دو موضوع در ارتباط با پدر و پسر هاشمی مهم هستند که تیتروار به آن ها می پردازم فقط برای یادآوری و نه تحلیل:
1- اولی راجع است به نوار صوتی منسوب به گفته های هاشمی رفسنجانی راجع به سوریه و حکومت بشار اسد. بنظرم این سند ساختگی و جعلی است و باحتمال قریب بیقین در کارخانه های پایداری مصباح یزدی تولید شده است. به این ترتیب که آنان با سوءاستفاده از برداشت آزاد فیس بوکی نعیمۀ اشراقی از حرف های هاشمی در جمع اصفهانی ها و اشاره بسرنوشت صدام حسین و ربط آن به سرنوشت اسد - از طرف هاشمی و دفتر مجمع تشخیص مصلحت تکذیب و تصحیح شد - خواسته اند با تولید نوار دوم منتسب به حرف های مشابه و غلیظ تر و صریحتر از قبل هاشمی در مازندران؛ از عنصر تبلیغاتی"باورپذیرکردن در اثر تکرار" استفاده کنند و موج تخریب علیه هاشمی را تشدید کنند. منتها چون زرنگ های کودن هستند چنان پیاز داغش را زیاد کرده اند که هر کودکی هم می تواند بفهمد که حرف های این نوار نمی تواند از دهان هاشمی صادر شده باشد. نه حتی حرف های هاشمی راجع به سوریه بلکه حرف های ایشان در مورد ایران نیز قطعاً نمی تواند مال هاشمی باشد. زیرا هاشمی حتی اگر چنین تصویر نا امید کننده ای از اوضاع اقتصادی داشته باشد؛ روحیه محافظه کار او و شخصیت حکومتی او و سیاست دادن امید بمردم او به او اجازه نمی دهد که حتی آن ها را در مجامع رسمی و محرمانه مثل مجمع تشخیص و یا حتی گفتگوهای دو یا چند نفره با دوستان نزدیک و خانواده اش مطرح کند تا چه رسد که بیاید و در جمع نامربوطی مثل بزرگداشت یک روحانی مازندرانی و برای عوام مطرح بکند.
2- موضوع دوم بازهم مربوط است به هاشمی ها و این بار پسر بزرگ هاشمی محسن. نه البته بشخص مهندس هاشمی که به انتخاب شهردار پایتخت و رقیب او محمد باقر قالیباف. درست قضیه این است که نمی خواستم یکبار دیگر به نام قالیباف برگردم قبل از دو سال آینده. دو سالی که او با صداقت و واقع بینی قول برگرداندن ریل ادارۀ کشور - بویژه در اقتصاد - به وضعیت نزدیک بمطلوب را داده بود. می خواستم پس از دو سال گذشته از عملکرد دولت روحانی با نام قالیباف برگردم و ببینم چقدر باید شرمنده باشم که با آن حرارت از او دفاع می کردم و یا چقدر افسوس بخورم - خدای ناکرده - که حرف هایم درست بوده و دولت روحانی آن بت عیار نبوده و نشده است. اما حجم حمله و تخریبی که روزنامه های باصطلاح مستقل - با تأکید بر عناد سازمان یافتۀ روزنامۀ شرق - به او کرده اند و می کنند و تقریباً با کمترین مبنای راستی و درست گویی و مستندات همراه نیست؛ مرا بر آن داشت که بنویسم: این حملات نه تنها مستند و درست نیست. و نه تنها از اصول اصلاح طلبی بسیار دور و نعل وارونه است. و همچنین نه تنها جوانمردانه و اخلاقی نیست و همینطور کشتن خدمت در پای پلشتی منفعت گروهی است. بلکه مهمتر از همه صد در صد بضرر سیاسی اصلاح طلبان هم است. زیرا حتی اگر رقیب قالیباف محسن هاشمی از او کارآمد تر باشد - تحقیقاً نیست - بازهم بدلیل فرزند هاشمی بودن و نزدیکی بسیار زیاد پدرش به روحانی و دشمنان بسیار قسم خورده ای که هاشمی ها دارند و شائبۀ رانت و از این قبیل؛ دولت روحانی را دچار چالش ناخواسته و سنگینی خواهد کرد در نوع تعامل با محسن هاشمی. و البته مثل روز جلو چشمم است که اصلاح طلبان شورای چهارم که متأسفانه آلودۀ قشون کشی امثال روزنامۀ شرق شده و سه ماه است در حال دو قطبی کردن شورای غیر سیاسی شهر تهران هستند بالاخره این شورا را هم مثل شورای اول زمین خواهند زد و بجای بهره برداری از شهرداری تهران برای پرش بمجلس بعدی - هدف گذاری سیاسی شان - همین دستاورد اعتدالیون را هم بر باد خواهند داد. دلایل و صغراهای استدلالم خارج از شماره و همه مستدل است که از بازگفتنش می گذرم - اگر علاقه مند بودید در کامنتدانی خواهم بود - اما خواستم اینجا ثبت کنم که راه سیاسی به این غلیظی بار شورای شهر تهران کردن ره به ترکستان خواهد داشت و بهدف نخواهد رسید. البته از جیغ بنفش شرق و امثالهم پیداست که گویا خدا را شکر امکان برنده شدن مجدد قالیباف تقریباً حتمی است و او ناخواسته و با پیروزیش نجات بخش اصلاح طلبان از گنداب عفن "هدف وسیله را توجیه می کند" خواهد شد. یا...هو
۲۰ نظر:
Chera chert migi. Navar mesle rooz roshane ke male refsanjani hast. Bro dobare kosh kon.
chera chert migi
با احترام به نظر شمابنظرم این نوار واقعی است.بر خلاف آنچه بیان کردید هاشمی با این سخنان ارتقا و ارزش بیشتری یافت . این چند روزه حکومت می خواست دم خروس بمب شیمیایی اسد را پنهان کند ولی واقع گویی هاشمی که حاکی از بینش عمیقتر او نسبت به حوادث سیاسی دارد آب پاکی را روی دست آنها ریخت. این واقعیتی است کهباید بطور آشکار بیان شود و نمی توان با توجیه و دروغ آن را پنهان ساخت. تا درد شناخته نشود درمان صحیح امکان پذیر نخواهد بود.
سلام دلقک عزیز
من معتقدم که آقای قالیباف با ائتلاف با آن دو بت تجسم بلاهت آینده سیاسی خود را بهراس نظامی گره زد که اصلا تمایلی هم به ریاست جمهوری ایشان در هیج وجهی نداشتند و از دغدغه های اصلیشان این بود که قالیباف وارد ساختمان پاستور نشود و دلایلش هم آشکار است.
اما در مورد شهرداری من نیز چون شما از دور میدیدم که فعالیتهای ایشان بسیار خوب است ولی با بازگشت به ایران و برخورد نزدیک با این سیستم و پروژه هایی که تنها برای بار تبلیغاتیش بدون اتمام بهره برداری شده اند و فساد گسترده ای که شهرداری ها ایجاد شده، تقریبا مطمئنم که قالیباف جدا از یک سری فعالیته های سالهای اول شهرداری که بسیار ارزنده بودند در این 4 سال پایانی تنها به نمایش پرداخته و بسیار ضعیف عمل کرده و همه چیز را در سطح پیش برده است.
من نیز چون شما در ششرایط فعلی مخالف رادیکالیسم هستم بر خلاف 4 سال پیش.
اما باید بخاطر بیاوریم که مترو در زمان هاشمی بازده بالایی داشت و هنوز هم طرح های زمان هاشمی با فازهای جدیدش قابل قیاس نیست.
به هرحال من اعتقا داشتم جای قالیباف باید در کابینه و در یک سمت اجرایی باشد که تقریبا مطمئنم این دستور عدم استفاده از ایشان در سمت های اجرایی از بالا صادر شده است.
اما این دوست بزرگوار قالیباف هنوز گیج عدم ریاست جمهوری خویش است و فراموش کرده از کجا این همه هزینه به او تحمیل شده است.
بر خلاف شما معتقدم قالیباف شهردار نخواهد ماند و محسن هاشمی شهردار می شود که رفتن قالیباف از شهرداری با نظر صدر نشام است و آمدن هاشمی شیطنت قابل اغماض اصلاح طلبان.
لذا باید نشست ودید که نتیجه چیست.
یا حق
اولا تمام پلشتیها از جانب قالیبافه با افتتاح های نمایشی خطوط متروی نیمه تمام و خرید خبرگزاریهای مختلف و تحریف و تقطیع سخنان کابینه و نمایش تبلیغات تلویزیونی.
ثانیا طبق قانون اون نمیتونه شهردار شه ولی از اونجاییکه اصولگرایان تا وقتی قانون به نفعشون باشه اونو اجرا میکنن، مجلس اصولگرا باز داره قانون شکنی میکنه
ثالثا همینکه شریعتمداری و جبهه پایداری مثل رسایی و زاکانی افتادن دنبال قالیباف باید تا تهش رو بخونی هرچند عمده ی این موافقت ها به دلیل اینه که جریان اصولگرایی سنگرها رو یکی بعد از دیگری از دست ندن و از نظر روحی خودشون رو بسازن ولی این باعث نمیشه که فکر کنیم قالیباف راهش درسته. ضمنا خودش قبل از انتخابات گفته بود دیگه قطعا شهردار نمیشه پس حالا چه چی شده؟
رابعا تمام رانت خوار ها (عمدتا پاسدارهای پیمانکار) به شدت در تلاشند تا اونو حفظ کنند. همین مهمترین دلیل برای ناسالم بودن فعالیت های قالیبافه
درنهایت اگه قراره به خاطر ترس از عکس العمل رقیب کاری انجام نشه که باید دست رو دست گذاشت. ضمنا به نظر من اصلاح طلبان از اشتباهاتشون درس گرفتن و میدونن چه کار کنن
ایندفعه هم امیدوارم پیش بینیت غلط از آب در بیاد
با ریاست مسجد جامعی، منتظر شهردار شدن مهندس هاشمی هم باشید. انشالله
با توجه به سخنان امروز لاریجانی که استراتژی نظام رو دفاعی دونسته و نه تهاجمی و سخنان دو نفر از اعضای کمیسیون امنیت ملی که گفتند که هرچند سوریه خط قرمز ماست ولی به خاطر سوریه وارد جنگ با غرب نمیشیم، احتمالا فهمیدن که گند سلاح شیمیایی دراومده و میدونن جنگ حتمیه که عقب نشستن و خودشون رو مبرا از کمک نظامی به اسد میکنن
http://www.radiofarda.com/content/f9_hashemi_rafsanjani_remarks_chemical_attack_syria_assad_reactions/25094165.html
اینم مدرک صحیتهای رفسنجانی در رادیو فردا
در مورد سخنان منسوب به هاشمی آرزوی من هم این است که درست باشد. زیرا اگر چنین اتفاقی افتاده باشد نشاندهندۀ این است که در موازنۀ قوای بالای حکومت ایران تغییرات بسیار بزرگی رخ داده یا در حال رخ دادن است و این قطعاً بنفع تغییر خواهان و بهبود خواهان خواهد بود. اما خود من این حس را ندارم و گمان نمی کنم که چنین تغییر شگرفی در موازنۀ قوا در حال اتفاق افتادن باشد. لذا مصرم که این سخنان جعلی است.
2- در مورد شهر و شورای شهر تهران من هم بسیار خرسندم از اینکه مسجد جامعی رییس شورا شده و چنین موضوعی را محتمل می دانستم. و اتفاقاً ریاست او بر شورا هم پالس مهمی است که شهرداری به قالیباف خواهد رسید. چون با یک رییس شورا و یک شهردار هر دو با اختلاف یک رأی ادارۀ تهران ممکن نخواهد شد و دودش بچشم پایتخت خواهد رفت. باید منتظر یکشنبه باشیم و ببینیم چه خواهد شد. یا...هو
دلقک عزیز
1. به نظم نوار کاملا واقعی است و نباید تکذیبیه را چندان جدی گرفت.. هاشمی پالس مهمی را به غرب مخابره کرده و در ضمن فضای موجود را شکسته تا تحت چتر حمایتی او بحث در باب تغییر استراتژی ایران در سوریه میسر و عملی شود... چه سود که دیر شده است و مردم سوریه رنده شده اند و پس از اسد ایران تا دهه ها جایی در سوریه نخواهد داشت...
2. در خصوص شهرداری هم از دید سیویل اقدامی کاملا طبیعی است... گروههای سیاسی بنگاههای درآمدزا نیستند و طبیعتا هر دو طرف برای تامین هزینه های کوتاه و بلند مدت خود به شهرداری چشم امید خواهند داشت.. اگر بدت نیاید از یک نظر کنار گذاردن پسر عزیزت از شهرداری از یک جهت خوب است و آن اینکه دامنه پیروزی رفسنجانی و شکست خامنه ای را وسیع تر میکن و بیشتر توی چشم می آورد... کار ما از دودش به چشم پایتخت گذشته است... پس چه باک!
3. راستی باز رفتی سراغ پاکی و خلوص و حیا و غیره و ذلک قالیباف تیمسار! شک نیست که او مدیر کارآمدی و بسیار کارآمدی است اما پاکی را بیخیال... تمام شهر تهران و پروژه هایش دست سپاه است... اگر می خواهی از آنها هم دفاع کنی و بگویی حق شان است البته من یکی دیگر حرفی برای گفتن ندارم ... وگرنه بی عدالتی عظیمی در تهران در جریان است با سود سرشار... خدا برکت بدهد به حضرات!
بخش اول
تيمسار عزيز
علي رغم احترام زيادي كه نسبت به شما و براي نظراتتان قائل هستم در اينمورد با شما موافق نيست كه اين سخنان از آن رفسنجاني نيست. معتقدم كه اين سخنان توسط رفسنجاني و با برنامه اي خاص و حساب شده بيان شده و دلايل اين نظر را نيز ذكر ميكنم كه به دليل طولاني بودن مطلب بالاجبار در چندين بخش خواهد بود.
اين دو هفته كه اخبار ايران را تعقيب ميكردم و اظهار نظر مسولين حاكم بر اين مملكت فلكزده را ميخواندم. از تناقضهاي فاحش در گفتار اين دارودسته واقعا گيج شده بودم. از يكطرف چراغ سبز روحاني به غرب. از طرفي التماس و خواهشهاي ظريف براي شروع مذاكرات. از جانب ديگر چوب حراج زدن زنگنه به ثروتهاي نفتي ايران و در آخر گفته هاي رفسنجاني كه به يكباره ياد جنايتهاي اسد ظلم رفته بر مردم سوريه ميفتد. در جوار همه اينها بي سروصدا بودن نسبي بيت رهبري و سپاه و در كنار اينها احضار مرتب سليماني به شوراي به اصطلاح امنيت ملي و سخنان غيرعلني وي و يا به نوعي سين جيم كردن وي همه و همه از وقوع حوادثي خاص در كشورمان حكايت دارد.
نميتوان اين سخنان را به دور از سير تحولات خاورميانه دانست. به نظر ميرسد كه ائتلافي بزرگ از كشورهاي عرب و آمريكا و فرانسه و انگليس و آلمان و تركيه و...و... در حمله به سوريه در حال شكل گيريست كه هدف آن نه تنها تعيين تكليف در سوريه و لبنان بلكه از بين بردن آن چيزيست كه به هلال شيعه موسوم شده است و جاي بحث آن اينجا نيست.
سران حكومت ايران با درك كاملي از اين مسئله و عواقبي كه ريزش دومينو وار نابودي اسد گريبان حزب الله و عراق را خواهد گرفت و به مرزهاي ايران خواهد رسيد و با شناخت كامل از پيامدهاي تحريم اقتصادي بر كشور و مشكلات فراروي مردم كه صبر و توان را از اينها گرفته است به فكر چاره افتاده اند و تمامي سخنان و مانورهاي جناح روحاني-رفسنجاني ناشي از اين وضع و با هماهنگي كامل با جناحهاي ديگر در حال انجام است بلكه مانع از فروپاشي زجرگونه نظام حاكم بر كشور گردند.
با ادامه تحريم ها و سختر كردن آن كه با سقوط اسد اجتناب ناپذير خواهد بود وضعيت اجتماعي ايران به سويي خواهد رفت كه هرگونه فشار خارجي چه به صورت نظامي و چه به صورت سياسي سبب بروز شورشهاي اجتماعي و فروپاشي قدرت و در نهايت سقوط نظام خواهد بود و با توجه به ريزش شديد هواداران نظام كه حتي به درون بدنه سپاه نيز كشيده شده و مردمي بودن ارتش و ناراضي بودنشان از وضع موجود روند فروپاشي را تسريع خواهد كرد . در اينجاست كه حمايت بازيگران خارجي و پشتيباني آنها از اين نظام ميتواند مانع از فروپاشي آن گردد و اين سياستي است كه تمامي باندهاي حاكم بر سر آن توافق كرده اند.
اينها ميتواند از دلايلي باشد كه نمايه هاي آنرا در سخنان دارودسته رفسنجاني شاهد هستيم و مرا به ياد آخرين روزهاي حكومت صدام مي اندازد.
صدام در پي سخنان بوش مبني بر حمله به عراق پيغامي را از جانب پادشاه اردن براي آمريكا ارسال كرده بود كه آماده واگذاري تمامي قراردادهاي اكتشاف و استخراج نفتي و حتي انحصار فروش نفت عراق به شركتهاي آمريكايي با قيمتي به مراتب كمتر از قيمت جهاني. موافقت با حضور دائم بازرسان غربي در عراق جهت كنترل فعاليتعاي نظامي و از ميان بردن تمامي سلاحها و تسليحات سنگين نظامي و موشكهاي زمين به زمين خود است كه در عمل به اين مطالب توجهي نشد چون استراتژي خاورميانه اي غرب هدف ديگري را دنبال ميكرد.
بخش دوم
صدام در پي سخنان بوش مبني بر حمله به عراق پيغامي را از جانب پادشاه اردن براي آمريكا ارسال كرده بود كه آماده واگذاري تمامي قراردادهاي اكتشاف و استخراج نفتي و حتي انحصار فروش نفت عراق به شركتهاي آمريكايي با قيمتي به مراتب كمتر از قيمت جهاني. موافقت با حضور دائم بازرسان غربي در عراق جهت كنترل فعاليتعاي نظامي و از ميان بردن تمامي سلاحها و تسليحات سنگين نظامي و موشكهاي زمين به زمين خود است كه در عمل به اين مطالب توجهي نشد چون استراتژي خاورميانه اي غرب هدف ديگري را دنبال ميكرد.
حال همين رفتار را در گفتار سران حكومت ايران شاهد هستيم. زنگنه دستور تجديد نظر در قراردادهاي نفتي را داده است و به عبارتي تجديد نظر در قراردادهاي منعقده با چين را و اعلام ميكند كه حاضر به قبول سرمايه گذاري در صنايع نفت و گاز با شرايط سهل هستيم و آماده ايم كه شرايط را به زمان قبل از ملي شدن نفت برگردانيم. معناي عملي اين اظهارنظر اينست كه شركتهاي نفتي خارجي (مقصودشان عمدتا شركتهاي آمريكايي و انگليسي) ميتوانند به استخراج و فروش نفت ايران بپردازند و در قبال آن سهمي را به ايران پرداخت كنند.(قرارداد دارسي).
وزير خارجه شان با هزار ترفند به كشورهاي غربي نويد مذاكرات معتدل ميدهد كه به نوعي به منزله قبول تمامي شرايط غرب و درخواستهاي آنانست كه از طريق فرستاده ها ابلاغ گرديده.
رفسنجاني صحبت از حمله شيميايي اسد به ملت سوريه ميكند كه به منزله آمادگي ايران جهت پذيرش شرايط غرب در سوريه و عدم حمايت از اسد و خروج از سوريه است كه به معناي پذيرش نابود كردن حزب الله و از بين رفتن تمامي سرمايه گذاري هاي انجام شده در لبنان و سپس عراق ميباشد.
تمامي اينها ناشي از درك نظام از شرايط جديد حاكم بر خاورميانه و آگاهي آنها از اين امر است كه زجركش كردن رژيم ايران و نابودي آن در دستور كار بازيگران منطقه است.
طولاني تر شدن تحريمها و وخيم تر شدن شرايط اقتصادي مردم و افزايش بيكاري و نارضايتي گسترده از عملكرد نظام ميتواند شرايط داخلي لازم را براي اين امر فراهم آورد و به همين دليلست كه همگيشان دست به دامن رفسنجاني شدند تا با آوردن روحاني و قبول شرايط غرب براي از بين بردن تمامي آن چيزي كه به نام توان اتمي و موشكي و نظامي در خلال اين سي و چند سال و از سرمايه اين ملت خوش خيال فراهم نموده اند و به حراج گذاشتن تمامي ثروت ايران بتوانند نظر غرب را براي ابقاي آنان جلب كنند.
جواب اين پرسش كه تا چه حد موفق خواهند شد به سياستهاي منطقه اي و جلب نظر تمامي بازيگران بستگي دارد كه لااقل راضي نمودن كشورهاي عرب و اسرائيل نه تنها مشكل بلكه غيرممكن است.
از جانبي حركتهاي ملت ايران در اين بحبوحه ميتواند نقش عمده اي در آينده كشورمان و فرزندانمان داشته باشد. به تصور من فرصت لازم براي ايجاد حكومتي دموكراتيك در آينده اي نزديك برايمان فراهم خواهد شد و اين ما هستيم كه يا ميتوانيم از اين فرصت استفاده كنيم و آينده اي مناسب را براي فرزندانمان ايجاد كنيم و يا به مانند عراق به جنگ حيدري و نعمتي با يكديگر بپردازيم و جهنمي را به نام ايران ايجاد كنيم كه هر گروهي در گوشه اي به دنبال جان مخالفانش هستند.
اگر سخنان هاشمی واقعی باشد که ظاهراً در حال مورد تأیید قرار گرفتن است - با توجه به عدم واکنش هاشمی و سایر قراین موجود - من هم موافقم که محتمل با نوعی توافق پیشینی در بین هیئت حاکمه و عدم مخالفت خامنه ای با آن اتفاق افتاده است. این خبر خیلی خوبی است. البته من آن را تئوری توطئه نمی دانم و تغییر استراتژی همین جمهوری اسلامی را - اگر با کنار رفتن خامنه ای هم همراه باشد نور علا نور خواهد بود - بهتر از فروپاشی اجتماعی بهوای پی ریزی رژیمی جدید و سکولار و دموکراتیک ارزیابی می کنم. زیرا چنان امری بسیار دور از ذهن و واقعیت های سیاسی اجتماعی ایران امروزی است. و هرگونه از هم گسیختن قدرت مرکزی پیامدهای وحشتناکی می تواند برای ایران داشته باشد که مطمئنم یک رژیم سیاسی دموکراتیک حاصل نهایی اش نخواهد بود. پس من هوادار گذار مسالمت آمیز ایران به حکومت اولاً و حکومتی بروزتر و مدرن تز ثانیاً تحت استراتژی جدید هاشمی هستم. و این حتی اگر برای نجات جمهوری اسلامی هم باشد بازهم بهترین و مناسب ترین برای حال حاضر ایران هم است. یا...هو
تيمسار جون من نمي دونم شما چرا صبر نمي كني تا اين جور شايعات يه كم صحت و سقمشون مشخص بشه بعد شما تحليل و تفسير بفرماييد كه بعدش ضايع نشيد حالا يكشنبه كه محسن هاشمي شهردار شد چه خواهيد گفت؟!!!!!
داستان احضار فرمانده سپاه قدس و توضیحات غیر علنی برای یه مشت پیرو پاتال در مجلس خبرگان یکی دیگه از قطعات این پازل غلط کردم نظامه. نظامی که با اشتباه استراتژیک بیش از چهار ساله به خودزنی مشغوله. ترس من از ورود هاشمی به بازی در مقابل لالمونی گرفتن جناح مقابل از برگرداندن بازی به روال قبل هست. والا یک جمهوری اسلامی به قول تو بی خامنه ایی یا حتبی با خامنه ایی ولی بی دخالت در سیاست و نیروی مسلح و اقتصاد شاید خواست همه ملت و تمام دنیا باشه.
آرش
مهندس رضا میرصادقی، مدیر پروژه برج میلاد تهران بود.
او در اثر فشارهای عصبی هنگام احداث این سازه، دچار ناراحتی قلبی شد و هنگامی که زیر نظر پزشک در حال انجام تست ورزش بود، دچار سکته شد و درگذشت. پزشکان برای 5 دقیقه روی قلب میرصادقی کار کردند و حتی کار به جایی کشید که قصد داشتند قفسه سینه او را بشکافند و قلبش را با دست ماساژ دهند، اما در اثر یک معجزه قلب او دوباره تپیدن را از سر گرفت.
رضا میرصادقی از دنیای مرگ به زندگی بازگشت، اما تا مدتها نیمی از بدنش فلج بود. وقتی شرایط جسمانی او بهتر شد، یک روز با دشواری خود را به محل کارش رساند و روی کاناپه دفترش دراز کشید و به رئیس دفترش گفت کارتابلها را بیاورد تا امضا کند.
میرصادقی نگران بود که به خطر غیبتش شهرداری پول پیمانکاران را ندهد و قولهایش عملی نشود و پرداخت حقوق کارگران عقب بیافتد و دچار مشکل شوند.
میرصادقی وقتی برای خرید تجهیزات برج میلاد از خارج کشور با مشکلات تحریم مواجه میشد، برای این که پروژه نخوابد، با ریسک خودش به طور پنهانی خرید را انجام میداد تا کسی متوجه نشود و سپس وقتی خرید با موفقیت انجام میشد و سفارشات به گمرک میرسید، هیئتمدیره را در جریان آن قرار میداد.
زانوی میرصادقی در اثر ایستادن زیاد سر پروژه آسیب دیده بود و درد داشت. اما او با عصای فلزی راه میرفت و میگفت که فرصت بستری شدن در بیمارستان را ندارد. مدتها درد را تحمل کرد تا این که وقتی برج میلاد افتتاح شد، همان شب به بیمارستان رفت و روز بعد تحت عمل جراحی قرار گرفت.
رضا میرصادقی کسی است که برج میلاد را ساخت و حتی جانش را برای این پروژه هزینه کرد، اما وقتی در بیمارستان بستری بود، قالیباف نه حالی از او پرسید و نه هرگز اسمی از میرصادقی شنیدهایم. ظلم فقط این نیست که کسی را تازیانه بزنند یا با اسب روی زمین بکشند. ظلم این است که مدیر موفق یک پروژه بزرگ را نادیده بگیریم و او را «مرده» فرض کنیم.
امثال رضا میرصادقی در این هشت سال کم نبودند که شهرداری تهران آنها را مانند ساندیس مکید و مکید و سپس له کرد و دور انداخت. قالیباف شعار «کرامت انسانی» سر داد و توانست با در اختیار گرفتن فضای رسانهها، مردم را با خود همراه کند.
وقتی میشنوم که او میخواهد باز هم شهردار تهران باشد، از این که روزنامهنگار هستم و باید شاهد این اتفاق باشم، عصبانی میشوم. تعجب میکنم از این که رسانهها در مقابل منفی بودن تست حریق تونل توحید سکوت اختیار کردهاند. اکنون اگر یک اتومبیل دچار آتشسوزی شود، تمام کسانی که داخل تونل هستند خفه میشوند و میمیرند، چون جتفنها به درستی کار نمیکند. نمیتوانم خودم را با کسانی که محمدباقر قالیباف را می پرستند، همشهری بدانم.
با به اشتراک گذاشتن همین چند خط ، شاید بتوانیم کسانی که قالیباف لات لمپن که ابلهانه ادعا میکند همزمان صدها تخصص مختلف دارد را بیدار کنیم
این جناب مهندس میرصادقی را نمی شناسم. اما عجب مرد وطن پرست و از خود گذشته ای است اینطور که شما تعریف کردی و پیاز داغش هم زیاد بود. اما همین مهندس میرصادقی تحت پیمان شهردار قالیباف چنین جانفشانی کرده است. البته خبری از بیمارستان و رفتن نرفتن قالیباف ندارم. اما خوب شد شما این ایراد را از قالیباف گرفتی و کار من راحت شد در بیان مقصودم که دیگران فکر می کنند من از قالیباف بدون منطق و عاشقانه و بی نقص و عیب دفاع می کنم.
من می گویم قالیباف مدیر بالاتر از خوب جمهوری اسلامی است و بطور نسبی سگش شرف دارد برای همۀ دشمنان آگاهش و مخالفان عوام شعار زده اش و نخبگان منتقد انتزاعی و نظری اش. حالا شما می گویی شاهد بوده ای که بی معرفتی کرده و به عیادت میرصادقی مدیر بهترین پروژه اش نرفته - منظورت که غیر از عیادت نیست چون کسی مثل میرصادقی که نیاز درمانی و مادی ندارد - من با پذیرش حرف غیر مستند شما عرض می کنم که فکرش را بکن روزی بیاید و در ایران همۀ مدیران و مسئولان تنها نقطه ضعف شان این باشد که معرفت رفتن بعیادت یکی از مدیران شان را نداشته باشند. چه شود. ایران از گلستان هم بهتر می شود. یا...هو
حسین جان 60 توصیه ات خوب است اما اشکالش این است که شما دیگر آنموقع برای خواندن تحلیل من بوبلاگ من نمی آیی. درست است!
خواننده ای هم که به رفتن سلیمانی بخبرگان اشاره کرده باید بگویم که تا جایی که نظرم هست این برنامه قبل از واقعۀ اخیر اعلام شده بود که سلیمانی گزارش دهدندۀ این نشست پیر و پاتال ها خواهد بود. و ارتباط وثیقی با شرایط جدید منطقه ندارد. البته قطعاً شایط جدید هم جزو برنامه خواهد آمد منظورم به دعوت اولیت بود. یا...هو
تاييد اظهارات هاشمي رفسنجاني عليه سوريه
علي مطهري در پاسخ به سؤالي درباره اظهارات اخير منتسب به آيتالله هاشمي رفسنجاني درباره سوريه که از سوي مجمع تشخيص مصلحت نظام تکذيب شده است، گفت: من فيلم آن سخنراني را ديدم و قاعدتا فيلمش نميتواند ساختگي باشد البته هاشمي آن حرفها را زده و نظر وي نيز همين است.
اين نماينده مردم در خانه ملت با بيان اينکه شايد هاشمي به دنبال باز کردن راههاي جديدي است، تصريح کرد: شايد آقاي هاشمي مصلحت کشور را در اين ميبيند اما در مجموع بايد از وي توضيح بخواهد تا نظرش را به صورت صريح اعلام کند.
مطهري در همين زمينه گفت: برخي گفتهاند که سخنان آقاي هاشمي نوعي همکاري با آمريکاست در حالي که اصلا اينگونه نيست زيرا آقاي هاشمي آمريکا را محکوم ميکند؛ شايد نظر آقاي هاشمي اين بوده که اگر دولت سوريه بمباران شيميايي کرده باشد، ما اين اقدامات را محکوم ميکنيم اما دست از حمايت از سوريه برنخواهيم داشت.
وي با بيان اينکه سخنان هاشمي به معني تائيد حمله نظامي آمريکا به سوريه نيست، تصريح کرد: البته بايد آقاي هاشمي درباره سخنانش توضيح دهد زيرا ممکن است وي اخبار و اسنادي در دست داشته باشد که به اين نتيجه رسيده باشد که دولت سوريه حمله شيميايي انجام داده است.
مطهري با اشاره به اينکه سخنان هاشمي به معني تائيد حمله نظامي به سوريه نيست، خاطرنشان کرد: جمهوري اسلامي ايران از سوريه حمايت ميکند اما اگر فرضا حمله شيميايي صورت گرفته باشد آن را محکوم خواهيم کرد و قاعدتا موضع آقاي هاشمي همين مسائل است.
وي گفت: تا زماني که اکثريت مردم سوريه از حکومت آنجا حمايت ميکنند ما هم از آنها حمايت ميکنيم؛حمايت از سوريه براي ايران مهم است زيرا آنها محور مقاومت هستند و در صورت از بين رفتن آنها حزبالله نيز ديگر کارايي نخواهد داشت.
اين نماينده مردم در خانه ملت افزود: دولت سوريه بايد اصلاحات لازم را انجام دهد و اگر از همان ابتدا هم در واکنش به اعتراضات بخشي از مردم خشونت به خرج نميداد ما به نقطه فعلي نميرسيديم اما در مجموع دولت بشار اسد را مورد قبول اکثريت مردم ميدانيم لذا از آنها حمايت ميکنيم.
جناب تیمسار
نظرتان نسبت به گفته های امروز پوتین چیست ؟ آیا اسد رفتنی است ؟ . با سپاس
ارسال یک نظر