1- اولین نکته ای که بنظرم بسیار خوب و حیاتی است؛ این است که رییس جمهور حسن روحانی بی خیال دعوت به مشارکت شود و بجای آن در سه روز باقیمانده همۀ همتش را متوجه اطمینان دادن به مردم بکند که از آرایشان محافظت خواهد کرد، و هر رأیی را که به صندوق ها ریختند بی کم و کاست خواهد شمرد، و تن بهیچ مصالحه ای در پشت پرده نخواهد داد. حتی اگر این معامله با خامنه ای امتیاز مثبت و تأثیرگذاری را هم برای دولتش داشته باشد در مدت باقی مانده از دورۀ مسئولیتش. زیرا از سویی باکس تبلیغات برای دعوت بمشارکت حداکثری پر شده در روزهای گذشته؛ و هم از سوی بسیاری از فعالان و مسئولان در حال تکرار و تبلیغ است. و از سوی دیگر هنوز هم کم نیستند بسیاری از آرای خاموش که به درست شماری و دقیق شماری آراء شان ظنین هستند بهزار و یک دلیل؛ و هم انتظار سوگند و تأکید مجدد را دارند از حسن روحانی در صیانت از آرایشان. هرچند صحبت چندی پیش آیت الله خامنه ای در مورد حق الناس بودن صیانت از آرای مردم که به امانت تعبیر کرد کاملاً شفاف بوده و در انتخابات سال 92 هم امتحان خوبی داده؛ اما کماکان این نگرانی هم با بخشی از مخالفان و منتقدان همراه است که اگر نتیجۀ آراء - بویژه در خبرگان - با نظر او تعارض داشته باشد؛ حسن روحانی را تحت فشار قرار بدهد که تن بنوعی مصلحت نظام بدهد. البته من شخصاً هم از خامنه ای بعید می دانم که یکبار دیگر بسمت چنین حرکت مشکوکی برود و هم از روحانی بعید است که بدست خودش پیروزیش را مخدوش کند. اما اطمینان روحانی در این زمینه بسیار زیاد تأثیر خواهد داشت در جلب اعتماد مرددها.
2- اما بعد از توصیۀ جدی به آقای روحانی بروم سراغ یک ارزیابی احتمالی از چگونگی مشارکت و بگویم که بنظر من کدام نتیجه می تواند مورد استقبال و بالش کدام بخش از ملت اعم از رأی دهنده و تحریم کننده قرار بگیرد:
الف- اگر در مجموع کشور آمار مشارکت 70% بیشتر باشد بدون تردید هم نتیجۀ انتخابات بیشتر بکام اصلاح طلبان و ضد تحریم ها خواهد بود و هم بطریق اولی بضرر قطعی متحجران و تندروان. با این افزوده که در شهرهای بزرگ و بویژه تهران مشارکت 50 درصدی هم فوق العاده خواهد بود برای اصلاح طلبان و آنان را کامیاب خواهد کرد.
ب- اما اگر درمجموع کشور آمار مشارکت دوروبر 50% باشد بدون تردید همه خواهند باخت و تعدادی از بی خاصیت ترین و مشهورترین های اصلاح طلب با تعدادی از تندروترین اصولگرایان بمجلس خواهند رفت و شهرستان ها هم تحت تأثیر همین فرمول قاطی پاطی بی خاصیت این انتخاب غلط شهرهای بزرگ را خواهند تأیید کرد.
پ- اما اگر در مجموع کشور آمار مشارکت به زیر 45 درصد افت کند. سونامی دیگری در موفقیت تحریمی ها شکل خواهد گرفت. زیرا تا کنون هیچ انتخابات مجلسی در ایران - حتی مجالس هفتم و نهم که اصلاح طلبان داخلی هم تحریم کرده بودند - اتفاق نیفتاده است و حدوث آن در این دوره یک پیروزی بزرگ برای تحریمی ها خواهد بود. و البته آیت الله خامنه ای هم با همۀ وجود خواهد خندید از یک مجلس اصولگرای تند رو. این سناریوی سوم هنگامی امکان وقوع خواهد داشت که رأی تهران بمثابه معیار بزیر ده تا 15 درصد مشارکت واجدان شرایط سقوط کند.
3- اما بعد: پوستری را که در بالای پست گذاشته ام خیلی تبلیغ شیک و از نظر هم گرافیک و هم شعار کار بسیار خوب و هوشمندی است و باید به طراح و طراحان آن دستمریزاد بگویم. ضمن اینکه معتقدم ستاد اصلاح طلبان و دولت باید از پراکنده کاری تبلیغاتی در دو روز باقیمانده بپرهیزند و تمرکز فشردۀ خود را بگذارند روی دانشگاه ها و دانشجویان و طبقۀ متوسط مدرن؛ و خیلی در فکر از دست دادن طبقات محروم نباشند. زیرا در حال حاضر وقت زیادی برای متقاعد کردن محرومان ندارند اولاً و خانواده های توده می توانند تحت تأثیر پسران و دختران دانشجو یا تحصیلکرده شان - در هر خانواده یکنفر پیدا می شود - آرایشان را بسمت اصلاح طلبان بچرخانند مثل انتخابات 76 ثانیاً. پس اگر مثل دوم خرداد دانشگاه متقاعد شود توده را هم متقاعد خواهد کرد و نباید نگران بود.
4- مورد دیگری که بنظرم خیلی مهم است راجع به تبلیغات انگلیسی است. جناح اصولگرا بدجوری زوم کرده روی پررنگ کردن حمایت رسانه های بیگانه - مشخصاً بی بی سی فارسی و انگلیس - از هاشمی و یاران. این تبلیغات پرحجم اصولگرایان در مورد دخالت انگلیس ممکن است در بخشی از طبقات محذوف و آرای خاموش اثر معکوس بگذارد و آنان را ترغیب بمشارکت بکند. اما - این اما مهم است - با توجه به ذهنیت تاریخی منفی جامعۀ ایران نسبت به انگلیس؛ این تبلیغات پرحجم اصولگرایان می تواند در ذهن رأی دهندگان سنتی اصلاح طلبان اثر منفی بگذارد و آرای انان را مردد کند. بنظرم می رسد که تا وقت نگذشته هاشمی رفسنجانی و ستاد اصلاح طلبان با مستمسک قرار دادن یکی از هجمه ها - مثل نامۀ امروز احمد توکلی به هاشمی - پاسخ مؤثر و مستوفایی بدهند به این تبلیغات حجیم. اصلاح طلبان ابزار اینکار که روشنفکران و نویسندگان ماهر و پرآوازه است را در اختیار دارند. و می توانند حربۀ حریف را بسمت سینۀ خودشان کمانه بدهند؛ و از این ضعف احتمالی یک قوت قطعی درست کنند. البته امروز هاشمی خودش با آن ادبیات محافظه کار و کم اعتنایش موضعی نصفه نیمه گرفته اما بنظرم کافی نیست. و اطرافیان فرهیخته اش باید بتوانند بدون ایجاد هزینه ای جدید برای هاشمی و خاتمی و روحانی پاسخی مستدل و دندان شکن بدهند و در سطح وسیع انعکاس بدهند.
5- و می ماند اینکه پیش بینی و آرزوی خودم بالای 75 درصد مشارکت در سراسر کشور است. و این کار را با مشاهدات خیزشی زیرپوستی شناسا برای حسم قابل تحقق می یابم. زیرا هم به نامتعارف بودن و غیر قابل پیش بینی بودن مردم ایران عادت کرده ام. و هم همانطور که می دانید بخرد حسی و جمعی مردم در سر بزنگاه ها ایمانی ازلی ابدی دارم. چنین باد. یا...هو
۱۵ نظر:
شیر پاک خورده، علی مطهری پاسخ نسبتا خوبی داده "علی مطهری، تأکیده کرد که اگر انگلیس بخواهد در جایی نفود کند، در نهادهای طرفدار نظام است و نه منتقدان حکومت!"
یک سؤالی را هم که محتمل پارازیت ها و خرمگسان معرکه - فکر می کنند اگر بتوانند مرا خفه کنند کل پروژۀ اصلاح طلبان را شکست خواهند داد- بنویسم. هرچند که مطمئنم خودشان سردرنخواهند آورد از نوشته ام و بعید است که سرچشمه های فکریشان هم درست متوجه بشوند مگر بعد از دوسه بار خواندن. پرسش یقینی شان این است که اگر مشارکت کمتر از 45 درصد باشد و تحریمی ها برنده شوند چگونه همزمان خامنه ای هم توکونش عروسی خواهد گرفت در حالیکه او مشارکت بالا خواسته و آن را عزت نظام دانسته:
پاسخ این است که خامنه ای دو وجه دارد که عبارتند از وجه شریعت و ایدئولوژی و وجه سیاست و مقبولیت سیاسی. اما چون این ایدئولوژی است که سیاست خامنه ای را هم تشکیل و هم پشتیبانی می کند لذا او پیروزی ایدئولوژی (مجلس یکپارچه تندرو و متحجر) را ترجیح قطعی می دهد بر پیروزی سیاسی (مجلسی برامده از حداکثر رأی ملت اما ناهمسوی ایدئولوژیک با او) خودش. البته که او همیشه هم خدا را می خواهد و هم خرما را. یعنی ترجیح مرجحش این است که هم ایدئولوژیک ها برنده شوند و هم مشارکت حداکثری باشد. و تمام تلاش مهندسیش هم برای همین نتیجه است. اما چون چنین چیزی محال قطعی است. لذا او قطعاً پیروزی ایدئولوژی را لازم دارد و برای مقبولیت متوسل می شود به مشروعیت آسمانی در داخل؛ و خارج هم که به تخمش نیست همانطور که خارج هم بتخمش نیست که کدام سیاستمدار و حاکم مشروعیت مردمی دارد و کدام یک ندارد. یا...هو
فرمایشات توکلی که دیگه هم جوک بود وهم انتقامجویی . ببینید چندین سال ملت به این رای ندادند .بقول شما حس توده هاا خوب عمل میکند .اخه احمق انگلیس از هیچ بنی بشری طرفداری میکنه اونم اشکارا؟؟؟خودشون به خریت میزنن.رسانه است و چیزی میگه اونم تمام سال . خودشون را با بی بی سی به این ملت بدبخت حقنه کردند داداش کوچیکه
آفرین دلقک این درصدها خوب بود. موافقم.
اتفاقا بی بی سی در سال 57 آشکارا از انقلابیون حمایت کرد و نهایت انقلاب پیروز شد. در انتخابات دوم خرداد در ایجاد دو قطبی خاتمی( مخالف خامنهای) و ناطق نوری ( پشتیبان خامنهای) به خوبی عمل کرد و در مه خواست مردم پیروز شد. اصولا از آنجایی که روحانیت به سابقه تاریخی از نقش انگلیس در به خیابان آوردن مردم در مشروطیت و انقلاب 57 دارد بر روی بی بی سی بسیار حساس است . خمینی یکی از عادات ترک نشدنی زندگیش گوش کردن به اخبار رادیو بی بی سی بود و اگر بی بی سی اعتراض مردم در پاکستان را در مورد سلمان رشدی پوشش نمی داد خمینی چه می دانست سلمان رشدی کیست. در هر حال موضع موافق بی بی سی با یک شخص در افزایش حمایت مردم با احتمال بالا تاثیر گذار است و یقینا باعث کاهش اعتماد به نفس روحانیت سنتی می گردد.
کافی است در بی بی سی دو قطبی انتخاباتی که یک سو مردم و در سوی دیگر رهبری باشد در اذهان بیاندازد آنگاه دوم خرداد دیگری در راه خواهد بود.
یکی از چیزهایی که به من می گه باید رای داد اینه که اصلا دلم نمی خواد این حکومت با انقلاب عوض بشه. با انقلاب عوض شدن همان و دوباره یه گروه فرصت طلب دیگه سر کار اومدن همان. در ضمن تمام جز و ولزی که الان خامنه ای و اطرافیانش می کنن از روزی شروع که مردم رفتن به خاتمی رای دادن. تحریمی ها از یه ور با این حال و روز خامنه ای حال می کنن از یه ور می گن رای نده
تلخک،
"هاشمی رفسنجانی و ستاد اصلاح طلبان .... پاسخ مؤثر و مستوفایی بدهند به این تبلیغات حجیم. اصلاح طلبان ابزار اینکار که روشنفکران و نویسندگان ماهر و پرآوازه است را در اختیار دارند."
پیراهه است این. میگویم چرا.
"انگلیسی" خواندن هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان بازی روانی است که هدفش هواداران اصلاح طلبان یا دودلان چه کنم چی کار کنمی نیست؛ هسته درونی پایداری چیها؛ آبادگران و پایوران سازمانهای اطلاعات و ضد اطلاعات سپاه است که در اجرای فرمایش حضرت آقا که امر کردهاند نفوذی کشف کنید نفوذی کشف کردهاند و نسبت به آن هشدار دادهاند؛ نه برای آنکه کسی در انتخابات به هاشمی رفسنجانی یا سیاهه او رای بدهد یا نه (آنها که هنوز دودل مانده اند رای بدهند یا نه انگیلسی بودن رفسنجانی را از زبان توکلی به سختی باور خواهند کرد)؛ برای آن که پس از انتخابات هاشمی را نخست به حکم امام خامنهای از مجمع تشخیص مصلحت نظام بیرون کنند؛ نه چون خود نفوذی است، بلکه چون اجازه داد دور و برش نفوذ شود، و سپس نمد مالش کنند.
دیگر اینکه پاسخ به جنگ روانی کسانی چون تهرانی، خانیکی، حجاریان، عباد، یا حتی علوی تبار میخواهد نه صادق زیباکلام. اینها در سال ۷۶ با درز دادن نشست محمد جواد لاریجانی با نیک براون در عصر ما و سلام راست سنتی را تا مدتها در جایگاه کارگزار انگلیس نشاندند و از گرده این باور عمومی چنان کار کشیدند که حتی بدنه بسیج تا پیش از انتخابات ۸۸ وقتی از آخوند انگلیسی میگفت آشکارا گوشه چشمی به آخوند راست سنتی داشت. به هر رو، اینها اکنون نمیتوانند وارد کارزار جنگ روانی، نه بگو مگوی رسانهای شوند. به گمان این کمترین حتی اگر میتوانستند نیز، پاسخ به چنین پرچسبی از آن نوع آتشباری سنگین که در سر شماست بیش از هر چیز انتخابات خبرگان و مجلس را به انتخابات درباره "نفوذ"، نه کشورداری، دگرگون میکند. اصلاح طلبان و رفسنجانی هر چه بیشتر بگویند کدام نفوذ و کدام نفوذی بیشتر در ذهن هسته اصلی رای دهندگان "راست افراطی" نفوذی و بی صلاحیت بودن خود برای نشستن در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را نشان میدهند و کار سرکوب خود پس از انتخابات را آسان میکنند.
تیمسار عزیز
خیلی دوست دارم پیش بینی شما درست از آب دربیاید، اما راستش در شهر زیاد خال و حوصله ای نمی بینم برای رای دادن. اگر روحانی و اصلاح طلبان یک شارژ لحظه آخر در آستین نداشته باشند، بعید است کسی دل و دماغ پای صندوق رفتن پیدا کند، البته تا این لحظه!
این جناب توکلی به ظاهر ضد انگلیسی سابقه ای دارد که خودش گواه انگلیسی بودن اش است .
وقتی که بدون گذراندن دوره فوق لیسانس با نامه بیت رهبری و با وجود شش بچه ای که داشت بورس گرفت و رفت انگلیس دکترای اقتصاد بگیرد ...
دید که هیچ جوره از پس کار بر نمی آید پس تزی نوشت که لبخند به لب هر انگلیسی می آورد:
تیتر تز ایشان این بود:
بررسی عوامل سیاسی داخلی ایران بر روی افزایش و یا کاهش قیمت جهانی نفت !!!!!
باورتان می شود . سرویس های اطلاعاتی چقدر باید می دادند که یک آدم خبره در مناسبات داخلی کشور ایران چنین تحقیقی برایشان بکند
با سلام
هر دو گروه - هم آن ها که انتخابات را تحریم می کنید و هم آنها که می گویید باید به اصلاح طلبان رای داد تا از پیشروی تندروها جلوگیری کرد - درست می گویید.
دلایلم برای گزاره ی یاد شده به قرار ذیل است:
1.شما تحریم کنندگان انتخابات درست می گویید چون :
الف. رای به نمایندگان این نظام – حتی اصلاح طلبانشان – در حقیقت تایید همین نظام و قانون اساسی آن است و نظام از این رای به عنوان پشتوانه نزد افکار عمومی داخل و خارج استفاده می کند. بدیهی است کسی که با این ساختار قانون اساسی مشکل دارد حق دارد به نمایندگان تایید شده این نظام رای ندهد و به تایید این نظام برنخیزد.
ب. نظام برای حفظ سلطه خود بر ایران به حرکت مواج – گاهی چپ و گاهی راست – نیاز دارد و گرایش زیاد به هر یک از دو طرف موجودیت خود نظام را به خطر می اندازد. این البته قاعده ای است که کم و بیش در همه حکومت ها به چشم می خورد. (کلینتون صلح طلب پس از بوش پدر جنگ طلب می آید و اوباما پس از بوش پسر و قس علی هذا) بنابراین حتی اگر هاشمی و روحانی و عارف واقعا اصلاح طلب نباشند در مهندسی نظام نقش اصلاح طلب بر عهده خواهند گرفت یا اگر اینان نباشند حکومت افراد دیگری را به عنوان نماد اصلاح طلبان و تغییرخواهان جامعه – که کم هم نیستند – علم خواهد کرد. بنابراین جدال ظاهری اصلاح طلب و اصولگرا می تواند یک بازی از پیش تعیین شده برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای باشد.
ج. در دفعات پیشین که اصلاح طلبان رای آوردند چه اتفاق ویژه ای افتاد که این بار بخواهد بیفتد؟ چه چیز اساسی ای تغییر کرد؟ آزادی های اجتماعی بیشتر شد؟ مطبوعات آزاد شدند؟ اقتصاد رونق گرفت؟ این بار که قدرت اصلاح طلبان به مراتب کمتر از قبل است...پس رای بدهیم که چه شود؟ ما به این که در دوره احمدی نژاد گشت ارشاد بوده و حالا در دوره روحانی نیست تغییر نمی گوییم ...این از قبیل آن است که نظام به مرگ میگیرد که به تب راضی شویم...
د. نظام نشان داده که برای حفظ سلطه خود می تواند در انتخابات دستکاری کند. همچنین نشان داده که برای مردم بما هو مردم ارزشی قایل نیست و در وقت لزوم آن ها را سرکوب خواهد کرد.
ه. منتخبین قبلی ما - یعنی میرحسین و کروبی - در حصرند. برای پاسداشت تلاش های آنان و در پاسخ به توهین نظام رای نخواهیم داد تا وقتی آن ها آزاد شوند.
و. چهره های شاخص اطلاح طلبان مثل هاشمی و روحانی و ... در طول سی و اندی سال گذشته از دست اندرکاران اصلی این نظام بوده اند و این که حالا در پوست اصلاح طلبی و اپوزوسیون رفته اند خیلی خنده دار است. حداقل کسی باید رهبری اصلاح طلبان را بر عهده بگیرد که خودش آلوده نباشد نه مثل هاشمی که در بیشتر وقایع و تصمیم گیری های این نظام – حتی تعیین خامنه ای – نقش اساسی داشته و ...
و این لیست همچنان ادامه دارد.
2.اما شما رای دهندگان به جریان اصلاحات هم درست می گویید چون می گویید:
ما دلایل شما تحریم کنندگان انتخبات را قبول داریم و حتی می توانیم این دلایل را بیشتر و بهتر از خود شما برشماریم. اما لطف کنید و نقطه نظرات ما را هم ملاحظه بفرمایید:
الف. ما معتقدیم که حرکات ناگهانی مثل حمله نظامی یا شورش یا انقلاب و سرنگونی حکومت فقط به بدبختی بیشتر مردم و تجزیه این آب و خاک می انجامد. بنابراین اگر می خواهیم کشور رو به تکامل برود باید با صبر و حوصله و به طور تدریجی اصلاحات را اعمال کنیم (مهندسی تدریجی اصلاحات). قدم به قدم و خشت روی خشت.
ب. این مهندسی تدریجی هم برای اصلاح جامعه سازنده و مفید است و هم برای اصلاح حکومت. به عبارت دیگر اگر می خواهیم ساختار حکومت را بهینه کنیم باید تدریجا و قدم به قدم این کار را انجام دهیم زیرا حکومت در برابر تغییرات اساسی و فشار ناگهانی واکنش های سختی مثل سرکوب و کشتار و حبس و ... نشان می دهد و خساراتش هم در چشم حکومت می رود و هم در چشم ما مردم.
ج. اگر با قاعده فوق در مورد حکومت موافقید پس بیایید با چشم باز وقایع را رصد کنیم و منتظر کوچک ترین فرصت ها برای این اصلاحات تدریجی بمانیم. یکی از این فرصت ها - که در نظامی مثل ایران کم رخ می دهد و باید غنیمت شمردش - همین انتخابات است. درست است که انتخابات در چارچوب نظام رخ می دهد و فقط نمایندگانی از فیلتر شورای نگهبان رد می شوند که براستی تایید شده ی نظام باشند ولی در همین نمایندگان هم کسانی هستند که به نسبت دیگر نمایندگان می توانند یک قدم بیشتر در راه اصلاحات جامعه و حکومت گام بردارند. دقت کنید یک قدم و نه ده کیلومتر چون قرارمان اصلاحات تدریجی و قدم به قدم بود نه تغییرات ناگهانی. به هر حال در مقایسه کسی مثل روحانی با کسی مثل یزدی یا مصباح کدام را به پیش برد اصلاحات نزدیک تر می دانید؟
د. رای ما به کسانی مثل هاشمی یا روحانی به منزله تایید آن ها نیست بلکه برای پیش برد هدف خود ما – یعنی اصلاحات تدریجی در جامعه و حکومت – است و چون این اتفاق در حال حاضر توسط اینان ممکن است پس به آن ها رای می دهیم. شاید چهار سال دیگر کسی مثل مصباح یا یزدی برای این کار بهتر باشد. در آن موقع به او رای خواهیم داد. ما برای تامین هدفمان هر کسی را که طبق شرایط موجود بهتر باشد انتخاب خواهیم کرد. مثال ما مثال کسی است که می خواهد به مقصدی برسد. حتی ممکن است در گذر از راه های صعب العبور سوار خر هم بشود. بعد از گذر از این مناطق سوار ماشین می شود و ماشین به لب دریا می رسد. ماشین را عوض می کند و سوار کشتی می شود. بعدا سوار هواپیما می شود. حالا اگر از اول ناز کند و با خر عبور نکند همان جایی که بوده می ماند و رنگ قطار و هواپیما را نمی بیند.
ه. با توجه به انتخابات قبلی چرا دستاورد شرکت مردم در انتخابات و رای به اصلاح طلبان را کم می بینید؟
آیا در دوره خاتمی فضا تا حدی باز نشد؟ بعدا این فضا بسته شد ولی این بسته شدن با بسته شدن قبل از دوران خاتمی فرق داشت چون مردم مزه آن فضای آزادتر را چشیده بودند و این فضای بسته را مثل قبل نمی پذیرفتند. درست است که در انتخابات ۸۸ جریان اصلاحات در ظاهر شکست خورد ولی آیا در همین انتخابات نبود که ضربه ای سهمگین به نظام خورد و بزرگ ترین شکاف را در بدنه آن به وجود آورد و دروغ های آن از درون به بیرون آمد و به تصریح رهبر آبروی نظام به تارج رفت؟ آیا همین اتفاقات موجب آگاهی بخش عظیمی از جامعه نشد؟ آیا این ها دستاوردهای کمی است؟ و آیا اگر مردم به طور میلیونی در انتخابات شرکت نمی کردند باز هم به نتیجه انتخابات معترض می شدند؟
و. رای ندادن اتفاق خاصی را رقم نمی زند. موجب تحولی نمی شود بلکه فقط در فضایی تهی رهایمان می کند بی آنکه ما را به مقصدی مشخص – تاکید می کنیم مشخص – برساند.
ز. ساختار این نظام با انتخابات نمی خواند. بنابراین اگر از روز اول انتخابات را در برنامه اش گذاشته به اجبار زمانه و رسانه ها و دولت های دموکراتیک کنونی جهان است. حال که مجبور است به انتخابات تن در دهد و نیز مجبور است برای جمع آوری رای حداکثر مردم طیف هایی معتدل تر را هم به صحنه بیاورد چرا ما از این امکان استفاده نکنیم؟ و از همین ابزارش علیه خودش استفاده نکنیم؟ درست است که شاید نظام به ما رای دهندگان بخندد و رای ما را پشتوانه خودش بکند ولی ما هم به ریش نظام خواهیم خندید و آن را به منزله پیشرفت و تکامل جامعه و حکومت در آینده خواهیم دانست.
ز. پس ما رای دهندگان و شما تحریم کنندگان در یک چیز مشترکیم و آن این که دل خوشی از این نظام نداریم و نمایندگانش را قبول نداریم. ولی در یک چیز با شما فرق داریم و آن این که شما می گویید چون این نظام و نمایندگانش را قبول نداریم رای نمی دهیم. (و همین جا متوقف می مانید بی آنکه بدانید بعدش چه می شود.) ولی ما می گوییم چون این نظام و نمایندگانش را قبول نداریم می خواهیم کاری کنیم که این نظام عوض شود و نمایندگانش آدم های بهتری شوند و همه چیز عالی تر پیش برود. برای رسیدن به این هدف باید از همین وضعیت موجود - یعنی از همین نظام و نمایندگان آن - استفاده کرد؛ از خودش برای گذر از خودش چون در حال حاضر ابزار دیگری برای رسیدن به مقصودمان نداریم. الان سوار خر می شویم تا بعدا به ماشین و هواپیما برسیم.
هر دو گروه درست می گویید . فقط افقی که برای اخذ نتیجه به آن نگاه می کنید فرق می کند...و انتخاب تعیین افق با خود شماست.
؛ فضانورد؛
منم میرم رای میدم. بازم مردم متاسفانه مثل اینکه یه تحریم اساسی نمیکنن. اگه ما رای ندیم هم نه تحریم میشه نه خامنه ای یکم ضایع میشه.ولی واقعا از این لیست 46 نفره تهران حالم بهم میخوره. به خصوص از کواکبیان و دری نجف آبادی و ریشهری و غیره.
دلقک جان با رای دهندگانی که اتوبوس اتوبوس برای رای دادن به تهران می اورند تا نتیجه انتخابات را عوض کنند چه باید کرد.
اتفاقا مردم ایران بی بی سی و بیشتر باور دارن . این جای نگرانی نیست.
ارسال یک نظر