The Wounded Angel |
1- اخیراً که بسیاری از جمله صادق زیبا کلام هم گیج شده اند از برخی اعمال و رفتار و گفتار احمدی نژاد در دفاع از آموزه های لیبرالیسم و حقوق شهروندی ایرانیان و تا آنجا محتاط شده اند که بگویند باید منتظر شش ماه آینده باشیم و عملاً احمدی نژاد را محک بزنیم؛ من هم دیگر جرأت نمی کنم که بنویسم عزیزان از این پیامبر معجزه ای صادر نخواهد شد. زیرا که من دو سال زودتر از شما همین تصویر را داشته ام از احمدی نژاد و تا آخر تعقیب کرده ام و مستند می دانم که حرف های احمدی نژاد از هر نوعش نه فلسفی و بنیادی است و نه حتی سیاسی و کاربردی. بلکه حرف های او یک مشت لقلقۀ زبانی چرت و پرت است از اینجا و آنجا که فقط در قالب "شوهای رسانه ای و من آنم که رستم بود پهلوان و خودنمایی" گفته می شود. و نه تنها کمترین بار لیبرالیستی ندارد بلکه حتی برای جلب و حذب طبقۀ متوسط شهری در پشت رحیم مشایی و امثال او در انتخابات بعدی هم نیست. چون که بلافاصله با برخی نظرات شما مواجه می شوم که این حرف علاوه بر اینکه غلط است - چون قاطبۀ اپوزیسیون غیر از تو می اندیشند - متفرعنانه هم است این همه ارجاع دادن هایت به از دو سال پیش و گفتن "من می دانستم" و "من گفته ام" و ...
2- لذا منتظر شدم که در صحنۀ سیاسی امروز و با احمدی نژاد امروز مصداق هایی را مطابقت بدهم و داوری خودم را یکبار دیگر راستی آزمایی کرده و به مناظره با هواداران احمدی نژاد جدید بگذارم. آنچه که مسلم است کسی مدعی جدی دفاع از احمدی نژاد لیبرال فلسفی - متکی بر آرای فلسفۀ مدرن - نیست زیرا که او از منظر خرافی و تکیه بر انسان کامل (امام زمان) حرکت می کند و یکی از سرسخت ترین مهاجمان به بخش اقتصادی لیبرالیسم (کاپیتالیسم) است. لذا حرف مدافعان ایرانی و در عین حال مدرن احمدی نژاد مربوط است به بخش سیاسی و نقشه هایی که او در تقابل با الیگارشی حاکم روحانیت دنبال می کند. اینان معتقدند که احمدی نژاد بر طبق اعترافات و آموزه های رحیم مشایی می خواهد طبقۀ متوسط فرهنگی و شهری جامعه را جذب و متقاعد به پشتیبانی از خودش و نامزد مورد حمایتش در انتخابات آینده بکند.
3- آن مصداق هایی را که دنبالش بودم دو مورد در همین نزدیکی پیدا شدند. هرچند هر دو از جنس فاجعه هستند و یادآوریش دردناک اما ناگزیر راگریزی نیست. یکی از آن ها که زیباکلام را نیز متعجب ساخته قتل زنده یاد ستار بهشتی جوان بود و دیگری که دیروز اتفاق افتاده حادثۀ آتش سوزی دبستان شین آباد پیرانشهر. اگر فرض دوستان معتقد به احمدی نژاد سیاستمدار مدرن - یا حتی فرصت طلب - را - هرچند پوپولیست حتی - بپذیریم و قبول کنیم که در پشت همۀ حرکات زیگزاگی و هر دم برنگی احمدی نژاد طرح و نقشه ای خوابیده برای قبضه کردن قدرت در انتخابات آیندۀ جمهوری اسلامی چه حوادث و وقایعی بهتر از این دو فاجعه می توانست اتفاق بیفتد که احمدی نژاد زیرک! از آن ها استفاده یا حتی سوء استفاده کند.
4- در قتل ستار بهشتی - یک جوان بسیار محروم کارگر از همان طبقۀ ای که احمدی نژاد نان ریاست جمهوری 8 سالۀ خودش را از آرای آنان دارد و می داند و چه پزی هم می دهند هوادارنش که احمدی مدافع محرومان است - فرصت استثنایی داشت که با حمایت از مظلومیت او و کشته شدنش بدست نیروی انتظامی هم هواداران حزب اللهی اش، هم طرفداران محرومش و هم جامعۀ سیاسی مدرن و مخالف خامنه ای وآخوندیسم در طبقات متوسط را یکجا به شوق و ذوق "احمدی نژاد طرفدار حق مردم است" وادارد و حسابی برای خودش طرفداران جدید هم پیدا کند. این نکته از این جهت هم مهم است که قتل ستار بهشتی چنان سنگین و آبروبر بود که شخصی به پلشتی حسین شریعتمداری کیهان را نیز بکمای مطبوعاتی برد و حسین بازجو برای اولین بار بود که مطلقاً نتوانست وارد ماجرای ستار بشود و قلم مسمومش را در توجیه قتل های سیاسی و زنجیره ای برقصاند. نگاهی به کیهان نشان می دهد که این روزنامه تنها مطبوعۀ ایران بوده است که راجع به قتل ستار حتی یک کلمه هم تحلیل و تفسیر و مطلب تولید مستقیم نداشته است. زیرا که شریعتمداری هم خوب می داند که قتل ستار چه فاجعۀ مخربی بوده و هیچ توجیه سیاسی و انگ های آشنای ضدانقلاب و نوکر این و آن نمی توانست جامعۀ هدف روزنامه اش (اراذل و اوباش) را هم خوش بیاید و راضی کند.
5- موضوع دوم هم همین فاجعۀ مدرسۀ دخترانۀ پیرانشهر است که بازهم چه از نظر طبقات محرومی که قربانی شده اند و چه آنانی که از این حادثه متأثر شده اند هر دو جزو طبقات مورد حمایت شعاری احمدی نژاد بوده اند؛ ضمن اینکه طبقۀ متوسط شهری و مدرن نیز آن را با اندوه و تأثر تعقیب می کرده است. حالا اگر احمدی نژادکه شب می خوابد و نیمه شب دستور برکناری این وزیر و آن معاون و سه دیگر مدیر کل و تا آبدارچی های ادارات را خودش رأساً و بدون کمترین توجیه عقلانی و سیاسی و کارشناسی و - حتی رفاقتی - صادر می کند و به حرف هیچ بنی بشری هم وقعی نمی گذارد؛ می آمد و در یک دستور قاطع و تبلیغاتی وزیر آموزش و پرورش را برکنار می کرد. آیا غافلید که با چنین عمل بسیار معمولی و پیش و پا افتاده ای بسیاری از طبقۀ متوسط را اگر نه همراه کامل؛ حداقل همراه بالقوۀ خودش و تیم جانشینش در انتخابات بعدی می کرد. و به این ترتیب زبان من و ما را که احمدی نژاد را ابله می دانیم را کوتاه و زبان دوستانی که احمدی نژاد را نابغه می دانند تیز می کرد!
6- اما او هیچ کدام از این دوکار را نکرد همانطور که هیچگاه هم بر مواضع قبلی اش مثل زنان در ورزشگاه و حجاب و موسیقی و تفکیک جنسیتی و ده ها حرف ظاهراً مدرنش نتوانست بایستد تا جائیکه حتی نتوانست از فیلم سازان همراه شمقدریش هم حمایت بکند و حزب اللهی های خامنه ای براحتی همۀ رشته های شفاهی و چرتش را پنبه کردند. نمونۀ آخرش را هم سر فیلم جیرانی شاهد بودیم. لذا اعتقاد دارم که احمدی نژاد آدم بسیار حقیری است که از یک لحظه غفلت سال 84 استفاده کرد و سوار قدرت شد و از آن پس نیز بر روی دوش های متقلب خامنه ای در قدرت دوام آورد. البته خامنه ای برای احمدی نژاد هزینه هم زیاد داد اما بنظرم تخریبی که احمدی نژاد انجام داد و بویژه نسل طبقۀ متوسط و مدرن مخالف خامنه ای و اصلاحات را سوزاند چنان دست آورد مهمی است برای بازگشت بدورۀ قاجار - آرزوی خامنه ای - که اگر خامنه ای بتواند این شش ماه را هم مدیریت کرده و از شورش و جنگ جان بدر ببرد با هیچ دست آوردی قابل قیاس نخواهد بود. پس لعنت به احمدی نژاد! یا...هو
۷ نظر:
ناراحت نباش دلقک جان،...چون همین احمدی نژاد چنان بلایی بر سر اتصالات دو گروه (جاهل و فرصت طلب) طرافدار جمهوری اسلامی به خامنه ای آورده که هر دستاورد دیگر خامنه ای از این هشت سال را بی اهمیت می کند. البته - این البته مهم است - من به حاشیه رانده شدن اصلاح طلبانی که همچون پایه ای برای نگهداشت جمهوری اسلامی عمل میکردند را به نفع حرکت ایران به سمت خلاصی از رژیم خامنه ای مکار میدانم.
به زودی نتایج مخرب مسلط کردن هشت ساله احمدی نژاد جاهل بر درآمد های کلان نفتی نمایان تر خواهد شد و فرصتی برای ما در جهت پایه ریزی جنبشی فراتر از هاشمی، مطهری، و حتی خاتمی را فراهم میکند. باشد که هوشیار باشیم و روی جماعت اصلاح طلب ( به جز امثال مجتبی واحدی) فقط در جهت رسیدن به هدف (آزادی) و نه به عنوان هدف حساب کنیم.
بعد از این مرحله تازه نوبت تلاش برای جلوگیری از استقرار دیکتاتوری شاهنشاهی دیگری (البته با ظاهری مدرن تر از قبل) به دست رضا پهلوی خواهد رسید. اگر این دو مرحله سخت (عبور از اصلاح طلبان و جلوگیری از دیکتاتور شدن رضا پهلوی) را پشت سر بگذاریم، تازه میتوانیم به ساختن ایرانی آزاد و آباد امیدوار باشیم.
با سپاس،
شهریار
سلام شهریار خوش خبر باشی. چه کامنت نازنینی در این برهوت دلقک بریده. بیش باد. یا...هو
محمود احمدی نژاد گفت:
1-برگهای برنده برای 1 ماه قبل از انتخابات است با این جماعت فراموشکار ایران
2- تمرکز، تمرکز، تمرکز
3- دو چیز طیره عقل است: دم فر فروبستن
به وقت گفت و گفتن به وقت خاموشی
تو خود حدیث مفصل بخوان
یاهو...
به نظر بنده وجود شر احمدي نژاد فقط شر شر نبود ، ايشان با حماقت و ندانم كاري ها و ناشي گري خودش در مديريت كلان حقوقي و اداري و مالي در اين ٧ سال ، يك شتاب تاريخي و جهش تاريخي در به نتيجه رسيدن خواسته هاي مردم ايران داشته ، موج عظيم نفرت را در بخشهاي به هم چسبيده هواداران سنتي نظام پمپاژ نمود و اين وضعيت فابل اعاده به سابق نيست و به نظرم با توجه به عقده حقارت و كمبود شخصيت اين مجنون به كسب قدرت سياسي ، بايد تا ميتوانيم هوشمندانه شيرش كنيم و بباورانيم به ايشان كه واقعا منجي ايران است . تا با سرعتي وحشتناك اين اتوبوس را براند
اين شتاب تاريخ و بي ترمزي را پاس بداريم
سلام استاد و درود بر قلمت که من بعضی وقتها از مطالبت استفاده می کنم برای تو دهنی به طرفداران این حکومت سیاه و پلشت وهمینطور جوجه روشنفکرهایی که فکر می کنند تفکر طالبانی خامنه، روش مناسبیست جهت مبارزه با غرب و امپریالیسم! جالب آنکه خیلی از این جوجه ها خود در کشورهای اروپای غربی زندگی می کنند واینگونه آروغ روشنفکری می زنند!
برقرار باد قلمت که حرف دل ما را می زنی...ما نسل متوسط مدرنی که احمدی نژاد از روی شانه های متقلب خامنه ای آن را سوزاند...
ای لعنت بر احمدی نژاد!
یا هو
سلام دلقک عزیز، احمدی نژاد یک احمق به تمام معناست که اقدامات ناگهانی و متهورانه اش نه از سر شجاعت بلکه به خاطر حماقتش است و سم این جهالت، دوست و دشمن و خودی و غیر خودی را نمی شناسد.
من فكر ميكنم احمدي نزاد دارد خوب عمل ميكند بايد منتظر بود تارودرو مجادله راشروع كند واين براي جنبش نقطه عطفي خواهد بود يه مثالي داريم كه ميكويند تا ويران نشود اباد نميشود ( خرابي جون زحد بكذرد اباد ميكردد)
ارسال یک نظر