۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

جنگ فرمول ها: غرب: تعلیق تحریم در مقابل تعلیق غنی سازی؛ جمهوری اسلامی: لغو در مقابل تعلیق!


1- دیدم تحلیلگران و کارشناسان پیچیده می نویسند و آدرس دقیق نمی دهند در بارۀ اختلاف غرب و ایران در مذاکرات هسته ای؛ بنابراین تصمیم گرفتم که ساده بنویسم با آدرس دقیق. اینکه ادعا می شود اختلاف ایران و غرب در مورد تعداد سانتریفیوژها است و رآکتور اراک و مدت زمان تداوم موافقت نامۀ جامع احتمالی درست است؛ اما حرف اصلی و اختلاف اصلی نیست. بعبارت دیگر اگر ایران خامنه ای و غرب حتی روی این سه مورد هم بتوافق برسند توافق نهایی حاصل شدنی نمی نماید به این خاطر است که فرمول پیشنهادی ایران توازن و منطق حقوقی ندارد بر عکس موضع غرب.

2- با یک مثال جنگی ادامه بدهم: فرض می کنیم که دو کشور در حال جنگ باشند. در مقطعی از زمان بنا بهر علتی مذاکره کرده و به توافقنامۀ آتش بس برسند. این آتش بس نمی تواند بعنوان سند صلح تلقی و خیال دول متخاصم را راحت کند. بلکه برای رسیدن به صلح فرایند دومی لازم است و موافقنامه ای جدید و جامع صلح. پس نتیجه می گیریم که آتش بس یک صلح مسلح ناپایدار است و هیچکدام از طرفین مخاصمه حق بخواب رفتن را ندارند. واقع امر این است که رویارویی هسته ای ایران و غرب مثل جنگی تمام عیار بوده که اینک دو طرف تصمیم به ترک مخاصمه و آتش بس گرفته اند. حرفی که ایران می زند این است که آتش بس همان صلح است. اما غرب زیربار نمی رود و می گوید آتش بس همۀ امتیازات صلح را ندارد.

3- آنچه که پشت میز مذاکرات و از سوی هیئت ایرانی بیشتر از هرچیزی تکرار و تکرار و تکرار می شود نه تعداد سانتریفیوژ و مدت توافق نامه و از این قبیل است. بلکه ظریف مرتب می پرسد: "بر فرض مثال که ما پیشنهاد شما را قبول کنیم در مقابل شما چه کاری در مورد تحریم ها انجام می دهید". پاسخ هیئت غربی همواره ثابت است: "هر اندازه شما تعهد اطمینان بخش بدهید بهمان نسبت هم ما تحریم ها را لغو یا تعلیق می کنیم". بعبارت دیگر غرب می گوید تعلیق غنی سازی مساوی با لغو غنی سازی نیست. لذا نباید انتظار داشته باشید که ما تعلیق شما را با لغو پاداش بدهیم. شما بخشی از غنی سازی تان را برای مدت معلوم تعلیق می کنید ما هم بخش متناسبی از تحریم ها را برای همان مدت تعلیق می کنیم. اگر شما کل غنی سازی تان را اوراق و لغو کنید ما هم کل تحریم هایمان را لغو و حذف می کنیم.

4- در حقیقت ایران و غرب بر سر این عدم توازن مورد درخواست ایران به بن بست رسیده اند. و الا اگر غرب حاضر بشود که در ازای حفظ  صرف غنی سازی - بدون توجه به تعداد سانتریفیوژها - و اجازۀ پژوهش و دانش افزایی هسته ای از سوی ایران؛ کل تحریم های ایجاد شده را لغو کند؛ جمهوری اسلامی مشکلی با این فرمول ندارد و حاضر به عقب نشینی بیشتری می شود. مشکل آنجاست که غرب جز در صورت برچیدن بساط هسته ای در ایران حاضر به لغو همۀ تحریم ها نیست؛ و حتی حاضر به تعلیق همۀ تحریم ها هم نیست. غرب می گوید متعارف شدن مورد درخواست شما منوط به "ارزیابی در پایان توافق جامع است و نه در شروع آن". و ایران این را برنمی تابد و مدعی است که شروع توافق جدید باید به عادی شدن رفتار غرب با ایران بینجامد.

5- حرف های حسن روحانی در نیویورک هم مؤید این "کلان تحلیل" من است. او در صحبت های نیویورکش بر سه موضوع تأکید داشت: اول ادامۀ غنی سازی در خاک ایران. دوم لغو همۀ تحریم های وضع شده از سوی هر شخصیت حقیقی یا حقوقی و سوم مقدار غنی سازی در حد نیاز ایران. روحانی فشار اصلی نظرش را بر دو موضوع ادامۀ غنی سازی و لغو همۀ تحریم ها گذاشته بود و فقط بصورت گذرا مقدار غنی سازی به اندازۀ نیاز ایران را هم مطرح کرد. بعبارت دیگر خودش هم قبول دارد که مقدار اورانیوم غنی شدۀ مورد نیاز ایران در شرایط حاضر صفر است. چون رآکتور تهران برای چند سال سوخت گذاری شده و سوخت نیروگاه بوشهر را هم روسها متعهدند و انجام خواهند داد. لذا طرح مقدار اورانیوم غنی شده بیشتر ژست سیاسی بود تا درخواستی عملیاتی برای تا چندسال دیگر. پس اجازۀ ادامۀ غنی سازی در هر مقدار و با هر تعداد سانتریفیوژ قابل پذیرش است در صورتیکه غرب حاضر باشد تمام تحریم ها را یکجا و بسرعت لغو - و نه تعلیق - کند.

6- گره های کار کجاست و چرا خامنه ای و حسن روحانی به کمتر از لغو همۀ تحریم ها حاضر به مصالحه نیستند. بنظرم مهمترین دلایل اصرار خامنه ای و روحانی - با کمی تفاوت در انگیزه ها: روحانی از جنبۀ توسعه ای هم اما خامنه ای صرفاً بخاطر مقاصد نظامی - به لغو و نه تعلیق تحریم ها بدین قرار است:

الف- یک اهمیت فرعی و هیجانی و فروختن به افکار عمومی بار حقوقی خود واژه های "لغو" و "تعلیق" است. زیرا لغو بمعنای فیصله دادن نهایی است اما تعلیق بمفهوم امر قابل بازگشت و تداوم سوء ظن است.

ب- گره فرعی دوم اما بهمان مشکل مفهومی دو واژه برمی گردد و در صورت تعلیق و نه لغو تحریم ها بازارهای ایران پالس ثبات کافی نمی فرستد و ایران در جذب سرمایه گذاری های مورد نیاز توسعه اش با مشکلات بیشتری مواجه می ماند. ضمن اینکه غرب را قادر می سازد بهر بهانۀ موجه یا ساختگیی بازی شل کن سفت کن را در اختیار داشته باشد.

پ اما مشکل و گره اصلی عدم لغو تحریم ها دقیقاً روی نرو خامنه ای راه خواهد رفت. به این معنا که در صورت تعلیق - و نه لغو تحریم ها - صدور "های تکنولوژی" که امریکا هم انحصار تقریبی آن را در اختیاردارد و همینطور تکنولوژی های چند مصرفی (نظامی و غیرنظامی) تا پایان مدت توافق جامع - هرچند سال که باشد - پابرجا خواهند ماند. و ایران از دریافت هم سخت افزار تکنولوژی های بروز  و هم دریافت دانش آن محروم خواهد ماند. و چه کسی است که نداند تحریم همین یک قلم های تکنولوژی اولاً تمام رؤیاهای  صنعت موشکی و نظامی خامنه ای را برباد خواهد داد - حتی اگر رؤیای اتمش را واگذاشته باشد که نگذاشته است - و در طرف نیازهای توسعه ای هم مانع اساسی و سختی خواهد شد. زیرا اگر نگوییم همۀ صنایع؛ می توانیم مدعی شویم که اکثریت مهمی از صنایع و حتی خدمات توسعه ای دو زیست و به تکنولوژی های مورد مصرف در صنایع نظامی وابستۀ قطعی هستند. مثل صنایع بالادستی نفت و گاز یا مخابرات که بدون های تکنولوژی های دوگانه مصرف قابل توسعۀ و بهره برداری نیستند. یا...هو

۶۱ نظر:

رامیار گفت...

بله. متاسفانه من هم از بی بی سی ماجرای ریحانه را شنیدم و به یاد مطالب شما افتادم. الان هم عیشم عزاست که اون دختر چه میکشد الان

ناشناس گفت...

ریحانه را دارند میکشند

Dalghak.Irani گفت...

حالم بیش از حد گنجایش خراب و ریش است. فقط دعا می کنم چون دیگر از دست ما کاری ساخته نیست در این چند ساعت مانده. مگر اینکه دست غیبی از آستین نیروی برتر مهربان و خدای مظلومان درنگی مجدد فراهم کند برای جان ریحانه. البته موضع گیری تمام و کمال حمایتی روحانی از لاریجانی و قضای خامنه ای در نیویورک در هار شدن این گرگ ها مؤثر و تقویت کننده بوده است و مسئولیت حسن روحانی است که جلوبگیرد از این جنایت تمام. حال پدر و مادرش را می فهمم و دختری که می خواست یک شماره باشد از 7 میلیارد انسان های عالم مثل همۀ انسان های آزاده. متأسفم دخترم ریحانه عرضه اش را نداشتیم کاخ ظلم را ویران کنیم.

ناشناس گفت...

بنظر می رسد مشکلی که تحلیل گران دارند از آنجا باشد که در این صفحه شطرنجی که چیده شده است ما یکسری مهره ها را می بینیم و یکسری را نمی بینیم و قضاوت در این حالت مشکل است.آنچه ما می بینیم همه اخبار جسته گریخته ای است که بخصوص از طرف غربی درز می کند و اینطرف اصولا یک روده راست در شکم ندارند تا به حرف آنان اطمینان کرد. این مذاکرات از 7 خان رستم باید بگذردو به این زودی ها امیدی به وصل آن نیست.
اولا
هیئت های مذاکره کننده چه آمریکایی و چه ایرانی اختیار صد در صد برای توافق ندارند. هر دو از پشت جبهه خود نگرانند و هر دو باید بنوعی پشت جبهه خود را راضی سازند. این مشکل کوچکی نیست.
دوما
حتی اگر ایران تعلیق نیز بکند باز غرب حتما ضمانت اجرایی خواهد خواست. ضمانت اجرایی آن چه می تواند باشد؟ بجز بازرسی های همه جانبه و سراسری از همه جا حتی مراکز نظامی؟ راه دیگری بجز این نیست و از آنطرف پذیرش این مسئله شکست بزرگی برای جمهوری خامنه ای است.
سوما
مشخص نیست که آیا واقعا خواسته های غرب فقط در حد همین غنی سازی است؟ می گویند در دور اخیر مذاکرات مسائل موشک های دور برد و حقوق بشر نیز مطرح شده است و به نشانه ای قوی که همان سخنان کامرون باشد قطعا غرب پیگیر این مسائل خواهد بود.



ناشناس گفت...

غرب زور بیخود میزند ایران مدتهاست اتمی شده.مگر میشودبه کسی که یاد گرفته بخواند و بنویسد بگویید تودیگر نمیتوانی بخوانی و بنویسی. آمریکا هیچوقت به ایران حمله نخواهد کرد او بهتر از هر کسی میداند اگر حتی ج.ا هم برود دانش بومی شده هست.امروز کار را تمام نکند فردامردم ایران کاررا تمام خواهد کرد این سیر طبیعی بشر هست و امریکاییها بهتر از خود ما اینرا میدانند.این ملت ایران ،امت امام خمینی هست امتی که امامش گفت از مردم صدر اسلام در عصر رسول خدا اولی تر هست.

یک حزب اللهی

ناشناس گفت...

تکبیر

ناشناس گفت...

چی‌ بگم والله...

ناشناس گفت...

بچه حزب اللهی، بابام جان شما یک سی‌ و چند سالی‌ دیر رسیدی. مردم ایران با آرمان‌های امام راحل عهد بستند، شامورتی بازی‌های آخوند‌ها رو تحمل کردند، جبهه‌ رفتند، فقر و بدبختی تحمل کردند، شهید دادند تا نظام مقدس برسه به همین جایی که امروز الحمد للّه کارتل نفتی‌ رهبر فرزانه یکی‌ از بزرگ‌ترین‌های خاورمیانه است که حساب دلار نفتی‌ ‌اش رو خیلی‌ خوب می رسه و اون رو برای نطق کشیدن از دشمن (مردم ایران) با مدیریت درست خرج می کنه. این ساختاری که بهش می‌گوییم بیت رهبی و مدیرش هم رهبر فرزانه است اوج دست آورد و امپراطوری آرمان‌های انقلاب اسلامی به رهبری آخوند هاست. انقلاب اسلامی شد و همه زورش رو هم زد (کم هم آدم حسابی‌ نکشت) ثمرش رو هم داد، همینی است که می‌‌بینی‌. دیگه دنبال چی‌ هستی‌ بابام جان. تو هر سازمان و دفتر و دستکی که هستی‌ همون جا بشین و به فرمان آقا نون و ماستت رو بخور، هر وقت دلت واسه حرفات تنگ شد، صدا و سیمای نظام مقدس رو روشن کن همین‌ها رو تحویلت می ده.

ناشناس گفت...

متاسفانه ریشه مشکلات ما از اونجایی شروع شد که رابطه ما با امام امتمون قطع شد در صورت برگشت هر چه سریعتر به آرمانهای امام رحمه الله علیه مشکلات ما روز به روز کمتر و کمتر میشه. اگر خداوند متعال فرصت بده و شما ودلقک عزیز حوصله کنید رابطه امام و امت را از ریشه تاریخی اون از زوایای علمی در یک کامنت توضیح میدهم که به یاری خدا بسیار راهگشا خواهد بود .ولی شرطش این هست که دوستان صبور و آماده باشند ولی میدانم امت امام قدری ناشکیبا هستند و اهل مزاح و قضاوت عجولانه هستند .
یک حزب اللهی

ناشناس گفت...

یک روز یک نفر رفت باغ وحش دید که همه می خندند, ولی خره ساکته! چند روز بعد رفت دید که همه حیوانات ساکتند ولی خره داره غش غش می خنده! خیلی تعجب کرد از یکی از حیوانات پرسید قضیه از چه قراره؟ جواب شنید که آقا شیره چند روز پیش یک جوک تعریف کرد که خره تازه امروز آن را فهمیده است و برای همین می خندد!
جوک جمهوری اسلامی را هم برخی ها تازه فهمیده اند!

ناشناس گفت...

دوست حزب اللهی عزیز و محترم
متاسفانه این نظریه ای که حکومت ما بر پایه ی اون تشکیل شد، جواب خوبی در عمل نداد و بدبختانه اراده ی موثری هم در جهت رفع اشکالاتش مشاهده نمیشه. مطمئن باشید اگر نظر شما در مورد ظهور منجی بشریت درست باشه و با فرض این نکته که خداوند ایت تیر آخر ترکش رو برای لحظه نود نگه داشته ، اجازه نخواهد داد گوشه ی نخ لباسش به تن ما و یا گنده تر ازما بخوره که اسم نمیبرم. بیت المال بزرگترین دغدغه ی حکومت اسلامیه که در ایران به بدترین نحو داره دزدیده میشه و رگ گردن کسی هم براش بیرون نمیزنه و هیچ موتور سوار و مومن و ریشو و مدعی سرباز امام زمانی هم بخاطرش یقه چاک نمیکنه. این نشون میده کل حرفاشون از روی ریاکاری و تظاهره و ریشه در فرهنگ ناموس پرستی و لمپنیسم و داش مشتی بازی داره که البته یه موی داش مشتی ها و کلاه مخملی های قدیم تو تن صد تا موتور سوار و عربده کش ریشو نیست. اسلامی که الان داره اجرا میشه در یک کاغذ A5 قابل خلاصه شدنه. روسری ، ریش، جا مهر تقلبی روی پیشانی و تسبیح به دست و نمازی از روی ریا و تظاهر درجلوی جمع. همین

ادوارد البی دوم گفت...

حزب اللهی تو یا مزدوری، یا احمق. حالت سومی متصور نیست.
امام جاهل آرمانش کشتار زندانیانی بود که محاکمه شده بودند. حکم از نظر حقوقی یک بار صادر می‌شود. اما دو تجدید نظر کرد در سرنوشت هزاران هزار خانواده. با متنی که دو سطر هم نمی‌شود.
یک نگاهی به تاریخ و صحبتهایی که اخیرا منتشر شده در مورد آغاز جنگ بیانداز. این آقایی که پوسترش روی ماه نصب شده بود داشت کشور همسایه رو انگولک می‌کرد. انقلاب صادر می‌کرد. و شد آنچه شد و مملکت از درون تهی شد. حالا برگرد به آرمانهای روح الله صغیر.
امیدوارم مزدور باشی، تا احمق. مزدور را می‌شود باهاش حرف زد، و شاید حتی قانع کرد. احمق تصمیم قطعی دارد به فکر نکردن.

ناشناس گفت...

ادی جون شاید من مزدور باشم شاید هم احمق ولی یکی از شما ها هستم معتقدم همه ما بعد از عروج آن امام راحل بدجوری شستشو مغزی شدیم و رهایی ما از این بن بست حاضر همانا برگشت به آرمانهای روح الله کبیر هست و بس.
یک حزب اللهی

Dalghak.Irani گفت...

یک حزب اللهی که قبراق هستی در پاسخ سریع بهر کامنت مقابلی. شما یکی از ما هستی فقط در الفبایی که بکار می گیریم و این بمعنای زبان مشترک نیست. بنابراین دیالوگ بین ما و شما امری محال قطعی است. پس روی اعصاب نداشتۀ من و رنجدیدۀ خوانندگانم راه نرو و بگذار تحمل پذیر باشد این رنج بی پایان. حرف های شما برای ما مصداق بدترین دشنام ها از نوع خوارمادری و چارواداری است اما چون طرف های شما مجاز نیستند بشما دشنام بدهند و من منتشر نمی کنم لذا شما هم از فحاشی بما خودداری کن. لذا اگر اول از همه و در کامنت بعدی مشخص نکنی که:
1- فارغ از اینکه راه امام راحل تان چیست مشخص کنی که آیا راه ایشان در 8 سال حضور ایشان عملی شده بود یا نه و اگر نه چرا و با ممانعت چه شخص و گروهی با نام و هویت کامل.

2- حالا اما ما چگونه قرار است براه امام راحل فرضی شما برگردیم بعد از سی و پنج سال توسط چه کسی یا گروهی با مشخصات کامل.

3- اگر منظورت بازگشت براه خمینی توسط جامعه و توده ها باشد هم معلوم است که بدون رهبری گروهی مشخص و وفادار به راه خمینی ممکن نیست. لذا پاسخ پرت و پلا نده و رهبران و گروه رهبران بازگشت از انحرافی را که قبول کرده ای را نام ببر.

4- فقط انسان های خاکی منظورم است و نه خدا و امام زمان و دستی از غیب و این مزخرفات آخوندی. بگو چه کس و کسانی جامعه را از راه خمینی منحرف و بفلاکت رسانده اند - قبول و اعتراف کرده ای - و حالا چه کس و کسانی برخواهند خواست و حکومت مثل امام راحلت را از انحراف فعلی بمدینۀ فاضلۀ بعدی هدایت خواهند کرد. منظورم ادم ها و گروه هایی با شناسنامه و مشخصات زمینی و مادی است.

5- بدیهی است اگر کس شعر بگویی و بحرمت دشنام های رکیکی - انکار خورشید در روز روشن و آفتابی رکیک ترین دشنام است به ماده و انسان و عقل و ریاضیات - که نوشته ای کامنت های بعدیت را منتشر نخواهم کرد. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان عجول نباش ما همه از سلطنت طلب و اصلاح طلب مجاهد کمونیست و بی سواد بازاری تحصیل کرده بسیجی همه و همه فقط امام مان را از دست داده ایم چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند ما همه به معنای واقعی کلمه باید به راه امام مان برگردیم و جز با بازگشت به راه آن عزیز سفر کرده آرامش نمی یابیم دلیل همه مشکلات ما اینه که ارتقا معنویاتمان در فردای خاکسپاری امام استپ شده دلیل اینکه گاهی به خاتمی رای میدهیم در سال 76 گاهی به احمدی نژاد در سال 84 و در سال 88 چند ماه توی خیابونیم و تو سر هم میزنیم و بعد هم بر میگردیم خونه همینه حتی اون مجاهدین که 30 ساله توی عراقند برای این هست که امامشون را گم کردند .برای همینه که مردم دنبال عرفانهای نوظهورند برای همینه که به تماشای اعدام میرند و نرخ اعدامها هر روز زیاد تر میشه برای همینه که معتاد میشند طلاق هم زیادتر میشه ازدواج هم کمتر میشند مهاجرت گسترده میشه از روستا به شهر و از شهر به خارج در دریاها غرق میشند و یا اگر شانس بیارند به قول شما سر از گنداب خانه های کشورهای غربی در میارند برای همینه که بابک زنجانی ومرتضوی بوجود میاد شما چیزی را از من میخوای که غیر علمیه و خلاف قوانین تاریخ بشر و جامعه شناختی چیزی را میخوای که اصلا در توان ما ها نیست و برخلاف غریزمون هست شما میخوای سیاست ما عرفی بشه و رهبرمون یکی باشه مثل روحانی یا رفسنجانی در صورتیکه ما خودمون عرفی نیستیم و تا ما عرفی نشیم حکومتمون عرفی نمیشه ما ترا بایت ترا بایت فیلم پورن داریم ولی از جوش های سینه گل شیفته نمیگذریم . ما دوست داریم ارث برابر و حق طلاق داشته باشیم ولی مهریه سر جاش باشه ما آزادی پوشش میخوایم ولی واگن مترو بانوان را دوست داریم و به پارک مختص بانوان میرویم .ما 100 تا دوست دختر و پسر داریم ولی همسر اکبند میخواهیم ما فرزندان آریا هستیم ولی بزرگترین فستیوال غمناکمون که اتفاقا شادترین هم هست تلفیقی از فستیوال ریودو ژانیرو و عید قربانه تازه کنسترهامون در خارج از کشور بدتر از اون هست .در خارج از هم فرا میکنیم اپوزیسسیون ما هم همچنین. شاهزاده ناسیونالیستمون اسامی عربی برای فرزندانش انتخاب میکنه و منتظره ما بیاییم بیرون تا اون برگرده سر جاش پدر او خود جلوی تر از همه امت منتظر امام بود چون اون هم خسته شده بود از ظلم و تحقیر اربابان و رعیتان او هم دوست داشت تا بازنشست بشه" چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب اسب در حسرت خوابیدن گاریچی مرد گاریچی در حسرت مرگ

ناشناس گفت...

در مورد این حزب اللهی:
اول - این آقا در حال سربسر گذاشتن است و خندیدن از ته دل، قطع بدانید
دوم - ممکن است حزب اللهی باشد یا اصلا حزب اللهی هم نباشد و دور همی می خواهد کمی تفریحات سالم داشته باشد مخصوصا که حساسیت ها را می داند
سوم - انتظار است جناب تیمسار اینهایی را که گوله نمک هستند سانسور کند اگر می خواهد سیرک اعتبار خود را داشته باشد

Dalghak.Irani گفت...

خب مثل اینکه کمی بهتر شد و عمق اندیشۀ شما شما را نه "یک حزب اللهی" - که من نام گذاشتم و تو هم از آن استفاده کردی - بلکه فردی با تفکر عمیقتر و دارای مابه ازای پررنگ در بین جامعه شناسان و روشنگران مدرن معرفی کرد. خلاصۀ حرف شما این است که شما هوادار و توصیه کنندۀ نظریه ای هستی که من برای خوش فهمی آن را "وضعیت طبیعی" نام می دهم. شما معتقدی که ایران چاره ای ندارد غیر از تمسک به "وضعیت طبیعی" و از این راه است که می تواند با انباشت تدریجی قدرت به نجات خودش از دور باطل جهان سومی پایان دهد. نظریه ای که شما از آن طرفداری می کنی همان نظریه ایست که منجر به تن دادن به انقلاب 57 شد از سوی روشنفکران لیبرال و هم اکنون هم کم نیستند کسانی که چنین اندیشه ای دارند که معروف ترینش آن حرف چندسال پیش حجاریان است که گفت ما برای رسیدن به دموکراسی و سطح غرب 300 سال زمان نیاز داریم. این نظریۀ وضعیت طبیعی که عمده تکیه اش بر درون زایی پیشرفت است و مخالف برون زایی است و آن را ناکارآمد معرفی می کند در حال حاضر طرفداران سابق و انبوهش را ندارد و دیگر از آن حدت و شدت افتاده با توجه به تجربۀ انقلاب ایران. بحث این کار در حوصلۀ وبلاگ من نیست و منابع گوناگونی در مراکز مختلف علمی و دانشگاهی جهانی بحث کرده اند و می کنند. اما نکتۀ مهم مغفول در این نظریۀ "وضعیت طبیعی" عنصر زمان و مهمتر از زمان زمانه و عصر و دوره است. به این ترتیب که زمانۀ رشد "وضعیت طبیعی" جوامع در گذشته - بویژه در غرب - را ثابت می پندارند و داده های خودشان را بر مبنای زمان قرن 15 به بعد اروپا پردازش می کنند. در حالیکه پیشرفت حیرت انگیز دانش منجر به تکنولوژی نه تنها "وضعیت طبیعی" و رشد بر مبنای آن الگو را در جهان عقب مانده دگرگون کرده بلکه حتی بخود غرب هم هم اکنون اجازۀ باقی ماندن در پروسۀ رشد ناشی از وضعیت طبیعی را نمی دهد. بعبارت دیگر "وضعیت طبیعی" دیگر طبیعی نیست و دانش و یافته های بشر و پیشرفت ارتباطات چنان دستکاری در زمانه کرده است که هیچ زمین بکری برای تحقق رؤیای شما معتقدان به "وضعیت طبیعی" را باقی نگذاشته است. لذا ایران در وضعیت طبیعی نه می تواند ابرقدرت بشود و نه بطور بدیهی از آنجا به رشد و توسعه برسد درون زا. و نه حتی می تواند مطمئن از حیات صرف شود در آینده ای نه چندان دور. انسان امروز کدام وجه از زندگیش در هر جای جهان و از جمله ایران فارغ از تأثیر سازنده یا مخرب دانش و تکنولوژی است که بتواند امیدوار باشد که حتی حیاتش تضمین شده است تا به آینده ای دور چشم بدوزد. ما امروز با تخریب آب و خاک و محیط زیست و هزاران بلیه ای روبرو هستیم که اروپا در هنگام رشد در وضعیت طبیعی هیچکدام از این مزاحمت ها را نداشت. لذا رشد در وضعیت طبیعی افسانه ای بیش نیست در حال حاضر و برای زمانۀ حاضر حتی اگر از انسان مدرن امروز ایرانی بخواهیم زندگی مورد درخواستش را قربانی بزک نمیر بکند. و من هوادار "وضعیت مصنوعی" هستم و معتقدم که بجای رها کردن جوامع برای آزمون و خطا و رشد طبیعی و رسیدن به استانداردهای مدرن باید انسان های جهان سوم را تربیت کرد با حکومت های مدرن نمایندۀ اقلیت الیت و مدرن. اما با لحاظ نسبی - و نه تبعیت محض - مهمترین حساسیت های فرهنگی اکثریت تا جامعه فرونپاشد و در جا هم نزند. همان کاری که پهلوی ها می کردند در ایران و آتاتورک کرد در ترکیه و مبارک کرد در مصر - شاه اگر اشتباه نکرده بود در زیاده روی در تبلیغ برهنگی هیچکاه اشتباه سیاسی اش در کری خواندن برای غرب و اشتباه اقتصادی اش در ریخت و پاش سه سال درآمد کلان نفتی هم باعث یک انقلاب فراگیر و توده ای نمی شد. ناقص می ماند این بحث توسعۀ درونزا و بیرونزا که من هوادار دومی و تز تقی زاده هستم و تو هوادار اولی. اما یک نکته را حتماً باید گفته باشم که بویژه در کشورهای مسلمان باید با فشار ملایم و نه شکننده توده ها را با آموزش و پرورش از مرز حداقل های پذیرش مدرنیته عبور داد و آنگاه به آنان اجازۀ مشارکت سیاسی داد چون فرهنگ سکسی و ضد زن اسلام عامل بسیار بسیار پرقدرت و بازدارنده ایست برای رسیدن به نقطۀ بی بازگشت پیشرف و توسعه. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان فرصت نیست آقا خود نیز بر آن واقف هست و حالا هم رقیبان در همین مسیرند .موج بعدی مهاجرت برون مرزی ۲۰مبلیون تخمین زده شده .امام امت که خود به حقیقت خالق ما بود واو بود که امت را به ایجاد ما امر کرد همیشه امیدش به فرزندان انقلاب بود .همین ما بودیم که فریادمیزدیم روح منی خمینی خمینی به حق روح جامعه ماست و جسم بدون روح میمیرد.
حزب الله

ناشناس گفت...

لئونید مسکوویچ:
ضمن سلام به دلقک سیرک.لطفا به این دوست محترم حزب اللهی جواب درخور و قانع کننده و منطقی بدهید فحش و فضیحت دادن و تشبیه به خر و گاو کردن راهی از پیش نخواهد برد. والسلام علی من اتبع الهدی

ناشناس گفت...

با سلام بابام جان شماها خیلی شاهکارید به خدا ایران بهشت رو زمین هست فکر می کنید تو غرب همه چی آرومه و همه خوشحالند راه باز جاده دراز بفرمایید بروید به سرزمین کفار اینجا ایران هست نه سورینه نه عراق نه کره شمالی امثال تو دلقک و رفقایت این آرزو را باید به گور ببرند که امریکا به ایران حمله کند یا حکومت ایران عوض بشه تا اینجا بساط شرک و گناه راه بیندازند عزیزم اینجا ایران هست سرزمین حضرت امام زمان در مورد رهبر عزیزمان هم خواهشا درست صحبت کن اگر همین بچه بسیجیها و حزب الهیها نبودند که الان امثال شما داشتند تو ایران چکمه امریکاییها رو لیس می زدند بشین سرجات زر مفت نزن

رامیار گفت...

به این ناشناس آخری:
من چکمه آمریکایی که زندگی میبخشه را میلیسم و شرف میدهم تا شما مرده پرستانی که هموطنید. فکر کردید همه چیز به ایرانی و خارجی بودن است.
گاهی حتی فکر میکنم که کاش عراقیها در جنگ پیروز شده بودند. بیرون کردن آنها و پس گرفتن خاک از دشمن خارجی راحتتر از پیروز شدن بر شما مرده پرستانی بود که در باد مقاومت فرزندانی خوابیده اید که شاه پرورش داد. کسانی که شاه بار آورد و با فرماندهی چهارتا بیخرد نمازخوان که شدند فرمانده جنگ اونطور خودشان را فدا کردند. شماها تمام فهم و دانشتان به قول همون امامتون برای یک نانوایی هم کافی نیست.
نسل شما مرده خورهای بسیجی که جز سوار بر هوندا هزار و حمله به شهروندان بی پناه که جرات دفاع از جایی را نداره. ادعای حفظ کشور هم میکنید.
تا حالا جز به زن و دختر بیدفاع مردم تونستید جلوی کس دیگری بایستید؟

ناشناس گفت...

دلقک جان وبلاگت دنده عقب گرفته است؟!

ناشناس گفت...

این فیلم وعده های روباه بنفش را هم ببینید جالب است.

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2014/10/186929.php

ناشناس گفت...

ناشناس شاهکار شناس جان

من خودم بسیجی بودم آن کسی که ایران را آزاد کرد شما نبودی! بیخودی جنگ را مصادره نکن!وقتی بسیجیان واقعی در حال جنگ بودند شما با امام جمعه در حال لاس زدن بودی تا فلان کارخانه را بالا بکشی! لطفا بیخود از بسیجیان جنگ مایه نگذار! کار کردن خر و خوردن یابو شده است. همان بسیجیان واقعی الان مشغول مسافرکشی هستند و مرده خورهای حکومتی که در پشت جبهه جا خوش کرده بودند شدند آقا زاده!

آرسین گفت...

تیمسار گرامی،
خوشحالم که می بینم باز سیرک یه معرکه گیر تازه پیدا کرده و با نوآوری های ذهنیش همه رو از تعمق فکری درآورده و گاه لبخندی به لب حضار نشونده!

اما حزب اللهی جدیدالظهور!
من با تفکرات شما آشنا هستم و در نوع خودم بیشترین گرایش رو بهش دارم. اما، لطفا خیلی جدی نگیر شعار و آرمان گرایی انقلابی و دهه 60 رو.

تفکرات امام راحل! (که خلاصه تفکرات مردم اون زمان بود) ترکیبی از تبلیغات رسانه ای دوران پهلوی ها در خودباوری ملی به خلاصه "ایران نوین" بعلاوه رشد اقتصادی سرسام آور با چاشنی آرمان گرایی بود. که تصور می کرد در عرض حداکثر نیم قرن یکی از فقیرترین و بی فرهنگ ترین کشورهای جهان رو به واگن درجه یک کشورهای متمدن و صنعتی جهان پرتاب میکنه!

مخالفت روحانیون اون زمان هم علاوه بر کم شدن قدرت تحمیق ملت توسط مذهب، تنها در نگرانی از ظواهر دینی جامعه بود نه بیشتر. به حدی که اونا هم فکر می کردند که فقط با تعویض راننده و کنترل فرمان، این اتوبوس سرعت گرفته پیشرفت رو به مقصد دلخواهشون هدایت می کنن. غافل از اینکه رانندگی صرفا چرخوندن فرمون نیست و اتوبوس خودبه خود راه نمیره! دست بر قضا راننده رفت و فرمون افتاد دست رهبر جدید، هنوز 1 سال از انقلاب نگذشته بود که رهبر جدید-راننده- خورد به اولین موانع سیاسی و پنجری و نبود مکانیک و ..(مثل اعدام سران سابق و فرار متخصصان و اشغال سفارت و گروه های عقیدتی متفاوت و.. که داستانش رو بهتر میدونی) که باعث شد در همون دوره اول امام راحل تقریبا اتوبوس پیشرفت متوقف شه.
از اون زمان تا به حال این اتوبوس مملکت علی رغم صرف سوخت 10 جمبوجت به اندازه نصف مسیر دوران پهلوی هم راه نرفته. و هر روز کندتر و خرابتر میشه که بهتر نمیشه/نشده. چرا که بدلیل ماهیت سیستم جدید هیچ متخصص و مکانیکی حاضر به همکاری نیست و هرکسی هم که چیزی یادگرفته بدون آموزش و با آزمون و خطا از جیب ملت بوده. (از فرمانده جنگ محسن رضایی تا همین حسن روحانی امروز)

به همین دلیل تاکید دارم که دوران امام راحل، فقط شعار بود. شعار هم بادهواست. چرا که قسمت آرمانها و باورهاش از دوره پهلوی به ارث رسید، اما ماهیت تکنولوژیکی و علمیش نرسید! پس شد همین که می بینی.

حالا هم حرفت درسته از این نظر که اگه کمی نرم افزار خودباوری -تو بخون دوران امام راحل، بقیه بخونن تبلیغات دوران پهلوی- رو روی سخت افزار علمی و مرتبط با دنیا قرار بدی، دوباره مملکت شروع به رشد و ترقی می کنه. اما صرف شعار دوران امام راحل نتجش میشه ج.ا امروز و از هر راهی هم که این فرمول رو حل کنی و هرجندتا رفسنجانی و مطهری و بهشتی و خامنه ای هم اضافه کنی باز میرسه به همین نتیجه، چون سیستم ناقصه.

پس برای تو اول پیشنهاد میکنم کمی تاریخ قبلتر از امام راحل رو بخونی و اگه نکته ای یافتی که در دوره امام راحل بود و در دوران پهلوی نبود یا حتی انقلاب مشروطه. بیا بگو تا ببینیم دوران امام راحل چی داشت که قبلتر نداشت. و بحث دقیق تر دنبال بشه.
بعدش هم بجز خودباوری! برای رسیدن به پیشرفت رو بگو ببینیم چی رو کم می بینی؟

فقط لطفا شعار نده که هم من و هم سایر تماشاچیان سیرک حالشون از 37 سال شعارهای انقلابی و حماسی بهم میخوره و ممکنه بالابیارن روت.

ناشناس گفت...

رامیارامیار عزیز من نه بسیجی هستم نه حزب اللهی یک انسان معمولی هستم که بسیار کشورم رو دوست دارم آخه هر چی فکر میکنم می بینم ایران در مقایسه با کشورهای همسایه اش واقعا بهشت هست حتی در مقایسه با خیلی از کشورهای دیگر جهان هیچ کجای دنیا خبری از آزادی و دموکراسی نیست نمیدونم مشکل شما این اعدامها یا این زندانیهای سیاسی هست یا حجاب اجباری یا ... عزیزم تو همون غرب بعکسش هست خیلی ها با حجاب نمیتونند درس بخونند چند هفته قبل دیدید در امریکا چی شد اون سیاه پوست بدبخت رو کشتند مثل اینکه نمیدونی اگر همین بچه بسیجیها نبودند داعش در خیابانهای ایران قدم میزد شما دوست دارید کشورتان مثل عراق شود اگر صبح از خانه بیرون بیایید بازگشتتان با خداست امینیت مهمترین چیزی هست که بشر امروز میخواهد ببینید غربیها 35 سال هست دارند با حکومت ایران می جنگند حالا به انواع مختلف به خدا قسم هر کشور دیگری بود الان تجزیه شده بود ناآرام شده بود اما دارید می بینید ایران عجب امنیتی داره خب مطمئن باشید در این کشور خبری هست بسیار معتقدم به ظهور امام زمان شما می گویید افسانه هست خب بگویید اما من میگویم مثل واقعیت هست اون اسرائیلیها هم به ظهور امامزمان اعتقاد دارند شماها چرا ندارید جای سؤال هست بازم میگم این آرزو رو به گور میبرید که کومت ولایت فقیه در ایران از بین برود الان میگید این دیوانه هست بگید خب چی کار کنم آقا من از زندگی در ایران دارم لذت میبرم نمیخواهم کشورم مثل عراق افغانستان بشه بازم میگم خودتون رو خسته نکنید صاحب این کشور امام زمان هست هیچ اتفاقی برای این کشور نمی افتد زنده باد ایران

ناشناس گفت...

برای ارسین عزیز میراث سلسله پهلوی ناسیانالیزم توسعه گراست که در ورژن ج.ا تبدیل شده به اسلامیزم توسعه گرا اخوندها طواهر را حفظ کردند ولی در باطن همان هست . انقلاب مشروطه یک انقلاب از طرف عقبه نخبه بود و عموما از طرف اربابان و فیودالها رهبری میشد و به همین خاطر بیشتر مدرن بود . اتفاق زمانی افتاد که شاه در رقابت با امینی جهت حفظ خرسندی امریکاییها با سرعت بیشتر و مصنوعی شروع به اصلاحات ارضی کرد تا جامعه را از حالت فبودالی به سرمایه داری ببره البته از نوع دولتی اش روی کاغذ همه چیز درسته ولی در واقعیت این رخ نداد و ماشینه کم مونده بود چپ کنه و امام راحل هم بزور جمعش کرد . معتقدم ما فقط روستاییانی هستیم که دیگر کشاورزی بلد نیستیم و تخصص های دیگری بلدیم روابط افرا د بین جامعه شهری و مدرن نشده. اگر امروز ریحانه اعدام میشود با گناه یا بی گناه برای این هست که جامعه ما نرم افزار دیگری برای کنترل ندارد و ج.ا هم برود باز همین ما همین مناسبات را با هزینه مضاعف باز تولید خواهیم کرد . شما را ارجاع میدهم به کامنتهای ابن دوست عزیز مان در مورد ظهور امام زمان اینها همه ریشه در تلاش نود درصد از جامعه ما از زمان دوهزار سال پیش در گرفتن ازادی خود از سیستم ارباب رعبتی بود که مزدک و سایر قیامها و بحث ناجی اخر الزمان را در پی داشت. این رعیتها به واقع ازاد شده اند و حکومت خود را تشکیل داده اند ولی قیامتی رخ نداده و تا زمانیکه قیامت خود را نبینند یا خود تغییر نمایند شرایط همین گونه خواهد بود. اما آرمانهای امام راحل من استعاره ای است جون واقعا ما ها از صمیم قلب از روشنفکر و سلطنت طلب و تکنوکرات و نظامی و مجاهد و اصلاح طلب همه و همه دنبال او راه افتادیم و او را در پس سیستم مراد و مرید تولید کردیم و او خود واقف بود که ما چاره ای جز این نداریم که سیستم مغز ما اینگونه تعریف شده و او نیز پذیرفت و بر اورد نیروی ما به ج.ا فعلی رسیده هست حالا باز ما در پی امامی هستیم خواه خاتمی ۷۶ خواه محمود ۸۴ خواه جنبش سبز خواه هخا خواه شاه از گور برگردد یا امریکا به ما حمله کند کلا باید امامی بیاید همیشه عکس او در ماه فطرت ما هست .کسی باید بیاید و به ما بگوید و این خود کشی های ما را در راهی بریزد که بقیه جامعه ثمره مادی انرا بهره ببرد .
حزب اللهی
پ نوشت کامنت ات زیبا بود و فرهیخته ومرا خوشحال نمود و واقعا از ذهن روشنی می امد که قادر به کلی نگریست و عوامل اصلی را از میان این ولوشو باز میشناسد ولی ناگهان به پاراگراف اخر که رسید گمونم باطری تمام کرد و پوپولیست شد و به واقع از فرط این انقلاب درونی و یکباره بالا اورد ارسین جان یک فکری به حالش بکن حیف هست .
ح ا یا حزب الله

ناشناس گفت...

عقب نشيني كردي تيمسار ;))))

ناشناس گفت...

اینترنت عرق شما را درآورد.معلوم نبود بخاطر احمدی نژاد بود یا اکبر گنجی؟!

ناشناس گفت...

cd پست حذف شده دلقک ایرانی موجود است.(قیمت 5000000 ریال )

یک دستفروش کنار میدان انقلاب!

Dalghak.Irani گفت...

برای آن هموطن ناشناس که بسیار خوشحال است - خدا را شکر و جمهوری اسلامی را بهشت و مستظهز به نگاهبانی پشتیبان امام زمان می داند:

شما یک حزب اللهی هستی زیرا:
1- از دخالت شریعت در حکومت خوشحالی و پشتیبانی می کنی.
2- دربحث با ما که فقط در محدودۀ عقل بشر محصور است از فراعقل (ایمان) کمک می گیری. در حالی که زبان ایمان فراعقل است و نمی توان بر شالودۀ آن زندگی مادی را سامان داد.

3- از کلمۀ آشنای توهین حزب اللهی ها "بگور می برید = نفرت" استفاده می کنی در حالیکه ما هموطن تو هستیم و فقط عقایدمان با هم متفاوت است. و این در حالیست که تعویض یا تغییر هیچ حکومتی -غیر از حکومت های لیبرال متکی به آرای انسان زمینی و عقل او به هیچ حقیقت یقینی و این است و غیر از این نیست معتقد نیست - از جمله حکومت جمهوری اسلامی جزو حوزۀ ناممکن ها نیست.

اما مدعای شما از نظر عقل مادی قابل قبول نیست به این دلایل که:
تو انسان یک چشم را از نگاه کردن به انسان دو چشم و انسان دوقلم پا خرد شده را از نگاه به انسان دوپا سالم برحذر می داری و می گویی اگر ایران یک چشم ندارد باید به کشورهایی نگاه کند که هردو چشمشان آسیب دیده و اگر ایران از یک پا فلج است باید کشوری را که فلج کامل است را ببیند. و الا کرۀ شمالی هم یکی از امن ترین کشورها از جنبۀ فیزیکی است اما ما کرۀ جنوبی را نگاه می کنیم که هم امن است و هم پیشرفته. و قس علیهذا در منطقۀ خودمان ترکیه و کمی آنطرفتر مالزی و سنگاپور و حتی امارات نیم وجبی.

2- ممکن است شما تجاهل العارف بکنید اما امثال شما هموطنان بسیاری هستند که در سنین میانه چیزی غیر از همین جنگ و خونریزی ندیده اند و متوجه نیستند که همۀ خون ریزی های منطقه از زمانی شروع شده که شریعت در سیاست دخالت مستقیم کرد در ایران و دیگران نیز بهواخواهی مذهب علیه مذهب بپا خاستند و شد آنچه نباید بشود و خون های مسلمانان هدر شد. البته که این جنگ و خونریزی جز با جمع شدن بساط جمهوری اسلامی شرعی - شیعی پایانی ندارد و ادامه خواهد داشت و بخدا پناه می برم از آیندۀ فرزندان نازنین شما هموطن عزیزم.

طول زندگیت را دوست داری و از اینکه گیاه طویل عمری باشی در جمهوری اسلامی خوشحالی در حالیکه زندگی همه اش کمیت و امنیت نیست بلکه زندگی عرض و کیفیتش مهمتر است که فعلاً از بخش بزرگ و مدرن جامعۀ ما دریغ می شود. البته که همین کمیت هم قابل دوام نیست زیرا: خسته شدم از تکرار مکررات بعد از یک استراحت ادامه اش را می نویسم.

آرسین گفت...

قبل تر هم گفتم که با آرمان گرایی شما تا حدی موافقم. و قستمی که معتقدید جامعه "نرم افزار جایگزین ندارد" در عبور از سنت به مدرنیته. پس اول تاکید میکنم که ادامه کامنت بررسی اختلاف هاست.
حال اول نرم افزار اجتماعی که به نظر من مهمترین قسمت یک اجتماع است، که اگر خوب باشد عمده مشکلات حل می شود. سیستم امام راحلی هیچ پیشنهاد نرم افزاری برای ایران ندارد بجز همان انقلاب به معنی درهم ریختن وضع موجود به امید شکل گرفتن تصادفی یک الگو (امر محال). البته اگر در نظر بگیریم که الگوی اسلامی شیعه، تنها باقی مانده مکتوب تلاش های اپوزیسیون ایرانی صده های سوم و چهام هجری برای مقابله با خلفای حاکم است، با دستاویز نوادگان پیامبر. از این تفکر بدوی بجز قوانین 1400 سال پیش صحرای عربستان "چشم در مقابل چشم" هیچ چیز بیرون نمی آید.(قصاص)

فارغ از آن، تغیر سیستم مراد و مریدی با آمدن مراد دیگر به اسم امام راحل حل نشد/نمی شود. یا حتی امام زمان فرضی و امریکا و ...
اشکال روش شما اینچاست که همان امام راحل هم هیچ تلاشی برای حذف سیستم مراد و مریدی نکرد، و صرفا مفعول تفکر مردم زمان خود نبود. می توانست از شعائر ساده سلطنتی مثل دستبوسی شروع کند و حذف کند.
نه تنها به قول شما مشکلات طاغوتی ادامه یافت بلکه با رنگ مذهبی زدن ج.ا هم توان بیشتر پیدا کرد و هم انتقاد ناپذیر شد.

در کل تاریخ ایران تنها 2 انقلاب رخ داده -برخلاف بسیاری از کشورهای کهن- اولی همان مزدک بوده دومی خمینی. (علیرغم همه مشکلات بعد از حمله اعراب یا مغول!) پس این پیش فرض تلاش جامعه ایران بر ضد حاکمیت جریان پیوسته تاریخی نیست و جامعه اصلا عصیانگر نیست. جریان معاصر ضدیت با حاکم هم در حدود 100 سال قدمت دارد.

درست است که این بار حکومت به دست رعیت افتاده (بدترین نوع رعیت، روحانیون) اما به این شکل هم هیچ قیامتی اتفاق نمی افتد.
اصلا راه حل چنین جامعه ای در قیامت برپا کردن نیست! در پذیرش تغیر تدریجی جامعه به سمت مدرنیته است.
مذهبیون همیشه آخرین گروه اجتماعی هستند که تغیر را می پذیرند. حال وقتی این گروه در قدرت باشند بیشترین فشار بر جامعه وارد می شود تا این تغیر را نهادینه کند.
بالعکس جوانان و تحصیلکردگان اولین گروه تغیر پذیر و پیشرو هستند و امروز میبینی که آخری سعی در خفه کردن اولی دارد!
تمامی کشورهای مشابه ایران هم با برپایی قیامت یا انفلاب پیشرفت نکرده اند.
تنها راه، الگو گیری از کشورهای یپشرفته و مشارکت با آنهاست. البته در این راه همیشه مشکل های هویتی و... وجود دارد اما گزینه دیگری نیست و راهی برای اختراع چرخ از ابتدا هم وجود ندارد. با سرکشی و چموشی (دوران امام راحل)هم نمی شود شاگردی کرد. باید مطیع اما عاقل بود...

برای این، دو راه عملی بیشتر وجود ندارد، از نظر اجتماعی، باید درهای جامعه به سمت ورود افراد خارجی باز شود و تعامل مردم با سایر جهانیان معمول گردد که لازمه آن بسیاریست که خارج از بحث است و دیگر بعد سیاسی و پذیرش عرف جهانی است. پذیرفتن هژمونی قدرت های جهان و پیوستن به کلوب کشورهای دنیا. گرچه تا سالها تمامی اعضای باشگاه به دیده ظن به ما نگاه خواهند کرد و اعتماد نمی کنند اما بالاخره باید یک روز این مسیر را برویم.
شاید از اولین شروط عضویت در باشگاه جهانی برای ج.ا پذیرفتن دولت اسراییل باشد و احتمالا تبادل سفیر و سفارت.
لازم به ذکر نیست که در دنیای کنونی همه با هژمونی حاکم بر جهان موافق نیستند. اما تعامل می کنند. و هیچ راه میانبری نیست!
بزرگترین نمونه آن کشور چین است که علیرغم تفاوت بنیادبن در فرهنگ، نژاد، سیاست، مذهب، ایدولوژی، تاریخ و... که گاه بر ضد منافع غرب است (بسیار بیشتر از ما)، اما به درست با آن تعامل کرده و عضو مهمی از کلوب جهانی شده است. و تاثیر گذار در فرآیند شکل گیری آینده جهان.

آیا شما راه دیگری می شناسید؟

ناشناس گفت...

ارسین عزیز جواب را به استعاره میگویم تو خود به فراست در یاب ارسین عزیز ثروت بسیاری در طی این. ۱۵سال به هر روش پاک یا حرام جمع شده و باید کسی بیاید این ثروت را حفظ نماید و حقوق شهروندی نیز کمی بهبود یابد.جمهوری اسلامی در طی این سالیان خودش چندین انقلاب با خونریزی و بدون خونریزی بوده شما فقط یک جمهوری اسلامی میبینی ولی من چندین انرا زمانی جمهوری کمونیستی اسلامی بود تا سال ۶۴ بعد دیگر کار برد نداشت تصمیم شد که کمونیستها از قدرت کنار زده شوند و بتدریج انجام گرفت ولی بدنه اجتماعی آن در زندان بود که طی ان نامه دوخطی از بین رفتند (متاثر هستم)
چون اگر نمیشد طی شورشهای اجتماعی دهه هفتاد عنان کار در میرفت .بعد از ان جمهوری کپیتالیستی را میبینی و بعد از ان لیبرال دموکراسی و بعدش کودتای نظامیان تا الان هیچ مرحله ای به عقب بر نمیگردد.که اگر چنین شود به شدت سرکوب میشود حتی اگر مثلا الان گروهی بخواهند محافظه کاران را به حکومت برگردانند بدتر از جنبش سبز سرکوب میشوند همچون موسی که گذر ایام از گاو به ماهی را خبر میداد ولی امت به عادت معمول گوساله میپرستیدند و چه بد میکردند و باید معدوم میشدند چرا که ایام ماهی است تا کی ماهی به دلو رود . خلاصه کلام ما امامی میخواهیم که هم امام دکتر سمیعی باشد هم سردار سلیمانی هم شریعت مداری هم حجاریان امامی که گرگ و میش در حکومتش به راحتی و دوستی زندگی کنند در این جنگل .واز انجا که طبق اموزش محمد (ص) ما هیچ گاه بدون امام رها نشده ایم پس بهتر هست هر چه زودتر امام خوبش را شناسایی کنیم که والا مات میته جاهلیه .ثروت اجتماعی را فذای عقده گشایی و هوسهایً خودمان نکنیم که این واپس گرایی هست وگره ما باز نمیشود وان گذار مد نظر هم در شکم مادر میمیرد .
پی نوشت ان عزیزی که از ادبیات چکمه بوسی و امام زمان استفاده کرد من نبودم و کس دیگری بود
یک حزب اللهی

ناشناس گفت...

دلقک جان اینها همه کشورهای امپراطوری عثمانی هستند که سعی دارند دوباره به زور در قرن ۲۱جمع شوند ابتدا با اسراییل جنگیدند حالا با خود میجنگند و هر کدام خلافت را از خود میخواهد و از انجا که عثمانی ایران را هم میخواست ببلعد پس حال هم با خود میجنگند و هم به خیال خود با جمهوری اسلامی صفوی. این اصلا صرفا جنگ شیعه و سنی نیست. جنگ سنی و سنی و در نهایت شیعه و سنی هم هست . واگر الان رضا پهلوی هم سر کار بود باز همین ملغمه بود این جمهوری اسلامی به زیرکی جنگ فردا را امروز در حلب و بقاع و بغداد میکند که فردا در مریوان و اهواز و خرمشهربا بقایای عثمانی نکند . مگر نشنیدا ای قطر در زمان خاتمی به ایران لشکر کشید که جزایر سه گانه راپس بگیرد و بعداز سه روز شکست خورد پیش از نیز صدام به نمایندگی دو بار جنگید .
حزب اللهی

Dalghak.Irani گفت...

بگذار قبل از ادامۀ حزف با حزب اللهی جدید - فایده ای هم ندارد - به تحلیل عطوان در شفقنا بپردازم که خواننده ای توصیه کرده است.
بنظرم تحلیل عطوان سست و بر پایه های غلط است و من اوضاع منطقه را هنوز بکام اردوغان می دانم همانطور که قبلاً هم گفته ام و اردوغان قصدی نزدیک برای جنگ علیه داعش ندارد. عطوان می گوید اردوغان به این دلیل به ائتلاف نپیوسته بود که دیپلمات هایش در گروگان داعش بود و حالا که شهروندانش آزاد شده اند حاضر است با تمام قوا وارد نبرد با داعش شود. این گزاره غلط است چون نه آن گروگانگیری و نه آن آزادی ربطی به حرف ها و ادعاهای اعلان شده ندارد و نه ترک ها گروگان بودند و نه اردوغان شرط شرکت در جنگ علیه داعش را منوط به آزادی دیپلمات هایش کرده بود. اگر چنین بود پس لابد بغدادی و داعش مغز خر خورده اند که مهمانان ترک را بدرقه کنند و خودشان را آمادۀ حملات ترکها بکنند. مورد دوم هم راجع به کوبانی است که عطوان معتقد است که پارلمان ترکیه به دولت اجازۀ مبارزه با داعش را داده در حالیکه مجوز صادره برای دولت ترکیه فقط اجازۀ استفاده از نیروی نظامی ترکیه در خارج از مرزها برای حفاظت از منافع ترکیه است و نام هیچ کروه و کشور مشخصی در آن ذکر نشده است.

اما بنظر من در مقطع فعلی ترکیه وارد جنگی نخواهد شد و کوبانی هم سقوط نخواهد کرد. زیرا ترکیه گردانندۀ هدف های اصلی داعش است. درست است که ترکیه محور اصلی ایجاد داعش نبوده و داعش با ایدئولوژی اسلام عربستانی و با پول و حمایت عربستان و قطر و تا حدودی امارات خودش را بعرصه آورده اما ترکیه سازماندهی مدرن و پشتیبانی های لجستیکی اعم از تجهیزات نظامی و پشتیبانی های خدمات رزمی و پرسنلی و اطلاعاتی داعش را از خاک خود فراهم کرده است و بعد از آن هم در مورد منابع مالی پایدار مثل خرید قاچاق نفت و امثال آن خیلی مؤثر بوده لذا ترکیه از برگ برندۀ داعش برای پیشبرد سیاست هایش استفاده می کند. بدون اینکه هزینه ای را خودش تقبل کرده باشد. داعش در حال حاضر کاملاً اسیر و گوش بفرمان ترکیه است و اردوغان می تواند به آنان هر دستوری را بدهد و داعش مجبور از قبولش است چون الان دیگر داعش تنها خط ارتباطی پشتیبانی های مورد نیازش فقط از مرزهای ترکیه قابل عبور است و بقیۀ مرزها مثل عربستان و قطر با پیوستن به ائتلاف ضد داعش عملیاتی نیست. بهمین خاطر هم داعش می خواست با گرفتن اربیل در عراق خط مواصلاتی خودش با ترکیه را تحکیم کند و در سوریه هم کوبانی همین حالت را دارد. اما ترکیه حالا دیگر به داعش اجازه نخواهد داد - با تماس و دستور و نه جنگ و مقابله - که کوبانی را تصرف کند زیرا اگر کوبانی سقوط کند ترکیه دچار مشکل خواهد شد هم از سوی کردهای ترکیه که هم با آنان در حال مذاکره و مصالحه است و هم به این خاطر که اجازه نداد کردها و داوطلبان ترک از مرز عبور کنند و به کوبانی بروند ترکیه مورد اتهام اول قرار خواهد گرفت. اما نجات کوبانی از تصرف داعش به ترکیه این امتیاز را خواهد داد که این امتیاز را هم به کردهای خودش بفروشد و هم بغرب خواهد قبولاند که در داخل سوریه مناطق حائل ایجاد کنند برای امنیت ترکیه و اسکان آوارگان سوری. حوصلۀ تحلیل مفصل نوشتن را ندارم اما معتقدم که ترکیه دست بالا را دارد در نفوذ معنوی - گفتم داعش به ترک ها نیاز حیاتی دارد از هر نظر - و می خواهد با کارت آنان با یک تیر چندین هدف را بزند. این صحنۀ امروز است و البته بسیار شکننده هم است و ممکن است کوچکترین اشتباه از سوی ترکیه او را بوسط معرکه پرتاب کند. ضمن اینکه اردوغان از نظر اسلامگرایی خیلی مخالف دو آتشۀ داعش نیست و همانطور که من هم گفته بودم و در سازمان ملل هم مشخص شد اردوغان بدون کمترین اشاره ای به داعش و تروریسم و تکفیری ها همۀ هجوم و زور تندش را متوجه ژنرال سیسی مصر کرد که ابداً وجهی نداشت و سیسی در مصر چنان گرفتار نجات کشور از سه سال آشوب و تخریب است که تهدیدی برای کسی نیست که اردوغان اینقدر ترسیده باشد. علت حملۀ اردوغان به سیسی قبلاً هم گفته ام به این خاطر است که اردوغان دشمن اصلی و بلند مدتش را سکولاریسم خالص می داند و نه تکفیری های مسلمان. چون او در پی ایجاد عثمانی بسبک قرن 21 است. یا...هو

ناشناس گفت...

حزب الهی محترم
این همه عشق های ناسونالیستی و غریب شما زمانی محقق می شود که خیالمان از پشت جبهه خودی روشن باشدو فارغ البال به عثمانی بتازیم. کشوری که از نظر پزشکی خون ریزی داخلی داردو عفونت تمام بدن او را گرفته است قادر به حمل سپر و سلاح و زره فولادی برای جنگ با اکوان دیو نخواهد بود.پس اگر شما واقعا دلشوره آینده ایران را داری ابتدا باید به اصلاحات واقعی در ایران بپردازی. نتیجه این اصلاحات قطعا بهبود وضع معیشت مردم و سالم سازی قوه قضاییه قطع دستان ناپاک ولی فقیه از ارکان تصمیم گیری کشور باید باشد. شما جنگ را شوخی می گیری.کمی تاریخ بخوان .برای اینکه از قدرت جنگی کشوری که ادعای امپراطوری دارد مثالی برایت بزنم اینکه: همان گونه که می دانی ما سه چهارتا زیر دریایی قضبیت روسی داریم که با آنها برای عالم و آدم شاخ و شانه می کشیم در حالی که ساخت خودمان هم نیست! در جنگ دوم جهانی آلمان ماهی 15 زیردریایی می ساخت!!دقت می کنی 15 تا!و بطور میانگین ماهی 13 تا از آنها توسط متفقین غرق می شد! و آلمانی ها از این وضعیت خوشحال بودند! چون می گفتند سرعت تولید ما از سرعت غرق شدن بیشتر است و ما ماهی 2 تا زیر دریایی پس انداز می کنیم و در نهایت جنگ اقیانوس ها را برنده می شویم! برادر من با گنده گودرزی کسی امپراطور نمی شود.زحمت و تلاش و مدیریت علمی می خواهد.اگر ایران را بر اثر این توهمات به جنگ ناخواسته بکشانند ایران از درون متلاشی خواهد شد چون قادر به مقاومت در برابر فشارهای وارده در جنگ نخواهد بود.

شاخ و شجر گفت

Dalghak.Irani گفت...

این بخش از مقالۀ خوب خانم کار در ایران وایر را هم می گذارم اینجا تا علت اصلی پنهان کردن پست در دفاع از احمدی نژاد و کامنت های اتهام به این آن را هم برملا کرده باشم:


به عکس ها و فیلم های منتشر شده از ضیافت ها و مصاحبه مطبوعاتی حسن رو حانی در نیویورک نیم نگاهی بیاندازید. همه را پشت به دوربین ها می بینید. گوئی این میهمانان هویت ندارند، صورت ندارند، نام ندارند، از چیزی می ترسند، مثل متهمین و محکومین، دوست ندارند آنها را بشناسند. یک کلام از دوربین گریزانند. فقط چهره حسن روحانی رو به دور بین است. راستی چرا؟ می شود به این پرسش اندیشه نکرد و از کنار آن مانند بسیاری دیگر از شگفتی های سیاست های ولائی، خاموش گذشت؟

میهمان های حسن روحانی در ضیافت ها و مصاحبه مطبوعاتی در نیویورک، پشت به دوربین داشتند و نمی خواستند دیده شوند. سوای چند مورد استثنا که در فیس بوک خود، از این حضور گفتند و شفاف عمل کردند، بقیه نشستند و خوردند و گفتند و بی صدا و بی تصویر رفتند. ایا بر حسب خواست میهمانان به عکاس ها و فیلمبردارها گفته شده بود که از پشت صحنه عکس و فیلم بگیرند؟ آیا دولت متبوع از این که آشکار بشود جمعی از دستجات مقیم خارج حسن روحانی را پشتیبانی می کنند، نگرانی خاطر دارد و از تالی فاسد آن می ترسد؟ آیا ایرانیان میهمان در ضیافت های حسن روحانی از این که با حضور در جمع حامیان حسن روحانی، در کامیونیتی اعتبار از دست داده و انگشت نما بشوند می ترسند؟ هریک از این عوامل که در کار باشد، بیشمار ضعف های سیاسی را برملا می کند. این ضعف های سیاسی دو سویه است. یک سو به حکومت مربوط می شود و فرهنگ بیمار سیاسی که امثال روزنامه کیهان و خویشاوندان دهان لق آن در جمع ایرانیان ولائی اشاعه داده اند. اما سویه دیگری هم دارد که به ما مربوط می شود، اتباع آن یکی ایران که پیاپی در مدح آزادی ها می سرائیم، و همزمان مچ گیری می کنیم و یکدیگر را آزاد نمی گذاریم تا به دلخواه مسیر سیاسی خود را تعیین کنیم یا آن را تغییر دهیم. این شیوه از سلب آزادی در کامیونیتی های ایرانی خارج از کشور در ماهیت، با بگیر و ببندهای حکومتی یکی است. بر فرض که ما وزارت و شکنجه گر و زندان نداریم ، اما دست خالی فقط با شیوع چند فقره تهمت و افترا، فضای زندگی آزادانه را برای یکدیگر در جوامع میزبان تنگ می کنیم. همه ناگزیر می شویم چهره واقعی و سلیقه سیاسی خود را از هم پنهان کنیم. این وجه مشترک هر دو ایران است. ایرانی که ولائی ها اداره اش می کنند و برای دزدی و چپاول درتظاهر به ولائی بودن با یکدیگر مسابقه می گذارند، با ایرانی که ولائی نیست و برای مخالفت با حکومت ولائی بسی هزینه پرداخت کرده ، اما در سلب آزادی همفکران هم سرنوشت خود، دست کمی از ایران ولائی ندارد. رمز و راز پشت به دوربین نشسن مهمانان حسن روحانی در برنامه های نیویورک را شاید بتوان با استفاده از این رویکرد کشف کرد. و شاید حیله دیگری در کار است که از آن خبر نداریم.

رئیس جمهور از مخالفان خود درون ایران می ترسد و چهره میهمانان را آفتابی نمی کند. میهمانان از دوستان و اعضای کامیونیتی خود می ترسند و شرط می گذارند پیش پای رئیس جمهور تا دوربین های رسانه ای ، پشت به میهمانان کاشته بشود.

نتیجه یکی است. ما نمی خواهیم از فرهنگ سیاسی سنتی فاصله بگیریم. اصل آزادی هنوز وارد شریان های سیاسی ما نشده است.

ناشناس گفت...

تیمسار جان، اگر مقدمه ای که گفته ای و کپی که از نوشته مهرانگیز کار آورده ای، در جواب من و بسیاری دیگر که در مورد گنجی باشد، من قبول ندارم دیگران را نمی دانم.
آمریکا وارد عراق می شود و گنجی و البته بسیاری دیگر اسم این عملیات را تجاوز به خاک عراق گذاشته اند.

داعش وارد معرکه می شود و سراغ شیعیان رفته و حکومت وابسته آنرا زیر حمله قرار می دهد. گنجی وارد میدان می شود: آمریکا لازم است با همکاری ایران وارد عراق شودو.....

اسم این را چه می گذارید؟

ما نفهمیدیم بالاخره "یانکی گو هوم" خوب است یا بد

ناشناس گفت...

شاخ و شجر عزیز جنگ شوخی نیست و باید به بهترین روشها از اندوری جست .جواب من به شما ساده هست ثروت اجتماعی را نباید فدای هوسهای شخصی نمود .
حزب اللهی

ناشناس گفت...

آقا من داره از این حزب اللهی خیلی‌ خوشم میاد،

طی‌ یک غزل سیاسی (مثلا استعاری) آخوند‌های ما رو داره جای هابز و لاک و مارکس و چرچیل (این سپاهی‌های آخری هم استالین‌ها مون اند شاید) رنگ می‌‌کنه. لابد ما هم باید ممنون آخوند‌ها باشیم که با این همه رنج طاقت فرسا رنسانس چند صد ساله رو برامون همش تو سی‌ و چند سال اجرا کردند. و ما رو رسوندند به اینجا که الانه که از آخرین دروازه‌های این مدرنیسم پوچ و بی‌ معنی گذشته و با پشت پا زدن به این همه فساد و ثروت باد آورده ی ناشی‌ از رسیدن به انتهای پوچ غرب و غرب زدگی (با دست فرمون این آخوند‌های عزیز، ظالم، کثیف، خوب، مهربون، رهبری! )، همگی‌ ایرانیان عزیز و مؤمن با هم متحد شده، و ناگهان با چنگ زدن به امام رحل (امام زمان!) و با دست فرمون ایشون جمیعاً بریم به بهشت... یوو هوو‌...

آرسین گفت...

خطاب به حزب اللهی،
به فرض که قبول کنیم این امتداد جمهوری اسلامی، نتیجه طبیعی اون انقلاب و بعد دوران امام راحل و بعد جنگ و بعد... نبوده. به قول خودتان -و بدرست- وضعیت قابل بازگشت به قبل نیست. یعنی حتی اگر خود امام راحل هم زنده شود دیگر کاریزمای امامی اش را نخواهد داشت!
ضمن اینکه قبل تر هم گفتم و تصریح کردی که سیستم مراد و مریدی دوره اش به سر آمده پس حتی اگر امام زمان فرضی هم ظهور کند هیچ توانی در یکپارچه کردن جامعه نخواهد داشت.
حال همچنان اصرارت را بر یافتن امام! نمی فهمم؟
نمی خواهم توهینی به اعتقاداتت کنم اما محمد پیامبر اگر طبیب بود مشکل جانشینی خودش رو حل می کرد!

اینجا در دنیای واقعی صحبت می کنیم و روی زمین. استعارات آسمانی و مقدس و مبهم و موهوم هیچ جایی در تئوری های زندگی امروز ندارد. شاید هنوز در باورهای شخصی افراد آثاری یافت شود اما در -اسلام زده ترین کشورها مثل- خیابان های ام القرای اسلام هم اجرای دستورات آسمانی نیاز به عمله نظامی و دستگیری و باتوم و شلاق و جریمه دارد.
از مطلب دور نشویم، من منظورم دوران امام نه شخص یک پیرمرد رنجور 70 ساله که خودباوری ملی بود. و ظاهرا شما هنوز دنبال تکه ای گوشت و استخوان ناطق هستید، بدون باور به قدرت جمع. و بازگشتید به تفکر چوپان و گله ابراهیمی! و همچنان مردم را مانند گوسفندانی که باید چوپانشان را بیابند تصور می کنید.

خلاصه کلام
3 نقطه ابهام در صحبتت هست که باید شفاف کنی:
1 از دوره هایی که گفتی کدام دوره برایت تداعی کننده "دوران امام راحل" است؟ (کمونیسم اسلامی یا کپیتالیستی؟ چون قبل از مراحل بعد امام رحلت فرمودند)
2- کدام ثروت در 15 سال اخیر جمع شده؟ (بجز لیست بدهی و دزدی و اخیرا کاهش قیمت نفت و بازهم کسری بودجه چیزی در پیشخوان مملکت نیست).
3- امام چطور "شناسایی" می شود؟

ناشناس گفت...

ناشناس معتقد به ظهور امام زمان هستم هر کسی برای خود اعتقاداتی داره و با اون اعتقاداتش زندگی میکنه خب شما بگید اینها که من میگم افسانه هست خب چی کار کنم جناب دلقک این حرف شما بسیار مضحک آور و خنده دار هست که میگویید اتفاقات رخ داده در خاور میانه به علت وجود حکومت شیعه ایران هست خودت هم میدونی که اینطوری نیست علتش وجود موجود کثیفی به نام رژیم صهیونیستی و حضور نظامی امریکا هست که اگر این دو نبود الان خاوره میانه در صلح و امنیت بود نمی دانم چرا شما این قدر نسبت به شیعه و پیغمبر کینه دارید 35 سال از کومت ایران گذشته غربیها با انواع دسیسه چه جنگ تحریم میخواستند این حکومت و کشور رو نابود کنند اما لطف خدا مانع شد همین سوریه خودمان اگر بشار اسد سقوط میکرد بعد نوبت ایران بود اما با درایت مقام معظم رهبری و رشادت سربازان اسلام و خدا مانع از این اتفاق شوم شد حال که غربیهای گدا گشنه تیرشون به سنگ خورده موجودی به نام داعش رو درست کردند اما بسی خیال باطل ایران و مقاومت مثل کوه ایستاده این آرزو رو باید شما وطن فروشان و غرب زده های بدبخت باید به گور ببرید که حکومت شیعه در ایران برچیده بشه عجب آدمهای شاهکاری هستید به خدا کشور به این قشنگی و آرامی ازش ناراضی هستید البته آرزو بر جوانان عیب نیست در آرزوهای خود بمانید بدبختها

ناشناس گفت...

آقای شجره هلال شیعیان با محوریت ایران تشکیل شده و الان در حال تثبیت شدن هست تو الان هنوز توی جنگ جهانی دوم و هیتلروزیر دریا یی و گنده گوزی هستی دنیا را آب ببره بعضیا را خواب میبره ما هر چی بدبختی داریم از این به اصطلاح روش ن فکراست

یک انسان گفت...

من ناشناس معتقد به ظهور امام زمان هستم جناب دلقک جوان آرام باش از نظرات مشخص هست که جوانی و عجول و کم سواد بر خودت مسلط باش جوان این حرف شما که می گویید حکومت شیعه ایران باعث این نا آرامی ها در خاوره میانه است بسیار مضحک آور و خنده دار هست خودت هم میدانی که این چنین نیست جوان علت وضعیت خاوره میانه وجود موجودی کثیف به نام رژیم صهیونیستی و حضور نظامی امریکا هست پس بیخود حرفهای عجیب و غریب از روی کینه و نفرت نزن آرام و صبور باش جوانک اول راهی تازه

ناشناس گفت...

دلقک جان تسلیت ملک عبدالله مرد .

ناشناس گفت...

دلقک جان شما مسئله را حل نکردی بلکه صورت مسئله را پاک کردی. این کار بی فایده است امروز عصر اینترنت است و این نقدها از جاهای دیگر هم سر باز می کند.سوالاتی که در مورد ماهیت و عملکرد گنجی وجود دارد پاسخ مناسب می طلبد و حذف سوال ممکن نیست .اینها اتهام هم حساب نمی شود بلکه باز کردن چشم و گوش است در آنچه که به خورد انسان می دهند .مشخص نیست که این شخص برای چه خود را بزرگترین رهبر اپوزیسیون ایران معرفی می کند و از اینکار چه هدفی دارد در صورتیکه می دانیم که کسی گنجی را جدی نمی گیرد و آرای او در باب مسائل اجتماعی فاقد نکته تازه ای است و اغلب هم کپی کاری از آثار دیگران است.اگر حرکت های اورا مثل یک پازل کنار هم بگذاریم به طرح های معنا داری می رسیم که گلایه های شما را کم رنگ می کند. یادآن موقع باید کرد که با طرح بی موقع عالیجناب خاکستری و سرخ پوش خود اصلاخات را از حمایت یکی از قدرتمند ترین رجل سیاسی ایران یعنی رفسنجانی که اکنون شما چراغ برداشته و دنبالش می گردید ! محروم کرد . او حتی رفسنجانی را به جبهه مخالف اصلاحات سوق داد و در نهایت به نفع خامنه ای تمام شد و توانست رقیب طبیعی خامنه ای را از میدان بدر کند.اگر به روند جریان دوم خرداد برگردیم, می بینیم که خامنه ای متوجه یک پیوند قوی و پنهان بین خط چپ حکومت و خط سوم که همان رفسنجانی باشد گردید .پس از اطمینان از مهار خاتمی و اینکه بخاری از او بر نمی خیزد پس قصد حالگیری و انداختن تفرقه بین این دو جناح را نمود و مجری این طرح در بخش ارباب جمعی اکبر گنجی با افشای عالیجناب خاکستری و سرخ پوش بود! که در نهایت موجب تخریب شخصیت رفسنجانی و بیرون انداختن او از مجلس شد! اصلا مشخص نیست چگونه است که حرکات اکبر گنجی چه در جریان اصلاحات و چه در قضایای جنبش سبز و چه در مورد مسائل اتمی و چه تحریم ها و چه مسائل غزه در نهایت به نفع خامنه ای تمام می شود؟! نه این سوالاتی شایسته پرسش است و با حذف یک پست وبلاگ خاموش نمی گردد. تاسیه روی شود هر که در او غش باشد! این سوالات اکنون برای جمع زیادی به عناوین مختلف مطرح است و روز بروز قضیه روشن تر می شود. از زمانی که اطلاغات پروژه مدحی را به اجرا گذاشت مشخص شد که علاقه زیادی به تخریب جبهه مخالفان خامنه ای در خارج از کشور دارد و این یک رویه است دراز مدت بوده است و نه یک اقدام پارتیزانی انفرادی.

ناشناس گفت...

تیمسار جوان!!

مثل اینکه نظم و انضباط و ادب این وبلاگ دارد توسط ارتش سایبری بهم می ریزد. عده ای اینجا را با مهدیه تهران اشتباه گرفته اند و داعش شیعی را به رخ می کشند.نه از تاریخ سر رشته ای دارند و نه حتی به معنقدات خود آگاه! آنچه که در این وبلاگ می گذرد برای آنان سخت هراس انگیز است. هر کلمه مانند پتکی بر فرق سرشان فرود می اید و دیوانه وار عربده های جاهلانه می کشند.ابتدا بحث منطقی می کنند و بعد سراسیمه می شوند و به شعارهای صد من یک غاز پناه می برند.به انشای کامنت ها که نگاه می کنی عصبانیت موج می زند! تا جایی که به کلمات پرت و پلا و نامفهوم مبدل می شود!مانند گاومیشی که او را قربانی کرده اند و خون خرخر می کند!چشمانشان از حدقه درآمده است!خود عند وطن فروشی هستند و عادت مالوف را به دیگران فرافکنی می کنند.دزد تر از هر دزدی هستند و خود بلندتر از بقیه نوای آی دزد سر می دهند.از همین جا می توان دریافت که این وبلاگ به هدف خود رسیده است! خیلی هم خوب رسیده است. بر شما مبارک باشد.بر ایران عزیز ما هم مبارک باشد.

ناشناس گفت...

دلقک جان شما صاحب اختیار وبلاگی ولی این وبلاگ هست و فروم نیست .این سایبریها کار کشته هستند و حرفه ای و منطق قویتری می اورند و از طرف ما فقط فحش و ناسزا هست و دست بالا را متاسفانه انان دارند چرا که کار بلدترند اگر پیشنهاد این حقیر را بپذیری و کامنتشان را حذف کنی برای ما بهتر هست و ما کمتر گیج و عصبانی میشویم و از پستهای شما بیشتر لذت میبریم این ساندیس خوران به اندازه کافی تریبون دارند بروند اخبار انجزه انجزه گوش کننداین وطن فروشان و ما را با این وبلاگ راحت بگذارند
یکی از اردتمندان سینه چاک

ناشناس گفت...

با سلام. این کامنت جهت تنتشار نیست. من همان کسی هستم که نظر شما را نسبت به گنجی خواسته بود. بسیار خوشحال شدم که پاسخ مرا دادید وبسیار ناراحت که سوال من موجب حذف پست شما شد. از آن جهت که شما را انسان شریفی می دانم اطمینان دارم که تاسف مرا می پذیرید. گرچه من دلیل حذف را واقعا نمی دانم ولی حتما دلیل منطقی دارید. من زمانی به هاشمی به عنوان کسی که رابطه ما را با غرب به حالت عادی در می آورد امید داشتم. مصاحبه های او را با خبرنگاران خارجی که شرط رابطه با آمریکا را آزاد کردن دارایی های ایران در آمریکا عنوان می کرد می شنیدم و هشت سال انتظار کشیدم ولی اتفاقی نیافتاد. جوانیم رفت. خاتمی آمد. ووستی داشتن که پدرش روحانی و در قم بود از او اصرار که هاشمی قدرت مقابله با جریان ضد اصلاحات را دارد و از من انکار. نوشته های گنجی را می خواندم و خشمم افزون می گشت. ولی در آخر چه عاید شد؟ آنقدر فضا رادیکال شد که تمام روزنه ها بسته.

Dalghak.Irani گفت...

کامنت شما مفید بود منتشر کردم چون امر شخصی در آن نبود. یا...هو

یکی‌ از بچه‌های بالا گفت...

دوستان ناشناس لطف کنند، اولا مختصات هلال شیعی را بگویند، دوما خاصیت این هلال را و در آخر اینکه ما در ایران، کجای این هلال هستیم.

ناشناس گفت...

برای بچه حزب اللهی با کد "به گور میبرید":

۱. البته که تو دروغ می‌گویی که تو ایران داره بهت خوش می‌گذره، چون در این صورت الان داشتی حالش رو می‌بردی نه این که این جا بشینی‌ پای اینترنت چسکی توی سایت ضدّ انقلاب‌های غرب زده تقّ تقّ فحش هیستریک نویسی. شاید هم اصلا این همه ی اون لذتیه که تو ایران داری...

۲. تو حتا راست نمی‌‌گویی که در ایران احساس امنیت می‌کنید. چرا که اولا سال هاست رهبرتون از ترس مردم به فکر ساختن بمب اتمه. و الان هم سر باز هاش رو داره نفر نفر گسیل می کنه عراق و سوریه برای این که یواشکی شهید بشوند برای دو زار احساس امنیت بیشتر و تشفی خاطر نگرانش. و امثال خودت هم از ترس مردم ایران گشت ارشاد راه اینداختید تا شاید بتونید با تو گونی کردن زنان ایران، به زن و بچه‌های خودتون قوت قلب بدید که جرات کنند وارد اجتماع بشوند. (چرا که خودتون هم می دونید جایی در اجتماع ندارید، کافیست یک روز عادی نگاهی‌ به خیابون‌های شهر بیاندازید ... چند درصد از امثال شما توی شهر هستند؟ تحقیقاً هیچ).

۳. تو راست هم نمی گویی که معتقدی ایران به سمت تمدن و امپراطوری شیعی به فرمان رهبرت در حرکته. چون آرزوی قلبی خودت، ظهور امام راحلی دیگر (امام زمان) است تا این بساطی رو که تو رو این چنین درمانده و زن و بچه ات رو این چنین نگران و خانه نشین بر بندازه و بکنه اون جوری که تو دوستش. برای همین هم ملتمسانه و مکرّر از ما می خواهی‌ دوباره به امام راحلت ایمان بیاوریم شاید از این بیچارگی کمی‌ راحت بشوی.

ناشناس گفت...

http://dalghakanirani.blogspot.co.at
شوخی

ناشناس گفت...

کوبانی سقوط کرد! قابل توجه کسانی که میگفتن ترکیه نمیذاره. ظاهرا داعش از کنترل خارج شده

آرسین گفت...

دوست عزیز حزب اللهی،
شما که مطلب من تمام نشده، ملغمه ای از تاریخ را با تاکید بر دوران امام راحل پاسخ می گذاشتید...
جواب سوالهای من چی شد؟
سوالها هیچ، فقط همان یک سوال آخر رو هم جواب بدی کافیه

مینا گفت...

حقوق بشر آمریکایی: کوبانی سقوط میکند ولی این مورد نگرانی ما نیست. http://edition.cnn.com/2014/10/08/world/meast/isis-threat/index.html?hpt=hp_t1

ناشناس گفت...

ارسین الان که دارم کوبانی را میبینم میبینم شما درست میگفتید و ما غلط فکر میکردیم سر بریده دختر کرد را در دست داعشی میبینم و کامنت دلقک در باره اینکه میخواهی عمر طویل داشته باشی در سرم میپیچد من هیچ گونه توجیه ای ندارم که تحویل بدم و از شما و دیگر دوستان بابت این چند روز معذرت میخوام من خری هستم که قادر به درک اوضاع نیستم من خری هستم در مزرعه حیوانات بیش از این از من توقع نداشته باشید لطفا یا هو
حزب الله

آرسین گفت...

البته "خر" در مزرعه حیوانات نقش مثبت و راهبری داشت!

اینجا محل بحث منطقی هست نه هیئت و تکیه و محل خالی کردن احساسات، برای تخلیه احساسات و گریه کردن چند روز دیگه صبرکنید، تکایا باز میشن اونجا مراجعه کنید.

ناشناس گفت...

از اوبامای لرزان تا اردوغان خسران همه در خدمت خامنه ای خوش به حال ایران .
یعنی یکبار این عربا و ترکها رفتند ادای جمهوری اسلامی در بیارند ارواح عمه شون حزب الله بسازند داعش در اوردند ریدند به کار . حزب الله و نصر الله کجا داعش و ابوبکر بغدادی کجا .معنای ارتش ازاد و سوریه را هم فهمیدیم یک مشت جانی از سراسر دنیا جمع کردند برای نسل کشی و فاشیزم.هیچکدوم هم جرات ندارند بگند ما حامی این گروهیم


حزب اللهی سابق سایبری جدید
پی نوشت راستی ارسین جان هیچی ولش کن

ناشناس گفت...

متاسفم براي خودم كه ميراث ايراني خودم در كوباني و ميراث نژاد ايراني در كنار مديترانه را نمي توانم حفظ كنم اردوغان و عبدالله ضد ايراني دارند ايراني ها را سر مي برند و ما كاري ازمان بر نمي ايد سر بريده دختر كرد در دستان داعشي ها ناسزايي است به همه ما ايراني ها از خراساني تا اذري و بلوچ و كرد و لر و فارس
لعنت به اين دنياي بي رحم

ادوارد البی دوم گفت...

پدر سکوتت آزارم می‌دهد. لطفا حرف بزن.