جمهوری اسلامی یک آدرس بشدت غلط است و ره بجایی نبرده و نمی برد. تا جائیکه ادامۀ جنبش سبز بعد از 25 خرداد هم بیهوده بود. قبلاً هم گفته ام که آیت الله خامنه ای قدرت مذهبی اش را از سیاست و اقتصاد و دزدی و ارتشاء و پاسدار و نظامی و این قبیل امور مادی نمی گیرد. بلکه خامنه ای قدرت سیاسی اش را از مذهب می گیرد و تا مذهب از سیاست گرفته نشود امکان تغییرات بنیادین در ایران محال قطعی است. نه اینکه همۀ آن عناصر مادی که برشمردم بی تأثیر باشند بلکه منظورم دقیقاً این است که تا قاعده ای از مذهبیون وفادار به اسلام سیاسی وجود دارند که الیگارشی روحانیت بتواند رأس خودش را بر این قاعده استوار و متعادل کند هیچ تغییری در سیاست و اقتصاد و ارتشاء و سرکوب و این قبیل نه اتفاق می افتد و نه اگر بر فرض محال اتفاق بیفتد باعث سرنگونی یا اصلاح بنیادین حکومت می شود. البته منظورم این نیست که باید بجنگ مذهب می رفتیم و برویم مثل برداشتی که شهروند در کامنتش منتسب کرده بود بمن در قالب "آخوندی با پسری بنام کامبیز" - همین الان هم نه تنها خیلی از پسران روحانیان بلکه خیلی از خود روحانیان نام کامبیز دارند و از این جماعت هیچ چیز بعید نیست - زیرا مذهب و دین نه حمله کردنی است و نه زدودنی است و نه اصلاح کردنی در غیر پروسه های طولانی چند قرنی. و اصلاً مفید هم نیست. بلکه دقیقاً منظورم این است که دین را و مذهب را از سیاست جدا و به اشخاص مؤمن برگردانیم. و برای این هدف اتفاق ها و موضوعاتی را رصد کنیم و برجسته کنیم و اطلاع رسانی کنیم و تشویق و ترغیب کنیم که هرچه بیشتر قاعدۀ قدرت روحانیون - و از جمله خامنه ای - را بتراشد و بتراشد و نحیف کند تا رأس نتواند تعادل طبیعی اش را حفظ کند. و در نتیجه یا فروبپاشد و یا قدرت مذهبی و ایدئولوژیکش را بقدرت سیاسی متعارف در همۀ دیکتاتوری ها تقلیل بدهد.
1- این تغییر کلان که راجع به کوچک و کوچکتر شدن "قاعدۀ مذهبی ایستادگی و تعادل روحانیت در حکومت" گفتم امری پروسه ایست که از همان فردای انقلاب بجریان افتاده و در تمام 37 سال گذشته ادامه یافته است؛ بمدد ابزارها و رویدادهای مختلف و متفاوت و متنوع اعم از سطح سواد و ماهواره و اینترنت و ناکارآمدی سیاسی و آگاهی های توده های مذهبی و جنبش دوم خرداد و جنبش سبز و ده ها فاکتور مهم دیگر که خودتان شماره توانید کرد. اما هیچگاه قاعدۀ حزب اللهی های تیر و مؤمنان سرگردان را به اندازه ای کوچک نتوانسته بکند که بقول سیاسیون توازن قوا بسمت و بنفع عرفی ها بچرخد. و روحانیت تا کنون حداقلی از قاعدۀ محکم را در اختیار داشته اند که تعادل حاکمیت خودشان را حفظ کنند. اما حالا بر مبنای آنچه که در جدیدترین نمونۀ محتمل در مقدمۀ فلسفی - حسی اول گفتم و آنچه که در مقدمۀ علمی و جامعه شناختی دوم شرح دادم رسیده ایم به یک نقطۀ عطف که بنظرم می رسد در حال متوازن شدن قوای عرفی و شرعی هستیم. و با اینکه هنوز قدرت شرعی مقاومت می کند و دست بالا را دارد. اما مقاومتش حکایت از قدرتش و متکی به قاعده ای از حزب اللهی های وفادار ایدئولوژیک نیست. اینک در سر بزنگاه مهمی هستیم و خامنه ای و مراجع و نمایندگان شریعت در حکومت تلاش نا امیدی را می کنند تا بلکه از لاغر شدن بیش از اندازۀ قاعده و سکوی توده ایشان جلو بگیرند و مجبور از بازگشت به سیاست و یا سقوط نشوند.
2- راستش خودم هم انتظار نداشتم که توافق هسته ای با غرب اینقدر سریع و گسترده - حتی قبل از اجرا - در حوزۀ ایدئولوژی تأثیر بگذارد. درست است که همه متفق القول بودیم که رابطه با لیبرالیسم غرب ناگزیر اثرات خودش را دیکته خواهد کرد. اما حداقل من خامنه ای را اینقدر ضعیف و بی تدبیر نمی دانستم که نتواند تبعات ایدئولوژیک توافق را کنترل و از شورش غیر قابل مهار هواداران تیفوسی و هستۀ سخت قدرت روحانیان جلو گرفته و آن را مدیریت کند. اما این اتفاق افتاده و در حال حاضر موجی از شورش های ساکت و نا امید در بدنه هوادار روحانیت مرتجع راه افتاده که برخی تظاهرات ها و تحصن ها و اعتراض های گروهی یا انفرادی چند وقت اخیر تنها مستوره های یک نارضایتی ایدئولوژیک عام - هواداران - است. سخنرانی های پی در پی خامنه ای در بین نظامیان، صدور فتواهای سیاسی از سوی مراجعی مثل مکارم، تعطیل کردن درس جوادی عاملی، تحصن های اینجا و آنجای طلبه ها و حزب اللهی های عصبانی و ... همه نشان قطعی از این دارد که خامنه ای و روحانیت ارشد قادر نشده اند بدنۀ نگهدارنده شان را قانع و وادار به پذیرش مصلحت حفظ نظام بکنند. البته ضمن اینکه خود روحانیت و خامنه ای خیلی با احتیاط و لرزان وارد منازعه می شوند بخش واسطه ها - مداحان و روحانیان میانی و نمایندگان مجلس و برخی فرماندهان سپاه - را مأمور کرده اند - خود مأموری در ایدئولوژی ها - تا ثقل توافق انجام گرفته را از گردن بخش شرعی بردارند و بخش عرفی و دولت را باعث این سرافکندگی بنمایانند و جا بیاندازند.
3- اما تا این فرافکنی سرافکندگی به حرکات رادیکال و رودررویی می رسد مثل تحصن در مقابل مجلس و گزارش کمیتۀ برجام و از این قبیل؛ سران متحجر ناچار از دخالت می شوند و مستقیم یا با واسطه وارد شده و می خواهند اوضاع را کنترل کنند. مثل پیام خامنه ای از طریق دفترش و شریعتمداری کیهان برای خاتمه دادن به تحصن در مقابل مجلس و یا صدور نامۀ مکارم خطاب به مجلس و یا این حرف یزدی که برازنده نیست که یک طلبه بصورت تحصن اعتراض کند و از این نمونه های زیاد. اما هم خامنه ای و هم مراجع و همۀ روحانیان ایدئولوگ و سیاسی می دانند که چه خطری می کنند و چه تهدیدی می شود قدرت شان از سوی این دخالت ها در ساکت کردن بدنه. زیرا هم خامنه ای خوب می داند که تحصن در مقابل مجلس فقط مستورۀ کوچکی از ناراحتی و اعتراض عام حزب اللهی هاست و هم یزدی می داند که اعتراض کننده یک طلبه نیست و او فقط نمایندۀ هزاران طلبۀ معترض است. چرایی نتوانستن و وحشت شان از دخالت مؤثر را هم که گفتم و تکرار می کنم: "روحانیت قدرتش را از همین نیروهای معروف بخودسر می گیرد و نقطۀ اتکای مشروعیتش بر دوش همین جوانان و انصار حزب الله و سردار قاسمی و همدانی هاست و هرگونه برخورد تعیین کننده با این تیپ افراد قبل از همه مشروعیت خودشان را بی سکو و پایگاه و عقبه می کند. ده ها هزار تظاهر کنندۀ سیاسی و مدرن در قم نمی توانست حتی یک دقیقه هم درس جوادی آملی را تعطیل کند زیرا بلافاصله با استفاده از همین طلبه هایی که این بار درس جوادی را تعطیل کردند و پیوند دادن آن با قدرت سخت متکی به این بدنه در نیروی انتظامی و سپاه ایکی ثانیه اعتراضات گستردۀ مدرن ها و ناراضی ها را از صحنه می ستردند.
4- البته این از استراتژی خطا و غلط خامنه ای بود که تا انجام توافق با همۀ قدرت آمد پشت دولت و مسئولیت پذیرفت و توافق را به سرانجام رساند. اما بلافاصله با نیت فرافکنی و در بردن خودش از معرکه شروع به ساز مخالف زدن کرد و به امید به دست انداز افتادن توافق در کنگرۀ امریکا بازی شبیهی را طراحی کرد و "توافق باید در مجاری قانونی - بدون کمترین شفافیت در همین حرف هم - بررسی و تأیید شود" را بمیدان فرستاد. اما امیدش در طرف امریکایی نا امید شد و حالا او مانده و بازی را که فکر می کرد خوب طراحی کرده و یک شوخی آخوند زرنگ است؛ جدی شد و گریبان خودش را گرفت. نمی دانم چگونه خواهد توانست از این سد عبور کند. فعلاً که لاریجانی در مجلس و حسن روحانی در دولت خودشان را سپر کرده اند که نیروهای اصلی خامنه ای را بحاشیه ببرند و توافق را عملیاتی کنند. اما خامنه ای دو تا گیر بزرگ دارد که یکی از آن ها را نمی دانم چگونه پاس خواهد کرد اما گیر دومش که افول ایدئولوژیست را چاره ای نخواهد توانست بکند:
الف- گیر اول خامنه ای این است که در طول هفتۀ آینده باید سرانجام بیانیه بدهد و اعلام موضع قطعی بکند برای شروع به اجرای برجام. من نمی دانم که او با چه ادبیات و شامورتی بازی خواهد توانست امضایش را در پای توافق به حزب اللهی ها نشان بدهد. باید منتظر ماند و با لذت این درماندگی را تعقیب کرد.
ب- گیر دوم خامنه ای این است که با همۀ مسایل و بحث ها و بگو مگوهای مفصلی که راجع به توافق انجام شده و تعهدشده و تمام شده در 13 تیر در گرفته در سه ماه گذشته؛ او قادر نخواهد بود این توافق را بحزب اللهی های قاعدۀ مشروعیت و قدرتش بفروشد. زیرا هرچند ایدئولوژی ها همه شبهات زیاد دارند که صاحب ایدئولوژی و مرد قدرتمند - اعم از پیامبر و فیلسوف و رهبر و سیاستمدار - می توانند در درون آن مانور کرده و با ناسخ و منسوخ کردن خودشان را در رأس ایدئولوژی نگهدارند و حرف دیروزشان را پس گرفته و کاملاً متضاد آن را مدعی شوند. اما همۀ ایدئولوژی ها محکماتی هم دارند که هیچ ایدئولوگی قادر نیست آن ها را ایگنور کرده یا فتوای جدیدی بدهد. مثل عبادات در دین. مثل ستایش فقر و فقرا. مثل عدالت و رسیدگی به ضعفا. مثل سازش با دشمن حربی و کافر و امپریالیسم. لذا چه خامنه ای بتواند - و البته خواهد توانست - بزور یا بفریب ریا و توسل به عاطفه های مذهبی و ... از این خوان بسلامت عبور کند یا نه. اما در اینکه نخواهد توانست ایدئولوژی همبسته در نزد هواداران مشروعیت بخشش را حفظ کند شک و تردیدی نیست و تبعاتش جمهوری اسلامی را بلرزه خواهد انداخت دیر یا زود. البته که دیرش هم این بار زود خواهد بود و حاصل چالش جدید اگر فروپاشی ترک قدرت نباشد از سوی روحانیان، سیاسی شدن قدرت خواهد بود. و این گام مهمی است. چون قدرت که سیاسی بشود حکومت باید عرفی شود. و حاکمی که مشروعیتش به قدرت اقتصاد و نظامی و سرباز و مزدور متکی باشد لاجرم باید هوای زیر دستانش - رعیت! - را داشته باشد و این یعنی نوعی حکومت متعارف. که اگر دموکراتیک نباشد توتالیتر هم نمی تواند باشد. یا...هو
۶۰ نظر:
از بند بند حرف هایت لذت بردم و با تحلیلت موافقم.
خیلی خوب بود. البته امیدوارم که همه چیز به خوبی پیش بره و از مسیر خارج نشیم.
ببخشید ها ولی همه ی این ها چه ربطی به روحانی و نقشش داشت؟ گفید درباره ی روحانی می نویسید!
خیلی خوب بود. ولی فکر نمیکنید همه اینها که توصیف کردین بخصوص تحصن و بازیهای مجلس یک روند طبیعی در این حکومت ( به قول شما شتر گاو پلنگ ) باشد؟...غیر از اینها چه اتفاقات دیگری باید میافتاد که نشان از لرزش در بدنه نباشد؟
شاگرد خنگ سیرک
اول بشما که از روحانی و نقشش پرسیده اید و البته بهتر بود سؤالتان را کمی پیراسته تر قالب می گرفتید برای دلقکی که فقط بخاطر شما "مدایح بی صله" می نویسد. قبل از وقتی قلم بدست گرفتن موارد بیشماری مفهوم ومشکل و حرف در ذهنم دارم که فکر می کنم باید راجع به همه بنویسم. اما وقتی انگشت را به کیبورد میفشارم دیگر خیلی راحت نیستم در کنترل قلمم که در چه قالب و با کدام اولویت ها بنویسد - آخر من تحلیلگر حرفه ای و آموزش دیده نیستم و مثل ادبیاتی ها اسیر قلمم - فقط وقتی بیدار می شوم و بخودم می آیم که نوشته بپایان رسیده و افزودن برآن از حوصلۀ خواننده سرریز می کند. لذا درست است که مستقیم به روحانی چکار کند نپرداختم اما در لایه های بحثم تکلیف روحانی هم نامعلوم نیست که باید دست از محافظه کاری و لاپوشانی و تحبیب بی بهرۀ روحانیت و مراجع و حتی خامنه ای بردار و حالا که زمینه برای توازن قوا بیشتر شده با جسارت و تیزی و هجوم مناسب تری از موقعیت استفاده کند اگر از راست گویان است. اما اگر قول بدهی که سؤال بعدیت را مهربانانه تر و قدرشناسانه تر تنظیم کنی و در صورت عدم بروز موارد حاد و جدید بزودی راجع به دولت روحانی و آن نامۀ چهار وزیر هم مطلبی خواهم نوشت انشاء الله.
اما شاگرد خنگ سیرک. همانقدر که طرز سؤال اولی را کمی نایراست دیدم نام امضای شما را به شوخی و طنز هم دوست نداشتم. نگ و سرفراز و بدون احتیاط سؤال کنید و من هم ذوق می کنم در خدمت شما عزیزان باشم بدون بالا پائین و در موقعیت همطراز.
فرق شورش های اخیر برای توافق که با همۀ خود کنترلی ها و مدیریت های پشت صحنه اتفاق افتاده و می افتد با دوره ها و شورش های قبلی این است که لبۀ تیز حملۀ همۀ خودسری های قبلی بدولت و عرفی ها و همراستا با رهبر بود اما خودسری های جدید اگر حتی در اعتراض بدولت باشد و روحانی و ظریف اما غیر قابل کتمان نیست که اعتراض اصلی به خامنه ای و رهبران مذهبی است. بعبارت دیگر خودجوش ها اینبار به متلیان ایدئولوژی معترضند که گیریم دولت یک دولت ذلیل و امریکایی بود شما پس چکاره هستید در آن بالا که نه تنها جلوش را نگرفتید بلکه همراهی هم می کنید و از همه بدتر مارا سرکار هم گذاشته اید با عدم اعتراف به کم آوردن و شکست و جام زهر. این اولین بار است که رگه های عبور از خامنه ای در ادبیات تندروان بدنه نه تنها معلوم است بلکه پررنگ هم است. یا...هو
سلام و ارادت رفیق جان
هزار سپاس
یک گوشه ای نشسته ام و حظ میبرم از کلامت
گفتم نگویم سپاس از معرفت به دور است
لاشه
این بلبشو و سردرگمی در هواداران دوآتشه که به آن اشاره کرده اید کاملا صحیح است.معهذا خامنه ای در جمع و جور کردن نسبی (و نه اصولی) اینگونه شرایط کم تجربه نیست. یک روش کلاسیک و معمول او، یافتن یک "دشمن" مشترک و عمومی است تا مجموعه را بار دیگر هم جهت کرده و آرایش نیرو دهد. سایز این دشمن البته خیلی مهم نیست چون با تاکید بر "فرزانه"بودن رهبر و لزوم "بصیرت" و "وحدت" و "هوشیاری" و ... پیروان، سعی در هم جهت کردن پیاده نظام خواهد نمود.
سوژه هم برای این کار زیاد هست: "مقابله با تهاجم فرهنگی"، "فتنه جدید"، و غیره.
عالی بود! از فردا بجای مبارزه سیاسی یک تنبک بر می داریم و می رقصیم! اصولا نگاه روشنی به مبارزه سیاسی ندارید. بعد هم شروع به خواندن آیه یاس می کنید. این یک دیکتاتوری ایدئولوژیک است. بخش ایدئولوژیکش که ضعیف شد ما می مانیم و بخش دیکتاتوری!
دلقک جان حالا به بحث بی ارتباطه اما این ماجرای سوریه می تونه روی وضعیت ایران هم تاثیر بذاره:
اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا به روسیه هشدار داد که طی روزهای آینده پس از توسعه عملیات نظامیاش در سوریه، متحمل تلفات انسانی سختی خواهد شد.
متشکرم تیمسار عزیز از جوابتان. راجع به اسمم: اخر در مقابل کامنت گزاران قدری که اینجا نظر میدهند واقعا سخته سوالی پرسید ونترسید که یه وقت بی ربط نباشد. به خاطر همین اون امضا رو پای کامنتم گذاشتم.
در مورد موضوع؛ حرف شما رو قبول دارم و دل ادم خنک میشود اگر همه اینها نشان از عبور از اغا باشد. ولی یک موضوعی رو هم باید در نظر گرفت که خیلی از این بچه طلبه ها فک میکنن که ظریف و روحانی پا رو حلقوم اغا گذاشته اند و تحت فشار اونا اغا تا این حد کوتاه اومده و مثلا اینا به پشتیبانی مرادش بلند شدن..اینو از روی کامنتایی که خیلیشون تو سایت الف میزارن استنباط کردم...شایدم اشتباه باشه...ولی واقعا خیلیاشون در این حد ساده هستند و کارایی هم که میکنن از رو سادگی و بی اطلاعی شون از کنهه ماجرا هستش.
شاگرد شما
دلقک از نوشته ات ممنون. اما با اینکه این اواخر به کنه بعضی مسائل رسیده ای. اما هنوز هم حرفایت را بر اساس تئوریت تنظیم می کنی!... البته سرزنش ات نمی کنم. و به ایده ات احترام می گذارم.اما تئوریت در ایران اخوند زده جواب نمی دهد. و این دلایلی که برای نشان دادن فروپاشی تدریجی تحجر اورده ای را قبول ندارم. تمام این کار ها نقش بازی کردن است. مجلس اخوندی می خواست از مجلس امریکا عقب نماند. بچه طلبه ها و امثا لهم هم نقش بچه مخالف را بازی می کنند. و همه هدایت شده. اینها را جدی نگیر. اون اخوندای گردن کلفت حوزه تا حالا یک تو به خامنه ای نگفته اند. این جوجه موجه ها چکاره اند که بخواهند از خامنه ای بازخواست کنند.همه کسانی که امروز به نظام وصلند. همه از دم دنبال پول و قدرتند.محض رضای خدایی و محض رضای مملکتی در کار نیست. و مگر هنوز این نکته را نگر فته ای؟ هفته ای یکبار دستوراتی از اطاق فکر اینها به سایرین داده می شود. و البته اگر لازم شد توافق هسته ای که هیچی برای ماندن در قدرت با امدن زنان لخت مادر زاد در خیابان هم مشکلی نخواهند داشت! البته نه با پیروزی تدریجی عرف بر تحجر. بل با فشار بیرون یا داخل. تو هنوز اخوند جماعت را نشنا خته ای!
اول ینکه ما از اوباما بخاطر شکستن شاخ غول - من ضد امپریالیسم هستم پس هستم - خامنه ای و برباد رفتن وجهۀ - این خیلی قلدر است در بین جوانان مسلمان و احساساتی و فقیر و محروم و یا چپ و عدالت خواه - خامنه ای و بیشتر از آن نه بکار ما می آید و نه ما با او کاری داریم. همین توافق برای ما عالی بود چه به نیت پاک اوباما باشد و چه بسیاست ورزی خرابش. اینرا گفتم که حرف های امریکا در مورد سوریه و اپوزیسیون و تربیت می کنیم و ... جدی نگیرید و امریکا در سوریه دست مؤثری نه دارد و نه پیدا خواهد کرد.
در مورد قدرت خامنه ای در جمع کردن ماجرای نارضایی حزب اللهی ها البته که کارهایی صورت خواهد داد و می دهد . اخیراً حتی دفترش نشریۀ حزب اللهی کیست را منتشر می کند برای توجیه و آموزش اما هستۀ اصلی حزب الله در دل یک سری بچه مسلمان های واقعاً معتقد و دگم در حد داعش شیعه قرار دارد که همۀ برنامه ها و پول ها و آموزش ها برای افزودن به پوشش بیرونی این هستۀ ناب و پاک و خالص است. این هسته است که مسئله دار شده و نه آن پوشش مصنوعی که با تمهیدات سیاسی دور هسته جمع می کنند. بنابراین موضوع آسیب خیلی جدی است و قطعاً قابل ترمیم که نیست بلکه در ماه های آینده سطوح مصنوعی و سیاسی و ساندیسی! اطرافش را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد. چون آن واقعیت حزب اللهی های ناب نباشد یا بخطر افتاده باشد حزب اللهی مصنوعی یا دنبال قدرت و ثروت نمی تواند دوام بیاورد.زبان شما را می فهمم اما حیفم می آید برای ناب ترین انسان های مرمن واژۀ "خر مذهب" را استفاده کنم. یا...هو
اينکه سعي مي کنيد تحليل ها داغ و به موقع نشر شوند جاي تشکر دارد.
صحنه را ديدم ، اما من خيال ميکنم ايشان اين مسائل را پيش بيني مي کرده است و آنگونه که به نظر مي رسد ريسک نکرده باشد. احتمالا اگر باز هم در مورد اين توافق سخنراني صورت گيرد ايشان بر لزوم پايبندي همه به قانون تاکيد خواهد نمود. يعني چون اين مساله که البته مساله آنچنان مهمي هم نيست که ارزش "کش دادن" داشته باشد، در مجاري قانوني طي مسير کرده است و تصويب شده است، پس همه بايد از آن تبعيت نمايند.اولا!
در مورد راضي کردن اصحاب هم خيال ميکنم مساله آنچنان بغرنج نيست. مستحضريد که وقتي در خانواده اتفاقي مي افتد که فرضا بچه ها انضباط منزل را به هم ميزنند ، ممکن است والدين هم اندکي دچار چالش شوند اما بعد در خلوت به هم دلداري ميدهند که: همسرم! من و تو هستيم که براي هم مي مانيم و اين بچه ها هم ميروند دنبال زندگي خودشان !
چرا اصحاب از ايشان ناراضي باشند وقتي همه چيز برقرار و به بهانه هايي هم قرار است ارج و قربشان بيشتر هم بشود فرضا به دليل رشادت هاي جديد؟ ثانيا.
مي ماند هيجانات توده ها که البته محرم در پيش است و بساط تخليه هيجانات روحي و کلامي و رفتاري هم مهيا است و هم مأجور! يادمان نرفته که در حين و اوج مداحي در مراسمات مذهبي در دوره اصلاحات آهنگران مي گفت اگر دلت به خاطر تنهايي رهبر گرفته، الان وقت دعاست!
در خاتمه مي خواهم بگويم تصور ميکنم همانطور که مي گويند يک مربي خوب به ترکيب تيم برنده دست نمي زند به نظرم وي نيز به نرمي با اينگونه مسائل برخورد خواهد نمود.
فاميل دور
این بخش حرف فامیل دور در مورد طرح تصویبی مجلس درست است و محتمل ابزاری که خامنه ای به آن متوسل خواهد شد همین قانون شدن اجازۀ اجرای برجام است. اما همین هم تیپ حزب الله عقیدتی ناظر را راضی نخواهد کرد و آن خلجان فشل شدن اعتبار شعارها زدوده نخواهد شد. چون آنان ولایت را بالاتر از قانون و رأی اکثریت و از این قبیل می دانند. در مورد نگاه سیاسی تنبک زنمان - البته تنبک را هم باید همسایه بزند و الا ما نه اهل کلاشینکوفیم و نه اهل تنبک چون خطر دارد. و همینطور نگاه سیاسی خوانندۀ ناشناس بعدی که هرکه به نظام وصل است را دنبال قدرت و الاف اولوف معرفی کرده است باید بگویم که بنظر من این نوع داوری فله ای و سیاسی خیلی آسیب رسان و منسجم کنندۀ هواداران خامنه ای است - منظورم هواداران با شرحی که من دادم - زیرا این قضاوت بسیاری از تیپ های موجود را توجیه منطقی نمی کند. مثلاً تیپ احمد جنتی را. یا تیپ کاظم صدیقی را. در حکومت الیگارشیک مایل به توتالیتاریسم وقتی تو بگویی "همۀ الیگارها فاسدند" و نتوانی برای همۀ تیپ های داخل الیگارشی مابه ازای بیرونی فساد مصداق و سند معرفی کنی. یا در جملۀ "همۀ حزب اللهی ها ساندیس خورند" یا جملۀ "همۀ پاسداران دزد و قاچاقچی و سرکوبگرند" و امثالهم وقتی مرد مؤمن و معتقد می داند که خودش نه برای ساندیس که برای ایمانش و اعتقادش به دین خدا عامل و فاعل است محق می شود که تو را و حرفت را و داوریت را در مورد فاسد ترین بخش های حکومت هم باور نکند و بخاطر غلط بودن فتوای عام و سیاسی تو اولاً در محق بودن خودش منسجم تر شود و ثانیاً حرف های درست تو را هم نازل گرفته و اعتنا نکند. قطعی است که همه در سیاست دنبال قدرتند. حرف در اینجاست که که اولویتش از کسب قدرت حجاب زنان است و چه کسی اولویتش انباشتن شکم. حرف من این بود که در جمهوری اسلامی هستۀ سخت قدرت را برای حفظ حجاب - بعنوان مثال - زنان عفیفه می خواهند و بطور طبیعی از اثرات رفاهی آن قدرت هم برخوردار می شوند و نه برای برخوردار بودن از مادیات و لذات زندگی حجاب را بهانه کرده باشند. در این کانتکست همۀ عرایضم را نگاه کنید و نه از زاویۀ حکومت های متعارف. این ها می گویند گرسنگی می کشیم اما در را روی دزدان ناموسمان - همۀ دغدغۀ روحانیان سالم = لیبرالیسم یعنی فحشا و ارزانی سکس - باز نکنید. یا...هو
ضمن تشکر از اينکه بالاخره يک بار با انگشتان نازنينتان نام مستعار مرا به کار برديد و در اين روز کسل کننده به وجودم دلگرمي بخشيديد، اميدوارم که پشيمانتان نکنم!
من خيال ميکنم فروش اين توافق به حزب اللهي هاي معتقد ساده بوده و مي تواند در مصاديق زير بگنجد:
الف) اگر حزب اللهي معتقد هستي، خودت هم قبول داري که از من حزب اللهي تر و معتقد تر نيستي.
ب) و اگر حزب اللهي و معتقد هستي شنيده اي که فرموده اند به اهل بيت بنگريد ، از آن سو که گام بر می دارند بروید ، قدم به جای قدمشان بگذارید ، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند ، اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید.(نهج البلاغه)
- البته مستحضريد که يک حزب اللهي معتقد ، ولايت و خلافت فعلي را ادامه خلافت اهل بيت مي داند و از اين حيث مناقشه اي در نقل روايت نمي تواند باشد بجز اينکه اميدوارم به البغدادي بر نخورد و ديگر اينکه "پيشي" در عبارت مذکور به معناي سبقت گرفتن و جلو زدن است!
ج) اگر حزب اللهي و معتقد هستي پس يقينا به اين ديدگاه هم اعتقاد داري که نبايد پيرو چيزي باشي که در مورد آن دانشي نداري(قرآن). و با توجه به اينکه اولا علم بشر ناقص است و ثانيا دانش تو در اين موضوع کامل نيست و به همه ابعاد آن احاطه ندارد، آرام باش. حتما چيزهايي هست که من اين موضوع را اينگونه پسنديده ام و در وقت مناسب متوجه خواهي شد.
د) و امثال اينها
منتها تصور ميکنم تفاوت هايي بين يک حزب اللهي معتقد و افرادي که فرضا کلاس اخلاق آقاي جوادي آملي را تعطيل کرده اند وجود داشته باشد. به نظرم آنها از جنس حسينيان هستند که امروز مقابل چشم حضار صالحي را تهديد به مرگ و دفن زير بتون کرده است. از جنس کساني که به مطهري حمله کردند. جماعت اخير که شايد اسمشان انصار حزب الله باشد تقريبا (با تاکيد روي تقريبا) هم جنس شريعتمداري و نقدي هستند و ذات و طبيعتشان هم مثال معروف تب تند زود عرق ميکند است. البته جايگاه خيلي خاصي هم در بين قاطبه مردم ندارند. دغدغه اينگونه افراد هم عمدتا بلوف هايي هست که در مورد جلوگيري از انجام توافق زده اند و في الحال کنف شده اند! تصور ميکنم مورد اينها نيز نهايتا با برنامه هايي مثل مانور اقتدار مرتفع گردد و خودشان هم براي پرهيز از آبروريزي بيشتر به اصطلاح پي قضيه را نگيرند.
فاميل دور
دلقک جان قربون اون شکل ماهت قربان آن بال طاووست .فدای آن جینگولک بازیه شیرین .ای به فدای صوت تاچریت .قربون آن مرامت یک تحلیل هم بنویس از آن رهبر جدید حزب کارگر مشتاقم ببینم چطور چپ انگلیس از بلر رسید به کوربین الهی فدات بشم .باریکلا
ادبیاتت در خطاب بخودم خوشحالم نکرد چون من هم از نظر سن و سال و هم از نظر موقعیت اجتماعی و هم جدیت در بحث - حداقل در این پست - شناخته شده و دارای جایگاه هستم. اما پاسخ سؤالت را می دهم زیرا محتمل است دیگرانی هم علاقه به نگاه من به آقای کوربین عزیز داشته باشند.
پدیدۀ جرمی کوربین هم پدیدۀ مهمی است و هم چون از بریتانیا شروع شده محتمل خیلی تأثیر کذار در چپ سرگردان بعد از فروپاشی شوروی و در یک مثال نزدیک مثل نام دلقک و ماسک من می ماند برروی شانه ها و نشانه های تیمساریم. کوربین به بلر می گوید اگر می خواهی تاچر باشی که خود تاچر اصلی حاضر است و تو دیگر چه زری می زنی بعنوان جنس بدلی. مردم که قاق نیستند بین جنس اصلی و جعل آن جنس نسخۀ بدلی را انتخاب کنند. پس یا می توانی نسخۀ خودت باشی و یا نیستی همیشه چرخ پنجم دوچرخه می مانی. حالا خودش این چپ بازتعریف شده و چپ و گارگر را در یک سری گزاره های متمایز از کامرون و کانسرواتیو ها بمیدان فرامی خواند. گزاره هایش پختگی لازم را ندارد اما جذابیت های کافی و هیجانی را چرا. باید یک دو سالی صبر کنیم ببینیم او و سایر چپ های هویت گم کرده بعد از فروپاشی چپ شوروی در سایر کشورهای اروپایی قادر خواهند بود آرزوهایشان را در یک برنامۀ ابطال پذیر تنظیم و به جماعت ارائه دهند یا نه. و آنوقت است که می توان از یک تغییر بنیادین در آیندۀ سیاسی اول اروپا و بعد در جهان حرف و حدیث کرد. اما خود پدیده علامت مهمی است و فعلاً که تا پنج سال دیگر توده های حامی فرصت دارند به بوی کباب هیجان زده باشند و چه خوب. یا...هو
نشد دلقک صدای کشور رییس جمهور ارژانتین از گلوی کوربین در مجلس اعلا میپیچد روز خوش .
استاد گرامی:
بهتر نبود مینوشتید به پشتوانه مهدویت احمدی نزاد ؟؟؟
به نظر بنده مارا به اصلاح روحانی، دیگر امیدی نماند خدا کند شرش کم باشد...ولی از حق نباید گذشت که توافق با پافشاری روحانی منعقد شد ولی در زمینه مسائل داخلی وگشایشی هرچند حداقلی در حقوق اجتماعی ویا کاهش نرخ بیکاری ورکود ومبارزه با فساد گسترده اقتصادی ومعضلات اجتماعی چندان توفیقی نداشته، سوای بهداشت ودرمان که از کاردانی ولیاقت جناب دکتر هاشمی سروسامانی یافته است حداقلی........پاینده باشید
با سلام به دلقک گرامی
چون می دانم که در کنار اصلاح این وضعیت فلاکت بار به آینده ایران هم علاقه مند هستدید این را می پرسم. آیا باید از افول ایدئولوژی خوشحال باشیم؟
اگر سوالم عجیب به نظرم می نرسد یک توضیح عرض می کنم. روزگاری در عهد دو پهلوی مفهومی از ایران ساخته و چاق شد که به کار حفظ وحدت ملی می آمد. اما پس از 37 سال حاکمیت مذهب ایدئولوژیک، پایه های این درک مشترک از بین رفته است. میان جوانان اقوام نقش و موقعیت ایران واحد سست شده. ساده بگویم، ایدئولوژیک ها از معدود آدم های پای کار هستند که در ابتدا می خواهند هویت ذهنی خودشان را حفظ کنند، اما از قضا به صورت تبعی و ثانوی ایران را هم حفظ می کنند.
حالا اگر این ایدئولوژیک ها را از حکومت بریزیم بیرون، من شخصا نگران آینده ایران می شوم. چون نیروی پای کاری نمی بینم که اگر آتشی برخاست حاضر باشد «جان بدهد» و مقاومت کند.
ارادت و احترام
روحانی از اول هم "ان مردی که ایران را دگر گون کند" نبود! به قول دلقک کاریزما نداره و نسبت به احمدی نژاد خیلی ساده و خسته کننده به نظر می اید. کلا نهاد ریاست جمهوری سال به سال داره ضعیف تر میشه و احمدی نژاد هم هم خودی و در حزب رهبر بود "6 سال اول" هم مورد خاصی بود که یکمی قدرت رئیس جمهور واقعی و متعارف را تداعی می کرد، روحانی که جیباشم خالیه و امیدواریم این ها واقعا اعدام نشوند در راه پیشرفت قطره چکانی ایران.
تو چقدر ساده ای الف این دلقک انگلیسی میخواد ایران از هم بپاشه .
با جناب دلقک کاملا موافقم که هسته داخلی معتقدین به نظام، برای منافع مادی با برجام مخالفت نمیکنند. این مخالفت بر اساس اعتقاداتشان هست و حتی برای اعتقاداتشان حاضرند از جان و مال خود نیز بگذرند. البته این گروه معتقدین، بخاطر همین اعتقاداتشان هم قطعا مطیع خامنه ای هستند. ولی از سوی دیگر خامنه ای نیز مجبور است آن اعلام مواضع انقلابی را داشته باشد تا تزلزلی در این گروه ایجاد نشود. (اگر خامنه ای خیلی مواضع سکولار و دموکراتیک بگیرد، هسته اصلی حامیان نظام شاید به این فکر کنند که صلاحیت ولایت فقیه از وی درحال سلب شدن است و فرد دیگری بایستی ولی فقیهشان باشد).
یک نکته مهم تفاوت در نحوه برخورد رهبر قبلی و فعلی جمهوری اسلامی است. مرحوم خمینی در حالیکه تا یکماه قبل از پذیرش قطعنامه هرگونه صحبت کردن از صلح را موجب تضعیف رزمندگان و خیانت به اسلام اعلام میکرد، ولی وقتی مصلحت حفظ نظام را در صلح دید، خودش شجاعانه مسئولیت مستقیم قطعنامه 598 را پذیرفت و گفت برای حفظ نظام اسلامی این جام زهر را مینوشد.
ولی خامنه ای در مورد برجام چنین نکرد. قطعا ظریف برجام را با موافقت و نظارت مستقیم خامنه ای امضا کرده است (زیرا برای حفظ نظام مجبور شد برجام را بپذیرد)، و چندساعت پیش از اعلام موافقتنامه برجام، عراقچی در اینستاگرامش عکس دست خامنه ای درحال امضا کردن را گذاشت. ولی خامنه ای حاضر نیست مسئولیت مستقیم برجام را شجاعانه بپذیرد و بخاطر همین اصرار داشت برجام در مجلس مطرح شود. درحالیکه بنظرم حتما با لاریجانی هماهنگ کرده بود که قطعا و با گارانتی رای موافق مجلس را داشته باشد (اگرچه خیلی از تندروها با آن مخالفت کنند و رای منفی هم نسبتا زیاد بود).
خامنه ای طوری وانمود میکند که بخاطر فشار دولت روحانی برجام امضا شده و از سوی دیگر مجلس نیز آنرا تایید کرده است. به این ترتیب مسئولیت مستقیم برجام را از خودش دور میکند. فردا هم هر اتفاقی برای آسیب به برجام از سوی امریکا بیفتد، خامنه ای خواهد گفت دیدید گفتم به اینها نمیشود اطمینان کرد.
مرتضی
خطاب الف به دلقک بود که ایشان حتما جواب خواهد داد. ولی من هم یه مطلبی رو میخوام اشاره کنم شاید مفید باشه. اولا که برای دفاع از کشور دیگه گوشت دم توپ جواب نمیده و خیلی از کشورها الان دارن میرن به سمت سرباز حرفه ای. تکنولوژی به حدی پیشرفت کرده که یک کشور در صورتیکه تکنولوژی یا پول داشته باشه میتونه با 100 فروند جنگنده پیشرفته کشور دیگری رو که این موارد رو نداره با خاک یکسان کنه. حتی اگر کشور قربانی میلیون ها سرباز ایدئولوژیک داشته باشه.
یک بحث دیگر این هست که شما خیلی راحت از "جان دادن" صحبت می کنید. جان مگر مفت هست که طرف برود و به فنا بدهد. اصولا اینکه بگوییم یک عده جوان ایدئولوژیک داشته باشیم که به وقتش بروند جان بدهند غیراخلاقی است و مثل اینست که این افراد رو یک عده گوسفند آماده قربانی شدن بدانیم. در بحث های فلسفی در غرب از خیلی وقت پیش روی وجود و ارزش انسان بسیار تاکید شده و غرب دقیقا به همین دلیل یعنی بها دادن به جان انسان ها اینقدر پیشرفت کرده و کشورهای مسلمان اینقدر عقب موندن.
یک مورد دیگر از "استفاده (اگر نگوییم سواستفاده)" از جان جوانان در ایران، اینست که بگوییم فقط جوانان ایدئولوژیک (شما بخوان مذهبی) ما هستند که میتوانند از تجزیه کشور جلوگیری کنند. در این مورد هم چند مسئله هست. اولا که چیزی که خیلی وقتها در مورد تجزیه طلبی نادیده گرفته میشه اینه که اصولا تمایلات تجزیه طلبانه پس از انقلاب اسلامی کمتر شده یا بیشتر؟ به نظر میرسه تقویت برخی جریان های رسانه ای تجزیه طلبانه توسط خود حکومت جمهوری اسلامی انجام میشه تا مردم رو بترسانند از خطر تجزیه طلبان و حکومت رو به عنوان ناجی مردم از خطر تجزیه طلبان معرفی کنند. مسئله دیگر این هست که در دنیای امروز دیگر مردمی رو که می خواهند از حکومت مرکزی جدا شوند به توپ و تفنگ نمی بندند. همه پرسی برگزار می کنند تا خود مردم نظر بدهند درست مثل بریتانیا. مسئله دیگر این هست که اساسا خود ایدئولوژی هم تقویت کننده ی فرقه گرایی، خودی و ناخودی سازی و تفرقه هست. به عبارت دیگر ایدئولوژی خودش مادر تجزیه طلبی هست. اگر به جایی یک حکومت ایدئولوژیک، حکومتی تکثرگرا و دموکرات سرکار بیاد و اقلیت ها امکان اعمال نظر و قدرت پیدا کنن، فرقه گرایی و تجزیه طلبی هم خود به خود از بین خواهد رفت.
با سلام
و با پوزش بخاطر طرح بحث خارج از موضوع ولی به علت اشاره یک خواننده محترم به لیاقت وزیر فعلی بهداشت دوباره اشاره میکنم به این نکته که اقدامات ایشان در وزارت بهداشت بسیار مخرب و از جنس کارهای احمدی نژاد بود که تق آن در آینده در خواهد آمد کما اینکه ما که در سیستم هستیم از حالا مشکلات ایجاد شده را می بینیم. تزریق پول به سیستم بدون اینکه نواقص ان برطرف شده باشد، پرداخت کیلویی به اسم کارانه و پرکیس به پزشکان بر حسب اقدامات درمانی و پاراکلینیک به آنان که باعث شده اقدامات غیر ضروری درمانی برای بیماران انجام شود تا پرکیسها اضافه شود، ویزیت بسیار ارزان برای فوق تخصص بدون اجرای طرح ارجاع بطوریکه یک فوق تخصص خون در حال تجویز شصت عدد قرص آهن برای درمان یک فقر آهن ساده است، پرداخت غیر عادلانه پرکیس به پرستاران بعنوان مثال پنج میلیون به یک نفر و یک میلیون به همکار وی که باعث ایجاد ناراضایتی در سیستم شده. برای حل این معضل نامه زدند که استانهایی که منابع مالی برای اجرا طرح جدید ندارند به روش قبلی خود برگشت کنند یعنی یک بام و دو هوا ایجاد شد لذا حالا هم کسانی که پنج میلیون می گرفتند ناراضی شدند هم کسانی که یک میلیون گرفته بودند. در ضمن این حرف که هرکس هر طور خواست عمل کند چه معنی دارد؟ مورد زیاد است ولی این طرز فکر که هر کس که پزشک خوبی است مدیر خوبی هم برای اداره این وزارت خانه هست بسیار حرف غلطی است و اتفاقا مشکلات و قانون گریزی های سیستم بهداشت دقیقا از خود پزشکان شروع می شود.ارداره سیستم درمان کشور باید به فرد متخصص اینکار سپرده شود و نه اینکه شرط لازم برای احراز پست پزشک بودن باشد. به نظر من و بسیاری از همکارانم در تاریخ بعد از انقلاب بطور نسبی لنکرانی وزیر نسبتا بهتر و منطقی تری بود و اقداماتش قابل تامل تر. بقیه و بخصوص وزیر فعلی واقعا بدرد وزارات نمیخوردند.
ارادتمند - یزد
با درود بر تیمسار ایرانی و همراهان سیرک،
و با سپاس از تحلیل درست و ارزشمند شما،
در همین رابطه:
ضدیت با آمریکا یکی از اصول بنیادین انقلاب اسلامی بود. این ضدیت که در ابتدا محبوبیت مردمی گسترده ای داشت، به تدریج میان مردم و حتی برخی مقامات محبوبیت خود را از دست داد و حتی تبدیل به منفوریت شد. تحلیلگران و صاحبنظران با وجود تبلیغات حکومتی گسترده می توانستند تشخیص دهند که دو مشکل اصلی آمریکا یعنی بحران بدهی هجده تریلیون دلاری در نهایت در مقابل یکصد و چهل تریلیون دلار دارایی ملی آمریکا یک دردسر گذراست و از آن کم اهمیت تر تجزیه طلبیست که در بیشترین ایالت تجزیه طلب یعنی تگزاس از 27 میلیون نفر جمعیت تها 20 هزار نفر طومار جدایی را امضا می کنند، آنهم در شرایطی که از آزادی کامل برخوردارند.
به همین دلیل با پایان عصر ایدئولوژی در ایران (تا حدودی به دلیل فشارهای سنگین تحریم)، افراد خردگراتر در بدنه نظام به تدریج از انتظار برای فروپاشی آن دست برداشتند و هوادار همزیستی مسالمت آمیز یا نیمه مسالمت آمیز با کدخدا شدند. دولت روحانی که با همین تفکر به قدرت رسید کم و بیش توانست حمایت رهبر معظم انقلاب را نیز جلب کند و آشتی با آمریکا در گام اول با قرارداد هسته ای عملیاتی شد. این آشتی در ادامه با حذف شعار مرگ بر آمریکا و با بازگشایی سفارت آمریکا در ایران و با سفر مقامات آمریکایی به ایران همراه خواهد شد.
جمهوری اسلامی هم اکنون شاهد یک دولت موقت یا بهتر بگویم یک حکومت موقت است. در این حکومت موقت حسن روحانی وظیفه پیشبرد پروژه آشتی با آمریکا و غرب از یکسو و مقام معظم رهبری وظیفه خنثی سازی خشم و سرخوردگی نیروهای ایدئولوژیک نظام و به ویژه نیروهای مسلح و به خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده دارند.
منظور از نیروهای ایدئولوژیک نظام کسانی هستند که عمر خود را با انتظار برای فروپاشی آمریکا گذرانده اند. با این آرزو خوابیده اند و با این امید بیدار شده اند. برای این آرزو جانباز یا اسیر شده اند و یا بستگان خود را در راه این آرزو شهید یافته اند. کسانی که نابودی آمریکا همه یا بخش بزرگی از هویتشان است.
مقام معظم رهبری برای خنثی سازی این سرخوردگی و خشم فروخورده می بایست مداوما با آنها دیدار کند و به آنها اطمینان بدهد که این آرزو پابرجاست و آن را در قالب های دیگر و به طرق دیگر و به زبان دیگر به روش های ملایم تر و کم اثرتر و در حقیقت در حد دکور به پیش خواهد برد.
به نظر می رسد نقش مقام معظم رهبری در این مورد بی بدیل و جمعا مهم تر از نقش حسن روحانی است. گذار ایران ایدئولوژیک به ایران نرمال، بدون خواست و مشارکت ایشان در این خنثی سازی می تواند بسیار پرهزینه باشد.
در پایان سخنی با برادران سپاه. بازتعریف مفهوم فتنه مهمترین ماموریت حال حاضر شماست. سخنان اخیر سردار جعفری با واقعیت های کشور سازگاری ندارد. حتی می توان به این نتیجه رسید که با این تعاریف راس فتنه هسته ای مقام معظم رهبریست. در صورت عدم بازتعریف این مفهوم ممکن است مصلحت رهبر انقلاب و مصلحت کشور در جایگزینی سردار جعفری با فردی مانند سردار رویانیان و همچنین برکناری شماری از درجه داران عالیرتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد.
دولت روحانی که با همین تفکر به قدرت رسید کم و بیش توانست حمایت رهبر معظم انقلاب را نیز جلب کند و آشتی با آمریکا در گام اول با قرارداد هسته ای عملیاتی شد..... سالی که نکوست از بهارش پیداست.تحلیلت کاملا ابکی بود.روحانی در جریان برجام نه کاره ای بوده و نه هست.فراموش نکن که اغا قبلا سعید جلیلی را فرستاده بود.روحانی مترسک مزرعه هست به ضرس قاطع.البته متر سک هم نیست اشتباه کردم. عروسک است.اما انها که دل به این برجام و نتایج خوش ایندش؟! خوش کرده اند خیلی در اشتباهند.این ایدیو لوژی اگر شده به شکل باسمه ای هم ایران را ول نخواهد کرد.چیه؟ یعنی فردا کتا بهای درسی ات تغییر می کند؟ ثروت عادلانه توزیع می شود؟تو سر زنی و روضه خوانی و ریاکاری و دزدی تمام می شود؟ اعتیاد تمام می شود؟ تصادفات جاده ای تمام می شود؟بهداشت به حد اکثر رشد می رسد؟ توا لت های عمومی قشنگ و پاکیزه می شوند؟ملت نفس بهاری می کشد؟ یا مملکت بمرور به گاه می رود و تبدیل به کویر می شود؟ هان کدام؟
با نظر ناشناس یزد شدیدا موافقم. وزیر بهداشت چشم پزشک فوق العاده ای هست، ولی به غیر از کمک به مافیای پزشکان در ایران، کار مفید دیگری انجام نمی دهد.
Long Live Fedral Iran
یکی میمرد ز درد بینوایی
یکی ...
خدا وکیلی چه قدر شناس و نکته سنج و دشمن دانایی است این آیت الله خامنه ای. اگر مجموعۀ شما خوانندگان یکهزارم رهبر معظم متوجه منظور من از نوع نوشته ها و جهت گیری های تحلیلی و تفسیری می شدید من روزی هزاربار شما را روی سرم می گذاشتم. سخنرانی صدا و سیمایی اش را مطالعه کردم. یا...هو
با نظر ناشناس یزد شدیدا موافقم. وزیر بهداشت چشم پزشک فوق العاده ای هست، ولی به غیر از کمک به مافیای پزشکان در ایران، کار مفید دیگری انجام نمی دهد.
......... بفرمایید! دیگر وزارت بهداشت که نه زیر بمباران است.و نه در وضعیت تحریم. این وزارت بهداشت سی و هفت ساله این رژیم اخوندی است.یکی بمن جواب بدهد چگونه بعد از سی و هفت سال نتوانسته اند گهی بخورند و وزارت بهداشتشان را شبیه وزارت بهداشت سایر ملل بکنند؟و.و.و.و.و...بابا اینها نیامده اند که چیزی را درست بکنند.امده اند ایران را کاملا ویران بکنند.80 درصد ان را ویران کرده اند. بیست درصد باقی مانده.انشائالله اگر خداوند صلا حش را بداند مابقی هم طی ده دوازده سال دیگر ویران شده و ما مجبوریم راهی افریقای جنوبی شویم. چون هیچ جای دیگر یک ایرانی راه نخواهند داد. حالا بشینید و هی برجام برجام بکنید تا برجام دانتان در بیاید.
دلقک من احساس میکنم یکی از کامنت گذاران این وبلاگ تجزیه طلب هست .اسم نمیبرم ولی حس بدی به من میگوید طرف از آب گل آلود در حال ماهیگیریست .اسم نمیبرم تا جهت گیری نشود لطفا اگر به قضاوت مشترک رسیدید بررسی کنید ،
ممنون
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران گفت «علیه ما یک جنگ نرم بسیار حساب شدهای وجود دارد. هدف این جنگ «استحاله جمهوری اسلامی» است. اصرار به عوض کردن اسم جمهوری اسلامی ندارند، با صورت کار ندارند، سیرت را میخواهند تغییر دهند».
آیتالله علی خامنهای: اصرار به عوض کردن اسم جمهوری اسلامی ندارند، با صورت کار ندارند، سیرت را میخواهند تغییر دهند.
شما خودت هم داری همین کارو می کنی.
پرگمتیست آغا نمی خواد خنثی سازی کنه سرخوردگی و خشم فروخورده بسیجیا رو
گیر افتاده نمی دونه چکار باید بکنه. حکایت اون اره است. نه راه پیش داره نه راه پس.
خوب بگو ببینم ایشون چی مثلا از پست شما فهمیده که ما نفهمیدیم!؟ بعدشم ایشون وظیفشه و برادرا تقلب بهش می رسونند باید هم از ماها مطلع تر باشه، خودش چند ساله داره میگه خطر جنگ نرم بیشتر از سخته، تازه الان غربی ها متوجه شدند.
گیریم که حکومت هم عرفی و سکولار شد خوب چی گیر تو میاد که اون طرف دنیا داری زندگی ات رو می کنی
خامنه ای در مورد ننگ نامه برجام هیچ اظهار نظری نمی کند و برای اینکه ننگ برجام دامنش را نگیرد همه را گردن دولت و مجلس انداخته اما از خدا می خواهد هر چه زودتر تصویب شود. این رفتار خامنه ای طیف حزب الله را که تاکنون جور و زحمت حفظ نظام را کشیده اند به شدت دلسرد کرده و باید به سمت یک رهبر واقعی و قاطع در مقیاس حضرت امام برویم تا انقلاب و نظام بیش از این تحلیل نرفته
رهبر انقلاب در همین زمینه ترویج دین حداقلی و دین سکولار را که با هر رفتار شخصی و اجتماعی قابل انطباق است از جمله اهداف پنهان برنامه های عمدتاً اجتماعی رسانه های بیگانه خواندند و افزودند: آنها در پیگیری پیچیده اهداف خود، کاملاً جدی و دارای برنامه هستند اما ما در این زمینه عقب هستیم.
سخنان قاسمی، البته کمی قدیمی هست: https://www.youtube.com/watch?v=pP-JhP_rEtw
تمام حرف های خامنه ای، از سر ضعف و برای کنترل اوضاع است. اما نکته نگران کننده این است که وضعیت جامعه، هنرمندان و ... ضعیف تر هم هست.
اینجانب فرمایشات شما رو درک کردم. اینکه می فرمایید کسی متوجه نشده احتمالا بر اساس نظرات برخی است که نظر داده اند چون تمام خوانندگان شما نظر نمیدهند.
ارادتمند یزد
برادرا خواهرا ما دل ارامیم اینجا کامنت نگذارید لطفا. خبرهای خوبی در راهه .توی بازی اینا نیفتید ما پشت آقاییم ازش جلو نمیزنیم
دوست محترم و عزیزم از یزد. من جسارتی به حبیبان نکردم و خوب می دانم و قدر شناس هستم. حتی تعرضی به وفاداران و هواداران و مزدوران آقا ندارم که حق و وظیفه و علاقه شان است که از نوشته های من در جهت اثبات غلط بودن با هدف حرف خامنه ای صحیح است انتقاد و خرده بگیرند. قدمشان روی چشم. فقط مخاطبم غضنفرهای خودی بودند که می خواهند بخاطر زدن پوز دلقک دانا دشمن نادان( خامنه ای) را پرزانته و توجیه کنند. با ارادت متقابل. یا...هو
ما ضربه مون را قبل برجام زدیم حالا دیگه نشستیم کنار تا شکستن هیمنه کفر را ببینیم .تو جنگ روانی تو هم شرکت نداریم.
دكتر سريع القلم مى گفت من بعد از بيست و اندى سال كار كردن در زمينه موانع توسعه در ايران به اين نتيجه رسيده ام كه مهمترين مانع توسعه در ايران «شخصيت ايرانى» است ... اين شخصيت براى تغيير ساخته نشده بلكه تنها براى سازگارى شكل گرفته است .
گیریم که حکومت هم عرفی و سکولار شد خوب چی گیر تو میاد که اون طرف دنیا داری زندگی ات رو می کنی
خامنه ای در مورد ننگ نامه برجام هیچ اظهار نظری نمی کند و برای اینکه ننگ برجام دامنش را نگیرد همه را گردن دولت و مجلس انداخته اما از خدا می خواهد هر چه زودتر تصویب شود. این رفتار خامنه ای طیف حزب الله را که تاکنون جور و زحمت حفظ نظام را کشیده اند به شدت دلسرد کرده و باید به سمت یک رهبر واقعی و قاطع در مقیاس حضرت امام برویم تا انقلاب و نظام بیش از این تحلیل نرفته
خودتی داداش .خامنه ای نه و امام خامنه ای
خدا وکیلی با اینکه از توهینت بهم برخورد ولی اینقده قشنگ از خودت تعریف میکنی که آدم ازت میگذره. قدیمها که شاعری و اصولا هنر رو صنعت خطاب میکردند، یه اسمی داشت این تعریف از خود در شعر، حالا یادم رفته صنعتِ ...، مثل صنعت ایهام و صنعت مراعتالنظیر و ...
انصافا در این صنعت گوی سبقت از اقران ربودهای و دستمریزاد
از نظرات شما بهره ميبرم و ساير علاقمندان را هم كه دسترسي به فيلتر شكن ندارند و اهل شنيدن نظرات متفاوت و جالب هستند سهيم ميكنم. همكاران مورد اعتمادي هر روز مي پرسند از دلقك جه خبر و يا دلقك چه گفته و غيره كه با توجه به اينكه سوي چشم من با عينك از بقيه بهتر است برايشان مطالب را مي خوانم. گاهي تقاضاي پرينت دارند كه پس از كرفتن قول و قرار هاي شديد و غليظ كه انرا بيشتر از اين كپي نكنند يك نسخه پرينت به انها ميدهم. بهر حال يزدي جماعت محافظه كار است و اهل خطر نيست، گويا اولين تظاهرات سال پنجاه و هفت در يزد روز بيست و يكم بهمن بنجاه و هفت بوده! هميشه سر ميزنم و سعي ميكننم حرفي نزنم چون زياده از اين مطلب نمي توانم مطلب مفيدي اضافه كنم، گاهي مزاحم ميشوم و چند خطي مينويسم بخصوص جايي كه از قاضي زاده هاشمي تعريف بشنوم كه در ان وقت رك يزدي فروكش ميكند و مويرگ آذري متورم ميشود و كوشزدي در مورد مديريت بسيار بد و نادرست وي ميكنم، برقرار باشيد و تيز بين
ارادتمند يزد
به نظر این ناشناس کفر شکن؛ ابعاد هیمنه کفر در چه حدودی آسیب دیدهاست؟
آیا شکستن هیمنهٔ کفرتوسط "ما" و قبل از برجام، از واقعهٔ یازده سپتامبر هم موثرتر بود؟
نفهمیدم بالاخره جلوی حکومت شدن انقلاب رو باید بگیریم؟ یا انقلاب فرانسه رو نیگاه کنیم که چی بشه؟ ایران رو با فرانسه باید مقایسه کنیم؟ انقلاب فرانسه تموم شد، یعنی انقلاب ما هم داره تموم میشه؟ این بود آرمان های ما حضرت اقا؟!
سلام تیمسار
من که یک جوان ایرانی و ساکن ایران هستم کمتر دینداری را می شناسم که به عرفی گرایی (طبق تعریف شما) معتقد باشد و این نشان می دهد عرفی گرایی همواره باید در جهت زدودن دین باشد چرا که دینی که جوانان ایرانی می شناسند عرفی گرایی را در خود حل نکرده است و در تضاد با آن است.
بارزترین مصداق می تواند این باشد که مردم در حوزه های انجام عبادات مثل نماز و روزه و به طور کلی آن قسمت از دین که فردگرایانه است آسان گیر و متساهل شده اند اما در جلوه های ایدئولوژیک و مورد نیاز جمهوری اسلامی (مثل عزاداری ها و سفرهای پای پیاده به کربلا و نجف در روز اربعین) جری تر شده اند و پرشورتر حضور پیدا می کنند. به نظر من آن قسمت از دین که مانع عرفی گرایی و حافظ انقلاب و انقلابی گری و جمهوری اسلامی است همین مظاهر است چراکه نماز و روزه هیچ سودی در جهت حفظ نظام و انقلاب نخواهد داشت. وجود جوانان عاشق موسیقی غربی و شادی در ملاء عام و دختران خواهان آزادی و مخالف حجاب اجباری و ... نیز در همین کانتکست تعریف می شود (البته اگر قبول کنیم اینها جزء دسته دیندارانند). جوانان زیادی را میشناسم که نماز نمی خوانند، روزه نمی گیرند و به حجاب اعتقادی ندارند، با جنس مخالف به راحتی ارتباط برقرار می کنند اما در مراسم عزاداری شرکت میکنند و یا پای پیاده کیلومترها تا حرم امام حسین می روند.
آیا شما قبول دارید که مردم نسبت به گذشته از یک جهت دیندارتر (دین مدنظر حکومت ج ا ا) شده اند و از جهتی بی دین تر (دین سازگار با عرفی گرایی که بود و نبودش نفع و ضرری برای سکولاریزم ندارد) شده اند؟
همانطور که پیش بینی می شد عقب نشینی هسته ای -بخوانید ایدئولوژیک- به دلیل هرج و مرج ذاتی نظام اسلامی که فعلا یک ناسیستم شبه ایدئولوژیک باشد تااینجا بسیار شلخته و پر تلفات بوده و اگر نبود تدبیر شخص روحانی و همکاری تنگاتنگ تیم (ل)ها خامنه ای قطعا نمی توانست تا بدینجای کار پیش بیاید و هنوز بر جایگاهی تکیه زند که هم امروز از آن برای نجات دهنده اش لغز میخواند و حالا که به خیالش خر از پل گذشته ولی در واقع آبها از غربال ریخته سخن سال پیش رئیس جمهورش را تحقیر کند و به مضحکه بگیرد. از اینکه عبای قم نیز به نجاست برجام آلوده گشت خوشحالم. اما در مورد مجادله ی ظاهرا رو به همکاری و سازش خرس ماهی گیر و با غرب سرجوخه گزارشی ندارد و پی جوی تحلیلهای تیمسار است، اما به نظرش ربع قرن تکیه زدن بر کرسی ولایت فقیه و عقب نشینی خفت بار در عاقبت آن 26 سال مغز را چنان می گنداند که ماهی به خیال نجات از گرسنگی هر قلاب طعمه داری که به سمتش کشیده شود را با کمال میل و ولع به نیش می کشد. الساقط یتشبث بکل حشیش
مشتاقانه منتظر ادامه ماجرا هستیم
ارادتمند
سرجوخه رایان از قلب تهران
جوان نمازخوان ایرانی یک بار که در وطن خودش نایت کلاب برود و همراه با جوان عرفی گرا کارناوالی از دختران و پسران شاد و رقصان را تماشا کند عمرا از سال بعد پایش به تکیه و دسته عذاداری باز بشود. همان نمازش را در پستوی خانه اش خواهد خواند و در عرصه عمومی شهروند یک جامعه سکولار و مدرن خواهد بود و به فرقه های ایدئولوژیک و فاشیست های ورشکسته از طریق حضور در مراسم عذاداری باج اجتماعی نخواهد داد. جوان سکولار و عرفی گرا هم تکلیفش روشن است که امروز از درد لاعلاجی به گربه می گوید خانباجی
سرجوخه خطاب به کلنل پراند، یعنی پاسخ نداد
خامنه ای خیلی آشفته شده. مثل آخرای شاه زمام امور از دستش در رفته.
برادرا خواهرا ما دل ارامیم اینجا کامنت نگذارید لطفا. خبرهای خوبی در راهه .توی بازی اینا نیفتید ما پشت آقاییم ازش جلو نمیزنیم
آره میدونم می خواین خیمه معاویه رو فتح کنین.
سرجوخه جان
ما از بودها حرف می زنیم نه از باشدها. البته ناگفته هم نماند که همین جوان ایرانی در امر باده پیمایی و دُردآشامی حریف در سطح جهانی طلب می کند و تا به حال در خفا به خودش بد نگذرانده است اما نمودش حضور در سطح دسته های عزاداری و این قبیل مصادیق است.
می گویید همدانی بیشتر ایدولوژیک و کمتر سیاسی اقتصادی بود. کمتر سیاسی بودن "خدابیامرز" را در سال 88 دیده ایم، چه خوب بود مستنداتی هم در باره کمتر اقتصادی بودنش می دادید.
این که چه کسی می تواند درس جوادی آملی را تعطیل کند، ربطی به طلبه بودن یا سیاسی بودن ندارد. تعیین کننده این است که سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی از تعطیل کننده حمایت می کند یا نه.
سلام ...
اولین نکته ای که در مورد بیان شما بنظرم میرسه اینه که در تمامی متونتون بعلت تعلق خاطرتون به چپهی مسلمان از شخص رهبر کینه دارین و گمان میکنین با زدن ایشون و رفتنشون و مثلا واتیکانی شدن حکومت ( مثلا حسن خمینی بشه رهبر و تو سیاستم دخالت نکنه که عمرا ) امور اصلاح میشه و شرایط بهتر میشه که قطعا اینطور نیست ...
اما نکته ای که ذهن چپهای مسلمون همیشه باهاش مشکل داشته دید بلند مدت بوده از خود مرحوم شریعتی تا امثال نهضت آزادایها و بهزاد نبوی ها و موسوی خوئینی ها بگیر تا این جوجه های از تخم درآمده مانند ممد قوچانی خیلی کوتاه میگم که بزودی و طی چند سال آینده خواهید دید که رهبر ایران ( چه آقای خامنه ای باشه چه کس دیگری ) و مخصوصا اگه ایشون باشن چه استفاده ای از همین تسلیم شدن امثال روحانی در برابر غرب خواهند کرد و اینبار قرار نیست احمدی نژادی که میشناختیم سر کار بیاد ( حتی ممکنه خودشم بیاد ولی با فاکتورهای بشدت حرفه ای تر ) بلکه غول نظامی - امنیتی بی شاخ و دمی که مطمئنا ایران رو حداقل از بعد نظامی در نظام بین الملل ( و حتما با دست یابی به اراده تولید بمب اتمی مساویست با تولیدش یعنی رسیدن به بازدارندگی هسته ای ) تبدیل می کنه که به اختمال فراوان بقول برژینسکی اشتباه شوروی رو هم نمیکنه و با خرید علم و تکنولوژی و تحمیل اراده غیر قابل مهار میشه رجوع بفرمائین به آخرین هشدار موسسه امریکن اینترپرایز به اوباما در مورد اشتباه استراتژیک دموکراتها برای زخمی کردن افعی ایران که بعد از پوست اندازی به آناکوندای زهرآگین تبدیل میشه و فقط مسئله پروسه زمانیست و از همین حالا مجبور به تعامل باهاش میشن ( دیروز ریانووستی گزارش داد اگه روسها تا 2017 1000 فروند سوخو 30 تحویل ایران ندن چین و حتی خود آمیریکا جنگنده نسل پنجم جی 1 یا اف 35 رو تحویل خواهند داد با مشارکت در ساخت و یا خبر عجیبی که امروز سی بی اس آمریکا کار کرد و کوتاه و عجیب بود اوباما اجازه بازگشت سهام دولت ایران در شرکت بوئینگ رو تا پایان سال میلادی به پنتاگون ابلاغ کرده و از وزارت خزانه داری خواسته بررسی بکنه بجای 280 جنگنده اف 14 زمان شاه که تحویل نداده 280 جنگنده اف 16 و اف 22 با درجه a ( چیزی که به اسرائیل هم ندادن یعنی دقیقا با همه آپشنهای موجود در نیروی هوائی آمریکا )تحیول ایران یا بعبارتی جمهوری اسلامی بده ... بقول نتانیاهو بدبخت ایران اول به بازدارندگی هسته ای رسید و بعد وارد مذاکره شد معنی این جمله اینه که آمریکا و ایران در عمان سر این موضوع به توافق رسیدن که ایران اگه مورد حجوم قرار بگیره و آمریکا چتر اتمیش رو بانکرد بعد ایران اجازه دفاع هسته ای از خودش داره و ایران هم موافقت میکنه دقیقا عین معامله با ژاپن و آلمان در سال 91 ( رجوع بشه به گزارش اداره امنیت ملی اسرائیل - مائیک دئگان ) ... .
ارسال یک نظر