1- همیشه گفته ام و هنوز هم معتقدم که نسبت بریتانیا به امریکا مثل نسبت مغز می ماند به بدن. به این معنا که سیاست جهانی در کریدورهای بریتانیایی طرح ریزی می شود و به قدرت و زور امریکایی پیاده و اجرا می شود. از این نظر صحبت های دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل واجد اهمیت و نکات فراوانی است. بویژه اینکه معلوم می شود که یکپارچه ماندن پادشاهی متحد بریتانیا در همه پرسی اخیر استقلال اسکاتلند نیروی مضاعفی را به کامرون داده و او در حقیقت از تولد بریتانیای کبیر جدید هم پرده برداری کرده است. همه کمی تعجب کرده اند که نخست وزیر بریتانیا در فاصله ای دو ساعته از دیدار تاریخی اش با حسن روحانی حرف های تندی را برزبان آورده که تقریباً یکسالی بود که از زبان هیچ دولت مرد غربی به این صراحت بیان نشده بود. او گفته است که جمهوری اسلامی باید از حمایت از تروریسم دست بردارد و با مردم خودش در داخل مرزهای ایران رفتار بهتری داشته باشد. او البته اضافه کرده است که ایران در مقابله با داعش می تواند بغرب و جامعۀ جهانی کمک کند.
2- قالب شکلی سخنان کامرون در مورد متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و اعتراف به توانایی ایران در مقابله با تروریسم داعش کمی متناقض بنظر می رسد. زیرا کشوری که خودش متهم به پشتیبانی از تروریسم است چگونه می تواند در همان حال مبارز ضد تروریسم هم باشد. اما از جنبۀ محتوایی حرف کامرون نه تنها متناقض نیست بلکه عین "توصیف صحنه" و واقعیت هم است. بعبارت دیگر اتهام حمایت از تروریسم کامرون به جمهوری اسلامی برمی گردد به دو سطح استراتژیک و تاکتیک. در سطح استراتژیک منظور کامرون می تواند در برگیرندۀ همان گزارۀ معروف "جنگ هویت های مذهبی در منطقه" باشد که من هم بارها توضیح داده ام که انقلاب شیعی در ایران و ادعاهای آخوند ها در مورد رهبری جهان اسلام نقطۀ شروع همۀ درگیری های فرقه ای - مذهبی در خاورمیانه شد و است. لذا کامرون می گوید که در غیاب ایران ایدئولوژیک شیعی اصولاً هویت خواهی سنیان محلی از اعراب پیدا نمی کرد که نیاز به مبارزه با تروریسم در این ابعاد باشد. اما در سطح تاکتیک و مصداق کامرون موضوع حمایت ایران از حماس و گروه های فلسطینی مثل جهاد اسلامی و غیره علیه اسرائیل را در ذهن داشته است.
3- اما توضیح اینکه چطور غرب می خواهد که چنین رژیمی با تروریسم داعش مبارزه کند و جامعۀ جهانی را کمک کند. باید بگویم که منظور کامرون و غرب از کمک ایران برای مبارزه با داعش یک درخواست نیست. بلکه آنان از امر لاجرم و واقع حرف می زنند. آنان درست می گویند که داعش اگر برای غرب یک خطر بالقوه و دورتری است برای ایران خطر بالفعل و نزدیک تری است. لذا ایران چاره ای جز مبارزه با داعش ندارد و این ارتباطی به درخواست غرب و ائتلاف با غرب و این قبیل گزینه ها ندارد. در حقیقت کامرون می گوید جمهوری اسلامی برای منافع و مصالح ایدئولوژیک خودش در منطقه مجبور است با داعش مقابله کند و این در راستای کمک به اهداف ما غربی ها هم شده است. همانطور که غرب هم ناچار است در داخل استراتژی مبارزه با داعش نیروهایی از شبه نظامیان شیعه در عراق را پشتیبانی جنگی بکند که علاوه بر متحد ایران بودن قاتلان سربازان غربی در هنگام حضور نیروهای غربی در عراق هم بوده اند.
4- لذا لازم می آید که یک خوانش مجمل و مختصری از پشت پردۀ ائتلاف ها و تقسیم وظایف و نقشه های غرب در منطقه را بازبگویم:
الف- امریکا و غرب برای خودشان وظیفۀ پشتیبانی هوایی و موشکی از راه هوا و کمک تسلیحاتی از راه زمین به نیروهای رزمنده علیه داعش - بغیر از ایران خامنه ای و سوریۀ اسد - را تعریف کرده و بعهده گرفته اند.
ب- اعراب: گرد آوردن اسامی کشورهای عربی در ائتلاف علیه داعش نه برای استفادۀ سمبولیک از چهارتا غارغارک آنان در حملات هوایی است. بلکه اهمیت بودن کشورهای عربی علاوه بر بعد روانی "پرهیز از جا افتادن نبرد جاری بعنوان نبرد غرب علیه اسلام و مسلمانان" بیشتر به این خاطر است که کشورهای عرب سنی مأموریت و مسئولیت دارند تا نگذارند مناطق آزاد شده از اشغال داعش، دوباره توسط شیعیان خامنه ای در عراق و علویان اسد در سوریه تصرف و کنترل شوند. به این معنا که اعراب مؤتلف با غرب مسئولیت دارند که در عراق از راه سیاسی و کنترل کابینۀ العبادی و در سوریه از طریق جنگ و تقویت ارتش آزاد سوریه نگذارند سرزمین های پاک شده از نفوذ داعش، توسط نیروهای هوادار خامنه ای در عراق و سوریه در دست آنان و تحت نفوذ آنان قرار بگیرد و باقی بماند.
پ- جمهوری اسلامی: ناچار است به العبادی در عراق و اسد در سوریه کمک کند که نیروهای داعش را عقب برانند و این فارغ از محاسبۀ سود و زیان غرب است و خامنه ای چاره ای جز مقابله با داعش در کنار مرزهای جغرافیایی اش و بخطر افتادن هژمون سیاسیش در منطقه و امت شیعی اش در جهان ندارد. لذا در ناچار و لاجرم بودن نقش ضد داعش ایران اختلافی نیست و اختلاف بر سر کدام نیرو و هویت بعدی جایگزین داعش خواهد شد مورد مناقشه است؛ که غرب تلاش دارد با تقویت و تشویق و تهدید کشورهای سنی مذهب منطقه - البته خود این کشورها هم بشدت به این نقش علاقه مند و راغبند - آنان را پر کنندۀ جای خالی داعش بکند. در عراق از طریق سیاسی و در سوریه از طریق نظامی. و موضوع تجهیز و آموزش مخالفان میانه رو اسد در عربستان هم برای همین منظور است.
ت- ترکیه: راجع به ترکیه هم من اولین نفری بودم که تحلیل دقیق دادم و بعد از آن بود که رسانه ها پر شد از دودوزه بازی ترکها در ماجراهای بعد از ظهور داعش. لذا بجد معتقدم که ترکیه می خواهد تنها برندۀ این بازی باشد و خودش را از معرکه های جاری دور نگه دارد برای دو منظور: اول اینکه در حال حاضر همۀ ثمرات اقتصادی ناشی از این هرج و مرج را بهرۀ خودش بکند و دوم و مهمتر اینکه در بلند مدت و با گذشت زمان و تضعیف داعش این ترکیه باشد که هژمون سیاسی "مذهب سنی" تولیدی خودش را جایگزین سیاست ورزی در کشورهای مسلمان و عرب منطقۀ خاورمیانه در بلند مدت بکند. البته ترکیه درست فکر می کند و الگوی اردوغان تنها بدیل و الگوی اختلاط سیاست و مذهب در جوامع سنی مذهب است و حالا که شریعت حاضر نیست از سیاست دست بردارد؛ لاجرم الگوی ترکیه تنها گزینۀ کم خطر برای هر دو طرف غرب و اعراب خواهد بود.
5- این معادله را اما فقط یک چیز می تواند بسرعت دگرگون کند و آن اصلاح سیاست های داخلی - بویژه در حوزه های اجتماعی و فرهنگی - اولاً و دست برداشتن خامنه ای از توهمات ابرقدرتی شیعی و چرخش سریع در سیاست خارجی ایران بسوی آشتی تمام عیار با غرب ثانیاً است. تا موجب خشکاندن همۀ نطفه های تعفنی که در سی سال گذشته کاشته شده اند - و با نابودی - نشدنی - داعش هم تمام نخواهد شد - بشود. در غیر اینصورت ایران فقط هزینه های این مبارزه را پرداخت خواهد کرد و این هم یک نوستالوژی سیاسی دیگری خواهد شد برای میانه روهای الیگارشی مثل کمک به سرنگونی طالبان در افغانستان. و اینان مرتب دست به پشت دست خواهند کوفت که: "ما در مهار داعش به غرب کمک کردیم اما دیوید کامرون ما را حامی تروریسم خواند". یا...هو
۲۲ نظر:
تیمسار خوب بود این تحلیل ولی اگه سناریو مطابق این تحلیل نعل به نعل جلو بره. عراق به چندین منطقه خود گردان تبدیل میشه و کریدور تهران کربلا دمشق بیروت باز میشه باید دید ایا غرب حاضره تا این حد ریسک کنه و اسراییل را در معرض تهدید قرار بده فکر نکنم لابی اسراییل زیر بار این داستان بره . البته این پروکسی وار جهانی زیاد از منطق پیروی نمیکنه .فقط یک قانون داره فعلا سر گروهها با هم بازی نمیکنند . عمل انگلستان برای رفراندوم اسکاتلند یک نوع وزن کشی غرب بود جهت مواجهه با رفراندوم پوتین در اوکراین .در حالیکه امریکا و روسیه و انگلستان و کشورهای پیرامون دارند خودش را گرم میکنند چین زیاد واکنش نشون نمیده مگر اینکه حرکت ذخایر فسیلی مسدود بشه باید دید آمریکا توانایی انجام این مخاطره را داره .تمام حرف آمریکا و انگلیس از اینکه این جنگ ممکنه 3 سال طول بکشه و ما نمیخوایم مردم غیر نظامی آسیب ببینندجهت طولانی کردن پروژه نا ارامی منطقه هست
درست گفتید.کلا جمهوری اسلامی یک ایراد و تناقض شکلی با جهان امروز دارد و این تناقض روز بروز او را تحلیل می برد.منتها چون تدریجی است خامنه ای متوجه نمی شود. هنوز فکر می کند ایران ژاندارم منطقه است .ظهور داعش لاقل این حسن را داشت که نشان دهد خامنه ای حتی برای امنیت خودش هم مشکل دار است چه رسد به تضمین امنیت منطقه.تا چندی قبل خامنه ای می خواست امنیت منطقه را با آمریکا معامله کند . یعنی بگوید من قلدر منطقه هستم بیاید با ما بسازید تا با هم کار کنیم. حالا حتی در ائتلاف ضد داعش هم راهش ندادند.کار بجایی کشیده که نهایت افتخار سپاه گذاشتن این مطلب است که سردار سلیمانی در آزاد سازی فلان شهرک عراق حضور داشته و پشتیبانی کرده است و عکس گرفته است! یعنی ببینید چه بچه خوبی هستیم و در مراسم نذری کمک می کنیم و سفره می اندازیم و بشقاب ها را جمع می کنیم!!
از سوی دیگر من هراسم کارشکنی خامنه ای در مبارزه با داعش است. این قضیه مانند قضیه طالبان است. طالبان یک مدت دشمن بود و بعد تبدیل به دوست شد در خفی. از سخنان بیمارستانی خامنه ای حس می شد که بدش نمی اید این ائتلاف شکست بخورد و این میل می تواند به کمک های مخفیانه او به داعش بیانجامد.برای او داعش هم دشمن است و هم دوست.تا وقتی متوجه ایران است دشمن است ولی وقتی متوجه آمریکا شد یک دوست.
سفر روحانی به نیویورک نیز بیشتر ضرر بود تا منفعت.اگر نمی رفت سنگین تر بود.مقصر هم خودش است بی هیچ تردیدی. عقبه سیاست خارجی هر کشوری در داخل قرار دارد. اگر می خواهید سیاست خارجی قوی داشته باشید باید سیاست داخلی قوی هم داشته باشید. او اگر اندکی در تحقق شعار های خود اهتمام کرده بود و عملا اقتدار نشان داده بود امروز در سازمان ملل بگونه دیگری روی او حساب می کردند. الان مثل اینکه همه می دانند که او یک گماشته است.
ادامه
اگر غرب می دید که روحانی واقعا همان کسی است که وعده داده بود. زندانیان سیاسی را آزاد می کرد, حصر را تمام می کرد, جلوی قوه قضاییه را می گرفت. .... آنوفت الان شاهد رفتاری کاملا متفاوت با او در نیویورک بودیم.می گویند یک نفر را می شود یکبار گول زد ولی همه را برای همیشه نمی توان گول زد!
شما دلقک ایرانی هستی یا دلقک انگلیسی؟ چقدر سنگ بریتانیای کبیر را به سینه میزنی؟ برای استعمارگر بزرگ سنگ به سینه نزن یا اسم دلقک ایرانی را عوض کن
دلقك عزيز، دست خامنه اى و شركا براى همه دنيا رو شده و هرچقدر غربى ها چه با زبان بى زبانى و چه رك و راست پيغام مى دهند كه بابا بلوفتون ديگه كار نمى كنه بيابيد با روش نوين بازى كنيم، كو گوش شنوا، دريغ از يك خورده عقل .
معاون وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «به محض این که ما تحریمهای اصلی را تعلیق کنیم، که خیلی زود بعد از دستیابی به توافق خواهیم کرد، دنیا مثل سیلی به ایران سرازیر خواهد شد. بسیاری از هیاتهای بینالمللی پیشاپیش به ایران سفر کردهاند».
دلقک بحث رفراندوم اسکاتلند از زمان جان میجر مطرح بوده ولی تا حالا انجام نشده بود .گاهی ادبیات تحلیلهات نگاه یک انگلو ساکسون رسوب کرده در قرن 18 را از برج عاج میرسونه تا یک ایرانی .مخاطب تو جامعه مدرن خواه هست و خصیصه آدمهای مدرن خواه ناخواه عزت نفس هست .
سلام تلخک
به نوبه خودم از اینکه با نوشته ام، خسته ات کرده ام پوزش می خواهم استاد. بعد از این بیشتر تلاش می کنم خواننده ی تحلیلهایت باشم تا اینکه اظهار فضل کنم.
بازهم عزت زیاد
من فکر می کنم متاسفانه ولایت فقیه در منطقه خاورمیانه قدرت زیادی داره و از ترکیه موفق تر بوده. شما یمن رو چه جوری تحلیل می کنین؟ عربستان چکار می خواد بکنه؟
دلقك جان من هم تحليلت وا قبول ندارم داعش و ير بريدنهايش باعث شد افكار عمومي غرب به سوي ايران تمايل پيدا كند يمن را چه مي گوييد رژيم هامنه اي حتي با كمك به كردها قبل از غرب انها را هم با خود همراه كرد در واقع بمبارانهاي عربها اينقدر نقش نداشت كه نيروي زميني ايران در مبارزه با داعش در واقع بعد از اين عراق بدون خونريزي بخشي از ايران شده است چون شيعيان و كردها ايران را به عنوان تجات دهنده ي خود بيشتر تا غرب با معيارهاي دو گانه اش در عين حال ارتش ازاد سوريه توهمي بيش نيست و بدون كمك غرب ايران مي تواند همه ي انها را در عرض چند ماه تار و مار كند
پريسا
تیمسار جان انتقادت به جمهوری اسلامی آدم را یاد سرزنش والدین به بچه مدرسه ای شان می اندازه که بچه های مردم را ببین چه نمراتی گرفتند حالا این بچه شاگرد متوسطی هست آخر کار هم یک مدرکی میگیرد و شغل ابرومندی اختیار میکند ولی همان بچه های مردم آخر سر معتاد و حمال و دزد از آب در می ایند . در این دنیا کثافتی که ما زندگی میکنیم اوضاع چند کشور بهتر از ما هست . این یک یا چند کشوری که داعش را ساختند که ارواح شکمشان گروهی به سان حزب الله بسازند چه گلی به سر مردم خودشان و دنیا زده اند که ج. ا نزده است . این بریتانیا کبیر که بعد از جنگ دوم جهانی دیگر کبیر نیست و خود را هم تافته جدا بافته ای از اروپا میبیند و به سان شغال ناچار ا نقش نوچه آمریکا را بازی میکند چقدر تاثیر گذار است که بخواهد برای ایران تعیین تکلیف نماید .حالا که ج.ا برادر ناصر هست چرا باید انرژی مادی و معنوی ملت صرف فرسایش این ماشین بشود که در نهایت چه بشویم در سناریو آمریکا یک چیزی بشویم مثل اندونزی در خوش بینانه ترین حالت .
این مدرنیزم چه هست که مردم ایران باید همیشه برای نیل به آن به شکلی
ضد سیستم باشند . آیا چه حکایتی است که ایرانیان سیستم بسازند و بعد از اندی دوباره اورا خراب کنند
من درست متوجه نمی شوم فرمایش حضرت عالی را. اما از شما علما یادگرفته ام که نفی ماعدا اثبات شیء نمی کند. تازه اگر حرف تو را بپذیریم که ترکیه و عربستان و قطر و مالزی و چین و کرۀ جنوبی و برزیل و اندونزی و مکزیک و هند و امارات عربی و سنگاپور و ... هیچ گلی بسر ملت هایشان نزده اند. اما حداقل این است که رفتاری هم نداشته اند که یگ دهم جمعیت کشورشان آن هم از نخبه ترین ها - مثل خودم در مقایسه با اغلب امرا و سرداران موجود در کشورم - آوارۀ سرتاسر جهان از فرنگ گرفته تا همان کشورهای در پیتی که تو مدعی هستی کاری نبافته اند بشوند. کمی مهربانی و پذیرش عرف بجای جان سختی نشدنی و ناموفق و مخرب شرع همۀ خواستۀ ما از حکومت بوده و است. یا...هو
درود بر بریتانیای کبیر از آمریکا.
اولا اینگلیس بد است ولی اگر در پنهان با ایشان ساخت و پاخت کنی خیلی هم خوب است و مجرب است!
دوما
کسی که ایران را مدینه فاضله می داند و آن را با افغانستان مقایسه می کند و نتیجه می گیرد که وضع ما خوب است! بهتر است چهارتا کشور خارجی از همین جهان سومی ها برود و ببیند که مردم در فقر هستند ولی شاد و راضی هستند.
سوما
اگر خامنه ای این رستم دستانی است که می تواند چند ماهه داعش را تار و مار کند پس چرا نتوانست حداقل این هنر نمایی هارا در عراق نشان دهد که مجبور به از دست دادن مالکی نشود! پهلوان زنده را عشق است! مطمئنم با این کشوری که خامنه ای ساخته است اگر داعش به ایران حمله می کرد تیکه بزرگ خامنه ای گوشش بود. بروند خدا را شکر کنند که داعش به ایران نرسید. حالا هر چه خالی بندی می خواهند بکنند بگذار بکنند!
چهارما
"معاون وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «به محض این که ما تحریمهای اصلی را تعلیق کنیم، که خیلی زود بعد از دستیابی به توافق خواهیم کرد، دنیا مثل سیلی به ایران سرازیر خواهد شد. بسیاری از هیاتهای بینالمللی پیشاپیش به ایران سفر کردهاند».
بزک نمیر بهار می آد کمبیزه و خیار می آد! راه دور و دراز لغو تحریم ها
حتی اگر امروز آغاز کنند باز از سدهای زیادی باید بگذرد.
گفتم که دیگر منطق جواب نمی دهد، وقاحت توجیه می کند اما منطق نه. یارو برگشته که آنها چه گلی زده اند سرمردمشان که ایران نزده است، ضمنا این ایران (همان قاسم سلیمانی ناز و شیطون خودمون) بوده که جلوی داعش رو گرفته :))
جورهایی هم حق دارند البته، وقتی کدخدای جهان سر اصول اولیه عقلی گیر است و سر همین ها بحث و جدل می کند، چرا دامنه بحث و جدل به آنجایی کشیده نشود که ما مردم خیلی هم خوشبختیم و چون نمی دانیم، خودمان را بدبخت می دانیم. همین هم می شود که رفته اند سراغ اوباما که بزار بمب اتم بسازیم تا در قضایای داعش کمکتان کنیم، کدخدا هم یک کم عقلی است که نمی کشد کنار که این داعش این هم شیعیان کل جهان، ببینم چه می کنید.
علائم خوبی از اجلاس نیویورک دیده نمی شود و بر عکس نگران کننده است. سخنان تند کامرون که می تواند بیانگر استراتژی جدید غرب باشد , اظهار یاس فابیوس از مذاکرات که معنای رک و پوست کنده آن می شود: وزرای خارجه بیکار نیستند تا وقت خود را با گفتگو های بی حاصل و خنده های ظریف هدر دهند و از همه بدتر "برهم خوردن مذاکرات 5+1 با ایران که نشان از قهر کردن ضمنی مذاکره کننده گان دارد.
شاخ و شجر
پيام فرمانده ى سپاه قدس"قاسم سليمانى
(خطرناک ترين مرد سال 2014 به گفته ى ايلات متحده,منابع CNN,,,YAHOO)به گروهک تکفيرى داعش
سخنگوى گروه وهابى داعش:بعد از عراق,,,نوبت حمله به ايران است,,,شيعيان ايران را به خاک و خون ميکشيم
پيام دلير مرد ايران سردار سرلشکر حاج قاسم سليمانى ,شب جمعه در جمع سپاهيان در استان کرمان:
بسم رب الشهدا والصديقين
اگر ميخواهيد براى فرزندان خود خاطره اى به جا بگذاريد هر چه سريعتر به خانه هايتان باز گرديد,,بى شک اگر پايمان به امر ولى و امامان به ميدان نبرد باز شود,به خدا سوگند مادرانتان از به دنيا اوردنتان خود را لعنت ميکنند,چرا که قرن هاس,نسل به نسل جوانان شيعه,براى صلاخى و انتقامى شديداز قاتلان حسين(ع) شمشيرهاى خود را تيز نگه داشته اند.
ولاه اگر پايتان به حرم حسين(ع) برسد سرهاى بريده ى شما را ,, براى حرم حضرت زينب(س) به پيشکش خواهيم برد و يقينا نماز ظهر را در بقيع اقامه خواهيم کرد.
لبيک يا حسين(ع)
به شما هشدار ميدهيم!!!
اينجا عراق نيس"!
اينجا سوريه نيس"!
اينجا موصل و....نيس!
اينجا ايران است,,سرزمين شهيدان و دليران
این هوخشتره ای که باپرچم منطق و وقاحت جلو میاد خیلی روشن فکر دبشیه خوشتیپ یه نگاهی به نقشه و کتاب تاریخ بندازی بد نیست .از نظر من شما و اون طفلی که پیامک سلیمانی را اینجا تفت میدهد در یک سطحید
دلقک جان کاش حداقل میگفتی فنلاند لوکزامبورگ سوییس آلمان تا به ارگاسم برسیم .فکر نمیکنم زنان اصفهانی حسرت زنان جده را ببرند .یا مردم تبریز حسرت امنیت شهر های مکزیک را .کدام فاحشه خانه هست که سکس ورکر کره ای نداشته باشد با چند برزیلی و سنگاپوری و هندی خورده و نوشیده ای و کار کرده ای که آنرا دوباره به من سرکوفت میزنی مارا یکدستی نگیر ما ... نیستیم
صحبت من این پارا دایم دوگانگی ملت و حکومت هست که فقط در ایران دیده میشود وایران هزینه زیادی در 100 سال گذشته سر این موضوع داده و این هزینه مستقیما از جیب تک تک این شهروندان پرداخت شده من معتقدم اگر حوادث 1388 نبود اوباما جرات این تحریم سخت را پیدا نمیکرد و حکومت با اعتماد به نفس بیشتر کمتر به شهروندانش سخت میگرفت .
من مجموعۀ ایران را نگاه می کنم و انتظارم سطح ممکن است و نه سطح ایده آل. لذا از کشورهایی مثال می زنم که دگرگونی های 35 سال اخیر را با تفاوت پشت سرگذاشته اند. شما حرفت درست است و درست نیست. درست است بخاطر اشاره به ستیز مدام ایرانیان با حکومت مرکزی در طول تاریخ معاصر. تحقیقاً هیچ ملتی در خاورمیانه به اندازۀ ایرانیان با حکومت هایشان ستیز نکرده اند و باعث انقلاب و دگرگونی و بی ثباتی نشده اند. شاهد مثال اینکه موج جدید ستیزهای خاورمیانه از الگوی ایران - چه مثبت و همراهی و چه منفی و تقابلی - ناشی شده است و الا کشورهای خاورمیانه هیچگاه شاهد ستیز توده ای با دولت های مرکزی نبوده و دگرگونی های حکومتی بیشتر حاصل کشمکش الیت های حاکم در قالب کودتا بوده است. حرف شما درست نیست اما: چرا ستیز با دولت مرکزی و حکومت فقط در ایران بوده که شکل گرفته و نه در سایر جوامع مسلمان می تواند عوامل فرعی بسیاری را شامل شود اما به اعتقاد من علت العلل این ستیز از بستر مذهب شیعه و وقایع عاشورای امام حسین نطفه می گیرد. به این ترتیب که روحانیت شیعه با تمسک به واقعۀ عاشورا و مطلومیت امام حسین و اعقاب امامت وی توده ها را علیه دولت های مرکزی شورانده اند و به سرپیچی دایمی واداشته اند. و یکی از دلایلی که ایران کنونی به بن بست رسیده است هم همین است. زیرا آن عنصر ستیز شیعی که بتدریج جزو فرهنگ مردم شده وجود دارد اما عنصر رهبری کنندۀ این ستیز که روحانیت شیعه بوده غایب است. چون خودش بقدرت رسیده و می خواهد این ستیز فرهنگ شده را مهار و خنثی کند. اما فرهنگ ستیز جان سخت است و از بین نمی رود ولی چون سر ندارد به نتیجه ای هم نمی رسد. مشکل توصیۀ شما در این است که مثل روحانیان در بدترین شرایط ممکن از نظر کارآمدی حکومت در تاریخ معاصر ایران خواهان سکوت و همراهی بجای ستیز و تحولخواهی هستی. درحالی که همراهی با این حکومت بدلیل نعل وارونه بودن ایدئولوژی حکومت هیچ دست آوردی نمی تواند داشته باشد. شما همین روحانی جوان بنام صادقی را ملاک بگیر در تلویزیون و زن و دختر دو نوزاد در بغل شان و حرف های شاذی که زده اند و می زنند. همۀ تسامح حکومت ایدئولوژیک در سی و پنج سال پس از انقلاب این تصویر نابی است که بنمایش گذاشته است. شما برعکس من بروحانیت توهین می کنی و موضوع سخت و آسانگیری آنان را سیاسی و از مقولۀ قدرت می دانی. و مدعی هستی که اگر قدرت حوزه و آیت الله خامنه ای تهدید نشود - مدعی هستی که در 88 تهدید شد - آنان نیز در سطح رفتار و توقعات ایدئولوژیک خودشان تجدید نظر کرده و بخشی از فرهنگ مدرنیته را می پذیرند و می پذیرفتند. اما حرف من این است که روحانیان ایدئولوژیک قدرت سیاسی را برای تثبیت ایدئولوژی می خواهند و نه بر عکس. نمونۀ بارز آن آیت الله صافی است که در اوایل انقلاب به سیاست مستقیم داخل شد و مدتی هم عضو شورای نگهبان بود. بعد اما بدلیل نگاه کمی مدرنتر آیت الله خمینی به ادارۀ کشور خیلی زود از مناصب حکومتی کنار کشید و امروز یکی از بسته ترین تفکرات موجود در مسایل اجتماعی و فرهنگی و مربوط به فرهنگ مدرن را او پمپاژ می کند از جایگاه مرجعیت. بحث طولانی است و شما دیر به سیرک آمده ای و گمان می کنی که من اینجا قصۀ حسین کرد شبستری می نویسم و بهیچ دقایقی از نوع اندیشۀ تو اشراف ندارم. حرف ما این است که دین و مذهب یک فرهنگ است و از آن ایدئولوژی در نمی آید و تا حوزۀ مذهب شرعی دست از قدرت سیاسی برندارد نمی توان انتظار داشت که آنان از تحجر مستولی بر شریعت قدیم عدول کنند و با مردم راه بیایند. چون آنان خودشان که تصمیم گیرنده نیستند بخواهند سفت و شل کنند. بلکه آنان راوی صادق امر خدا و پیامبر و امامند از قران و حدیثی که خیر مطلق است و سعادت بشر جز بازگشت به نص آن - دقیقاً مثل بغدادی - ممکن و مقدور نیست. بعبارت دقیقتر داعش جناح راست و نئوکان همان ایدئولوژی است که روحانیان ایران جناح چپ و لیبرال آن هستند. داعش معتقد است که با کشتن و سوزاندن باید هرچه زودتر جامعۀ مثل پیامبر را پیاده کرد اما روحانیان ایران معتقدند که باید مردم را زجر کش کرد تا بتدریج همۀ نیروی شان را از دست داده و تحلیل بروند و تسلیم بشوند. اینکه حکومت ایران از فرار و مهاجرت ایرانیان مدرن جلو نمی گیرد و استقبال هم می کند و خودش هم فشار می آورد که تشدید شود به این خاطر هم است که از دید آنان مهاجرت ایرانیان مدرن به خالص سازی سریعتر جامعه و از نفس افتادگی سریعتر باقی مانده ها بیشترین خدمت و کمک را می کند. و روحانیان زودتر به برپایی مدینة النبی نائل می شوند. آنان البته روی دریای نفت درست فکر کرده اند. منتهی تحریم های نفتی از سویی و خشکسالی و بی آبی از جانب دیگر و نیازمندی ایران به از شیرمرغ تا جان آدمیزاد از سوی سوم معادلات خوششان را بهم زده است. یا...هو
شاید من توی باغ نیستم ولی بیشتر کامنتهای این پست ( صادر شده از برخی ناشناسهای ناشناس ) یکی از گیجترین کامنتهای است که من توی سیرک دیده ام، اصلا معلوم نیست چه خبر است و کی داره چی رو دنبال میکنه از سخنان مالک اشتر گونه سلیمانی بگیر تا خوبی یا بدی انگلیس.تعدّد نظر خوبه ولی نه اینکه بعضیا آنقدر خارج بنوازند که کّل قطعه موسیقی برای هیچکس قابل فهم نباشد. یک چیزی بگین که سر و ته داشته باشه، حداقل خودتون بفهمین چی میگین حالا ما به درک. صبری داری تیمسار.
از این بخش پاسختان بسیار لذت بردم. لازم دانستم پررنگش کنم و تقدیر کنم:
"یکی از دلایلی که ایران کنونی به بن بست رسیده است هم همین است. زیرا آن عنصر ستیز شیعی که بتدریج جزو فرهنگ مردم شده وجود دارد اما عنصر رهبری کنندۀ این ستیز که روحانیت شیعه بوده غایب است. چون خودش بقدرت رسیده و می خواهد این ستیز فرهنگ شده را مهار و خنثی کند. اما فرهنگ ستیز جان سخت است و از بین نمی رود ولی چون سر ندارد به نتیجه ای هم نمی رسد."
غریب آشنا
اتفاقا کامنت ها را که نگاه می کنم متفرق نیست عموما همه دور و بر بحث دلقک است.و علت حوزه گسترده بحث , گشاد بودن مبحث است!
ارسال یک نظر