۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

خامنه ای بند اصلی توافق لوزان را وتو کرد؛ عروسی شریعتمداری، بازگشت دلواپسان!


امروز همزمان با حسن روحانی که به تبریز رفته و جملۀ "کسی حق ندارد از جیب مردم در جامعه شعارهای تند بدهد" آیت الله خامنه ای هم بمناسبت جشن فارغ التحصیلی دانشگاه افسری سپاه پاسداران به آنجا رفته است و از جیب مردم (منافع ملی) شعار بسیار تندی داده است که در اثر جدی تلقی شدن از سوی دلواپسان هسته ای توافق پیش رو را با حداکثر چالش از بدو شروع آن رو در رو خواهد کرد. تا جائیکه ممکن است نوشتن متن متوقف و مذاکرات شکست بخورد. خامنه ای بعد از اینکه با تندی و شدت کمتر دیده شده ای در حرف های یکسال اخیرش برتقابل ایدئولوژیک شریعت اسلام با غرب و لیبرالیسم تأکید و آنرا ازلی-ابدی دانسته است؛ پارافراتر گذاشته و مستقیم و بی واسطه و با بکار گرفتن ضمیر "من" به تندروان پالس بازگشت به خیابان؛ و به دولت و مذاکره کنندگان اخطار "عدم حمایت" داده است. او در کلیدی ترین جملۀ کوتاه سخنرانی اش چنین گفته است:

حضرت آيت الله خامنه اي تأکید کردند: من اجازه نخواهم داد که بيگانگان بيايند و با دانشمندان و فرزندان عزيز و برجسته اين ملت صحبت و از آنان بازجويي کنند. ايشان با تأکید براينکه هيچ ملت و دولت عاقلي اجازه چنين کاري را نمي دهد، گفتند: دشمن پررو و وقيح، انتظار دارد که ما اجازه دهيم آنها با دانشمندان و محققان ما درباره يک پيشرفت اساسيِ بومي و علمی گفتگو کنند اما مطلقاً چنين اجازه اي داده نخواهد شد. رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: اين موضوع را دشمنان نظام اسلامي و همه کساني که منتظر تصميم نظام هستند، به روشني متوجه شوند. (دراینجا)
خامنه ای در پس و پیش این پاراگراف هم جملات توضیحی شفافی را در جلوگیری از بازدید بازرسان آژانس بین المللی هسته ای از تأسیسات نظامی را برجسته کرده است. اما در همین گزارۀ کوتاه قرمز رنگ نقل قول بالا است که ناگهان و در سرعت بالا ترمز دستی را کشیده است. چون او گفته است هرکس اعم از داخلی و خارجی، دلواپس و دولت، ارزشی و لیبرال و ... که منتظر و دنبال موضع شفاف و نهایی من (نظام) است متوجه باشد که موضع نظام عدم قبول توافق سیاسی انجام شده در لوزان سویس است. زیرا در توافق لوزان سویس - و نه در فکت شیت امریکایی و یا نقل قول های ایرانی - بلکه طبق نص بیانیۀ لوزان بزبان فارسی که ظریف قرائت کرده است  چنین می خوانیم: (در اینجا)
مجموعه تدابیری برای نظارت بر اجرای مفاد برجام شامل کد اصلاحی ۳.۱ و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی مورد توافق واقع شده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی از فن آوری های مدرن نظارتی استفاده خواهد کرد و از دسترسی های توافق شده بیشتری از جمله به منظور روشن کردن موضوعات گذشته و حال برخوردار خواهد شد.
3- در این بند از توافق لوزان ایران به صراحت هم پروتکل الحاقی را پذیرفته و هم روشنگری و پاسخگویی به ابهامات برنامۀ هسته ایش در گذشته که مورد درخواست آژانس بین المللی اتمی است و هیچگاه فیصله نیافته است. لذا حرف های امروز خامنه ای از آن جهت مهم است که نمی توان آن را مانوری سیاسی جهت اخذ امتیازات سیاسی بیشتر در مذاکرات هسته ای دانست. زیرا مذاکرات سیاسی اولاً تمام شده و توافق لوزان برون داد این توافق است و ثانیاً موضوع مورد مناقشه قرار گرفته از سوی خامنه ای مطلقاً امری فنی و حقوقی است و ربطی به غرب و امریکا و اوباما ندارد. بعبارت دیگر موضوع مطرح شده از سوی خامنه ای فقط چالش حقوقی بین ایران و آژانس اتمی است و بسختی بتوان بر امر حقوقی خواست سیاسی تحمیل کرد. در یک توضیح فنی تر اینطور می توانم گفت که قبول پروتکل الحاقی و شفاف سازی و راستی آزمایی از فعالیت های در گذشته اگر هم بار توافق سیاسی کمی داشته باشد این بار سیاسی بعد از پذیرش این امر - در بند نقل قول شده از بیانیۀ نهایی لوزان در بالا بوضوح پذیرفته شده است - دیگر کاملاً ساقط است و اژانس بین المللی اتمی در گیر اجرای فنی پروتکل الحاقی و شفاف سازی است و نه چانه زنی برای اجرای آن. 

4- طبق نص صریح پروتکل الحاقی - بارها مقامات ایرانی هم آن را تأیید کرده اند - دسترسی بهرنوع تأسیسات مشکوک اعم از نظامی و غیره با تمهیدات مشخص شده در مفاد پروتکل الزامی و اجباری است و ایران نمی تواند از چنین بازرسی های قانونی پذیرفته شده اش در بیانیۀ لوزان استنکاف کند. و همینطور است در مورد مصاحبه با دانشمندان اتمی در مورد شفاف سازی برنامۀ هسته ای ایران در گذشته. زیرا بدون دسترسی به عناصر اصلی پیش برندۀ یک پروژۀ بکلی سرّی (فعالیت های هسته ای ایران) امکان رسیدن به واقعیت و ماهیت چگونگی آن در گذشته وجود ندارد. بعبارت دیگر ایران بعد از توافق لوزان دیگر با گروه 5+1 و غیر آن کاری ندارد و با آنان توافق سیاسی کرده است. بلکه پروندۀ هسته ای ایران الان کاری فنی و حقوقی و فقط مربوط به یوکیا آمانو و آژانس تحت هدایت اوست. و البته او هم نه می تواند و نه مجاز است که از متون حقوقی مصوب و اجرا شده تا کنون - چه در مورد پروتکل الحاقی و چه در مورد وحدت رویه های راستی آزمایی و شفاف سازی قبلاً تدوین شده - عدول کند.

5- اگر خامنه ای قصد چنین کاری را داشت باید اخطارش را قبل از بیانیۀ لوزان می داد تا مذاکره کنندگان پروتکل الحاقی و شفاف سازی نسبت به گذشته را نمی پذیرفتند و مذاکرات شکست می خورد. اما دبه در آوردن روی مسایل فنی و اجرایی بعد از توافق سیاسی ضمن اینکه دولت روحانی را سنگ روی یخ خواهد کرد بغیر از بدنامی و عهد شکنی نصیب جمهوری اسلامی نخواهد کرد. امیدوارم خامنه ای فقط حماقت کرده و جو گیر شده باشد در بین سپاهیان - احتمالش هست برای فرماندهان جاه طلبی مثل خامنه ای - و با احتمال اثر گذاری روی اوباما - او هم مستأصل است - برای دست برداشتن از بازرسی های فراتر از پروتکل مورد درخواست جدیش باشد؛ و نه عدم اجرای پروتکل و شفاف سازی بمب سازی گذشته. اما اگر حرف خامنه ای جدی باشد و نیروهای تندرو به صحنه برگردند و نوشتن متن توافق را به کف خیابان بکشانند روحانی گزینه ای جز سقوط و ایران گزینه ای جز رفتن بسمت ورود به جنگ های منطقه ای نخواهد داشت. و این آن پالسی است که خامنه ای می گوید "خبرهایی دارم که با استفاده از برخی سفیهان در منطقه می خواهند جنگ نیابتی را بمرزهای ایران بکشانند". در حالیکه جنگ های نیابتی که ایران خودش هم متهم ردیف اول است در سوریه مدت هاست که در شرق و غرب از افغانستان و پاکستان و عراق بمرز های ایران رسیده است و خامنه ای از احتمال نفوذ آن بداخل خبر می دهد.

6- اگر واکنش مخاطبان داخلی "موضع نظام" بزودی و با خوشحالی تحلیل فوق را تأیید بکند واویلاست و باید منتظر روزهای سختی - نمی خواهم پیش بینی کنم - باشیم . اما اگر چنین نشد و حسن روحانی توانست این موج آخرین خامنه ای را هم مهار کند. جای خوشحالی خواهد بود زیرا ضعف و استیصال و درماندگی خامنه ای را پررنگ تر معرفی خواهد کرد و ایران یک گام دیگر به توازن قوا در داخل حاکمیت بنفع عرفی گرایان نزدیک تر خواهد شد و این ایده آل تحولخواهان است. زیرا امید و تلاش ما برای برابر سازی توازن قوا در داخل حاکمیت اولاً و برتری بخشی به عرفی گرایان در تقابل با شریعت گرایان در گام های بعدی است که نهایتاً منجر به فروپاشی سیستم فقیه سالار کنونی و بازشدن راه به سمت جدایی دین از سیاست خواهد شد. این تنها راه ممکن در حال حاضر است و هرگونه راه دومی - صرفنظر از هزینه و عدم مطلوبیتش - نشانه ای از رغبت ملی را ندارد. یا...هو

۱۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

اینها دلارهاشون ته کشیده و دارن آه و ناله میکنن و رجز الکی میخونن. اول هم ایشان گفت توافق باید یک مرحله ای باشه اما الان نوچه هاش تو مجلس ( بروجردی ) گفته لغو مرحله ای تحریم ها منطقی است.
شما زیاد نگران نباش. هر چی خامنه ای بگه عکس اش میشه. مگه نمیدونی هر سالی که اسم تعیین کرد بر عکس اش اتفاق افتاد.
امریکا الان بگه کربات بزن تا توافق امضا کنم . اینا کربات هم میزنن.

ناشناس گفت...

با احترام به نظر شما من قضیه رو جور دیگری میبینم.بنظر من خامنه ای از دو موضوع احساس خطر کرده یکی زیاده خواهی مستمر 5 بعلاوه 1 که تابحال در مذاکرات سنگر به سنگر جلو آمده و دیگری احساس خطر از بابت شکست های پی در پی منطقه ای و زنگ خطری که از بابت عربستان بصدا در آمده و با این روند امکان درگیری مستقیم ایران زیاد شده
خامنه ای میخواد با این سخنرانی به همه طرف ها اعم از منطقه ای و غیره پیغام بده که جمهوری اسلامی از کسی نمیترسه و اگر بیشتر از این تحت فشار قرار بگیره همه بازی رو بهم زده و وارد جنگ خواهد شد
این بلوفی بیش نیست و خامنه ای جنگ رو مدتهاست باخته و اگر توافق نمیخواست اصولا تا اینحا عقب نشینی نمیکرد
تام

ناشناس گفت...

روحانی شاید تو مدیریت اشکالاتی داشته باشه اما از اونا نیست که به همین راحتیا سقوط کنه

ناشناس گفت...

شاید واقعا زیاده خواهی از طرف امریکا صورت گرفته یا عربستان می خواهد پای ایران را به جنگی که خودش گرفتار هست وارد کنه، اون چیزی که ما دیدیم خامنه ای عصبانی نشون می داد و طوری ایستاده بود و اخم می کرد انگار تهدیدش کردند.

ناشناس گفت...

این نظر رو در پست قبلی هم گفتم اینجا هم میگم تا احیانا در میان نظرات انبوه کامنت گذاران گم نشه (عذر میخوام که مستقیما ربط به پست وبلاگ نداره، هر چند سخنان جدید خامنه ای نشان داد که او آدم "اصلاح" شدنی نیست):

دوستان اشتباه نکنید تحول خواهان مخالف اصلاحات نیستند حرف تحول خواهان اینه که اساسا اصلاحات ممکن نیست چرا ممکن نیست چون ما بعد از 20 سال از خاتمی رسیدیم به روحانی در واقع نه تنها اصلاحات قادر به پیشرفت نشد بلکه دچار یک پسرفت اساسی هم شد. آقای خامنه ای قابل اصلاح نیست قابل عوض شدن نیست قابل عرفی شدن نیست خامنه ای حتی در موضع ضعف هم بسیار تندروانه عمل میکنه. چه برسه به زمانی که دوباره تقویت بشه و دلارهای نفتی سرازیر بشه. اتفاقا حرف تحول خواهان هم اینست که اول اصلاح بعد انقلاب. تحول خواهان هم آدم های عادی این مملکت هستند و از اصول عقلی پیروی میکنن عقل حکم میکنه ابتدا راه کم هزینه تر پیموده بشه. ولی بعد از 4 دهه حکومت جمهوری اسلامی مثل روز روشن شده که هرگز اصلاحات منجر به استحاله این حکومت نخواهد شد. اکنون تحول خواهان میگویند برنامه شما اصلاح طلبان پس از شکست چیست؟ دقیقا چکار باید بکنیم؟ دلقک از ما برنامه مشخص و دقیق و مفصل میخواهد ولی نمیگوید برنامه خود او در دو کلمه خلاصه میشود: کاری نکنید!
بله دقیقا نقش ما مردم در برنامه ایشان همین هست که کاری نکنیم و منتظر باشیم. اگر اینطور نیست و قرار هست کاری بکنیم یا نقش فعالی ایفا کنیم بفرمایید ما هم استفاده کنیم.
لطفا مودبانه جواب بدهید حرفهای ما به علت اینکه ماهیتا و ذاتا سرزنش تو سوراخ موش خزیدن شما دوستان رو هدف گرفته گزنده و تلخ هست و به همین دلیل در اکثر قریب به اتفاق پاسخ های دوستان مخالف تحول توهین و تحقیر و بی ادبی دیده میشه از شیرین گرفته که گاربیج گاربیج میکنه و جربزه این رو نداره که به زبون آدم (ایرانی) حرفشو رک و راست بگه که: "شما تحول خواهان آدم نیستید بلکه آشغالید"، افشین قدیم که در هر پست دلقک دو کامنت میذاره یکی پاچه خواری مقام معظم شون (دلقک) و دیگری بددهنی و توهین به کسانی که حرف مخالف میزنن و پراگماتیست متوهم که با غرور عجیبی و با نگاه از بالا چند دهه آینده "مردم" ایران و حتی فکر و ذهن شون رو پیش بینی می کنه تا خود دلقک که تحول خواهان رو نادان، نفهم، زامبی و... نام گذاری میکنه. شما دوستان با این طرز فکر میخواید اصلاح کنید و مدرن باشید و عرفی شوید؟ با گاربیج گاربیج گفتن و عدم تحمل نظرات مخالف؟

ناشناس گفت...

چکیده مطلب :حسن روحانی سقوط خواهد کرد اگر چه به به ظاهر ۴ سالش تمام میشود ولی دو سال باقی روی ویلچر خواهد بود.
هرگونه راه دومی - صرفنظر از هزینه و عدم مطلوبیتش - نشانه ای از رغبت ملی را ندارد. به نفعتان هست در خانه بمانید چون انصار کف خیابان خواهند آمد
نوستر آدموس لندنی
یا...هو

ناشناس گفت...

اینها هیچ پخی نیستند! فقط ادا و اطوار و خالی بندی چه از رهبرش گرفته تا چه رییس جمهور اصلاح طلبش. کشتی حامل کمک های غذایی که توسط دو ناو اسکورت می شد فرار را بر قرار ترجیح داد و بسوی جیبوتی رفت تا در آنجا بازرسی شود. این یعنی یک شکست مضاعف در به نمایش گذاشتن قدرت و اقتدار آبکی خامنه ای. یکجوری وانمود می کرد که انگار همین الان بخاطر چهارتا آب معدنی اهدایی منطقه را به خاک و خون خواهد کشید. این هم نشان دیگری از ضعف تصمیم گیری است. فعلا سه هیچ به نفع عربستان شد. اگر کشتی را نمی فرستاد سنگین تر بود.

ناشناس گفت...

آقای خامنه ای اصلاح ناپذیری و تندروی خصوصیت اصلی اش نیست خصوصیت اصلی ایشون کینه توزی و در پی اون انتقام هست.

ایشون از زمان روی کار اومدن روحانی و مذاکرات با آمریکا و نقطه اوجش در لوزان در حال تحقیر شدن و عقب نشینی از مواضع تند خودش بوده.
تمام این تحقیرها رو خامنه ای در ذهنش حک میکنه و در حافظه اش نگهداری میکنه تا زمان انتقام برسه. بدجوری هم انتقام میگیره انتقام زمان خاتمی رو با احمدی نژاد گرفت انتقام جنبش سبز سال 88 رو با سخنرانی 29 خرداد و دادن مجوز سرکوب خونین مردم و حصر رهبران معترض گرفت. باید ترسید از انتقام لوزان و روحانی. تنها راه برای جلوگیری از انتقام وحشتناک ایشون اینه که ایشون رو "همیشه" تا آخر عمرش در موضع ضعف نگه داریم و این به جز با فشار مردم ممکن نیست.

ناشناس گفت...

در زمینه شورش های محلی هم همینطور است. فورا عقب نشینی می کند.با سلام و صلوات و خواهش و تمنا و صبر و حوصله و جامعه عرفی آدم نمی شوند.حالا فرض کن عربستان بجای قاطعیت به مثابه روش دلقک هیئتی دیپلماتیک را برای نرم کردن دل خامنه ای فرستاده بود تا از او بخواهند حسن همجواری و همسایگی را بجا آورند با اینکار الان ده تا کشتی دیگر هم راه افتاده بود! در روانشناسی می گویند فکر انجام کارهای بزرگ و غیر قابل اجرا آدم را سست و ترسو و تنبل می کند.اینان توصیه می کنند که کار بزرگ را خرده خرده انجام دهید. شما هم یک لولو خورخوره بنام انقلاب ساخته ای و مردم را از آن می ترسانی.بجای آن با شورش های محلی این کار بزرگ را قابل دسترس باید کرد. مطمئن صد در صد باش که انقلاب نخواهد شد. نمونه های تاریخی که مردم با شورش محلی خود نسق خامنه ای را گرفته اند و در ضمن انقلاب هم نشده است زیاد است.

ناشناس گفت...

تیمسار گرامی
آنچه را که امثال من فکر میکردند و هر بار که به زبان می آوردیم از جانب شما شورشگر و دشمن مردم و جامعه ایران معرفی میشدیم در حال اتفاق افتادن است.
شما بیش از چند هفته ای نیست که در باب امپراتوری ایران و قدرت منطقه ای شدن صحبت می کردید. چند هفته ای نیست که راجع به عاقل شدن خامنه ای صحبت می کردید و یکماهی نمیگذرد که کسانی چون بهنود صحبت از آریوبرزن جدید ایران جناب قاسم سلیمانی می کردند.
البته این ذات ایرانی است که به جای تحلیل دقیق وقایع به توهم می نشیند و با یک مویز گرمی می کند و با یک غوره سردی. حتی شما نیز به آنچه میگویید باور ندارید و به هیچوجه در تحلیل هایتان جانب بیطرفی را رعایت نمی کنید.
شما که در باب اسیدپاشی به صورت زنان و دختران اصفهان و تهران ساعتها به قلم زنی نشسته بودید چرا در مورد کردستان و مسئله فریناز خسروانی چیزی ننگاشتید. شما که از حق تیم فوتبال آذربایجان صحبت می کنید و اینرا ظلمی در حق مردم آذربایجان می دانید چرا در مورد وقایع کردستان کوچکترین اشاره ای ننمودید. جواب لااقل به نظر من واضح است شما نیز چون به ظاهر منتقدان نظام کرد و بلوچ و ترکمان را مشتی تجزیه طلب می دانید و نه بیشتر.
بگذریم و لازم بود این گله را از شما بکنم.
بگذریم به این مطلب جدید شما. سخنان خامنه ای به مانند شیپوری بود که شروع فروپاشی نظام را جار می زد و به طور کامل نشانگر این مطلب که دیگر رهبر فرزانه از اوباما و دارودسته اش ناامید شده و حق هم دارد.
شکست پشت شکست و آشکار شدن رجزهای توخالی این جماعت برای مردم دیگر عرصه را بر آقایان تنگ نموده است.
رهبر فرزانه و دارودسته اش دیگر نمی دانند چه کنند؟ به فکر نجات بشاراسد باشند که مخالفانش به دروازه های لاذقیه رسیده اند و یا به فکر نجات حسن نصرالله باشند که با مخالفت فزاینده ای در لبنان و حتی در میان حزب الله مواجه است به سبب کشته های بی شمار در عراق و سوریه. به فکر نجات حوثی ها باشد که سرمایه چند ده میلیاردی آقا را به فنا داده اند و یا بفکر سرمایه گزاری برباد رفته اش در آمریکای لاتین.
و از همه مهمتر با عراق چه کنند؟ داعش و یا در حقیقت ارتش بعث به دروازه های بغداد و کربلا و نجف رسیده و هرچه هوار می کنند حتی حشدی شعبی حقوق بگیر ایران حاضر به اعزام جهت مقابله داعش نیست.
حکومت عراق تقاضای فکر اعزام بیست و پنج هزار حشد را به رومادی داشت ولیکن تا کنون بیش از سه هزار نفر که آنهم جوانانی بسیار کم سن و سال نیستند حاضر به اعزام نشده.
صبح ساعت 9 وزارت خارجه اعلام میدارد که کشتی ایران غیر از بندر حدیده در جایی دیگر لنگر نمی اندازد و هر کس جلویمان را بگیرد چنین و چنان می کنیم و ساعت 11 سخنگوی وزارت خارجه اعلام می دارد که به دلیل کارشکنی های عربستان کشتی برای بازرسی به جیبوتی خواهد رفت. خلاصه اینکه مایه مسخره تمامی جهانمان نموده اند.
تیمسار عزیز خاورمیانه در شرف تغییری سترگ است و توهم دیگر بس است. اگر به خود نیاییم له شده ایم. صحبتهای وزیر دفاع اسرائیل در اوایل هفته و صحبتهای ترکی فیصل در امروز ناقوسهایی است که برای ما به صدا درآمده و برای این آقایان نیز مهم نیست که با سقوط خود ملتی را نیز به سقوط و رذالت بکشانند.
سخنان امروز خامنه ای روشنگر این مهم است که حتی دست و بال اوباما نیز برای کمک به آقایان در پوست گردو گیر کرده و سقوط رومادی آخرین ضربه ای بود که به تفکرات اوباما و دستیارانش در کاخ سفید وارد گشت.
سیاست آقایان و توهم امپراتوری شیعه کاری کرد که بازهای آمریکایی را در جوار اسرائیل و عربستان و مصر و سایر کشورهای عرب و ترکیه بر علیه این رژیم و اوباما قرار داده و جالب اینست که فرانسه نیز به جمع اینها پیوسته است.
سخنان امروز خامنه ای نشان از نومیدی محض و آخرین تلاش ها برای بقای سیستمی است که حتی طالبان را به کمک می طلبد. عزت زیاد

Dalghak.Irani گفت...

عزت زیاد. حرف شما شنیده شد و دیده هم می شود و من در موقعیت نقد و نفی و اثبات نیستم. اما راجع به فریناز خانم خسروی بخاطر حادثۀ طبیعی بودن قضیه وارد نشدم و در مورد گروه هایی مثل پزاک و جیش العدل و انصار السنه هم بدلیل مشی مسلحانۀ آنان نظر مطلقاً منفی دارم و آن ها را داخل مبارزه نمی دانم که به اقدامات شان هم بپردازم. من اعتقادی ندارم که یک دختر سقوط کرده از بالکن هتلی بخاطر ترس از تابوی حذف باکرگی اش در نزد خانواده و کارفرما را باید پیراهن عثمان سیاست کرد چون این نقض غرض است و تف سربالاست و هم ورود به حریم خصوصی فریناز خدابیامرز است. یا...هو

غربگرا گفت...

تر زده شدن به احوالاتِ امت یا حسین میرحسین و عشق جواد ظریف و همیشه در صحنه و همیشه در صف رای و صف کوپن مایه شادکامی ما است.

ناشناس گفت...

اشتباه دوستان این هست که فکر میکنند همه چیز تحت کنترل هست .من فکر میکنم خامنه ای واقعا گیج هست. بابا فکر کنید با یک بیماری مهلک و دوزهای قرص اعم از مسکن و درمانی فشار های بیرونی و درونی و استرس های انباشته شده و حرفهای مختلف مشاوران و غیر مشاوران اتفاقا همراهان داخل هواپیما شاه هم فکر میکردند اعلی حضرت میخواد مثل ۲۸مرداد در وقت اضافه گل طلایی بزنه ولی خود طرف هم فقط دلش دوری از فضای تنش میخواست به حکم طبیعی و فیزیکی یک بشر صرفه نظر از بدی و خوبی وپست دار و بی مقام . من فکر میکنم نظام و در راسش خامنه ای در حال وصله پینه زدن به درز ها هستند و هر از چند گاهی هم میاند میگند همه چیز اوکی هست با اعتماد به نفسی که همه ازشون دیدیم در این سی وهفت سال ما هم نشستیم کنار و میگیم لابد این پیچ را هم رد میکنه میره مرحله بعد ولی فکر کنم طرف یکجا ما را به گا بده.صدام هم تا لحظه ای که کاخش مورد حمله قرار گرفت فکر میکرد حله و از پشت پرده روسیه زد و بند میکنه حالا حکایت ما شده یهو میبینیم نه گندم تو سیلو هست نه پولی نه آبی ته چاه . از ما گفتن فکر کنم ایران مثل قورباغه ای که داره یواش یواش پخته میشه و خودش هنوز احساس نکرده .

گلاسنوست

ناشناس گفت...

غربگرا هر روز اصلاح طلبا حلوا میخورند و دور دهنشان حلوایی میشه .من نمیدونم این جلو بندی جلو بندی کادیلاک پانتیاک چیه هر روز ارتودنسی میشه توسط حکومت ولی از رو نمیرند .فقط این وسط آدم دلش برای این مردم میسوزه که دارند زیر این شو مسخره خورد میشند داداش پات رو از روی لوله اکسیژن بردار مریض داره سیاه میشه . طرف سیاه پوست نیستها داره میمیره زیر نور و بزم آرایی و رقص اصلاح طلب و اصولگرا

گلاسنوست

ناشناس گفت...

آقای خامنه ای یک اشاراتی نمود اما حق مطلب را بیان نکرد، حق مطلب آنست که در آینده ای نه چندان دور گروههای مسلحی که از سیستان وارد جنگ خواهند شد فقط قسمتی از مسلحین هستند. دوباره باید اشاره کنم به سخنرانی آن خانم در کنگره که در تحولات آینده محوریت خواهند داشت فعلا نقشه اینگونه پیش می رود چنانکه خود جناب خامنه ای هم اشاره ای می کند. قضیه جدی است و موجودیت همین ایران نصف و نیمه در خطر است. آیا علی خامنه ای عاقبت بخیر خودش را خواهد کرد؟ یک چرخشی کند و کنار بکشد و محصورین را آزاد کند، شاید و شاید و شاید بتوان از فاجعه در راه جلوگیری کرد. اشتباه نشود، وضعیت فعلی فاجعه است و اصولا فاجعه فعلی منتج به فاجعه قطعی خواهد شد.

"یک نظر"

ناشناس گفت...

در جواب آون آقایی که کامنتش رو دوباره تکرار کرده و نوشته

اتفاقا حرف تحول خواهان هم اینست که اول اصلاح بعد انقلاب.

من هم پاسخم رو دوباره تکرار می کنم و می نویسم پس فعلا به ما بپیوندید تا حکومت عرفی تر بشه.

ناشناس گفت...

من فکر می کنم ایران متاسفانه درگیر جنگهای منطقه ای که خودش درست کرده می شه و این یعنی فاتحه ایران و بقیه خونده می شه. قبل از این که بجنبیم که اصلاح کنیم یا انقلاب ایران نابود شده.

ناشناس گفت...

شاهزاده ترکی الفیصل، سفیر سابق پادشاهی سعودی در آمریکا و بریتانیا، گفت به ایران اجازه دخالت در امور عربی داده نخواهد شد.

الفیصل در نامه خود به مرکز تحقیقات اسلامی ملک فیصل در ریاض، که در مراسم چهلمین سالگرد تاسیس نشریه "عرب نیوز" خوانده شد، گفت: "مشغول امور یمن هستیم، و به زیاده خواهی های ایران در لبنان، سوریه و عراق هم رسیدگی خواهد شد."

پراگماتیست گفت...

1. خامنه ای ابدا از آن اقتداری برخوردار نیست که بخواهد با دولت روحانی درافتد. موضعگیریهای تند اخیر او پیامد برجسته شدن احتمال ورود ایران به درگیریهای منطقه ای یا بهتر بگویم ورود درگیریهای منطقه ای به ایران است. در چنین شرایطی مساله هسته ای دیگر در اولویت نیست و جلب همراهی نظامیان در اولویت است. بنابرین خامنه ای فعلا با فرمان توافق هسته ای به چه درد می خورد ما به سپاه محتاجیم. حرکت می کند. این به معنای وقفه یا بیشتر از وقفه در پرونده هسته ای هست، اما نه آن گونه که در این شرایط نیمه جنگی بخواهد یا اگر خواست بتواند دوقطبی دولت-نظام را کلید بزند.

2. برای درک بهتر ماجرا و فروریزش ستونهای آن تنها به ماجرای سوریه می پردازم.

به دلیل اتحاد سنی ها (ترکیه، عربستان، قطر) ناشی از تهاجم تشیع (ایران) به یمن، گروه های انقلابی مخالف اسد مورد حمایت آنان که در هر استان سوریه دست کم ده ها مورد است، متحد شدند و جیش الفتح تشکیل گردید که در عین ناباوری جهانی توانست با سرعت چهارمین شهر سوریه ادلب را تسخیر کند، در حالی که در یکی دو سال اخیر فتح یک روستا به این سرعت امکان پذیر نبود و در یکی دو سال ابتدایی نبرد که مخالفان دست بالا را داشتند، تنها بخش کوچکی از آن را برای مدت موقت توانسته بودند تصرف کنند. تنها چند روز پس از این که دولت اسد شهر استراتژیک و نظامی جسر الشغور را به عنوان پایتخت موقت استان ادلب تعیین کرد، این شهر نیز در مقابل جیش الفتح تسلیم شد و دویست تا سیصد نظامی عالیرتبه اسد در تنها ساختمان تحت کنترل آنان در این شهر که یک بیمارستان است، محاصره شده اند. اسد با فیگور من خیلی قدرتمندم دستور آزادسازی این بیمارستان را به ارتش سوریه داد و نتیجه این که توان ارتش به این سمت جهت دهی شد و در نتیجه دو سه منطقه و شهر کوچک دیگر نیز سقوط کرد، ضمن این که بیمارستان نیز آزاد نشد و بخش های از آن در اثر انفجار فروریخت. (نتیجه گنده گویی هنگام ضعف) اریحا هدف بعدی جیش الفتح است و استان ادلب احتمالا اولین استان تماما آزاد شده از دولت اسد خواهد بود. (البته بعد از الرقه دست داعش)

داعش اما سودای حمص سومین شهر بزرگ سوریه را کرده و همین یکی دو روز اخیر توانست با فتح پالمیرا به آن نزدیک شود.

از طرف دیگر ارتش آزاد سوریه در قلمون که به دلیل نزدیکی به لبنان برای حزب الله لبنان بسیار بااهمیت است و بخش بزرگ تمرکز آن روی آن است، موفقیت های بسیار به دست آورد و حمله مشترک عناصر سپاه ایران و حزب الله لبنان و تیپ فاطمیون افغانستان به بصری الحریر منجر به تلفات سنگین (مشابه کربلای جهار) و نهایتا عقب نشینی شد.

و اما دمشق. هم اکنون جیش الفتح و النصره و داعش در حال برنامه ریزی برای فتح دمشق هستند که به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است. گفته می شود حرکت داعش به سمت حمص برای ردگم کنیست و ناگهان سر از دمشق درخواهد آورد. همچنین النصره جدا از جیش الفتح برای فتح دمشق برنامه ریزی می کند و ارتش آزاد نیز قصد دارد زودتر از سایرین به دمشق برسد.

3. وضعیت وخیم سوریه همه محاسبات جمهوری اسلامی را برهم زده و نظام آسیب پذیرتر از آن است که بخواهد با روحانی درافتد.

نماینده تام الاختیار دولت تدبیروامید در سیرک دو سولی

ناشناس گفت...

مشکل شما این است
که جمهوری اسلامی را نشناختید


جمهوری اسلامی
به این سادگی که شما خیال می کنید
از بین رفتنی نیست


امام زمان می آید
ملت ایران در انتظار اوست


کافی است
مشهد بیایید
کربلا و نجف سری بزنید

ببینید که بشریت به سمت اسلام کامل در حرکت است
و شما در خواب عمیقی به سر می برید

جناب دلقک ایرانی

ای کاش
یک روز هم که شده
با پای پیاده در اربعین امام حسین
از نجف تا کربلا
با سختی های راه
همراه می شدی
و طعم انسانیت را میچشیدی

ناشناس گفت...

تیمسار داره جنگ میشه؟؟
چه خبره؟
چه بلایی قراره سر ایران و مردم بیاد؟
محسن رضایی چرا لباس رزم پوشیده؟
اگر جنگ بشه با کی و کجا خواهد بود؟
موضع روسیه و آمریکا چه خواهد بود؟
چی فکر میکنی تیمسار

ناشناس گفت...

جالبه که خامنه ای این اواخر چقدر سخنرانی های متناقض داشته یکبار گفت من از جزییات اطلاع ندارم و در این موارد اختیار با تیم مذاکره هست. الان خودش وارد جزییات شده و برخلاف چیزی که در لوزان امضا شد و تعهد شد حرف میزنه و از ضمیر "من" هم استفاده میکنه تا مشخص بشه که مسئول اصلی مذاکرات خود خودش هست و مسئول جزییات هم خودش هست.

به نظرم این سخنرانی تنها نکته مثبتی که داشت این بود که اگر باعث شکست مذاکرات بشه تقصیرش تمام و کمال میفته گردن شخص شخیص خامنه ای.

آمریکا هم در جواب گفته اگر دسترسی ها برقرار نشه توافق رو امضا نخواهد کرد جالبه سخنگوی آمریکایی هم بر این نکته که ایران قبلا در لوزان این تعهدات رو امضا کرده اشاره کرده از نظر حقوقی هم برای ایران میتونه مشکل اساسی ایجاد کنه آمریکا با استناد به همین نقض در قرارداد لوزان حتی میتونه مجوز جنگ از شورای امنیت بگیره.

ناشناس گفت...

مردم ایران بدانند عرفی گرایان بدانند اصلاحاتی ساده لوح هم بداند اگر آحاد ملت فکر میکنند ما لحظه ای بحران توافق اتمی را بدون تعویض با بحران بزرگتر حل و فصل میکنیم جواب شان را با مسخره ترین پوزخندها خواهیم داد.

امام خامنه ای.
لالا اکبر مرگ بر تنش زدایی مرگ بر اقتصاد مرگ بر رفاه و آزادی مرگ بر انقلاب

Revolution

ناشناس گفت...

اون دوستی که به کامنت بنده پاسخ داده و خواسته در اصلاحات همراهی اش کنیم

هر چند که شما به توضیحات بنده که دلایل ممکن نبودن اصلاحات رو گفتم توجه نکردی و پاسخی به سوالات مهمی که مطرح کردم (از جمله حد آستانه اصلاحات چه زمانی هست؟ و اصلاحات اگر شکست بخورد که همین حالا هم به نظر شکست خورده است چه باید کرد؟) هم ارائه نکردی، ولی چشم
همونطور که گفتم ما تحول خواهان هم اولویت اولمون اصلاحات هست. ولی این همراهی ما شرطش اینه که با شکست اصلاحات (که فکر میکنم زمان نسبتا طولانی ریاست جمهوری روحانی اگر 8 ساله باشه حد آستانه منصفانه ای باشه) شما هم به وقتش با ما همراه بشید جهت تحول و استحاله اساسی و در ضمن با ما همراه باشید جهت زمینه سازی برای تحول اساسی از همین الان. منظور از همین الان یعنی آماده کردن ذهنهای مردم، تمرین هماهنگی و ایجاد ارتباط ذهنی بین مردم طوریکه مردم با هم حس همدردی داشته باشند، تمرین حرکات اعتراضی با نافرمانی مدنی از جمله اعتصاب و اعتراض همانند حرکات بسیار خوب معلمان و اعتراض بدون خشونت و بسیار زیبای مردم تبریز در هنگام سفر روحانی به این شهر. شما هم ما رو در این حرکات همراهی کنید تا به وقتش اگر اصلاحات موفق نشد این حرکات محدود مدنی و در چارچوب قانون و پذیرفته شده در همه جای دنیا رو تبدیل به یک جنبش و انقلاب وسیع و مردمی در سراسر ایران بکنیم. ولی از همین الان با ما همراه بشید تا زمینه های یک حرکت انقلاب وسیع و مدرن رو فراهم کنیم. جزئیات و منظور از این زمینه سازی رو هم در بالا گفتم.

پیش بینی بنده اینه که روحانی موفقیت چندانی نخواهد داشت و ریاست جمهوری دوره بعد از روحانی هم به یک اصولگرا سپرده خواهد شد رهبر بعدی هم یک تندروی دیگر همانند خامنه ای خواهد شد و این انتخاب به هر قیمتی حتی به قیمت کودتای سپاه و آمدن تانکها به خیابان هم انجام خواهد شد. البته این پیش بینی چون برای مدت زمان طولانی هست ممکنه دقیق نباشه احتمالش 50-50 هست ولی خود ما تحول خواهان هم از ته دل خوشحال خواهیم شد اگر اصلاحات به استحاله اساسی این حکومت منجر بشه تا نیازی به حرکات پرهزینه همانند انقلاب نشه. انقلاب پرهزینه هست ولی هزینه ی پرداخت شده بسیار کمتر از زیانهایی است که این حکومت هر روزه به مردم این سرزمین تحمیل میکنه.

ناشناس گفت...

اصلاحاتی ساده لوح نیست بلکه انقلابی احمق است.

ناشناس گفت...

سپاس از دوست ناشناس ۳۱ ساعت ۱۲:۴۶

مطمئن باش اصلاحات به استحاله این نظام منجر می شه.

ناشناس گفت...

دم امام خامنه ای گرم. این شد یه حرفی.درست می گوید بیگانه غلط می کند در امور ملتی دیگر دخالت می کند. صنعت بومی یا نظامی است. یا غیر نظامی. امریکا اجازه می دهد ما برویم همه صنا یع اشان را بررسی کنیم. اگر داد. ایران هم اجازه دهد.باریکلا امام خامنه ای.

ناشناس گفت...

دوستی که پرسید داره جنگ میشه، خبر خوب اینکه بله داره جنگ می شه اما خبر بد اینکه نه با امریکا بلکه با عربستان، اینها با طالبان توافق کردند یه دوره 8 ساله دیگه مردم ایران رو بفرستند روی مین تا کسی توقع بهبود اقتصادی و پیشرفت در ایران جنگ زده و جنگنده رو نداشته باشه، از همین الان برید عربی یاد بگیرید و سنی شوید تا بعدا به دردتان می خورد، خیلی هم بد نیست هر چند با این کا همه بدبخت می شویم ولی اگر کار بیخ پیدا کنه صحنه اعدام خامنه ای رو به صورت hd از تلویزیون خواهیم دید.

ناشناس گفت...

احتمالا چون فروش نفت به روش دزدی گرگی سخت شده طالبان دعوت شدند تا کار ترانزیت تریاک توسط جمهوری اسلامی انجام بشه و این اقدام درستیه چون بیماری هلندی اقتصاد ایران درمان میشه.تجارت مواد از موارد اشتغالزایی هست که سود اوری فراوانی داره و در سند چشم انداز هم به حصول در امد کالا و خدمات از منابع گوناگون که با شرع مخالف نباشه صحه گذاشته شده .و در نهایت دولت تدبیر و امید موفق میشه تا سهم صادرات غیر نفتی و ارزآوری آنرا توسعه بده.
نماینده تام الاختیار چوپان در آغول

ناشناس گفت...

جمهوری اسلامی بهتر از ما میداند که توانایی جنگ ندارد. اصلا روحانی را آورده که توافقنامه امضا کند که جنگ نشود و از وضعیت کنونی اقتصادی نجات یابد. این خط و این نشان، توافقنامه ۱۰۰ درصد امضا خواهد شد. روحانی و آمریکاییها راهش را پیدا خواهند کرد.

ناشناس گفت...

فکت شیتی که آمریکاییها دادند، یعنی اینکه آمریکاییها فهم خود را از بند به بند توافقنامه و بر اساس fact (یعنی صریح، آشکار و اینکه مو لای درزش نرود) ارایه کرده‌اند. خوب، چرا جمهوری اسلامی فکت شیت ارایه نداد و ولایتی گفت نیاز نیست؟ این یعنی وا دادن. یعنی میخواهند هر طور شده سر و ته قضیه را هم آورند. خامنه‌ای سال را سال همدلی مردم و دولت نام نهاده. این بی خود نیست. به همه فهمانده که آخر هر چه شد، همه باید بپذیرند. کشتی به اصطلاح کمک‌های جمهوری اسلامی به سوی یمن میرود، عربستان و آمریکا اخطار میدهند. آمریکا میگوید باید برود جیبوتی بازدید شود. در داخل عربده میکشند که ما اجازه بازرسی نمیدهیم. ... کشتی برمیگردد به بندر عباس (احتمالا که اسلحه‌ها را خالی کند و دارو و غذاهای بیشتر جایگزین)، دوباره را میافتد و بالاخره همان میشود که آمریکا گفت یعنی بازدید در جیبوتی توسط سازمان ملل.

دلقک جان، این جمهوری اسلامی، پس از ۳۶ سال عربده ضد آمریکایی که "رابطه با آمریکا را نمیخواهیم"، "مذاکره با آمریکا از رابطه هم بدتر است"، حاضر شد با بزرگترین دشمن بشریت و شیطان بزرگ دست بدهد و خوش و بش کند. این از یادتان نرود و شوخی نگیرید. همانطور که توانست این را به هوادارانش و ما، آرام آرام و با شگردهای روباه‌صفتانه‌اش حقنه! کند؛ که الان طوری صحبت میکنیم که انگار لاس زدن جمهوری اسلامی با آمریکا از ازل طبیعی بوده است، چیزهای دیگر را هم با شگردهای همیشگی و دستگاه تبلیغی خود میتواند به همه حقنه کند.

یادتان رفته، در مورد آزادی گروگانهای آمریکایی گند زدند و فردای آزادی آنها، کیهان تیتر زد "پیروزی بزرگ"! یادتان رفته، خمینی با خفت جام زهر نوشید ولی حالا هر سال آغاز جنگ را جشن میگیرند! در هر دو مورد آغاز آنها جشن گرفته میشود، چون پایانشان نتیجه‌ای جز خفت یا بی هودگی برای آنها و ایران نداشته است. البته حالا وضع متفاوت است. اینترنت است و ماهواره، و نمیتوانند سر مردم را آنطور مثل گروگانگیری و جنگ شیره بمالند. ولی جمهوری اسلامی بر عکس دیکتاتوریهای دیگر مثل صدام انعطاف دارد (شما به آن میگویید عدم یکپارچگی) و خود را با وضعیت تطبیق میدهد. مطمئن باشید که شگردها و حقه‌های جدید را یافته‌اند که کار را به سرانجام برسانند بطوری که جیگ هیچکس هم آنچنان در نیاید.

ناشناس گفت...

جناب دلقک ایرانی
ای کاش
یک روز هم که شده
با پای پیاده در اربعین امام حسین
از نجف تا کربلا
با سختی های راه
همراه می شدی
و طعم انسانیت را میچشیدی

آخه دلقک می ره عزاداری؟؟

ناشناس گفت...

ناشناسی در پست قبلی گفت، اکثر اینها که در زندانند اصلاح طلبند. اولا اینطور نیست که اکثرا اصلاح طلب از نوع خاتمی باشند. نمونه‌اش طبرزدی. دوما، عزیز جان، آن اصلاح طلب حکومتی را، چون در هر حال یار قدیمی بوده، به زندان میاندازند، ولی تحولخواه یا برانداز، نابودی و اعدامش احتمال بیشتری دارد. نمونه داریم، مثلا همان عضو گروه پادشاهی. پس افراد جرات اصلاح طلب بودن میکنند ولی برانداز بودن واقعا دل شیر میخواهد، که در اکثر مردم نیست. به همین دلیل عده‌‌ای از تحولخواهان داخلی چاره‌ای ندارند جز اینکه به اصلاح‌طلبی تظاهر کنند. همچنین آنها میخواهند اصلاح طلبی را تقویت کنند تا راه برای براندازی باز شود. یادتان رفته، در جنبش سبز، آقای موسوی میخواست به دوران طلایی امام برگردد و مردم میگفتند، نه غزه نه لبنان؟ و اصلاح طلب (آقای کدیور) به دروغ تکذیب میکرد. یادتان رفته مردم گفتند: جمهوری ایرانی (حالا غلط یا درستش را کاری ندارم، میدانیم منظور مردم چه بود)؟

در ضمن حکومت عمدا نمیخواهد اصلاح طلبان و شما را نابود کند و فقط آنها را ضعیف نگه میدارد، به چند دلیل.

۱) کمی امید دادن به شما و همه ملت خوب است و ضرری برای حکومت ندارد که نفع هم دارد. البته این امید نباید زیاد شود، چون اگر زیاد شود، میریزید به خیابا ن. کمی امید برای ساکت کردن مردم خوب است.

۲) حکومت با وجود اصلاح طلبان به دنیا پز دموکراسی میدهد.

۳) با وجود آنها و معرکه‌های پیش از انتخابات، بخشی از ملت ناراضی را به پای صندوق رای میآورد.

۴) اصلاح طلبان حکومتی را در نمک خوابانده تا اگر اوضاع خراب شد، حکومت را به آنان بسپارد، تا مشکل زیادی برایش چپاولها و ثروتهایی به هم زده‌اند فراهم نشود و ناجمهوری اسلامی از بین نرود، و احتمال بازگشتشان هنوز باشد.

۵) کلا با وجود اصلاح‌طلبان، نظام خشک نیست و منعطف است و به آسانی شکسته نمیشود. بر عکس نظامهایی مثل صدام و قذافی.

در ضمن آمریکا، مجاهدین را از فهرست تروریستهای خود خارج کرده. فکر کنم اروپا هم این کرده. مجاهدین دیگر تروریست نیستند. خاتمی و موسوی هم دیگر تروریست دولتی نیستند (آنهمه جنایت و ترور در زمان آنها و با تایید آن سیاست توسط آنها). جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان حکومتی میلیونها نفر را بدبخت کرده است و مجاهدین تعداد خیلی کمتری را. و غیره.

ناشناس گفت...


سوریه امید دارد ایران یک میلیارد دلار دیگر به این کشور کمک کند

معاون وزیر اقتصاد سوریه می‌گوید این کشور امیدوار است خط اعتباری جدید یک میلیارد دلاری برای تامین نیازهای اساسی این کشور را از ایران دریافت کند.

این سخنان یک روز پس از پایان سفر علی اکبر ولایتی، مشاور ارشد آیت الله خامنه ای، به دمشق و ملاقات با بشار اسد رئیس جمهور سوریه مطرح شده است.

به گزارش رویترز، حیان سلمان، معاون وزیر اقتصاد سوریه با اعلام این که خط اعتباری سه میلیارد و ششصد میلیون دلاری ایران برای این کشور در حال پایان است، ابراز امیدواری کرد با تامین رقم اعتبار جدید از سوی ایران، سوریه بتواند نیازهای اولیه‌اش را بر اساس اولویت‌های تعیین شده، تامین کند.

_____________

خدا لعنت کنه شما انقلابیون و کسانی که قصد دارند نظام مقدس جمهوری اسلامی رو نابود کنند

شما اونجا نشستید حالیتون نیست این نظام مقدس چقدر نون خور در سرتاسر دنیا داره و یه ذره هم به فکر ما قشر مستضعفین جهان نيستيد

مگه قانون اساسی جمهوری اسلامی در رابطه با سیاست خارجی رو که صراحتا به حمایت همیشگی از تمام مستضعفین عالم اشاره داره تا به حال نخوندید

خدا حفظ کنه عرفی گرا ها و اصلاح طلبان که قصد دارند این نظام مقدس رو یک بار دیگر بعد از پایان خفت بار جنگ 8 ساله و نوشیدن جام زهر از این پیچ سخت تاریخی هم نجات بدن و مجدداً دل ما نوکران حلقه بگوش رهبر کبیر انقلاب رو شاد کنند

به امید موفقیت اصلاح طلبان و عرفی سازان

بشار دراکولا از دمشق

ناشناس گفت...

سیاست جمهوری اسلامی این است: یک گلوله نباید در ایران شلیک شود. نه اینکه دلشان به حال ما سوخته باشد، بلکه آن گلوله‌ها آغاز نابودی آنها خواهد بود.

برای رسیدن به این هدف، ج.ا. یک سنگر انسانی درست کرده از آن نوعی که در جنگ ایران و عراق درست کرده بود، یعنی گله گله شهید. ولی این بار چون مردم ایران دیگر حالش را ندارند و هم اعتنای چندانی نمیکنند، لبنانی‌ها، عراقی‌های شیعه و مردم بدبخت و مظلوم شیعه افغانستان و پاکستان و حوثی‌های زیدی را سنگر کرده است.

خطر بزرگ این است که این حماقت ج.ا. دامن ما را هم بگیرد. ولی به نظر من تا توافقنامه هسته‌ای امضا نشود اتفاقی نخواهد افتاد. هم ج.ا. و ّهم آمریکا به نفعشان است این توافقنامه فعلا امضا شود. مهم بعد از آن است.

ناشناس گفت...

به پیام قبلی‌ام، سنگر بلا کردن مردم بدبخت علوی سوریه از سوی جمهوری اسلامی را هم بیافزایید.

مردم سنی سوریه برای کمتر از یک سال تظاهرات آرام و نامسلحانه و طلب حق کردند. اسد به هواداری و پشتیبانی ج.ا. و با بکار بردن سیاستهای سرکوبی که ج.ا. در جنبش سبز بکار برده بود، سرکوبشان کرد. درست یا غلط، آنها چاره‌ای ندیدند، جز اینکه دست به اسلحه ببرند. در حالی که آن تظاهرات میتوانست با گفتگوی حزب بعث سوریه با مخالفان و ایجاد دولت وحدت ملی به خوبی تمام شود. اسد هم نجات می‌یافت و دست کم کنار میرفت و در کشور خود با صلح به زندگی ادامه میداد. ولی کسانی از جمله جمهوری اسلامی بعلت توهم زدگی مفرط و طمع این را نخواستند. کم کم داعش آمد. اسد در ابتدا سازمانهای دیگر مخالف را بیشتر از داعش سرکوب میکرد. به این ترتیب داعش هم به این علت و هم به علل دیگر قوی و قوی‌تر شد. داعش حاصل زایمان احمق‌های منطقه از جمله جمهوری اسلامی است. خود کرده را تدبیر نیست.

در ضمن، هدف جمهوری اسلامی در عراق مشخص است. قبضه کردن کامل قدرت پس از دفع داعش. این به اصطلاح مبارزان شیعه عراق که میخواهند با داعش بجنگند، چرا تحت پوشش ارتش عراق در نمیآیند؟ موضوع روشن است، کسی که در این جنگ با داعش پیروز شود عراق را قورت خواهد داد. پیروزی احتمالی به نام شیعیان (آنهم هواداران جمهوری اسلامی) نوشته خواهد شد و نه به نام همه مردم عراق و حتا نه به نام دولت عراق. هدف جمهوری اسلامی تضعیف کامل سنی‌های عراق است. شیعیان پس از گرفتن تکریت، دست به انتقام از سنی‌ها زدند. تا پیش از وقایع اخیر، جمعیت سنی‌های بغداد رو به کاهش بوده است. شیعیان عراق تا همین دیروز به ملت بدبخت رمادی که از دست داعش فرار کرده بودند، اجازه ورود به بغداد را نمیدادند. سنیان جهان (از جمله، ترکیه، عربستان و قطر) اینها را نادیده نمیگیرد. پز اسلامی جمهوری اسلامی کاملا ریخته است. جمهوری اسلامی از هر سو از درون و بیرون در حال خالی شدن است.

Dalghak.Irani گفت...

مزخرف بنویسد و چرت و پرت خط ارتباطتان را کور می کنم. اینجا یک سیرک قدیمی و معتبر و با سابقه است که مخالف جمهوری اسلامی بماهیت شرعی است و خواهان حکومت سکولار در ایران است و من خودم بشخصه تحولخواهیم در مورد تغییر محتوای حکومت ایران را از راه تقویت شکاف های درون حاکمیت و برجسته سازی آن ها برای تسریع در فروپاشی از درون می دانم و انتخاب کرده ام و هیچگونه امکان بالفعل دیگری جز سوار شدن به پشت عرفی گرایان تا پیمودن بخشی از راه همراه نمی شناسم. من از یک خانوادۀ 70 نفره بعنوان سخنگوی آنان در خارج هستم و این 69 نفر باقی مانده در ایرانند که کارفرمای من هستند و بمن می گویند چه بکنم یا نکنم. لذا مثل برخی از شما براندازان از راه شورش های کور - نا موجود فعلی - رییس خانواده ام در ایران نیستم که بتوانم به آنان امر و نهی کنم که برخیزند یا بنشینند و یا انقلاب کنند و یا هر چه. موضوع به این سادگی را در نمی یابید و هی روی اعصاب ملت راه می روید. بابا جان من و ما مثل شما لیدر و رهبر و روشنفکر و فهمیده نیستیم. ما رهرو و زیر دست و کارگز مردم داخل ایران هستیم. که آنان نیز می خواهند به یک حکومت غیر دینی برسند. هر عامل کمک کننده ای برای تغییر جمهوری اسلامی و برافتادن حکومت دینی پا بمیدان بگذارد صد در صد تأیید و کمک و همراهی می کنیم بجز زمانی که خون و امنیت حداقلی فعلی مردم در خطر قرار بگیرد بعبارت دیگر جنگ و قیام مسلحانه و شورش کور و بی هدف - با اعتراض مدنی فرق اساسی دارد - خط قرمز من و ما در عدم همراهی است. هیچگونه کامنت تفرقه اندازی را منتشر نخواهم کرد. فقط تحلیل و توصیف از وضعیت را می توانید بنویسید بدون تعیین تکلیف برای دیگری و لغز خواندن های چارواداری. یا...هو

تکمله. در ضمن هم من و هم خوانندگان و هم ملت ایران بهتر از هرکدام از شما می دانیم که جمهوری اسلامی نکبت چه بروز ایران و ایرانی آورده است . پس جو گیر نشوید و هی مرتب بدی های رژیم را فهرست نکنید. اگر راه حلی بنظرتان می رسد بنویسید با این قید که برای "دیگری" - اعم از فرد و بویژه جمعیت و توده و مردم - تعیین تکلیف چه کند یا نکند نباشد. ساده بنویسید بنظر من ما باید فلان یا بهمان کار را انجام بدهیم. و البته فروتن و شاگرد باشید و نه متبختر و استاد. چون اینجا جایگاه دلقک هاست و دلقک ها همیشه شاگردند.

ناشناس گفت...

دلقک عزیز همه ما جزو یک خانواده هستیم ولی پدر من این روش اصلاحات به این شیوه در هیچ کجای دنیا و تاریخ تا حالا تست نشده شوروی هم گورباچف چند سال اصلاحات کرد و بعد مردم به این نتیجه رسیدند فایده ای ندارد مردم روسیه آیا احمق بودند هر چه به جلو می اییم از سال ۷۶فقط شکست ما من و شما بوده است و پیروزی آنها حالا که من اینجا کامنت میگذارم فقط به علت آژیر قرمز است .دیگر رمقی نمانده دلقک جان وضع خراب است و این روند تخریب بوی خوبی نمیدهد من میترسم اوضاع جوری بشود که تا دویست سال نسلهای اتی هزینه این تبه کاری را بدهند .تو را خدا به من بگید از سال ۷۶ابعاد فاجعه چقدر توسعه پیدا کرده و چقدر توسعه پیدا خواهد کرد .پلن ما چیست اگر همین روحانی نصفه و نیمه اصلاح طلب شکست بخوردعلی الخصوص در سیاست داخلی و اقتصاد



عزیز اصلاح طلب ما با هم بودیم با طعم سیگار بعد از استنشاق گاز فلفل ما با هم بودیم روز سی خرداد دلهایمان با هم گرم میشد و بر ترسمان غلبه میکردیم با هم میگفتیم نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران با هم پل کالج را روز عاشورا متر کردیم .شما دوسال پیش فریب حاکمیت را خوردی ما به شما گفتیم نکنید روی خون شهدایمان قدم نکذارید که این عین نامردیست مشروعیت ندهید به اینها شما در باغ سبز خامنه ای را قبول کردی ولی طرف نابکار است و مستعد دریدن حال به صورت ما برادران دیروز پنجه نکشید شما از مایید و به اردوی ما باز خواهید گشت و آغوش ما همیشه بروی شما باز هست با ما درشتی نکنید که هنگام بازگشت شرمگین باشید اتحاد ما بزرگترین سرمایه ماست.
Revolution

ناشناس گفت...

چند راه‌حل کم و بیش خوب، برخی مربوط به شما دلقک میشود و برخی هم کلی است:
۱) عرفی گرایی را به خود نظام و روحانی و ظریف و اصلاح طلبان حکومتی بسپاریم. مطمئن باشیم که وضع آنها آنقدر بد هست که دستکم برای نجات خود هم که شده، کمی تلاش کنند که شرایط عوض شود. نیازی به حمایت ما ندارند.
۲)اگر جنبش یا نیمچه جنبشی مثل جنبش سبز ایجاد شد، نگذاریم اصلاح طلبان حکومتی و رفسنجانی دوباره فیتیله را پایین بکشند. یعنی اگر موسوی گفت دوران زرین امام، یا کدیور گفت: نه غزه، نه لبنانی گفته نشده، خا..شان را حسابی بکشیم، نه اینکه مصلحت گرایی کنیم. البته اگر کل ایران در تهدید باشد، مثلا داعش به ایران حمله کرده باشد، چاره‌ای نداریم جز اینکه همه فیتیله را پایین بکشیم.
۳) مردم را به رفتن پای صندوق انتخابات تشویق نکنیم.
۴) نیازی به حمایت از قالیباف و فلان روحانی نیست (به‌به چه آخوند مترقی‌ای! ... دوران خرکنی دوباره شروع شد!). خواجه حافظ شیرازی هم فهمیده که رهی که جمهوری اسلامی رفته به ترکستان است. حمایت شما از اینان جز راه صاف کنی برای اینها که حکومت مذهبی بعدی خود را، حال کمی دموکراتیک‌تر برقرار کنند و شورای نگهبان را باز جای دهند و اسلام را باز رسمی کنند و نتق کافر و بهایی را باز بکشند ندارد. یعنی روش شما هیچ تضمینی نمیدهد که حکومت بعدی ایران دستکم تا حد قابل قبولی دموکراتیک باشد. حمایت شما از قالیباف، باعث رضا خان بعدی میشود (البته اگر در دل خود قالیباف را میپسندید به خودتان مربوط است، ولی این با آن چیزی که در هدف دارید، نمیخورد)
۵) دست از فحش و نفرین به مجاهدین و رضا پهلوی بکشیم. اگر باید ببخشیم، این موضوع استثنا ندارد. این یعنی تفرقه در جبهه مخالف جمهوری اسلامی یا سردمداران فعلی، ممنوع. در ضمن رضا پهلوی هیچ ربطی به کارهایی که پدرش کرده ندارد. مواضعش را هم بیان کرده و خواهان رفراندوم است.
۶) بجای تحلیل و قربان صدقه رفتن به روحانی و ظریف و دل سوزاندن برای خاتمی که وای دوباره ممنوع شد! وقت خود را به تشویق و آموزش را‌ه‌های فعالیت‌های مدنی (که هم اکنون هم در جریان است) مثل اقدامات کارگران و معلمان اختصاص دهیم.
۷) راه‌های فعالیت را به مردم و بویژه به کسانی که میترسند آموزش دهیم. مثلا ایجاد یک پارگی کوچک روی چشم خمینی در روی اسکناسها بطوری که مشاهده نشود، بعد از اینکه اسکناس چند بار در بین مردم گشت، چشم طرف را کور میکند. روی اسکناسها بنویسیم. پوسترهای حکومتی را پاره کنیم. ... حالا، یکی میآید میگوید: اسکناس بیت المال است و به خودمان ضرر میزند!! عزیز جان، جمهوری اسلامی لختت کرده، شما نگران اسکناس هستی؟ نگران نباش، اگر جمهوری اسلامی در مورد اسکناس مشکل پیدا کرد، کمی از فلسطینی و لبنانی و یمنی چاق و چله کم میگذارد و دو باره اسکناس چاپ میکند.
۸) از بزرگان و چهره‌های ایران کسانی هستند که کم یا بیش از جمهوری اسلامی حمایت میکنند یا در کارها به آنان کمک میکنند (بخاطر منافع، از جمله مالی). آنها را ارشاد کنیم و نگوییم که طرف بزرگ ایران است و باید احترامش را داشت. نگوییم که چون فلان هنرپیشه را دوست داریم، کاری به اینکه خود را برده ج.ا. کرده ندارم. مثلا کسی را که در چهره‌های ماندگار حکومتی جایزه میگیرد، افشا کنیم. مگر اینها نمیتوانند مثل دهها بزرگ دیگر که دست رد به چاپلوسی‌های حکومت زده‌اند، عمل کنند؟
۹) مزدوران حکومتی را در هر جا افشا کنیم.
۱۰) بی بی سی را گوش ندهید. بی بی سی عمدتا اصلاح طلب حکومتی است.
۱۱) دیگران را آگاه کنیم، در تاکسی، در میان اقوام. با گفتگو، با DVD و غیره. وبلاگ شما میتواند اینها را تشویق و راههای این را نشان دهد.
۱۲) به هیچ عنوان در زمین حکومت بازی نکنیم.
۱۳) صدا و سیما را تحریم کنیم. من سالهاست به صدا و سیما گوش نمیدهم، اتفاقی هم نیافتاده. خود این خیلی مهم است، چون صدا و سیما مسئول شستشوی مغزی همه ما است.
...

Dalghak.Irani گفت...

رولوشن دیگر کامنت هایت را تأیید نخواهم کرد. ناشناس بعدی اول یک آی دی برای خودت انتخاب کن مخابره کن تا ببینم وجود داری تا حرفت را بخوانم و جواب بدهم. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان، دیگران را نمیدانم ولی ناشناس بودن من علت دارد. یعنی صلاح نمیدانم حتا یک نام جعلی برای خود انتخاب کنم. در زیر علتش هست. البته بنده حتا در این وضعیت هم در مقایسه با برخی، دل شیر دارم. ولی این حد کافی نیست.

من همانم که راه‌هایی را گفتم، حال تا چه حد مقبول افتد... راه‌های زیاد دیگری هم هست. ولی مشکل همه ما چه انقلابیون و چه بقیه دو چیز است: ترس و تنبلی. عامل دوم مهم‌تر است.

انقلابیون از اقدام میترسند (بجز البته عده خیلی خیلی معدودی)، مشکل همین انقلابیون و هم عرفی‌گرایان خواهان تغییرات، تنبلی هم هست.

اصلا کشور ما عقب مانده است چون تنبلیم و به حق خود راضی نیستیم. احتمالا میدانید که لهستانیها در جنبش خود چه کارهایی کرده‌اند و متوجه ضعف ما هستید. دل حکومت هم به همین ضعفهای ما خوش است که ما را بازی میدهد.

همین کارهایی را که در بالا گفتم و راه‌های دیگر را، اگر عده زیادی انجام دهند، تغییر حتما رخ خواهد داد ولی دچار تنبلی و روزمرگی شده‌ایم. انقلابی میترسد، و عرفی‌گرا به خ... روحانی و ظریف و اصلاح طلب حکومتی آویزان شده تا نجاتش دهد! مشکل خودمانیم.

راه دیگر: مثلا میدانید که اگر همه قوم و خویشان خودمان را که هوادار حکومت هستند، ترد کنیم (مستقیم یا نا مستقیم)، چه تحولی روی میدهد؟! (البته در اینجا منظورم برادر و خواهر نیست. برادر و خواهر هر چه باشند، قابل ترد نیستند. ولی با بقیه میتوان آن کرد).

این ملت اگر همت کند، میتواند خیال خود را سریع راحت کند... ولی میدانم که ممکن نیست فعلا ... خیلی باید شرایط تغییر کند تا ما ملت ترسو و تنبل برایمان صرف کند که اقدام کنیم ... و آن موقع شاید دیر باشد ... شاید انقلاب بد دیگری باشد که باز این کشور را به قهقرایی دیگر ببرد ... از ماست که بر ماست

Dalghak.Irani گفت...

خب شما یک آدم از خود راضی هستی که متوهم هم هستی. چون من که با آدرس مشخص و سابقۀ مشخص و نام و نشان مشخص و با اطلاع اطلاعات رژیم و ... در اینجا می نویسم اینقدر که تو وحشت زده و هراسناکی که نیستم حتی اگر بخواهم به ایران سفر کنم. و درست متوجه نمی شوم که این حرف های پر از توی تاکسی و مترو و اتوبوس تهران اولاً چه اهمیتی دارد و ثانیاً رژیم چگونه خواهد توانست اکبر آقا یا صغری خانم یک وبلاگ هندلی فیلتر شده در ایران را شناسایی کند و برای چه شناسایی کند. این ترفند ها را می دانی که ساخته و که به باور من و تو رسانده؟ خود مهم پنداری و خود شیفتگی و خود مبارز پنداری و این قبیل موارد. چون با اهمیت دادن بخودم خلاء نیاز به مهم بودن خودم را ترمیم می کنم. آنوقت صفت مذموم خودم را به ملت و مردم و دیگران هم تعمیم می دهم که یعنی این عیب همگانی است و من دلقک یا کامنت گذار ناشناس تازه خوبه ام که کون شجاعت را دریده ام و کتاب انقلاب های رنگی خوانده ام. - بعمد با لحن تحقیرآمیز می نویسم زیرا هم من و هم شماها نیاز به پالایش شخصیت های پوشالی و خود مرجع پنداری خودمان را داریم -

ان چیزهایی هم که در کامنت اولت ردیف کرده ای توسط هزاران نفر بهتر و بیشتر از من و در سایت ها و کتاب ها و رساله و مقاله های معتبر نوشته شده و نوشته می شود. اما خواننده ندارد. لذا انتخاب بستر پرخوانندگی و پراندن گاهی نکته ای بیاد ماندنی و آموزنده بهترین روش ممکن امروز است که من فداکاری می کنم و انجامش می دهم. والا کافی بود هر روز یک پست بگذارم برای تبلیغ کتاب جین شارپ و مایک لدین و حسین شریعتمداری. یا...هو

ناشناس گفت...

Iranian embassy blown up in Damascus: Nusra Front suspected

http://www.debka.com/article/24613/Exclusive-Iranian-embassy-blown-up-in-Damascus-Nusra-Front-suspected

ناشناس گفت...

دلقک یک هندوانه ای زیر بغل ملت ایران می گذاری که بله آنان ولی نعمت و خط دهنده من هستند ولی عملا بخش های زیادی از حرکت های طبیعی و غریزی مردم ایران را سانسور می کنی و با زبان بی زبانی می گویی نمی فهمند و درست نیست. جامعه ایران را بهتر است به حال خود گذاشت تا رفتار طبیعی اش را بکند. موقعش که شد پای صندوق رای می رود, موقعش که شد تظاهرات می کند, موقعش که شد اعتصاب می کند, موقعش که شد شورش می کند. ملت راه غریزی خود را بهتر می فهمد.
دو تا مهندس می خواستند از روی یک رودخانه رد شوند و ساعتها داشتند بحث می کردند که چگونه پل بزنند تاعبور کنند ناگهان یک نفر دهاتی از راه رسید و پاچه هایش را بالا زد و از رودخانه رد شد. زمانیکه من و شما بحث می کنیم چکار باید بکنیم مردم با رفتار طبیعی خود پاچه را بالا زده و در حال عبور از رودخانه هستند.همین شورش استادیومی تبریز روحانی را مجبور به سفر به آذربایجان کرد.اصلاح طلبی بدون فشار یعنی کشک. شما تا به فرمان ماشین تان "فشار" نیاورید تایر تکان نخواهد خورد.رمز کار , مدیریت فشار است.از فشار قلم روی کاغذ گرفته تا فشار به مغز تا فشار اعتصاب و شورش های کارگران و کشاورزان و معلمان.اینها فشارهایی هستند که فرمان خامنه ای را خواهند چرخاند قبل از آنکه ماشینش به ته دره انقلاب بیافتد.
بجای آویزون کردن ان یکاد جامعه عرفی به آینه ماشینت, دست فرمونت را خوب کن .

662578297993793

ناشناس گفت...

"ان چیزهایی هم که در کامنت اولت ردیف کرده ای توسط هزاران نفر بهتر و بیشتر از من و در سایت ها و کتاب ها و رساله و مقاله های معتبر نوشته شده "

من هم همانها را نوشتم. از خودم که در نیاوردم! بعدا هم گفتم که چرا ملت ایران فعلا توانایی انجام آنها را ندارد، و اگر بکند چه میشود! این به همه ما بستگی دارد، از جمله به شما و وبلاگتان، که این تحول را ایجاد کنید. بروید داستان لخ والسا را بخوانید،خواهید فهمید ملت لهستان چه کرده است. من خیلی از کارهایی که گفتم را کرده‌ام. صدمه برخی از اعضای خانواده را به خود خریده‌ام، چون فحاشی‌های قرآن به دیگران را جلو نمازخوانهایشان گذاشته‌ام. روی اسکناسها و هنوز حتا در خیابان کمی مینویسم و غیره .. وقت خود را بجای تفریح به وبلاگنویسی و کامنت گذاشتن در اینترنت برای آگاهی مردم میگذرانم. در تاکسی، هر فرصتی را گیر می‌آورم که صحبت را به مسایل جامعه و حکومت بکشانم، از صحبت راجع به خامنه‌ای هم با توجه به شرایط ترسی ندارم.

شما مرا نمیشناسید ولی من بیشتر شما را میشناسم، پس زیادی جلو نروید و قضاوت بی مورد نکنید. آن موارد را برای شما نوشتم و نه خودم. صادقانه هم گفتم که نمیخواهم گیر بیفتم. مگر مرض دارم؟!

ولی اگر شما تنبلید و جین شارپ را نمیخوانید و میخواهید با آویزان شدن به همانجا که گفتم مشکل خود را رفع کنیم، این دیگر تقصیر من نیست. به آویزان شدن ادامه دهید.

فرق من و شما این است که شما عرفی گرا هستی و در ایران زندگی نمیکنی. حکومت با شما کاری ندارد. پیامهای من و بقیه را بگذار یک طرف و پیامها و پست‌های خودتان را بگذارید طرف دیگر. حکومت بین شما و ما فرق میگذارد. در بالا توضیح دادم که تفاوت حکم دادگاه برای شما و ما در ایران چیست. حساب ما براندازان و مخالفان صریح حکومت در صورت گیر افتادن با کرم الکاتبین است. و در مقابل بدیهی است که حکومت گاهی با نوشته‌‌های شما حال میکند و کاری با شما ندارد. بالاغیرتی شما کمی جلو ملت را در هر حال گرفته‌اید و آنان را وادار به مصلحت گرایی کرده‌اید. در هر حال و از همه چیز که بگذریم، حکومت نباید از این بدش بیاید. ناراحت نباشید، اگر هم بر فرض محال گیر بیافتید، قالیباف هست که توصیه شما را بکند. از این اتفاقها افتاده، مثل همان هنرمندی که در جنبش سبز بخاطر شرکت در تظاهرات دستگیر شد، حالا هم سالم و سرحال فیلم میسازد.

Dalghak.Irani گفت...

پرت و پرت محض بخشی بخشی دیگر را نقض می کند حداقل توی یک کامنت سه خطی انسجام فکر داشته باشید. اولاً اگر ملت بطور غریزی راه خودش را پیدا می کند و تا حدود زیادی درست است و من هم بهمین اعتقاد دنبالشان می آیم و نه جلوشان. خب اولاً که من هم یکی از ملتم و غریزه ام را می نویسم. ثانیاً نگفتی من کجا حرکت ملت و کدام حرکت را سانسور کرده ام. نهایتاً شروع کردی به سخنرانی چین شارپی که چنان کنید و چنین نکنید و ملت باید و مردم باید و ... یا...هو

ناشناس گفت...

شما در انگلیس نشسته‌اید و جرات عنوان نام واقعی خود را ندارید! به احتمالی تیمسار و این چیزها هم نیستید و برای رد گم کنی خود را تیمسار معرفی میکنید. حالا از من میخواهید، نام بگذارم؟! اگر میخواستم نشانی وبلاگم را به شما بدهم و هر جا کامنت میگذارم، نامی بدهم و در فیس بوک احمق شوم و جرات خرکی پیدا کنم، و با Tor دور دنیا نچرخم، که الان مثل ستار بهشتی زیر خروارها خاک بودم. ستار بهشتی در عین احترامی که برایش قایلم یا احمق (شجاع خرکی) بوده، یا هیچ اطلاعی از کامپیوتر و بزرگی وقاحت و ظلم رژیم نداشته است. والا الان زنده بود و به فعالیت ادامه میداد.

ناشناس گفت...

پرت و پلا نیست. شما از کجا نتیجه گرفتید که اگر من به کسی بگویم، فلان کار خوب است و انجامش بده، میخواهم جلو ملت حرکت کنم. خوب شما هم از تبلیغ عرفی گرایی دست بردارید. وقتی شما میگویید عرفی گرایی خوب است، یعنی ملت، انجامش بده. فرقی نمیکند که مستقیم گفته باشید یا در لفافه.

همان که گفته، به آویزان شدن ادامه دهید. علتش را هم گفتم: تنبلی و ترس.

من دیگر در این مورد در وبلاگ شما نمینویسم.

ناشناس گفت...

آیا شد یکبار از حرکت معلم ها و اعتصاب کارگران بنویسی؟احساس می کنم شما خودت هم بطور غریزی نمی نویسی بلکه بخش هایی از وجود خودت را سرکوب می کنی بطور ناخودآگاه.این سانسور در نوشته هایت انعکاس پیدا می کند و از حالت طبیعی خارج می شود. اگر روحانی انگشت توی دماغش بکند مفصل آن را بسط می دهی ولی اگر هزاران معلم جلوی مجلس و آموزش و پرورش حق خود را طلب کنند دریغ از یک جمله.نمی گویم از فردا مجبوری شروع کنی به نوشتن در مورد معلم ها که اصولا نویسندگی با اجبار جور در نمی آید ولی خودکاوی بخودت کمک خواهد کرد تا بهتر از اینی که هستی باشی. جین شارپ را هم مسخره نکن.اگر نمی خواهی انقلاب کنی و جنگ کنی حتما باید کتابهای جین شارپ را بخوانی حقایق زیادی در این کتابها وجود دارند که در واقع متعلق به او هم نیستند و او تنها بیان کننده است.مانند اینکه یک معلم ریاضی مدعی شود 2+2=4 مال من است و ما به این علت که از او خوشمان نمی آید بگوییم 2+2=4 درست نیست. از جین شارپ نظرش را در مورد جنبش سبز پرسیدند, گفت این یک حرکت من درآوردی است! این اصلا یک جنبش بدون خشونت نیست! مردم ایران یک چیزی را از خود سر هم کرده اند و نامش را گذاشته جنبش بدون خشونت.می بینی دکتر این کار می گوید روش درست نبوده است.البته نظر شخصی ام در مورد پرهیز از خشونت با شارپ تفاوت هایی دارد ولی به 90 درصد مطالبش احترام می گذارم.

662578297993794

Dalghak.Irani گفت...

اولاً که برای ناشناس های وبلاگ تدریس بکنم که عرفی گرایی یعنی سکولاریسم ناب. چون گویا مثل انقلاب و اصلاح و تحول و همۀ مفاهیم دیگر مشکل کمبود مفاهمه داریم. بنابراین عرفی گرا کسی است که می خواهد جامعه بر مبنای هنجارهای مورد پذیرش اکثریت آن جامعه (عرف غالب) اداره شود. و این مگر منتهای آمال و شعار شماها نیست. بنابراین عرفی گرایی یک چیز واپس گرا و پس مانده نیست که شما فکر کرده اید و همانطور که گفتم نهایت جامعۀ دموکراتیک است.

در ضمن تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم البته فرقی از زمین تا آسمان دارد. تبلیغ مستقیم یعنی نصیحت و پند و اندرز بزرگان به کهتران و دانایان به نادانان و بالغان بر صغیران و ... اما تبلیغ غیر مستقیم یعنی به اشتراک گذاشتن ایده و فکر و اندیشه و کالا بدون کوچکترین اشاره ای به خرید کالا و اجازه دادن بمخاطب که خودش در گیر و انتخاب کند.

روحانی هم سفرش به تبریز برنامه ریزی شدۀ قبلی بود. لازم نیست حتماً ایران باشید می توانید در همین اینترنت هم خبر را و اطلاعات تان را راستی آزمایی کنید. یا...هو

ناشناس گفت...

در برنامه نگاه یک آقای صالحی در مورد بازرسی و دسترسی‌ توضیحاتی دادند. اول اینکه بازرسی صرفا از سایتهای هسته‌ای انجام میشود و به سایتهای نظامی تنها دسترسی‌ جهت نمونه برداری است. در دسترسی‌ حتا دید مامور آژانس مدیریت شده است. توضیحات کافی‌ در لینک زیر:

www.youtube.com/watch?v=abRMRNJoOgw

ایران پروتکل الحاقی را می‌پذیرد و بر طبق آن‌ آژانس دسترسی‌ مدیریت شده، که با بازرسی متفاوت است، به سایتهای دیگر خواهد داشت. اما در مورد مصاحبه با دانشمندان هسته‌ای آقای صالحی به یک مقاله چاپ شده اشاره می‌کند. من فکر می‌کنم حرف خامنه ایی تاکتیکی است و با غلظت بالا، رژیم هیچگاه کاری نمیکند که موجودیت رژیم زیر سوال باشد. صنعت هسته‌ای چه خامنه ای‌ باشد و چه یک رژیم سکولار دموکرات در هر حال برای ایران و آینده آن‌ است. حال اینکه موجب تقویت رژیم میشود یا نه‌ و هزینه‌های تحمیل شده جای بحث دارد.

در مورد کشتی نجات، ایران میگفت اجازه بازرسی به ائتلاف اعراب نمیدهد. حال طبق اخبار کشتی به جیبوتی میرود و پس از تائید سازمان ملل به یمن خواهد رفت. جیبوتی کشوری کوچک در آنسوی باب المندب است مانند بندر عباس و امارت در خلیج فارس. پس رژیم کشتی نجات را بدون بازرسی اعراب و با تائید سازمان ملل به یمن میبرد و نمی‌توان گفت شکستی برای ایران محسوب میشود. مقاله زیر شاید نشان دهنده وضعیت بهتر ایران نسبت به اعراب باشد.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2015/05/150520_l10_sss_camp_david_summit

اما در مورد ناشناس آخری که دلقک عزیز اصل مساله را فرمودند. فقط در مورد بند ۵ خواستم بگویم کسی‌ به رضا پهلوی ناسزا نمی‌گوید اما یک کاسه کردن مجاهدین و رضا پهلوی از آن‌ حرف هاست. رضا پهلوی یک فرد ایرانی و وطن دوست است در حالی‌ که مجاهدین از ابتدا تا کنون وطن فروش بوده و هستند. به نظر من مجاهدین به هیچ عنوان با افکار و منش فعلی‌ در ایران فعلی‌ و آینده آن‌ نقشی‌ نخواهند داشت. کافیست در همین سایت‌های خارجی‌ یک نظر سنجی شود.

شیرین

Dalghak.Irani گفت...

شماره جان. من نه تنها جین شارپ بلکه هیچ متفکر و دانشمندی را نمی توانم مسخره کنم. چون مگس وزنی من و دیناسوروزنی آنان چنین امکانی را فراهم نمی کند. مثل اینکه به مورچه ایراد بگیری که چرا فیل را غلغلک داده ای. من شماها را مسخره می کنم که برداشت ناقص از نوشته های امثال جین شارپ را مرتب کپی پیست می کنید و بمن هم تکلیف می کنید که سیرکت را تبدیل کن به مکتب ملاباجی ها تا رعیت را تربیت کنی و ایکی ثانیه همه را دلزده بکن و فراری بده و اولین نفراتی که دیگر به وبلاگت حتی سرهم نزنیم خودماها (شماها) باشیم. پس در مورد آموزه های هیچ اندیشمندی در زمان و مکان مناسب و مفید مخالف نیستم و اصلاً عدد صحیح نیستم که مخالفت بتوانم بکنم. بحث در این پست را تمام می کنم. یا...هو

ناشناس گفت...

بله ممکن است از قبل برنامه ریزی شده باشد ولی عامل فشار این سفر را کاملا متفاوت کرد. خبر دویچه وله:
روحانی در تبریز؛ جنجال‌های یک سفر
سفر روحانی به تبریز تحت تاثیر "جنجال ترکتورسازی" قرار گرفت. این موضوع چنان پررنگ بود که وعده​های دیرین مانند "احیای دریاچه ارومیه و تاسیس فرهنگستان زبان ترکی" به حاشیه رانده شد.
http://www.dw.de/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%81%D8%B1/a-18464205

662578297993795

Dalghak.Irani گفت...

شماره جان. کاری به محتوای کامنتت ندارم. اما شکلش را تصحیح می کنم. و همۀ خواستۀ من از شماها همین رعایت نکات شکلی است.

شما بجای "بله ممکن است برنامه ریزی شده باشد ولی ..." باید می نوشتی "در مورد برنامه ریزی شده بودن قبلی سفر روحانی حق با شماست و من اشتباه کردم و عذرخواهی می کنم. ولی ..." یا...هو

ناشناس گفت...

«اولاً که برای ناشناس های وبلاگ تدریس بکنم»

خودتان که در از خود راضی بودن دست همه را از پشت بسته‌اید و یک پا جین شارپ هستید!

Dalghak.Irani گفت...

تازه تعدیلش کردم یک اکابریها هم داشت. ومخصوصاً واژه ها را عریان و درشت انتخاب می کنم در رابطه با "مخاطب خاص" که از راه حساسیت برانگیزی - چه بعشق یا نفرت - آموزۀ مفیدم را در مغزش حک بکنم. یا...هو

ناشناس گفت...

ریزش مخاطبان این وبلاگ مبارک است. این آخرین سنگرهای اصلاح طلبی است.

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک عزیز
یک کامنت ناقابلم گم و گور شد. لطفا یه نگاهی توی پستوهای سیرک بیانداز.

ضمنا نظر شما راجع به منشور 91 چیست؟ کاری به امضاء کنندگانش ندارم که به عقیدهٔ من هرکه امضاء کرده صرف نظر ازمرام و اعتقادش، آدم باهوشی بوده که به اهمیت این سند پی برده. نظرم راجع به خودِ کار است.
وقت داشته‌باشی این‌ها را هم گوش کن:
http://www.agorapf.org/ethics/

مازیار وطن‌پرست گفت...

بانو شیرین
یک تفاوتِ اصلی، مهم و تعیین کننده بین رضا پهلوی و مجاهدین را از قلم انداختید:
ایدئولوژی! (تازه صرف نظر از مذهبی بودن ایدئولوژی)

Dalghak.Irani گفت...

مازیار من اسپم را نگاه کردم و چند کامنت گیرافتاده را آزاد کردم اما اسمی از شما نبود. ضمن اینکه من هر حرکت و فعالیت ایجابی - نه سلبی بویژه با محوریت نفی دیگری - صلح آمیز و غیرایدئولوژیک را تحسین و تأیید می کنم و بانی اش هر نام و سابقه ای داشته باشد یا نداشته باشد برایم اهمیتی پیشینی ندارد. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک دقت کردی سر کلاست جز افشین و مازیار وشیرین کسی نیست

Dalghak.Irani گفت...

تو هم که هستی شیطون!

ناشناس گفت...

مازیار وطن‌پرست گفت...
بانو شیرین
یک تفاوتِ اصلی، مهم و تعیین کننده بین رضا پهلوی و مجاهدین را از قلم انداختید:
ایدئولوژی! (تازه صرف نظر از مذهبی بودن ایدئولوژی)

اه دلتون شاه میخواد .شما همون بهتر است زیر نعلین احمد خاتمی و علم الهدی بمانید
جماعت کودن دلشان رضا پهلوی با کلاس میخواهند ولی زیر بیرق داش فری سینه میزنند

ناشناس گفت...

تو هم که هستی شیطون!
الهی موش کور بخورتت که نفهمه چی خورده

عصبانی گفت...

اول اینکه فکر کنم یکی از کامنتهای من هم گم شده.

دوم پیشنهاد میکنم در صورت امکان گزینه "ناشناس" را مسدود کنید چون با همان گزینه نام و آدرس اینترنتی هر کامنت گزاری میتواند یک نام مستعار برای خودش انتخاب کند بدون اینکه هویتش شناخته شود اما کامنتش در بین بقیه کامنتها قابل تشخیص خواهد بود. با عرض پوزش کامنتهای ناشناس مثل نوشته های روی دیوارهای توالت عمومی است که نویسنده آن فقط برای خالی کردن عقده خودش چیزی نوشته بدون اینکه مسئولیتی بابت آن قبول کند.
آن دوست ناشناسی هم که میترسد در زیر نوشته خودش حتی یک نقطه به عنوان امضا بگذارد تا مگر به سرنوشت ستار بهشتی دچار شود بهتر است اصلا کامنت نگذارد چون پیدا کردن شما از روی آی پی خیلی راحتتر است تا اینکه مثلا بر روی امضای علی ؛ حسن ؛ حسین یا هرچیزی که نوشته اید بخواهند ساعتها و روزها وقت بگذارند تا شما را پیدا کنند و بلایی که سر ستار آوردند سر شما بیاورند.

مستانه گفت...

سلام آقا جون عزیزم..خوب هستی؟! دلتنگ و مشتاق دیدار...

چی بگیم..
گندی که احمدی نژاد به حوزه ی هسته ای زد و بنیان روابط مخدوش تر از پیش بین المللی ایران رو رقم زد،و بالتبع خرابکاری های روزافزون دایه های مهربان تر از مادر مملکت که زیر سایه الطاف آقا،آتش بیار معرکه شدند،شاید دیگه حتی با تلاشهای نفس گیر و بی وقفه ی روحانی و ظریف و دیگران،هم راه به جایی نبره..
جزئیات بند به بند توافق ژنو البته که بر عموم فاش نشده.هرچند موافقت نهایی با استقبال از بازرسین برای راستی آزمایی ثبت شده..اما به نظر من زیر بار حرف زور رفتن هر زمان و هر جایی ننگه.که حرف زور حرف زوره چه از جانب خامنه ای و چه اوباما و دوستان..و قبول اون فقط قبول خفته.
در تاسیسات هسته ای که هیچ راداری اجازه فعال شدن نداره و گزارش و بازدید و عکس و فیلمبرداری توسط نیروهای خودی و خبرنگاران داخلی به مثابه جرم و مرتکب شونده ش مجرم شناخته میشه،چه معنی داره به بهانه ی توافق و به طور غیرمستقیم،زیر دوربین لحظه به لحظه ی غیر خودی تن به رذیلت مستعمره شدن تدریجی دادن!
مذاکرات تا زمانی ارزشمنده که همه ی مسائل حول محور عقلانیت و منطق و منفعت مشترک و اعتبار ملی بچرخه نه هیچ چیز دیگری.
به نظر میرسه اوضاع تا حدی قمر در عقرب شده و سره و ناسره بهم پیچیده و این از برکات همیشگی نظام ج.ا هست!
و الحق که نام برازنده ای رو برگزیدی برای این بی نام و نشان حکومت(شتر گاو پلنگ)تیمسار عزیز..

دوستدار همیشگی تون: مستانه

ناشناس گفت...

662578297993793

جالبه که اسم کسی عدد باشه اما چرا به این بزرگی؟ تعداد مولکولهای کهکشان رو نوشتی؟

عصبانی گفت...

خانم مستانه موافقم که زیر بار حرف زور رفتن ننگه ولی وقتی ببینی حریف با سربازش وزیرتو تهدید میکنه و اگر وزیرو ندی توی چند حرکت بعدی لشکر رخ و فیل و اسب ماتت میکنه چکار باید کرد؟ ننگ اون موقع بود که بی گدار وزیرو در تله پیاده انداختن.

Dalghak.Irani گفت...

سلام مستانه جان. دلم برات تنگ شده بود. درست می گویی و آدم می خواهد زمین را گاز بگیرد از دست این بی عقلی و بی درایتی این اخوندهای متحجر. نه تنها برای دورۀ نکبت خودشان دار و ندارمان را به باد و به نگاه نامحرمان دادند و می دهند حتی تا مدت های مدید بعد از دورۀ نکبت خودشان هم ایران و حکومتش زیر تیغ چشمان شوم بیگانگان خواهد بود برای جلوگیری از رسیدن به تکنولوژی هایی که در غیر این کثافتکاری روحانیان حق بدیهی و طبیعی میهنمان بود. اما ببین بکجا رسیده ایم که حاضریم هر قرمساقی را به حریم مان خوش آمد بگوییم که بلکه از تجاوز و آزار فقیهان - قرار بود قرار روحمان باشند - دین مان در امان بمانیم. البته امیدوارم که هم من زنده باشم و هم وقایع طوری پیش برود که اولین بند کیفرخواست خامنه ای در دادگاهی عادلانه با هیئت منصفه همین اتهام وطن فروشی باشد. البته که در راهرو همان دادگاه یک سلفی با تو تنها آرزویم است به خنده. دوستت دارم. موفق باشی. یا...هو

ناشناس گفت...

مستانه وطن فروشی این آقایان که زمانی دم از استقلال از غرب و شرق میزدن دیگه برای همه روشن شده ولی قضیه هسته ای گند احمدی نژاد نبود گند خامنه ای بود خامنه ای از جمع و جور شدن محترمانه قضیه هسته ای در زمان خاتمی بسیار ناراحت بود به همین دلیل بلافاصله پس از انتصاب احمدی نژاد در حالیکه هنوز حکمش رو تنفیذ نکرده بود و خاتمی رسما رئیس جمهور بود دستور داد تاسیسات هسته ای که توسط آژانس طبق قرارداد ایران و تروئیکا بسته شده بود باز بشه. در واقع اینکار خامنه ای نقض قرارداد بین المللی بین ایران و تروئیکا بود و اگر آمریکا در آن زمان به خاطر اینکار به ایران حمله نظامی نکرد اولا به خاطر خاتمی بود دوما به خاطر درگیریهای و مشکلات خودش و سوما وسعت و قدرت نظامی و اقتصاد شکوفای ایران در اون زمان.
و ظنز تاریخ در اینجاست که همین آقایان وطن فروش که کل اسرار نظامی و غیرنظامی مملکت رو در اختیار بیگانگان قرار دادن مدتی پس از شروع به کار احمدی نژاد افراد دست اندرکار قرارداد زمان خاتمی رو به جرم جاسوسی و وطن فروشی یکی یکی بازداشت و حتی زندانی کردن بعضی از اونا هنوز هم زندان هستن و یکی از آنها هم پس از آزادی به آمریکا رفت
خامنه ای به کار غیرقانونی و دبه در آوردن عادت کرده و متاسفانه سرانجام این قرارداد هسته ای جدید هم حتی اگر امضا بشه معلوم نیست که خوش باشه و احتمالا طی سالهای آینده هر موقع فرصت خوبی پیش اومد از طرف ایران و با دستور خامنه ای نقض خواهد شد.

ناشناس گفت...

البته امیدوارم که هم من زنده باشم و هم وقایع طوری پیش برود که اولین بند کیفرخواست خامنه ای در دادگاهی عادلانه با هیئت منصفه همین اتهام وطن فروشی باشد. البته که در راهرو همان دادگاه یک سلفی با تو تنها آرزویم است به خنده. دوستت دارم. موفق باشی. یا...هو

دلقک ما را اسکل کرده ای.نه اینکه میگویی فقط عرفی گرایی و حمایت از همین جریانات کمی معتدل تر نظام و استحاله تدریجی و از انور ناله سر میکنی بلای نظام تا دهه ها بعد از اضمحلال سر ایران است و آرزوی دادگاه سران آنرا داری واقعا این نظام یک سیرک کم داشت که تو آمدی با شتر و گاو و پلنگت.
رام کننده دلقک

ناشناس گفت...

دلقك عزيز با اجازه شما لازم ديدم كه تكليف خودم را تا حدودى با بعضى از تازه واردين و شايد تعدادى از قديميهاى سيرك روشن كنم، البته اين راه و روش و عقيده شخصى من به زندگى است و عقيده و روش همه دوستان محترم است
خدا رو شكر به سن وسالى رسيده ام كه بدونم از زندگى چى ميخواهم و بر خلاف خيلى از دوستان در اواخر دهه دوم زندگى فهميدم تولد انسان بر اساس جبر طبيعت است و همه شعارهاى وطنپرستى و ناسيوناليستى و مذهب و دگماتيسم دينى و غيره ساخته و پرداخته بشر و خزعبلات است. خيلى هنر داشته باشم شرايط خودم را تغيير خواهم داد چه برسد به ايجاد مدينه فاضله( هر چند مثل خيلى ها تلاش كردم و سرم به سنگ خارا خورد و زود به خودم آمدم) بنا بر اين كنترل زندگى خودم را به دست خودم گرفتم و ايران را ترك كردم ( به قصد ترك كردن از روز اول نه به اميد واهى اينكه روزى دوباره بر ميگردم) با اين اعتقاد كه جبر متولد شدن در جايى از اين كره خاكى نبايد بر تمام زندگى من و نسل بعدى من حكم كند. براى من اصلا هم مهم نيست كه بعضى از دوستان بگويند ترسويى و خود خواهى و يا خائن به وطن ٢٥٠٠ ساله و از اين اراجيف.
در ميانه سالى به اهداف و موفقيتهاى مورد نظرم هم رسيده ام و تنها افسوسم اين استكه چرازودتر اينكار را نكردم.
اما دليلى كه اينرا نوشتم اين است كه ميبينم اكثر جوانان حاضر در اين وبلاگ بر اساس يك سرى پيش فرض اوليه به اين و آن ميپرند به خودشان ميپرند و دلقك را تيمسار قلابى و .....تهمت سرسپردگى و غيره، هيچ فكر كرديد كه در دور باطل محكوم كردن اشخاصيد؟ جوانيتان در اين مزخرفات ميگذرانيد و ميشويد پير سرخورده كه آنها هم مثل شما در حال پيدا كردن اشتباهات تاريخند.
اگر ميبينيد هر از چندگاهى به سيرك سر ميزنم و دو خط هم در تاييد دلقك مينويسم .اگر از چهارچوب ذهنيتان بيرون بياييد ميبينيد كه دلقك روش درست فكر كردن را در چهارچوب عقيده اش درس ميدهد براى همين هم جذاب است ، كما اينكه در مورد جزييات همه مباحثش من موافق نيستم ولى كليت روش برخورد او با مسايل بسيار متفاوت با فرهنگ ايرانيان است كه من فكر ميكنم اين روش نگارش و برخورد سنگ بناى پيشرفت در مسايل اجتماعى است فارغ ازبرخورد لمپنيزم مورد عادت اكثر مردم كه نمونه اش در سخنورى و اظهار نظر دوستان عيان است. قبلا هم گفته ام اسم اين پاچه خوارى نيست زيرا نه من به دلقك در اين سر دنيا نيازدارم نه او به من. احترامم به او هم به خاطر تلاش طاقت فرسا و وقتى است كه براى عشق جوانان وطن ميگذارد شايد كه فرجى شود.
اول تكليف زندگى خودتان را با خودتان روشن كنيد، اگر هدف شما انقلاب و اصلاحات و تغيير و زندان وشهادت است با خودتان رو راست باشيد اين كار حداقل يكى دو نسل وقت ميبرد و محصولش را نوادگانتان خواهند ديد، اگر مثل من و خيليهاى ديگر موفقيت و لذايذ زندگى را در معيارهاى خودتان در زمان حيات ميخواهيد و از روش سياسى و اجتماعى حكومت در ايران راضى نيستيد، متاسفم كه بگويم در ايران با وجود جمهورى اسلامى نميشود بايد بپذيريد كه وطنتان هر جايى از اين دنياى خاكيستكه خوشحاليد.
با احترام، افشين قديم

ناشناس گفت...

واقعا این اسم دلقک برازنده اته
دوستان دقت دارین این آقا بخاطر خواننده بیشتر چه ژانگولری اجرا میکنه

ناشناس گفت...

مسئله دیگه هم اینه که اصولا تکنولوژی هسته ای از نوع شکافت هسته ای هیچ فایده ای برای آینده ایران نداره که هیچ بلکه بسیار پرهزینه و مضر خواهد بود. کارشناسان چند دهه پیش پس از بررسی فنی و علمی آنچه که برای ایران توصیه کردن تعدادی نیروگاه هسته ای بود و نه هزینه های میلیاردی بیفایده جهت چرخه سوخت هسته ای. نیروگاه هسته ای رو هم روسیه داشت برای ایران میساخت و از این نظر جامعه جهانی هیچ مخالفتی نداشت و فقط هر از چند گاهی آمریکا اعتراض میکرد ولی از آنجایی که اعتراضش مبنای قانونی نداشت هیچ اقدامی نمیتوانست علیه ایران انجام دهد. سوخت نیروگاه هسته ای رو هم روسیه به مدت طولانی برای ایران تضمین کرده بود. ولی ایران در کمال تعجب شروع به غنی سازی اورانیوم اون هم به صورت مخفی کرد. بعدها با اطلاعاتی که خود ایران مجبور شد به آژانس بدهد مشخص شد که ایران روی کلاهک های انفجاری هسته ای که میشد روی موشک نصب کرد کار و آزمایش کرده است. خب در اینجا انتظار داشتیم آمریکا چه بکند بنشیند و نگاه کند؟ حتی هند هم با وجود اینکه یک همپیمان آمریکا محسوب میشود تا سالهای طولانی پس از آزمایش های هسته ای که انجام داد از طرف آمریکا جهت تحویل برخی تکنولوژی های حساس تحت تحریم بود. پاکستان نیز به شدت از طرف آمریکا به خاطر ساخت بمب هسته ای تحت فشار قرار گرفت کمک های چند صد میلیون دلاری آمریکا قطع شد و روی پاکستان هم برنامه ای تقریبا مشابه با آنچه که روی ایران میخواهند اعمال کنند اجرا شد بازجویان آمریکایی به پاکستان رفتند و یکی یکی دانشمندان هسته ای این کشور رو بازجویی کردند و سرشناس ترین اونها یعنی عبدالقدیر خان دانشمند بسیار سرشناس و باسواد پاکستانی ابتدا زندانی شد سپس تحت حصر خانگی قرار گرفت. وقتی آمریکا با متحدینش اینگونه رفتار میکند انتظار بدترش رو باید داشت درباره ایران.
تکنولوژی هسته ای از نوع شکافت هسته ای هم یک تکنولوژی منسوخ و رو به جایگزینی هست. در آینده ای که شما از اون صحبت میکنید از تکنولوژی های پاک و جایگزین همانند Biofuel ها و همجوشی هسته ای و سلول های خورشیدی با عملکرد فوق بالا استفاده خواهد شد.
یادمه دو سه سال پیش هشدار تعدادی از اساتید هشدار دادن که در برخی از کشورهای بزرگ دانشمندان مشغول کار روی روشهای فوق پیشرفته جهت استخراج نفت شیل هستند و اگر این اتفاق بیفته قیمت نفت سقوط خواهد کرد در آنزمان کسی حرف آنها رو باور نکرد فکر کردن این هم یکی دیگر از تکنولوژی های فضایی و توهمی هست که فقط به صورت حرف مطرح میشه و اجرا نمیشه ولی شد و قیمت نفت هم به شدت سقوط کرد.
هم اکنون هم برخی از استادان ایرانی هشدار میدهند که سرمایه گذاری بیهوده روی غنی سازی اورانیوم هیچ فایده ای برای آینده ایران نخواهد داشت. از سالها قبل در تبلیغات ادعا میشد این تکنولوژی باعث تحول علم در کشور خواهد شد و با ورود به صنعت موجب تحول صنعت ایران خواهد شد ولی در عمل چه شد؟ در عمل حتی برعکس اون اتفاق افتاد با تحریم شدید و کاهش ارتباط با خارج علم در ایران به صورت وحشتناکی از علم روز عقب ماند.

Dalghak.Irani گفت...

مرسی از این بحث های اجتاعی خوب و افشین که همیشه لطف دارد و درست می گوید در مورد من هم حقیت را می گوید و من در واقع اینجا فقط نمی نویسم و نمی گویم بلکه رفتار هم می کنم که عملاً واکنش هایم در مقابل مسائل اجتماعی و تربیتی و فرهنگی و اندیشگی را به صحنه بیاورم که اگر چیزی اموختنی داشت و کسی دوست داشت و منطقی بود یک نوع متدولوژی و روش شناسی مدرن را بیاموزد و برای زندگی شخصی اش بکار ببرد. مطمئنم که این اتفاق تا حالا افتاده و بعد از این هم خواهد افتاد. لذا می خواهم مطلقاً خودم باشم و تندی و کندی و هیجان و کنش و واکنشم نشانه ای از دنیای حقیقی را تداعی کند و نه مجالس روضه و وعظ و مرثیه را. یا...هو

درمورد آن عزیزی هم که راجع به آرزوی محاکمۀ خامنه ای از سوی من توجیه نشده است عرض می کنم که حکومت ایران بدلیل عدم تعادل و ثبات حکومت های متعارف بسیار غیر قابل پیش بینی است و هر روز اگر منتظر یک حادثۀ دگرگون ساز باشیم دچار توهم نشده ایم. همانطور که خود حکومت هم این را می داند و علت پلیسی اداره کردن جامعه هم همین ترس از سقوط الکی است. من از حمایت عرفی گرایان داخل حکومت می گویم تا فروپاشی از درون. این فروپاشی خیلی هم با برنامه و این قدرت بگیرد و آن روی کار بیایدی نیست و محتمل - البته بدیهی است ضعیف - است که فروپاشی در مقطعی که انتظارش نمی رود اتفاق بیفتد. یا...هو

ناشناس گفت...

بابا جان من و ما مثل شما لیدر و رهبر و روشنفکر و فهمیده نیستیم. ما رهرو و زیر دست و کارگز مردم داخل ایران هستیم.


من در واقع اینجا فقط نمی نویسم و نمی گویم بلکه رفتار هم می کنم که عملاً واکنش هایم در مقابل مسائل اجتماعی و تربیتی و فرهنگی و اندیشگی را به صحنه بیاورم که اگر چیزی اموختنی داشت و کسی دوست داشت و منطقی بود یک نوع متدولوژی و روش شناسی مدرن را بیاموزد و برای زندگی شخصی اش بکار ببرد.

این دو تا جمله رو از کامنت های خودت همین جا استخراح کردم
تو بالاخره چیکاره ای؟
دنباله رویی یا پیشرو؟

ناشناس گفت...

چرا اول پیامم رو پاک کردی

این جمهوری اسلامی
از بین رفتنی نیست

شما به فکر خودت باش

Dalghak.Irani گفت...

من ابزار پاک کردن بخشی از پیام را ندارم و در این کامنت شما هم نقل قولی که آورده بودی منتشر نشد بخاطر اینکه نقل قول های با فونت کمرنگ بمن می رسد ولی اینجا بنمایش در نمی آید. اگر بخواهی باید عین نقل قول را دوباره تایپ کنی و کپی پیست کردن آنبولد کافی نیست.

عزیزی هم که از رهبر یا رهرو بودن من پرسیده می گویم که من همۀ دانشم را از رفتار و گفتار پیرمردان و پیرزنان دهاتی بیسواد و از راننده تاکسی و لوله کش و بقال آموخته ام با نگاه کردن به حرف و رفتار و کنش واکنش هایشان. خودم هم یکی مثل ان ها هستم و می گویم و می نویسم و رفتار می کنم بدون اینکه قصد اولیه ام آموختن بشما باشد و این شمائید که انتخاب می کنید تا کدام حرف و نوشته و تکیه کلام و رفتار مرا مال خود بکنید. همین. کمی سخت است اما راحت هم است فهمیدنش. یا...هو

ناشناس گفت...

جان من راست بگو یعنی یه درصد هم نیم نگاهی نداری که چیزی بما یاد بدی؟
خیلی بلایی
ای کلک

ناشناس گفت...

افشین تو واقعا خسته کننده هستی وواقعا هر چه ما میکشیم از بت سازان هست که خدایگان میسازند. واقعا مثل زیر نویس میمانی امیدوارم امروز در همان پاراماتا راب بشوی تا متوجه سوهان روح بودنت بشوی . مرد حسابی تو فکر میکنی بقیه بی پول و بی منسب هستند جایی نرفته اند.مرد حسابی اینجا سیرک هست اپرا نیامده ای.
خسته از پاچه خوار شلمان مزاج

ناشناس گفت...

جناب خسته از پاچه خوار شلمان مزاج،
قصد توهين به حضرت عالى و خسته كننده بودن براى جنابعالى نبود. كه معلوم نيست كداميك از ناشناسان سيرك هستى، كسى شما را مجبور به خواندن نكرده است، من هم خداى نكرده ادعا ندارم بقيه بى پول و منسبند. حالا تو از كجاى حرف من اين برداشت را كردى خدا ميداند،
پاچه خوارى هم از ادبيات باب شده در جمهورى اسلامى است كه مختص هموطنان عزيزى است كه از خير سر اين رژيم به مقام و نون و نوايى رسيده اند. اگر پاچه خوارى در سيرك پول و پله و مقامى همراه دارد لطفا شما به عنوان متخصص اين امر راهش را نشان دهيد.
جنابعالى هم هر چى كه ميكشى از بت سازان و به قول تو امثال من نيست بلكه از خودت ميكشى، هر وقت اين موضوع را فهميدى خيلى جلو خواهى افتاد .
حالا گيريم دلقك هم بت شد از صدقه سر من ( به قول تو) چه چيزى عايد خودش و من و از تو كم ميشود، اصلا اگر انقدر ناراحتى اينجا چه كار ميكنى . برو شروع به خود سازى كن يا مطالبى رو بخون كه شنگولت كنند ،
يك كلام حرف من اين است ، ما تنها كنترل و قدرت تغيير روى خودمان داريم قبل از اينكه بخواهيم همه و دنيا را تغيير دهيم كه بزرگترين بت در مملكت ما جهالت است. نمونه اش هم در ادبيات بسيارى هويداست.

افشين قديم

ناشناس گفت...

افشین قدیم به ما میگوید وطن جدیدی اختیار کرده و آینده ایران اهمیتی برایش ندارد. صرفنظر از اینکه هر یک از ما عزیزان زیادی در ایران داریم میخواهم بدانم چرا خواندن این وبلاگ را که به مسایل ایران میپردازد میخواند؟ آیا جذب جامعه جدید نشدی؟ چرا در این سایت فارسی زبان مینویسی تو که وطن جبری را قبول نداری؟ آیا بی اهمیت بودن وطن جبری دلیل پذیرش عقاید صاحب این وبلاگ است؟

نسیم

ناشناس گفت...

افشین جان با نگاهی به کامنتهای بی ارزش افزوده شماکه بیشتر شامل تشکر از دلقک هست. و مسدود کردن نظرات با زاوبه دید مختلف من فکر میکنم شما یک انسان فاقد خلاقیت و تک خطی هستی که مناسفانه این کار را حتی بدون مزد مادی ومعنوی و اتوماتیک وار انجام میدهی و در آن هیچ کامجویی وجود ندارد .کامنت آخر شما و اینکه باید دیگران در خود تغییر بدهند نشان از تصورات ایستا و روابط مبصر و شاگردی دارد و نشان میدهد شما هنوز در مراحل مدارس ابتدایی داری دست و پا میزنی و الگو سازی میکنی که چندین بار توسط دیگران با کنایه تذکر داده شد . چند توصیه به دیگران کردی منهم یک توصیه میکنم لطفا در کامنهای بعدی قبل از فرستادن یک سکند تات بکنید ببینید تشکر و تایید شما با یک مطلب همسو و لینکهای خبر معمولی شما چه کمکی میکند و چه ارزش افزوده ای دارد .دنیا با چالش شروع شده است وگرنه شاید نسل بشر منقرض شده بود یا هنوز مانند خفاش کور در غارها لخت و پتی شبها سگ لرز میزدیم

خسته از پاچه خواران شلمان مزاج

ناشناس گفت...

خانم نسيم، شما در همين چند جمله يكى از حرفهاى من رو تصديق كرديد، يك پيش فرضى را ميگيريد و حكم صادر ميكنيد البته به صورت سوالى.
١- فرض ميكنيد كه من عقايد دلقك را قبول دارم، من گفتم روش برخورد او را با مسايل اجتماعى ميپسندم كما اينكه در بسيارى از موضوعات اختلاف نظر دارم
٢- چون جايى ديگر را در دنيا براى زندگى و خوشحالى و رسيدن به اهدافم انتخاب كردم بنا بر اين زبان مادرى و فرهنگ و شعر و غيره رو بايد فراموش كنم، و به زبان فارسى هم ننويسم. آيا فكر ميكنى در صد سال اخير نسل سوم ايتاليايى ها ى مقيم آمريكا از زبانشان ويا تمدن و هنر روم يا حتى فوتبال باشگاهيشون لذت نميبرند در عين اينكه كاملا جذب كشور جديدشان شده اند
٣-ننتيجه گرفتى كه به دليل بى اهميت بودن وطن جديد من به سايت دلقك سر ميزنم و يا در آن مينويسم. و كسى را در ايران ندارم و يا اگر دارم برايم بى اهميت است
جهت رفع ابهام شما عرض كنم سيرك تنها جايى است كه به دلايل قبلا ذكر شده ابراز نظر ميكنم چون روش دلقك برايم جالب است و شما خيالتان راحت باشد كه بقيه فعاليت هاى من در سايتهاى انگليسى اينجاست و در مورد مسايل محلى و كشورى چون تاثير مستقيم بر روى زندگى من دارد.با اين وجود دنيا انقدر سياه و سفيد نيست و در قالب فرمولهاى رياضى و مهندسى نميگنجد اصولا انسان موجود بسيار پيچيده اى است . به همين دليل من موردى نميبينم كه شما بتوانيد من يا كس ديگرى را منع از حق انتخاب كنيد و چهارچوب فكرى و انتخاب فعلى خودتان را به من تعميم دهيد، اجازه بده براى بازتر شدن موضوع از خودت راجع به انتخاب زندگى خودت به روش خودت بپرسم( پيشاپيش پوزش ميخواهم)

نسيم شما كه انقدر وطن پرستى چرا ول كردى رفتى استراليا مهندسى ميكنى؟ مگر نميخواهى مملكتت رو بسازى بس چرا تخصصت رو در اختيار كشورت نميگذارى؟ رفتى دلار جمع كنى و پاسپورتت رو بگيرى كه اگه برگشتى بتونى همه جا سفر كنى؟ خوب پس چرا به ملكه و فاميلش فحش ميدى مگه نميدونى اگه بخواى سيتيزن شى بايد قسم به وفادارى به ملكه بخورى؟ اگه ميدونى پس چرا ميخواى سيتيزن شى اگه قبولشون ندارى اين دو رويى نيست؟

چطور بود؟ آيا فكر ميكنى درسته كه با خوندن چهار كلمه از يك آدمى اينطور بشه تصميمات زندگىشون رو زير سوال برد. شما و خيلى از جوانان ديگر بايد ياد بگيريد راجع به موضوع صحبت كنيد نه شخص، متاسفانه اكثر ايرانيان به جاى بحث موضوعى طرف مقابل را مورد واكاوى قرار ميدهند و اين اولين اصل در گفت و شنود و مذاكره است كه در كليت جامعه ايران وجود ندارد. حالا دلقك كه تابع اين روش است و من چون ميپسندم و تشويقش ميكنم تبديل ميشم به پاچه خوار.

نسيم عزيز، شما مجازيد هر تصميمى بخواهيد براى زندگيتان بگيريد، هر جا و به هر زبانى ميخواهيد بنويسيد و مشاركت كنيد اما و اين اما مهم است، همين حق را براى طرف روبرويتان قائل شويد.
با احترام، افشين قديم

ناشناس گفت...

خسته از پاچه خواران شلمان مزاج

گويا شما بيشتر مبصريد ، ببخشيد معلميد كه به من تذكر ميدهيد و اشكال ميگيريد من بچه دبستانى در محضر علمايى چون شما بدون ارزش افزوده مطلب يك يا دو مطلب نوشته ام.
گويا تو يكى دو هفته اخير حضرت عالى غايب بوديد كه مطالب مسلسل وار دوستان را ببينيد ، شايد هم ديديد و از نظر شما خزعبلات و آه و ناله ها و ليچار گويى به ديگران و دلقك از نظر شما ارزش افزوده است؟
سرت به كار خودت باشد و اگر هم از صحبت هاى من و تشكر از دلقك خوشت نمى آيد نوشته هاى با امضاى من رو نخون ، راستى نگفتى خودت چرا دلقك را ميخونى؟ به شما و امثال شما كه ريختيد اينجا كه شايد دلقك خسته شود و خوانندگان ديگر هم خسته شوند مربوط نيست كه من به دلقك چى مينويسم . اينجا سيرك دلقك است و تو هيچ حقى ندارى كه كسى را به خود سانسورى تشويق كنى . من هم از مزخرفات تو خوشم نمى آيد حالا اگر دلقك خودش انتشارش ميدهد تا وقتى مستقيما به من چيزى ننوشتى انقدر شعور دارم كه به تو حرفى نزنم.
افشين قديم

ناشناس گفت...

دلقک شما که تا حالا لطف کردی چند تا بچه قد و نیمقدر اعم از با شایستگی و زور چپون به سرپرستی گرفتی یه لطفی بکن سرپرستی افشین را هم قبول کن .البته انصافا دلقک موجود حوصله سر بر نیست ولی افشین خیلی بورینگ هست برعکس
چه میشه کرد در دهن مردم را نمیشه گل گرفت بزار هر فکری خواستند در مورد پدر و پسر بکنند ما شهادت میدهیم افشین فرزند خلفه دلقکه .

شاهد

ناشناس گفت...

خواهش میکنم افشین جان رفتنم علت دارد. من اینجا که هستم دستم بازتر است از لحاظ مالی و بهتر میتوانم به خانواده ام هم کمک کنم. از اینکه میتوانم کمکشان کنم لذت میبرم. دیگه تا این قدر اطلاعات شخصی اینجا گذاشتم.

ولی اینجا که سایت شعر و شاعری نیست به مسایل سیاسی ایران میپردازد شما فرمودید انسان باید تکلیفش با خودش روش باشد یعنی اینکه وقتی مهاجرت کرد بی خیال وطن جبری شود بنده از اول گفتم که مهاجر به آن معنای برای همیشه رفتن نیستم بلکه یک Expat هستم با این حال حتی اگر مهاجر واقعی بودن هم برای خانواده و دوستانم نگران بودم.

نسیم

ناشناس گفت...

نسیم استعداد فاطی کماندو شدن داره یا بهتر بگم نسیم کماندو. دقت کردین همه کامنتاش گیر دادن به این و اونه؟ شایدم تقصیر اون نیست، بهش یاد ندادن که عقده هاش رو سر بقیه خالی نکنه.

ناشناس گفت...

در زمان جنبش سبز یادم هست بسیجی ها که برای کتک زدن ما میامدند میگفتند شما یک مشت بچه سوسول هستید میخواهید انقلاب کنید؟ اما حالا برایم جالب است که به ما القاب خشن و زامبی میدهند واقعا نمیدانم آیا میشود این را به فال نیک گرفت یانه چون شاید ما واقعا در 88 سوسول بودیم ولی زمانه انسانها را عوض میکند و ما هم تجربیاتی آموخته ایم برای آینده.
میدانیم که سرلوحه رفتارمان باید "ببخش اما فراموش نکن" باشد از این جهت من هم یک پیشنهاد دارم: چه خوب میشد که در آینده ایران برای زامبیهای واقعی یعنی آخوندها و اذنابشان یک شهر یا منطقه مثلا قم را میشد اختصاص داد به مانند واتیکان. این عزیزان میتوانستند در این منطقه تا مینوانند احکام شرعیت را اجرا کنند به شرطی که با بقیه ایران کاری نداشته باشند.

نسیم

ناشناس گفت...

حیف افشین قدیم که وقتش برای پاسخگویی به امثال نسیم و شلمان و شاهد هدر بشه.

مستانه گفت...

سپاس از توضیحات شنیدنی ناشناس گرامی ۱ خرداد ۱۳۹۴ ه‍.ش.، ساعت ۱:۰۱

در مورد احمدی نژاد منظورم نقش مستقیم عملکردهاش در ساحت اجرایی نبود (چرا که اغلب در این زمینه مترسکی بیش نبود)بلکه مدنظرم بیشتر تاثیر رفتارهای سیاسی ناپخته و حاشیه سازی های خود و اطرافیانش در این مورد و مشی اخلاقی نابهنجارش در مجامع جهانی در اون مقطع حساس زمانی بود که در نهایت با بدبینی بیشتر اذهان عمومی نسبت به ایران،موجب دامن زدن به تیرگی روابط در سطح بین الملل شد.
عصبانی گرامی
راست میگویی و این حکایت همان سنگی ست که توسط سفیهی در چاه افتاده و فعلا صد تا عاقل نمیتونن کاری ش کنن..اجبارا با گفته هاتون موافقم.

برای افشین قدیم:

و آزادی..آه آزادی
چهره ی آبی ات،سبزت،قرمزت،نیلگون یا ارغوانی ات
پیدا نیست!
اینجا مدعیان پر ادعا،با کلید واژه ی تو
میتازند بر هر چه که رنگ تعلق به تو دارد!
ناسیونالیسم مندرس را
با شدت مالیخولیایی در هوا تکان می دهند
و با تیغ الفاظ رکیک تا متن خصوصی ترین آدم
تهدید میکنند همه غنچه های شکفته از عشق و زندگی و زیبایی ات را..
و ننگ ابدی بر آنان که
همواره از یک بر بوم
در حال آویز و افتادن هستند!..

ناشناس گفت...

من اول صلاح دیدم بحث را تمام کنم، چون بحث زیاد نتیجه‌ای ندارد و جز باعث دشمنی نمیشود. همیشه پس از کمی بحث، تفکر طرفین بهتر است. ولی با توجه به نوشته‌ها و طرز برخورد شما، فکر کنم چند موضوع را به شما تذکر بدهم بهتر است، یعنی همانطور که سعی کردید مرا آدم کنید ، من هم سعی کنم شما را آدم کنم و به همان زبان خودتان با شما سخن بگویم، تا یک بار توهم پیروزی به شما دست نداده باشد وفکر نکنید که ادب من حاکی از ضعف من بوده است.میخواستم توضیحات مفصلی برای «تدریس» شما بدهم، ولی به چکیده زیر اکتفا کردم، چون ارزشش را ندارد و نه وبلاگ شما و نه کامنت‌های ما تاثیر زیادی ندارد (عین همان تاکسی).

۱) شما از ما راه حل خواستید. بیدرنگ راه حلی داده شد. همه میتوانند برخورد شما را در بالا ببینند. دست پیش گرفتید که پس نیفتید و خود را مشرف بر جین شارپ نشان دادید (شخصیت دانای کل) و انگار از او گذشته‌اید و به راه‌حل‌های بهتری دست یافته‌اید! چه چیز شما را قانع میکند؟ تبعیت کامل از راه و رسم شما؟! جین شارپ خواننده ندارد، پس حتما وبلاگ شما خواننده دارد! جمع کن، برادر!

۲) همه میتوانند پیامهای مرا پیگیری کنند که مطالبم را صادقانه نوشته‌ام و هم در اکثر جاها لفظ «ما» را بکار برده‌ام. گفتم: ما فلان کنیم، ما بهمان کنیم. نگفتم: «بکنید». ترس و تنبلی را هم اشکال دو طرف دانستم یعنی خودم را هم شامل کردم (نقد از خود). بعد هم گفتم که تلاش خود را کرده‌ام ولی آنرا کافی ندانستم. من شما را «دلقک جان» خطاب کردم، ولی جملات شما پر از بی احترامی است. شما هستید که مغرور و از خود راضی هستید و خود را از دیگران بالاتر میدانید نه من.

۳) گفتید: « چون من که با آدرس مشخص و سابقۀ مشخص و نام و نشان مشخص و با اطلاع اطلاعات رژیم و ... در اینجا می نویسم اینقدر که تو وحشت زده و هراسناکی که نیستم حتی اگر بخواهم به ایران سفر کنم.». حرف مفت! ما را خر گیر آورده‌ای؟! »

https://www.blogger.com/profile/11667689263635418481

در این مورد قبلا توضیح داده‌ام. از جای گرم و نرم خود بلند شید بیایید ایران، بعد نطق کنید. چرا نامتان، عکس و زندگینامه در وبلاگ نیست. تازه آن موقع هم نمیتوان مطمئن بود که شمایید. وزارت اطلاعات از شما و کارتان اطلاع دارد؟!! من فکر میکردم، من متوهم هستم و پارانویا دارم. عزیز، مگر وزارت اطلاعات به blogger هم رخنه کرده و IP شما را میداند و بعد به SIS یا شبکه اینترنتی انگلستان دستبرد زده و نام و محل زندگی شما را میداند؟! جمع کن رفیق!

۴) گفتید «اولاً که برای ناشناس های وبلاگ تدریس بکنم که عرفی گرایی یعنی سکولاریسم ناب.»، جایی دیگر «من یک هیچکسم در مقابل ملتم». شما برای ملت ایران خطرناکید. مگر ملت ایران، ملت شماست؟ خود بزرگ‌بینی و توهم هدایت و رهبری ملت، شما را گرفته است. میدانیم کسانی که خود را خدمتگذاران و نوکر ملت نامیدند، چه کردند. عزیز تو یک فرد عادی هستی، ملت ایران هم ملت شما نیست. ما هر کدام جزیی از ملت ایران هستیم.... ببین که به من میگوید به ملت اندرز نده!

ناشناس گفت...

ادامه ...

۵) گفتید: « تبلیغ مستقیم یعنی نصیحت و پند و اندرز بزرگان به کهتران و دانایان به نادانان و بالغان بر صغیران و ...» من در دهه ششم زندگی خود هستم، در انقلاب شرکت داشته‌ام، جنگ را هم دیده‌ام. دقیقا اندرز و نصیحت کردم. ولی به هیچ عنوان خود را بالاتر و جلوتر از دیگران نمیدانم و درصدی هم میدانم که ممکن است اشتباه کنم. احتمالا باز به نظر شما، همینجا، متناقض حرف زدم. عزیز، متناقض نیست. اگر احتمالات را بفهمید، متوجه می‌شوید.

۶)گفتید: «پرت و پرت محض بخشی بخشی دیگر را نقض می کند حداقل توی یک کامنت سه خطی انسجام فکر داشته باشید.». ابدا متناقض نیست. من عادت دارم ایرادات روش خودم را هم بگویم، که هیچ روشی کامل نیست. شما اشتباهی گرفتی، چون توهم این را دارید که همه حرفهای شما درست است و هیچ موقع خود را نقد نمیکنید و اشکالات برداشت خود را نمیگویید. در ضمن من وقت زیادی ندارم در اینجا مقاله و کتاب بنویسم، گاهی هم عجله است، خودتان کمی فکر کنید، مورد ۷ را در زیر ببینید. من گفتم: الف) فعالیت مدنی انجام دهیم. مشکلش را هم گفتم، یعنی: ب) ترس و تنبلی. مشکلات دیگری هم هست، مثل عدم هوش اجتماعی ما مردم ایران و تک‌رو بودن و ... و بالاخره ج) تلویحا گفتم که بیاییم بر این مشکلات فایق آییم و بجای همان آویزان شدن به خ.، اقدام کنیم. چرایش را هم گفتم، یعنی: د) شرایط وخیم است و اگر نجنبیم، با انقلابی کور یا حمله‌ای به کشور ممکن است، همه چیز بر باد رود. گفتم، و دقیقا نصیحت کردم که ملت ایران به داد خود برسید. کسی جین شارپ نمیخواند، خوب تو بخوان، و وبلاگت را به آن هم اختصاص بده. سفسطه نکن.

۷) آنقدر مطلب مینویسید و سعی دارید به دیگران جواب دهید ، که به مطالب توجه نمیکنید. پس از نوشتن یک پست، بیشتر بشنوید و کمتر سخن بگویید. مگر این اندرز بزرگان نیست؟! حکمتی دارد که این را گفته‌اند، برای این است که اینقدر در پست‌ها و کامنتها لیچار نبافید. مثل آن مقاله‌تان که ظریف درست گفت و هم درست نگفت!

http://dalghakirani.blogspot.com/2015/05/blog-post.html

در زیر این مقاله خودم و فردی دیگر به شما نادان گفتیم که ظریف چه چیزهایی میتوانست بگوید که اشکالی پیش نیاید. پیش از مقاله نوشتن کمی فکر کنید. آن مقاله شما دقیقا مصداق آویزان شدن به تخم روحانی و ظریف است. اگر تز جین شارپ خوب نیست یا کسی نمیخواند و تز شما یعنی وسیله کردن دیگران برای اهداف خود (که خودش بحث دارد) بهتر است، و ناچارا باید آویزان شویم، خیلی خوب، ولی در عین حال نیازی به شارژ اضافی و زاید مالش نیست.

ناشناس گفت...

ادامه ...

۸) یکی از عوامل پیشرفت که متاسفانه شما از آن بی بهره‌اید، مقدس نداشتن، و نقد از خود است. قالیباف برای شما مقدس است! مردم ایران هم برای شما مقدس هستند. عجبا! یک روز آریایی، یک روز امتی بهتر از امت صدر اسلام، حالا هم شما! بروید در مورد نقد از خود بخوانید. من هم جزیی از این ملتم و نقد آنها نقد خودم نیز هست. این را هم احتمالا از همان فوق‌مدرن‌ها یاد گرفته‌اید که نباید ملتی را نقد کرد! نکند به خودتان برمی‌خورد و بخاطر این است که آنها عیوب خودتان نیز هست! این تفکر شما مرا به یاد اکثر ایرانیانی می‌اندازد که وقتی صحبت میکنند، انگار مریخی‌ها آمده‌اند و انقلاب اسلامی کرده‌اند. نه عزیز، خودمان بودیم، و گهی خوردیم که تویش مانده‌ایم. بهتر است بجای هندوانه گذاشتن زیر بغل ملت ایران (کاری که ج.ا. هم میکند)، آنها را نقد کنید که دوباره مرتکب این اشتباهات نشویم. اشتباه میکنید اگر فکر کنید که ما ملت ایران راه خود را بدرستی می‌یابیم. تاریخ ایران را بخوانید. هیچ تضمینی وجود ندارد. من ممکن است اشتباه کنم، شما نیز، همه ایرانیان نیز. تنها با نقد است که ممکن است مشکلات گذشته پیش نیاید. همه باید یکدیگر را بخوبی نقد کنیم.

۹) کی گفته، بحث در تاکسی موثر نیست؟! مگر کاری که شما میکنید جز این است؟ شما یک وبلاگ دارید با بازدید کننده نسبی محدود و سعی در آگاه‌سازی (یا بقول سفسطه‌آمیز خودتان ارایه ایده) دارید. ارایه ایده، مگر چیست، یعنی: ایده من بهتر است، ایده دیگران غلط است، مال من را انجام دهید. حالا یکی میگوید بنشین، دیگری میگوید: بفرما. اتفاقا آن که میگوید بفرما، خطرناک‌تر است. (مورد ۴ را ببینید) این هم یکی دیگر از سفسطه‌های شماست. بعرض شما برسانم که تاکسی هم یک وبلاگ است که ۵ نفر آن را میخوانند.

۱۰) گفتید «اولاً که برای ناشناس های وبلاگ تدریس بکنم که عرفی گرایی یعنی سکولاریسم ناب.» من نیاز به یادگیری سکولاریسم از ناکارشناسی چون شما ندارم. لطفا فقط در مورد مسایل نظامی و عمومی نظر دهید. البته نیاز به کارشناس سکولاریسم دارم. در ضمن تا وقتی که واژه واحدی برای سکولاریسم توافق نشده از همان واژه سکولاریسم استفاده کنید، تا سو تفاهم پیش نیاید (اندرزتان میدهم) من اشتباه کردم و واژه‌ها را قاطی کردم. یک ارزن میدانم سکولاریسم چیست و اینکه ما هر دو آنرا میخواهیم. سکولاریسم هم همین الان نگاه کردم نزدیک به ۱۰ معادل فارسی دارد که هر کسی ممکن است قاطی کند. این از غرور و کوچک پنداشتن دیگران است، که روی این چیزها انگشت میگذارید (شخصیت دانای کل و نارسیسیم). مارمولک از این چیزها سو استفاده نکن!

۱۱) خود خواسته‌اید و خود، نوشته‌هایتان را در معرض قضاوت دیگران قرار داده‌اید. پس نباید گله‌ای باشد. امیدوارم این وبلاگ را در آینده از بین نبرید و یا کامنت‌‌های ما را پاک نکنید. من چند سال دیگر به وبلاگ شما سر خواهم زد. حدس من ۳ سال یا ۷ سال دیگر است ولی ممکن است اشتباه کنم و بیشتر یا کمتر باشد. بهر حال سر میزنم، که شما چه گفتید و ما چه گفتیم. آن موقع به قضاوت عقاید گذشته هم خواهیم نشست، البته با صلح و صفا، برای آینده‌ای بهتر.

خوش باشید.

ناشناس گفت...

دلم نیامد در مورد چیزی که در بند ۷ گفتم. توضیحی اضافه ندهم. گفتم شما و امثال شما دیگران را وسیله میکنید برای اهداف خود. که از کل مقالات و خواسته‌ها و اهداف شما واضح است که دارید این میکنید و عجبا که مفتخر هم هستید!

همین یک نکته کوچک چیز زیادی در مورد تفاوت ما و شما میگوید، که چه کسی اخلاق را رعایت میکند و چه کسی نه. که بحثش البته دراز است.

ناشناس گفت...

دلقک دقت کردی در یک سال اخیر هر اتفاقی افتاد گفتی بسیار مبارک است اول ظهور داعش را گفتی بسیار مبارک است .مخالفت تندروها را با توافق اولیه هسته ای را گفتی بسیار مبارک است و این باعث میشود غرب متوجه بشود این امر دستوری نیست.حالا هم رفتن اخوندها به زندگی و تفریح مردم مثل استادیوم و بقیه جاها که میترسیدند و عرصه را خالی کرده بودند را مبارک میدونی .اینها همه و همه فقط لجام گسیختگی امور غیر زندگیخواه است که مشغول خوردن باقی دلبستگیها و ریشه های زندگیخواهیست.علف هرز علف هرز است و با به به و چه چه چیزی درست نمیشود پس بهتر است اگر نسبت به این امور واکنش جنگی نداریم تشویقی هم نداشته باشیم.سوالی که دارم آیا شما هیچگاه در خلوت خود فکر کرده ای اگر این روش شما اشتباه بود محاسبه ضرر آن چقدر است . آیا اصولا به سیستم فید بک توجه دارید

با تشکر دوست

Dalghak.Irani گفت...

دوست آشنای ناشناس و هموطن عزیزم.

براستی سوگند می خورم که قصد و انگیزه ام ناراحت کردن هیچکس - از جله حضرت عالی - نبوده و نیست. اما چون انگیزه اهمیتی ندارد در مقابل نتیجه؛ لذا اگر نتیجۀ دیالوگم با شما باعث ناراحتی شما شده است - ظاهراً شده است - از محضر شما عذرخواهی می کنم. البته که راجع به فرمایشات مفصل تان حرف گفتنی دارم اما چون هرنوع سخن مجددی از سوی من سوء تفاهم را عمیق تر می کند و به اصلاح بین من و شما هم کمک نمی کند از ورود به بحث جزییات می پرهیزم. برای اینکه همین اعتراف و عذرخواهی صادق من هم مجدداً به نگاه از بالا تعبیر و به حساب خودخواهی افراطیم واریز نشود لطفاً آن را در قالب پذیرش اشتباهم ارزیابی و پوزشم را بپذیرید. یا...هو

ناشناس ایرانی گفت...

جناب افشین قدیم با کامنت شما موافقم به غیر از این (وطنتان هر جايى از اين دنياى خاكيستكه خوشحاليد) چون من یکم قدیمی هستم از نظر فکری، هر کس یک سوم ابتدایی عمرش رو توی یه کشور باشه دیگه کارش تمومه و وطنش همون کشوره به نظر من، چه خوشحال باشد چه نباشد، البته بنده واقعا دلم می خواست گزاره ی شما رو باور کنم ولی نمی توانم. اگه آپشنی وجود داشت که وطنم رو تغییر بدهم، بی درنگ آمریکایی می شدم! اینو گفتم نگید طرف وطن پرسته، حتی ایران رو دوست هم ندارم ولی ایران مثل بچه من هست نمی تونم عوضش کنم حتی اگه ازش متنفر باشم.

ناشناس گفت...

همان که دوست ناشناس نامیدید: از شما خیلی سپاسگذارم. میدانم که شما هم استدلاهایی دارید و هم گفتم که ادعایی در مورد درستی سخنانم ندارم و فقط احتمال آنها را بالاتر میدانم. ممنون که از به درازا کشاندن این بحث پرهیز کردید.

خدانگهدار

Dalghak.Irani گفت...

با تشکر دوست عزیز. مجامعی را که مد نظرمان بود و است مثل استادیوم ها و کنسرت ها و سالن های موسیقی روحانیون ترک نکرده بودند بلکه در آن وارد نشده بودند و می خواستند حذف کنند. بنابراین برداشت شما در مورد ترک استادیوم ها از ترس توسط آخوندها فرض غلطی است. و چون فرض شما غلط است استدلال شما هم که دارند تسخیر می کنند درست نیست. خب فوتبال باشد و کنسرت باشد و سینما باشد و روحانیان هم باشند. این ایده آل ماست چون کنسرت و فوتبال و سینما ره اورد مدرنیته و از جنس دنیای جدید هستند و مثل آب کری می مانند که هر نوع نجاستی را پاک می کنند و نه اینکه بشود آب کر را برنگ نجاست بیالایند. در مورد داعش هم متأسفم و بعد از آن اظهار خوشحالی اولیه برای ایران و عقب نشینی لاجرم مذهب از سیاست در میان مدت عرض کرده بودم که حالا برای تخریب و کشتار گسترده ای که مرتکب شدند - و من پیش بینی نمی کردم - ناراحتم و آن سود میان مدت شان برای فقط ایران، با آن زیان کوتاه مدت شان برای کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه و کردها و ایزدی ها و تخریب آثار تاریخی و... جای خوشحالی در حال حاضر را نمی دهد. البته که فکر نمی کردم امریکا اینطور منفعل عمل کند و اجازه بدهد که داعش تا سر دارد سر بشکند. اما در اینکه ظهور داعش بعقب نشینی سیاسی خامنه ای و تضعیف ایدئولوژی شیعه انجامیده و خواهد انجامید هنوز هم تردیدی ندارم.
در مورد اینکه من چه نفع و ضرری به جامعه می رسانم با این وبلاگ هندلی. مطمئن نیستم که بشود وبلاگ نویسی را در قابل نفع و ضرر جامعه گنجاند و ارزیابی کرد. این یک کار بسیار بسیار بسیار ریز و خرد است در دنیای رسانه و ریزتر می شود هنگامی که یک نام بی نام و ناشناسی - آن هم اسم مسخرۀ دلقک - آن را بنویسد. لذا اصلاً سود و زیانش در مقیاس جامعه قابل توجه نیست و مثل اعداد اعشاری می شود صرفنظر و گردش کرد. اینجا حداکثر 500 نفر خوانندۀ تقریباً ثابت در روزهایی که مرتب آپ شود دارد و چند هزار کلیک نصفه نیمه و عبوری و گاه بگاهی و فصلی و ... که داریم تمرین حرف زدن با همدیگر می کنیم و این تنها برون داد این سیرک خواهد بود و راضی کننده برای من و مفید برای جامعه ام. البته ممکن است تعدادی از ما بهتران هم اعم از سیاستمدار و روشنفکر چراغ خاموش به اینجا بیایند - مطمئن نیستم - برای گرفتن ایده و گرفتن نبض جامعه و استفاده از نقد و ... اما اگر هم چنین باشد - امیدوارم باشد - مطالب من همه در جهت هشدار و اصلاح و اخطار است و می توانم با اطمینان بگویم که در ایران بجلو مفید بوده و خواهد بود. اما اگر منظورت از بازداشتن توده ها و خواننده و نشر دهندگان افکار مطرح شده از سوی من در جهت بازدارندگی از عمل اجتماعی و تحرک جامعۀ مدنی و تزریق رخوت به رگ های جوانان و از این قبیل باشد عرض می کنم که اشتباه می کنی قطعاً به دو دلیل. اول همانکه گفتم بدلیل برد بسیار محدود وبلاگ - الان که دیگر اصلاً وبلاگ منسوخ شده است - در مقایسه با سایر رسانه های گفتاری و دیداری و شنیداری و بی اعتبار بودن اسمی خود من و نام مجازی من در دنیای واقعی و... دوم به این دلیل که بارها و بارها و بارها این سخن اساتید حوزۀ ارتباطات را برای تان نوشته ام که رسانه - هیچ رسانه ای - قادر به ساختن ایدۀ مشترک و توده ای در نزد مخاطبان نیست. بلکه رسانه بعد از رسیدن به ایدۀ مشترک - ناشی از حس مشترک = درد مشترک - و حرکت جامعه است که وارد می شود و ضمن تشدید و تقویت حرکت مردم در سازماندهی های آنان نیز مشارکت میکند. مثل جنبش سبز یا انقلاب های عربی یا انقلاب های رنگی. پس کامل مطمئن باش که وبلاگ من که سهل است اگر همۀ قدرت رسانه ای شرق و غرب هم بسیج بشوند نه می توانند از اتفاقی که در یک جامعه خواهد افتاد جلوبگیرند و نه می توانند جامعه ای را که قرار نیست در آن اتفاقی بیفتد به اتفاق مورد نظرشان وادار کنند. یا...هو

ناشناس گفت...

بگذارید به این اعجوبه عصابی هم پیامی بدهم. اولا توالت عمومی ... است. مگر وقتی شما مینویسی «عصابی » کار خاصی کرده‌ای. مگر اسم و رسم شما این است؟ خوب این هم که میشود توالت عمومی. عصبانی کیست و کجاست؟! در ضمن وقتی در خفقانی، دقیقا یکی از راه‌هایش نوشتن در توالت عمومی است. دوما گفتید: « چون پیدا کردن شما از روی آی پی خیلی راحتتر است»، نابغه، برو اطلاعاتت را در مورد Ip ، رایانه و اینترنت و غیره زیادتر کن.

ناشناس گفت...

یکم راجع به پیروزی های اخیر داعش هم بنویسید اگر ممکنه، مگه اوباما نگفت طوری نیست ما حلش می کنیم؟ پس چی شد؟ شنیدم نیرو های دولتی شیعه سلاح برای دفاع به مردم رمادی ندادند چون اونا سنی بودند یعنی اینقدر با هم بد هستند؟

ناشناس گفت...

طپانچه کشیدند در بعدازظهر داغ تابستان تا سبزی دلتان را زرد کنند، تا بترسید و رام شوید. تبر زدند به ساقه‌های نحیف جوانتان، شما جز لبخند چیزی در دامن نداشتید. همه‌ی دشت را باغ را سبز کردید. دوباره جوانه زدید. در شهر خندیدید و عاشق شدید دوباره. رنگی شدید، دیوارها کثیف خاکستری را رنگ به رنگ کردید و باز دوباره بلند شدید رخ کشیدید بر زندگی. قرارتان افتادن و نشستن نبود. شما برای رفتن و رفتن آمده بودید. ققنوس آسمان بلند آبی شهر بودید که از خاکستر دنیایی که برایتان همه‌ی این سال‌ها ساختند پرکشیدید. گاهی پیش می‌آید از که خودمان خوشمان می‌آید و برای هم هورا می‌کشیم. من برایتان کلاه از سر برمی‌دارم و جز خنده برای دل‌های دردکشیده‌تان آرزویی ندارم. با هم می‌خندیم، زندگی‌مان را رنگ می‌زنیم، عاشق می‌شویم، موزیک خوب گوش می‌کنیم و لذتش را می‌بریم زنده باد تحول نه به ایستایی و انفعال

حرکت

Dalghak.Irani گفت...

چه خوب و زیبا و بموقع آمدی پیک شادی نازنینم. مرسی

ناشناس گفت...

آقای مازیار وطن پرست در پست قبلی‌ لینک منشور ۹۱ را ارائه کردند. منشور ۹۱ چیست و به دنبال چه چیزی در جامعه ایران است خود بحث مفصلی است و من خود نیز باید مطالعه کنم. این منشور بر اساس تجارب قبلی‌ یعنی‌ منشور ۷۷ چکسلواکی و منشور آزادی آفریقای جنوبی نوشته شده است و در نگاه اول فقط حاوی چند گزاره است که در بخشهایی خاص طبقه بندی شده است و چندان جلب نظر نمیکند. اما پس از مطالعه و بررسی‌ پیرامون منشور، شما در برابر دنیا و افکاری کاملا جدید قرار می‌گیرید.

از چند وقت پیش رادیو فردا مجموعه نشست هایی از رامین جهانبگلو را منتشر میکرد و من نیز گاهی نگاه می‌کردم. "انجمن فلسفی‌ آگورا" در پشت این نشستها است و آنها را ترتیب میدهد و افراد دیگری نیز شرکت میکنند. اخیرا دوست ناشناسی از دلقک خواسته بودند که به آموزه‌های جین شارپ هم توجه کنند. من فکر می‌کنم اگر این دوست عزیز، چند ویدئو از نشستهای رامین جهانبگلو در انجمن فلسفی‌ آگورا ببینند تا اندازه زیادی به مطلب خود رهنمون خواهند شد. در هر صورت میخواهم بگویم رامین جهانبگلو در مسیر نشر افکار قرار گرفته است. این قدم بسیار مثبتی برای جامعه ماست. در یکی‌ از ویدئو‌ها او از افکار مارکس و کانت درباره انقلاب صحبت می‌کند که لینک آن را در زیر این مطلب میگذارم. جهانبگلو میپرسد آیا انقلاب به معنای انهدام یک ساختار سیاسی و بازسازی یک ساختار سیاسی جدید ضروری است؟ سپس سعی‌ می‌کند در یک چارچوب تئوری با توجه به افکار مارکس و کانت به این سوال پاسخ دهد. ویدئو جذابی است.

در هر صورت من فکر می‌کنم که اختلاف اصلاح طلبان و انقلابیون با توجه به این ویدئو تا حدودی پاسخ خود را میابد یا حداقل برای این پرسش یک راهنمای مفید است.

شیرین

ناشناس گفت...

vimeo.com/127920230

شیرین

ناشناس گفت...

نسيم خانم، نيازى نبود كه دليل رفتنتان را توضيح دهيد، پاراگراف سوالى من تنها براى اين بود كه نشان دهم كه چگونه ميتوان نا عادلانه يك شخص را زير سوال برد كه اين خود نغض غرض يك گفتگوى سالم است.
در صورتى كه تصميمات زندگى شما و روش برخورد با آن تنها به خودتان مربوط و براى شما درست است. نه به من و نه به هيچ كس ديگر ارتباطى ندارد.
با احترام، افشين قديم

ناشناس گفت...

مستانه جان، ممنون از شعر زيبايتان و صد آفرين به تبحرتان.
افشين قديم.

عصبانی گفت...

خانم شیرین ممنون بابت لینک ویدیو جهانبگلو باقی ویدیوها را هم من در سایت خود انجمن آگورا پیدا کردم :
www.agorapf.org

پراگماتیست گفت...

پیشتر در تشریح دغدغه امنیتی خامنه ای از وخامت وضع سوریه نوشته بودم اکنون به عراق می پردازم که خطر بزرگتری از سوریه است.

فتح رمادی توسط داعش تردیدی باقی نگذاشت که ارتش عراق با وجود برخورداری از تسلیحات نسبتا پیشرفته و آموزش نظامی خوب، توان و انگیزه جنگ با داعش را ندارد. به همین دلیل دولت عراق می بایست برای جلوگیری از شکست های بعدی به فکر چاره باشد. گزینه نخست شبه نظامیان شیعه است که هم توان و هم انگیزه نبرد با داعش را دارند و این توان را به خوبی در نبرد تکریت به نمایش گذاشتند. اما از آنجا که وحدت و دوستی و مودت شیعه و سنی چنان که مستحضرید در درجات بسیار بالاییست، ورود آنها به صحنه نبرد موجب تحریک قبایل سنی می شود و به همین دلیل در مقابل این امر مقاومت جدی وجود دارد. گزینه دیگر اما همان چیزیست که خواب را از چشمان خامنه ای ربوده و می بایست دغدغه جدی ایرانیان به خصوص ایرانیان غرب کشور را به همراه داشته باشد. این گزینه مسلح کردن عشایر سنیست. به بیان دیگر تشکیل شبه نظامیان سنی. (مثلا مشابه حشد الشعبی یا سازمان بدر یا جیش المهدی شیعه) این شبه نظامیان سنی قادر به نبرد موثر با داعش هستند و در ناآرامی های پس از فتح عراق توسط آمریکا نقش موثری در بیرون راندن القاعده از الانبار ایفا کردند. مشکل اما اینحاست که بدنه این شبه نظامیان که پیشتر با نام الصحوه فعالیت می کرد و بعدا خلع سلاح شد همانند داعش واپس گرا و سنگدل نیست، اما مانند ارتش آزاد سوریه نیز غرب گرا و تقریبا امروزی نیست بلکه چیزی شبیه جیش الفتح یا مثلا شاخه احرار الشام جیش الفتح بینابینی و البته دارای مشکل با شیعه و از نظر جمهوری اسلامی تکفیریست. به بیان دیگر ایران می باید در نزدیکی مرزهای خود حضور تکفیریها را تحمل کند برای آینده نامعلوم و دست کم سالها در حالی که این حضور مورد تایید و تشویق آمریکا و غرب و دولت عراق خواهد بود! این حضور یعنی وجود دشمن غیرقابل کنترل به عمق دو کشور (عراق + سوریه) در نزدیکی مرزهای غربی ایران است که فضای ناامنی را در این مرزها برای سالها برقرار خواهد کرد.

علاوه بر حضور کنونی داعش در این منطقه، علت اصلی نگرانی خامنه ای و بازگشت رضایی و رحیم صفوی به سپاه همین است.

ناشناس گفت...

نسیم کماندو به جای ایراد گرفتن از دیگران وقت خود را صرف یادگیری ادب و شخصیت از افشین قدیم و مانند او کند.

ناشناس گفت...

جناب جنتی نمیر المومنین که به عنوان پیرترین آخوند هزاره سوم معروف است و تنها یکسال از خدا کوچکتر است، امروز در نماز جمعه گفتند که گشنگی کشیدن و غذا نخوردن هیچ مشکلی ندارد اتفاقا خیلی هم خوب است، ایشان که راز طول عمر خود را خوردن هر روز یک وعده آبدوخیار به همراه عدسی بدون عدس بیان کرده می فرماید که علت کوچک بودن سایز ایشان و تو دل برو بودنشان همین یه وعده غذا خوردنشان است

http://www.iroon.com/irtn/assets/redwine_25/cartoon/313/dalghak.jpg

اینم لینکی از این بزرگوار که منتظر یک وعده غذای روزانه شان در تخت شاهانه و طاغوتی هستند!

ناشناس گفت...

شیرین صد تا پتیشن دیگه هم بیاد اوضاع بهتر نمیشه که بدترهم میشه.به نظر من اصلاح طلبها رو قبر مرده ای گریه میکنند که توش جنازه ای نیست در واقع اصلاح طلبها نمیدونند چی میخواند و از چه ابزاری میخواند به اون برسند و فاقد رهبری مشخص هستند و پایگاه اجتماعی شون بدلیل هرز بردن توان جامعه مدنی روز بروز فروکش میکنه.
حرکت

ناشناس گفت...

صلاح نمیدانم حتا یک نام جعلی برای خود انتخاب کنم.

مدال جهانی شجاعت را برای این کامنت گذار که موجب سرافرازی ایران و ایرانی در سطح جهان مشده است، خواستارم.