1- حسن روحانی بالاخره به تردیدهایش غلبه کرد و تصمیم گرفت امسال هم به نیویورک برود. اما عدم اعلام برنامۀ سفرش و حواله کردن آن به روزهای آینده نشان از آن دارد که خود دولت روحانی هم مطمئن نیست از اینکه برای چه به نیویورک می رود و منتظر چه وقایعی باید بود. او که بخوبی می داند دیگر امسال از فرش قرمز پارسال خبری نخواهد بود و اوضاع پیچیده تر و آشفته تر از آنی است که قابل محاسبۀ - حتی- نسبی باشد؛ می خواهد در اوج حضیض چشم انداز توافق هسته ای در طول یک سال گذشته، یکبار دیگر همۀ نیرو و ابتکارش را هزینه کند تا بلکه مفری برای بزرگترین و مهمترین قول انتخاباتی اش (رفع تحریم ها و رونق اقتصاد) به مردم بیابد.
2- سفر روحانی یک سفر فرار بجلو و قمار ناگزیر است: با اینکه نه تنها مخالفانش بلکه موافقان کارشناسش هم خیلی دوست ندارند رییس جمهور بدون نقشۀ راه مشخص و برای تحقق بخشیدن به هدف سیاسی معینی راهی نیویورک شود و شیفتگی احمدی نژاد به تریبون های سازمان ملل را تداعی کند. اما روحانی گزینۀ دیگری ندارد. زیرا اولاً هیچکدام از وعده هایش در استاندارد حداقلی مورد انتظار محقق نشده - با تأکید بر حوزۀ اقتصاد که جز جلوگیری از شتاب تورم با تزریق رکود بیشتر تقریباً هیچ عمل ایجابی اقتصادی انجام نشده است - و مهمتر اینکه آن ضرب المثل "بزک نمیر بهار میاد / کمبزه با خیار میاد" ناگفته اش که در مورد برنامۀ هسته ای و منوط و مشروط کردن بقیۀ وعده ها به حل آن تجلی یافته بود اینک چشم اندازی تیره تر از همیشه پیدا کرده؛ تا جائیکه اخیراً وزیر خارجه اش از "هرگونه توافق بهتر از عدم توافق است" صحبت کرده و ترجیع بند توافق جامع را رها کرده است. بنظر می رسد که دستور کار جدید مذاکراتی ایران فریز کردن بخش های تاکنون تعطیل شدۀ صنایع هسته ای ایران در قبال تعدیل - نه حذف - تحریم ها باشد و البته بعلاوۀ حفظ خط تماس برای چانه زنی و مذاکره در طول ماه ها و سال های پیش رو.
3- بنظرم اما روحانی بجای تمرکز بر توانایی خودش در عقب راندن خامنه ای از رؤیای هسته ای خود بیشترین امیدش را به دولت های غربی و در رأس همه بریتانیا و اوباما بست. به این معنا که روحانی فکر می کرد که اگر با حداکثر حسن نیت وارد ًمذاکرات شود و تقریباً تمام کارت های هسته ای بالفعل خامنه ای (داشته های هسته ای و بازرسی های زیاد و ریز) را در اختیار غرب قرار بدهد آنان کمک خواهند کرد که رؤیای بالقوۀ خامنه ای هم به تنفس خودش ادامه بدهد. البته روحانی اشتباه کرد زیرا تکیه بر سیاست بریتانیا که در دست محافظه کاران هم است هیچگاه قابل سرمایه گذاری نیست؛ و اوباما هم حتی اگر می خواست و بخواهد در قدرتی نیست که بتواند به روحانی کمک کند که خامنه ای را دور بزند. حالا هم که دیگر داعش ظهور کرده و اوضاع را چنان پیچیده کرده که هرگونه چراغ سبز به تهران با حساسیت بیشتر کنگره و اسراییل رصد خواهد شد. زیرا آنان داعش را بدیل سنی ایران شیعه می دانند و معتقدند که جز با تضعیف و مهار رهاشدگی خامنه ای رادیکالیسم اسلام سیاسی قابل درمان قطعی نخواهد بود.
4- باخت روحانی به خامنه ای در تهران اما دیگر قابل بازگشت نیست زیرا روحانی فرصت طلایی شروع ریاست جمهوریش را از دست داده است و خامنه ای از کمای اولیه خارج شده و افسار دولت روحانی را کاملاً در اختیار گرفته است. اینکه او و توابع تندرو اش اینروزها مرتب از دولت تعریف می کنند و شاه بیت تعریف هایشان هم "ایجاد آرامش روانی در جامعه است"؛ در حقیقت منظورشان از آرامش روانی رکود و سکوتی است که جامعه را به انفعال همراه با انتظار رسانده. و الا آرامش جامعه هنگامی محقق می شود و قابل بالیدن است که اقتصاد از رکود خارج شود و چرخ های تولید و اشتغال روغن کاری شود. این پز جدید خامنه ای به آنان این فرصت را خواهد داد که در آینده بتوانند مرتب به روحانی شکست خورده سرکوفت بزنند که با حمایت همه جانبۀ رهبر معظم هم نتوانسته کمترین دست آورد مثبت داشته باشد و فقط باعث یلگی فرهنگی شده است. ضمن اینکه نباید از نظر دور داشت که در جبهۀ روحانی هاشمی هم جواب دندان شکنی از مصباح گرفته و متهم شده است که برای قدرت سیاسی مبارزه می کرده و نه پیشبرد دینی و اسلام مهجور مانده در زمان شاه. مصباح گفته من به این دلیل از مبارزۀ هاشمی کنار کشیدم که او با چپ ها و کمونیست ها و بی دین ها ائتلاف کرده بود و من نمی خواستم نردبان قدرت پیدا کردن کافرها و لامذهب ها و منافقین بشوم.
5- حالا روحانی عازم نیویورک است با قمار بر روی دو هدف:
الف- ممکن است دری به تخته ای خورد و او توانست با هماهنگی و لابی با کشورهای اروپایی جبهۀ ایران در مذاکرات اتمی را کمی تقویت کند. البته خود روحانی هم اطمینانی به این دست آورد ندارد و ریسک ناچار می کند.
ب- هدف ثانوی و مهم روحانی اما ملاقات با ایرانی های سرمایه دار و کارآفرین امریکایی است که قطعاً روحانی بسته های تشویقی مهمی همراه خواهد داشت برای آن ها؛ تا با ترغیب آنان به سرمایه گذاری در ایران بلکه بتواند هم التهاب بازار تشنه را کمی بخواباند و هم از تبعات طولانی شدن و نامعلوم بودن رفع یا تعدیل تحریم ها کمی جلوبگیرد. البته اگر موفق هم بشود بازهم مردم ایران ضرر خواهند کرد زیرا تا ایران تکلیفش با جامعۀ جهانی - بویژه امریکا مشخص نشود هر سرمایه ای به ایران بیاید بسیار گران و فرّار خواهد بود. چه سرمایه خارجی باشد و چه سرمایۀ ایرانیان خارج از کشور! یا...هو
۲۷ نظر:
سلام دلقك عزيز
نحوه پاسخگويي مصباح يزدي به هاشمي فراتر از يك پاسخ دندان شكن بود ، برخلاف روش هميشگي هاشمي كه با گفتن يك آقايي چنين و چنان گفت و كرد ، حرفش را ميزند ، مصباح خيلي رك و پوست كنده جزئيات جلسه رو هم با ذكر اسامي حاضرين و حرفهاي رد و بدل شده ، بيان كرد
اگر از روز اول انقلاب اسلامي به جاي سرو كار داشتن با افراد رياكاري مثل خميني ، هاشمي و خامنه اي ، فردي مثل مصباح بر سركار مي آمد ، اينهمه بازي نخورده بوديم ، تكليف مصباح با خودش و اسلامش و مردم كاملا معلوم و مشخص است . برخلاف خميني كه ميگفت : ميخواهد با احكام اسلامي ، جمهوري فرانسه را برپا كند !
چه دروغهاي نفرت انگيزي كه اين مثلث دروغ و ريا به خورد ما ندادند
كاش مصباح يزدي ولي فقيه بود ، آنوقت صعود و سقوط جمهوري اسلامي شايد كمي بيشتر از ابوبكر البغدادي ميشد ، ولي مطمئنا سي و پنج سال طول نمي كشيد
جناب دلقك گرامي ، شما در تحليل بالا قائل به اين هستيد كه آقاي روحاني ميخواهد توافق كند ولي خامنه اي نمي گذارد ، يا اينكه مثلا بازي يا جنگي بين بخشي از حاكميت ( دولت ) با بخش ديگر آن در جريان است ( خامنه اي ) ، و تا اينجا دولت روحاني بازنده اين نبرد است
سوالي كه هميشه براي حقير پيش مي آيد اينست كه ، اين خامنه اي چه مرضي دارد كه در تمام اين بيست و پنج سال در حال نبرد با دولتهاي مورد تأييد خود است ؟
دكتر دادكان در مورد فوتبال ما حرف قشنگي دارد كه ميتواند مصداق كامل رفتار حاكمان جمهوري اسلامي باشد ، ايشان مي گويد : فوتبال در همه جاي دنيا سرگرمي ست ، در ايران سرگرم كننده
پاينده باشيد
به این پست شما بیربط است ولی با توجه به اولین اعلام نتایج در اسکاتلند خواستم نفر اولی باشم که تبریک میگوید باقی ماندن اسکاتلند را درب ریتانیای کبیر. در نخستین حوزه که خیلی هم مهم است 54/46 به نفع باقی ماندن در اتحاد دیرپای بریتانیاست.
اسکاتلند بخشی از پادشاهی بریتانیای کبیر خواهد ماند. تردیدی نیست.
رامیار خیلی ممنون و از افشین قدیم هم سپاسگزارم. بخش مهم قضیه اینجاهم است که دریچۀ تیتر زنی و مزخرف گویی و تحلیل و تفسیر نویسی ضد بشریت های ایران هم بسته شد و دیگر برادر حسین شیهه نمی کشد و خامنه ای به خباثت نمی رسد. یا...هو
من همان ناشناسم که گفتم حسم و مشاهداتم میگوید اسکاتلند رای به جدایی میدهد. از آنجایی که شما فرمودید مطمئن هستید اینکار انجام نمیشود خواستم به شما تبریک بگویم.
مشکل اتمی ایران یک مشکل داخلی بود که روحانی و ظریف آن را به خارج از کشور فرا فکنی کردند.در حقیقت آنچه نوشیده شد جام زهر نبود و تقلبی بود.خامنه ای می خواهد استعدادهای اتمی خود را حفظ کند.در واقع این رو دستی بود که اوباما از خامنه ای خورد.او اگر یک رییس جمهور با اقتدار بود قبل از نشستن بر سر میز چانه زنی مذاکره, تعطیلی تمام مراکز هسته ای و بازرسی از مناطق مشکوک را شرط قرار می داد.او دست بالا را داشت ولی به خامنه ای موضعی برابر را هدیه کرد.
سالار کلهر..
والبته ایرانیان سرمایه دار خارج نشین هم که مغز خر نخورده اند که گوشت را دست گربه بسپارند واشتباهی که 30 سال مرتکب نشدند را انجام دهند
سلام تیمسار، بریتانیای کبیر هم که تجزیه نشد، شاید برای خیلی ها(از جمله خود من) ماندن یا رفتن اسکاتلند فرقی نمیکرد ولی برای من این همه پرسی مظهر دموکراسی بود در هنگامی که سیاست چهره خیلی زشتی از خود به جا میگذارد در همه جا. رفراندمی بدون تهدید و ارعاب، بدون اغتشاش، بدون تقلب و بدون هراس برای هر دو طرف. حتی اظهار نظرهای ملکه الیزابت هم ستودنی بود در واقعهای که از انتهای آن بیخبر بود ولی هراسی هم نداشت و همه چیز را منوط به رفراندوم کرده بود. حقیقتاً خیلی فاصله داریم با جوامع مترقی دنیا.
لئونید مسکوویچ:
خامنه ای روحانی را با یک هدف به وسط میدان فرستاده و آن هدف صرفا اثبات مواضع خود در غیر قابل اعتماد بودن غربی ها است. با این اوضاع و با توجه به اظهار نظر معاون وزیر خارجه آمریکا وگزارش اخیر آژانس و موضعگیری نا امید کننده اتحادیه اروپا مطمئنا مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید. سفر روحانی به نیویورک هم بعد از لجن مال کردن تصویر یکساله فعالیت دولتش توسط بان کی مون و گزارش حقوقی بشری منفی که ارائه داد چیزی جز شکست و ذلت و حقارت در پی نخواهد داشت. به شخصه معتقدم روحانی چهار سال دولتش را به پایان نمی برد و شاید قبل از موعد استعفا دهد.
Lolفکر کردم سایت العربیه فارسیه.مثل عبدالرحمن الراشد مینویسی .ایرانی ستیزی و اجنبی نوازی مخصوصا از نوع عربش کار خوبی نیست . کاش یکخورده همه خارج نشینا وجدان داشتند و میگفتند از چشم بیگانه ها فرقی بین جمهوری اسلامی و ایران نیست کاش میگفتند هیچکی یه ایران غنی و پویا را نمیخواد . این با ماست که خودمون را از زیر بار خود کم بینی به ارث برده از قاجار ها در بیاریم . خدا همه را به راست هدایت کنه .
بیگانه؟ ما که بیگانه تر از امثال علی خامنه ای و عزیز جعفری ندیدیم.
انگلیس تو فکر تجزیه ایرانه این یارو خوشحال واسه بریتانیای کبیر بدبختی ایران بخاطر زیاد بودن وطن فروشاست
ناشناس جان
مارادونا را ول کن غضنفر خودی را بپا که دو تا گل دیگه به خودمان نزد! آنچه که بلا توسط خود ما بر سر این سرزمین باریده است یک صدم هم خارجی نقش نداشته است.مسئول این قحطی و بی آبی و گرانی و اشتباهات اتمی و .. چه کسی است کسی از خارج آمده؟ یعنی می گویی که هر گندی را ماست مالی کنیم و بگوییم نه اوضاع خوب است . نام آن را هم فرار از خود کم بینی می گذاری؟ باور کن ما کم هستیم فقط گنده گودرزی می کنیم.موقع پز دادن حافظ و سعدی را بیرون می کشیم و می شویم ایرانی فرهیخته با فرهنگ 2500 ساله .موقع عمل آب را از شهر های هم دیگر می دزدیم!اصلا مشکل ما همین نپرداختن به عیوب خود بوده است که عفونت الان سرتاپای ما را گرفته است.مریضی را انکار نباید کرد که خطر جانی دارد.اگر این راه راست شماست خدایا ما را به همان راه کج خود وا گذار نامین!
ناشناس
عزیز نسین نویسنده طنز ترکی داستانی دارد بنام "مواظب باشین کسی بویی نبره"
خلاصه این است که پدری با خانواده اش در خانه ای چهار طبقه زندگی می کرد ولی بجای مراقبت از اعمال افراد خانواده سعی در ماست مالی می کرد. پسر جوانش با دزدان و بزهکاران رفت و آمد داشت و شب ها دیر می آمد خانه و او می گفت مواظب باشین کسی بویی نبره و آبرویمان نره, دخترش کم کم مواد می کشید و او هنوز می گفت مواظب باشین کسی بویی نبره و آبرویمان جلوی همسایه ها نره. خلاصه در آخر یک طبقه از این ساختمان در دست پسره تبدیل به پاتوق دزدان و جاعلان اسناد و کلاهبرداران شد, یک طبقه را هم دختره تبدیل به شیره کشخانه ومرکز توزیع و بسته بندی مواد کرد! یک طبقه هم زنش تبدیل به جنده خانه کرد! و مرد در طبقه پایینی مواظب بود تا کسی بویی نبرد!
باید مواظب باشیم ایران این ساختمان چهار طبقه نباشد.شما هم مواظب باشد که کسی بویی نبره!
همین امروز جمهوری اسلامی بره وضعیت معیشتی و امنیتی و توسعه ایرانیها سقوط بیشتری پیدا خواهد کرد . استاندارد حقوق بشر پایین تر خواهد آمد. وضعیت منطقه تیره و تر و ناامن تر خواهد شد چهل سال دیگه باید عکس همین خامنه ای راتوی شبکه های احتماعی تون پاپ کنید و زیرش سخنان و کارنامه اش را ارایه بدهید .باور ندارید یک نگاهی به خاورمیانه 5 سال قبل و الان بندازید با 10 تا روس که شوروی و روسیه الان را دیدند نشست و برخواست کنید . مشکل غرب جمهوری اسلامی نیست مشکلش ایرانه .کشور پهناور باسابقه غنی از ذخایر زیر زمینی از هر نوع متخصص هم داره .پس بالقوه میتونه بلوک قدرت باشه. چرا هروقت ایران روی آرامش و پیشرفت بوده ناگهان زمین خورده .
استخوان های خامنه ای لیاقت دفن در خاک ایران را ندارد. اگر روزی مردم دستشان برسد آنها از خاک در آورده و طعمه سگان ولگرد خواهند کرد. حالا می گویی 5 سال دیگر عکسش را قاب طلا می گیریم؟
خیک روغن!
حکایت ظزیف و معامله اتمی اش مانند این است که شما یک اتومبیل گران قیمت برای فروش گذاشته باشید که 500 میلیون تومان می ارزد .بعد یک مشتری با شما تماس بگیرد وبگوید با 10 میلیون راضی هستی؟!
نه!!
خوب بیایید پای معامله بنشینیم ببینیم چکار می توانیم بکنیم.
بعد از نشستن پای مذاکرات فراوان و چانه زنی های خسته کننده عاقبت او با 20 میلیون راضی شود و شما با 400 میلیون!
بعد که نا امید می خواهد برود بگوید ما این همه زحمت کشیدیم!و بحث کردیم بیا و لاقل پای قرارداد را با 25 تا امضا کن که "هرگونه توافق بهتر از عدم توافق است" !!
جناب تیمسار ، بازی انگلیس بسیار ظریف بود ، انگلیس تقریبا مطمئن بود که اسکاتلند از بریتانیا جدا نمی شود ، بر خلاف ایران که امار و نظر سنجی ها سنبلاتی و قضا قورتکی است و سفارشی ، سازمان های جاسوسی انگلیس و امریکا با تقریب قابل قبولی از نظرات مردم مطلع هستند.انگلیس با رفراندوم اسکاتلند ، دومینوی تجزیه را در اروپا پایه گذاری کرد ، جایی که به زودی اول اسپانیا و بعد ایتالیا و و چندین کشور اروپای شرقی به زودی تجزیه می شوند و اتحادیه اروپا تبدیل به مجموعه ای از کشور های کوچک و بی خاصیت و بی رنگ و بو می شود که جلوی انگلیس و پوند توانایی قد علم کردن ندارند ، المان و فرانسه هم یا باید اتحاد اروپا را منحل کنند یا پا سوز اتحاد شوند. یا حق
خدایا وطن پرستان را نگاه کن، کشور را با دستان خود به خاک سیاه نشانیده اند و با وقاحت تمام وطن پرست شده اند، خدایا خودت یک فکری به حال ما بکن که ما توانی نداریم، همتی دیگر نیست، توانی نیست، از انسانیت و غیرت و غرور تهی شده ایم:
به یارب یارب شب زنده داران
به امید دل امیدواران
به آنهایی که در کشتی نشستند
چو کشتیشان شکست دل بر تو بستند
حالا اگه یه انتالیا توی شمال راه بیفته .4 تا توریست چشم آبی بیاند توی خیابون ولیعصر راه برند و لیدی گاگا کنسرت بگذاره توی اصفهان این مملکت پیشرفت میکنه . به خدا افکار بعضی از ما سخت خنده داره و رقت آوره . آیندگان چی در مورد ما میگندکسانی که از کشته شدن یه سپاهی در سوریه خوشحال میشند . از شکست دولتشان در مذاکرات اتمی خوشحال میشوند .هر روز و هرشب منتظرند تا جام زهری سرکشیده بشه .پیروزی یک خارجی از عرب و انگلو ساکسن و ترک ارجح به پیروزی این حکومت هست . هر روز در این توهم هستند که دولت روحانی فرداست که جای خودش را به یک دولت دیگری بدهد حالا چه دولتی معلوم نیست .
اغلب هم وقتی با این افراد صحبت میکنی میبینی مشکلاتشون از جای دیگری هست ولی حواله دادن مشکل به حکومت از 100 سال پیش تا الان در فرهنگ ایرانیها وارد شده . لازم نیست شعر در پاسخ کامنت کنید یک کم به عقل خود رجوع کنید . من سرجمع کارنامه حکومت خامنه ای را طول تاریخ معاصر این سرزمین مثبت ارزیابی میکنم نمره عالی ندارد و لی حتما قبول شده است .
1. دولتها با سلایق مختلف اقتصادی و اجتماعی از کاپیتالیستی تا سوسیالیستی فرصت تشکیل کابینه پیدا کرده اند و همه تفکرات فرصت 8 سال اجرا و آزمون و خطا پیدا کرده اند .
2. در طول زمامداری اش مرزهای ایران امن بوده و ایران از تمام جنگها به دور مانده و از تهدیدها بدور از ماجراجویی فرصتهایی خوب خلق کرده و نفوذ سیاسی بی نظیری تاریخی در منطقه پیدا کرده .
3. طبقه متوسط اجتماعی بزرگتر و قدرتمند تر از هر زمان دیگری است .
4. رشد علمی ایران همچنان یکی از بزرگترین رشدهای علمی در جوامع بشری است .
5. اتمی شدن ایران و دستیابی به تکنولوژی صنعتی چرخه سوخت هسته ای بدون امنیتی شدن شدید ایران نظیر تجربیات روسیه و آمریکا(مک کارتیزم ) و کره شمالی و چین .
6. بر اورده کردن نیازهای اولیه حقوق بشر شامل آب آشامیدنی سالم و برق و سواد در مناطق کمتر توسعه یافته .
7. حرکت کشور از اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد لیبرالی با وجود فشار ناشی از تحریم ها ضربه پذیری جامعه در مقایسه با کشور های مشابه و حرکتهای مشابه(رجوع به ترکیه و روسیه 17 سال پیش)نمره قابل قبولی دریافت میکنه .
8. مدیریت شورش های اجتماعی با کمترین هزینه ممکنه همراه بوده . رجوع به عملکرد محمد رضا پهلوی در سال 57 و استفاده از تجهیزات نظامی و مانور پلیسی در سطح شهر و شیفت دادن مشکلات به کابینه ها در مقام قیاس خامنه ای مسیولیت اداره بحران را خود به عهده گرفته وایران را از جنگ داخلی نظیر بهار عربی مصون داشته است .
نکات منفی .
1.استفاده نکردن از قدرت چانه زنی بین المللی به بهانه حفظ استقلال.و استفاده نکردن به موقع از پتانسیلهای جذب سرمایه خارجی و خروج سرمایه بومی
2. اقتصاد ایران اگر چه تا حد زیادی تولید ناخالص غیر نفتی را افزایش داده ولی همچنان معتاد به خام فروشی است .
3. رشد نا متناسب و اهسته آزادیهای اجتماعی و سیاسی
4. قوه قضاییه و نا کار امد و فساد رو به تزاید بروکراتیک ..
5. کاهش ارزش پول ملی .و تا خیر 7 ساله در اجرای اصلاحات اقتصادی
اینها نظر من در مورد زمامداری خامنه ای هست نشستن بیرون گود و انتظار لنگ کردن حریف آسان هست .
ببخشید طولانی شد ولی فکر کنم اینطوری واقع بینانه تر شد ما باید بدانیم چی میخوایم و چی نمیخوایم و یک بالانسی بین توقعات و امکانات پیدا کنیم. جمهوری اسلامی میتواند مدلی را که در عراق و لبنان پیاده کرد را در ایران هم پباده کنه. آیا حز ب الله لبنان در مورد حجاب بانوان سخت گیری میکنه ؟که نه برعکس اتفاقا از حقوق جماعت مسیحی نشین حمایت میکنه چرا این مدل در ایران انجام نمیشه و چرا باید حکومت بار روانی اشتباهات اول انقلابش را همچنان پرداخت کنه . بد نیست بدور از نوشتن مرثیه و لعن و نفرین یکبار ایرانیها لیست کنند رو کاغذ چی میخوان چی نمیخواند .
چناب ناشناس. سنخ شما را هم می شناسم. ما در این سیرک از مراحلی که شما پیشنهاد می کنید گذشته ایم با بحث های بسیار بسیار مستوفا و روشنگر. و به این نتیجۀ بدیهی رسیده ایم که جز تغییر استراتزی حکومت از شریعت به عرفیت راه چاره ای نیست و مشکل یک مشکل فلسفی است و نه سیاسی. شما با زبان عقل و مادی نمی توانید از خامنه ای و حاکمیت مخربش دفاع بکنید و بهتر است از همان شهید و بهشت و حوری و خدا فرموده و ما عبدیم و ما مکلف به تکلیفیم و نه نتیجه و از این خزعبلات انتزاعی که زبان و ادبیات دین برمی تابد استفاده کنی. و الا باید آمارها و مستندات کمّی مقایسه ای را سند بیاوری برای بحث با زبان و ادبیاتی که ما می فهمیم. مقایسۀ ایران سی و پنج سال پیش با کشورهای همپالکی مثل ترکیه و کرۀ جنوبی و برزیل و هند و چین و کشورهای عقب تر از کشورهای قبلی مثل مالزی و مکزیک و سنگاپور و تایوان و اندونزی و تطبیق این مقایسه با آمارهای فعلی مقایسه ای با همان کشورها و الا گفتن از قدرت سیاسی و امنیت گورستانی داخلی و وحدت ایرانیان - که ناشی از متمدن بودن ایرانیان و مذهب عرفی متسامح ایرانیان و عوامل مردم شناسی دیگری است و نه حاکمیت متحجر و ضد زندگی حوزۀ قم بدست خامنه ای - دردی را دوا نمی کند. از 6 میلیون ما آواره ها که بهترین مغز میانگین جامعۀ دنیوی و اخروی ایران هستیم و از جهل مرکب خامنه ای و مصباح و داعشی اندیشی دفاع کن و الا انتزاعیات ذهنی شما حتی در فرزندان خودتان هم بی تأثیر است و آنان قریب به اتفاق مثل من و ما هستند تا مثل شما و پدران خونی شان. درضمن خودت هم موضوع آنتالیا را تأیید کرده ای با گفتن اینکه تو هم اعتقاد داری آزادی های اجتماعی ایرانیان باید از مدل بیروت تبعیت کند و نه مدل رقه و موصل در دست داعش. خوب همین یک مورد حجاب هروقت به تعین - و نه حتی پذیرش بی حجابی بلکه فقط اجماع بر اینکه حجاب چیست و از کجا باید ممنوع شود و با جدیت هم اجرا شود - رسید ما همۀ مدعیات وطن فروشانه مان را پس می گیریم و می شویم مرید شما و حضرت ماه. در ضمن آتش منطقه را انقلاب ایران روشن کرده و خود خامنه ای بنزینش را فزوده است. و امنیت فیزیکی ملت گروگان ایران افتخاری ندارد چون گروگان ها آسیب ببینند سرمایۀ گروگانگیر هم نابود می شود. و گروگانگیر بدون گروگان نمی تواند وجود داشته باشد. من البته در بدیهیات بحث نخواهم کرد و این مختصر را نوشتم که پایت را از روی نرو بچه ها بردارم. یا...هو
واقعا متاسفم و متوجه نمیشوم ارتباط رقه با تهران را . ارتباط زورکی گودرز با شقایق را هم نمیگیرم . مردم ایران گروگان کی هستند؟ . کی بحث شهید و شهادت کرد و جبهه حق و باطل کرد . چرا سعی میکنی کامنتهای مخالف را سخیف جلوه بدی .
چیزی که من میبینم دیگه یک وبلاگ نیست یک تاکسی خسته با یه راننده خسته تر هست که میخواهد با چند تا مسافر آشنا یه حرفی زده باشند تا به خونه میرسند یک خورده هم تخلیه بشند . بعد از سه سال از تماشای این سیرک میتونم بگم دلقک این سیرک در تماشاچی ها ی هو را کش استحاله پیدا کرده .
دیگه فالو نمیکنم و کامنتی نمیزارم تا هوادارای تیفوسی و مسحور و نشه یه سیرک نروشون تحریک نشه و خدای نکرده به فکر فرو نرند .
گفتا سوته دلان گرد هم اییم .
نا شناس جان
1-همان موقع که در آستان پروستات رهبرت در بیمارستان دست به سینه ایستاده بودی و کارنامه سراسر افتخارش را بیاد می آوردی و اشک های چرخنده بر صورتت می غلطید, سطح آب سد لار 8 متر! از آن سولاخی که به تهران می رود و معمولا تو عمق سد است پایین تر رفته بود!و برای اولین بار در تاریخ جهان با پمپ آب کف سد را کشیده و توی لوله می فرستند و... آقا خبر نداشت! دستش به پروستاتش بند بود و به جنگ بین پروین و فروغ می اندیشید! و توطئه گرانی که حق پروین را خوردند و بهش گفتند شاعر نخود لوبیا!جنایت را می بینی!! به بهترین شاعر ایران زمین, گفته اند شاعر نخود لوبیا!! اگر همان موقع از پنجره بیمارستان بیرون را نگاه می کردی می دیدی مردمی که دارند با 20 لیتری آب برای زن و بچه اشان می برند!
2- اگر به کامنت های این وبلاگ بنگری می بینی که خود دلقک نیز توسط دوستانش بسیار نواخته شده است و تهمت مجیز گویی درشتی است که مجیز گویان پروستات آقا فرافکنی می کنند.
خیک روغن!
ناشناس جان
سعی کردی در نظرت انصاف را رعایت کنی ولی در فرضیاتت نتوانستی و هنوز جنس کلماتت میزنه تو صورت خواننده.
این دو را ببین:
3. طبقه متوسط اجتماعی بزرگتر و قدرتمند تر از هر زمان دیگری است .
4. رشد علمی ایران همچنان یکی از بزرگترین رشدهای علمی در جوامع بشری است .
به مورد سه تو آخه من چی بگم؟ هر زمان دیگر را تو جطور سنجیدی؟ فعلاً که آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که اینط بقه مهم کوچکتر از تقریبا اکثر زمانهایی که میشناسیم، از حکومتداری شاه تا کنون شده! با کدام استناد میگی بزرگتر و قدرتمندتر؟ حقوقشون را سنجیدی یا قدرت خریدشان را؟ طبقه متوسط که داره کوچکتر و فقیرتر میشه هر روز طبق رهبری داهیانه آقا. بیا و مردانگی کن یک مستند به من بده بابت این ادعا
یا رشد علمی که دیگه ادعای تو مبتی بر بزرگترین رشدها در جامعه بشری!!! اون هم نه فقط تاریخ ایران که در جوامع بشری! هر کس کوچکترین دستی در دانشگاهها، فساد مدیریتی آنها، حلقه های بسته جذب استاد و دانشجو، تعداد بالای نمایندگان مجلس و سیاسیون که برای پر کردن رزومه خود پستهای تدریس میگیرند، دانشگاههای بی کیفیت با استادان بی کیفیتتر که برای ورود به پزشکی با نمره منفی هم میتوانی وارد شوی، تعداد بالای مقالات کپی و پیست که ایران را مقصد اصلی کلیه کلاهبرداران شبه علمی کرده و هر کس ژورنالی زده و 100 دلار 200 دلار برای چاپ لاطائلات ساختگی دانشجویان و اساتیدشان میگیره؟ اینها را میگویی بالاترین رشد علمی بشری؟ نتایج مشهودش چنین رشد بالایی هم نام ببر
بقیه مواردت هم همینطور است و ادعاهای غیرواقعی.
البته نیتت و تلاشت رای منصف بودن و مثبت ومنفی را کنار هم دیدن نیکوست و ای کاش دلقک هم کمی مهربانتر بود با تو، گرچه حق دارد گاه بی حوصله باشد.
برای رامیارها
علی القاعده نباید جواب میدادم ولی چیزی را ادعا کرده بودم که شما بدرستی مدعا را پرسیدید پس باید جواب بدم
http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3732862/
http://data.worldbank.org/country/iran-islamic-republic
http://djavadsalehi.com/2011/12/18/irans-place-in-the-world-distribution-of-income-an-update/
هیچکس وضعیت موجود را ایده ال نمیبینه و منکر کاستیها نیست .
ولی بیایید صادق باشیم اگر فرض کنیم انقلاب 57 در سال 49 یا 50 اتفاق میافتاد یعنی اون افزایش در امد نفت را ما در دوران پهلوی نمیدیم اونچه که افراد کوته فکر از اون دوران یاد میکردند باید سراسر سیاه و تار مینمود چون میوه زحمات خودش رابرای افراد پوپولیست نشون نمیداد .واقعیت این هست که در دهه 40 شمسی ایران شاهد بزرگترین رشد اقتصادی تاریخ خودش بوده و ایکاش اون افزایش قیمت نفت رخ نمیداد و ایران به همان مسیر خودش میرفت بدون افزایش انتظارات ایرانیان نه اینکه در سال 56 حاکمیت نتونه دیگه این افزایش انتظارات را پاسخ بده و خود داوطلبانه کنار بکشه چون مردمش حوصله ندارند .
چیزی که مردم ایران را بدبخت میکنه این سیکل بسته همه یا هیچ هست یا یک چیز بد هست یا خوب کسی حوصله رنگ های دیگر را ندارد یا سفید یا سیاه .
این ساده لوحی هست که فکر کنیم نیرویی خارج از اراده یک ملت میتونه پکیج خوشبختی را برای ایرانیان به ارمغان بیاره .نادر و شاه عباس و رضا شاه و شاه سلطان حسین وناصرالدین شاه و یزدگرد سوم و انوشیروان و احمد شاه و محمدعلی شاه از دل همین ماها بوجود امدند .مگر همین نادر شاه نبود که ایران قحطی زده که مردم به خوردن سگ وگربه روی اورده بودند را تحویل گرفت و ظرف 14 کوه نور و دریای نور را گرفت .همین نادر بعدا پسرش را کور کرد و توسط ایرانیها لعن شدو توسط سردارانش کشته شد .
عوض کردن سیستم فقط هزینه های انسانی و مادی را بالا میبره بدون اینکه نتیجه مشخص باشه .
ناشناس
شما یک حقیقتی را عنوان و بعد نتیجه اشتباه می گیری. یک تصور خامی از نحوه استقلال طلبی یک ملت در ذهن داری و بقیه را متهم به بیگانه پرستی می کنی.فکر می کنی باید در و دروازه یک مملکت را بست تا به آن استقلال گفت و از آن بدتر فکر می کنی استفاده از تناقض های سیاست خارجی کشورهای دیگر در مورد ایران بیگانه پرستی و دراز کردن دست بسوی آنان است. چنین نیست.برای مثال مخالفان مذاکرات اتمی بیم آن دارند که با شامورتی بازی های خامنه ای دوباره رودخانه دلار او برقرار شود و این به معنای تحکیم استبداد برای صد سال دیگر در ایران است. مانند غذا دادن به سلول های سرطانی! فهم خام خود را به مثابه حقیقت نگیر. این بچه ها ایران را بیشتر از شما دوست دارند ولی بجای شمشیر , تدبیر سیاست خارجی را بکار می برند. اگر تاریخ نادر شاه را هم خوانده باشی می بینی همه اش شمشیر نبوده است و خیلی از مواقع اعمال تدبیر های سیاسی کار هزاران شمشیر را کرده است.
از وضع خراب در ایران و تهران همین رو بگم که خودم هفته پیش شاهد بودم مردم دردمند و مریض بر ای اینکه پول وزیت دکتر ندارن میرن از 4 صبح تو نوبت که ساعت 7 اگر جزو 20 نفری باشند که نوبت بهشون برسه ویزیت بشن با دفترچه بیمه شاید یکم از دردی که دارن کم بشه تو بیمارستان های ما از بی امکاناتی ملت رو روی ویلچر بستری میکنن تو خیابونا از ترس زور گیر و خفت گیر نمیشه گوشی موبایل دست گرفت راه رفت بعد این دوستمون اومده داره از دوران طلایی اقا واسمون میگه الان ملت دو دسته شدن یا کسایی که سرشون تو اخور بیته و به به چه چه میکنن و ازمنویات دفاع میکنن یا طبقه متوسطی که داره از بین میره
در وصف رهبر ما همین بس که صدام دشمن ایرانیان را روز عید قربان در بغداد به دارمجازات کشید تا دل مادران شهید آسوده شود .تاریخ عرب و پارس هرگز آنرا از یاد نخواهد برد که این از 1000 شاهنامه شکوهمند تر و مایه فخر و غرور ایرانیان هست .
دشمن این مرز خوار و ذلیل باد .ننگ بر ملک عبدالله ننگ بر انگلستان و روس . درود بر همت و جهان آرا و ستار خان و حلاج
ارسال یک نظر