1- آخوندهای و رهبران جناح اصولگرا همه در مساجد جمعند دست بدعا؛ که خدا کند شورای نگهبان نامزدهای تیفوسی را تأیید نکند. چون اگر تندروان باشند جرأت کنار گذاشتن شان را ندارد از لیست ها. به این دلیل بدیهی که پایگاه ثابت رأی اصولگرایان بدون وجود حداکثری تیفوسی ها در لیست ها قابل منسجم نگه داشتن و مهندسی نیستند. و اگر حداکثر لیست ها را به تندروان بدهند هم جایی برای خودشان نمی ماند و هم ملک و ملت را بگائیدن خواهند داد - بالاخره فرض بر این است که برخی عناصر صداق اصولگرا کشور و حکومت هم برایشان مهم است - پس تنها چارۀ باقیمانده برای اصولگرایان رد صلاحیت گستردۀ تندروان از سوی شورای نگهبان است که هم از شرشان راحت بشوند و هم به پایگاه رأی خود بگویند که "تقصیر شورای نگهبان است که عناصر محبوب شما را رد صلاحیت کرد". پس بیایید رأی منسجم بما بدهید در ضرب المثل "کاچی بهتر از هیچ چی". چون اگر نتوانیم آراء شما مهندسان انتخابات را منسجم نگه داریم فتنه گران پیروز میدان خواهند شد.
2- تکنوکرات ها و فرصت طلبان جناح اصلاح طلب اما همه در معابد جمعند دست به التماس که خدا کند شورای نگهبان از خر شیطان پیاده شود و چند نفر از عناصر پیر و پاتال بی خاصیت اسم و رسم دارمان را تأیید کند. زیرا اگر هیچ عنصری از این افراد بی خاصیت خاص تأیید نشوند اصلاح طلبان نمی توانند با پروپاگاندا و شلوغ کردن هیجان انتخابات را بالا ببرند و پایگاه رأی خودشان را به حرکت در بیاورند با تکیه بر احساس. و در انتخابات بی هیجان و احساسی اصلاح طلبان رأیی نخواهند داشت با عناصر ناشناس.
3- شورای نگهبان اما به هردو دعای اصولگرا و التماس اصلاح طلب تا حدودی عمل خواهد کرد در حذف برخی تندروان بدنامتر و بی ترمز ؛ و تأیید برخی اصلاح طلبان کم خطرتر. و لیست ها بسته خواهد شد در هردو جناح با عناصر اصولگرایان بندباز امثال حداد عادل و اصلاح طلبان مبتذل امثال کواکبیان.
4- مردم چکار خواهند کرد؟ همان کاری که 37 سال است می کنند و قطعاً قابل توجیه و مستدل از نظر من. رأی بالای 50 درصدی خواهند داد در مجموع با شیب بیشترین رأی دهنده از روستا به کمترین رأی دهنده در کلان شهرها.
5- من خودم اما چکار می کردم اگر موقعیت شرکت در انتخات را داشتم - فعلاً ندارم - می رفتم رأی می دادم به لیبرال ها و ریاکارها. یعنی چه کسی؟ می رفتم مثل شورای نگهبان تا تنکۀ زنان و شورت مردان خانواده را می جستم ببینم کدام نامزدی مدرن است و حرف های سنتی می زند و یا کدام نامزدی سنتی است و حرف های مدرن می زند. چون بالاخره کسی که سبک زندگیش مدرن است نمی تواند به اندازۀ متحجران ادا و اصول خرفت ها را در بیاورد در تمام چهار سال نمایندگی. و اگر هم سبک زندگیش سنتی بود و حرف های مدرن می زد حداقل این است که یک ادبیات قابل قبول جلوتر از مزخرفات و افسانه های اصولگرایان را داراست و این چیز کمی نیست. اما اگر تحقیق و تفحص شخصی ممکن نبود و حوصله و وقت نداشتم؛ به ظاهر افراد و عکس ها قناعت می کردم. و هر مردی که یک بار هم شده با کراوات عکس دارد یا زنی که مانتو پوشیده بجای چادر چاقچور؛ همان هدف حداقلی من بود و من به او رأی می دادم. چون مغزها تعطیل است در جمهوری اسلامی در غالب اصولگرایان بخاطر پوسیدگی سلولهای مغز و در اغلب اصلاح طلبان بخاطر ترس و واهمه و عدم جسارت و منافع شخصی.
6- یادی هم از اپوزیسیون بیچاره و نادان خارج بکنم و تمام. اینها به احتمال قریب بیقین نفس شان بشماره افتاده و در حال احتضار هستند و بطور طبیعی حرکتی هم نخواهند توانست کردن. اما تک و توکشان که هنوز نان از مدیا می خورند در معدود سایت ها و رسانه ها و مدیای تعطیل نشده؛ برطبل تحریم خواهند کوبید و شروورهای همیشگی. چون نه زور تأثیر گذاری دارند و نه حتی جرأت یک اقدام شجاعانه با هدف وزن کشی. اما اگر آفتاب از مغرب طلوع می کرد و بمن حکم یکساعتۀ رهبر اپوزیسیون را می دادند. توصیۀ من ورژنی دوم از همان پروژۀ "تک رأی" بود و است که در مجلس نهم به اصلاح طلبان پیشنهاد کردم و اینک به اپوزیسیون پیشنهاد می کنم.
7- پروژۀ تحریم یک پروژۀ نخ نما و شکست خورده است که فقط برای فرار از مسئولیت خوب بوده و است و بس. زیرا نه مردم گوش کرده اند و می کنند و نه خامنه ای مشروعیتش را به رأی مردم می داند و نه تحریم قادر است انتخابات را به زیر مشارکت 30 درصد برساند در مجموع که حداقل قدرت مانور تبلیغاتی بدهد به مخالفان. لذا تنها راه درست باقی مانده این است که عناصر مؤثر اپوزیسیون که فکر می کنند مخاطب کافی دارند پای کار. بیایند و از هواداران خود و محذوفان و ناراضیان و تحولخواهان بخواهند که در انتخابات شرکت کنند با دادن تک رأی در شهرهای بزرگ بویژه تهران. یعنی چه؟ یعنی اینکه یک، دو یا سه نفر از تأیید صلاحیت شدگان شهرهای بزرگ را معرفی کنند بعنوان نامزدهایی که تحریمی ها رأی خواهند داد. و مخاطبان خود را که مدعی هستیم میلیونها هستند بفرستند پشت یکی دو نامزد منتخب خودشان. اینکه نامزد انتخاب شده برای معرفی به تک رأی ها چه موضعی دارد و چقدر مقبول طبع اپوزیسیون است اصلاً اهمیت اولیه ندارد. بلکه این رأی انبوه آن تک نفرات معرفی شده است که دارای پیام روشن خواهد بود.
8- فکرش هم وسوسه کننده است که فردای روز رأی گیری خامنه ای با لیستی از برگزیدگان روبرو شود که همه آرای چند ده هزار دارند در حالیکه یکی دو نمایندۀ معرفی شده از سوی مخالفان چند میلیون رأی آورده و مثل سیخ توی چشم و چال رهبر می رود. البته این یک طرح رؤیایی است. زیرا اپوزیسیون اگر چنین ابتکاری بکند وزن برد حرف هایش در بین مردم هم محک خواهد خورد. و اگر مردم به خواسته اش جواب نداده باشند؛ از همین مقاله نویسی های "ما بیشماریم و من آنم که رستم بود پهلوان" هم بازخواهند ماند. و جالب است که اگر این پیشنهاد بطور جدی به اپوزیسیون ارائه شود بلافاصله خواهند گفت ما از کجا مطمئن بشویم که رژیم آرای طرفداران ما را خواهد شمرد. چون اپوزیسیون نفس ندارد و آدم های خوشفکر یا مرده اند و یا بدنیا نیامده اند. یا...هو
۳۲ نظر:
با سلام
دکتر رنانی نامه 25 صفحه ای زده به خبرگان در مورد انتخابات بخونید مو به بدنتون سیخ میشه خدا خودش رحم کنه
http://renani.ir/
ساقی به خدا خون شد دل ما کو جام شرابم
زین چشم ترم سوزد جگرم سرمست و خرابم
بگذار قبل از اینکه فرصتی بدهم بخودم برای خواندن نامه و نوشتۀ دکتر رنانی. درود بفرستم به او و صادق زیباکلام که از معدود روشنفکران این برهه از تاریخ ایران هستند که تاریخ نامشان را به نیکی ثبت خواهد کرد. گفته ام و تکرار می کنم که ایران راهی جز استحالۀ شریعت به عرفیت ندارد در همین کانتکست جمهوری اسلامی و این امر فقط با هوک های ریز و مداوم همۀ اجزاء جامعه - و در رأسشان روشنفکران و دانشگاهیان عرصۀ عمومس - نخواهد داشت. باید از همه طرف ایدئولوژی را محاصره کنیم و بترسانیم از فاجعه ای که هرآینه می تواند در انتظار میهن مان باشد و توازن قوا را بنفع عرف اندیشان و زندگی خواهان بهم بزنیم. دکتر رنانی یکی از ستاره های درخشان این میدان است که بدون واهمه از دستمالی شدن و فرود آمدن از برج عاج روشنفکران بی مسئولیت در حال خدمت های ماندگار به ایران است. اهمیت تلاش رنانی ها و زیباکلام ها در این است که خالص روشنفکر مسئول هستند و تعلق صد در صد دارند به جامعۀ مدنی. زیرا نه در پی قدرتند و نه مجذوب فریبایی سیاست. این گونه تلاش هیچ امتیازی که ندارد بلکه کمترین تهدید بی خطرش همان دستمالی شدن شأن و جایگاه شان است که با شجاعت و فداکاری آنرا پذیرفته و راه افتاده اند بفردای بهتر وطن. بادرود به او همۀ کوشندگان مثل او. یا...هو
نامه همون سخنرانیشه، جدید نیست، شورای نگهبان وسط خوندن این نامه وقت خوابشون میشه!
امثال رنانی و زیباکلام قطعا مزدبگیر حکومتن. کسی که توی این انتخابات مزخرف که همه رو رد کردن هم تشویق به مشارکت کنه مزدوره. 4 سال دیگه اصولگراهای سنتی رو هم رد میکنن باز اینا میان میگن برین به پایداریهای عاقل تر رای بدین!!! به جلیلی رای میدیم که یامین پور نشه!!
بوي گل سوسن و...
عبدالجبار كاكايي
زير چادر سلطنتي كوههاي اطراف مرو، بعد از جنگ «دندانقان» مشاهير رجال دربار مسعودي با سر و موي گرد و خاك گرفته جمع شده بودند، شش ماه اردوكشي و فتح قلاع بين راه و رسيدن به سرحد مواجهه با تركمنها و چند روز نبرد بي امان و شكست خفت بار مسعود غزنوي ازجماعتي كه آدم حسابشان نميكرد، اكنون خندهاي تلخ بر لبان سلطان نشانده بود.
باقيمانده لشكر شكست خورده، اردو زده بود و رجال خسته و در هم شكسته، گرد امير مغلوب جمع شده بودند تا تكليف غزنه را روشن كند و
هركس به فراخور حال خود پي كاري و ياري رود. در اين اثنا بود كه «بوالفضل» وارد سراپرده سفري همايوني شد، مسعود با خندهاي بلند گفت: «آه بوالفضل تويي شكر خدا كه جراحتي نداري...» و اين مواجهه اميرمسعود با تاريخ نويس بزرگ عصر محمودي و مسعودي بعد از شكست بزرگ دندانقان مرو بود، حكومتي كه پدر با خون دل از مرو به دست آورده بود، پسر ازهمان مرو وا نهاد.
معمولا شكست بزرگ ونهايي در يك نقطه اتفاق ميافتد اما اين نقطه، خط اتصالي دارد به شكستهاي پشت سر كه به چشم نيامده و كوچك انگاشته شدهاند، آنچه مسعود از دست داده بود، دلهاي ملت و لشكريانش بود كه در طول ١٠ سال رفته رفته از او فاصله گرفته بودند، از ستيز با بازماندگان حكومت پدر تا گسستن از بزرگان و نخبگان و رجال و مشاهير وقت، گفت «جانب دلها نگاهدار كه سلطان ملك نگيرد اگر سپاه ندارد.»
تاريخ، عبرتآموز و زندگيساز است، نقش بوسهل زوزنيها در تاريخ، مخرب و كشنده است، جاه طلبان متملقي كه بين منفعت مردم و منفعت شخصي قرار ميگيرند و در تهي كردن عرصه از خادمان و خاصان سهم بسزايي دارند.
اما اكنون زير چادر سلطنتي مسعودي، امير جوان، لحظات دلهره آور شكست و عقبنشيني را با نوشيدن شراب سبك ميكند و ميخندد، درست مثل خندهاي كه برلبان افسرده قزاق كهنسال تبعيدي در جزيره موريس جراحي شد، يا پوزخند رييس حزب اشتراكي بعث عراق، پاي چوبه دار.
از مدار اين خندهها ميشود به رد نشانههاي خيانت اطرافيان و در واقع نزديكان دور پي برد و فهميد كه چه دستهايي در كارند تا رفته رفته از خادمان، خائنان بسازند و از اميران اسيران.
فجر انقلاب ياد آور اتحاد مردم براي شكستن طلسم «شاه و رعيتي» است، نوعي تجديد عهد با انقلاب مشروطه و بازنمايي شعارهاي استقلالطلبانه و آزاديخواهانه مردم، اميد آنكه در كنار هم بودن را از ياد نبريم و بدانيم غفلت از همديگر شكستي است به تلخي شكست دندانقان در تاريخي كه بارها تجربهاش كردهايم.
اين روزها كه بوي گل سوسن و ياسمن از رسانه ملي ميآيد، براي همه بايد عزيز باشد، همه كساني كه به درك انقلاب ٥٧ رسيدند و به حقيقت آن مومن ماندند.
اکبر هاشمی رفسنجانی: شورای نگهبان باید بابت ردصلاحیت حسن خمینی عذرخواهی کند
۱۲ بهمن ۱۳۹۴
اکبر هاشمی رفسنجانی از اعضای شورای نگهبان پرسیده چه کسی به آنها برای داوری بین مجلس و دولت «صلاحیت» داده و این شورا برای ردصلاحیت حسن خمینی باید «عذرخواهی» کنند.
آقای هاشمی خطاب به اعضای شورای نگهبان گفته «صلاحیت خودتان را از کجا آوردهاید؟....کی به شما صلاحیت داد، کی به شما اجازه میداد جایی قضاوت کنید و یک جایی بین مجلس و دولت داوری کنید؟»
وی افزوده «اختیارات را در دست گرفتهاید، تریبونهای نمازجمعه مال شماست، صدا و سیما مال شماست....بد هدیهای به بیت امام در این موقع که بایست همه تبریک بگویید تبریک بدی گفتید باید عذرخواهی کنید.»
اشاره وی به ردصلاحیت حسن خمینی از سوی شورای نگهبان برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی مجلس خبرگان رهبری است.
هاشمی از ردصلاحیت حسن خمینی که «جدش امام است» انتقاد کرده است.
وی در واکنش به اخباری مبنی بر تلاش وی و نزدیکانش برای فشار به شورای نگهبان نیز اظهار کرده «ما قدرتی نداریم که فشار بیاوریم و میلی هم نداریم که فشار بیاوریم.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار امیدواری کرده خداوند به خاطر ردصلاحیت حسن خمینی «از تقصیر» شورای نگهبان بگذرد و آنها نیز از کرده خود «پشیمان» شوند.
حسن خمینی خود درباره ردصلاحیتش گفته که به این امر اعتراض میکند اگرچه امیدی به تائیدصلاحیتش ندارد.
روز گذشته نیز محمدجواد لاریجانی٬ رئیس حقوق بشر قوه قضائیه در اظهاراتی تحقیرآمیز گفته بود که شرکت در رقابتهای انتخاباتی خبرگان برای حسن خمینی «زود» بود.
پیشنهاد شما برای معرفی یک یا چند شخص جهت رای دادن خوب است اما عملی نیست . خوب است و عالی نیست چون نتیجه آن چیست ؟ که خامنه ای بداند مردم چه فکر می کنند؟ خود او هم می داند که با این روش ملک داری محبوب نیست ولی به تاریخ اجدادش نگاه می کند و با خود می اندیشد که حسین هم هفتاد و دو یار با وفا بیشتر نداشت و دست به آسمان بر می دارد و با خدای خویش عهد می کند تا پای جان در راه جانان قدم بر دارد و به حرف این و آن توجه نکند.
عملی نیست چون اپوزیسیون هماهنگ و متحد نیست و نمی تواند بر چند کاندید مشترک در تهران و یک کاندید در بقیه شهرها توافق کند.
ولی به هر حال یادم می آید بعد از اعتراضات هشتاد و هشت جریانی در شبکه های اجتماعی راه افتاد که در زمان نظرسنجی برنامه نود به گزینه خاصی رای دهند که گزینه ای دور از انتظار بود و فردوسی پور هم با لبخندی که شیطنت از آن هویدا بود از نتیجه بدست آمده تعجب می کرد. به هر حال یک بار هم اشاره به مقاومت منفی گاندی و زانو زدن ابر قدرت انگلیس کردم.
لطفاً به طالبان رای دهید بخدا به نفع شماست!!!؟؟؟
دلقک جان، خودتی!!!
فاکتور تقلب را فراموش کرده ای و نمی دانی که خامنه ای دستت را خوانده است. هم مردم را به پای صندوق ها می کشاند و برای خودش اعتبار می گیرد و ان را حمایت از نظام عنوان می کند و هم افراد خود را در شمارش آرا بالا می آورد! می شویم چوب دو سر نجس !
البته انتخابات در شهرهای بزرگ اینگونه است که هدف و منظور شماست. همیشه در شهرهای کوچک دعوای مجلس از دعوای شهرها متفاوت بوده است. اگر نگاه کنی نمایندگان شهرهای کوچک هم مستقل تر هستند و هم بومی تر فکر می کنند . تندروها مال شهرهای بزرگ هستند. حساب شهرهای کوچک با مردم محلی خودشان. من پیشنهادم این است اگر می خواهید رای بدهید به روستاها بروید و رای بدهید. شانس موفقیت بیشتر است. آدرس روستای نزدیک دماوند را هم می توانید از خاتمی بپرسید.
چوب دو سر نجس
رأی دادن دموکراسی نیست. دموکراسی، شمردن آن است.
تام استوپارد، »جهشکنندگان«
همون سگه بره رای بده
دکتر رنانی مقاله جالبی نوشته. میگوید که باید ری داد اما با ردّ صلاحیت کنونی چگونه باید رای داد؟ او میگوید اگر رای ندهیم ریسک اقتصادی بالاتر میرود و موجب افزایش رکود اقتصادی میشود و رکود به معنا نابودی ایران و رژیم باهم است چون نفت پولی بر نمیگرداند و ارزان است. از سوی دیگر تحریم کنندگان میگویند رای به دادن به معنای تحکیم پایههای رژیم اسلامی است. این وسط دلقک میگوید به مانتوییها و کراوتیها رای بدهیم اما آیا کراوتی و مانتویی در خبرگان یا مجلس وجود دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر میرسد هشدار دکتر رنانی بسیار عمیقتر و ترسناک تر از آن چیزی است که حتا او خود میگوید که با رای ندادن نه از تاک نشانی خواهد ماند نه از تاک نشان. اما یک روزنه کوچک در مقاله ی علی افشاری وجود دارد او میگوید که در این انتخابات ژنرالهای خامنه ایی باید اعدام شوند. یعنی باید از ورود جنتی یزدی احمد خاتمی و کسانی که تأیید صلاحیت میکنند سلب صلاحیت کرد و مانع ورود آنان به خبرگان شد. مقاله جالبی است.
http://www.radiofarda.com/content/f35_iran_elections_comm_afshari/27526761.html
در بارۀ رنانی وحرف هایش قبلاً هم گفته ام که زیاد نمی ترسم و اگر امکان دوقطبی شدن بیشتر فضای داخلی در بین هیئت حاکمه با رد صلاحیت و رأی ندادن همراه باشد ممکن است باعث شکستن ایدئولوژی شود و نه لزوماً فروپاشی کل نظام و جامعه. و من از این وضع استقبال می کنم. اما مقالۀ افشاری را ندیده ام و اگر پیام نوشته اش همین جلوگیری از ورود ژنرال های خامنه ای بخبرگان باشد. حرف سطحی و سلبی و بدون مبنایی است. مثل این می ماند که بچۀ خود من بحرفم اعتنایی نکند در فکر توصیه و نصیحت به بچۀ همسایه باشم آن هم در مذمت پدرش. مگر مخاطبان افشاری به ژنرال های خامنه ای رأی می دهند که حالا با رأی ندادن از آنها خلع ید بکنند. جناح اصولگرا قاعده اش در مورد رأی خبرگان حتی خیلی بزرگتر از جناح اصولگرا و محذوفان است. زیرا تعریف خبرگان پر از مجتهدان و امامان جمعه و ریش سفیدان مذهبی کاملاً جا افتاده در ذهن ملت و مسلمانان ج حتی - عرفی. پس هرگونه سرمایه گذاری روی خبرگان اول باید به گشایش در کاندیداها می بود که جنتی مثل سکند ایستاد و اجازه نداد. حالا خدا کند که سید حسن با هر زور و زحمتی هم شده برگردد چون بعد از انتخاب وزنش اینقدر بالا می رود که جای 20 نفر برد داشته باشد. یا...هو
این مساله رای دادن در انتخابات اسفند را میتوان اینگونه تصویر سازی کرد. یک طرف خامنهای و سپاه از طرفا دیگر ملت ایران در یک بازی شطرنج. خامنهای چندین وزیر رخ فیل و اسب دارد اما طرف دیگر تنها تعداد زیادی سرباز با چند فیل و اسب و شاید یک رخ. تاکتیک انتخاباتی در اسفند ماه باید از بین بردن مهرههای وزیر خامنهای باشد. با از بین بردن سر پنجههای قدرت خامنهای باید او را تضعیف کرد و در نهایت از بین برد.
دلقک کسی که احمق است را تا حدودی میتوان با آموزش انتظار رفتار عقلانی داشت اما کسی که خود را به حماقت میزند را نمیشود برگرداند یا از خواب بیدار کرد. افشاری یک تحلیل گر است و مقاله مینویسد. او نمیگوید رای ندهیم بلکه میگوید همه رای بدهیم به کسانی به غیر از ژنرالها هر کسی غیر از جنتی و یزدی و شورای نگهبان. در خبرگان اگر مصباح یزدی، احمد جنتی، احمد خاتمی، یزدی و ژنرالهای دیگر نباشند روحانی و رفسنجانی مخالفان ضعیف تری خواهند داشت. این مساله اصلی است. از طرف دیگر شما که از ۲ قطبی شدن حمایت میکنید این راهکار خود به ۲ قطبی شدن بیشتر میانجامد چون در نهایت جنتی یزدی و احمد خاتمی هیچگاه در اردوی چپ یا حتا علی لاریجانی نخواهند بود. در ضمن اگر مقاله علی افشاری را نخوانده ایی لینک را گذاشتم کّل مقاله ۳ دقیقه است بخوان بعد بجو و فکر کن سپس ذرت پرت کن.
آدم کثیفی هستی ناشناس ناقل علی افشاری و نیازمند یک حمام سنتی با مشت مال اضافه توسط خلیفه. پس در همان چرکیت زبان در کام گیر و وارد بیشۀ شیران نشو. آخرین بارت باشد که بمعلمت جسارت می کنی. من از راه دلسوزی می گویم و الا رفتار سعدی را در پیش می گرفتم در رحمت برآن شاهد انگشت رسان! یا...هو
تیمسار عزیز
سونامی عجیبی راه افتاده در راستای اتفاقات اخیر،
حامد بهداد صدا و سیما را مورد انتقاد شدید قرار داده، جهانگیری پاسخ تندی داده به نقدی، مختاباد صراحتا گفته ما با داعش فرقی نداریم، فرودوسی پور دیشب حداقل ده بار گفت که گرفتن سفارت کار بدی بوده (در تلویزیون!) و غیره. یک مقدار پرده ها دریده شده و نیروهای جامعه مدنی (و نه حکومتی) برای نخستین بار در این 40 سال با صدای بلند علیه حکومت حرف می زنند و کیست که نداند مخاطب اصلی این حرفها کیست.
اگر این روند ادامه پیدا کند و منتهی شود به اتفاقات خوب در انتخابات (که لزوما اکثریت پیدا کردن اصلاح طلبان نیست، چون نه چنین چیزی ممکن است و نه این جماعت زیاد مطلوبیت دارند) آن وقت می توان امیدوارتر شد.
اما این را هم بگویم که زندگی واقعا سخت شده است در ایران. درست است که درخشش بازیگران و هنرمندان ثروتمند در مسیر استراتژی درستی است که شما می گویید، اما از آن طرف وضع زندگی بخش بزرگی از طبقه متوسط مدرن خراب است و این فقر و فلاکت حقیقتا کمرشکن شده. داریم به زور به خودمان امید می دهیم تا بتوانیم ادامه دهیم! مخصوصا که بخشی از این نیروهای درخشان فرهنگی و هنری و مدنی نان تلویزیون ایران و زد و بند با حکومت را هم می خورند و زندگی فوق مرفه آنها بد جوری توی ذوق مدرن های آس و پاس می زند.
"این مساله رای دادن در انتخابات اسفند را میتوان اینگونه تصویر سازی کرد..."
و طرف هم نشسته تا شما مهره وزیرش را با سرباز درب داغون اصلاح طلبت سر صندوق رای بزنی!
چوب دو سر نجس
نمیدانم تا به حال به کازینو رفته اید یا نه. اگر رفته باشید حتما ماشینهای اسلات بیشمار را در گوشه کنار کازینو دیده اید که افراد زیادی مشغول بازی و در واقع ریختن پول خود به حلقوم این ماشینها هستند.
هم صاحب کازینو میداند هم قمار بازان که اگر این ماشینها دستکاری نشده باشند شانس برد یک دهم درصد است. اینکه شما پولی از این ماشین ببرید تقریبا چیزی نزدیک به صفر است در عوض این صاحب کازینو است که برنده واقعی است. همیشه هم پای این دستگاهها شلوغ است.
صندوق رای و سیستم انتخابات در جمهوری اسلامی هم مانند اسلات ماشین است. اینکه با کشیدن اهرم آن فکر کنیم احتمال دارد پیروزی کسب کنیم محال است چون ذات آن طوری طراحی شده که سر جمع به نفع صاحب کازینو باشد. اگر هم بر حسب تصادف بعد از هزار بار کشیدن اهرم چند سکه ای به دست بیاوری از شوق باز هم همانها را به شکم دستگاه میریزی. اما چه میشود کرد اگر ما هم پولمان را به حلقوم این ماشین نریزیم صاحب کازینو ورشکست نخواهد شد.
عصبانی عزیز.
فوق العاده بود تشبیهت و خیلی زیاد حالم را خوشحال کرد. البته که جنابعالی هم متوجه هستید که پدیده های انسانی را نمی توان با مثال های ماشینی توضیخ اینهمانی داد. اما ر اینکه تخیلت بیست بود خدشه ای وارد نمی کند. یا...هو
آفرین! همینه! با تحریم و کامکاری ما بجای نمیرسیم باید تلاش کنیم تا اونجا که جا داریم بریم رای بدیم و انگل جوهری رو بکنیم تو چش عین الله ببخشید عاقا
فقط یک نکته رو هم باید در نظر داشته باشید که علاوه بر شناسنامه یه قوطی کرم ترجیحا لوبیکانت( حالا کرم ممولی هم بود اشکال نداره) هم همراهتون باشه به 2دلیل
1) دادن رای زمان کمتری از وقت شما و دیگران رو تلف میکنه و باعث میشه شما و دیگر هموطنان عزیز بتونید با سرعت بیشتری به هدف خود( انگل کردن تو چش و چار عاقا) برسید
2) اگر خدای نکرده زبونم لال بهر دلیلی دوباره تقلب شد! و بجای چش عاقا چش شما از کاسه در اومد و نمایندگان رهبر از صندوق پریدن بیرون احساس فشار نکرده باشین و راحت با موضوع کنار بیایین
خدمت گوینده
"دلقک کسی که احمق است را تا حدودی میتوان با آموزش انتظار رفتار عقلانی داشت اما کسی که خود را به حماقت میزند را نمیشود برگرداند یا از خواب بیدار کرد."
بیایید کمی تخیل بزنیم شاید هم توهم
محمد یزدی (زادهٔ ۱۳۱۰ یا ۱۳۱۲ در اصفهان)، ماشین حساب خدمت شما هست. دست بالا بزنیم می شود 82 سال همین الان با ویلچر طی طریق می فرمایند به امید خدا خواهد مرد و چقدر خوب که تمام این 4 سال را در خدمت شان نخواهیم بود و یکی از نوچه های اکبر آقا میرود جایش خوش می نشیند.
احمد جنتی (زادهٔ ۳ اسفند ۱۳۰۵ در لادان)، همین الان هم مرده است چه کسی جای ایشان تصمیم گیرنده هست نمیدانم. ایشان هم به اخر راه نخواهند رسید، انشالله. چه شود مجلس بعدی خیلی ها رفتنی هستند، یعنی بیشتر ژنرال های مد نظر شما.
راستی سوال، این جناب افشاری شما اندازه فهم و شعور شما که نه اندازه نخود هم توان تخیل یا توهم دارند؟ به این موارد اصلا فکری کرده بودند؟ تحلیل پیشکش. البته نمیخواهم خدمت ایشان جسارتی کنم اما خوب... آتیش که بیاد خشک و تر با هم می سوزند.
روحاني خواسته جوري رفتار نكنند كه شائبه مهندسي انتخابات در ذهن كسي بوجود بيايد ! به قول علي دايي ، خداوكيلي يك نفر نيست تا به جناب روحاني بگويد ، خود شما و دوستانتان چندين بار تقاضاي گذاشتن صندوقهاي شيشه اي و شفاف را داده ايد ! حالا شايد ما مردم نگون بخت با دليل و مدرك نتوانستيم تقلب ٨٨ خامنه اي را ثابت كنيم ، ولي با اين درخواست شما ، معلوم شد كه جناب نماينده خدا بر روي زمين ، قبل از شروع رأي ريزي ، صندوقها رو پر از رأي ملوكانه مي كند ، ما هم به لطف كسانيكه هميشه اصرار عجيبي به رأي دادن ما عوام دارند ، نصف ديگر صندوقها رو پر مي كرديم ، حيف از آنهمه وقتي كه در صف رأي دادن تلف كرديم
باز هم به قول علي دايي ( مصاحبه ديشبش با فردوسي پور خيلي به دلم نشست ، ياد علي دايي بازيكن افتادم ) خداوكيلي يك نفر ديگر نيست ، به هاشمي رفسنجاني بگويد ، جناب حافظ نظام ، چه اصراري داري كه فرمول انتخاب ولي فقيه فعلي را دوباره با سيد حسن تكرار كني ؟ يكبار به دنبال آخوندي بيسواد و بي بته اي بود تا امربر خودت باشد ، در واقع به نام علي ، به كام ولي ، درست كني ، دست آخر اين مار ، افعي شد و به جان خودت و خانواده ات افتاد ، باز دوباره عزم ساختن علامه دهر از يك حجه الاسلام نموده اي ! يكبار براي هميشه مثل يك مرد ، خود را فقيه اصلح ولايت معرفي كن و خلاص ، چرا اينهمه قمار و زحمت ! بي خيال عمامه سفيد و سياه ، اعتماد به نفست كجا رفته شيخ اكبر !
من امیدوارم جنتی و یزدی رای بیاورند و الباقی سالخورگان!چرا که رهبر فعلی به احتمال قریب به یقین! بیش از اینان عمر خواهد کرد و با مرگ جنتی و یزدی شانس رای به اشخاص دیگر است!و چرا از این منتظر به داستان نمینگرید؟
که گفته اند از این ستون تا اون ستون یا فرج!
محمد ابن جعفر باشتینی!
بقول عزیز نسین مگر در مملکت شما خر نیست؟ هر خری برود. ده خر جایگذین اماده ایستاده اند. در جواب کامنت نویس ساعت 03/1
سلام و ارادت رفيق جان
گويا سخنم به گوش مباركشان رسيده كه راه نجات از اين منجلاب اقتصادي، صنعت توريسم است با خريد چند ده فروند طياره صفر كيلومتر!
ويزارا هم كه ١٥ روزه بود كرده اند ٣٠ روزه voa
خبر دارم چپ و راست هم هتل ميسازند و ساخته اند
دير نباشد كه قانوني تصويب كنن براي مصرف نوشيدنيهاي زير ٥٪ در هتلها به شرط رؤيت پاسپورت فرنگي!
ايضا شل تر كردن قانون گره شل شال مسافران از فرنگ آمده!
ميگي نه؟! دروغ چرا تا گور آ آ آ آ
نوش باد
لاشه
خوب کی حوصله دارد برود هفت جد اینا رو دنبال مانتو بگردد، ولی حالا که گفتید در یه جایی خواندم واقعا یکی از سوالات ماموران شورای نگهبان همین بوده که کاندیدا عکس با کت و شلوار و بدون ریش دارد یا نه!؟
خامنه ای:
هر کسی که دهنش رو سرویس کردم و خوشش اومده بره رای بده!!!
میزنم فریاد داد از این بیداد
https://www.youtube.com/watch?v=3ig8lmKX5gA
ای پادشه خوبان وقت است که باز آیی
https://www.youtube.com/watch?v=TmaRzyQF9ts
ارسال یک نظر