The Apotheosis of Homer |
1- ویدیوی زورگیری در ملاء عام منتشر شده در اینترنت هرچند کمی گستاخ تر از همۀ موارد مشابه روزمرۀ سال های اخیر است اما مطلقاً چیز تازه ای نیست و روزانه صدها و هزارها مورد زورگیری های بعنف اتفاق می افتد که یا دزدانش عاقلند و با همدستی پلیس منطقه و در لباس یونیفورم اینکار را می کنند؛ یا ترسوترند و در کوچه های خلوت و خیابان های سکوت طعمه های خود را شکار می کنند، یا از بخت خوششان دوربینی و جرأتی برای ضبط زورگیری های وحشیانه شان در صحنه حضور ندارد. این چهار زورگیر جوان اما یا زیادی غره بودند بخودشان و یا اطمینان از بی قانونی و فروپاشی جامعه داشتند و مشغولیت پلیس در وبلاگ های اجتماعی و سیاسی و قبرستان؛ و یا خانۀ پرش از دنیای دیجیتال و احتمال لو رفتن از راه عکس و فیلم را بی خبر یا بی اعتناء بودند. و الا در جامعۀ فروپاشیده فقط همان جمله ای که دیروز از براتیگن نوشته ام سردروبلاگ چیز دیگری اصالت بنیادین دارد: "آخرین حیرت زمانی است که دیگر پی می بری چیزی تو را به حیرت وانمی دارد."
2- امروز اما باشگاه خبرنگاران جوان فیلم مشابهی را منتشر کرده که هرچقدر فیلم اول حرفه ای و با اصول گرفته شده است فیلم پلیس بیشتر شبیه فیلم های تلفن همراه بدکیفیت نوجوانان ترسیده اما با احساس مسئولیت است که در هنگام فرار از صحنۀ تظاهرات سیاسی گرفته شده باشد. درحالیکه پلیس امکانات صوتی تصویری بسیار حرفه ای در اختیار دارد و می توانست استفاده کند. لذا راستی آزمایی ادعای پلیس در مورد دستگیری چهار جوان زورگیر و با استناد به همین فیلم منتشره بسیار سخت و نامحتمل است. به این خاطر هم که سردار زورگیر - منظورم رییس پلیس یک کشور به نازنینی ایران است - رادان در همین امروز گفته است که شهروندان بجای گذاشتن فیلم هایشان در شبکه های اجتماعی آن را در اختیار پلیس بگذارند که مجرمان هشیار شده و فرار نکنند و دستگیری شان مشکل شود. این حرف رادان هم می تواند اماره ای باشد که ادعای دستگیری بیشتر برای گرفتن التهاب ترس از جامعه است.
3- مطلب را تا همین جا نوشته بودم و می خواستم ادامه بدهم که برای راستی آزمایی این ادعا باید منتظر چند روز آینده باشیم که آیا شاهد یکی از آن محاکمه های "سه سوت" منجر به اعدام یکی دو نفر خواهیم بود یا خیر. زیرا معتقد بودم و هستم که نظام این روزها بدجوری نیازمند یک خونریزی و اعدام بی حرف و حدیث است از نظر افکار عمومی. چون که خون ستار بهشتی عزیز بدفرمی دلمه شده روی سینۀ جنایتکار عوامل خامنه ای و هرکاری می کنند نمی توانند ماستمالی اش کنند مثل ده ها مورد پیش از این. فکرم تا اینجا پیش رفته بود برای دنباله که یکباره متوجه شدم دادستان تهران پیش دستی کرده و ضمن تأیید دستگیری و بازجویی حکم اعدام حداقل یک نفر از این ها را هم صادر کرده است قبل از محاکمه و قاضی. و حالا دیگر فیلم این زورگیری یکی از صدها مورد روزانه بجای قاتل جان رژیم شده قاتق نان جنایتکاران. تا با اعدام جوان قربانی سیستم حکومتی در ملاء عام هم خودشان یک قرابه ای خون جدید بنوشند و هم پز سرعت و عدالت خودشان را به هزاران ایرانی هلهله گر در پای چوبۀ دار بفروشند و هم بتوانند هدر شدن خون ستار نازنین را سرپوش "زمان بگذرد و فراموشی بیشتر گسترده بشود" بگذارند.
4- وقتی جنایتکاران سیاستمدار می شوند همیشه یک خون تصادفی هم شده برای ریختن پیدا می کنند تا دست های تا آرنج فرورفته در خون بهترین فرزندان وطن را پنهان دارند. اینک نیز افشاگری آن یگانه ای که فیلم زورگیری را گرفته و پخش کرده است؛ شده مستمسک مدعی العمومی که پوزخند می زند به عدالت و داد و قاضی و متهم و مجرم؛ و حکم مرگ رسانه ای صادر می کند. اف بر شما جانیان! یا...هو
۲ نظر:
دلقک گرامی شما برخلاف روشنفکران هموطن و غیر هموطن همزبان از بدنه اجتماع داخل ایران شناخت خوبی دارید متاسفانه دیگر خارج نشینان با تفکرات گوناگون، تصور درستی از یک ایرانی داخل ایران و مشکلاتش و اینکه چه بدیهیاتی در ایران فعلی آرزوست، ندارند.
من که شناخت چندانی نمی بینم، بیش تر گمانه زنی های بی اساس می بینم. دلیل بی توجهی دزدان به نظر من اینه که پلیس تقریبا وقتی می تونه و می بینه هم کاری نمی کنه چندان. مردم و پلیس همه می دونن چند تا دزد تو کوچه های بین میدون هفت تیر و خ بهار دزدی می کنن. عینا به همین دلیل هم هست که پلیس دوست نداره مساله در رسانه ی جهانی طرح بشه چون حجیت عمل کرد خودش زیر سوال می ره. فیلم دزدی رو بده دست پلیس، فکر می کنی چی کار می کنه؟ همین کاری که تا حالا می کرده یعنی هیچ کار. این از مساله ی اول و دوم.
کسایی که پای چوبه ی دار جمع شده بودند هزاران نفر نبودن هیچ کدوم شون هم هلهله نمی کردن چی داری میگی برای خودت؟ این هم از مورد سوم.
ارسال یک نظر