1- واقعیت امر این است که بسیار نا امیدم. نه از این جهت که امیدم به فروپاشی از درون هیئت حاکمۀ جمهوری خامنه ای کاستی گرفته باشد که نگرفته است و بزودی جنگ قدرت بر سر انتخابات پیش رو و وخامت اقتصاد و فشارهای خارجی جامعۀ بین المللی، نزاع دودمان سوز داخل سران بالفعل جمهوری اسلامی را شعله ورتر خواهد کرد؛ بلکه از این جهت نا امیدم که یکی از عمده ترین پایگاه های مهم و گردانندۀ اصلاحات اجتماعی و سیاسی (مطبوعات و روزنامه نگاران) دچار فروپاشی حیرت انگیزی شده اند. هنوز از شوک کاری که نیک آهنگ کوثر کرد در نیامده ام و داشتم بخودم نوید می دادم که قطعاً در همین نزدیکی جامعۀ روزنامه نگاران و روشنفکران و فرهیختگان ایرانی خارج از کشور دعوای مستقلی را شروع خواهند کرد علیه نیک آهنگ در دادگاه های امریکا و کانادا تا با تنبیه شدید او دامن "کلمه و سخن" را از باندبازی و باج خواهی و کاسبکاری متهوع پاکسازی کنند که؛ نه تنها از رؤیایم خبری نشد؛ بلکه اینک مجبورم که برای بار دوم از ورژنی متفاوت از خیانت به حرفۀ خبرنگاری در مورد مرتضی حیدری بنویسم. با این تفاوت که هنوز هم کج اندیشان هیجان زده و محالفان بسیار رادیکال و برانداز جمهوری اسلامی موضع گیری شدید من در مقابل عمل بسیار بسیار شنیع نیک آهنگ را به امر سیاسی دفاع از اشخاص (در اینجا هاشمی ها) کاستی دادند و می دهند ولی چه باک. در کار مرتضی حیدری اما و خوشبختانه دیگر کسی نیست اعم از بینا و کور که گفتار و رفتار او در نشستن روبروی احمدی نژاد در تلویزیون را توجیه و تطهیر کند.
2- از ترکیب "نشستن روبروی احمدی نژاد" برای حیدری استفاده کردم و نه واژه های آشنایی مثل مصاحبه و ... تا در همین ابتدا مشخص کرده باشم که نقدم و فریادم و واخیانتایم! بر سر مرتضی حیدری از جنس هرآنچه دیگران دیده اند و گفته اند و نوشته اند و بدرست نکوهش کرده اند نیست. بعبارت دیگر من کار مرتضی حیدری را فقط به این دلیل که احمدی نژاد را بچالش نمی کشد و سؤال های هماهنگ شده می پرسد و از این قبیل نمی دانم. زیرا که حداکثر این است که مرتضی حیدری می تواند مدعی شود که وقتی مجلس قادر به انجام سؤال از رییس جمهور تحت حفاظت غیر متعارف رهبر قدر قدرت نیست من خبرنگار یک لاقبای بدون ادعای جسارت و جرأت و دوستدار زندگی و دارای زن و فرزند و شایستۀ ثروت و رفاه چگونه می توانم و چرا باید خودم را و رفاهم را و آسایشم را فدای کار نشدنی بکنم و حالا که همه (ملت) از اصل افتاده ایم خودم را از اسب هم بزمین بکوبم.
3- من هم با این استدلال احتمال قریب به یقین مرتضی حیدری مخالفت بنیادی ندارم و آن را واقعیتی هرچند بسیار تلخ قبول دارم. حرف من به حیدری این است که فقط نشستن صرف شما روبروی احمدی نژاد - فارغ از عملی که انجام می دهید یا نمی دهید - خیانت صرف و چنان بزرگی است که فقط با معرفی امضای شما در پای همۀ بدکاری ها و دروغ ها و مردم فریبی های احمدی نژاد قابل توضیح و برابرسازی است. بعبارت دیگر مرتضی حیدری با پذیرش نشستن در یک قاب با احمدی نژاد همۀ انتقادات وارد به کارنامۀ او را شریک نصف نصف می شود. چرا؟
4- گفتگو با مردم سنت حسنه و مدرنی است که بعد از پیدایش دولت مدرن در غرب متداول شد و کم کم در قالب یک پارادایم دایم - بویژه پس از اختراع رادیو و تلویزیون - خودش را تثبیت کرد. تا جائیکه امروزه علاوه بر دولت های دموکراتیک غربی همۀ آن دیگر دولت ها هم اعم از استبدادی یا توتالیتر از این شیوه بهره برداری می کنند و هر از چندگاهی تحت عنوان "گفتگو با مردم" با ملت های تحت حکومت شان بصورت مونولوگ سخن می گویند. و اتفاقاً برنامه های از این دست احمدی نژاد هم نام "گفتگوی احمدی نژاد با ملت ایران" صورت بندی شده و تبلیغ می شود و نه عناوینی چون مصاحبه و پرسش و پاسخ و .... اما - و این اما مهم است - رسم معمول و جا افتادۀ این قبیل گفتگوها - مصطلح غلط مونولوگ در اینجا - "گفتگو با دوربین" است و نه گفتگو با مخاطب در صحنه. بعبارت دیگر گویندۀ صاحب قدرت پشت میکروفون رادیو یا روبروی دوربین تلویزیون می نشیند وحرف های شفاهی یا کتبی اش را با شنونده و بیننده مطرح می کند و انتقال پیامش را بپایان می برد.
5- "گفتگو با دوربین" و بدون حضور مخاطب بالفعل در صحنۀ سخنرانی اما قاتل رهبران پوپولیست و مردم فریب است. زیرا آنان بیشترین فریب کاری توده ها را نه از راه محتوای حرف ها و وعده هایشان بلکه از راه شکل گفتگویشان است که به مردم محروم منتقل می کنند. این شکل گفتگو ترکیبی است از حرکات دست و سر، میمیک های چهره و چشم ها، تغییر لحن های ناگهانی، استفاده از کنایه و تمسخر و بی اعتنایی و در خواست تأیید زود بزود از مخاطب حاضر در صحنه با پرسش و پاسخ های "مگر اینطور نیست هان! چرا اینطور است آهان!" که رهبر پوپولیست تنها گوینده صحنه است و مخاطب حاضر (در اینجا مرتضی حیدری) چاره ای جز تکان دادن سر و یا پوزخند و لبخند و نیشخند ندارد. چون در بدو امر هم به او تکلیف مصاحبه داده نشده است و او فقط آسیستان دیکتاتور در تسهیل گفتگویش با مردم است به مصداق این ضرب المثل معروف فارسی که می گوید "مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد".
6- بعبارت دیگر اگر مرتضی حیدری در نقش مخاطب حاضر در صحنه روبروی احمدی نژاد ننشیند او نه قادر است این ادا و اطوارهای نمایش فریب را انجام بدهد و نه می تواند سؤال و جواب "مگر اینطور نیست چرا اینطور است" های خودش را قالب بکند و نه توانایی استفاده از تمسخر و خنده و کنایه به رقیب و رفیق را اجرا بکند. در چنین حالتی او یا باید از دست آوردهای ملموس و قابل دفاع و نظام مند خودش و دولتش بگوید یا حرف های با مردمش بخشکی و بدون تاثیری پیام های عید نوروزی اش فروکاسته می شود. این موضوع البته قابل ردیابی و توضیح کاملی در رزومۀ همۀ رهبران پوپولیست دنیا در دیروز و امروز است ولی قصد من فقط نمایاندن جنایت تا حد شراکت در تخریب ایران از سوی خبرنگاری دیگر در داخل کشور بود. لذا به مرتضی حیدری می گویم که هر چه بدست آورده ای ارزش تخریب کشورت را که می دانم دوست داری - در مورد نیک آهنگ هم مطمئنم از این جهت - نبود و نیست و لاجرم باید این داغ ننگ را تو هم حمل کنی تا روز موعود و طلب بخشایش کنی از ملتی که احمدی نژاد با امضای پررنگ تو فریب شان را تداوم داد. یا...هو
۱۰ نظر:
In half a sentence you managed to write:
کج اندیشان هیجان زده مخالفان کور جمهوری اسلامی
Three swear words in half a sentence against people who opposed your comment about Nik-Ahang
I think you are qualify to serve Tehran-Kayhan under Shariatmadari editorial guidance.
آقای دلقک عزیز تا جایی که من خبر دارم آقای مرتضی حیدری مجرد هستند
I'm totally agree with NASHENAS's comment. Your tongue is too biter. the funny point is that you are objecting other journalists :)))))))))))))))))
میخواستم بنویسم آب را بریز همانجایی که میسوزد دیدم کار از این حرفها گذشته! شما باید رسما بکشی پایین و در همان لندن که هستی برکه ای چیزی پیدا کرده و آق دایی مبارک را برای مدتی نامعلوم بخوابانی توی آب چون از این پس آتش محمود دمادم خواهد بارید و فرصت بالا و پایین کشیدن تنبان را نخواهید یافت!
که البته این سورش مربوط میشود به بخش آخر مصاحبه در باب انتخاباتی که احمدی نژاد برگزارش میکند.
ضمناواقعا فکر میکنی با یک بار گفتن "اکبر کوسه" میتوانی رد دسمالی را که بی وقفه میکشی زیر خایه هاشمی ها در نظر مردم گم کنی!
نه!خدا وکیلی پیش خودت چی فک کردی حاج آقا دلقک!
تحليل روانشناختي ظريفي بود. شايد بشه گفت يكي ديگه رو جاي اين حيدري مياوردن اما اينجاش دردناك كه اين خبرنگار كودتا- اعتراف گيري هاي بعد از انتخابات يادتون هست كه به اسم برنامه مثلا زنده مجريش بود- يه برنامه اقتصادي تو همين تلوزيون ميلي داره كه خيلي ژست انتقادي هم به خودش ميگيره در مورد اوضاع اقتصاد.
دلقک جان
نمیدانم که چرا بعضی وقتها از دروازه رد نمیشوی و گاهی از سوراخ سوزن عبور میکنی.. قیاس این حیدری معمولی با اون کوثر مارمولک کاملا خنده دار است..
یا اینکه می گویی هنوز نمیدانی که در ج.ا سیستم به قول شما مونولوگ به این شکل است همیشه. کاری به حیدری و احمدی هم ندارد از قبل تر ها هم بوده. بجز پیام های نوروزی -که تکرار سنت عصر تلویزیون و پهلوی دوم بوده- شما کی رو سراغ داری که رییس جمهور پیام به دوربین داده باشه؟؟
شاید با رییس جمهورهای امریکا اشتباه گرفتی؟؟
این نمایش از این جهت بسیار عادی بوده اصلا اصلا ارزش چنین "انتقاد تند"ی به حیدری را نداشت. چرا که حیدری هم نبود بالاخره "کس" دیگه ای پیدا میشد جلوی احمدی بشینه.
مرحوم بازرگان رو به دوربین پیام می داد. آقای خاتمی هم تا جایی که پیام داد پیامش رو به دوربین بود. هاشمی رفسنجانی هم طی میزگرد و با شرکت دو یا سه نفر کارشناس سیاسی و اقتصادی برنامه ها و خدمات دولتش را تشریح می کرد. تنها و تنها و تنها احمدی نژاد است که از یک اسیستان در نقش خبرنگار استفاده می کند. این یکی را زدی به جدول. در مورد حیدری کارم کاملاً قابل دفاع است و او چون نشان داده که روزنامه نگار خوبی بوده نباید اعتبار نامش را در خدمت فریب مردم قرار می داد تا برود در پایش جدید ننه من غریبم در بیاورد. بسیار خائنانه بوده کارش و اینکه کس دیگری را می آوردند دلیل بر خوش رقصی حیدری نمی شود زیرا کس دیگر نامش و آ وازه اش حیدری نیست و باعث آزار مخاطب از سویی و تأثیر گذاری سرتکان دادن ها و لبخند ها و عشوه هایش کمتر بود. ضمن اینکه من انتقاد بی رحم می کنم که دیگران هم متوجه بشوند که نباید در هر زمینه ای با هر قیمتی هم بازی کرد. یا...هو
پوزيسيون اپوزيسيون نما، دوباره ميخوان مردم سواري ديني بيارن. بازي مسخره با نوار كوثر واسه مظلوم نمايي، فعاليتهاي اخير هاشمي و خاتمي و حرف از انتخابات ازاد زدن- ما باشيم ازاده- بعد با عمدا خراب كردن اوضاع اقتصاد و يه نياز كاذب رواني تو مردم براي تغيير كنترل شده مثل قبل 76 بوجود اوردن،و... و دوباره اين دوره باطل و همانا ادامه سلطه و چاپيدن ايران توسط اليگارشي و صاحبان اصلي جمهوري اسلامي.
و شما دغدغتون شده حيدري مهمه يا نه. دلقك بجاي اينكه از وقايعو افكارو راهكارا بنويسي اومدي داري راجع به ادما بحث ميكني؟!
دلقک جان باید بپیرفت که جامعه وب نویس ما سال هاست از نظر اخلاقی ورشکست شده. اینکه تک صداهایی مثل شما به این ملت همه چیز فروش یاداوری شرافت و این جور چیزهای حاشیه ای!! کند٬ نشان از اخرین وجدان های بیدار در جامعه ای است که از هرچیز انسانی تهی شده و حاکم و محکوم درندگی شبیه به هم دارند. برای من نامیدی در خراب شدن نیک اهنگ هاو مرتضی حیدری ها نیست. نامیدی درمنقرض شدن اخلاق است و علاقه شدید به فاشیسم- مذهبی و ضد مذهبش - درمیان مردمان است. این ملت در سراشیبی سقوط است.برای نجات خیلی دیر شده.
دلقک جان شاید ربطی به موضوع نداشته باشد ولی فرمودید: .....خبرنگار یک لاقبای بدون ادعای جسارت و جرأت و دوستدار زندگی و دارای زن و فرزند و شایستۀ ثروت و رفاه........ حیدری مجرد، یالغوز یا عزب است فعلاً
ارسال یک نظر