یادداشت کوتاه وحید یامین پور روزنامه نگار و مجری تلویزیونی با استعداد و بسیار خوب تندرو - از معدود خوب های اصولگرا - را بطور ویژه و با احترام به ایشان در اینجا بازنشر می کنم. زیرا من هم دقیقاً معتقدم که رأی تهران در بخش غالب و تعیین کنندۀ آن رأی فرهنگی- اجتماعی و سبک زندگی بود و نه رأی سیاسی. بعبارت دقیق تهرانی های اینبار بیشتر آمده بپای صندوق های رأی آزادی های اجتماعی و فرهنگی می خواهند و آزادی های سیاسی - بمعنای آزادی بیان و روزنامه و ... - دغدغۀ اولویت دار آنان نبوده و نیست. یا...هو
یادداشت یامین پور را در ادامه می خوانید:
«اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟! من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.»
پی نوشت: عکس این جوان خوب را هم گذاشتم زیرا درست است که همۀ اصولگرایان می دانند چرا محبوب نیستند و چرا می بازند و تا مدرنیته را قبول نکنند امکان برنده شدنشان هم نیست. اما - این اما مهم است - علنی گفتن آن از سوی جوانان حزب اللهی با استعداد و واقع بینی همچون یامین پور این خوبی بسیار عالی را دارد که متحجران بدانند نه تنها امکان بازگشت شان بقدرت انتخابی نیست بلکه اگر بهمین تحجر و سبک زندگی اعراب بادیه نشین اصرار کنند محتمل یقینی است که بتدریج قدرت خود در نهادهای انتصابی را هم از دست بدهند. و چون قدرت خیلی شیرین است و هیچکس - بویژه آنانی که ادعای لله کار کردن و تکلیف شرعی می کنند - نمی خواهد قدرت را از دست بدهد. لذا سیاستمداران اصولگرا مجبورند به حوزۀ ایدئولوژی فشار بیاورند که دست از تعقیب جوانان بردارند و اجازه بدهند اصولگرایان نیز از مانتو و کراوات و فان مدرن استفاده کنند برای کسب قدرت. و این یعنی پایان ایدئولوژی و عرفی شدن حکومت. یا...هو
۸۴ نظر:
پست یامین پور را چند ساعت پیش خواندم تو دلم گفتم چقدر درست و شبیه به تحلیل های دلقک ...
پیش بینی ام درست بود :)
از یک اخلاقت که خوشم می آید تعریف از استعداد طرف مقابل است و نمی آیی چند تا فحش بنویسی به کسی که فکرت با او متفاوت است.
حالا نیاز به یک کله خر داریم که توی سخنرانی خامنه ای به او فحش دهد.
البته این آهنگ را گوش کند بعد انجام دهد:
http://bozorg.rapsun.net/album/55/bozorg-vol-2
بابک
شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باورهایت شک نکن .... من اساسا خوشبینم. نمی دانم این طبیعت من و یا شیوه ای است که تربیت شده ام. شرط خوشبین بودن این است که آن بالا نگاه از خورشید بر نداری در حالی که گامهایت تو را به جلو می رانند. لحظات تاریک بسیاری در زندگیم بوده اند که ایمانم به مردم و انسانیت به سختی آزموده شده است ولی من هرگز نتوانسته ام و نمی توانم خودم را به ناامیدی و تلخی تسلیم کنم. برای من این راه شکست و مرگ است.... نه! هیچ کدام از این کلمات از من نیست از مرد بزرگی است که "راه دشوار آزادی" را نگاشته است. خیلی از کسانی که در انتخابات شرکت کردند مردد بودند و یا شاید هنوز هم باشند ولی من باز این کلمات ماندلا را زمزمه می کنم که "در مبارزه تصمیمی عاری از اشتباه وجود ندارد مگر آنکه باور کنیم تصمیم مقدس یعنی اشتباه کردن و هرگز دست از تلاش نکشیدن" و این ملت بیش از یکصد سال است که از مشروطه تا نهضت ملی و از انقلاب تا اصلاحات و از 88 تا امروز بی توجه به همه ناممکنهای پیش رو چشم از خورشید برنداشته و در مبارزه خود برای به دست گرفتن حق سرنوشت خود دست از تلاش نکشیده است. پیرمرد ادامه می دهد" جایی که ما بر می خیزیم بستگی کامل به آنجا دارد که نشسته ایم" و درود برمردم من که ننشستند حتی اگر همه آنچه در دستشان بود تک رایی بود به "امید". و در نهایت پیرمرد گفت " هیچ چیز مانند بازگشت به جایی نیست که هیچ چیز در آن تغییر نکرده در حالیکه در می یابی خودت اساسا متحول شده ای". شاید هنوز خیلی چیزها عوض نشده باشد ولی ما عوض شده ایم. هر حادثه ذهن و روش مبارزه تاریخی ما را دگرگون ساخته است. می گویند یکصد سال پس از حمله مغول بیتی شعر در سراسر ایران زمین سروده نشد ولی این مردم سرانجام حاکمان مغول را هم به سرودن شعر پارسی وا داشتند. می گویند این مردم استانداردهای خود را در هر انتخابات کاهش داده اند و من می دانم که ساده اندیش آناند که باور دارند قدرتمندان از مردم نیرومندترند و می توانند مردم را به خواست خود تغییر دهند. نه برادر! این مردمند که به آرامی قدرتمندان را تغییر می دهند و با جریان زندگی خود همراه می سازند حتی اگر خود قدرتمندان جز این اندیشند. قدرت و اصحاب آن مجموعه ای انسانی، متحرک و یادگیرنده اند که در نهایت راهی جز شبیه شدن به مردم خود ندارند. مهم آن است که ما دست نکشیم از تلاش، زندگی خواهی، حرکت و امید.
این خانوم سی ساله هم دهمین رای تهرانه!!
حتی یک سایت نداره بدونیم کی بوده چی بوده
مطمءنم عکسش سردر یکی از پستهات میشه
https://twitter.com/adadpay/status/703948849417723904
اشتباه میکنی دلقک جان.
رای مردم سیاسی است. مردم به لیست انگلیس رای دادند هرچی خامنه ای بگه مردم عکس اون عمل میکنن البته مردم تشنه ازادی هستن ولی خیلی براشون مهمه که کی بر اونها حکومت میکنه
مردم ازادی که قالیباف بهشون بده رو نمیخان
یکی میگفت: من گفتم مخالفان نظام رای بدهند اما نه اینجوری....
http://iranwire.com/pictorian/cartoons/716/
توی مشهد به فنا رفتیم دلقک! علم الهدی رای آورد که هیچی اونم یک میلیون رای!! لیست پایداری هم کمپلت هر 5 تا برای مجلس رای آوردن!! اصلاح طلبای مشهد سرویس شدن
بنظرم رأی مشهد بدلیل وجود امام رضا و فضای بسته ای که علم الهدی بطور ویژه ای تزریق و تضمین و محافظت کرده طبیعی است کمی مذهبی تر از جاهای دیگر باشد. رأی کرمان هم بدلیل رفتار خوب امام جمعۀ منطقی کرمان زیاد ضد آخوند - یادتان نرود رأی مردم به اخوند هاشمی رأی ضد آخوند است - نیست. ضمن اینکه در مورد خبرگان یقین و در مورد مجلس شورا محتمل است که نامزدهای کارامدتر و قوی تری در صحنه نبوده اند. مهم هم نیست گفتم که هژمونی پایداری مضمحل شده و از این پس همه سعی خواهند کرد از این نام برائت بجویند. بسیاری از اصحاب اصولگرا بخاطر رانت به آن سمت رفته اند با ر. اگر ببینند رانتی نیست و محبوبیت در جای دیگر است بسرعت قبله هایشان را عوض خواهند کرد. یا...هو
آقا یکی به من بگه این ری شهری چی شده؟ انصراف داده؟ چرا دیگه اسمش توی لیست نیست تا دیشب هشتم نهم بود الان اما این بابا نیست اصلا توی لیست!
دلقک عزیز، خارج از بحث جاری میخواهم یک تشکر جانانه از شخص خودت داشته باشم از اینکه نوشته یامین پور را برجسته کردی و من قصد دارم نقطه فشار و هسته اصلی اش را(که زیادهم تاریک نیست) کمی روشن کنم
حرف های یامین پور اعتراف به گفتمان جدیدی است که اگر نگویم منشا اش سیرک بود ولی شرح و بست فلسفی اش قطعا و بلاشک از سیرک ابشخور کرد و خواهد کرد.ان هم زندگی خواهی نسل جدید و اینده ایران فارغ از هرگونه رنگ سیاسی است و البته روش اش کولی گرفتن از هر جهت و دسته و طرز فکر سیاسی که در راس و حاشیه قدرت قرار میگیرد است و هدف و نتیجه ان استفاده حداکثری از فضای حداقلی برای زندگی به سبک مدرن است. حرف های یامین پور درستی و به هدف خوردن تیر فلسفه ای که شش سال بر پایه ان تحلیل کردی را نشان داد.
تحلیل یامین پور خیلی شبیح فلسفه سیرک است و اگر به اینجا سر میزند، مدال صداقت را حقش میدانم، البته از دستان دلقک عزیزمان که تاج زرین فلسفه مدرن را بر سر دارد
ارادت
وحید یامین پور همون بود که به مسیح علینجات تهمت روسپی زد، فراموش نکنید که این ها دشمن هستند.
با سلام
عملکرد مشهد خیلی عالی بود . کمی در آمار ها دقت کنید . لیست اصلاحات در مشهد حدود 175 هزار رای آورد در مقابل 250 هزار رای اصول گرا ها . بپذیریم مشهد آخرین پایگاه مذهبیون خواهد بود تا بروند در قم و واتیکان اسلامی ایجاد کنند و تا گرفتن مشهد راه دوری نداریم .
خیلی از اصول گراها هم از فقر مردم سوء استفاده کردند مانند بیرجند و خراسان رضوی . اگر اعتدالیون و اصلاح طلب ها حداقل معیشت و از ان مهم تر ثبات اقتصادی را تامین کنند این سنگر های اصولگراها هم سقوط خواهد کرد .
محمد
بانوان اصلاح طلب هنوز وارد نشده فک مردم رو انداختند رو زمین با صحبت های تحول خواه و منطقی، امیدوارم فقط حرف نباشه.
بخشی ازبیانیه صادق لاریجانی بخوانید و کیف کنید:
"در طول قریب به دو ماه رسانه های متعلق به دولت آمریکا و انگلیس و خصوصاً رسانه های متعلق به سازمان های جاسوسی آنان و نیز ضد انقلابیون فراری از کشور و اصحاب خارج نشین فتنه 88 که از کشورهای غربی ارتزاق می کنند، تلاش بی وقفه نمودند تا برخی مسئولین عالی رتبه نظام را از مجلس خبرگان رهبری حذف کنند و بخیال واهی خود به مطامع شان نزدیک شوند و با کمال تأسف، اصلاح طلبان داخلی و حتی برخی کسانی که علی القاعده باید در تشخیص مصالح نظام از دیگران پیشی بگیرند، در حرکتی کاملاً هماهنگ با رسانه های آمریکا و انگلیس و اذناب آنان همچون رسانه های وهابیت تکفیری عربستان و داعشی ها، سعی کردند در برخی از استانها خادمان ملت را از راهیابی به مجلس خبرگان مانع شوند. واقعاً اینگونه همنوایی با اجانب برای حذف چهره های خدوم از حضور در مجلس خبرگان، جزو مصالح نظام است؟!"
من رای ندادم و وجدانم آسوده است زیرا:
هـیچگاه تا به این حد، مرز و خط کشی اخلاقی و اصولی بین جنبش تحریم و حاکمیت و دو جناحش شفاف و واضح نبود.
وجدانم آسوده است زیرا:
١- به خود و مردم خود دروغ نگفتهام
٢-وجدان اخلاقی خود را با «مصلحت سنجی» و توجیهات رنگارنگ تخدیر نکردهام و مردم را نیز به تخدیر وجدان اخلاقی نخواندهام.
٣- وارد بازی خانمانسوز «قمار» انتصابات نظامی مافیایی نشدهام، چرا که بر خلاف کسانی که معتقد بودند «شرکت در انتخابات به قمارش میارزد!» نتیجهای جز باخت سیاسی -اجتماعی-فرهنگی و اخلاقی بر این قمار قائل نبوده و نیستم.
۴- رای خود را به پای تایید مقام «ولایت مطلقه فقیه» ذبح شرعی نکردهام.
۵- از حق اول که حاکمیت جمهور مردم است نه غفلت کردهام و نه مردم را به غفلت و نسیان آن فرا خواندهام.
۶- میدان عمل سیاسی خود را به مدار بسته بد و بدتر محدود نکرده و افق مدار باز خوب و بهتر و بهترین را به روی خود و مردم وطنم باز گذاشتهام.
٧- امید خود و مردم وطن خود را به عملکرد قاتلان و جانیان. منجمله ٣وزیر مخوف اطلاعات نظامی سرکوبگر محدود و محصور نکردهام.
٨- با قلب معنای امید، نمایندگان ناامیدی و فساد و خشونت را «نماینده امید» مردم جا نزدهام.
٩- ارزش رای خود را به مصلحت سنجی و استصواب و سلطه نظر ۶عضو شورای نگهبان نظام مافیایی واگذار نکردهام.
١٠- آرمان و امید خود را به وطنی آزاد و مستقل و حقوقمند که تحقق آن منوط به عملکرد و کنش و تمهیدات خود سنجیده و بسیج نیروهای محرکه خود است، از دست ندادهام.
مبارزه برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران با این انتخابات پایان نیافته و رسالت و مسؤلیت همه هموطنان در بازسازی وطن بر مبنای شاعر آزاده ایران سیمین بهبهانی بر جاست؛
دوباره میسازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم،
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میشویم از تو خون،
به سیل اشک روان خویش
دوباره، یک روز آشنا،
سیاهی از خانه میرود
. . . . . . .
به نظر بنده
هم مدیر محترم وبلاگ اشتباه می کند و هم آقای وحید یامین پور
. . . . . . .
در مدرنیزم و مدرنیته ، هیچ سـودی نیسـت .
. . . . . . .
مدرنیزم و مدرنیته یعنی رقص و شادی و موسـیقی و عطر و ادوکلن و حجاب نصفه و نیمه
خانمهای جوان و همچنین دوسـتی بین دختر خانم ها و آقا پسـرها ، که اکثر این امور
به لحاظ شـرعی حرام هـسـتند (مگر در شرایطی خاص). چون این قبیل از امور جامعه را
به سمت فساد ، تباهی و سقوط می کشاند .
. . . . . . .
جناب دلقک (ببخشید)، تیمسار کار کشته. ای کاش مقاله این جوجه فکلی اسولگرا رو که میخواد یه رای 100% سیاسی و یک کنش دراماتیک مدنی رو به تغییر سبک زندگی و از این اراجیف تقلیل بده تا اون سوزشی که بهش وارد شده کمتر بشه چاپ نمی کردی. افت داره تو بلاگ وزینت. جونم برات بگه یه نصیحت واست دارم. من که داغ داغ از پای صندوق رای میام و یکی از اون سی میلیونی هستم که تودهنی جانانه ای به همه جنس بنجل های مجلس و خبرگان زدم(که شما و همه وطن پرستا اون ور دنیا حالشو ببرین) بهت می گم همین سی میلیون که هر تغییری تو ایران رو اونا انجام خواهند داد الان رو یه مطلب خیلی حساسن و اون همین وارونه جلوه دادن قضیه است. تفسیرای فلسفی و پست مدرنو واسه خودت نگهدار و به جاش منتشر کن ولی تو این یه فقره یه سوپر کنش ناب سیاسی رو خرابش نکن. یه بچه هجده ساله شمال تهرون از یه استاد علوم سیاسی استنفورد بهتر سیاست حالیشه. هیچ کی ام از سر خوشی و سبک زندگی و اینا (خدایی خندم گرفت) تو ایرون نمیره چار ساعت تو صف رای الاف بشه. حتما هدف بزرگی پشتشه حتی اون بچه هجده ساله. بزار بدبختا با این اراجیف خودشونو تسکین بدن. اگه لااقل یه حرفی از یکی از گنده هاشون که یه ته صداقت داشته باشه و اعتراف کنه چاپ می کردی حرفی نداشتم ولی از این در عجبم که با ریچار این جوجه فکلی که شرط می بندم خودشو از ترس آینده همفکراش خیس کرده سمپات داری و تو میدون اونا بازی می کنی. اگه نظرم رو چاپ نکنی به صداقتت شک می کنم. یا هو
این حرف یك مزخرف كامل است كه كنش سیاسی یك گروه را مستقل از نتایج اجتماعی ای كه آن كنش سیاسی به بار می آورد بررسی كنبم. مگر نه گفتن به سیاست خارجی اصولگرایان كه حلقوم اجتماع را گروگان تحریمها كرده بود چیزی جز یك تصمیم سیاسی است؛ اصلا مگر جامعه جز برای رسیدن به شرایط بهتر اجتماعی و مدنی انتخابی بین كنشهای سیاسی موجود انجام میدهد؟ كه بعد بگوییم كنش سیاسی اصولگرایان شكست نخورده چون تقاضای مردم تغییر اجتماعی بوده.
به نظر من حمید فرخ نژاد در مصاحبه كوتاهش بهترین توضیح را برای دلایل رای دادن مردم مطرح كرد
همه پیش بینی هاتون یک طرف، نظرتون در مورد باهنر یک طرف، یعنی اینها از قبل می دونستند این بلا قرار سرشون بیاد!!!
و این مهندس پامنقلی هم کنار کشیده عجبم
به قول دوستان دست مریزاد تیمسار
در مورد غالب بودن خواستهای اجتماعی به سیاسی مخالف هستم، به استناد دو دلیل
اول رای اولی ها بسیار زیاد بودند، رای اولی سن و سال دار منظورم هست در نتیجه برای آنها سبک زندگی اولویت ندارد و فقط خواستند همراه جمعیت یک نه بگویند به سیستم. ح
دوم اینکه یادگیری و یاد دادن برای رسیدن به لیست 46 نفره به طور حتم کار سیاسی بود نه فرهنگی و فقط برای نه گفتن به سیستم. اکثر هنرمندان رسما به این موضع اشاره کردند، کیانیان، فرهادی، از همه شفاف تر حمید فرخ نژاد عزیز و سایر هنرمندان. در نتیجه اگر وزن سیاسی وزن غالب نباشد به نظرم من کمتر از وزن فرهنگی نبود.
بااحترام و ارادت
من متولد تهران هستم و سالها در در شهرستان های مختلف زندگی کرده ام به نظر من هم تهران وضیعیت خاص خودش را دارد که حتی با اصفهان (زندگی کرده ام) یا کرمان (موقتا بوده ام) یا اراک (زندگی کرده ام) و .... متفاوت است حتی به گمانم چیزی که دغدغه اش برای تهرانی ها تمام شده یا کمرنگ شده برای طبقه متوسط شهرستانی ها هنوز دغدغه نشده یا تازگی دارد. به علاوه سازمان رای (به چشم شاهد بوده ام)و تاثیر نهادها بسیار قویتر از تهران است. و یا توجه به عرف خاص منطقه بسیار نقش دارد. کافی است یک کاندیدا بتواند اندکی بر این عنصر واقف و از آن بهرمند باشد. من خودم رای احمد خاتمی در کرمان علم الهدی در مشهد شبستری در تبریز لاریجانی قوه قضاییه در مازندران و... را وابسته به این امور میدانم.
سطح تماشاگرای سیرکت چقدر پایینه تیمسار سایبری , طرف هنوز اسم ری شهری رو نمیدونه ! عمو جون تو خونه بهش میگن محمدی نیک تو اوین ری شهری علت هم داره ,,,خیلیه ها اسمشم ندونی سوابقش به کنار بعد بری رای بدی بگن پیروزی عقلانیت و مدیرنیته فکر کن ری شهری الم الهدی احمد خاتمی نجف آبادی و اکبر شاه مدرنیته و عرفی هستند هاهاهاهاها
درسته صادق لاریجانی حذف نشد اما ترس و وحشت خود از قدرت مردم تهران را با این گلایه ننه من غریب خود نشان داد.
این یک فرافکنی از نوع سر فرو بردن کبک در زیر برف است!
رای مردم قطعا سیاسی بود و مردم به یک روش سیاسی رای دادند که عرفی شدن زندگی اجتماعی را در خود نهان دارد.بزرگترین شکست اصول گرایان از اصلاح طلبان در شورای نگهبان اتفاق افتاد ،شورایی که عمده نیروهای شاخص اصلاح طلب را قلع و قمع نمود. این خود یک شکست فاحش بود.در چنین حالتی مردم از ذره ذره امکان اقبال به اصلاح طلبان فرو گذار نکردند و این نتیجه را افریدند.
حال سخنی با حاکمان فاشیست! این که مردم به قول شما به حرف یک رسانه خارجی گوش میدهند ولی به توصیه هایشما از رهبر و مراجع گرفته تا رسانه ملی اعتنایی نمی کنند، چه معنی مهم و پیام آشکاری را در خود دارد؟
تلخک،
هم شما و هم آقای یامینپور در چسباندن رای تهران به سبک زندگی نوگرایانه و دیگر بیراه میروید، مگر این "فرضیهتان" را "میدانی" کنید و در میدان به "آزمون" بگذارید که سادهترینش این است:
۱. نوگرایی و دیگر واژهها از این دست را "عملیاتی" کنید. الف نوگراست و ب نیست چون الف بیگمک میخورد ب کوبیده؛ الف به دوست دخترش میگوید خجل؛ ب میگوید آبجی، و دیگر.
۲. خواستههای الف و ب را که نوگرایانه هستند و نیستند را نیز "عملیاتی" کنید و آنها به رای الف و ب ربط دهید. الف چون میخواهد بتواند "خجل" را در خیابان بغل کند بی آنکه گشت ارشاد بگیردش نه به هیچ دلیل دیگر میخواهد به عارف رای دهد، و ب چون میخواهد بتواند "آبجی" را در خانه بکارد بچه بیاورد بی آنکه مجبور شود در فلان و بهمن شرکت بفرستدش به منشیگری که بام تا شام به او بمالند و از او "بخواهند"، نه به هیچ دلیل دیگر میخواهد به رسایی رای دهد.
این دو قدم که در بالا به شما پیشنهاد کردم را هر دانشجوی علوم اجتماعی کمی در دانشگاهی "مدرن" کم و بیش میآموزد. نه شما و نه آقای یامینپور در این فضا آموزش ندیدهاید و به ان بها نمیدهید؛ در نتیجه بیش از آنکه به "روش" بیندیشید که در علم اجتماعی مدرن واژهای مقدس است؛ "دلی" حرف میزنید و "تحلیل" میکنید. شما دلتان خوش است که "تحلیلتان" از جنس "فلسفه" است؛ آن آقا دلش خوش است که آلوده روش غربی نشده است، و این بند نافی است که شما را به آن آقا میپیوندد نه "محتوای" حرفهاتان.
گوگولی مگولی های گرامی شما که به توصیه والاحضرت دلقک همایونی رفتین دادین (رای ) فردا هم دم درب منازل حقوق زن و آزادی بیان و شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد و اشتغال و اینها توزیع میشه لطفا همه رو یکجا مصرف نکنین اوردوز می کنین :)
این حقیقت داره که اخبار ساعت 22 اسم محمد یزدی رو تو لیست 16 نفره تهران اورده؟؟من تو ایران نیستم لطفا کسی جواب بده
چشم ناشناس ساعت ۲۲:۵۵ شما جزء ترحیمی ها بودید؟ :)
ولی نرخ مشارکت که شصت درصد بود نه ان هفتاد و پنجی که اقای قاضیان گفت شد و نه هشتاد درصد شما.
اینستاگرام راستی های حذف شده دیدنی شده.
این لینک اینستاگرام مهدی کوچک زاده است که کلی بهش فحش دادن مردم:
https://www.instagram.com/p/BCTYyrvtfvn/?taken-by=kouchakzadeh_mahdi
بابک
مخالفان شرمنده از عدم همراهی ملی را درک می کنم و با این دلیل انسان دوست منتشرشان می کنم که از دست خودشان نجاتشان بدهم و بار احساس کناهشان را کم کنم. لذا با عنایت به زمین خورده را نباید لگد زد من هم بحال خودشان می گذارم تا بلکه بتوانند از باخت منفعل و "من وجودانم را نجات داده ام"شان را تسکین بدهند و الا مثل یابو نشستن و منتظر "خودش میاد دم در" شدن را که عمل سیاسی نمی گویند - با عذرخواهی از آنانی که بطور کلی رأی نمی دهند و ادعایی هم برای "با تحریم دارم رژیم را از مشروعیت می ادنازم و ساقط می کنم" ندارند. اما با کسانی که فکر می کنند خیلی سیاست می فهمند و اند دانشگاه دیده هستند و دلی نیستند و دانشمند هستند و با لغات بازی می کنند عرض می کنم که سیاست از جنس تصمیم آگاهانه است اما زندگی اجتماعی از جنس حس ناآگاهانه. بتعبیری کمی ساده تر - البته نه به اندازۀ فهم کسی که حس و غریزه و ناخودآگاه را نمی شناسد - عمل سیاسی در مغز و ذهن آگاه عمل کننده وارد شده و بحساب کتاب کمی تن داده و آنگاه در یک پروسۀ طولانی از طریق آموزش و سازماندهی و حزب و دسته بندی به تصمیم سیاسی تبدیل می شود و فرد کنشگر از ماه ها و هفته ها و روزها و ساعت ها قبل از انجام عمل سیاسی تصمیمش را نهایی می کند و روز موعود نیز به آن عمل می کند. اما عمل اجتماعی مربوط با زندگی افراد یک خواست دایم و قطع نشدنی و مستمر در ناخودآگاه شخص (بخوان پس کله) وجود دارد و ر هنگامه های مواجه شدن با شرایط خاص بالفعل کردن آن در روزی و ساعتی و لحظه ای بخرد مشارک حسی با یگران می رسد و کنش از او سر می زند. این دقیق است که 90 درصد کنشگران حس زندگی و خرد حسی خودشان هم تصویر روشنی نداشته باشند از "چرا اینکار را کردند" خود و در صورت پرسش از سوی نفر سوم بگویند که ما عمل سیاسی انجام دادیم . اما این هم دقیق است که بچنین حرکت های یکشبه و چند روزه در جامعه ای که هیچکونه نهاد سیاسی و مدنی حرکت های جمعی ندارد کنش سیاسی نمی گویندو بعبارت دیگر خود شخص هم نمی داند چرا به این حرکت پیوسته و فقط حس می کند که باید بپیوندد و معمولاً بعد از عمل اگر هم عقلش عمل مشارکتش را تأیید نکند اما حس زیبا و راضی دارد و پشیمان نیست. توضیحش سخت است اما فهمش آسان است بشرط اینکه اولاً خیلی زیاد دانشمند نباشی مثل عزیزانی که چرت و پرت می گویند و دوم اینکه در حوزه ای که اظهار نظر می کنی اطلاعات حداقلی داشته باشی. و مهمتر ازآن حس و عقل را بتوانی متمایز کنی و جایگاه هرکدام عقل در خودآگاه و حس در ناخودآگاه را درست تشخیص بدهی. برای اینکه خیلی کودکستانی بگویم این می شود که فصل مشترک همۀ حس مشترک طبقات مدرن رأی دهنده در تهران این جمله بود گفته یا ناگفته که: "ولم کنید. سرخر و آقابالاسر نمی خواهم. من بالغم و خودم مسئولیت زندگیم را بعهده می گیرم و نیاز به بزرگتر ندارم. حکومت برود بجهنم اگر وظیفه اش غیر از امنیت بخشیدن بمن است." یا...هو
جمعیت واجد شرایط شرکت در انتخابات ، در کل استان تهران را حدود 9 میلیون نفر تخمین زده بودند ولی کمی بیش از 4 میلیون نفر از آنها در انتخابات هفتم اسفند شرکت کردند (بر طبق آمار رسمی وزارت کشور) این یعنی میزان مشارکت در استان تهران چیزی حدود 45 درصد بوده . از سوی دیگر مشارکت در بخشهای مرفه شمال شهر تهران بسیار بیشتر از مناطق فقیرنشین بوده است (البته در استان تهران)
مخالفان شرمنده از عدم همراهی ملی را درک می کنم و با این دلیل انسان دوستانه منتشرشان می کنم که از دست خودشان نجاتشان بدهم و بار احساس کناهشان را کم کنم. لذا با عنایت به زمین خورده را نباید لگد زد من هم بحال خودشان می گذارم تا بلکه بتوانند از باخت منفعل و "من وجدانم را نجات داده ام"شان را تسکین بدهند و الا مثل یابو نشستن و منتظر "خودش میاد دم در" شدن را که عمل سیاسی نمی گویند - با عذرخواهی از آنانی که بطور کلی رأی نمی دهند و ادعایی هم برای "با تحریم دارم رژیم را از مشروعیت می ادنازم و ساقط می کنم" ندارند - اما با کسانی که فکر می کنند خیلی سیاست می فهمند و اند دانشگاه دیده هستند و دلی نیستند و داندیشمند هستند و با لغات بازی می کنند؛ عرض می کنم که سیاست از جنس تصمیم آگاهانه است. اما زندگی اجتماعی از جنس حس ناآگاهانه. بتعبیری کمی ساده تر - البته نه به اندازۀ فهم کسی که حس و غریزه و ناخودآگاه را نمی شناسد - عمل سیاسی در مغز و ذهن آگاه عمل کننده وارد شده و بحساب کتاب کمی تن داده و آنگاه در یک پروسۀ طولانی از طریق آموزش و سازماندهی و حزب و دسته بندی به تصمیم سیاسی تبدیل می شود. و فرد کنشگر از ماه ها و هفته ها و روزها و ساعت ها قبل از انجام عمل سیاسی تصمیمش را نهایی می کند و روز موعود نیز به آن عمل می کند. اما عمل اجتماعی مربوط با زندگی افراد یک خواست دایم و قطع نشدنی و مستمر در ناخودآگاه شخص (بخوان پس کله) وجود همیشگی دارد و در هنگامه های مواجه شدن با شرایط خاص بالفعل کردن آن در روزی و ساعتی و لحظه ای بخرد مشارک حسی با یگران می رسد؛ و کنش از او سر می زند. این دقیق است که 90 درصد کنشگران حس زندگی و خرد حسی خودشان هم تصویر روشنی نداشته باشند از "چرا اینکار را کردند" خود، و در صورت پرسش از سوی نفر سوم بگویند که ما عمل سیاسی انجام داده ایم . اما این هم دقیق است که بچنین حرکت های یکشبه و چند روزه در جامعه ای که هیچکونه نهاد سیاسی و مدنی حرکت های جمعی ندارد کنش سیاسی نمی گویند. بعبارت دیگر در چنین مواقعی خود شخص هم نمی داند چرا به این حرکت پیوسته، و فقط حس می کند که باید می پیوسته است. و معمولاً بعد از عمل اگر هم عقلش عمل مشارکتش را تأیید نکند اما حس زیبا و راضی دارد و پشیمان نیست. توضیحش سخت است اما فهمش آسان است بشرط اینکه اولاً خیلی زیاد دانشمند نباشی مثل عزیزانی که چرت و پرت می گویند و دوم اینکه در حوزه ای که اظهار نظر می کنی اطلاعات حداقلی داشته باشی. و مهمتر ازآن حس و عقل را بتوانی متمایز کنی و جایگاه هرکدام "عقل در خودآگاه" و "حس در ناخودآگاه" را درست تشخیص بدهی. برای اینکه خیلی کودکستانی بگویم این می شود که: "فصل مشترک همۀ حس مشترک طبقات مدرن رأی دهنده در تهران این جمله بود گفته یا ناگفته که: "ولم کنید. سرخر و آقابالاسر نمی خواهم. من بالغم و خودم مسئولیت زندگیم را بعهده می گیرم و نیاز به بزرگتر ندارم. نه دخالت می خواهم و نه کمک. حکومت برود بجهنم اگر وظیفه اش غیر از امنیت بخشیدن بمن است."یا...هو
مشكل اینجاست كه تصمیم جامعه در نحوه شركت در این انتخابات را فقط بر اساس حس و غریزه می بینی كه به نظر من اشتباه می كنی. البته به تو خورده نمی گیرم چونكه حق داری شاد شوی وقتی خشك مغزی مثل یامین پور به حركت مردم به سوی زندگی خواهی بیشتر اقرار می كند، همانگونه كه از ریزش امثال امید حسینی آهستان شاد می شدی و باید هم بشوی. اما دیگر باعث تعجب است اگر به مزخرفاتی هم كه در لابلای حرفهایشان به خورد مردم می دهند صحه بگذاری
مزخرف است ویلیام جان. می خواهی اسپم کنی تا کنون سوزیت را تسکین بدهی بهمان ورژن رفقای بالا استناد کن در "رأی دادن به قاتلان و چپاولگران و فاسدان و ..." و الا بازی با اعداد و ارقام تشتی ندارد برای آب خاموشی. هرچه بود و هر چه هست مردم کاری کرده اند کارستان و شما پروفسورها را جا گذاشته اند بدجور. دهه اه! آمارها باید با استناد به آمارهای رسمی با لینک مشخص باشد هرکس می خواهد از این راه بتشفی برسد. ضمن اینکه همه چیز فقط در پایان شمارش آراء و اعلان مقامات رسمی قابل نقد و بررسی است. تا کنون حتی رقم دقیق شرکت کنندگان هم اعلان نشده تا چه رسد به درصدکلی و از آن مهمتر درصدهای تفکیکی! ملت کار برگی کردند و شما هم می توانی خوشحال باشی که جزوی از این ملتی بدون نام ویلیام. و الا بخدا چارۀ سوختن پریدن وسط اقیانوس نیست زیرا حتماً غرق می شوی. مگر یک لیوان آب چقدر هزینه دارد در فرنگ! یا...هو
لینک تبلیغی نگذارید تأیید نمی کنم. یک کسخلی در یک وب کمی یک یاوه ای گفته با سه نفر بیننده چه ربطی به سیرک فاخر و معبد مقدس ما دارد با هزاران زایر آنلاین و دردانه. یا...هو
سیدرضا صالحیامیری, رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران:
گذر از انتخاب پوپولیستی و احساسی به انتخاب آگاهانه، دستاورد بزرگی است که باید مورد ارزیابی و بررسی جامعه شناسان قرار بگیرد. در فرآیند تصمیمگیری عقلانی، انتخاب بین گزینههای ممکن صورت میگیرد نه بین گزینههای مطلوب و رسیدن به چنین تصمیمی نیازمند خردورزی و آگاهی بالایی است. برای فراگیر شدن چنین رویکردی جامعه باید به حدی از توسعه یافتگی رسیده باشد تا رفتاری عقلانی از خود بروز دهد.
http://entekhab.ir/fa/news/255286/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF
دوست قدیمی
خوب اگر تا امروز شک داشتم وزارت اطلاعاتی هستی، الان مطمئن شدم.
واقعا گل گفتی تیمسار. اینجا معبد مقدسه. من هم روز و شب به زیارت اینجا میام. پاینده باد این معبد مقدس و جاودانه باد صاحب این معبد.
https://www.youtube.com/watch?v=xIeV-Vl3mbM
شما که اینقدر احساس مسئولیت زیبایی دارید که این ویدیوی زیبای خانم پروانۀ سلحشور جامعه شناس و نمایندۀ جدید تهران را می گذارید. حداقل لطف می کردید و یک خط هم توضیح می نوشتید تا همه بهره ببرند و کیف کنند. بارها خواسته ام که ویدیوی بدون توضیح نگذارید. اقل بگویید راجع به چی و کی است. مرسی
تیمسار
دلیل خاصی دارد که کامنتهای مرا تایید نمی کنید؟ البته اگر دلیلی دارد که مختارید. اما اگر ناخواسته است، یک سری به اسپم بزنید، فیلترشکن ها را داخل ایران قطع کردند و مجبوریم از تور استفاده کنیم... 5 6 کامنت ما در این مدت پریده ظاهرا!!
واقعا صحبتهای خانم سلحشوری در مقیاسهای نظام یک ساختارشکنی بود. این اشاره به حجاب اختیاری و تاختن به زنان اصولگرا بدون تعارف و اینکه آنها فقط جنسشون زن است و گفتار و فکرشان مرد است خیلی صریح بود.
این خانمها کاری هم نکنند، همین که ابزار تبلیغ ضد زنان نمیشوند مثل فاطمه آلیا خودش خیلیه.
بعضیا می بینم از اینکه حکومت گذاشته علاوه بر مصباح محمد یزدی هم رای نیاره خیلی تعجب کردن و فکر کردن واقعا رای مردم باعثشه. مصباح که کلا تنده و زیاد غمی حکومت در موردش نداره اما محمد یزدی هم رو به موته. میومد توی مجلس هم 4 روز دیگه قبل از خامنه ای و ضرورت تعیین رهبر جدید میفتاد میمرد.
این انتخابات شهر تهران یک معنی دیگر هم داشت. و اون اینه که رسایی ، کوچکزاده، تهرانی و حدادو بقیه حذف شده های راستی به درد نمایندگی شهرستانی ها میخورند و نه تهران.
بابک
خب الحمدالله آیت اله جنتی هم شانزدهم شد و آنهم دقیقهنود و میلی متری. مدیون هستید اگر فکر کنید مشابهی با انتخابات ریاست جمهوری 92 دارد. ها ها ها.
یادمه تو یه برنامه شبکه دو جنتی رو آورده بودند و میگفت من تمام امورات شورای نگهبان را با رهبری هماهنگ می کنم و نظر رهبری را جویا می شوم. بالأخره سیاست عرصه بده و بستان است.
بابا فریدالدین شما دیگه اخرشی!!
ادم هنگ میکنه از هوش بعضیا، بابا اخوندا سیاس هستن دیگه نه اینقد!
یعنی حضرتعالی میفرمایید اینا حاضر بودن ابروی جبهه پایداری لجن مال بشه ولی مردم بیان پای صندوق! خوب مردم که همیشه در حد 30 درصد حضور داشته اند دیگه چه نیازی بود چنین هزینه ای بدن!
آخی نازی نمیر المومنین رای اورد و یه ضلع مثلث به ماتحت ملت شریف وارد شد اینم از نتیجه کمپین رای خری ببخشید سلبی و اعتماد به مفتاح السلطنه البته به قول دلقک نتیجه مهم نیست مهم پیروزی عرفگرایان و مغز مدرن ها هست که اکبر رسماجانی و ری شهری و کرمانی و نجف آبادی و الم الهدی و احمد خاتمی و مطهری باشن که قبلا عرفی گراییشون رو بارها در دادگاه انقلاب و نوژه و میکونوس و کمیته های سه نفره و ترورهای خودسر و خاوران و اوین اثبات کردن به ملت شریف! اکبر بعد از دوران چاپندگی تازه میخواد دوباره وطن رو بسازه !خودمونیم تیمسار سایبری چقدر از وزارت اطلاعات میگیری ؟ :)
به کار وزارت کشور در امانت داری از آرای مردم باوری راستین دارم و راه یافته جنتی در ردۀ شانزدهم عین رأی مردم است و شکی ندارم. این را به کسانی گفتم که چرت و پرت می نویسند در تشکیک در امانت داری دولت روحانی و این ناجوانمردی محض است و مسلماً کامنت های مزخرف را منتشر نخواهم کرد. حداکثر 48 ساعت دیگر اینجا هستم زامبی ها دست از سرم بردارند لطفاً! یا...هو
وقتی قیافه این کریه المنظر، یامین پور رو میبینم یاد اون اراجیف اش در مورد حوادث 88 و میرحسین مظلوم می افتم....گرگ زاده در هر صورتی گرگ است. اینا یه پدر سوخته ای هستن که اسم بردنشان هم استفراغ آوره ونفخ آور...........
من با این دیدگاه موافق نیستم البته رگه هائی از واقعیت را میتوان در آن دید. قبل از پرداختن به اصل مطلب لازم میدونم به این نکته اشاره کنم که یامین پور تند رو است اما فاقد استعداد. اگر بنا باشد نظرات نامبرده را دلیل بر استعداد وی بدانیم صد البته حسین شریعت مداری لایق تر است به دریافت این تشویقیه. هر دو اینها استعدادی غریب در مغلطه و وارانه نشان دادن حقیقتی دارند که شنونده یا خواننده را مجاب کند به قبول خزعبلاتی که در لعابی متفاوت از خزعبلات رایج پیچیده شده. ساده تر اینکه ابداع شیوه نوینی از بیان و گفتمان تند روهای نظام که دیگر رنگ و لعابی ندارند در پوشش و غالب تندروی مدرن.گفتمان سنتی تندروها و اصول گرایان بعد از 37 سال ناچار نیازمند تحول در نوع بیان و ادبیات بود که یامین پوراز پیش قراولان این نوع بیان و گفتمان است. اما در رابطه با اینکه در تهران چه اتفاقی افتاد و چرا در سایر نقاط کشور این اتفاق و این رویکرد به شکل بسیار کم رنگتری نمود داشت ، چیزی است که اصل دموکراسی را در کشورهای جهان سوم زیر سئوال میبرد. ببینید، در تهران به علت نزدیکی مردم به مراکز اداری و سازمانی و همینطور وجود فرهیختگان سیاسی و ادبی، وجودتشکل های دانشجوئی و ترددسفرای خارجی و ارتباط مرتب با مهمانان خارجی،وجود کنشگران سیاسی با دیدگاه مختلف و کلا مرکزیت تحولات سیاسی و اجتمائی سطح فکری مردم و درک مردم از جمهوریت د ر مرتبه بالاتری از سایر نقاط کشور قرار میگیرد به این معنی که عامه مردم درک بسیط تری از مسئولیت انتخاب دارند و به همین دلیل امکان خرید رای با چند کیلو سیب زمینی و یا وجه نقد میسر نیست و یا کمتر امکانپذیر است، اتفاقی که متاسفانه به علت فقربینش و تحلیل سیاسی در روستاها و شهرستان هابه سادگی امکان پذیر است. اگر دقت کنید خواهید دید که حتی در مراکز استان ها مردم بواسطه شهری بودن که الزاما به معنی غربی بودن نیست انتخابی مسئولانه تر از شهرستانهای دورافتاده تر و یا روستاها داشته اند.
من از سال ۹۲ همش ۱% این احتمال رو میدم که خود خامنه ای هم تصمیم داره اوضاع رو عوض کنه اما اطرافیانش اینقدر قدرت دارن که جلوشو بگیرن. برا همین آروم که اونها تحریک نشن اضاع رو پیش میبره. هدفش هم رهبر کردن روحانیه. کامنت امانتداری روحانی رو پخش نکردی، این رو هم نمیخواد پخش کنی اما دوست دارم تو کامنتا جواب بدی. آیا این احتمال رو میدی؟
دوستانی که نظر مخالف دارند توجه داشته باشند که گزاره رای سلبی پیروز شد و تمام. اگر حرف جدیدی دارید، به گوش جان می شنویم، اگرندارید، در سکوت مطالعه بفرمائید و لذت ببرید. اگر لذت نمی برید، با یک کلیک انگشت سبابه، صفحه را عوض کنید و با نظرات تهی و نوشخوار حرفهایی که همه مان میدانیم، لذت ما را برهم نزنید که دیگر جواب های تکراری به حرف های تکراری کسل کننده و حوصله سربر و عین فشلی است
جناب دلقک:پرسشی دارم. شمااز کجااین قدر مطمئنی که وزارت کشور رای ها رادرست شمرده؟ممکنه درست شمرده باشه،ممکن هم هست که صد در صد درست نشمرده باشه و
و تنها امکانی که خیلی بعیده ، تقلب سیستماتیک و خرکی است که بعد از 88 جراتش ندارند و در واقع روشش رو به رد صلاحیت مهندسی شده قبل از انتخابات منحصر کردند.من نمیگم شما نادرست میگی اما اینم از ویژگی های مدرن بودنه که آدم فتوا رو قبول نکنه و بپرسه چرا؟
تعجب می کنم که از کدام پیروزی حرف می زنید؟ شاید از نظر نمادین و اینکه اندر داگ بودید می توان گفت بله کار خوبی بود و خوب بازی کردید ولی در نهایت بدون در نظر گرفتن تعصب شما مساوی کردید و جلوی حذف شدن خودتون رو گرفتید، یادمه دلقک مثال این انتخابات را ب ابازی ایران و ژاپن زد، شما ایرانی بودید که به جای سه تا خوردن از ژاپن، یک به یک مساوی کردید، کار بزرگی هست ولی بالاخره یک مساوی بود نه یک برد.
خب حالا که نتایج انتخابات مشخص شد و قدرت تقسیم گردید. تندروهای چپ و راست تا حد زیادی حذف شدند و سطح تعارضات درونی حکومت پایین آمد. حال فرصت لازم برای نگاه به گذشته، اصلاح مسیر و نگاه به افق آینده فراهم شده است. آیا تیمسار گزاره فوق را قبول داری؟ آینده تحولات چگونه میبینی؟
شما که هی میگی من به وزارت کشور اتماد دارم بفرما شما گفتی 80 درصد الان شده 62 درصد
دلقک اگر می خواهی وبلاگ را تعطیل کنی من یکی می گویم که خیانت می کنی.
دکتر قاضیان در نظر سنجی پیش از انتخابات ۷ اسفند نشان داد که مردم در روستاها بیشتر به اصلاح طلبان رای میدهند. چون در روستا نمیتوان مردم روستایی را با شرایط مالی فریب داد. مثلا در شهر اگر فردی به بسیج میرود میخواهد به یک شغل دولتی دست یابد اما در روستا چنین شرایطی نیست. در هر حال بهتر است این مقوله را در تحلیلهای بالا تصحیح کرد.
این تحلیل از محسن کاظپمور هم جای تامل دارد:
مشروعیت مجلس خبرگان برای انتخاب رهبر آینده به اوج رسید. به مشروعیت شورای نگهبان لطمه خورد ولی کمی صبر کنید تا مشروعیت شورای نگهبان و رهبر هم به اوج خود برسد.
همه فراموش کرده بودند که جنتی و یزدی بالاخره باید از شورای نگهبان بروند. رفتن آنها هم به هر شکل (چه خواست خدا باشد چه خواست رهبر و چه خواست خودشان) ضرورتا شورای نگهبان را ضعیف میکند و استرس و فشار به نظام وارد میکند.
دوره شش ساله شورای نگهبان چهار ماه دیگر به پایان میرسد! روز ۲۶ تیر ۹۵ مردم ایران حیرت زده خواهند شد. جنتی و یزدی و مدرسی از فقهای شورای نگهبان برداشته میشوند و احتمالا یکی دو تا از جایگزینهای آنها منتخبین فهرست هاشمی در خبرگان هستند. افرادی مثل شاهآبادی و زالی و بطحایی!
نه تنها اعتبار شورای نگهبان در افکار عمومی و جامعه بینالملل به شدت احیا میشود بلکه ثابت میشود که رهبری به نظر مردم توجه کرده است.
این افراد تقریبا سابقه سیاسی ندارند. تمام سابقهشان استاد حوزه بوده است (ورود این افراد به خبرگان مشکوک است. چرا یکباره تصمیم گرفتهاند وارد سیاست آن هم بازی انتخاب رهبری شوند که حساسترین کار است؟) این برای روحانیت سنتی فاکتور بسیار مثبتی است. افرادی مثل وحید خراسانی باید رهبر آینده را تایید کنند و اعتبار بدهند و الان وقت امتیاز دادن به آنهاست.
محمد امینی Mohammad E. Amini اولین کسی بود که گفت شاید این بازی را رهبری هدایت میکند. اول به نظرم غیرمنطقی رسید تا اینکه به جایگزینی شورای نگهبان فکر کردم و دیدم وقتش رسیده. فقط چهار ماه تا تحول بزرگ.
مصاحبه پروانه سلحشوری را دیدم ... به آینده ایران امیدوار شدم.
دلقک عزیز:
بشنیدهام که عزم سفر میکنی، مکن! مهر حریف و یار دگر میکنی، مکن!
تو در جهان غریبی غربت چه میکنی قصد کدام خسته جگر میکنی؟ مکن!
از ما مدزد خویش، به بیگانگان مرو دزدیده سوی غیر نظر میکنی!؟ مکن ..!
آخه چقدر دم از بیوفایی و هجران ...؟!
جناب بابک که پز تهرانی بودنت رو میدی، به قول ناشناس اخیر مگر چند درصد تهرانیها واقعا از تهران هستند!!..ثانیا شما تهرانیها 37 سال پیش مملکت رو به گا دادید، حالا خودتون لطف کنید درستش کنید!پس منتی نیست!
در ضمن شما تا ابد مدیون ما شهرستانیها خصوصا جنوبیها بابت منابع سرشار جنوب که به سمت تهران سرازیر میشه هستین.
لارمه به اطلاعت برسونم که تو شهر من از بین 5 کاندید تنها اصلاح طلب با اختلاف نجومی از نفر دوم برنده شده.
پس قبل از حرف زدن فک کن!
یک شهرستانی!
جناب نور.
من امکان فنی تغییرات موردی چه در آیدی ها و چه در نوشته های کامنت را ندارم. لذا فقط می توانم کامنت را بدون دستکاری منتشر یا حذف کنم. لذا کامنت های منتشر شده تان را فقط می توانم حذف کنم. پس فعلاً کامنت های شما را پنهان می کنم تا اگر خوستید کامنت بدهید مجدداً باآیدی خودتان منتشر کنم و گرنه بعد از مدتی حذف خواهم کرد.
ضمناً بچه بازی های کودکانه تان - خطاب به دیگر کاربران است - را تمام کنید چرا اینقدر بی خرد هستیدآخر. من اگر راجع به تهران و تهرونی نوشته ام ربطی به برتری این و کهتری دیگری ندارد. نوشتۀ من یک تشویق و تشکر بوده برای برجسته کردن "رأی سلبی" که تهران نمونۀ قابل تشخیص قطعی اش را ارائه داده بود. پس اگر در همان مطلب من گفته ام شهرها و روستاهای دیگر به کارآمدی رأی داده اند تعریف نیست پس چیست. چطور ممکن است شما می توانید وارد اینترنت بشوید و هنوز در فرهنگ بدوی نفس بکشید که تهرانی فلان است و شهرستانی بهمان. واقعاً که. آدم دل درد می کیرد بحلی سردرد. یا...هو
باسلام به همگی ،
از این که من متولد کجا و اصالتا" کجایی هستم بگذریم ولی در جواب این بحثها که راجع به تهران و تهرانی شد ، چند نکته از نظرم مهم اومد:
اول اینکه خداوکیلی خداوکیلی کلاهتونو قاضی کنید که چند نفر یا چند درصد از مقامات جمهوری اسلامی و کسایی که تا اینجا رسوندن مملکتو، از اول جمهوری اسلامی تا الان ، اصالتا" اهل تهران بودن و هستن؟
دوم اینکه مگر الان توی تهران ، تهرانیا ساکن هستن که هی میگین تهرانیا ، تهرانیا ... ؟
سوم ، اگه ساکنین تهران ( نه تهرانیا ) رای بدن ، میگین فقط بدنبال رفاه و ... ( هر چند که مگر بقیه از رای دادن هدفشون در نهایت چیه ؟) اگه رای ندن میگین یه مشت مرفه نشستن اصن مهم نیست چی میگذره تو ایران ؟
تکلیف چیه ؟
فقط میخواید مخالف باشین ؟
ممنونم از شما دلقک عزیز و همه خواننده های محترم
برای رامیار :
اگر قرار بود همه اینها بازی باشه یعنی اینکه رهبر میدونسته که اینبار مردم همه باهم به جیم رای نمیدن و چنین چیزی دونستنش از قبل تقریبا غیر ممکنه. از طرف دیگه رهبر اینبار خودش رسما جر داد که مهره هاش حذف نشن ولی شدن. ما به اونا میگیم که هر چیزی رو به توطئه نسبت میدن ولی اینجا خودمون محشر ایم. تو هر استنباطی یه اصولی هست اما در این استنباط شما چطور؟
به ناشناس ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۲۲:۱۷
واقعا کیف کردم از پاسخت به رامیار گرامی. من همیشه در هر بحثی بیشترین اختلاف را با توطئه پنداریها دارم، اما خودم به راحتی و به شدت تحت تاثیر کامنت رامیار قرار گرفته و بسیار نومید شدم. این نشان از قدرت و جذابیت بیپایان "توطئه" در دل و جان ما دارد.
اینطور وقتها باید همواره جملهی طلایی محمدعلی ابطحی را به یادآورد، وقتی در پاسخ آنهایی که روی کار آمدن اصلاح طلبان را حیلهی نظام میخوانند، گفت:
کاش واقعا چنین درایتی وجود داشت، و اگر چنین درایتی در حکومت باشد، چرا آثارش را در سایر عرصههای مدیریتی -مثلا اقتصاد- نمیبینیم؟
مازیار جان گفتگوی مسبوق به سابقه است و همدیگر را میشناسیم. علت آدی ناشناس برخورد دلقک است. ایشان بسیار خود ستا هستند. و گاهی حتا بدون تفکر جواب میدهد. برای نمونه:
ناشناس گفت...
دکتر رنانی مقاله جالبی نوشته. میگوید که باید ری داد اما با ردّ صلاحیت کنونی چگونه باید رای داد؟ او میگوید اگر رای ندهیم ریسک اقتصادی بالاتر میرود و موجب افزایش رکود اقتصادی میشود و رکود به معنا نابودی ایران و رژیم باهم است چون نفت پولی بر نمیگرداند و ارزان است. از سوی دیگر تحریم کنندگان میگویند رای به دادن به معنای تحکیم پایههای رژیم اسلامی است. این وسط دلقک میگوید به مانتوییها و کراوتیها رای بدهیم اما آیا کراوتی و مانتویی در خبرگان یا مجلس وجود دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر میرسد هشدار دکتر رنانی بسیار عمیقتر و ترسناک تر از آن چیزی است که حتا او خود میگوید که با رای ندادن نه از تاک نشانی خواهد ماند نه از تاک نشان. اما یک روزنه کوچک در مقاله ی علی افشاری وجود دارد او میگوید که در این انتخابات ژنرالهای خامنه ایی باید اعدام شوند. یعنی باید از ورود جنتی یزدی احمد خاتمی و کسانی که تأیید صلاحیت میکنند سلب صلاحیت کرد و مانع ورود آنان به خبرگان شد. مقاله جالبی است.
http://www.radiofarda.com/content/f35_iran_elections_comm_afshari/27526761.html
۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۱۹:۱۹
Dalghak.Irani گفت...
در بارۀ رنانی وحرف هایش قبلاً هم گفته ام که زیاد نمی ترسم و اگر امکان دوقطبی شدن بیشتر فضای داخلی در بین هیئت حاکمه با رد صلاحیت و رأی ندادن همراه باشد ممکن است باعث شکستن ایدئولوژی شود و نه لزوماً فروپاشی کل نظام و جامعه. و من از این وضع استقبال می کنم. اما مقالۀ افشاری را ندیده ام و اگر پیام نوشته اش همین جلوگیری از ورود ژنرال های خامنه ای بخبرگان باشد. حرف سطحی و سلبی و بدون مبنایی است. مثل این می ماند که بچۀ خود من بحرفم اعتنایی نکند در فکر توصیه و نصیحت به بچۀ همسایه باشم آن هم در مذمت پدرش. مگر مخاطبان افشاری به ژنرال های خامنه ای رأی می دهند که حالا با رأی ندادن از آنها خلع ید بکنند. جناح اصولگرا قاعده اش در مورد رأی خبرگان حتی خیلی بزرگتر از جناح اصولگرا و محذوفان است. زیرا تعریف خبرگان پر از مجتهدان و امامان جمعه و ریش سفیدان مذهبی کاملاً جا افتاده در ذهن ملت و مسلمانان ج حتی - عرفی. پس هرگونه سرمایه گذاری روی خبرگان اول باید به گشایش در کاندیداها می بود که جنتی مثل سکند ایستاد و اجازه نداد. حالا خدا کند که سید حسن با هر زور و زحمتی هم شده برگردد چون بعد از انتخاب وزنش اینقدر بالا می رود که جای 20 نفر برد داشته باشد. یا...هو
۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۱۹:۴۳
ناشناس گفت...
ناشناس گفت...
دلقک کسی که احمق است را تا حدودی میتوان با آموزش انتظار رفتار عقلانی داشت اما کسی که خود را به حماقت میزند را نمیشود برگرداند یا از خواب بیدار کرد. افشاری یک تحلیل گر است و مقاله مینویسد. او نمیگوید رای ندهیم بلکه میگوید همه رای بدهیم به کسانی به غیر از ژنرالها هر کسی غیر از جنتی و یزدی و شورای نگهبان. در خبرگان اگر مصباح یزدی، احمد جنتی، احمد خاتمی، یزدی و ژنرالهای دیگر نباشند روحانی و رفسنجانی مخالفان ضعیف تری خواهند داشت. این مساله اصلی است. از طرف دیگر شما که از ۲ قطبی شدن حمایت میکنید این راهکار خود به ۲ قطبی شدن بیشتر میانجامد چون در نهایت جنتی یزدی و احمد خاتمی هیچگاه در اردوی چپ یا حتا علی لاریجانی نخواهند بود. در ضمن اگر مقاله علی افشاری را نخوانده ایی لینک را گذاشتم کّل مقاله ۳ دقیقه است بخوان بعد بجو و فکر کن سپس ذرت پرت کن.
۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۲۰:۲۵
Dalghak.Irani گفت...
آدم کثیفی هستی ناشناس ناقل علی افشاری و نیازمند یک حمام سنتی با مشت مال اضافه توسط خلیفه. پس در همان چرکیت زبان در کام گیر و وارد بیشۀ شیران نشو. آخرین بارت باشد که بمعلمت جسارت می کنی. من از راه دلسوزی می گویم و الا رفتار سعدی را در پیش می گرفتم در رحمت برآن شاهد انگشت رسان! یا...هو
۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۲۰:۳۵
در ضمن مازیار جان همین ایده بعدا توسط گنجی به ایده ردّ جیم معروف شد و دلقک نیز جانانه در این زمینه کار کرد. اما به واقع رفتار دلقک در خور نکوهش است. ترجیح میدهم ناشناس باشم نه از ترس که از دست دلقک. اینجا را نیز جایی برای صحبت کردن میدانم. در پی داشتن تریبون یا وبلاگ نیستم. اندیشه سازی را به سخن پراکنی ترجیح میدهم.
طرف دو خط هیچ چی نوشتۀ در اشاره به هیچ چی نقل شده توسط رامیار. بعد هم مازیار آمده و ذوق کرده از یک هیچ چی در مقابل هیچ چی. و حالا طرف را نمیشود با لقب پروفسور بالتازار هم ساکت کرد که: ای وای مازیار که نمی دانی دلم خون است از دست این دلقک نخبه کش و چنان به نوابغ زمان و آخر هیچ چی نویسی می توپد که استعداد در کنام های ناشناس و بیشه های خطرناک ناشناس پنهان می شود و خلایق بی بهره از "اندیشه سازی بجای سخن پراکنی" [زرشک ] می شوند. و تو چه خوب تشخیص دادی مازیار که من اند اندیشه سازیم و نمی خواهم وقتم را صرف کار وبلاگ نویسی کنم که کاری چیپ است و دلقک نمی گذارد شهرتم عالمگیر شود.
این نوشابه های گوز دار چه است که برای خودتان باز می کنید آخر کار. نه حرفی که رامیار نقل کرده کمترین فکری داخلش است و نه پاسخی که تو دادی غیر از تاکسی نوشت ارزشی. بیخود هم یابو برتان ندارد که من دلقک روسفید فداکار میهن پرست و ... اندیشمند و فکور که بسیار بسیار چیزها یادداده ام بشماها؛ دموکرات ترین و متحمل ترین و آزادمنش ترین و فروتن ترین بوده ام و از سر خیلی از شما ها زیادی. و ارزشمند ترین وبلاگ فاخر-پاپیولار شش ساله را با تک تک سلولهایم اداره کرده ام و جز این نمک نشناسی نیست بلکه نمک بحرامی است. یا...هو
تیمسار چرا کامنت منو حذف میکنی؟؟؟الان خیلی از افراد فرهنگ گرا مثل شما خوشحالن که فضای فرهنگی بازترمیشه و خجای سختگیری کمتر میشه اما والا بلا تو مناظق حاشیه شهر حتی افرادی که با جمهوری اسلامی دشمن خونی هم هستن.مخالف ازدایهای اجماعی مثل حجاب هستن.تاکید زیاد روی این مسائل اونا رو از ما دور میکنه.فقط و فقط باید حمله به فساد اقتصادی خامنه ای و هسنه سخت فدرت بشه تا تا تغبیر ایجاد بشه
دلقک اینقدر خودت رو جر نده یارو معلوم بالا چی نوشته. اگه اون هیچی نوشته تو حتا هیچی هم ننوشتی. اگه اون هیچی هست تو همون هیچی هم نیستی. تو که تو کون مردم چوب کبریت را میبینی چرا تو کون خودت تیر چراغ برق را نمیبینی؟
سلام دوباره
وای بر من که سبب دردسر شدم. سر مطلبی که از محسن کاظمپور گذاشتم مجادله راه افتاد.
قدیمیهای وبلاگ میدانند که من گاهی نظرات از دیدگاههای مختلف را که تامیل برانگیز میدانم اینجا میگذارم برای ابراز نظر دوستان. خودم الزاماً به آنها باور ندارم. به این نوشته که اصلاً خودم اعتقادی نداشتم. ولی خب اینجا هستیم که نظرات مختلف را هم بشنویم. خود من هم با پاسخی که ناشناس 22:17 داد موافقم. با این حال محسن کاظمپور سبکی داره که سعی میکنه نگاه مخالف خودش را بیان کنه با یک گویش خاص.
امیدوارم بتوانم چند تا دیدگاه مختلف دیگه را که به نظرم قابل تأمل هستند باز هم با ذکر منبع و نویسنده اینجا بنویسم برای مبادله افکار. من اگر نظری از آن خودم باشد بدون ذکر منبع میارمش.
ممنون از توجهی که به آن نوشته داشتید.
ضمن اینکه من خودم به شدت هیجان زده از نتایج هستم و علیرغم اینکه رادیکالم و معتقدم هیچ اصلاحی نتیجه بخش نخواهد بود و آخرش کشورمان با جنگ روبرو خواهد شد اما دلیل نمیشود که به دلیل لجاجت بر سر ایده خودم بر طبل مخالفت بکوبم. بسیج رأی دهنده ها برای یک لیست عالی بود و حذف شدن یزدی و مصباح یزدی، به ویژه یزدی من را شدیدا شوکه و ذوق زده کرده. مهم نیست چه کسی جایش میآید. مهم این است که شد.
من اصلاً به توطئه باور ندارم، گرچه مثل واحدی برایم سئوال است که با علم به اینکه نظر مردم چیست چرا رهبر اینطوری آشکار قبل از انتخابات ریسک کرد و جبههگیری کرد. غیر از این سئوال من هیچ توهم توطئهای ندارم و از امانتداری در شمارش آرا هم بسیار لذت بردهام.
جواب رامیار که چرا رهبر اینجوری کرد: رهبر اشتباه کرد.خودش هم نمی خواست اینجوری بشه و یک کم زیادی تند شد. ولی وقتی یکی 45 دقیقه سخنرانی میکنه، بدون نوشته، خب منکنه یه گافی هم بده دیگه. کجای دنیا دیدی یک سیاستمدار 45 دقیقه همینجوری حرف بزنه. بازم خوبه خامنه ای کم گاف میده. در ضمن خامنه الان 77 سالش هست و پیری و ایزوله بودن باعث میشه اشتباهات بیشتری هم بکنه
ای بابا باز که از رفتن حرف زدی! اوکی اصلا بیا یه توافقی بکنیم. اگه خسته ای و حال نداری و مصممی بری و دیگه نمیتونی به صورت منظم تحلیل بدی حداقل هر موقع یه اتفاق مهمی افتاد بیا یه تحلیل بده.
خوبه خوبه
زمان همه چیز رو معلوم میکنم
زمان
سلام دلقک عزیزم. هنوز جای آخری بوسه ی قرمز رنگت را روی یقه ی لباس سفیدم نشسته ام.چقدر روی تخت و حتی روی مبل و در خیابانهای لندن از نایتبریج گرفته تا رجند پارک به ما خوش میگذشت! اما تو مرد مذبذبی بودی و در حالیکه من در تخت و پُخت و تاخت کم ات نگذاشتم ترکم کردی.
چه شبها که گریه کردم...و بماند که چگونه به اعجاز شانس دست آخر تو را در این خرابشده پیدا کردم وهر روز بلیط خریدم و حتی از ترس اینکه فرار کنی هیچوقت نخواستم بدانی که هر روز می آیم تا ببینمت! چرا که میترسیدم اینبار شانس با من یار نباشد و طناب هیچ سیرکی جای پای تو نباشد
القصه حالا که من به همین اندازه قانع شده ام که بیایم و تو را روی طناب ببینم...باز چرا هوسِ رفتن کرده ای؟
مذبذبِ عزیزم! کجا میروی! چرا بی انصاف؟
هفتاد سالگی را رد کرده ای و باز میخواهی بروی؟ کجا؟ آخر چرا؟
بمان!
خواهش میکنم بمان!
التماس میکنم بمان!
به حرف 4 نفر کم شعور پاسخ نده!
برای من بمان
که اگر بروی
و یا اندیشه ی رفتن کنی
یقه ی آن پیراهن را نخواهم شست! که خواهم درید!
به یاد همه ی این شش سال باید بمانی
اینقدر که خبر بیاورند مرده ای
وگرنه رفتنی درکار نیست
تو مجبوری به ماندن!
دوست دختر اسبق! دلقک
تهران به لیستی رای داد که مدرنیته و سبک زندگی عرفی را باور تکرار میکنم باور دارد اگر ده حزب در ایران فعل باشد که همه انها شعار مدرنیته و سبک زندگی عرفی بدهند سهم هر یک 10% نخواهد شد
رای مردم به لیستی بود که سپاه و بسیج پشتشان نیست
من فکر میکنم این رای بهتر است سیاسی برداشت شود تا عرفی
چیزی جور درنمیآید! − لزوم بررسی سنجشگرانه آرای صادق لاریجانی، احمد خاتمی و علم الهدی
http://www.radiozamaneh.com/264035
اکبر گنجی
دلقک بسیار عزیز , نویسنده توانا ,تحلیل گر مردمی , مرسی برای نوشته های شیرین, مرسی برای تفکرات جذاب,مرسی برای کندوکاو در تاریکی و جستن روزنه نور ونشان دادن به کور رنگان. مرسی برای 6 سال کار خستگی آور. دلم نمیخواهد بروی اما دلم نمیاید بگویم نرو. زندگی کن و شاد باش اینجا در سیرک یا جایی دگر.همیشه به یادت خواهم بود و قبله ات را هر روز نماز خواهم برد, به خاطر شاهکارهایش به خاطر رنجهایش به خاطر امیدش و به خاطر آن حس ناب خطا ناپذیرش که نشانی اش را دادی.
دلقک عزیزم، دوست ندارم باور کنم که میروی و امیدوارم نروی که حیف از تو میشود و حسرت ما اگر از جام قلم و دلو اندیشه ات سیراب نشویم اما خوشحالم که نقاب دلقکی را به کنار میزنی تا چشممان به جمالت روشن شود
این پیش درامد، تقدیم ات
مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی
که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی
شده انتظارم از حد چه شود ز در درآیی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
چون بنای عشق عاشق که ز عشوه بی نیاز است
دل مبتلای محمود به کمند طره ایاز است
که مدار شوخ چشمان بکرشمه است و ناز است
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است
بامید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
چه خوش است مطرب آید به سماع ذکر یا حی
کند التفات ساقی سوی بزم ما پیاپی
غم عشق را دوایی نبود به جز نی و می
ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی
با سلام ,
دوست عزیز جناب دلقک ایرانی من نمیدانم شما در این وحیدک یامین پوری که :
- به خامنه ای میگوید حضرت ماه
- در وبش جوانان را تشویق به کشتن اسراییلی ها میکند
- به خانم علینژاد آن توهین ها را کرد و آن تهمت ها را زد
- حق زنان بدحجاب را تجاوز میداند
و الی ماشالله .... چه خوبی دیدی ؟!!
اما پیشنهاد میکنم که یکبار دیگر با دقت بیشتری نوشته او را بخوانید تا متوجه نیش و کنایه های زهردار و مغلطه های موذیانه این جوانک تشنه مقام و شیفته قدرت و خشک مغز افراطی بشوید , برای مثال کجای این حرف برای شما که دیگران را به زیباترین و بهترین انتخابات نظام دعوت میکنید شیرین و جذاب و دلنشین آمده است ؟!
[[ اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.[[
یا این یکی که رای دادن مردم تشفی خاطر و خودنمائی تحلیل کرده ؟!!
[[ ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.]]
دوست گرامی , ایشان تمامی رای دهندگان مخالف جناح خودشان را فاقد فهم و شعور سیاسی میداند و آن را فرهنگی ( آنهم فرهنگی که در جملات بعدی فرهنگ مبتذل غربی معرفی کرده !) و اجتماعی و غریزی ( بنابر تکیه ایشان به وجه تمایز !!) تفسیر میکند ...
دوست من در این جماعت ریشوی بیشعور ارزشی اگر آدم خوبی دیدی سلام مرا هم به او برسان ... تندرست باشید
ارسال یک نظر