به احترام و تسلیت شهادت امام حسین به هموطنان مؤمنم.
1- علی لاریجانی بالاخره حرف مستقیمی زده است و گفته است که پروندۀ هسته ای پروندۀ رهبری است و من نفع وزیان شخصی نداشته ام در ماجراهایی که در طول برجام و در مجلس گذشت. این "پروندۀ رهبری" را از دو جهت می شود خواند. اول همان که باحتمال زیاد منظور لاریجانی بوده و پروندۀ رهبری به این معنا بکار رفته که توافق هسته ای موضوعی ملی و کلان و در حیطۀ سیاست های کلان نظام بوده که رهبری تعیین کنندۀ خط مشی آن هاست. و این خامنه ای بوده که تصمیم گرفته و من و ما اجرایش کرده ایم. اما دو واژۀ ترکیبی "پروندۀ رهبری" این فکر را هم القاء می کند و معنا می دهد که پروندۀ هسته ای و فرجامش (بخوان همان برجامش) حاصل عملکرد رهبری غلط آیت الله خامنه ای بوده و حل مشکلات ایجاد شده از قِبَلِ آن هم مسئولی نداشته است بغیر از مرتکب آن مقام رهبری. و هر آنچه در این پروسه پیش آمده - خوب یا بد - مسئولیتش لاجرم بعهدۀ آیت الله خامنه ایست. خب این موضوع چیزی نبوده که ناظران و کارشناسان و سیاستمداران به آن آگاهی نداشته باشند. اما همین که نام رهبر در موضوعی چنین اختلافی در بین تغذیه کنندگان از شریعت در 37 سال گذشته بوضوح تکرار شده و می شود؛ گام مهمی است در پروسۀ عرفی شدن حکومت.
2- علی مطهری و صادق زیباکلام دو عزیزی هستند که در سکوت اجباری و منفعل و نابود کردن جامعۀ مدنی از سوی شریعت گرایان پرقدرت؛ تنها صداهای بلند به اعتراض و روشنگری و دفاع از قانون و بازگشت به نص - هر کدام با اولویت های خود - بوده اند. که بلافاصله پس از هر کنش و واکنشی در حوزۀ سیاسی و اجتماعی مصاحبه می کردند و نامه می نوشتند و از حقوق تضییع شدۀ فردی و ملی دفاع می کردند. اینک اما بعد از جریان تصویب طرح اجرای برجام در مجلس که بطور غیر قابل تردیدی با قانون شکنی محض و بدون توجه به قانون آیین نامۀ داخلی مجلس (محکمترین قانون موضوعی) انجام شد؛ نه از صادق زیبا کلام حرفی شنیده ام و نه مهمتر از آن علی مطهری اظهار نظر یا نامه نگاری کرده است. عذر صادق زیبا کلام پذیرفته است. زیرا او لاغرتر از آن است که بتواند مستقیم وارد حوزۀ ایدئولوژی بشود و اختلاف بین دلواپسان و رهبری را در قالب "دفاع از حق قانونی نمایندگان دلواپس" برشتۀ تحریر بیاورد و اعتراض کند. اما علی مطهری هم چاق تر است بپشتوانۀ نام پدر ایدئولوگ انقلاب اسلامی اش، هم اصولگراست و هم بلحاظ شخصیت توده ای که دارد می توانست و باید و انتظار می رفت که وارد این اختلاف می شد و از نمایندگان دلواپس دفاع و از ریاست ماله کش مجلس (علی لاریجانی) انتقاد می کرد.
3- حرف علی مطهری با تندروان و دلواپسان همیشه این بوده است که آنان بجای دفاع از جایگاه حقوقی و قانونی "ولایت فقیه" حساسیت شان را متمرکز کرده اند به شخص حقیقی ولی فقیه و هر نوع انتقاد و مخالفت با آیت الله خامنه ای را مخالفت با "اصل ولایت فقیه" جلوه داده و منتقد را از حیز انتفاع ساقط می کنند. اینک اما بر سر مصوبۀ مجلس در مورد برجام دو گروه تندرو و میانه رو جایشان را عوض کرده اند و این میانه رو ها هستند که از قانون شکنی آشکار آیت الله خامنه ای در مورد سلب اختیار قانونی از مجلس دفاع می کنند و آن را بمصلحت کشور می دانند. در حالیکه تشخیص مصلحت یا عدم مصلحت کشور ساز و کار قانونی دیگری دارد و خامنه ای حق ندارد و نداشته که بنام مصلحت نظام ساز و کار قانونگزاری در مجلس را از روند قانونی خارج کند. طرفه اینکه همین بی قانونی آشکار آیت الله خامنه ای هم در قالب "حکم حکومتی" آشکار و مدلل ریخته نشده و مجموعه ای از ترفندهای فریبکار و غیر شفاف و پشت پرده باعث این وضعیت مسخره در داخل و خارج شده است. تازه اگر این طنز را هم نادیده بگیریم که این شخص خامنه ای بود که دستور داد مجلس توافق هسته ای را بررسی و اظهار نظر کند.
4- لذا بنظرم می رسد که علی مطهری از نهانگاه بیرون بیاید و با سینۀ سپر از حقوق تضییع شدۀ نمایندگان مخالف برجام در مجلس دفاع بکند. و مشخص کند که موضوع نفع گروهی و شخصی و جناحی نیست که تعیین کننده باید باشد. بلکه موضوع قانونگرایی است و قانون توسط هر فرد و گروه و دسته و جناحی شکسته شود مذموم و مطرود است. زیرا چنین بنظر می رسد که هم مجلس خبرگان و هم مراجع سیاسی و هم روحانیان ارشد اعم از احمد جنتی و محمد یزدی و محمد تقی مصباح یزدی و قاطبۀ امامان جمعۀ تأثیر گذار مخالف برجام بودند و هستند و آن را در قالب "فتوای اکل میته" پذیرفته و مخالفت خود را علنی نکرده و نمی کنند. بعبارت دیگر اینک مشروعیت رهبری آیت الله خامنه ای بشدت زیر سؤال است و فقط ترس از عواقب غیرقابل کنترل تعویض رهبری نظام شریعت گرایان را واداشته که خامنه ای را در رأس نگاه دارند. و اگر چنین است - که با توجه به بغض روحانیان سنتی و هر آنچه مستقیم و غیر مستقیم می گویند درست است - علی مطهری و امثال او باید در دیدگاه کلان خود راجع بدخالت شریعت در حکومت تجدید نظر اساسی کنند. و بعنوان اولین قدم می توانند همایشی تحت عنوان "دست آوردهای جمهوری اسلامی در حوزۀ گسترش و تعمیق شریعت" برگزار کنند و مشخص کنند که بدون توجه به دست آوردهای مثبت یا منفی حکومت 37 ساله در حوزۀ زیست دنیوی مردم؛ آیا جمهوری اسلامی توانسته دینداری مردم را اولاً گسترش و ثانیاً تعمیق کند. اگر نتیجه مستدل و مثبت بود با پارامترهای کمّی اعلام کنند و اگر نه این سؤال را در مقابل مراجع دین و مذهب و البته خودشان قرار بدهند که "آیا هنوز باید از دخالت مستقیم مذهب در سیاست دفاع کرد؟!".
5- طرح چنین سؤالی در ایام محرم و عزای حسینی از این جهت هم ارزش بنیادین دارد که مناسک مربوط به نوحه خوانی ها و عزاداری ها و مداحی ها بهترین مستوره برای مطالعۀ نوع نگاه مردم به دین و مذهب و شریعت است بعد از 37 سال حکومت مذهبی. تنها به شکل و شمایل دختران و پسران، نوع و فروانی اختلاط حرام زن و مرد، معاشقه ها و جفت جویی های غیر شرعی، موسیقی های لس آنجلسی، ریخت و پاش های حرامی کارهای مقدس و ده ها و ده ها فعل حرام دیگر را آدرس نمی دهم و توصیه نمی کنم. بلکه دعوت می کنم بعنوان یک نمونۀ عینی بوضع و حال مداحان بدبخت و نوحه خوان این روزهای شهر عزا توجه کنند. مداحان بعنوان انگل های ثانوی که از اَنگلیسم روحانیان دنیوی و سیاسی تغذیه می کنند و اینروزها شکم های فربهی از حرام خواری دارند را مدنظر ندارم. بلکه منظورم از مداح و نوحه خوان بدبخت؛ همان مداح و نوحه خوان سنتی زمان قبل از جمهوری اسلامی است.
6- این نکات را از دستور العمل های رسمی و غیر رسمی این روزهای مراجع حوزه های مذهبی و روحانیان ارشد به مداحان استخراج کرده ام:
الف- مداحان حق ندارند از مظلومیت حسین بگویند چون وهم مذهب است و او را آدم بی عرضه ای نشان می دهد که هر حرامی هرچه خواسته بر سر او و اهل بیتش آورده است. حتی از مظلومیت و پهلوی شکستۀ مادر حسین حضرت زهرا هم نگویید. زیرا بلافاصله جوانان شبهه می کنند پس امام علی شوهر زهرای اطهر کجا بود در آن معرکۀ ظلم ولای در گذاشته شدن همسرش و چرا هیچ واکنشی نشان نداده.
ب- از ظلم و فساد یزیدیان و بنی امیه ومعاویه و خلفای سه گانه هم حرفی نزنید. زیرا اینک وحدت شیعه و سنی مهم است و هر نوع گفتن از ظالمی آنان در قبال ائمه توهین بمقدسات سنی می شود و نفرت مذهبی را دامن می زند.
پ- از ترانه های ریتم دار و رقصنده استفاده نکنید. زیرا شأن عزای حسین شکسته می شود و حرمت خون سیدالشهدا هدر می شود. و جوانان بدآموز می شوند و عزا را با جشنوارۀ بگو بخند و هیجانات مادی جابجا گرفته و مقتله را بمضحکه تبیدل می کنند.
ت- از سیاست و جناح و گروه و برجام و فرجام هم مطلقاً استفاده نکنید چون استفادۀ سیاسی از دین اختلافات بین امت را زیاد می کند و جامعه را دو قطبی می کند و این بمصلحت دین و مردم نیست.
7- اگر بخواهم این دستورالعمل را ادامه بدهم تا فردا هم تمام نمی شود این اره گوزهای ناشتا بمداحان بدبخت- چنانکه افتد و دانی - لذا دعوتم از علی مطهری را به این نکته پایان می دهم که مداح و نوحه خوان اگر نوحه های مذهبی - حاوی مظلومیت مطلق جبهۀ شیعه و شقاوت و قساوت مطلق جبهۀ سنی - سنتی مقتل ها و نوحه ها و شعرهای صدها ساله را نخوانند و از سیاست حرف نزنند و از ریتم استفاده نکنند و نه بخواست مدرن ها برقصند و نه به علاقۀ سنتی ها بمانند و نه لخت شوند و نه قمه بزنند و نه هیجان بیافرینند و نه اشک بگیرند و ... پس با چه ابزاری مداحی کنند برای شیعه و رهبران طول تاریخ آن که مورد شدیدترین و قسی ترین رفتارها قرار گرفته اند از طرف اهل سنت طبق آموزه های منبر نشینان. البته مطهری خودش استاد است و پاسخ کسانی را که به او بگویند این تغییرات تغییر زمانه است و ربطی بحکومت مذهبی ندارد خواهد ایستاد که غلط است این ادعا. و اگر روحانیان مذهب را قاطی سیاست روزمره نمی کردند و قدرت خواهی خود - بنیانگذاران را محکوم نمی کنم. تمرکزم به نتیجه است - را بنام دین تمام نمی کردند - مثل قبل از انقلاب - هیچکدام از محدودیت های این دستور العمل لازم نبود. زیرا اتفاق نمی افتاد. رقاص رقصش را می کرد و مؤمن عبادتش را و نوجه خوان نوحه اش را می گفت و مداح مدحش را و شیعه براه خود بود و سنی به ایمان خود و مثل همیشۀ تاریخ در کنار هم به احترام و اخوت زندگی می کردند. منتظر اظهار نظر مطهری در مورد دفاع از حقوق دلواپسان هستم. یا...هو
۸۵ نظر:
ممنونم که دوباره نوشتید و زود هم نوشتید. دست روی نکته جالبی هم گذاشتید درباره اعتراض مطهری و زیبا کلام. به ویژه از این ااشره درست که الان کسانی که مدعی اصلاحند باید به قانون شکنی اعتراض کنند حتی اکنون که به نفعشان و در جهت تصویب برجام بوده. چون مشکل ما سنت قانون شکنی شده و نه اینکه چه چیزی تصویب شده.
تنها تردیدم نسبت به مواردی است که به عنوان دستورالعمل استخراج کردهاید. شواهد خیلی متفاوت هستند و اتفاقاً یک عاشورای سیاسی در پیش است. همین ماجرای برجام شده داستان اصلی روضه ها و اینکه افراد جناج مخالف را با لشکر یزید شبیه سازی کنند. شما فرمودید مداحهای بدبخت ولی حتی در شهرستانها هم مداحها براساس جناح بندیشان سعی میکنند جناح مخالف را با یزید و لشکریانش پیوند بدهند. مداحیهای ریتمدار هم کماکان موجوند و حتی اگر چنین دستورعملی هم باشه کسی رعایت نمیکنه. شاهد آن هم یک قطعه دو دقیقه ای از یک مداحی در یزد که داره دست به دست میچرخه و شعری (ظاهرا از سهراب سپهری) را میخواند که اصلا ربطی به امام حسین و یزید نداره و در وصف زندگی و عشق و صلح است.
ممنون میشم کمی بیشتر درباره منابع این دستورعملها توضیح بدهید چون مشاهدات من برعکس است و سیاسی شدن این روضه ها و مداحیها، حتی در سطح شهرستانها و آن مداحهای دسته دوم را شاهدم.
به نظرم با این افشاگری لاریجانی به زودی برکنار شود. چون یکی به نعل و یکی به میخ زدن آقا را ریخت روی دایره
لذا بنظرم می رسد که علی مطهری از نهانگاه بیرون بیاید و با سینۀ سپر از حقوق تضییع شدۀ نمایندگان مخالف برجام در مجلس دفاع بکند.........دلقک این قسمت را توضیح نمی دی؟ این نما یندگان چه حقوقی داشته اند که تضییع! شده؟اینها خداوند گار قانون شکنی اند.و حالا که خامنه ای واقعا مجبور شده برجام را بپذیرد.و هیچ راه دیگری نداشته. و از طرفی اولین بار هم نیست که حکم صادر می کند.(مثل ان بیانیه مشهور مرحوم رضا شاه-من حکم می کنم)مطهری بیاید چه بگوید؟ نتیجه همه حرفهایی که زده ای در یک کلام ملت و دولت و طویله هم به ان رسیده است:این را هش نیست. اینجوری بجایی نمی رسیم.و همین الا نش هم با کله زمین خورده ایم.دین باید از سیاست گور خودش را گم کند.اینرا خامنه ای- رفسنجانی- روحانی و هر الاغ دیگری که تا کنون در بافت حکومت بوده فهمیده اند.فقط جرات اعلامش را ندارند.من که کوچکترین بهایی برای هیچ مذهبی قائل نیستم و نظر برتلاند راسل را که مذهب راموجب نکبت و ایینه بدبختی می داند را کاملا قبول دارم.یعنی عقل خودم هم چنین حکم می کند.بز اخفش نیستم.ولی همین جا اعلام کنم اخوند های ایران در این انقلاب به ثروت رسیدند. اما دهن مذهب را گا ییدند.البته بد هم نیست و خیلی هم خوب است.مدرس ان اصفهانی احمق یک گهی خورده بود. اینها سرش را گرفتند و انرا ول نکردندتا به این لجن زاری برسند که گل که هیچ کویر برویاند. گفتم بز اخفش. نمی دانم بز اخفش کجاست. یادش بخیر.
رامیار
من از اوضاع کاملاً و دقیقاً اطلاع دارم. و بدیهی است که هیچکدام از اره گوزهای مراجعی مثل جوادی و مکارم و ... تأثیری در غیرسیاسی شدن مجالس عزاداری و یا هرکدام از دیگر آیتم هایی که نوشته ام نمی شود و نشده است و خواهد شد. زیرا اجرای آن توصیه ها یعنی تعطیل کردن هیئت و عزاداری. این مورد در متن مقاله کاملاً گویاست و من مدعی نشده ام که اره گوزها - بهمین بار اره گوز هم دقت نکرده ای که خودش حاکی از اهن و تلپ های نشدنی است - شنیده هم می شود و اجرا هم می شود.
اشکال خواننده ای که متوجه نشده منظورم از دعوت از مطهری برای دفاع از حقوق تضییع شدۀ تندروان چیست. منظورم دقیقاً این است که مطهری روال غیرقانونی تأیید برجام در مجلس را زیر سؤال ببرد و آن را قانون شکنی اکثریت یا هیئت رئیسه و یا لاریجانی معرفی کند. چون قبلاً هم گفته ام برجام که بر گشتنی نبود و نیست پس خطری متوجه بازگشت به قبل از 13 تیر کشور را تهدید نمی کند. اما ما نباید بگذاریم سر و ته قضیه هم بیاید و بقول جنتی دیگر بحث برجام و اختلافات برچیده شود. باید مرتب این آتش را تند کنیم که برسیم به زیر سؤال رفتن ایدئولوژی و در افراد نمانیم. الان بهترین و مناسب ترین موقعیت است. دولت روحانی که هجوم بلد نیست و قصدش را هم ندارد پس باید خامنه ای و هوادارانش را تحریک و تقویت کنیم تا دست بضد حمله های انتحاری بزنند تا بلکه دولا در مقام دفاعی یک تحرکی نشان بدهد و نان پیشرفت ایدئولژی زدایی سریعتر پخته شود.
در مورد کار و حرف لاریجانی هم با خواننده ای که او را تمام شده معرفی کرده موافقم اما احتمال هم می دهم که لاریجانی هم از ضعف خامنه ای استفاده کرده و جبهه اش را عوض کرده برای روزهای آینده. باید دید حماقت کرده و بسیم آخر زده از بس اذیتش می کنند یا درست فکر کرده است! یا...هو
ممنون از پاسخ.
ضد حمله انتخاری را خیلی خوب آمدید.
واقعاً امید ما به خود آقاست.
مدتیه به تاثیر سن در تصمیم گیریهایش توجه میکنم. امیدم این است که با سالخوردگی اشتباهات بیشتر و بیشتری از ایشان ببینیم. رهبر سالخورده که میشه هم دشوارتر حلقه ارتباطی پیدا میکنه و هم در تصمیمگیریهاش احتمال اشتباه بیشتری داره. از طرف دیگه هم جو وحشتی درست کرده که هیچ ناصح مشفقی نمیتونه ایشان را آگاه کنه از شرایط و ایشان هم زود ناراحت میشوند.
اینجاست که امید تصمیمات اشتباه و به قول شما ضدحمله های انتحاری زیاد است. فقط باید کمک کنیم که لوله تفنگ را به اردوگاه خودشون بگیرند و همانطور که گفتید آتش ماجرا را گرم کنیم که بجای شاخ و شانه کشیدنهای پرهزینه برای کشور در همین نبرد داخلی یک اشتباه تعیین کننده ازشون سر بزنه.
یک نکته: من چقدر خامنه ای را ایشان خطاب کردم! الان که متنم را خواندم به نظرم رسید یک آدم خیلی معتقد به (ایشان) این مطلب را نوشته است.
فعالیت در محیط وبلاگ شما فرد را مجبور به رعایت ادب میکنه. در شرایط عادی خطابمون چیز دیگری است به (ایشان)
خب! دلواپسان آخرين خاكريز را از دست دادند.گريه ها و داد و فريادها را ديديد.موضوع كمي نيست.دنياي تجارت بود.بنابراين ساده لوحانه است كه بپذيريم براحتي كنار مي كشند.اتفاقا الان از گذشته انتحاري تر عمل خواهند كرد.
ديديد در عمل دلواپسان هيچ راهكاري براي فرار از بن بست اضمحلال اقتصادي نداشتند و فقط تكيه بر نقاط ضعف امتيازات داده شده در برجام مي كردند.صدالبته همه اينها درست است اما جريان همان ايده آل گرايي ما بعد از هر بحرانيست كه مي سازيم! اين خوشبينانه داستان است.وگرنه مي توان شك داشت كه اين فضاي بحران به تداوم تجارت دلواپسان كمك مي كرد.
حالا شما بايد بدنبال سوژه هايي بگرديد كه بعنوان اهرمهاي تنش زا در دستان دلواپسان در اين 2 يا 6 ماه موجود است.
اهرمهايي شبيه مانورهاي موشكي شبهه برانگيز كه بيشتر نقاط ضعف برجام در محدوديتهاي موشكي را نشان دهد و دولت را در برابر شكايت امريكا قرار دهد.در حاليكه همه مي دانند كه ما چه محدوديتهاي عظيمي را پذيرفته ايم و نيازي به اين داد و قالها نيست اما در برابرش اجازه زيستن به ما داده اند! كه اين هم از بركات سياستهاي حكيمانه دهه اخير است.
استقبال از تنش بين ايران و سعودي خصوصا حالا كه آخرين كاروان هم از حج برگشت و ايجاد مسووليت براي دولت در جهت پاسخگويي خشن
استقبال از تنش بين ايران و امارات بر سر ماجراي معلمان و جلوگيري از حل و فصل ديپلماتيك
تشويق و ترغيب مردم براي حضور بيشتر تاسوعا و عاشورا و نيز اربعين در كربلا و نجف براي قرار گرفتن در معرض درگيري و احتمال انجام عمليات انتحاري سعوديها و داعشيها و سپس موج بهره برداري از فضاي تنش بوجود آمده.
انتخابات مجلس و استفاده از فضاي گسترده رد صلاحيتها و ايجاد تنش
بنابراين در فضاي سياسي هم مانند اوضاع اقتصادي اوضاع بر وفق مراد روحاني نيست.اما از حق نگذريم در حوزه سياسي تا كنون روحاني نمره قبولي را تا اين لحظه گرفته است.چه اينكه سر بزنگاههاي متعددي توانسته از اهرمهاي خود بخوبي استفاده نمايد و بحرانها را يكي پس از ديگري مرتفع نمايد كه البته آن را نيز مديون سابقه و صبغه اطلاعاتي و امنيتي خويش در داخل و از طرف ديگر خواست و اراده جهاني براي فيصله دادن به بحران هسته اي از خارج دانست.
earth
(دکتر) زیبا کلام لاغر هست ولی نحیف نیست، به ویژه که خود شما اذعان دارید که: "... لاریجانی هم از ضعف خامنه ای استفاده کرده و جبهه اش را عوض کرده. . "
دکتر در زمان خود وارد این بحث خواهد شد و یحتملا از زاویه علوم سیاسی از گونه جمله بعدی. حال که کنگره آمریکا برای ما و ریس جمهورش در کمال آزادی چنین شاخ و شانه در مورد برجام می کشد، آیا ما شان و جایگاه نمایندگان خود را، به عنوان یک حداقل، زیر پا نگذاشته ایم با قرار دادن آنهادر شرایطی چنین دشوار برای بررسی قانونی برجام؟ او به احتمال بالایی دیدگاه خود را بسیار هوشمندانه تر از آنی که من آوردم بیان خواهد کرد.
این وسط بدشانسی ما همین روحانی بود، کجایی محمود که یادت بخیر، ای کاش خارجی ها قبول می کردند توافق را با محمود نهایی کنند، اون موقع بگم بگم و فحش کاری چی می شد! روحانی مثل ماست می مونه.
رفسنجانی سی تا را تا به حال راحت آورده، حا لا دارد ژوکر بعداز ژوکر از زمین بلند می کنند تا که طرف مقابل را به یک باره هندرامی کند.
مازیار. فکر نکن که شیطنتت در تحریک خودم به خواندن و نظر دادن را نمی گیرم. اما چه باک فعلاً که زمانه زمانۀ تحریک و تهییج است. اما راجع به آقای نگهدار و نوع نگاه و تحلیلش قبلاً هم چند بار نوشته ام و این تحلیلش هم تبعیت می کند از خط و مشی کلی اش. ایشان تحلیل هایشان را طوری می نویسند که در هر صورتی که پیش بیاید خط اصلی اش درست از آب در بیاید و این تحلیل هم ضمن داشتن این مشخصه تحلیل غلطی نیست و گزاره های احصاء کرده اش بویژه در مورد اهداف سه گانۀ حسن روحانی درست است. منتها نگهدار عیبش این است که خیلی آهسته و کند و بیش از اندازه پروسه ای می اندیشد و این از خاستگاه قبلی او در سازمان چریک های فدایی نشئت می گیرد. به این ترتیب که حالا که از ایدئولوژی تمامیت خواه به لیبرالیسم فرهنگ خواه تغییر ماهیت داده روند تغییر جامعه را خیلی کند تر از هم مورد نیاز مخاطب و هم با احتیاط وسواسی جامعه شناختی بیشتر معرفی می کند. اما بنظرم اشتباه اصلی را زمانی مرتکب می شود که تغییر خامنه ای از رهبر ایدئولوژیک به رهبر عرفی و جامع را بیشتر حاکی از تغییر استراتژی او - چه دلخواه یا در اثر تحمیل شرایط - می داند و مدعی است که خامنه ای هم بضرورت سازش با جامعۀ عرفی و مدرن را پذیرفته و می خواهد رهبر جناح های مختلف باشد و از تندروان فاصله بگیرد. این ادعا بنظر من اگر رد کردنی مطلق نباشد تأیید کردنی حتی نسبی هم نیست و خامنه ای فقط از روی اکل میته به شرایط زوال ایدئولوژی تسلیم مصلحتی شده و سعی می کند و خواهد کرد که آب رفته را بجوی بازگرداند و شریعت را در حکومت تقویت و وجه ضد امپریالیستی سابق را از مرگ نجات دهد. اشکال نگهدار در این است که خودش رهبر یک سازمان ایدئولوژیک تمامیت خواه بوده ولی از دگم بودن وجان سختی ایدئولوژی و تمامیت خواهی دچار فراموشی عمدی می شود. قبلاً هم بارها در قالب دو گانۀ خدا - انسان توضیح داده ام که خدا بمعنای سیاسی ایدئولوژی و انسان بمعنای سیاسی لیبرالیسم نمی توانند در عرض هم وجود داه باشند و بتوانند جامعه را اداره و پیشرفت بدهد. بلکه خدا و انسان فقط می توانند در طول هم قرار بگیرند و یکی از این دو حاکم اول باشد. خامنه ای و روحانیون سنتی نمی توانند وجود انسان را تقدم بدهند بخدا. لذا محال عقلی است که با وجود تفکر خدامحور و حاکم نخست بودن او اتفاقی زمینی بنفع بشر پیش بیاید و مثلاً جمهوری اسلامی به کارامدی برسد. البته که تفکر خامنه ای از نظر دینی و حکومت فقهی درست است چون او و روحانیون بدلیل نمایندۀ خدا بودن در حکومت دینی ارجحیت دارند نسبت بما که حکومت را در دست دارند و اگر بخواهند فقط از نظر سیاسی حکومت کنند بلافاصله با انبوهی از انسان های فاخرتر از نظر علم و اندیشه و تخصص و توان مواجه خواهند شد که نوبت حکومت به روحانیان نخواهند داد. ضمن اینکه دید نگهدار سیاسی است و حتی قادر نیست یک تیپ شناسی ساده بدهد از روحانیان شرعی و عرفی. لذا فکر می کند که چون هاشمی و روحانی و خاتمی توانسته اند عرفی بشوند پس خامنه ای هم اگر بخواهد می تواند مثل اینها عرفی و سیاسی بشود. در حالیکه چنین چیزی مطلقاً غلط است و تیپ خامنه ای و مصباح یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی و این قبیل مطلقاً قادر به عرفی شدن و بسنده کردن به دین حداقلی نیستند. و هاشمی و روحانی و خاتمی از روز اول بخش سیاسی شخصیت شان به بخش مذهبی می چربیده و تغییر فاز عمده نداده اند. یک آزمایش ساده در مورد شناختن کدام روحانیان عرفی تر و سیاسی تر هستند - بدون تعمیم صد درصد و با در نظر گرفتن اشتثناء در قاعده - این است که روحانیان عرفی اغلب تنها روحانی فامیل خودشان بوده اند و یا هستند. یعنی یا قبل از خودشان روحانی در فامیل شان نبوده و یا از نسل خودشان کسی به لباس آخوندی در نیامده است. البته بحث زیاد است و نمی خواهم ریز شوم و شاهد بیاورم که روحانیان عرفی تداوم حکومت روحانیان را با منفعت نسل های بعدی خودشان گره نمی زنند درحالیکه روحانیان سنتی در ناخودآگاه خودشان هم شده از منافع فرزندان آخوند خود هم دفاع می کنند در اصرار بر حکومت شرعی و آخوندی. یا...هو
تسلیت شهادت امام حسین؟؟؟
تیمسار گرامی وارد بحث جالب شما در مورد نقش مطهری و قانون شکنی و..اینها نمیشوم که بعنوان شنونده عمدتا قبول دارم و در صلاحیت منهم نیست.
اما انچه محور صحبت های شما در پست های مختاف هست دفاع از عرفی شدن جامعه هست واین با همدردی با شهادت امام حسین حتی اگر به هموطنان موئمن هم باشد بنظرم تناقض دارد.از نظر من کل واقعه عاشورا و عزاداری مضحکه ای بیش نیست از طرف اخوندهای مرتجع برای سوئ استفاده و چپاول و تحمیق مردم ایران.
تا انجاییکه ما خواندهایم امام علی که گردن کلفت قاتلی بیش نبوده در اجرای اوامر رهبرش محمد وکارش هم عمدتا گردن زدن و جنگنمیخواسته اند وبحران بوده تا بی سیاستی در اداره حکومت و غیره.زهرای اطهر هم که چند تا بچه زاییده و مشغول خانه داری و در سن جوانی هم مرده معلوم نیست چه نقشی در سیاست و دنیا و پیشرفت بشریت داشته که هیچ حتی در همان حوزه دین هم چهار تا کلمه ازش نیست ببینیم اصلا چکاره بوده.
امام حسین هم که جز شرکت در لشکر کشی وکشتارفجیع نیاکان ما و اسیری برده بردن زنان و دختران ایرانی بویژه در حمله به استراباد و مازندران که نمیخواسته اند زیربار یک مذهب تحمیلی بروند وبعد هم جنگ با یزید که بگفته حتی بخشی از روحانیان مثلا با سوادایران در کتاب شهید جاوید صرفا برای حکومت و نفع شخصی بوده با ان سیاست احمقانه هفتاد نفر در مقابل یک لشگر بزرگ بگیر تا نوره(واجبی) کشیدن و مصرف اب برای غسل شهادت که وقتی شهید شهد در مقابل حوریان ،تر و تمیز باشد و تشنگی دادن به خانواده اش و کارهای احمقانه دیگرش به نقل از سایر ملاهای ابله و کلا نان خوردن و تحمیق مردم حالا تسلیت شهادت و سوم و چهلم بعد از چهارده قرن ! اصلا با عرفی شدن جور در نمیاد.
شپاس از روشنگریتان
ابراهیم
دنباله کامنت قبل
بامید داشتن جامعه و کشوری که من بتونم ازادنه حرفهای بالا را بعنوان یک مخاطب مطبوعات و یا رادیو تلویزیون بزنم و به "عقیده دیگران توهین نکن مسخره جلوه کند" چرا که اینهم عقیده من هست و در مقابل هموطنی دیگر بیاید اگر خواست در دفاع از حسین و علی نظر بدهد.
ابراهیم
انتحار خودش معنای خودکشی دارد و استفاده از خود انتحاری از سوی من خطا . از سر سهل انگاری است. از این به بعد کامنت های عصبی و دارای بار منفی الکی را منتشر نخواهم کرد. کامنت ابراهیم را به این دلیل منتشر کردم که این پاسخ را بنویسم و به دیگران تذکر بدهم. محرم و عاشورا و حسین و علی و فاطمه جزیی از فرهنگ توده هستند و مناسک شان هم همینطور و نه تعطیل بردار است و نه لازم به تعطیلی. نقد دین از جنبۀ علمی وپژوهشی هم مجاز است و هم واجب است و هم روشنگر است و هم بدون حساسیت توده. اما مسخره کردن و لیچار گفتن و دینداان عرفی را رنجاندن نه شرط انصاف است و نه شرط روشنگری است و نه شرط وحدت و مبارزه. از هرنوع اهانت به فرهنگ عامه پرهیز کنیم. یا...هو
جناب دلقک افکار توده ای به صورت عام و در اینجا افکار مذهبی به صورت خاص می توانست مورد احترام قرار بگیره که در چارچوب خاصی قرار داشت و حد و مرز خاصی داشت اما الان سی و هفت سال هست همین افکار توده ای و در اینجا به صورت پررنگ افکار مذهبی تمامی ارکان زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است مذهب به مانند چماق در این جامعه در دست قشریون قرار دارد که تمامی قدرت به صورت انحصاری در دستشان هست مت جوان لاییک که از کشور هم تا حالا بیرون نرفته ام(حالا نتوانسته ام یا نخواسته ام بماند)بایداین چماق و در اینجا مذهب شیعه را از دست اینها در بیاورم و تنها راه هم مبارزه با دین و در اینجا مذهب شیعه هست ..
بی دین
دلقک عزیز،
توهین نکردن به اعتقادات گروهی (که در اینجا اتفاقا گروگانگیر ما هم هستند) با بزرگداشت اعتقاداتشان زمین تا آسمان تفاوت دارد. شما اگر خود را عرفی میدانید، باید از کنار موضوع عاشورا عبور میکردید. نه توهین، نه تسلیت. اما شما تسلیت گفته و ابراز همدردی میکنید. تسلیت شما به آنان امتیاز میدهد. در نگاه ناظر خارجی هم شما متمایل به آنان نمایان میشوید.
عاطفه در بستر تسلیت قبل از اینکه بمرده ارتباطی داشته باشد صاحب مرده را هدف دارد. این فرهنگ رایج است. ناظر بیرونی هم اگر از جنس تو باشند چنین داوری نمی کنند و دیگری هم داوریش مهم نیست. چون قلوبی که می خواهم و نیاز دارم و التماس شان می کنم و دستشان را می بوسم و نوکری شان را می کنم تا با خودم آشتی باشند بسیار پرشمارتر و کیفی تر از آنانی هستند که بفریب رنگ و لعاب قلابی شان خانواده و فامیل و همشهری و هموطنان معتقد به اعتقادات تاریخی و موروثی و غیر قابل زدودن شان را معامله بکنم. ما ایران مسلمان را بتاراج کاسبان دین داده ایم و همان ایران مسلمان را باید مجدداً پس بگیریم. کردیت به مسلمان ایرانی کردیت به رژیم اسلامی نیست. و برعکس کردیت به مسلمانان سکولار عین راه درست مبارزه است. یا...هو
جناب آقای امام حسین!
1- باز این چه شورش است که در قلب عالم است؟
یعنی باز این مسخره بازیها چیست که بخاطر تو راه افتاده؟
2- میگویند منظور امام حسین از قیام در کربلا امر به معروف و نهی از منکر بوده نه کسب قدرت.
اگر میخواستی امر به معروف کنی خب این کار را میتوانستی توی همان مکه و مدینه هم انجام بدهی. لازم نبود به صحرای کربلا بزنی.
حقیقتش این است که اهل کوفه به جنابعالی اطلاعات غلط دادند و شما به خیال کسب قدرت راه افتادید و ناکام ماندید.
حالا بگو این وسط تقصیر ما چیست که باید تقاص شکست شما را بدهیم؟
به ما بگو چرا ما باید هرساله بزنیم توی سر خودمان و برای تو گریه کنیم که مثلا چی؟ اینکه خودت اشتباه محاسباتی داشتی چه ربطی به بقیه دارد؟
3- اگر به فرض در نبرد نابرابر صحرای کربلا پیروز میشدی باز هم ما باید هرساله برای تو و یارانت گریه و زاری میکردیم؟
4- میگویند در جنگ احد یا بدر تعداد یاران حضرت محمد در مقابل کفار بسیار کم بوده ولی با این وجود خدا به لشگر اسلام کمک کرد و لشگر کفار شکست خورده پا به فرار گذاشتند.
چطور است که این دفعه خدا لشگر شما را کمک نکرد بزنید یاران شمر را لت و پاره کنید؟؟
اینطور که اخوندها میگویند حضرت عباس در روز عاشورا هزار نفر را با یک ضربت شمشیر کشت. چطور شد که این بار لشگر اسلام شگست خورد من نمیدانم.
5- در تاریخ نوشته اند که برادر شما یعنی امام حسن نرمش قهرمانانه نشان داد و با معاویه صلح کرد. همینطور فرزند شما یعنی امام زین العابدین نیز با یزید از درآشتی درآمد و تا پایان عمر با هم مشکلی نداشتند. امام رضا هم از این هم جلوتر رفت و یکراست شد معاون خلیفه.
بالاخره ما نفهمیدیم تکلیف ما شیعیان چیست؟ آیا باید در مقابل ابرقدرتها کوتاه بیاییم یا بزنیم به سیم آخر و خودمان و دیگران را به کشتن بدهیم؟
6- چرا ما شیعیان یک امام نداریم که سمبل مهربانی و رافت و نوع دوستی باشد. چرا همه امامان ما سمبل خشونت و خون و جنگ و کشتار و شمشیر و سرنیزه هستند؟
ظاهرا دوستان معتقدند که برای سعادت ایران باید به حافظ اقتدا کرد:
آدمی در عالم خاکی* نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت** وزنو آدمی***
ــــــــــــــــــــــــــ
* [ایران واقعی با مختصات عینی]
** [ایرانی که عمیقا از وجود هرنوع آخوند سم پاسی شده و شخم خورده]
*** [مردمانی لائیک و لیبرال در معنای آمریکاییاش]
من اعتراف میکنم که منظورتان را نمیفهمم. لطفا بیشتر توضیح دهید.
1. اسلام یک دین حکومتی است. احکام اجتماعی بسیار، موید این مدعا ست. (اکنون حکومت اسلامی حاکم است. چیزی که از پاسختان فهمیدم این بود که شما هم به مانند بسیاری از مسلمانان مخالف حکومت فعلی، شرایط حاکم را از اسلام واقعی به دور میدانید. این که اسلام واقعی چیست، و از بین قرائتهای موجود چطور میتوان نسخه واقعی را تشخیص داد هم بحث دیگری است و در اینجا مطرح نیست. اما در نهایت احکام پرشمار اجتماعی اسلام را تبدیل به دینی حکومتی میکند و اگر این گفتمان تا قبل از 57 حاکم نبود، دال بر غیرحکومتی بودن آن نیست. یعنی قبل از 57 اسلام در پستو بود و تماما پیاده نشده بود.)
2. شما یک انسان سکولار هستید. (مانیفست کلی اسلام [با هر قرائتی] با اندیشه سکولار سازگاری ندارد و اگر امروز نه، روزی در فرداها با شما برخورد خواهد داشت).
3. افراد معزا که شما مخاطب قرار دادهاید، خارج از گفتمان دین عزادار نیستند. یعنی او واقعا عزادار نیست. این یک عزای سازمانی است، نه اندوهی شخصی.
سوالم از شما این است چطور میتوان خارج از یک گفتمان بود و آن را غیرعقلانی دانست، ولی موضوع مطرح گفتمان را به رسمیت شناخت؟
جنابعالی بارها این مثال را زدهاید که قافله بشریت در حال دویدن به سمت جلو است و در این مسیر عقبگرد محال است، مانند حادثه منا! و کسی که مقاومت کند یا له خواهد شد، یا با فشار سایر دوندگان به جلو خواهد رفت، ناخواسته. حالا شما که این باور را دارید، و شخصا هم در حال دویدن به جلو هستید، چطور کسی را که معتقد و در حال سعی در دوین به عقب است (یعنی از نگاه شما عملی غیرعقلانی و غیرممکن را انجام میدهد) تکریم میکنید؟
باز تاکید میکنم که قصد زیر سوال بردن شما نیست و واقعا در پی پاسخ و درک بهتر از ذهنیتتان در این باره هستم.
با احترام
اه ادوارد چقدر سرسختی میکنی دوتا کتاب نصف و نیمه مثل ۲۳ سال خوندی اینجا با قد کوتاهت گردنکشی میکنی منظور دلقک از اسلام همان کاسب باانصاف حلال و حرام مزد کارگر را قبل از خشک شدن عرق دادن حرمت همسایه مهربانی با محیط زیست پاکیزگی و نظافت شخصی هیزی نکردن به زن شوهردار حرمت پدرومادر آرامش حین سختی دزدی نکردن کار را انجام دادن دروغگو دشمن خداست حالا شما آش را با جاش ببرببین چه اندونی میشود دلقک این طفلها را نان دادی ولی برخی واقعا...
دلقک اگر ادعایت در مورد پروژه عرفی سازی درست باشد در بهترین حالت برمیگردیم به ایران زمان شاه که اکثر مردم مسلمان بودند و مسلمان حجاب داشت و قمه میزد و عرق خور عرقش را میخورد و شهر نو بود و کاباره بود ولی در نهایت مسلمان بودن مردم کار دستمان داد چون رهبر انقلابشان را یک آخوند متحجر انتخاب کردند. راه نهایی نجات ایران اسلام زدایی است و بس.
الان هم اینترنت هست و کتاب آنلاین هست و مردم با سواد شدند و دیگه نمیشه خرشان کرد که اسلام دین اخلاق است. اسلام همان داعش است. دست بریدن و سنگسار و جزیه و بردگی زن یزیدی و مجوس و راهزنی از کاروان کفار. برای اخلاقی بودن نیازی به اسلام نداریم.
Yahoo
ادوارد آلبی. فعلاً همین دو جمله ا می گویم تا اگر کسی بحث نکرد و انرژی داشتم فردا بیشتر هم می نویسم. من از نظر شخصی به خودم - تا وقتی ایران بودم -و خانواده و فامیلم که معمولاً - حداقل در تاسوعا و عاشورا - سیاه می پوشند و بخیابان یا تکیۀ محل می روند و دسته و هیئت تماشا می کنند و در دقایقی هم واقعاً محزون می شوند و دعا می کنند و به پدر مرحومم که با فحش و فضیحت به آخوند و انقلاب - سال های 59 و 60 و 61 بمسجد و هیئت همدهاتیهای مقیم مرکز می رفت و عزاداری می کرد و خیرات می داد و از محرومان دستگیری می کرد تسلیت گفته ام. و از نظر وظیفۀ اجتماعی ام به 90 درصد عزاداران تمام ایران تسلیت گفته ام که مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - در مناسک عزی داری های محرم شرکت می کنند بهر قصد و بهر نیتی از دختر بازی گرفته تا سرگرمی یا عزاداری و خود نمایی و ... چون مطمئنم که همۀ این قبیل تیپ ها هم در لحظات و دقایقی معنوی می شوند و یا حسین می گویند و نمی به پلکشان می رسد. این را از این جهت مطمئنم که دارم با حرارت مطلب می نویسم و اظلاع رسانی و آگاهی بخشی می کنم که حکومت دینی در حال زوال است چون اکثریت مردم در عین باور کم و زیاد بمذهب و خدا و دین و مناسک آن از حکومت بریده اند. حالا اگر مثل خطای بسیار بزرگ تو فکر کنم که این همه جمعیت در محرم و اربعین و مناسک مذهبی جابجا می شوند و شرکت می کنند برای تأیید دین سیاسی آخوندها بخیابان و تکیه و بیابان و زیارتگاه و عزاداری بقول تو گفتمان اجتماعی اسلام است. پس من و تو چه می گوییم این وسط که 80 درصد مردم از حکومت اسلامی متنفرند. تو اگر حتی مطمئن باشی که اینها یاران خامنه ای هستند باید از نظر سیاسی بروی خودت نیاوری و بخش مهمی از عزاداران را بنفع مخالفان خامنه ای مصادره کنی تا چه رسد به اینکه 90 درصد مسلمانان سکولار عزادار را هم هوادار جمهوری اسلامی و گفتمان سیاسی آن معرفی کنی. ضمناً مثل اینکه در تعریف سکولار با هم همتعریف نیستیم. سکولار دیندار از نظر من کسی است که دین را امری شخصی و در حوزۀ فردی می داند و هیچ قرائتی از دین را مجاز به ورود به حوزۀ اجتماعی و قانون گذاری مستیم و دارای کاست سیاسی و در نتیجه ادارۀ دنیای مردم نمی داند. یا...هو
منظور دلقک از اسلام همان کاسب باانصاف حلال و حرام مزد کارگر را قبل از خشک شدن عرق دادن حرمت همسایه مهربانی با محیط زیست پاکیزگی و نظافت شخصی هیزی نکردن به زن شوهردار حرمت پدرومادر آرامش حین سختی دزدی نکردن کار را انجام دادن دروغگو دشمن خداست.........بله شادروان دیل کارنگی هم کتاب ایین زندگی می نوشت.و با دهان گشاد می خندید. و سختی های زندگی را نمی دید! همچنان که نا اگا هان به اسلام جام زهر الود انرا که خواسته و نا خواسته به کام زندگی و ادمها می ریزد را علی الظاهر نمی بینند. بله دروغگو دشمن خداست.ولی به حمد الله در جمبولی اسلامی ما که تا کنون دروغی نشنیدیم.همه ان چیز هایی که با ان نثر مسخره ات نوشتی را مثبت ها را مو به مو و منفی ها را هم مو به مو در این حکومت اسلامی دیدیم و بجان نوشیدیم.عیب دلقک این است که گاه هیجان زده می شود.و می خواهد دوستان حزب الهی خود را هم راضی کند.این کلا عیب ما ایرانی هاست که تگلیف خود را با خودمان روشن نمی کنیم.براستی دلقک عرفی گرا را چه به امام حسین؟ امام حسین عربی بوده در هزار و پانصد سال پیش در جنگ قدرت شکست خورده.و همه باسوادان ایران یا می دانند و یا باید بدانند که گرایش به دین یکی از عوامل عقب ماندگی ماست.حتی اگر از سیاست هم جدا شود.حرف ادوارد درست است.با اینکه با بسیاری کامنت های او موافق نبوده ام. اما انصا فا از این کامنت حکیما نه اش خوشم امد. احترام البته بقول دلقک برای عقاید دیگران لازم هست. اما این دین ضربات جبران نا پذیر به هستی ما ایرانی ها وارد کرده.و بر خلاف دلقک که حجاب و موی زن را ناموس اسلام می داند. اخوندا عا شورا را دکان بازار خود کرده اند.و ان را ناموس شیعه نموده اند.انجا که یک اعتقاد به ناموس واقعی یک ملت و مملکت تجاوز می کند و اسیب وارد می کند. از احترام ساقط می شود.همچنان که کمونیست به ناموس روسیه تزاری اسیب وارد کرد و انرا نمد مالی کردند.وقتش رسیده که ما نیز این هوچیگری هعای بی معنی را نمد مالی کنیم.و الا تا ابد الدهر در ... می مانیم.
آنانیکه فکر می کنند دین را و مذهب را می شود از خیز انتفاع ساقط کرد و بقول خودشان اسلام زدایی کرد. قطعاً - با تأکید بر قطعاً - عقب ماندۀ ذهنی هستند. نمونه نشان دهند - اگر ذهنی دارند - از جامعه ای که دین زدایی شده در طول تاریخ و اینک دیندار و مؤمن ندارد. حتی اگر از فرانسۀ جد اعلای لائیتیسه و اتحاد شوروی جد اعلای مارکسیسته! هم شاهد آماری و پژوهشی بیاورند خفه می شوم. هر نوع بی احترامی به دین مردمان سکولار بیشتر باعث شکاف بین ملت می شود تا همبستگی آنان در گریز از دین سیاسی. یا...هو
اولا درست صحبت کن عقب مانده خودتی.
دوما اسلام زدایی به معنی آتیست نیست اگر میخوای به هو اعتقاد داشته باشی داشته باش.
سوما اکثریت مردم در کشورهای اسکاندیناوی بی اعتقادند اگر آمار میخواستی.
Yahoo
بنده هم مخالف احترام بی مورد به مذهبی ها هستم و با افتخار می گویم از مذهبی ها متنفر هم هستم و برایم اهمیتی ندارد که طرف سکولار باشد یا نباشد! هر کسی که امروز خودش را مسلمان می داند در جنایت داعش و تندرو ها شریک است، البته عقب مانده کسی است که تصور می کند منظور از دین زدایی اینکه کسی دیگر باورمند به یک دین نباشد! معلوم است که ادیان همیشه باورمند دارند، چه بسا هنوز کسانی به صاف بودن زمین معتقد باشند! ولی در همان فرانسه وقتی دست کثیف دین از قدرت سیاسی و به کل از زندگی مردم کنار رفت به معنای مرگ دین و تمام شدن کار مذهب بود! در ایران هم سقوط جمهوری اسلامی به هر علتی مساوی با مرگ دین و پایان عصر تاریک ایران خواهد بود، چه شما خوشتان بیاید و چه نیاید! دوره دینداری به سرعت در حال تمام شدن است و اصلا به همین علت بود که دین داران از خطر انقراض دست به انقلاب اسلامی زدند و داعش هم برای همین داره می جنگه، بوی الرحمن دین در دنیا پیچیده دلقک جان.
ببخشید yahoo باید می گفتم طبق نظر و برداشت و مطالعات و مشاهدات من و بعد جملۀ اصلی را می آوردم که به کسی برنخورد. در مورد کشورهای اسکاندیناوی هم من اولاً متقاعد نشدم به اصل ادعای شما - منبع و آمار و پژوهش معتبر می خواهد - و مهمتر از آن پروسۀ کمتر مذهبی بودن - این را می شود تا حدودی پذیرفت - از راه آموزش و پیشرفت و گام بگام یا بخاطر روزنامه نگاران وسبزها و شاهنشاهی ها و کورشی ها و وایگکینگ های مخالف در قرون وسطی و حکومت کلیسا! اصلاً خوب هم نیست بی خدا - که مهمترین بخشش از طریق دین و مذهب است - بودن و پادرهوا ماندن هنگام ضعف و ناتوانی و بی امیدی. من که باور ندارم کسی در دنیا بی خدا باشد. یکبار هم گفته ام که خداباوران بهمان هیچ چیزی - از جنبۀ مادی - باور دارند که خداناباوران همان هیچ چیز را انکار می کنند. وقتی دعوا برسر هیچ باشد چه اینطرف باشی و چه در طرف مقابل فرقی در اصل قضیه نمی کند. اما خودم تا حالا متوجه نشده ام که خداناباوران هنگامی که در شرایط استثنایی و بدون راه حل در چشم انداز قرار می گیرند توی دلشان به چی فکر می کنند. یا...هو
حتی اگر اخوند یا مذهبی عرفی هم وجود داشته باشد، هیچ موقع نمی اید پشت جمهوری اسلامی را خالی کند، جمهوری اسلامی رویای تحقق یافته مذهبی هاست و هر کس می گوید من دین دار هستم ولی مخالف جمهوری اسلامی، خودش را مسخره کرده و حرف یاوه می زند با عرض معذرت، همانطور که هیچ مردی نمی اید از حقوق برابر زن و مرد در ایران دفاع کند وقتی که این نابرابری کلی نفع برای مردان دارد، حتی اگر ان مرد بداند که این نابرابری بی عدالتی است.
ادامه نمی دهم حتی اگر طرف کم آورده بشوم. مجموعاً بدلیل عدم توافق بر سر مفاهیم و واژه ها هر کسی از ظن خود یار می شود و چه بسا همه دارند یک حرف را می زنند و اما با فهم و تعاریف و لغتنامه و شناخت خود. من هم نظر نهایی ام این است که با دین و مذهب بخش غالب عرف مردم نباید گلاویز شد حتی اگر به علت نفع جمعی باشد. شاه اشتباه کرد خواست با مدرنیته سنت را بزداید و سنت هم اشتباه کرد و می کند که با دین مدرنیته را بزداید. آن شدنی نشد و این بطریق اولی نشدنی است به ایمان و باورهای مردم گیر ندهیم. این هم خودش مبداء اختلاف جدید نشود اینبار از سوی مدافعان شاه. یا...هو
پس از این بحث شیرین نتیجه گرفتیم که شما در اقلیتید.واین اتفاق خوبیست اگر باور داشته باشید
از عصبانیت و به اشتباه نوشتم که از همه دین داران متنفرم، فک و فامیل منم مذهبی هستند و با کسی که به طور متعارف به خرافات باور دارد تا جایی که ازاری به دیگران نرساند، مشکلی ندارم! ولی دیدن اینکه اینهمه ادم به خاطر جنگ مذهبی تباه می شوند، یکم احترام گذاشتن به مذهبی ها را سخت می کند، خصوصا که این احترام همیشه یک طرفه هست.
دلقک من یک فرد تحصیلکرده هستم و به زندگی و ظواهر جامعه مدرن هم تا جاییکه با فرهنگ ما لطمه نزند موافقم ولی در عین حال مقلد ایت الله خامنه ای هستم و این بر اساس استنباط قلبی و عقلی میباشد .شما فکر کنید ووقتی کسی به مرجع تقلید ما بی احترامی میکند باعث چه رنجشی در قلب ما میشود و جامعه را عصبانی میکند لذا از دوستان دگر اندیش خالصانه خواهش میکنم مراعات کنند و به عقاید ما احترام بگذارند و اگر انتقادی دارند به زبان پالوده از بدزبانی مطرح کنند و با زبان علمی انشالله شفاعت شامل حال همه عزیزان باشد و ما از پل صراط رد شویم. و دچار وسوسه های شیطان نشویم که بعدها متضرر شویم با تشکر
انتقاد خامنه ای از اینکه هیچ کشور اسلامی دیگری عربستان را تحت فشار قرار نداد:
http://www.radiofarda.com/content/f14_iran_khamenei_on_mecca_stampede_saudi_arabia/27314728.html
فکر میکنم این صحبت نشانه جالبی است از انزوای سیاسی نظام و اینکه به شدت از تنها ماندن در برابر عربستان حتی در موضوعی که کشورهای دیگر اتباعشان را از دست داده اند و انتقادشان بجا و منطقی است.
امیدوارم خفت و خواری در خاندان خامنه ای اپیدمی شود و نیز در خاندان تمام مزدوران رژیم بدمد.
حالا گذشته از این حرف ها حتا اگر حیات یک فرهنگ به واسطه چاکرم مخلصم گویی و ایندست تعارفات تامین شود سرجوخه جز برای یک نظامی دیگر احترام رسمی نخواهد گذاشت به همان دلیل که یک دلقک چنین نمی کند
سرجوخه متمرد
آیتالله خامنهای افزوده است: «حتی دولتهایی که زائران آنها جزء جانباختگان بودند، در قبال این فاجعه، اعتراض قابل اعتنایی نکردند»... این یا خودش را به خواب زده یا دنیا را خر پنداشته.نمی فهمد که دنیا می داند که اگر اتفاقی هم افتاده زیر سر همین اقایون بوده و اگر قرار بود اعتراضی شود حتما به همین ها اعتراض می کردند.
سر تمرین بودم و به دور از اینترنت و از بحث تمام شده جا ماندم. من مطلقا هیچ جا نگفتم باید از جامعه دینزدایی شود و ابدا با مومنین گلاویز نشدم. من کاری با دین ندارم و با آن مبارزه نمیکنم و این مبارزه را غیرممکن، پایانناپذیر، و بینتیجه میدانم. تمام حرف من این بود که از نگاه من شما اگر عرفی هستید نباید وارد این مناسک شوید و تسلیت بگویید. «تسلیت نگفتن» توهین نیست. اما تسلیت گفتن، هر چقدر هم که شما نخواهید و نپذیرید، شما را در نظام دین قرار میدهد.
افراد محترماند، نه عقاید.
دلقک درست و دقیق و مجرّب می گوید، درافتادن با دین مردم ـ به ویژه عوام ـ آنان را
بی دین نمی کند؛ جریتر و متعصبتر می سازد.
در گفتمان دلقک هم عقب مانده ذهنی در حال جاخوش کردن هست من ان وبلاگ سال 88 دلقک را می خواهم که از طریق مردمک با ان اشنا شدم وبلاگی کم مراجعه که خود بنده تا انجا که می توانستم در بحثهایان شرکت می کردم و به دیگران معرفی
ان دلقکی که می شناختم متواضع تر بود و هیچ وقت از کلماتی نظیر عقب مانده استفاده نمی کرد اما امروز با خواندن این مطلبت بالکل ازت ناامید نشدم...در حال پیمودن چه راهی هستی؟!!!
بی دین
در اینجا بحث از خارج کردن چماق مدهب از دست قشریون حاکم یعنی اینکه ایجاد دیالوگی در الیت جامعه که در ان راه نفوذ مذهب با عنواینی نظیر اولویت داشتن و مقدس بودن و خط قرمز بودن و...در جایگاه زندگی اجتماعی مردم خنثی شود و من یا شمای نوعی صاحب این وبلاگ به عنوان جزیی از این دیالوگ که ادعای سکولار بودن داریم نمی توانیم که از بعضی ملزومات به اسم احترام و نوستالژی و خط قرمز یا هر چیزی دیگری که برچسب می زنیم به راحتی عبور کنیم چون در غیر اینصورت مثل ما به مانند روشنفکران دینی به مانند حاج دباغ و کدیور و خاتمی و نهضت ازادی و...خواهد شد که انرژی که یک جامعه در حال شکوفایی و جوان را به هرز بردند و انچنان انها را به وادی سرگردانی و بی هویتی رساندند
جناب دلقک منظور من گرفتن چماغ و یا ایجاد حالت تهاجمی در مقابل قشر مذهبی و دینداران نیست باید انها را به حال خود را رها کرد که در عالم خود خوش باشند در یک حالت نرمال
اما سی و هفت سال هست که این حالت نرمال از بین رفته زور و اسلحه و پول در دست قشریون مذهبی هست و تا دلت بخواهد وبسایتهای با عناوین مختلف دارند اما اینکه در این وبلاگ(با داعیه حرکت بر روی خط سکولاریزاسیون) به سهو یا عمد به من نوعی لاییک برچسب عقب مانده بزنید تا دل تعدادی از خواننده های مذهبی خود را بدست اورید کاری خطاست
بی دین
"دلقک من یک فرد تحصیلکرده هستم و به زندگی و ظواهر جامعه مدرن هم تا جاییکه با فرهنگ ما لطمه نزند موافقم ولی در عین حال مقلد ایت الله خامنه ای هستم و این بر اساس استنباط قلبی و عقلی میباشد .شما فکر کنید ووقتی کسی به مرجع تقلید ما بی احترامی میکند باعث چه رنجشی در قلب ما میشود و جامعه را عصبانی میکند لذا از دوستان دگر اندیش خالصانه خواهش میکنم مراعات کنند و به عقاید ما احترام بگذارند و اگر انتقادی دارند به زبان پالوده از بدزبانی مطرح کنند و با زبان علمی انشالله شفاعت شامل حال همه عزیزان باشد و ما از پل صراط رد شویم. و دچار وسوسه های شیطان نشویم که بعدها متضرر شویم با تشکر"
رساله آقایت را که باز کنی می بینی در مورد کسی که دیگر به اسلام معنقد نیست و باصطلاح مرتد است نوشته باید اعدام شود!! حال دارای از احترام به عقاید صحبت می کنی؟ چرا برای همه بابا هستید و برای ما زن بابا؟!
از امکانات جامعه آزاد استفاده می کنید برای تبلیغ مزخرفات خود و بعد هم تا به قدرت رسیدید اولین کارتان سوزاندن کتاب ها و بستن دهان هاست! از کدام منطق و پشتوانه علمی برای این تقلید مسخره ات سخن می گویی؟ بگوشاید ما هم مشتری شویم.
ای بابا تسلیت گفت که گفت! این یزید بازی ها چیه در می آورید؟ مثلا شما الترا روشن ها هستید، چرا از خدا پرستان تقلید می کنید و می خواهید طرف را به صلیب بکشید؟ به خاطر یک تسلیت؟ همیشه این بحث های مذهبی سوء تفاهم ایجاد می کند، مگر شما فک و فامیل مذهبی ندارید؟ یکم احترام اختیاری و داوطلبانه (از روی ادب) به هموطنای مسلمون که کسی را نمی کشد! حتی در مدینه ی فاضله لا مذهب ها (غرب) هم احترام به باور دیگران پسندیده است، ما رو بگو دلمون خوش بود بی دین ها مثل خداباورا رفتار نمی کنند و از سطح شعور بالاتری برخوردار هستند! عزیز ناشناس اخری، دوست تحصیل کرده حس بانمکیش گل کرده، شما چرا مثل ایت الله مکارم شیرازی نمیشه باهاتون شوخی کرد؟
اون متلک "عقب مونده" دلقک هم داستان داشت، دوستان در جریان بحث نبودید، بحث این بود که هر کی فکر می کنه می تونه مذهب رو نابود کنه" به معنای اینکه دیگر هیچ کس مذهبی نباشد و همه لامذهب شوند" آدم ابلهی هست، که واقعا هم همینطوره! ما در بهترین حالت می توانیم به پیش از انقلاب برگردیم و همون حالت موسی به دین خود و عیسی به دین خود حالت نرمال یک جامعه هست، البته دلقک یکم زود از کوره در میره تازگیا، اونم احتمالا تقصیر ماست که خواننده های عقب مونده ای هستیم:)
آقا جان
یک نفر معتقد است و عقیده دارد که کشتن انسان ها بلامانع است
یک نفر عقیده دارد که دزدی کار خوبی است
یک نفر عقیده دارد که آزادی مذهب و بیان و حجاب نباید باشد
یک نفر عقیده دارد که ....
آیا اصل احترام به عقاید دیگران همه جا صدق می کند؟
چرت وپرت گفتن از همه بر ميايد بايد كارى عملى كرد كه از شر اين رژيم ضد بشر زودتر خلاص شد
دلقک من یک فرد تحصیلکرده هستم و به زندگی و ظواهر جامعه مدرن هم تا جاییکه با فرهنگ ما لطمه نزند موافقم ولی در عین حال مقلد ایت الله خامنه ای هستم و این بر اساس استنباط قلبی و عقلی میباشد .شما فکر کنید ووقتی کسی به مرجع تقلید ما بی احترامی میکند باعث چه رنجشی در قلب ما میشود و جامعه را عصبانی میکند لذا از دوستان دگر اندیش خالصانه خواهش میکنم مراعات کنند و به عقاید ما احترام بگذارند و اگر انتقادی دارند به زبان پالوده از بدزبانی مطرح کنند و با زبان علمی انشالله شفاعت شامل حال همه عزیزان باشد و ما از پل صراط رد شویم. و دچار وسوسه های شیطان نشویم که بعدها متضرر شویم با تشکر
تحصیل کردن در جمهوری اسلامی لزوما باعث تقویت تعقل نمیشود و معمولا مترادف با افزایش محفوظات بیفایده است .شما نمونه ای از میلیونها نفری هستید که قدرت تفکر و تعقل ندارند ولی به برکت حکومت مذهبی درازی زبانشان تا ثریا میرود و توقع احترام گذاشتن دیگران به عفاید پوچ و عقب مانده اشان را دارند.
آقا یا خانم محترم شخص شما بعنوان انسان واجد حقوقی هستید که پیروی از عقایدتان تا جایی که آسیبی به دیگران و اجتماع نزند یکی ار آنهاست اما توقع اینکه دیگران به اعتقادات شما توهین نکنند زیاده خواهی و ننربازی است . بقول ادوارد البی دوم افراد محترمند نه عقاید
تام
تازه خوب است که من فقط شرح طرح عاشورا را نوشته ام و در متن نوشته ام خبری از تسلیت و تهنیت و تعزیت نیست. و این هم معمول است که گاهی عکس ها یا نقاشی های مورد استفاده ام را زیر نویس کی گذارم به احترام و خاطر آنانی که می خواهند حس انتخاب طرح ها را شاهد باشند. اما خوب شد و بحث مفید بود چه موافق یا مخالف. یا...هو
بنده خدا برگشتن به وضعیت زمان شاه که برگشتن به خانه اول است باز مسلمین فیلشان یاد هندوستان میکند. شما یک کشور مسلمان درست و درمان که مسلمین تندرو در آن خرابکاری نمیکنند نام ببرید. مسلمین حتی در کشورهای غربی هم رادیکال میشن حتی نسل دومشان. اشکال از خود این دین است که حالت تهاجمی دارد اگر میتوانید حالت تهاجمی اش را حذف کنید مشکلی با آن نداریم ولی همین عاشورا هم تهاجمی هست.
من یک رویا دارم و آن هم آگاه شدن مردم و دست کشیدن از این دین خشن است حالا اگر میخواهند معنوی باشند راههای دیگری هم هست. بله این یک رویاست و ما در اول راهیم.
Yahoo
ای بابا تسلیت گفت که گفت! این یزید بازی ها چیه در می آورید؟ مثلا شما الترا روشن ها هستید، چرا از خدا پرستان تقلید می کنید و می خواهید طرف را به صلیب بکشید؟ به خاطر یک تسلیت؟ همیشه این بحث های مذهبی سوء تفاهم ایجاد می کند، مگر شما فک و فامیل مذهبی ندارید؟ یکم احترام اختیاری و داوطلبانه (از روی ادب) به هموطنای مسلمون که کسی را نمی کشد! حتی در مدینه ی فاضله لا مذهب ها (غرب) هم احترام به باور دیگران پسندیده است، ما رو بگو دلمون خوش بود بی دین ها مثل خداباورا رفتار نمی کنند و از سطح شعور بالاتری برخوردار هستند! عزیز ناشناس اخری، دوست تحصیل کرده حس بانمکیش گل کرده، شما چرا مثل ایت الله مکارم شیرازی نمیشه باهاتون شوخی کرد؟
شما از مذهبیون هم خطرناک ترید .درظاهر خودتون رو بی طرف نشون میدهید ولی نهایتا آب به آسیاب مذهبیون میریزید.اولا مثال از غرب آوردید که به عقاید همه احترام گذاشته میشود،بحضورتان عرض شود که خیر اینطور نیست در غرب هر کسی آزاد است از عقیده خود پیروی کند ولی بسیاری کسان عقاید دیگران را مورد سئوال قرارداده بعضا استهزا میکنند ثانیا شما اگر با سطح شعور بی دینان مشکل دارید به سطح شعور مذهبیون اقتدا کنید فرش قرمزی برای شما پهن نشده و ثالثا اگر خیلی اهل شوخی کردن هستید اشتباهی اینجا آمدید. وبلاگ جهت خوشگذرانی و مزه پرانی فراوان است .اینجا موضوعات جدیست.
تام
دلقک سوال مهمی پرسیدی که حتی خودت هم متوجه نشدی که تا چه اندازه اهمیت داره. شما پرسیدی انسان های بیخدا در مواقع عجز و ناتوانی از حل مشکل به چه فکر می کنن؟ دقیقا مشکل انسان های دین دار همین جاست. این سوال شما این پیش فرض رو به صورت مستتر در خودش داره که اصولا وقتی مشکلی حل نمیشه "باید" از یک قدرت بیرونی برتر کمک گرفت. درحالیکه در مغز افراد بیخدا اصلا همچین پیش فرضی وجود نداره و اساسا این سوال هم براشون پیش نمیاد حتی در زمان عجز و ناتوانی.
دوستی کشورهای اسکاندیناوی رو مثال زد. سبک تربیتی انسان در این کشورها به گونه ای هست که مغز افراد به قول دلقک به شکل یک "مغز ریاضی" کار میکنه یعنی دو دو تا دقیقا برابر چهار تا میشه و وقتی یک عدد نامساوی با عدد دیگر هست واقعا نامساوی هست و کسی به دلیل عدم توانایی در حل این مشکل از خودش نمیپرسه که خب حالا این نامساوی رو که نمیشه مساوی کرد پس باید به خدا توکل کنم یا از خدا توقع کمک داشته باشم بلکه به سادگی شرایط رو قبول میکنه و میره پی بقیه کارهای زندگی خودش. به عبارت دیگه سعی میکنه ادامه زندگی رو پی بگیره. به همین سادگی. اما مغز یک دین دار یا مسلمان مغز ریاضی نیست بلکه مغز موهومات و توهمات است بنابراین از نظر یک دین دار وقتی شرایطی سخت و دشوار پیش میاد امکان این هست که موجودی موهوم یا قدرتی نامشخص در حل اون موضوع بهش کمک کنه.
دلقک امیدوارم متوجه منظور شده باشی.
در رابطه با موضوع تسلیت گفتن هم ادوارد نظرش بسیار منطقی هست به خصوص توضیح آخری که داده همه چیز رو روشن میکنه. دلقک شما از روی احترام به ایرانیان عزادار حسین که به درستی گفتی اکثریت ایرانیان هستن تسلیت گفتی. این کار شما از نظر حفط ادب و رعایت حق آزادی بیان و اندیشه ایرانیان شرکت کننده در مراسم حسین درست هست ولی حرف ادوارد هم درست هست که میگه شما "می تونستید" این تسلیت رو نگید و نگفتنش از این جهت که موجب یادآوری و حفظ اندیشه و بدعت نادرست عزاداری نشود، بهتر از گفتنش بود. با گفته شما (دلقک) هم موافقم که نمونه تاریخی از دین زدایی وجود ندارد و اگر ملتی هم بی دین بوده از اول بی دین بوده یا حداقل در طول تاریخ ملتش مدت زمان کوتاهی دین دار بوده یا به میزان کمی دین دار بوده. باید دین دار و بی دین رو آزاد و به حال خودشون گذاشت ولی حکومت باید سکولار یا بی دین باشد به این ترتیب دین خودش به صورت اتوماتیک در طول زمان کمرنگ و در طول زمان طولانی بیرنگ خواهد شد این جبر زمانه و جبر ناشی از گسترش علم هست و برای اولین بار در تاریخ در دهه های آینده شاید شما (دلقک) شاهد نمونه هایی واقعی از ملت هایی با سابقه دین داری پررنگ باشید که اکثریت ملت شون به طور کل از دین دست برداشته اند.
من متوجه حرف شما نشدم. اگر نگویی بخاطر ساختار ذهن خداباورم است. می گویم که منظور من در شرایط عادی و قابل هزینه فایده کردن نیست. اگر این مثال بتواند توضیح بدهد منظورم این بود که یک انسان خداناباور هنگامی که از سخره ای آویزان می شود و تنها دستانش به بخشی از سخره قفل است و قادر برهایی خودش نیست و هیچ کمک بیرونی ندارد و هر لحظه بسقوط و مرگ تهدید می شوند توی ذهنش چه می گذرد. آیا فکر یک نیروی برتر می اندیشد یا نه. نمی دانم آیا انسان بی خدایی به چنین تجربه ای داشته و صادقانه از آن لحظه حرف زده است. اما من عقلم نمی پذیرد که چنین آدم در مرز خطر نابودی بهیچ نیروی غیر ریاضی فکر نکرده باشد. تأکید می کنم که سؤالم ممکن است از نوع پرورش ذهنم باشد و از جهلم ناشی شده باشد اما خودم فکر می کنم که این ناشی از جهل نیست و بافت انسان دارای فکر او را بسمت متافیزیک می کشاند که موانع ناشناخته اش - در هر زمان - نتواند امید به آینده را از دست بدهد. اصلاً چنین اعتقاد دارم که خدا را چنین بشری خلق کرده برای تاریکی هایش و ادیان و رسولان هم روی این بستر سوار شده و دین بوجود آمده است. در ضمن من هیچ انسان قدیمِِ بی خدا و بی دین و مذهب نمی شناسم در طول تاریخ. یا...هو
دلقک اگر وجود خدا برای زمان آویزان شدن از صخره کمکت میکند اعتقاد داشته باش ولی بحث اسلام فرق داره این دین خیلی خشن هست و متاسفانه بر محور مدارا نیست. اگر مسلمانی باید امر به معروف و نهی از منکر را هم قبول کنی که حسین برایش جنگید یعنی حسین جنگید که من روسری بپوشم مثلا. متوجه تناقضات خودت باش.
Yahoo
دین ,بخصوص دینهای ابراهیمی یک سیستم چماق و هویج اند, از ما پیروی کن تا پاداش دریافت کنی و برخوردار شوی,وگرنه آزارت میدهیم. آن لحظه آویزان شدن از سخره را تجربه نکرده ام اما فکر میکنم موجود زنده در آن لحظ هم راه نجات را جستجو میکند با چشم و دست و پا یا شاخک و سم و یا هر چه که دارد و تا لحظه آخر هم از تلاش دست برنمیدارد .
دین در ایران بسرعت در حال ازبین رفتن است.انشائالله!!هر چند دلقک نا راحت می شود.گریزی نیست.اما از شوخی گذشته. نکته ای که برای از بین رفتن افت موجودی بنام دین در ایران باید مد نظر باشد این است که این دین رسمی ایرانیا نیست. این دین اعراب است نه دین ما.ایرانیا هیچوقت این دینو به رسمیت نشنا ختند.یک تجربه ای هم کافی بود تا ریشه های انرا از زمین بکند.اسلام در چند سال اینده در ایران بگو رستان سپرده خواهد شد.به امیدش.
دلقك جان، چيزى كه من را متاثر مى كند و ريشه در درجا زدن مردم ما و هر ملت ديگرى كه در گل تعصب مشغول دست و پا زدن است دارد، در بسيارى از كامنتهاى اين پست كاملا مشهود است،
١-دلقك در يك جمله زير عكس اين متن به هموطنان مومن تسليت گفته، به چيزى كه خودش اعتقاد دارد و معتقد است كه اكثريت مردم ايران هم چه از روى مذهب و چه از روى عادت به آن معتقدند و جزيى از سنت فولكوريك هم شده، چه به غلط و چه به درست، و من هم به شخصه به آن اعتقادى ندارم
٢- روش برخورد بى دينان و روشنفكران و با دينان و ميانه رو ها در برخورد و كامنتهايشان اكثرا تابع دكترين واپسگرائى است كه، "فقط عقيده من درست است و ديگرى مزخرف ميگويد"،
٣-آتييست مدل ايرانى هم تبديل شده به مذهب متعصب جديد چون توانايى و فرصت اضافه كردن تفكر آزاد انديش و تعامل انسانى را نداشته، شايد هم دليلش عدم وجود بستر رشد فردى جوامع مثل ما باشد كه شخص از يك جامعه سنتى مذهب زده بدون آزادى فردى ، خود را به زور از مذهب بيرون ميكشد همراه با بغضى كه از فشار جامعه متعصب دارد
٤- اكثر افراد ذكر شده داراى يك فصل مشترك هستند و آن عدم تحمل و قدرت تعامل ، انسانهايى شده ايم كه هر كداممان يك تكمه قرمز داريم كه به راحتى فشرده و باعث خروش و تهمت و حمله به طرف مقابل مى شود
٤-اگر دلقك ميخواهد به ظن خودش تسليت بگويد ، به من و تو چه كه بخواهيم بلا نسبت آدمش كنيم كه عقده درون خودمان را خالى كنيم ، حكايت بسيجى هايى شده كه چون جنگ رفتند از بقيه ملت طلبكار شدند و سر هر چهار راه دمار از روزگار مردم در آوردند، حالا يك عده نسل جديدتر هم به خاطر اينكه نسل پدران من و پدر بزرگهاشان جمهورى اسلامى را هوارشان كرده اند به خاطر زورى كه بهشان آمده خودشان را محق ميدانند كه چاك دهان باز كرده و ليچار ببافند زورشان برسد دمار عقيده مخالف را هم در مياورند، اقلا ادعاى روشنفكرى و سكولاريزم و دموكراسى و غيره رو كنار بگذاريد، شما هم روى ديگر سكه دگماتيزم راديكال توليد شده در ٣٧ سال اخير هستيد. حداقل با خودتان رو راست باشيد و تا يك چيزى به نام دين و اسلام و غيره شنيديد snap نكنيد. اگر دين و رفتار اسلام و مذهب و حسين و غيره مذموم است ، چرا خودتان مثل معتقدان منعصب به آن رفتار ميكنيد؟
قبل از اينكه بخواهيم ديگران را آدم كنيم بايد خودمان رفتار آدم وار ياد بگيريم
ارادت، افشين قديم
غلط های املایی ام زیاد شده. مثل صخره را سخره نوشتن و واژۀ خود انتحاری که غلط اس وانتحار خودش بمعنای خودکشی است.
مانی غریزه را می فهمم مثل تلاش یک پلنگ آویزان. قوۀ فاهمۀ انسان را منظورم بود بغیر از حیوان. پس این خدا را کی برای چی اختراع یا کشف کرده است! یا...هو
دلقک عادت به حذف کامنت کرده ای. حالا کامنت من را هم حذف می کنی.این اواخر خیلی حاجی شده ای. لابد ریش هم گذاشته ای؟ تسبیحی هم دست بگیر و ذکر گویان راه مکه را در پیش!اما در این کامنت خطابم به این اقای افشین قدیم است.تا اینجا پنجاه پنجاه حرف زده.بعضی حر فهایش نسبتا درست بوده و بعضی مثل کامنت اخیرش هپروتی.هزار سال است که شاعران و نویسندگان نخبه ایرانی از این دین نا لیده اند.دقت کنید هزار سال هم بیشتر.که هیچکدام هیچ حکومت اسلامی را به این شکل ندیده و تجربه هم نکرده بودند.فقط اخوندا را دیده بودند و از انها متنفر بودند. انوقت در عصر ارتباطات و تکنولوژی و مصیبت های بیشماری که این چند دهه از سوی اخوندا بما وارد شده.امثال اقا افشین براحتی از کنار ان رد شده و دایه مهر بانتر از مادر می شوند.دلیل ان این است که امثال اقا افشین ضربات اسلام حالا از نوع شیعی ش را منحصر کگرده اند به لطمات این چند دهه. انها دقت نمی کنند که این دین تا چه مقدار از پیشرفت و تکنو لو ژی و سد درست کردن در مقابل علومی چون جامعه شناسی. روانشناسی. اقتصاد. سیاست و...جلوگیری کرده. نفوذ دین در خراب کردن ارکان روح و روان و چاپلوسی و استبداد و ریا کاری و دروغ و هزاران زهر مار دیگر را ندیده اند.انها اسیب شناسی جامعه ایران را از این رهگذر به هیچ می پندارند.و در نهایت نمی دانند تمام بد بختی های ما ناشی از همین نفوذ دین در تمامی ارکان وجودی جامعه ایرانی است.وقتی امضای افشین را دیدم باورم نشد. فکر کردم حزب الله دارد حرف می زند.
دلقک درباره شروورهای تازه خامنه ای هم یک کامنتی بذار ببینیم چی گفته
دلقک نامه خامنه ای به روحانی را خواندی .خامنه ای از واقعیت هولناکی پرده برداشت که مو بر تن آدم سیخ میکند اوباما در نامه هایش به خامنه ای اورا تهدید به حمله نظامی کرده بود باورش خیلی سخت است اگر خامنه ای سند رو کند واقعا برای اوباما شرم اور است دارنده جایزه صلح نوبل
اگه خامنه ای رو تهدید کرده باشه یک جایزه صلح نوبل دیگه باید بهش بدن. تهدیدی اژدها خدمت به بشریت است.
چنین چیزی در نامۀ خامنه ای وجود ندارد او گفته علی رغم برسمیت شناختن من و قول به عدم براندازی در نامه ها در قول و فعل رسمی و غیر رسمی و شفاهی و رسانه ی و رسمی و غیر رسمی ایران را تهدید کرده و می کنند. یا...هو
. اظهارات رئيس جمهور آمريكا در دو نامه به اين جانب مبني بر اينكه قصد براندازي جمهوري اسلامي را ندارد، خيلي زود با طرفداريش از فتنههاي داخلي و كمك مالي به معارضان جمهوري اسلامي، خلاف واقع از آب درآمد و تهديدهاي صريح وي به حمله نظامي ـ و حتي هستهئي كه ميتواند به كيفر خواست مبسوطي عليه وي در دادگاههاي بينالمللي منتهي شود ـ پرده از نيت واقعي سران آمريكا برداشت.
اگر خامنه ای سند رو کند واقعا برای اوباما شرم اور است دارنده جایزه صلح نوبل. .......... به این می گویند کیلویی حرف زدن.هیچ کس گنا هکار نیست جز اوبا ما.اقا نمی داند سیاست چیست. نه می داند این مدت چه فشاری روی اوبا مای بدبخت بوده!هر کس جایزه نوبل گرفت باید بگذارد خامنه ای دنیا را تصرف کند.اقای اوبا ما خیلی به ایران و ایرانی محبت داشته.زیر فشار تمام دنیا و حزب رقیب نرفته امده گفته بابا یا بسا طتان را جمع کنید یا تصمیم به حمله است. این چه ربطی به جایزه نوبل و این شر ورها دارد؟ البته من این نامه ای که تو می گویی را نخوانده ام. ولی پیشاپیش دقیقا همین را می دانستم.که مضمون نامه های اوبا ما همین است.گفته دست و پا یتان را جمع نکنید. جنگ است.چاره دیگری نداشته.لابد فکر می کردی سید علی همین جوری رضایت داد.سید علی که در فکر معیشت و بدبختی مردم نبود. نظام از دست می رفت! نظام!! حالا دانستی.و تو چرا یک سوزن بخودت نمی زنی. یک جوا لدوز به بقیه.همه مقصرند جز ما؟اوباما مقصر است اما خامنه ای محق. برو بابا.من نمی دانم شما کی می خواهید کمی فکر کنید.
مزخرف ننویسید آن هم از حفظ و از غیب. در نامۀ خامنه ای چیزی بنام تهدید نامه ای و کتبی نیست. مگر مجبورید وقتی نمی توانید یک متن ساده را بخوانید تفسیر و تحلیل هم بکنید اگر مأمور و معذور یا هوچی و ساده لوح یا زامبی نیستید صبر کنید تفسیر کنندگان و تحلیلگران رمز گشایی کنند یاد بگیرید. یا...هو
به نظر حقير نامه خامنه اي به روحاني ، سراسر چرت و پرت يك ذهن مغشوش و متوهم است ، مزخرف كامل ، ولي نكته مهم درمورد نامه مي تواند ، علت و لزوم اين نامه نگاري در حال حاضر چيست ؟ چرا خامنه اي در يك ماه اخير علاقه مند است مثل يك كانديداي مقامي انتخابي در زمان تبليغات ، در صدر اخبار باشد ؟ گويي داستاني در پس پرده درجريان است ! داستاني بزرگتر از تضعيف ايدئولوژي !
خامنه ای جبروت نداره هی سعی می کنه شاخ و شونه بکشه. این نامه دکوری هست و کسی محل نمی ده.
صبر کنید تفسیر کنندگان و تحلیلگران رمز گشایی کنند یاد بگیرید.
ماسمالی کنند تف بر تو بیدغیرت اشغال حرومزاده انگلیسی خون دختر من چند حساب کردی
ناشناس 16:12 خوب گفت. مدتیه که رهبر صدر اخبار را گرفته. هنوز یک سخنرانیش رو نخونده ایم بعدی را انجام میده. پشت سر هم داره خبرسازی میکنه. معنادار است. منتظر رمزگشایی آقای دلقک میمانیم.
دلقک مدتی است که پستها را سانسور میکند حتا گاهی بدون اعلام سانسور. اما راجب به نظر افشین قدیم و همیشه مرثیه گوی دلقک. ظاهرا ایشان زیادی متمدن شده اند و از آنسوی افتاده اند.
۱- آتئیستهای ایرانی همه پدر و مادر مسلمان دارند بنابراین بطور اتوماتیک از طرف همان مسلمان ها مرتد محسوب میشوند و خونشان مباح است.
۲- تمام مسلمانان در نشر عقاید خود در ایران آزادند و براحتی به آتئیستها دشنام میگویند. آتئیستها حقوق انسانی ندارند چه رسد به حقوق برابر داشتن و آزادی در نشر عقاید.
۳- اسلام مستقیماً فرد آتییست را خوک، بوزینه، سگ، حرامزاده و غیره خطاب میکند. او را واجب القتل میداند فقط به سبب ترک دین اسلام نه دشنام به پیغمبر یا مسلمانان دیگر.
۴- تسلیت به مسلمانان سبب تقویت قدرت آنان در اعمال زور به آتییست هست. زیرا فرد مسلمان این تسلیت را دلیل بر درستی اعتقاد خود میداند.
۵- اگر دلقک آتییست است، تسلیت او احمقانه است.
۶- اگر نیست و تنها یک خدا باور است که به مسلمانان هموطنش تسلیت میگوید، ناخود آگاه موجب تثبیت جایگاه و تقویت مسلمانان ایران میشود.
۷- او میتواند تسلیت نگوید، اما اگر در عام تسلیت میگوید در همان عام هم به او اعتراض میشود. پس آقای افشین به تو چه که این وسط دخالت میکنی. تو دقیقا با استدلال خودت در همان مرداب و وضعیتی هستی که به دیگران گوشزد میکنی. تو میتوانی نظر موافق یا مخالف داشته باشی اما رد دیگری از موضع بالا و مثلا تمدنی نابخردانه است.
۸- اگر قرار باشد به مسایلی که به صورت عمومی مطرح میشود بیتفاوت باشیم تبدیل به انسانهای بی خاصیت میشویم.
۹- دخالت در مسائل خصوصی نکوهیده اما ابراز نظر در مسائل عمومی کار هر انسانی است که فکر میکند.
۱۰- اقای افشین متمدن و مرثیه گوی، تمدن و افکار متمدن ابتدا در فکر و فلسفه پخته میشود سپس در گفتار نخبگان تبلور یافته و به اعمال عموم مردم جریان مییابد. همان که زرتشت میگوید پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک.
۱۱- تا بحال خود دلقک در مورد این تسلیت هیچ اظهار نظری نکرده است. تنها گفته است چون به دنبال تغییر از طریق همان مسلمانان است مجیز مسلمانان را گفته تا دل آنان را به دست آورد. پس مسلمانان این مجیز را به گوش نگیرند که حقه ایی بیش نیست.
۱۲- استدلال اینکه اینجا وبلاگ دلقک است و هرچه بخواهد مینویسد صحیح است. اما در کامنتها به او اعتراض میشود چون این نظر به صورت عموم منتشر شده است. او حتا میتواند کامنتهای مخالف را حذف کند اما بازدید وبلاگ شدیدا کاهش خواهد یافت. او تنها کامنتهای توهین آمیز را حذف میکند اما حرف بر سر اینست ملاک توهین آمیز بودن از نظر او چیست؟
یک شکاک
يك شكاك، چون خطاب به من نوشتى در صورتى كه من كلى به برخورد بعضى از كامنتها اعتراض كردم .اين رو بهت ميگم براى دفعه آخر:
تكمه ات رو فشار دادم؟ وقتى شروع ميكنى روى افراد صفت ميگذارى ، در مورد من و شخصيت من ،بعد دلقك را تحليل ميكنى بعد دين و مردم ايران. هنوز خيلى راه دارى كه برسى به نقطه اى كه از مرداب فكرى ات كه در آن غوطه ورى بيرون بيايى، نه وقت سرو كله زدن با امثال تو را دارم نه حوصله، همانطور كه خودت گفتى در محيط عمومى ميتوانى ابراز نظر كنى مشكل من با امثال تو اينجاست كه مرز بين بحث در مورد يك موضوع و يا تحليل شخصيت افراد را درك نميكنى . بحث با امثال تو فايده ندارد و به جايى نميرسد ، ادبياتت رو هم ميشناسم كه هر روز با يك اسم ميايى از داون آندر. برو هارت وپورتتو جاى ديگه بكن. براى من تاثيرى نداره چون خودم اين مرحله تو رو سالها پيش گذروندم و ديدن هيجانات تو تنها مايه تاسفه.
افشين قديم
. تو دقیقا با استدلال خودت در همان مرداب و وضعیتی هستی که به دیگران گوشزد میکنی. تو میتوانی نظر موافق یا مخالف داشته باشی اما رد دیگری از موضع بالا و مثلا تمدنی نابخردانه است.
یک شکاک
دلقک یک سوال
چرا بحث اسلام زدایی را به آتئیزم کشاندی؟
کلا حرف من دور شدن مردم از اسلام بود و نه گرفتن خدا از ایشان. این لینک را هم نگاه کن که میگه در انگلیس 26 درصد مردم بی دین هستند و اکثر کسانی هم که گفتند مسیحی اند به کلیسا نمیروند و روند بی دین شدن مردم با گذشت زمان سرعت یافته است.
https://humanism.org.uk/campaigns/religion-and-belief-some-surveys-and-statistics/
پس دین زدایی غیر ممکن نیست. در مورد اسلام همانطور که گفتم مشکل خشونت آن است و اینکه هیچ رفرم یا اصلاحی از درون آن اتفاق نیافتاده که خشونتش را حذف کند.
حالا دلقک آیا تو هم به نوعی از اسلام اعتقاد داری یا نه؟ مثلا آیا به رسالت محمد اعتقاد داری؟
Yahoo
ظاهرا ابر و باد و مه و خورشید و ... همه دست به دست هم دادن تا پشت هم آغا رو کنف کنن. هنوز جوهر نامه عظمی خشک نشده آمریکا پرونده آزمایش موشکی رو برد شورای امنیت. عنقریب دو تا تحریم دیگه میزاره روش تا این جناب بفهمه جای سفت آبپاشی کردن چه نتیجه داره.
البته منتظر تحلیل شما هستیم.
دلقک گرامی , نوشته ای " پس خدا را برای چه اختراع کرده اند" به گمانم قدیم ندیمها که انسان توانسته بود شکمش را سیر کند و از جنگل خطر خیز به غار امن و امان کوچ کند خدا را در زمان استراحت با شکم سیر و خیال راحت اختراع کرده است نه در زمان بیچارگی و بی کسی و خطر پیش رو.در واقع خدا زمانی کالا ی لوکسی بوده که روشنفکران آن زمان ازش سر در میاورد اند و هرکدام خدای خود را داشته و بر سرش جنگ و دعوا هم میکرده اند. توده مبهوت جذب زیبایی گفتارشان شده بدون اینکه سر در بیاودر که چه میگویند.. توده امروزی همان سیستم چماق و هویج را به آسانی درک میکند. حیوانات واقعی هم به این سیستم خوب جواب میدهند.
دوستان داد و بیداد نکنید که توهینی در کار نیست . فقط دریافت خودم را گفتم پس از سالها دنبال خدا گردیدن.
Yahoo عزیز به هر حال ایرانی ها "فعلا" اکثرا مسلمان هستند و این رویای شما شاید در نسل های بعدی به واقعیت بپیوندد ولی به نظر من ما باید به داشته هامون نگاه کنیم، مردم اینقدر گرفتار زندگی هستند که وقت نمی کنند در مورد باورهای خشن خودشان هم زیاد فکر کنند و تابع مد هستند، تازه با تاسیس جمهوری نکبت اسلامی به عنوان نمونه زنده ای از ناکارامدی حکومت دینی، الان عملا خود آخوندها بهتر از ما با اسلام مبارزه میکنند! ضربه ای که این ها به اعتقادات مردم زدند را هزاران بی دین نمی توانستند بزنند. اگر دین از سیاست جدا شود، خود به خود توانایی تهاجمش را تا حد زیادی از دست می دهد، ولی اگر هدفتان این است که ماهیت تهاجمی دین را به کمک آگاه سازی مردم تغییر دهید، این یک هدف همیشگی و راهی ادامه دار است.
اینم خدمت جناب تام و بقیه غرب دوستان عزیز عرض کنم که بله در غرب شما قانونا آزاد هستید که نظر خودتان را در مورد اعتقادات دیگران داشته باشید، می توانید محترم بشمارید یا تمسخر کنید،اختیارش با شماست ولی انتقاد من بیشتر جنبه اخلاقی داشت تا قانونی.
فرض کنید یک نفر پدرش فوت کرده و از قضا پدر ایشان آدم خیلی مزخرفی هم بوده و شما هم تصادفا در تشییع جنازه او حضور پیدا کردید، ایا حاضرید در چنین موقعیتی بروید جلو و شروع به تمسخر مرحوم کنید؟ هر چیزی یک زمان و یک مکانی دارد، قانونا شما حق دارید باورهای یک انسان عزادار را مسخره کنید یا انتقاد کنید یا اصلا به فحش بکشید و شاید حق با شما هم باشد، ولی به نظر من اخلاقا این کار درست نیست و چه بسا خیلی ها حاضر باشند در شرایط خاص موقتا کدورت ها را کنار گذاشته و ادای احترام کوچکی هم به دشمن بکنند، من از نظر اخلاقی تصمیم دلقک را می فهمم، همین.
صاحب وبلاگ وقتی نام خودش را دلقک گذاشته، یک جورایی سر شوخی را باز کرده! انتخاب ضعیف و پارادوکسالی هست این نام برای وبلاگی که می خواهد در مورد مسائل بسیار جدی و پر افت و خیزی مثل سیاست بنویسد، بعدشم من دیدم دوستان بی خیال نمی شوند، گفتم به شوخی بگم که جو بشکنه وگرنه قصد بی احترامی به حضرات را نداشتم و اگر اوقاتتان تلخ شد، این تلخی را بر من ببخشید، با اجازه من برم آب به آسیاب مذهبیون بریزم.
در مورد سوال دلقک هم از نظر تکاملی یک فرضیه ای مطرح هست که باور به خدا می تواند نقش سودمندی برای ادامه ی بقای انسان در طول دوران حیات داشته باشد، و دین هم محصول مفید چنین فرایندی است که احتمالا در گذشته مانع از انقراض نسل بشر شده، به نظر میل به پذیرش وجود خدا در DNA ما ثبت شده ولی اینکه منفعت و سود تکاملی گرایش به این منطق دقیقا چی بوده یا چرا و کی به وجود آمده و مکانیسم عمل چیست؟ هنوز مشخص نیست، البته اینا همش فرضیه هست.
اگر يزيد روزنامه كيهان رو داشت
فرداي عاشورای سال ٦١ هجری، چه مینوشت: خروش ملت همیشه در صحنه اسلام، دیروز یکبار ديگر امواج سهمگین فتنه را درهم پیچید. دیروز صحرای کربلا شاهد حماسه حضور هزاران فدایی خلیفه مسلمین بود که در چشم بهم زدنی، طومار فتنه و فتنه گران را درهم پیچیدند. فدائیان ولایت چنان درسی به حسین و برادرش عباس دادند که تا سالهای سال، احدی به فکر ضدیت با اصل نظام نیفتد. شعار غالب دیروز در صحراي کربلا: مرگ بر ضد ولایت یزید، و مرگ بر فتنه گر اجنبی بود، که آسمان کربلا را میشکافت و به عرش اعلی میرسید. سردار رشيد اسلام؛ شمر ابن ذی الجوشن، که از مدارای بزرگوارانه ولی امر مسلمین جهان با سران فتنه، صبر انقلابیش به سر آمده بود، سر حسین را از پیکرش جدا کرد و کار فتنه گران را به پایان رسانید. البته بازماندگان فتنه؛ بویژه زینب ( خواهرحسین) همچنان به تبلیغات سوء و انحرافی از وقایع عاشورا روی آورده و با بزرگنمایی سعی در غیرواقعی نشان دادن حوادث عاشورا دارند؛ که مطمئنا مردم همیشه در صحنه کوفه و کربلا اجازه هیچگونه تحرکی را به او و دیگر فتنه گران مزدور خارجی نخواهند داد !!!!... اندکی تفکر راه گشا خواهد بود
یک نظر در بالاترین
السلام علیک یا ابا عبدالله.
اینجا مساله عمده سردرگمی اپوزسیون و انفعال بیش از حد آنست استراتژی مدرنها و زندگی خواهان بعد از برجام چیست . آیا با چند تا فحش مودبانه و بی ادبانه ما به جایی میرسیم یا فقط مرهمی خواهد بود بر افسردگی ما. بعد از عادی شدن نظام جمهوری اسلامی در معادلات دیپلماتیک ما برای همیشه حذف میشویم. آیا باید مشارکت فعالانه در جمهوری اسلامی داشته باشیم . آیا باید وارد بحث پولمیک و یا ارشادی در نظام شویم آیا خامنه ای چراغ خاموش می گوید من صدای انقلاب شما را شنیدم استقلال آزادی جمهوری ایرانی . آیا استراتژی جدید رهبری مبنی بر اسلام ایرانی و ناسیونالیزم گرایی جواب خواهد داد .تکلیف ما با توسعه ارضی ایران در حال حاضر چیست آیا منکر آن بشویم وجودش را تایید کنیم یا اصلاح یا انتقاد .
متاسفانه دلقک با غلظت تمام به تحجر زمامداری خامنه ای اصرار دارد در صورتیکه وضع در زمان خمینی بسیار وحشتناک تر بود .انتقاد دیگر بر این وبلاگ این است که متاسفانه این وبلاگ حکایت متلک پرانی به نظام را پیدا کرده و دلقک تحت تاثیر گروهی از خوانندگان بر این راه هروله میکند .آیا وقت آن نرسیده تا سیرک تغییر استراتژی دهد یا به زوال ممتد خود ادامه دهد یا به سکته و مرگ ناگهانی سیرک میرسیم .
با تشکر من از خوانندگان وفادار کم حرف وبلاگ در این چند سال بوده ام .
یک شکاک:
فرمایشات شما آنقدر متین و وزین بود که وقتی وسطش برخوردم به "پندار نیک گفتار نیک ..." و نام زرتشت، دچار برق گرفتگی شدم.
خط به خط حرفهای شما و شناسهای که برگزیدهاید یک چیز است، نقل قول از زرتشت چیزی دیگر. تصور کن سرور و میرِ شکاکان (صد البته منظورم یوسفعلی میرشکاک نیست) جهان، آقای هیوم پس از آنکه در کلماتش پدر و مادر همهٔ استدلالهای اثبات خدا را درآورد، ناگهان نقل قولی از ثور یا دیگر اساطیر ژرمن و انگلوساکسون بیاورد.
اگرچه ما همه کم و بیش ایرانیزه و پارادکسیکال هستیم، اشکالی هم ندارد که طعنه بر عیب دیگران بزنیم!
حالا که وارد گود شده ام ناچار است اعلام موضع هم بکنم. تمام حرفهای جناب شکاک و ایضا جناب افشین صحیح است!
وضعیت آتئیست ها در ایران و هر کشوری که قانونش تحت تاثیر اسلام باشد همانست که شکاک گفت. همچنین باز با ایشان موافقم که بحث فلسفی است که به عمل سیاسی منتج میشود. اما پس از توفیق در بیرون آمدن از کتب فلسفه و تبدیل شدن به افکار عمومی.
جای بحث فلسفی در موضع سیاست و تحلیل سیاسی نیست. سیاست علم ممکنات است و فلسفه جایگاه تشکیک و تیغ پرسش بر هر مقدسی کشیدن و اندیشههای شبانه (هنگام پرواز جغد مینروا) را به تصور درآوردن.
جناب شکاک حتما مثل من به فعالیتهای ریچارد داوکینز علاقمند بوده و آنها را تعقیب میکند. حتی در اروپا و آمریکا هم نمیشود با تابلوی آتئیسم در میدان کنش سیاسی وارد شد و موثر بود. دست کم تا کنون که چنین بوده. اگر اینچنین نبود امثال داوکینز نیازی به تشکیل کمپین و اردوکشی نداشتند. امثال داوکینز و پشتیبانان آمریکاییاش تازه میخواهند قبح آتئیسم را برای ورود به صحنهٔ سیاست و اجتماع بشکنند. خیلی که تا حالا همت به خرج دادهاند یک اجتماع علنی 30 هزار نفری در واشنگتن دیسی راه انداخته و یک موسسهٔ خیریه تاسیس کردهاند.
اینجاست که با نظر افشین موافقم: کسی که بخواهد با پرچم آتئیسم وارد معادلات سیاسی ایران یا هر کشور مسلمان دیگری بشود یا خیالاتی است و غیر موثر، یا ایدئولوژیک و لاجرم روی دیگر سکهٔ همین حاکمین موجود.
من نفهمیدم موضوع اسلام چه ربطی به اتئیسم داشت که جوانان غافل سیرک که سر رشته ای در روانشنا سی-جامعه شناسی و تاریخ ایران ندارند انرا به وسط کشیدند.و اتئیسم، اتئیسم می کنند.بیخدایی یک بحث است. بدبختی هایی که از طریق شیعه گری دامان ما را گر فته و نا بود کرده است بحث دیگری.هر کس مسلمان نیست. لزوما هم نباید خدا پرست یا خدا دوست و یا قائل به وجود خدا نباشد.خدا را که اسلام نیاورده.که نقش مخرب دین و بخصوص نوع شیعی اش را بخواهیم کتمان نموده و امتناع انرا به اتئیسم نسبت دهیم.نظرات خیلی سطحی است.در ضمن این حرف مازیار را نفهمیدم...اینجاست که با نظر افشین موافقم: کسی که بخواهد با پرچم آتئیسم وارد معادلات سیاسی ایران یا هر کشور مسلمان دیگری بشود یا خیالاتی است و غیر موثر، یا ایدئولوژیک و لاجرم روی دیگر سکهٔ همین حاکمین موجود.
پاسخ به ناشناس ساعت ۱۳:۵۴ که نوشته است:
آیا وقت آن نرسیده تا سیرک تغییر استراتژی دهد یا به زوال ممتد خود ادامه دهد یا به سکته و مرگ ناگهانی سیرک میرسیم .
سیرک پررونق تر از همیشه است. گیجی و منگی خامنه ای و ارازل و اوباش همراهش در مورد برجام انقدر زیاده که کافیه مدتی صبر کنیم تا خودشون همدیگه رو جرواجر کنن
جناب شوخ طبع عزیز هر چند مثال شما مثال مناسبی برای به چالش کشیدن رفتار غیر مذهبیون نیست ولی اجمالا عرض میکنم که بحث من این است که در چنین مواقعی ما که مشاهده میکنیم کسی به فکر مرحوم نیست و اکثر شرکت کنندگان درپی اهدافی غیر از عزاداری هستند حداقل عمل ما میتونه این باشه که محل رو ترک کنیم وتوجهی به قضیه نکنیم .توجه بصورت مثبت یا منفی به این گونه مراسم باعث تقویت اون میشود درثانی عقلا واخلاقا هم کسی دنبال توهین کردن به شخصی منجمله مرحوم مورد نظر شما نبوده است.
از رسیدگی به امورتون خسته نباشید
تام
یعنی یا به دنبال امر محال است یا یک ایدئولوژیست دیگر با ایدئولوژی وارونه رژیم.
ارسال یک نظر