۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

بغض نترکیدۀ مطهری و نشان دقیق زیبا کلام از نقش مخرب خامنه ای. به بهانۀ حرف های جنتی!

undefined

The Triumph of Death


1- احمد جنتی برای اولین و آخرین بار در عمر طولانی خود به چند پرسش تریبون اختصاصی خودش نشریۀ آدینه ارگان نمازجمعه پاسخ داده و از جمله اظهار لهیه ای هم فرموده نسبت به ممنوعیت قطعی شرکت در نامزدی انتخابات اصلاح طلبان و هر آنکه که او  (جنتی) میلش نباشد. سخنان او بلافاصله با دو واکنش سیاسی و حقوقی روبرو شده است:

الف- علی مطهری که کماکان بغضی نترکیده و فروخورده دارد از دخالت های بیجای خامنه ای در بی آبرو کردن نظام - بویژه در جلوگیری از طرح سؤال از رییس جمهور که باعث سرافکندگی طراحان آن در افکار عمومی و بین خانواده هایشان شد - دو پرسش حقوقی مطرح کرده است و از جنتی خواسته است مبنای حقوقی و قانونی مزخرفاتی را که بلغور می کند بیان کند. (اینجا) خلاصۀ حرف خلاصۀ مطهری هم این است: آقای جنتی ضد حرمت شکنی امروز سال 88 کجا بودی. و چرا کسی را که دادگاه مجرم نشناخته باید از نامزدی محروم کرد.

ب- صادق زیبا کلام اما در گفتگو با آریا از منظر سیاسی حرف های جنتی را بررسی کرده است و کاراکتر دقیق او و همۀ اراذل اوباش وابسته به خامنه ای را خلاصه گویی کرده است اما یک پارانتز هم باز کرده که سنتی های جناح راست موافق نظر جنتی نیستند(اینجا). من اما آمدم ورژن خارجی و صریح حرف زیبا کلام را تکمیل کنم حالا که او و هیچ کس دیگر در داخل کشور اجازه و جرأت نام بردن از فتنه گر کبیر خامنه ای ندارند را بگویم. و آن اینکه:"آقای دکتر زیبا کلام؛ بگو جنتی بشنو خامنه ای! خامنه ای ورژن ماندگار جنتی است." و غصه بخورم که عجب گیری کرده یک ملت بزرگ هم برقم و هم بسابقه دست مردی چلاق با ذهنی بیمار و پس مانده در تاریخ.

2- شخصاً اما از احمد جنتی تشکر می کنم که یک مزخرفی گفته مجدد و باعث بویناک ماندن تعفن جمهوری خامنه ای در صحنه شده است؛ تا دو تا آدم هم به بهانۀ حرف او دو کلمه بگویند و دُور اختلاف بنیادین رژیم از دُور نیفتد. زیرا که خامنه ای چنان فضا را منجمد می خواهد و می کند که اگر گماشته های خواص خودش مزخرفی نگویند؛ گورستان حاکم بر ایران جسارت و شهامتی برای کمترین حرف بی واسطه پیدا نمی کنند. این مطلب تمام است و ارزش این بگو مگو هم فقط برای این بوی تعفن تازه است به بهانۀ حرف های جنتی. اما برای اینکه دست خالی هم نروید از این نوشته دو تا جوک هم برایتان تعریف می کنم:

3- در حدود یک سال و نیم پیش هر خبری از خامنه ای کار می شد در رسانه های رسمی یک عکس نزار و گریان و بیچاره هم ضمیمۀ خبر می شد بی ارتباط با متن منتشره. من در یک پستی این ترفند مظلوم نمایی را کشف و نوشتم. از چند روز بعد از افشاگری من همۀ رسانه ها همۀ آن عکس های بدبخت و نالان را جمع کردند و از آن به بعد هر خبر و مطلبی که از خامنه ای کار می کنند با یک عکس خندان و بشاش همراه است بازهم بدون ارتباطی با متن نوشته و خبر و مطلب. حالا آمدم بگویم که خبرآنلاین مطلبی کار کرده با عنوان "
undefined

نمودار ۲۰ سال سخنان رهبری درباره وحدت حوزه و دانشگاه تا اگر خواستید بریش این وحدت (بخوان وحشت از دانشگاه) بخندید مستمسک داشته باشید. (اینجا)


4- جوک دوم هم مربوط است به نیک آهنگ و مقالۀ تازه ای که در کوبیدن هاشمی و خانواده اش منتشر کرده است. این خودنویس دیگران اما در نوشته اش چند سؤال پرسیده از هاشمی رفسنجانی. این سؤالات که در برابر جنایت های خامنه ای مرغ پخته را هم بخنده وامی دارد اگر هر آنچه است که مخالفان هاشمی در چنته دارند؛ بهتر است هر روز چند بار و از چند زاویۀ مختلف بنویسند و منتشر کنند تا یک تبلیغات حسابی هم بشود برای اکبر هاشمی و خانواده اش. طرفه اینکه نیک آهنگ این سؤالات واقعاً مسخره را نیز نتوانسته با جسارت ثابت شده بنویسد و جابجا از محتمل و احتمال و می گویند و ... استفاده کرده است. این هم برای خندۀ امروز بد نیستimage (اینجا). یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

دلقك جان. به نظر مياد كه نيك اهنگ ترسيده كه با رو شدن دستش ارباباش متوجه شدن كه تاريخ مصرف اين نوكرشون تو خارج رو به اتمامه، ميخواد با اين مقاله ها و خودشيرينيها جلوى سيد على نشون بده كه من هنوز ميتونم پروژه خراب كردن رفينجانى و خادان هاشمى رو ادامه بدم. پس هنوز نون برسون ارباب.
همين.
دوستدار تو ، افشين

ناشناس گفت...

دلقک عزیز، من تقریبا از اولین روزهای این وبلاگ هر روز اولین مطلبی که در اینترنت میخواندام تحلیل‌های شما بود، و طرفداری شما روزی از احمدی نژاد و امروز از هاشمی را روی حساب حرفی‌ که خودتان میزدید و برای ایجاد یک روزنه برایم قابل هضم بود، اما این روزها نمیتوانم دیگر باور کنم واقعا هدف استفاده از ظرفیت‌ها و ایجاد روزنه است چون چه کسی‌ است که نداند همین چند نویسنده غیر وابسته و سایت‌هایی‌ مثل خودنویس هستند که جلوی تمامیت خواهی‌ خط امام و هاشمی می‌‌ایستند و اگر به دنبال روزنه‌ای در جامعه هستیم مزدور خواندن نویسندگان بدون هیچ مدرکی‌ که این روزها باب صحبت‌های اصلاح طلب‌ها شده هیچ نسبتی با آن چه ما دنبالش بودیم ندارد. حمله به یک روزنامه نگار به خاطر دفاع از یکی‌ از قدرتمند‌ترین افراد سیاسی و رئیس تشخیص مصلحت نظام و ... را من با هیچ توجیهی نمیتوانم هضم کنم. البته با سابقه‌‌ای که از شما می‌شناسم احتمالا چند وقت دیگر خواهید گفت از هاشمی هم آبی‌ گرم نخواهد شد و دفأعتان از هاشمی اشتباه بود، ولی‌ به یاد داشته باشید تا آن زمان این حد اقل سایت‌ها و وبلاگ‌هایی‌ که مستقل مانده اند را قربانی نکنید که آن چه میماند همین صدای ضعیف مردم است نه ثروت و قدرت هاشمی مظلوم به قول شما.

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس عزیز.
متأسفم که اینقدر الکن و ناتوان بوده ام که حتی با شما قدیمی ترین خواننده ام هم نتوانسته ام ارتباط لازم را ایجاد کنم. من روزی که از احمدی نژاد دفاع می کردم هر حرف خودش و مشایی اش پنجاه تا آخوند عمامه درشت را بوحشت و عقب نشینی وادار می کرد نه مثل امروزی که خیلی از روشنفکران ازش دفاع می کنند که هر حرفش 50 تا آخوند عمامه ریز را هم به خنده نمی اندازد تا چه برسد که اهمیت هم بدهند. اشکال اگر بوده از جلو افتادگی من بوده و من در مقطع مزبور درست فوت کرده ام و هیچگاه هم پشیمان نشده ام. زیرا او خر من بوده تا انجا بعد که از مسیر دور افتادو بدرد ایران من نمی خورد رهایش کردم و اینک با هاشمی رهسپارم بسمت ایرانی یک گام جلوتر برای بچه ها. هاشمی راهش درست است ولی در توانش برای رسیدن به هدفش تردیدها جدی است زیرا که خامنه ای بجد می خواهد که او را شکسته و نابود شده ببیند و بکند. لذا اگر فردا کس دیگری پیدا شد و تشخیص دادم که سوار پشت او بشوم زودتر به هدف ایران یک گام بپیش می رسم البته که تردید نمی کنم در رها کردن هاشمی. ولی تا آنروز امید اول ایشان است. در مورد روزنامه نگار مستقل و این مسایل نسبی هم داوری شما را فقط داوری یک نفر می دانم و حکم کلی خودنویس مستقل بوده را از کجا استنباط می کنی خبر ندارم. مگر هر لاتی سر چهار راه به همۀ صغیر و کبیر دشنام بدهد و گیر بدهد و نامش را بگذارد مبارزه باید او را مستقل بدانیم. انتظارم از خودم تأثیری بیش از این بود که شما از خواندن من کسب کرده ای و امشب شب بدی شد برای این بی عرضگی برملا شده از من. یا...هو

ناشناس گفت...

محمود احمدی نژاد گفت:
به زودی سوار من خواهی شد به زودی...