1- حسن روحانی در بازدید از منطقه ای در غرب تهران گفته است: "اکثریت پشتیبان صلح اند، به جز اقلیتی که تریبونهای بزرگ را عاریه کردهاند " ضمیر این سخن روحانی چه قصد داشته بوده یانه مرجعی غیر از آیت الله خامنه ای را نشانه ندارد و آخرین حرف های تند او در مراسم پاسداران. زیرا هم اقلیت تندرو هوادار و سخنگوی ایشان هستند و بعد از گرای موافق او مجدداً پررو شدند؛ و هم صدا و سیما و اغلب مطبوعات حکومتی - تریبون های بزرگ - را فرمان و گماشتگان رهبری نظام اداره و سیاستگذاری می کنند. اما این سخنان روحانی بیهوده است و جز ایجاد هیجان کاذب و مقطعی و فریبکار کاربردی نخواهد داشت. نه اینکه روحانی بعمد قصد فریب دارد. بلکه به این دلیل که "بازی با کلمات و دیگر هیچ" سی سال است آزموده شده و حاصلی جز هیچ نداشته است.
2- حسن روحانی اشتباه می کند اگر گمان می کند که با این تاکتیک دین سنتی و خامنه ای و مراجع پرقدرت را عقب خواهد راند. همانطور که خاتمی هم همین اشتباه را مرتکب شد و اینک ممنوع البیان و تصویر هم شده است. روحانی اگر یک جو صداقت داشته باشد - من نا امید نیستم - باید بجای تپه های پست اطراف قله (هواداران خامنه ای) مستقیماً به خود قله (خامنه ای و مراجع مذهب سیاسی) شلیک کند. نه اینکه منظورم این باشد که بیاید در تریبون های رسمی اپوزیسیون نظامی شود که رییس جمهور همان نظام است. که این خواسته نه منصفانه است و نه ممکن و نه از جنبۀ سیاسی درست. بلکه منظورم این است که درپشت صحنه یقۀ اینان را بگیرد و بگوید "مادرقحبه ها چیه هی زر مفت می زنید. اگر بمن گوش نمی کنید حرف های قاسم سلیمانی در کرمان را بشنوید لااقل که گفته: "اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند در مصیبت آینده شریک است" روحانی خطاب به خامنه ای ادامه بدهد: اینطور نمی شود کشور را اداره کرد؛ یا استراتژی شما باید باشد که نابودی نظام است و ایران. و یا استراتژی من باید باشد که حکومت روحانیان را حفظ می کند و این وطن غصبی ما را هم ویرانتر از اینی که کردیم نمی کند.
3- البته که منظورم از "مادرقحبه ها" در بند بالا توصیه به دشنام و بکار بردن کلام هرزه نیست توسط روحانی. بلکه اینروزها روحانی باید بخواهد و بتواند روز ده ها هزار بار کلمۀ "استعفاء" را تکرار و تکرار و مشق کند. همان کاری که خاتمی نخواست و نتوانست و امروز به این فلاکت و تحقیر دچار شده است. من و برخلاف دیگر منتقدان و مخالفان سیدمحمد خاتمی ایرادم به او این نیست که چرا فلان کار را نکرد و بهمان کار را کرد. زیرا کردن و ناکردن آن فلان و بهمان کار در قدرت و اختیار رییس جمهور جمهوری اسلامی نبود. ایراد اساسی من به محمد خاتمی فقط در حوزه ای است که در اختیار او بود و نه برخلاف عرف سیاسی دنیا بود و است و نه نیاز به موافقت و مخالفت دیگری - غیر از خودش - داشت. و آن این بود که وقتی دید نمی تواند برمبنای دکترین رأی گرفته از ملتش عمل کند باید استعفاء می داد.
4- حسن روحانی یا پیروز باید بشود و یا نابود می شود. اگر بتواند خامنه ای را مهار کند خب بدیهی است که پیروز خواهد شد. اما اگر دلش خوش باشد که با چند کلمه متلک و نیش و کنایه در اینجا و آنجا خواهد توانست خامنه ای و ایدئولوژی را بعقب براند خیال باطلی است. روحانی اگر قادر به مهار ایدئولوژی شریعت مذهب متحجر محور در داخل و ضد امپریالیسم محور در خارج تا کنون خامنه ای نباشد؛ با فضاحت تمام از صحنۀ سیاسی ایران کنار زده خواهد شد چه توافق باغرب امضاء شود و چه نشود.
5- اگر توافق با غرب امضاء شود اصل توافق مصادره خواهد شد و پذیرفته خواهد شد با این توجیه فریبکار که چون تعهدی بین المللی است. و خامنه ای و تحجر و اوباش میانی - با پوزش دلقک ایرانی از حزب اللهی های بدنه - خواهند گفت اگرچه توافق خائنانه ایست اما چون تعهد کشورمان است لذا استخوان در گلو می پذیریم. اما پذیرش توافق خائنانه دلیلی برای پذیرش خائن (حسن روحانی) نخواهد شد و او را از دو سوی بسمت برکناری هل خواهند داد. اول از طریق برپایی و تشویق شورش های کور گرسنگان که ماهیتی صنفی و ضد دولتی - و نه سیاسی و ضد حکومتی مثل نوع خشنتری از تجمعات اخیر معلمان - داشته باشد و مقصر را دولت روحانی خواهند نمایاند. دوم از طریق مخالفت های مقطعی و سیاسی با هر آنچه روحانی با دلخوشی به آن ها (جذب سرمایه و میدان دادن به نخبگان خارج و داخل برای کارآفرنیی و از این قبیل) همۀ اعتبارش و وقتش را صرف سیاست هسته ایش کرده و خواسته های ملت در حوزه های مختلف را مسکوت گذاشته است. اما اگر یک درصد توافق باغرب امضاء نشود نیازی هم به این کارها نخواهد بود و حسن روحانی با از دست دادن مشروعیتش در بین هواداران باقیمانده اش هم خود بخود بسمت درب خروجی هدایت خواهد شد. و اینجاست که دیگر استعفاء هم دیر خواهد بود و حسن روحانی مثل یک دستمال چرک و آشغال به بیرون پرتاب خواهد شد. چون ایران منهای توافق بشدت بسمت امنیتی شدن تمام عیار پیش خواهد رفت و اگر عربستان و داعش بمرزهای جنوبی ایران در بلوچستان و مرزهای شمال شرقی ایران در خراسان رسیده باشند ایران وارد جنگی فرسایشی خواهد شد. احتمال نفوذ داعش از طریق کردستان نامحتمل است زیرا با اینکه کردها سنی هستند اما بدلیل ریشۀ ایرانی محکمتر و اهمیت قومیت کردی نسبت به مذهب در بین کردهای تمام منطقه اعم از ترکیه و عراق و سوریه و ایران ائتلاف آنان با حیواناتی بنام داعش بسیار بعید است.
6- مخلص کلام اینکه روحانی فقط تا آخر تابستان وقت دارد که سنگ هایش را با متحجران و خامنه ای و مراجع سیاسی بکند و تکلیف خودش را یکسره کند. و الا باید استعفاء بدهد تا بتواند دست خامنه ای را توی پوست گردو بگذارد. زیرا این اولین استعفاء در اوج بحران مشروعیت و ضعف شریعت خواهان خواهد بود و ساز و کار تعیین رییس جمهور بعدی براحتی پیش نخواهد رفت. اما اگر روحانی بهمین سیاست تکه پرانی و دیگر هیچ ادامه بدهد نه مجلس آینده و نه توافق با غرب و نه هرترفند و کلک دیگری مانع از بی حیثیت شدن قطعی او نخواهد بود. زیرا در چنان وضعی نه تنها روحانی مجلس بعدی را نخواهد برد بلکه دور بعدی هم قطعاً انتخاب نخواهد شد و مثل یک آشغال از سر راه خامنه ای کنار خواهد رفت و لعنت ابدی قضاوت تاریخ و ایرانیان فریب خوردۀ "تدبیر و امید"ش تنها وزر و وبال توشه اش خواهد بود. یا...هو
پیاز داغ:
1- سخنان سردار قاسم سلیمانی راجع به داعش خیلی خیلی مهم است و نیاز به مطلبی مستقل دارد که امیدوارم بنویسم و بروم مرخصی میان مدت.
2- مزایدۀ فروش باشگاه های پرسپولیس و استقلال برای بار چهارم منحل شده و دولت روحانی از پس کار کوچکی به این پیش و پا افتادگی هم بر نیامده است. زمانی در گذشته بسیار مفصل به نام پرسپولیس پرداخته ام. الان هم می گویم که اگر بازگرداندن نام "پرسپولیس" از نام جعلی "پیروزی" 32 سال طول کشید واگذاری آن ها به بخش خصوصی هم جز در سقوط جمهوری اسلامی شرعی محال عقلی است. زیرا دو برند "پرسپولیس و استقلال" دارای قدرت و بسیج کنندگی ملی است و حکومت امکان ندارد آن را به اشخاص حقیقی و حقوقی بخش خصوصی بدهد.
3- عربستان تیم های نفت تهران و پرسپولیس را به صلابه کشیده در کشورش در حالی که دولت روحانی از تیم های النصر و الهلال عربستان پذیرایی مناسبی کرده است. علت: حکومت ایران را در خارج بنام خامنه ای اسلام شیطانی می شناسند. اما رفتار ایران در داخل با خارجی ها با نام اسلام رحمانی حسن روحانی عمل می کند.
4- تنسی تاکسیدوهای نوستراداموسی توجه کنند که در کامنت هایشان از "همانطور که من قبلاً گفته بودم..." ، "دلقک تو هم بالاخره به حرف من رسیدی..." و از این خزعبلات "من منم" جداً خودداری و فقط نظر ایجابی خودشان را بنویسند. و الا قطعاً پاسخ های تندی خواهم داد. یا...هو
۳ نظر:
دوستاني كه خدمت سربازي نرفته اند دقت كنند:
"جناب" لقبي است كه فقط براي افسران ارشد يعني درجات: سروان، سرگرد و سرهنگ بكار مي رود (جناب سروان، جناب سرگرد و جناب سرهنگ).
و تيمسار لقبي است براي امراء ارتش يعني درجات سرتيپ، سرلشگر، سپهبد و ارتشبد (تيمسار سرتيپ، تيمسار سرلشگر، تيمسار سپهبد و تيمسار ارتشبد).
بنابراين ننويسيد (جناب تيمسار) چون نشانه بيسوادي نويسنده و عامل خورد شدن اعصاب خواننده است.
تيمسار لطفا كامنت افرادي كه اين مطلب رو رعايت نمي كنند حتي المقدور حدف كنيد، بخصوص اگر مطلب بدردبخوري در آن نمي بينيد.
ناشناس مينويسم ولى الوندى هستم ،،
عمو جون شما چرا گير دادى به يك لقب ، بجاى مطلب اصلى ؟ سربازى رفتن و نرفتن هم انچنان افتخارى نيست و جناب را بغل تيمسار نوشتن يا ننوشتن هم كناهى كبيره نيست ،كه شما انچنان فرمان به قتل كامنت ها ميدهيد ، خدا رحم كرده شما نويسنده و بلاگ نيستيد و گرنه همه انفرادى بودند ، في الواقع تنها كامنتى كه ارزش خواندن نداشته و لايق حذف كردن است كامنت شماست ،،، با پوزش از جناب تيمسار !!!! گرامى ،،،. الوندى
سرباز وطن بودن افتخار نيست لمپن بودن و بي ادبي افتخار است
ارسال یک نظر