۱۳۹۴ بهمن ۲۴, شنبه

چهار چشمی مواظب صادق آملی باشیم. هم دولت و هم ملت: او جانشین خامنه ای خواهد بود!


 همه چیز فعلاً بکام روحانی می گردد در انتخابات - بویژه مجلس شورای اسلامی - و تمام فعل وانفعالات تأیید و رد صلاحیت ها حاکی از مجلسی با اکثریت تکنوکرات های کمتر سیاسی و عملگرا را دارد:

1- صحنۀ سیاسی ایران از سال 76 تقابلی بوده بین خامنه ای و جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از یکطرف با جناح چپ همین سازمان (هفته نامۀ عصرما) از جانب دیگر. در سال 76 خاتمی تصادفی آمد و جناح بهزدا نبوی و سعید حجاریان و مصطفی تاج زاده را سوار خودش آورد که برانداز نظام (رهبری خامنه ای) بودند در حالیکه خود خاتمی بیشتر شبیه روحانی بود و می خواست نظام برهبری خامنه ای را فقط کمی بهتر کند. طبقۀ متوسط محذوف و ضد انقلاب از حدود سال های بعد از 60 براندازی کل جمهوری اسلامی را می خواستند و از سال 76 که پیک جمعیتی نسل انقلاب وارد صحنه می شد با تهییج جوانان و نوجوانان انبوه و زندگی خواه با خوش خیالی براندازی فقط خامنه ای - و جایگزین رهبر مورد خواست چپ های مجاهدین انقلاب - را با براندازی کل جمهوری اسلامی اشتباه فهمیدند و چسبیدند به چپ های ارتدکس دهۀ اول انقلاب. درحالی که مجاهدین انقلاب از چپ آمده خودشان هنوز ایدئولوژیک بودند و نمی خواستند کل جمهوری اسلامی را تغییر ماهیت و ساختار بدهند. خامنه ای و رفقای راست  - چپ های شورشی در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شقه شده در اواسط دهۀ شصت - زیرک بودند و قدرتمند؛ و دست چپ ها را خواندند و آنان را متوقف کردند و شکست دادند. هرچند که اصلاحات خاتمی هم قربانی اول همین رفقای ضد خامنه ای - و نه ضد نظام جمهوری اسلامی - خودش شد و از صحنه روفته شد. اما بچه های چپ سازمان مجاهدین دست از تلاش برنداشتند و اینبار در سال 88 پروژۀ پرزورتر و خیابانی را تدارک دیدند برای براندازی خامنه ای - و نه نظام - و جنبش سبز را با استفاده از میرحسین کلید زدند به تقلید از انقلاب های رنگی سوسیالیستی و در کشورهای قبلاً سوسیالیستی. اما بازهم خامنه ای و دستیاران راستش از سازمان مجاهدین انقلاب منحله فریب نخوردند و جنبش سبز را هم متوقف کردند. و سران اصلی طراح همۀ این تحرکات را به دادن هزینه های سنگینی از زندان و محکومیت تنبیه کردند؛ و پروسۀ براندازی خامنه ای و جناح اصولگرا - و نه براندازی رژیم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی - را برای همیشه از صحنه خارج کردند. ما و ملت و مدرن ها هم ناگزیر در کانتکست درست "از این ستون به آن ستون فرج است" همراه جناح چپ در بازی شرکت کردیم و هزینه های سنگین مردن و تجاوز دیدن و آوارگی و ... نصیب ما نه سر پیاز نه ته پیازها شد.

2- در جامعه با حکومت انقلابی همه چیز سیال و تصادفی است از خوب شیرمرغ تا بد جان آدمیزاد. پس بازهم تصادفی حسن روحانی آمد که خود خود محمد خاتمی شده بود در گذر زمان؛ اما سیاستمدارتر و اصلاح طلب تر از او و واقعی و لیبرال. او گفت که من با صدای بلند و شعار؛ خامنه ای و راست افراطی را نخواهم ترساند و تهدید نخواهم کرد. روش من نشستن در کنار خامنه ای و سقلمه زدن های نامحسوس و پی در پی به او - تا جای خودم را گشادتر و جای او را تنگ تر بکنم - خواهد بود. احتیاجی هم به طراحان "عصر مایی" خاتمی ندارم. دنیا هم عوض شده بود: ما نوجوانان و جوانان سال 76 بزرگتر و عاقل تر شده بودیم با انبوهی از کشته و زندانی و آواره روی دستمان و دیگر بازی "عصرما"یی ها را حوصله و کشش نداشتیم. پس به روحانی و حرفش تسلیم شدیم با این بشارت که دیگر در عصر روحانی از کشته شدن و زندان شدن و آوارگی خودمان خبری نخواهد بود. حالا روحانی سوار کار است و تا اینجا یک کار مهم کرده و مارا با دنیا لینک کرده و این قدرت زیادی بما خواهد داد در آینده. ما دیگر براندازی یکشبۀ خامنه ای را نمی خواهیم مثل پروژه های 76 و 78 و 88 . بلکه ما دنبال روحانی و استحالۀ نه تنها خامنه ای بلکه کل نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی هستیم اعم از جناح چپ یا راست. و برای این کار حرف روحانی درست است و راهش هم که معتقد است بجای فریاد تند و برانگیزاننده و ناتوان از عمل سیاسی با مردان سیاسی. باید برویم دنبال مردان غیر سیاسی و عملگرای بی هیاهو.

3- شورای نگهبان هم تصادفی همین تز روحانی را تأیید کرده و همۀ سیاسیون فریادی را از صحنه خارج کرده و میدان را کلاً سپرده به غیرسیاسیون - گفته یا ناگفته - در راه روحانی. اگر حسم درست تشخیص داده باشد مردم در روز انتخابات پیام قاطع و بلندی خواهند فرستاد بسمت خامنه ای و 90 درصد مجلس را از غیر سیاسیون پرخواهند کرد و کار نیمه تمام شورای نگهبان را در تأیید برخی چهره های پایداری تکمیل خواهند کرد با حذف همین تعداد اندک سیاسی و ضد روحانی. و در چنین حالتی جشن واقعی برای ما خواهد بود که هم پروسۀ استحاله یک گام مهم جلو خواهد رفت و هم مهمتر ما دیگر گوشت قربانی دم توپ دعوای دو جناح چپ و راست مجاهدین انقلاب اسلامی نخواهیم شد. نه کشته و نه زندانی و نه آواره های جدید را هزینه نخواهیم داد. البته من مطمئنم که مردم با رأی یا عدم رأی شان پیام محکمی خواهند فرستاد. اما هنوز حسم دقیق نیست که این پیام با حداکثر مشارکت تأمین خواهد شد یا با حداقل مشارکت - و من توصیه ای ندارم مثبت و منفی به هیچکس مثل همیشه. غیر از بعقل تان رجوع کنید. همین - اما پیش بینی برخاسته از آرزویم این است که خدا کند مردم با مشارکت تمام فیصله بدهند به قضیه. اما آنچه که مسلم است آرزو می کنم که کار مردم در روز انتخابات یک کار میان مایه و معمولی مجالس گذشته نباشد. یعنی با میانگین مشارکت متوسط و با آرای پراکنده و سرگردان و بی هدف.

4- اوضاع جامعه و کشور شرایط دشواری است. توده ها از روحانی هنوز خیر ملموسی ندیده اند و کماکان با مشکلات سخت معیشتی و رفاهی درگیرند. و این وضع افسردگی میاورد و بی رغبتی برای توده های شهری و روزمرگی خواهی میاورد برای توده های روستایی. و حسن روحانی هر عیبی که داشته باشد نه میل و نه توان مالی پوپولیست شدن و روزمرگی خواهی شدن را ندارد. پس اگر پیام انتخاب مردم در فردای نتایج انتخاب مستقل های تحصیلکرده و جوان و تکنوکرات و کمتر سیاسی باشد معلوم خواهد شد که هم جامعه - بویژه توده ها - به بلوغ رسیده اند و هم روحانی دلگرم خواهد شد برای ادامۀ راه درستش بسمت استحاله. منتظر می مانیم و اگر در روزهای آینده علایم بیشتری ظاهر شد بشما نویدش را خواهم داد. اما هرچه هست این انتخابات یکی از واقعی ترین و سالم ترین و پرمعنا ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی خواهد شد. چرا؟ چون و خوشبختانه همۀ عوامل و فاکتورهای بسیج هیجان و احساسات مردم - بطور تصادفی - حذف شده اند و آرای این انتخابات برای اولین بار رأی هشیار و عقلمند مردم خواهد بود. یا...هو

بعد از تحریر: قبلاً هم گفته ام که صادق لاریجانی نامزد شماره یک و قطعی خامنه ای و حوزۀ قم برای رهبری آینده است. و حالا اضافه می کنم که اصلاً داخل کردن او در سن زیر 50 سال بخبرگان رهبری هم با این هدف انجام گرفته است. او اگر در مازندران ضایع شود بهترین تصمیم ممکن برای مجلس خبرگان است. نمی دانم با چه ترفندی. زیرا همه بسیج شده اند که او را بی رقیب کنند و آرایش را هم حداکثری کنند حتی - محتاط اضافه می کنم - با رأی تقلبی ریختن برای همین یک نفر در صندوق های مازندران. پس هم مردم باید هشیار باشند و هم خود روحانی باید چهارچشمی مواظب نحوۀ انتخاب صادق لاریجانی باشد بطور ویژه. 

پی نوشت: ناگفته پیداست که اگر ایرانیان تصمیم به رأی دادن بگیرند. با رأی انبوهشان به لیست هاشمی رفسنجانی مثلث جیم (جنتی - یزدی - مصباح) را در تهران که حامیان و شیوخ اصلی خامنه ای و صادق لاریجانی هستند را حذف خواهند کرد. انشاءالله. اما مشارکت یا عدم مشارکت باید همگانی باشد بالای 80 درصد.

۳۶ نظر:

ناشناس گفت...

کم پیدا هستم :
کاملا درست و دقیق شرایط را بیان کردید ، ممنونم . .
پیشنهادی دارم و آن اینکه یکی دو روز قبل از روز رای گیری ، اسامی کاندیداهایی که دارای آن ویژگیهایی که تیمسار بیان کرده را اینجا اعلام کنیم تا با رای بالا انتخاب شوند .
همانطور که تیمسار گفته ، من خانم دکتری را از نزدیک میشناسم که به سفارش آقای خاتمی کاندید شده ( از اقوام میرحسین ) و با تعجب و حیرت و بر خلاف نظرم ، ایشون صلاحیتش برای مجلس شورا تائید شده ، ولی بسیار گمنام هستند و کاملا تکنوکرات : بیشتر گرا نمیدم ، چون ممکنه برملا بشه و مجبورش کنند به کناره گیری .

Dalghak.Irani گفت...

حضور صادق لاریجانی٬ رئیس قوه قضائیه در ترکیب آینده مجلس خبرگان رهبری با اعلام انصراف رسمی یکی از مهم‌ترین نامزد‌های انتخابات این مجلس در حوزه انتخابییه مازندران٬ تقریبا قطعی شد.
الله‌وردی مقدسی که سابقه معاون قضایی دیوان عدالت اداری را دارد و یکی از هشت نامزد انتخابات مجلس خبرگان رهبری از حوزه انتخابیه مازندران بود٬ روز جمعه ۲۳ بهمن به نفع صادق لاریجانی از عرصه انتخابات کناره‌گیری کرد.
در اطلاعیه مقدسی از مردم مازندران خواسته شده «با آراء قاطع خود» از لاریجانی حمایت کنند.
در پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری که هفتم اسفند ماه برگزار خواهد شد٬ هشت نفر از سوی شورای نگهبان در حوزه انتخابیه مازندران تائید صلاحیت شده‌اند.
از حوزه انتخابیه مازندران پنج نامزد راهی مجلس خبرگان رهبری خواهند شد که با کناره‌گیری آقای مقدسی به نفع لاریجانی٬ حضور رئیس قوه قضائیه در ترکیب این مجلس تقریبا قطعی شد.
صادق پیشنمازی٬ رحیم توکل٬ علی اکبر سیفی کناری٬ نوراله طبرسی٬ محمد حسن گلی شیردار٬ علی معلمی و صادق لاریجانی هفت نامزد انتخابات مجلس خبرگان در حوزه انتخابیه مازندران هستند.

ناشناس گفت...

یه عده میگن "آملی" لاریجانی، اصلا آملی هم نیست! و مثل فریدون بودن روحانی بوده که بعدا عوضش کردند شده آملی، میگن عراقیه، البته مطمئن نیستم و در حد شایعه شنیدم.

عسکر گفت...

. . . . . . .
در حوزه اتنخاباتی تهران
. . . . . . .
خدا را شکر بین لیست ارائه شده توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی
و لیسـت ارائه شـده توسـط جامعه مدرسـین ، 8 نامزد مشـترک
وجود دارد که نشـانگر نوعی وحدت کـلمه در بـیـن بزرگان در
تهران است .
. . . . . . .

فرید الدین گفت...

عسکر خنگی یا خودت رو به خنگی میزنی؟! اغلب اون 30 و خرده ای که از حوزه تهران تایید شدن داغونن برای همین هاشمی که اولویتش کنار زدن محمدی یزدی و مصباح و جنتیه مجبور شده امثال دری نجف آبادی رو هم توی لیستش بذاره. البته نمیتونه حذفشون کنه. اولا مردم بعیده برن مثلا اسم دری نجف آبادی و امثالش رو برای رای نیاوردن دار و دسته مصباح رو توی لیست بنویسن. دوما به فرض هم بنویسن حکومت به هر ضرب و زوری وارد مجلس خبرگان میکنشون. شده شورای نگهبان نیم میلیون رای رو ابطال کنه میکنه!

ناشناس گفت...

سلام
"اوضاع جامعه و کشور شرایط دشواری است. توده ها از روحانی هنوز خیر ملموسی ندیده اند و کماکان با مشکلات سخت معیشتی و رفاهی درگیرند"
دلقک خان باور کن اگه همین الان احمدی نژاد کاندید بشه بگه یارانه رو دوبرابر میکنم رای حداکثری میاری
به امید عوام نباشین. هر چی جوون ها و تحصیل کرده ها و تهرانی ها رای بدن همونه!! رو بقیه هیچی حساب نکن

Dalghak.Irani گفت...

سلام به ناشناس سلام.
شما خط قرمز من و سیرک و وبلاگ و جامعه را رد کردی و نباید کامنتت را تأیید می کردم اما منتشر کردم که یکبار دیگر احترام عمیق خودم به توده های مردم اعلان کنم. و باز تز مورد باورم را مؤکد کنم که خرد حسی توده - اگر با تقلب و تخلف دستکاری شدید نشود - همیشه درست تصمیم می گیرد. و اتفاقاً خطرتاک ترین قشرها تصیلکرده های به تفکر نرسیده و نصفه نیمه و از خود راضی و سطحی هستند که بدلیل بریدن از فطرت و غریزه و حس و نرسیدن بفکر و دانش و عقل تصمیمات مزخرفی بیشتری از توده ها می گیرند. لذا من نگران توده نیستم. و بیشتر نگران شهرنشینان روستایی و ماهواره ای هستم. یا...هو

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

درود دلقک عزیز،
میدانید که من اهل لینک گذاشتن پای نوشته های شما نیستم اما این ودیو کوتاه که توسط شبکه فاکس نیوز ساخته و منتشر شده بروشنی وضعیت انتخابات و اهمیت ان را خیلی ساده و واضح و همه کس فهم، توضیح میدهد

با اجازه دلقک عزیز ان را اینجا می گذارم تا روشن و البته با نگاه و ابزار مدرن اشناتر شویم
لازم به توضیح میدانم که این ودیو به نوعی در امتداد پست قبلی دلقک عزیز در مورد شرکت در انتخابات هم است و با توجه به مبدا تولیدش که خارجی است، این ویدیو نه حجت است و نه بیراهه اما تماشایش تهی از لطف نیست

http://www.vox.com/2016/2/11/10950848/iran-elections-supreme-leader

الف گفت...

نوشته جالبی بود تیمسار عزیز و باز هم مثل همیشه یاد گرفتیم...

اگر بخواهم این متن شما را با ادبیات مقطع انتخابات 92 بخوانم، این می شود که شورای نگهبان زحمت کشیده و روحانی را رد صلاحیت کرده، حالا مانده است قالیباف تکنوکراتی که بهتر از بقیه می تواند اوضاع را آرام آرام بهتر کند.آن روزها با این ایده شما مخالف بودم (به سبب پاکدست خواندن قالیباف که هنوز هم شک دارم) اما امروز بهتر می فهمم که چه می گویید. حالا دیگر برای مردم شانسی باقی نمانده که به نیروهای میانه و غیر سیاسی رای بدهند. امکان هم ندارد که تحت تاثیر تبلیغات داخلی و خارجی بروند به سیاسی ها رای بدهند. منتها مشکل اینجا است که این نیروهای چراغ خاموش و غیرسیاسی در سر بزنگاه قابل اعتماد نیستند و ممکن است قدرتشان ریخته شود به جیب خامنه ای. این را دستکم نگیرید که فاکتور عجیب مهمی است.
راستی یک سوا بی پاسخ هم هنوز از شما طلب دارم. البته به شرط اینکه سوال برایتان مهم باشد و دوست داشته باشید و حوصله برای پاسخ دادن :-)

ناشناس سلام گفت...

سلام. قصدم توهین به هموطنام نبود. چرا که خودم روستایی ام و در روستا. نه ماهواره ای هست و ن کافی شاپی!ماییم و یه جوی آب که تابستون دم ظهر دراز بکشیم رو علف های سردش وبوی نعنای بغل جو بزنه به بینیمون ویک موج GpRs از فاصله 20 کیلومتری دکل که 1دقیق هست ویه ساعت نیس.
نمیدونم توده مد نطر شما چیست؟ اگه منظورتون عده ای هستش که بدونن لاریجانی بیاد خبرگان یا نه ویااون 16 نفر برن بقیه نیان خوبه یا بد! ونمیدونم مجلس معتدل باشه و ایناس که میشن همون""هر چی جوون ها و تحصیل کرده ها و تهرانی ها رای بدن همونه"" که گفتم
وگرنه همینجا 15تا نماینده کاندید مجلس شدن و چندتا هم خبرگان ن من و نه هیچکدوم نمیدونیم چی هستن و چی میگن. هم قله های من وخودم هم این چند روز نهارو شام انتخاباتیشون رو میخوریم و فحشی به گور باباشون (که خر گیر آوردین همین2 هفته ما براتون عزیز شدیم)
درمورد تحصیل کرده ها،شاید چیزی که درسراچه مغزم بود همون وجود افرادی با سطحی از اطلاعات و اخبار و نمیدونم مثلث جیم جیست و این جور جمله بندیاس که بتونن تو اینجور مسایل عکس العملی نشون بدن.
وگرنه روستایی ها وهم قلعه ایهای من رو چ به این کارا
نمیدونم شما میخوایید توده ها وبالااخص روستایی ها دقیقا تو انتخابات امسال چ عکس العملی نشون بدن!رای مناطق ما و امثال ما(مناطق غیر اصلی کشور) رندوم و روی نهار وشامه!! میزان تاثیر رای ما در انتخابات مجلس بر مجلس ارتباط مستقیم داره با شخصیت هایی که شورای نگهبات تایید کرده. اگه اکثرشون چب باشن رای ماها میشه چپ. راس باشه میشه راست. خنثی باشه بشه همون.
اما در انتخابات ریاست جمهوری فرق داره!!
در مورد اسم بردن از احمدی نژاد برجسته کردن جمله" اوضاع جامعه و کشور شرایط دشواری است. توده ها از روحانی هنوز خیر ملموسی ندیده اند و کماکان با مشکلات سخت معیشتی و رفاهی درگیرند"
که عملا هیچ چیزه مثبتی در نطر هم روستایی های من نسبت به روحانی نیست.
انتخابات88 که گفتن تقلب شده و من مطمئنم نشده بود چون طرفی رو میدیدم که مادر بزرگ90 سالشو رو بعد از دوماه بی خبری ازش، اومد و و بردش به پای صندوق تا به احمدی نژاد رای بده.چون که احمدی نژاد هنوز همون شوالیه ای هستش که قراره پول نفت رو بریزه به حساب مردم، براشون مسکن درست کنه،حق کارگر رو بگیره ویا در جواب نامه هاشون بهشون کار تو یه اداره یا سیم کارت وگوشی همراه بفرسته.
همونطور که روحانی تا حدودی با کلیدش بجای شمشیر شوالیه شد. ولی اون زمان هم مردم دل در گروه احمدی نژاد داشتن ودارن.

فرید الدین گفت...

دلقک هم ژان ژاک روسویی دراومد! مردم باور خفن!

عسکر گفت...

. . . . . . .
آن طور که من شنیدم و با تغییر و تحولاتی که در حوزه انتـخاباتی تهران
در جریان است ، احتمالا ت تعداد نامزدهای مشترک دو فهرست افزایش خواهد
یافت و از 8 نامزد مشترک احتمالا به 9 یا 10 نامزد مشـتـرک دسـت خواهیم
یافت که این هم نشانه ی اعتدال است و هم نشانه ی تدبیر و امید .
. . . . . . .

هالو گفت...

ماجرا از جایی شروع شد که برادران لاریجانی با رانت پدر و ازدواج سیاسی و مصلحتی -علی لاریجانی با دختر آیت الله مرتضی مطهری + صادق لاریجانی با دختر آیت الله وحید خراسانی- وارد بدنه اصلی نظام و سیستم مافیایی آخوندیسم قم شدند.از ابتدای انقلاب به بعد این رشد رو به فزونی گذاشت تا جایی که برادران دالتون ها قدرتمندترین خاندان نظام جمهوری اسلامی شدند و با پروژه رهبری صادق لاریجانی،پازل چپاول و غارت تکمیل خواهد شد.


چه ما دست کم بگیریم چه دست بالا بگیریم و چه چه ...طنز تلخی است که دلقکی که سالیان سال حقه این نظام را به انحاء گوناگون خورده،هنوز هم به باور شکست نرسیده.انتخابات چه با مشارکت حداکثری و چه حداقلی،بهترین موید و دلیل بر پایداری رهبری خامنه ای است.حتی به فرض حذف تمام تندروها.


وقتی بدنه نظام سرتاپا تمام عیار فاسد و رانت خوار و مستبد و خونخوارند،به فکر اصلاح و رفرمیسم بودن خود خیانتی است بزرگ و تاریخی به اقشار زاغه نشینی که جز انتظار مرگ در هر شبانه روز چاره ای ندارند و نخواهند داشت.وقتی رده فساد از فرد به بدنه رسیده و خود روحانی و تمام اصلاح طلبان و عالیجناب سرخ پوش و خاتمی،دستشان به خون آلوده است،چگونه از اینها انتظار شفاعت و رستگاری و خوشبختی دارید؟!


تحریم انتخابات به فرض که به مانند گذشته با حضور توده ها شکست بخورد و جناح تندرو و زیاده خواهه نظام به مجالس سلطانی خامنه ای بروند،شکست خورده نظام خامنه ای است.در دوره احمدی نژاد سقوط نجومی طرفداران نظام رخ داد.بگذارید بیشتر شود.روی کار آمدن اصلاح طلبان،سوپاپ اطمینان نظام هست که چن صباحی باشند و بعد با سیاه نمایی،دوباره جناح راست بیایند و خامنه ای از این توازن و تعادل قدرت لذت ببرد.


تحریم انتخابات یک استراتژی کارآمد برای مقابله کم هزینه و زیرکانه با نظام جمهوری اسلامی است،مخالفتی مدنی که جهان را متوجه صدای ایران میکند.تاکتیک نیست که امروز بگوییم به پای صندوق رای نروید و فردا بروید.فرصت دهید تا اواخر این قرن شمسی،مذهب آمیخته به سیاست و صدای بیرون آمده از صفویه را برای همیشه بخشکانیم،اجازه فرمایید که اعتماد ملی به زمامداران ازهم بپاشد.


پ ن:دلقک.از شما انتظار نداشتم که اینجور به خواننده بتوپید،هنوز خوی نظامی گری در وجودت هست،تحقیر دیدگاه خواننده و عدم توانایی درآموزش درست ایشان،شایسته ایران و ایرانی نیست.

ناشناس گفت...

حالا حتما باید به همه اون 16 نفر رای داد تا جیم نیاید بالا؟ شما مطمئن هستید؟ چون برخی اسامی اون 16 تا مثل موحدی کرمانی که از ناح مخالف است و درسته که بالاخره رای خواهد اورد ولی رای دادن به این ها سخت است، تازه ایشان اگر برود مجلس، انگار جنتی رفته مجلس چه فرقی می کنه؟

ناشناس گفت...

پدرام

این سایت را همیشه دنبال می‌کنم ولی‌ برای اوّلین بار در این سایت مینویسم. تحلیل هالو بسیار صحیح و بجا می‌باشد.

جعفر گفت...

چرا سید حسن از لیست خبرگان حمایت نکرده هنوز؟ جالبه طرف مقابل اسم لیستش رو گذاشته یاران امام که خیلی خنده داره.

ناشناس گفت...

سلام به دوستان گرامی:
بنده هم با نظر جناب هالو موافقم...توده محلی از اعراب در مناسبات قدرت نظام ولایت مطلقه وقیه ندارد واز دیگ این انتخابات هم آبی برایمان گرم نخواهد شد.برای آمارسازان این نظام کمترین کار،دستکاری ودستبرد به ذهن وفکر ورای مردم است.سگ زرد برادر شغال است ،فقط صورتک ها عوض میشود واساس همان است که بوده.شرایط ایران امروز همان شرایط روسیه استالینی است با رنگ ولعاب اسلامی ...نه اینکه بی خیال شد و درکنج خانه ها پوسیدولی تا زیر ساخت های فرهنگی ما اصلاح نشودویک عزم همگانی وملی برای تغییر نباشدوتا با رگ وریشه وپوست وخونمان وبا روح وروان وجسم وجانمان مبارزه نکرده ایم ،سی وهفت که رفت سیصدوهفتاد سال هم بازی خواهیم خورد....


دلقک جان:لطفا فیتیله غرور واز بالا نگاه کردنت رو بیار پایین.ما اومدیم اینجا برای تحصیل پس با ترکه خود زیاد بینی ما را پس نزن.

شبگرد گفت...

تیمسار نازنین

لطفا یک تحلیلی هم در مورد اوضاع سوریه و اینکه آیا خطر جنگ جهانی نزدیک است؟(همانطور که مدودف به آن اشاره کرده) بنویسید.

با سپاس
شبگرد

Dalghak.Irani گفت...

اخطار هشیار واپسین:
من یک ادیب (آدم ادبیات و هنر) هستم. بنابراین فقط کسانی حق داوری در مورد اظهارات تند و کند من در رابطه با پاسخ هایم به کامنت ها را دارند که خوانش ادبی متن را بلد باشند. چون در غیر اینصورت در بارۀ مطلبی اظهار نظر می کنند که توهمات کج فهمی های خودشان است تا نقد و واکاوی نوشته های من. ام من دلقک است و وجه تسمیۀ وبلاگ من سیرک. درحالیکه شغل من نظامیگری بوده و محل کار من پادگان. سیرک و دلقک در منتها علیه شوخی و خنده و مسخرگی و بچگی و شادی است. در حالیکه تیمسار و پادگان در منتها علیه جدی و سختگیری و تبختر و عبوسی است. پس؛ اینجا یک وارونگی مطلق است در کل مفاهیم بکار رفته. دلقک مغرور ترکیب نابوده ای است و حتی گفتنش باعث تمسخر شنونده می شود. لذا من غرور پادگانی تیمساریم را عمداً و داوطلبانه در آستانۀ ورودم به سیرک دلقک دفن کرده ام. و الا می توانستم با نام مستعاری مثل پروفسور یا فیلسوف یا قاطعیت یا توپ یا بمب و از این قبیل واژه های "از خود متشکر" وبلاگ بنویسم. همانطور که در دنیای واقعی و رئال هرکس ادعای استادی بکند همان استاد فهمیده می شود و هر کس شاگرد اطلاق شود شاگرد هم پذیرفته می شود. اینجا دقیقاً برعکس است. به این معنا که هرکس خودش ادعای استادی بکند شاگردی بیش نیست و هر کس خودش شاگردی اش را بپذیرد قطعاً استاد است در سیرک. لذا من وقتی با ضمیر جمع می نویسم منظورم فرد است. و هنگامی که با ضمیر مفرد می نویسم منظورم جمع است. خلاصه اش اینکه دوباره تکرار می کنم اینجا همه چیز وارونه است چون من خودم سروته شده ام برای نوشتن برای شما. ناراحتی گورخیده ها از تذکرات متقابلم به ترول های پیر یا جوانان متوهمی که اگر بزمین سفت نخورند ممکن است بخودشان صدمات مهمتری بزنند. شأن داران و استادان معترف بشاگردی اینقدر نگران شأن شان نباشند. که شأن شما اگر اجل از من باشد - در صورتیکه "خود شاگرد پذیر استادانه" باشید - که هست؛ با اخم و حتی توپ و تشر دلقک لطمه نمی خورد. اعتماد بنفس داشته باشیم و همدیگر را بشناسیم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

لطفا یک تحلیلی هم در مورد اوضاع سوریه و اینکه آیا خطر جنگ جهانی نزدیک است؟(همانطور که مدودف به آن اشاره کرده) بنویسید.

شبگرد عزیز.
من صلاحیت اظهار نظر دقیق در مورد سؤال شما را ندارم. زیرا اطلاعاتم از همۀ فاکتورهای ریز مؤثر در مناسبات پشت پرده غایب است و بطور ویژه هم تمرکزی نمی کنم بر روی آن. اما یک اظهار نظر "فلسفۀ پدیده ها" و کلی می نویسم و امیدوارم که مفید باشد در کنار دیگر تحلیل های پژوهشی و سیاسی اعاظم متخصصان استراتژیک و آگاه به مناسبات منطقه.
آغاز جنگ جهانی سوم ادعایی را بعیدتر از بعید می دانم و جهان هیچگاه دیگر جنگی جهانی بمفهوم جنگ های اول و دوم جهانی تجربه نخواهد کرد. البته تنش ها بالا خواهد گرفت تا روزی که اردوغان و ترکیه اشتباه خودش در ابتدای بهار عربی و شورش های سوریه را پس بگیرد و تصحیح کند. اردوغان و ترکیه را عامل اصلی پیچیده شدن موضوع منطقه معرفی می کنم زیرا تحقیقاً ترکیه تنها کشوری در خاورمیانه است که هیچ و هیچ و هیچ منافعی نداشته و ندارد در موضعگیری اش علیه حکومت بشار اسد. چون ترکیه نه استقلالش، نه منافعش، و نه امنیتش از سوی رژیم اسد تهدید که نمی شد و نمی شود بلکه به هرسۀ این فاکتورهای مهم از سوی رژیم اسد و ثبات در سوریه تأمین حداکثری می شده و می شود. هم در قضیۀ کنترل کردهای سوریه و عدم همبستگی و اقدام مشترک آنان با پ ک ک و چه امنیت مرزهایش با سوری ها و چه از نظر منافع مالی و تجاری و اقتصادی که سوریه بازار خوب و پرکششی بوده برای صنایع ترکیه. اما - این اما مهم است - زیرا که به مسئلۀ ایدئولوژی برمی گردد و نقش مخرب آن در زندگی بشر و سیاست. ماجرا بطور یک خطی این است که اردوغان بعد از قدرت گرفتن خود و حزبش در ترکیه تا روزی که - نیم اول حکومتش - بناچار به آموزه های لیبرالیسم وفادار بود؛ توانست ترکیه را جهشی حیرت انگیز بدهد در همۀ زمینه ها با اولویت اقتصاد بسیار شکوفا و درجه یک در منطقه و حتی جهان. تا اینکه رسیدیم به بهار عربی و شورش های دومینو وار کشورهای مسلمان شمال افریقا و خاورمیانۀ عربی. اردوغان در ارزیابی این شورش ها اشتباه کرد و باطن پنهان مانده و آمال گرای ایدئولوژیکش را نشان داد و تصور کرد که با سوار شدن بر این موج شورش ها و کمک به متحدان ایدئولوزیک اخوان المسلمینی اش در کشورهای بلا زده خواهد توانست امپراطوری عثمانی را در قالب و فرمول جدیدی برهبری ترکیه احیاء کند. در نتیجه در مورد سوریه هم اشتباه کرد و گمان کرد که با سقوط سریع اسد سوریه از گاو نه من شیر ده قبلی به طویله ای با مالکیت اخوان المسلمینی تحت قیمومیت تام و تمام ترکیه تبدیل خواهد شد. بدیهی بود که حداقل بعد از شکست تونس - با روی کار آوردن عناصر درجه دوم حکومت بن علی - و کودتای نجات مدرنیتۀ السیسی در مصر و اوضاع لیبی و سوریه و یمن همۀ عالم و آدم فهمیدند که رؤیای ایدئولوژیک اردوغان شکست خورده است. اما اشکال آدم ایدئولوژیک این است که وقتی گرای ایدئولوژی در مغزش بسته شد دیگر توان فکری و برآورد هزینه فایدۀ متکی بر لیبرالیسم فکری رخت برمی بندد و اردوغان هم افتاد روی قوز بعد از قوز. هر اشتباهی را با اشتباه جدیدی دامن بیشتری زد و این لجبازی ایدئولوژیک نه تنها در حال بلعیدن همۀ دست آوردهای قبلی خودش برای ترکیه است بلکه الان حتی امنیتش هم در حال صدمه خوردن جدی است. هیچ امیدی برای ترکیه نیست اگر اردوغان نتواند شهامت بخرج بدهد و حرف اولیه اش در مورد بشار اسد را پس بگیرد و برگردد به سیاست های غیر ایدئولوژیک سال های اولیۀ حکومتش. این کلید اصلی بحران سوریه است و بزرگترین بازندۀ نهایی آن هم ترکیه خواهد بود. زیرا همانطور که گفتم ترکیه هیچ و هیچ و هیچ توجیه منفعتی نه داشت و نه دارد در مورد ادامۀ بحران در سوریه. البته عربستان هم موضع دارد و قطر و خیلی دیگر از کشورهای عربی هم با اسد مخالفند. اما همۀ آن ها بخشی از توجیه منافع ملی را هم پشتوانه دارند در موضع گیری های ضد اسدشان. عربستان مشکل ایران و شیعه و نفوذ منطقه ای را دارد و بعنوان شناخته شده ترین رهبر مذهبی قطب سنی مسلمانان و اعراب است. و بقیه که بخاطر مناسبات سیاسی و مرزی و دخالت در امور داخلی مثل لبنان که موجه است و قابل توجیه. اما ترکیه را نه کسی رهبر مذهبی می شناسد و نه ترکیۀ با شیعۀ ایران هم مرزش مشکل دارد و نه مسابقۀ نفوذ در منطقه با ایران دارد.
مخلص کلام اینکه تا ترکیه و اردوغان اشتباه خودش را نپذیرد و پای خودش را آبرومندانه از بحران سوریه بیرون نکشد این بحران راه حل نخواهد داشت و همین حالت خواهد ماند تا انتخاب رییس جمهور جدید امریکا و او با نشان دادن "ببینید بدون دخالت مستقیم امریکا محلی ها امکان زندگی باهم را ندارند" دخالت مؤثرتر و مستقیم تر و مصمم تری بکند. بجای تذبذب سیاسی پرزیدنت اوباما. یا...هو

عسکر گفت...

. . . . . . .
جناب تیمسار
. . . . . . .
اولا آقای اردوغان هیچ سوء نیتی ندارد .
ثانیا آقای اردوغان می خواهد یک جهان اسلام یکپارچه را ایجاد کند
آقای اردوغان و آقای داوود اوغلو به نظر بنده دوسـت دارند تا یک
کشـور اسلامی بزرگ را ایجاد کنند تا انشاالله جهان اسلام نیز صاحب یک
ابرقدرت بزرگ شود ( به مرکزیت شهر آنکارا ).
. . . . . . .

Dalghak.Irani گفت...

عسکر
یکی از افسوس هایم از رفتنم از دست دادن تو خواهد بود. چون همیشه بهترین لحظات شاد برای من کامنت های توست. امکان ندارد با دیدن کامنتت اخمم به لبخند و جدیتم به مسخرجی و تیمساریم به دلقکی تبدیل نشود. واقعاً کارت درسته! یا...هو

ناشناس گفت...

سلام
درست وقتی کامپیوتر را روشن کردم تا از شما خواهش کنم یه توضیحی راجع به سوریه بدهید دیدم قبلا نوشته شده. فقط در صورت امکان یه توضیحی هم راجع به منافع امریکا و ناتو وشوروی در این کشور بلا زده بدهید. واقعا سوریه انقدر ارزش دارد که همه بخواهند به آن لشکر کشی کنند؟
ارادتمند یزد

ناشناس گفت...

ایا به نظر شما ترکیه بخاطر دسترسی به نفت سوریه، هر چند کم است، خود را ضد اسد نشان نداد؟
ارادتمند- یزد

Dalghak.Irani گفت...

یزد. نه. ترکیه اگر اردوغان حماقت نمی کرد بهترین فرصت را داشت که با متلاطم شدن امنیت همۀ قطب های گردشگری مسلمان بیشترین آن ها را جذب ترکیه کند و فقط از همین یک فقره در طول 5 سال بیش از صدها میلیارد دلار اضافه ثروت تولید کند. ضمن اینکه خودتان هم گفتید نفت ترکیه اندازه ای نیست که کسی را به طمع بیندازد و تازه ترکیه تجربۀ این را هم دارد که نفت هیچ نعمتی برای کشورهای اسلامی که نیاورده هیچ بلکه همه اش نقمت و تنبلی و انگلی و عقب ماندگی هم تزریق کرده به ملت هایشان.
در مورد منافع امریکا و غرب و ناتو هیچ نفعی در سوریه ندارند و اگر نع پررنگی داشتند رها نمی کردند بحال خودش و فاجعه بار نمی آمد. اما روسیه چرا! روسیه منفت دستیابی به بخشی از آب های گرم و بویژه مدیترانه را دارد که در بازگشتش به ابهت روسیۀ تزاری یا اتحاد شوروی تاریخی اش بعنوان بازگیر جهانی منافع حیاتی دارد. البته این ها فهم من است و تدقیق شده نیست. زیرا تخصص سیاست های استراتزیک بمعنای احاطه بر جزییات جغرافیای طبیعی و تاریخی را ندارم. یا...هو

شبگرد گفت...

بسیار ممنونم تیمسار عزیز .

شبگرد

فرید الدین گفت...

این عسکر یک غلامعلی یوسفی اسلامگراست!!

شهروند گفت...

شايد اشتباه كنم ولي رأي تقلبي ريختن براي لاريجاني ، احتياج به دوي علي گلابي دارد ، بنده اين انصراف را بيشتر به خاطر پافشاري دولت بر سلامت انتخابات مي دانم ، فكر مي كنم روحاني با قدرت و به خوبي از آرا صيانت مي كند ، براي همين بعد از كمپين نه به لاريجاني و بازداشت بلافاصله كسي كه كمپين را درست كرده بود ، با كاهش كانديداها ، شانس لاريجاني كه براي نظام مهم است ، بالا بردند ، اگر امكان تقلب فراهم بود و دولت را مانع نمي دانستند ، احتياجي هم به كاهش كانديداها و در نتيجه نظارت دقيقتر و شمارش آراي بهتر را درپي دارد ، نبود ، خود حكومت هم از تقلب گسترده براي يك نفر حتي در حد يك استان هم وحشت دارد ، چون جامعه عصبي و تحت فشار ، با يك جرقه از يك استان معلوم نيست به كدام سمت مي رود ، سال ٨٨ براي هفت پشت خامنه اي كافيست ، خامنه اي به خوبي فهميد كه حس توده ( به قول جناب دلقك عزيز ) در مورد يك چيز ، حتي بدون مدركي در دست ، چقدر مي تواند ويرانگر و بي آبرو كننده باشد
پاينده باشيد

رامیار گفت...

تحلیلتان از سوریه بسیار عالی و تیزبینانه بود. نقش اردوغان و ایدئولوژی او در این مسیر بسیار مهم است. البته به سابقه نظرات قبلی من خلاء قدرت ناشی از بیرون کشیدن سربازان آمریکایی را هم یک عامل بسیار مهم می‌دانم. همه می‌دانند که آمریکای اوباما وارد جنگ نمی‌شود و همین اطمینان بالایی به جنگ طلبان داد. در این نبود قدرت محلی‌ها هم به جان هم افتادند و این به جان هم افتادن ها هم چون زورشان با هم برابر است بدن پیروزی یکی ادامه خواهد یافت.
شخص من راه حل بحران سوریه را بر تخت نشستن یک رئیس جمهور جمهوریخواه می‌دانم. فردی که از لشکرکشی هم نهراسد و برای قول خودش اعتبار قائل باشد، نه مثل اوباما که پنج سال می‌گذرد از "اسد باید برود" او و خودش دارد می‌رود و اسد هنوز مانده.
صد البته که ترکیه و اردوغان با شهامت پذیرش تغییر در تصمیم به حل بحران بسیار کمک میکنند. از تحلیلتان متشکرم.

ناشناس گفت...

دو تا وبلاگ خیلی روی من تاثیر گذاشت.
یکی وبلاگ نسوان بود که متاسفانه بسته شد.
امیدوارم این یکی دلقک سالیان سال بمونه.
ممنون که مینویسی.

ناشناس گفت...

دلقک یعنی چی پست آخر بعد انتخابات؟ مگر دست خودته بروی؟ شما تازه دارید مخاطب بین جوانان تحصیل کرده ای مثل من پیدا می کنید.

ناشناس گفت...

سلام
ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالم، جسارتا در مورد نظر شما در مورد جانشینی آقای املی لاریجانی بجای رهبر فعلی، آیا فکر نمیکنید سید نبودن لاریجانی یک امتیاز منفی است؟ با توجه به روایات در مورد منجی در تفکرات شیعه پرچم قیام را سید خراسانی به امام زمان تحویل میدهد و در رکابش می جنگد. تبلیغات بسیاری روی این مسءله صورت میگیرد ، البته در محافل. لذا بنظر من شخص مورد نظر شما بخاطر این فاکتور منفی نمی تواند گزینه مناسب باشد چون این حربه تبلیغاتی برای پیاده نظام بی کله برای اطاعت محض از فرمانده لشکر امام زمان دیگر بکار نخواهد آمد.
ارادتمند- یزد

الف گفت...

تیمسار عزیز

لطفا به بخش اسپم هم سر بزنید، فری گیت را در ایران قطع کردند و مجبوریم از سوراخ سنبه های عجیبی کامنت بگذاریم. یک کامنت طولانی من هم در میان پرید!
البته اگر از محتوای آن خوشتان نیامده و حذفش کردید که بحث دیگری است و مختارید.

ناشناس گفت...

با درود شایسته است مردم در حوزه هایی که رقابت نیست کلا از شرکت در انتخابات محلی خود داری کرده و اگر مقدور باشد در نزدیکترین حوزه رقابتی رای خود را به صندوق بریزند.این بنده در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده ام و همواره به تصمیمم اعتماد داشتم ولی در این دوره جهت شرکت در انتخابات مردد مانده ام.ممنون از پست های پربارتان دلقک جان.ارادتمند ایرانی

ناشناس گفت...

>> به همه دسته گلهایی که تصمیم گرفته اند رای بدهند؛
بیاید یکبار هم که شده تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم: هدف از رای دادن چیست؟
اگر میخواهید از ترس لولو به هلو رای بدهید، باید توجه مبارکتان را مجددا به شورای نگهبان و فلسفه وجودی اش جلب نمایم...
اما اگر رای میدهید چون خواسته ای دارید، مثل:
حل کردن مشکل آلودگی هوا و خوراکی ها
کم کردن نرخ بیکاری و فقر و اعتیاد
آزار ندادن مردم با گشت ارشاد و اجبار نوع پوشش
جلوگیری از تخریب محیط زیست
جلوگیری از انواع رانت و قاچاق
رعایت حقوق بشر بخصوص حقوق زنان
آزادی زندانی های سیاسی
مطبوعات آزاد و نقد حاکمیت
خرج نکردن پول از جیب مردم برای جنگ در کشورهای دیگر
قوه قضائیه مستقل و کارآمد
فراری ندادن استعدادهای کشور
کم شدن نرخ مرگ و میر تصادفات
و هر مشکل دیگری، با تبریک به شما بخاطر نیت خوبی که برای رای دادنتان دارید، خدمتتان عرض کنم که نگاهی به چهل سال اخیر بیاندازید و ببینید که با صِرف رای دادن چقدر از این مشکلات حل شده. اینکه حکومت با نمایش انتخابات از ملت تاییدیه بگیرد و بعد هیچ توجهی به خواسته های مردم نکند، اول از همه تقصیر ملت است!
اگر رای میدهیم باید بدانیم که مسئولیت اطلاع دادن خواسته ها و نظارت بر کاندیدایمان را هم به عهده گرفته ایم و اگر فقط رای بدهیم و بعد هم منتخبمان هراشتباهی کرد حرفی نزنیم، تماسی نگیریم یا لااقل ایمیلی به او نزنیم که خواسته مان را به او یادآوری کنیم، به مسئولیتمان خیانت کرده ایم، و دراینصورت بهتر است رای ندهیم و این مسئولیت را به عهده نگیریم.
پس یادمان باشد که بالاخره باید مسئولیت پذیر شویم و اگر کسی را برای کاری استخدام میکنیم، باید بر روند اجرای آن کار هم نظارت و کنترل کنیم. درغیر اینصورت بنفع همه است که اصلا استخدام نکنیم. ضمنا اگر رای هم نمیدهیم باز هم نباید نسبت به رفتار حکومتیان منفعل و بی تفاوت باشیم و بهتر است به هر طریق ممکن آنها را به سمت خواسته هایمان هدایت کنیم.

ناشناس گفت...

اشتباه میکنی دلقک رهبر آینده ابراهیم رئیسی هست