1- محمد جواد ظریف که بالاخره متوجه شد که در توجه کافی به سیاست های منطقه ای بویژه با اعراب و علی الخصوص عربستان سعودی کاهلی کرده است؛ در مصاحبه با تلویزیون ایران پالس مهمی را خطاب به منطقه و عربستان فرستاده است و با کنایه ای نیش دار گفته است:
وی افزود: تلاشهای این رسانهها ادامه دارد و شما میتوانید عصبانیتهای امثال نتانیاهو را در اظهار مواضع اخیر وی ببینید البته برخی از دوستان ما در منطقه نیز از این مذاکرات نگران بوده و وحشت زده شدهاند. ظریف تاکید کرد: آنها باید بدانند اساسا موضوع این مذاکرات روابط ایران و آمریکا نیست بلکه مسئله اصلی آن پرونده هستهای ایران است.بنظرم ظریف عمق نگرانی اعراب و بویژه عربستان را خوب تشخیص داده و قول داده است که مذاکرات مربوط به برنامۀ هسته ای با امریکا نخواهد توانست - بدلیل ماهیت ضدمدرن و واپس گرای جمهوری اسلامی - تا سطح روابط دوستانه و صمیمی با غرب و امریکا ارتقاء یافته و ایران را مجدداً در سطحی از قدرت نفوذ و سروری در منطقه قرار بدهد که شاه در قبل از انقلاب داشت؛ و همواره مورد حسرت و ترس و تحقیر اعراب خلیج فارس و کشورهای خاورمیانه می شد.
2- واقع امر این است که با اینکه فعلاً اسرائیل و اعراب در صف واحد با مذاکرات ایران و غرب مخالف هستند اما مخالفت ایندو گروه با یکدیگر تفاوت های ماهوی و بنیادین دارد. به این معنا که در حالیکه اسرائیل در یک نگاه "نزاع بین الادیانی اسلام و یهود" با موجودیت جمهوری اسلامی مخالف است و حداکثر آرزویش آشتی کامل ایران و غرب در سطح روابط قبل از انقلاب شاه و غرب است؛ اعراب و بویژه عربستان ضمن مخالفت در قالب "هویت درون دینی اسلام در تفوق فِرَق مذهبی" با روحانیان حاکم در ایران، علاقه ای هم به عادی شدن روابط ایران و غرب در حد صمیمیت قبل از انقلاب ندارند. سعی می کنم خیلی مختصر منظورم را شرح بدهم:
3- اسرائیل: اسرائیل به این دلیل که خودش رژیمی لیبرال در محدوده و مقید به ایدئولوژی دین یهود دارد نمی خواهد و نمی تواند هیچ نوع رژیم دیگری را با ایدئولوژی دین مخالف (اسلام) تحمل کند زیرا دین محدودۀ تعصب است و امکان مصالحۀ کامل بین ادیان - بدلیل نقض غرض بودن بدیهی - وجود ندارد. لذا اسرائیل مخالف هرنوع حکومت اسلامی - حتی مثل خودش لیبرال - ایدئولوژیک داخلی است و خواهان برچیدن بساط جمهوری اسلامی از ایران است. اما اسرائیل سرنگونی جمهوری اسلامی را فقط از راه جنگ انتظار ندارد بلکه معتقد است - درست هم است - که اگر آشتی بین ایران و امریکا کامل صورت گرفته و به صمیمیت قبل از انقلاب ارتقاء بیابد مقصود او حاصل است و یک ایران دوست نزدیک امریکا بطور بالقوه دوست صمیمی اسرائیل هم خواهد بود. بعبارت دیگر - قبلاً هم بارها گفته ام - اسرائیل کمترین مشکلی با یک ایران قدرتمند و توسعه یافته و دارای هژمون منطقه ای ندارد و حتی آن را آرزو هم می کند فقط مشروط به اینکه چنین رژیمی در دایرۀ دوستان غرب و امریکا سیاست بکند. دلیل هم واضح است زیرا اسرائیل کمترین تضاد منافع و مرز مشترک و اختلاف سیاسی با ایران سکولار ندارد و چنین ایرانی را نه رقیب منطقه ای خود بلکه رفیق منطقه ای خود می داند و می شناسد. و چنین باور دارد که ایران می تواند شریک استراتژیک اسرائیل در مقابله با ناسیونالیسم عربی اولاً و با مذهب سنیان عرب - حتی ترکهای سنی - ثانیاً باشد و از توسعه یافتگی ایران برای همکاری بیشتر سود ببرد.
4- اعراب و بویژه عربستان سعودی: مخالفت عربستان با ایران اما وجهی دو سویه و خطرناک و متضاد دارد. به این معنا که اعراب و عربستان با رژیم مذهبی ایران یک تقابل هویت مذهبی دارند ضمن اینکه با یک ایران سکولار توسعه یافته هم مشکل بنیادین دارند. عربستان در حال حاضر بشدت دنبال بازپس گرفتن تفوق مذهبی خودش و میراث حضرت محمد از آیت الله خامنه ای شیعه است و این تقابل نفرت بار و کشت و کشتارهای فرقه ای را تا آنجا ادامه خواهد داد که جمهوری اسلامی دست از ادعای ام القرای اسلام بودن و سرمشق جوانان تندرو عرب قرار گرفتن بردارد. اما عربستان برعکس اسرائیل نمی خواهد این عقب نشینی ایران در زمینۀ ایدئولوژیک تا آنجا پررنگ شود که ایران به اردوگاه غرب بپیوندد و با استفاده از پتانسیل جمعیت و سرمایۀ انسانی و ثروت و موقعیت ژئوپولتیک خودش همان مشق توسعۀ سریعی را پیش بگیرد که قبل از انقلاب آهنگش را داشت. بعبارت بازهم ساده تر عربستان و اعراب ایران را بدون بلندپروازی های ایدئولوژیک اما گسسته از چرخۀ توسعۀ مدرن و غرب می خواهند. ایرانی که دست و پایش را از سرزمین های عربی بویژه سوریه و عراق و لبنان هم جمع کند و در محدودۀ داخل خودش با انزوای خنثی روزگار سپری کند.
5- اینکه جواد ظریف به عربستان می گوید: "نگران نباشید مذاکره فقط برای بمب اتم است و نه رابطه با امریکا" ضمن داشتن وجه نوستالوژیک و هشدار دهنده ای به سران حکومت که بدون رابطۀ نزدیک با غرب ایران توسعه نخواهد یافت؛ این مفهوم دقیق را هم به اعراب منتقل می کند که ناراحتی شما تعجب برانگیز است چون ما داریم دقیقاً همان فرمولی را رفتار می کنیم که نهایت آرزوی شماست. و آن فرمول این است: "ایران اخته هم از نظر سلاح و هم از جنبۀ ایدئولوژی ولی تنها و منزوی در واپس گرایی مذهبی خودش". ظریف اگر بتواند اعراب و عربستان را به فرمول فوق متقاعد کند روز عروسی اعراب خواهد بود و همه جشن و پایکوبی خواهند راه انداخت. اما مشکل این است که عربستان از دو موضوع بشدت بیمناک و مشکوک است:
الف- عربستان می ترسد که با وجود آیت الله خامنه ای و هواداران حکومت جهانی شیعه این پروسۀ آشتی با غرب بلافاصله پس از آزاد شدن مجدد شریان نفت جمهوری اسلامی بسطح رجزخوانی ها و سیاست های ایدئولوژیک و ادعای ام القراء بودن برگردد.
ب- عربستان نگران است که اگر اتفاق نخست نیفتد ایران بسرعت دچار استحاله شده و با چسبیدن بغرب عقب ماندگی ها را جبران و توسعه پیدا کرده و نقش محوری منطقه ای خودش را مثل قبل از انقلاب انحصاراً در اختیار بگیرد.
6- و الا اگر عربستان مطمئن باشد که استراتژی هاشمی - روحانی حرف نهایی ایران در آینده است کمترین مخالفتی با جمهوری اسلامی نخواهد کرد و حتی از آن بشدت استقبال می کند. ایران نه شرقی (ایدئولوژیک) و نه غربی (لیبرال) و از اینجا رانده و از آنجا مانده مثل سال های طولانی زمان هاشمی و خاتمی ایده آل ترین نوع حکومت اعراب در ایران است. بی خاصیت ایدئولوژیک و بی توسعۀ تکنولوژیک. ظریف دیر شروع کرد و کار مشکلی دارد. زیرا اولین راستی آزمایی های عربستان مشروط به دست کشیدن ایران از بشار اسد خواهد بود و آرام کردن حزب الله لبنان و تقسیم بهتر و بیشتر قدرت با سنیان در عراق. یا...هو
۸ نظر:
دلقک گرامی حس سوزش درونی زیادی به انسان دست میدهد از خواندن دو خط ابتدای بند 5. اینکه حاکمان ابله ایران هنوز نفهمیده اند که اعراب از صدقه سر رابطه با امریکا دارند چطور از مایی که با یک مستکبر قدیمی دیگر یعنی روسیه که هیچ خاصیتی ندارد پیوند بسته ایم قدم به قدم پیش می افتند. و امیدوارم این مخالفت های اعراب که خودشان را تابلو کردند به این شکل کمی این احمق های داخلی را سر فکر آورده باشد، و به نظرم سیاست روحانی و رفسنجانی در نهایت حتما رابطه با امریکا است و روحانی حتی شاید بیشتر از رفسنجانی. به نظرم دیگر نمی توانیم به اینکه ما مردم و نیروی جوانی داریم و سطح معلومات در داخل بالا است و چه و چه خودمان را سرگرم کنیم و دل خوش، یعنی از این به بعد دیگر نمی توانیم، چون همه اینها پایه هایی داشتند که در زمان قبل از انقلاب ریخته شده بودند و به نوعی ما 35 سال از جیب خوردیم. و کشورهای اطراف بدجور در حد خودشان با سرعت حرکت می کنند. دیگر ما نباید تاوان خطاهای استراتژیک و جهان بینی راس حکومت را بپردازیم که با 8 سال احمدی نژاد امتحانشان را کاملا پس دادند.
و این طرز متن کامنت بنده و بلند پروازی جوانان در تنه زدن به کشورهای جهان بود از ابتدا که کابوس آیت الله خامنه ای بود برای شروع کردن به کوچکترین مذاکره ای و فکر کنم شما از آن یک بار به پوسته تخم مرغ توخالی تعبیر کرده بودید(؟) که یک ترک کوچک تا انتها خواهد رفت، که خوشبختانه این تحریم ها این ترک مذاکرات با امریکا را ایجاد کرد، و من فکر می کنم که این دستپاچگی اعراب که ظریف با ظرافت از "عجله کردن" نام برد از آن خوب به کمک ما بیاید و چشم حاکمان را هم حتی بیشتر باز کند.
دلقک جان ، من فکر میکنم که تمام نیت آمریکا از این مذاکرت فقط برای ایجاد رابطه است، به نظرم غنی سازی هستهای یک بهانه بیشتر نیست که در قالب ۱+۵ انجام میشود ، آمریکا خوب میداند که بهترین راه کنترل ایران این است که خودش در ایران حضور داشته باشد در خلال یک رابطه تنگاتنگ ، والّا در نبودش که ممکن است توی یک سوراخ دیگر بصورت پنهانی غنی سازی راه بیندازیم.توی صفحه شطرنج آمریکاییها موقعیت ایران طوری است که نمیتواند از آن چشم بپوشد. تمام مشکل حکومت ما هم این است که این رابطه را چه جوری جای بیندازد برای یک اقلیت ۵ تا ۱۰ میلیونی که عمری مرگ بر آمریکا گفته اند. والّا آن ۶۰ - ۷۰ میلیون دیگر که حرفی نداشته اند از اوّل هم.خلاصه اینکه آمریکا زیر بار توافق هستهای بدون عادی شدن رابطه نخواهد رفت.
به جای این که ده روز در محرم به من و بابای بیچارهام فحش و فضیحت بدهید به حکومت خودشان فحش بدهید که دارد هر روز جنایتهایی هولناک مرتکب میشود.
امضا: یزید
در پس کلام شما این حرف نهفته است که ایران خیال عربستان و اسرائیل را راحت کند، آنوقت همه چیز به خوبی و خوشی تمام خواهد شد. پس مردم ایران چه؟ به گفته شما، مردم باید تاوان این توافق را بدهند. با زندگی در حکومتی واپس گرا و منزوی. حق داشتن زندگی دلخواه را نداشته باشند. و صرفا به زندگی حیوانی بسنده کنند.
اعراب هم در جواب می گویند
خدا رحمت کند اون شاه شما را که قدرش را ندانستیم!
دوما این حکومت هزار تا رییس داره حالا ما به چه حسابی باید روی یک حرف یک نفر که فقط شعار است باید تکیه کنیم؟
درود براستادعزیز.من همیشه تحلیل های شمارا مطالعه کرده وبه اندازه درک خویش استفاده میکنم.شما اززوایایی دیگر به مسائل می نگرید وجالب اینجاست که بزرگوارانی که درباره مطالبتان نظر می نگارند نیز همچون شما دارای علم نظر می باشندوتحلیلی جامع...
ازچند صد باری که به وبگاهتان سر زدم.این بار خواستم باافتخارتشکری نمایم ازتحلیل هایتان.سلامت وبهروز باشید.
(کامنت خصوصی)
سلام مهربون بابایی م...
فکر نکنی فراموشت کردماا....
نه.....
ولی دیگه خواننده خاموشت شدم.
تا با حرفام نه سر شما رو به درد بیارم؛
و نه خوانندگانتون رو ناراحت کنم.
همیشه دوستتون دارم...
بدرود ....
پدر همیشه خوب و دوسداشتنی م..
دلقك عزيز، مسئله فقط اينجاست كه عربستان و آمريكا هر دو مى دانند نخ تئاتر خيمه شب بازى ظريف در دست عروسك گردان رهبرى است و هر آن ممكن است رهبر نخ را به جهت ديگرى بكشد ، در اين ميان همانگونه كه شما گفتيد آمريكا نگرانى زيادى ندار زيرا بقدرى اين نخ ها را در جهت منافع و خواسته هاى خودش كوتاه كرده كه تقريبا مطمئن است كه اين نمايش به سمت و سوى مورد علاقه خودش پيش خواهد رفت. اما عربستان با چند پالس ظريف خيلى مطمئن نخواهد شد بلكه به نشانه هاى آشكار ترى از بيت رهبرى چشم دوخته.
بايد ديد. ارادتمند هميشگى. افشين قديم.
ارسال یک نظر