۱۳۹۲ مهر ۵, جمعه

امشب نوبت جشن جامعۀ مدنی و مدرن ایران بود. مرسی آقای رییس جمهور؛ دوستت داریم آقای ظریف!



 این مطلب را فقط با همین تیتر می خواستم منتشر کنم که پست قبلی مورد علاقۀ متحجرین را حذف کرده باشم. زیرا بغیر از غرور و خوشحالی و زیبایی چیزی برای گفتن و تحلیل کردن نمانده در مقابل هورای جهان به احترام ایران و ایرانی. هورایی که کلمات شمردۀ رییس جمهور روحانی و دست های مصمم وزیر خارجه ظریف به ارمغان آوردند. دیدن صحنه هایی که دل هر عقل ایرانی را مسحور و چشم هر غریبه ای را کور می کند گویاتر و شفاف تر از آن بود و است که نیاز به تحلیل و تفسیر داشته باشد. فقط برای خوانندگانی که در جریان مستقیم اتفاقات امروز نیویورک نبودند بگویم که دکتر روحانی در شورای روابط خارجی امریکا و دکتر ظریف دست در دست جان کری در جلسه با وزرای خارجۀ 1+5 چون دو سیاستمدار مدرن درخشیدند و روحانی مخاطبان فرهیخته اش را با حوصله و ظریف همتایان غربی اش را با مهارتی صادق به تعریف و تمجید واداشتند. امیدوارم که فیروز آبادی و حداد عادل و حسین شریعتمداری و همۀ هموطنان متحجر و ضد مدرنم هم از موفقیت امشب دولت ایران مثل سخنرانی دکتر روحانی در مجمع عمومی استقبال کنند و نشان بدهند که آنان نیز به انتخاب ملت احترام می گذارند. یا...هو

پی نوشت در ساعت 22:30 بوقت تهران جمعه:
عالی است تماس تلفنی پرزیدنت اوباما و روحانی. داریم می رویم بسوی طلوع زندگی در ایران و شادی دارد این هوا! خدایا دستمان بدامنت!

۲۱ نظر:

ناشناس گفت...

اینایی که گفتی آدم بشو نیستن. در واقع روحانی با عدم ملاقات با اوباما و گرفتن تعریف و تمجید از تندروها، دست اونا رو برای انتقاد از سخنان امشب و دیدار ظریف بست و اونا رو دور زد. روحانی امروز ضمن تایید هولوکاست، گفت که از تصمیم فلسطینیان حمایت میکنه.

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه.

Dalghak.Irani گفت...

این کامنت را در بالاترین گذاشتم. مفید است که خوانندگان وبلاگ هم یکبار دیگر توجه کنند به منطق موضع گیری های له و علیه من نسبت به هر سیاستمداری:

کار من بعنوان عضوی لیبرال از جامعۀ ایران رصد کردن و فیدبک "خوشم آمد بدم آمد" است. اگر کلام و لحن ایدئولوژیک باشد مخالفت و اگر ادبیات و گویش لیبرال باشد موافقت می کنم. کاری هم به گذشته و آینده ندارم. یا...هو

ناشناس گفت...

بايد بگويي رهبر معظم متشكريم ! هيچ كس بدون أجازه أيشان حق ندارد آب بخورد . البته جاي شكرش باقيه كه يكم رهبر عاقل شده البته اگه اين عقلانيت آدامه داشته باشه !!

سه چرخه گفت...

مرسی دلقک، دلایل برای خوشحالی در این هفته بسیار بودند و هستند. ملت ایران از بدو انتخاب روحانی کارش رو انجام داده بود. ما اینجا فقط به امید گل های بیشتر از جا نیم خیز میشدیم و بعد که ضایع میشدیم دوستان هی آتو میگرفتند که بیا بریم شطرنج بازی کنیم کوچولو. ولی در هر صورت ملت ایران برنده است، چون سه ماه پیش که وقتش بود به صحنه بیاید و در خارج از خانه رأیش را به صندوق بیاندازد، آمد و ننشست در خانه اش و شطرنج بازی کند آقای ناشناسی که کاسپاروفِ جمع ما باشی!!!

ناشناس گفت...

شما خیلی دم دمی مزاج هستی. خیلی سریع موضع گیری می کنی و خیلی سریع هم سرت به سنگ می خورد و خیلی سریع هم ناراحت می شوی. این مذاکرات اتمی که شما با یک عکس خوشحال می شوی حالاحالا ادامه دارد. بیخود با احساسات مردم بازی نکن. بر خلاف انکه تصور می کنی توافق هسته ای به معنای پیروزی مردم ایران نیست. همانگونه که عدم توافق . این بازی بسیار پیچیده ای است و نتیجه گیری بسیار زود است.

ناشناس گفت...

چه جشنی دلقک جان؟ اینکه یکنفر محلل ندانم کاری های یکی دیگر شده است جشن من و شماست؟ جشن من و شما آن روزی است که زندانیان سیاسی آزاد شوند و نهادهای دموکراتیک در کشور پا بگیرند. حالا شما خوشحالی که حقو ق عقب افتاده حزب الله لبنان و بشار اسد با رفع تحریم ها بموقع پرداخت خواهد شد؟ ببینم اولین کشتی نفت ایران که فروش رفت فکر می کنی به مردم ایران اختصاص دارد؟

تبریزی گفت...

دلقک عزیز بنظر من شوک منفی روحانی هم بازخور داخلی دارد هم خارجی یعنی هم دهان متحجرین داخلی را بست وهم به امریکای ها فهماند که پنچشنبه اخرین فرصت است وگرنه مرغ از قفس میپرد واین مرغ هم به این راحتیها بله نمیگوید.
اما قبلا نوشته بودم کلید اصلی روحانی سوریه وعراق است اما در این چند روز خبری از ان نبود .روسها مثل این که این لقمه را میخواهند خودشان بخورند.اما چیزهای جالب ۱-روحانی از واژگان صهیونیست واشغالگر وداستانهای احمدی نزادی استفاده نکرد
۲-روحانی مثل من اینگلیسی بلد نیست خوب میدانید که زبان مکالمه یک چیز است زبان حقوق وقضا در اینگلیسی چیز دیگری است یعنی براحتی نیمی از نیتوهای امریکای نمیتوانند معنی یک متن حقوقی را بفهمند حالا چگونه او توانسته لغات قلمبه حقوقی را بخواند ولی حداقل ۱ثانیه مکث کرد تا لغت ساده پیس را بگوید دلقک جان برس به این مشکل .
۳-ظریفترین جمله ظریف هم این بود که گفت اسراییل تنها ماند.
۴-نامه بر علیه اژانس هسته ای هم نکته جالبی بود که فکر کنم احمدی نژاد ان را تنظیم کرده .

ناشناس گفت...

جناب سرهنگ، شما هم که مثل ج.ا. شل کن سفت کنش کردید. یه چیزایی مینویسید، اگه درست در اومد دادو هوار راه میندازید که "دیدی گفتم؟" اگه درست در نیومد هم میگید کار من "خوشم آمد بدم آمد"نوشتن است. ما که تا حالا یه خط راست تو شما ندیدیم.

پری گفت...

حالا این وسط مخ من گیر کرده که چه میشد خود ظریف رییس جمهور بود؟ هم باسواد تر است هم خوش خنده تر و هم فهمیده تر و مدرن تر ومهمتر از همه اینکه آخوند هم نیست. چهار سال دیگر امیدوارم ظریف رییس باشد و روحانی هم برود دنبال شغل اصلی اش ومرا هدایت کند به راه راست .نخندید به عکس نگاه کنید !

ناشناس گفت...

خدا بده برکت، خوشحال نباشیم چیکار کنیم: ۳۵ سال درد زایمان برای تولد نوزاد ناقص الخلقه‌ای بنام انقلاب

ناشناس گفت...

چقدر صبر و تا كي شكيبايى؟
مگه سهم من و ما و نسل ما از زندگى و "بودن" چقدر ميتونه باشه كه براى فرداها هزينه بكنيم و گول بخوريم و به فرداها تبعيد بشيم...؟

دوره گرد گفت...

بسیار عالی بود... نباید وقایع را جداگانه نگاه کرد... هر دو شب اجزای عملکردی واحد بودند که باید برای آن به تیم حرفه ای روحانی آفرین گفت...
راستی دلقک عزیز و رفقا، در گوشه ای بساط کوچکی راه انداختم که اگر دوست داشتید سر بزنید به آن گهگاهی... هرچند ما درس پس می دهیم در محضر دلقک :
http://2r-gard.blogspot.com

سه چرخه گفت...

خیلی این سردرگمی خوانندگان از شل کن سفت کن و دم دمی مزاجی دلقک جالب است، خب یعنی وقتی ظریف و کری اینطور در تمام طول مدت حضور عکاسان خندان بودند ما نباید بخندیم؟ در ثانی در نظر نمی گیرند دوستان که ما اینجا در این مدت صرفا پای تماشای صحنه نشسته ایم و بیشتر شخصا به تخمه خوردن و لذت بردن از بازی علاقه دارم تا اینکه حین مسابقه تحلیل کنم که مربی تو رختکن به بچه ها چی گفته. بعدش وقت هست برای تحلیل. و سوم اینکه، ما به بازیکن های تیم هم اعتماد داریم که دنبال منافع امروز مردم هستند، نه مانند جلیلی دنبال هژمونی قدرت نظام و ظرفیت های "احتمالا میتواند آزاد شود" در جمهوری اسلامی در 100 سال دیگر. بابا یک مقدار جایگاهمون را بشناسیم همین الان اگر مطلع شویم که در سازمان ملل بمب گذاری شده است عمرا نتوانیم جلویش را بگیریم. حالا چه ارزشی دارد راجب تصمیماتی که خود ظریف و روحانی احتمالا در طول یک روز چند بار عوضش میکنند تحلیل ارائه دهیم. باز هم می گویم کار اصولی و غیر دم دمی مزاجی و در یک خط راست را باید دم انتخابات میکردیم و می کرد دلقک که انجام داد، وقتی جلیلی رئیس جمهورت می شد شما هزار بار هم شطرنج باز قهار و نقشه خان تا 20 حرکت بعد، چه فایده؟ در مورد روحانی نیز وضع به همین منوال است، خط مشی کلی این فرد که نزدیک به رفسنجانی است مشخص است، و نظرات و جهان بینی رفسنجانی نیز در رابطه با امریکا مشخص است در همین چند روز هم حتی باز. ما آخر نمیدانیم که در توالت های سازمان ملل اینها چه تصمیم هایی میگرند برای خودشان در این مدت کوتاه، فقط وقتی گل زدند باید خوشحالی کنیم. نظر من این است، و شما اگر تحلیلی جامع دارید ارائه دهید.

و دقیقا مرسی دلقک که باز به این واژه کلیدی و مهم که محور تمام پیشرفت ها و مطمئن هستم شادی هایت است اشاره کردی و به یادمان آوردی: "جامعه مدنی". ما باید فقط و فقط به پیشرفت جامعه مدنی و جای تنفس بیشتر برای آن فکر کنیم، میخواهد انتخاب خود روحانی یک نقشه باشد، می خواهد کل جریان خاتمی عزیز سوپاپ اطمینان بوده باشد، اینکه آزادی زندانیان برای صرفا مذاکرات باشد، میخواهد این قدرت مردم که خواستشان مذاکره با امریکاست در خنده های ظریف کنار کری نمایان شود و یا هزار "یا" دیگر، من به شکل احمقانه ای در مورد جامعه مدنی سرم پایین است و فقط و فقط به دو قدم جلوی پایم فکر میکنم، چون مطمئن هستم این دو قدم را که جلو آمدیم عقب نمی رویم.
در نهایت خوشحالم که دلقک نیز هیچ پیشگویی ای از استراتژی روحانی و تیمش نکرده، چون ما به آنها اعتماد داریم، و اصولا تحلیل بلند مدت راجب تصمیمات فی البداهه آقایان ظریف و روحانی کمی از شأن تحلیل گری شما کم می کند. فقط وقتی تک به تک را خراب میکنند باید یک آهی از ته دل بکشیم. همین.

زنده باشید، همگی.

ناشناس گفت...

یک سوم قرن زمان لازم بود تا این بچه مذهبی ها حکومت کنند و یاد بگیرند که لبخند بزنند احتمالا نیم قرن فاصله داریم تا مثل آدم کراوات بزنند و دست زنشان را بگیرند و با دنیا گفتگو کنند.

Dalghak.Irani گفت...

دوستان
الان از نزد پزشکم برگشته ام. رفته بوم برای زدن واکسن آنفولانزا. من از ایران که آمدم یک اپسیلن فشار خون داشتم. دکترم بالا پائینم کرد و فشارم را گرفت و وزنم را کنترل کرد و هرچه علایم "در چه وضعی هستم" را که لازم بود چک کرد و آخر سر با کمی شگفتی هم گفت که : تو چکار می کنی که در چهار سال گذشته نه فشارت بالارفته و نه وزنت کم و زیاد شده و نه هیچ تغییری در فاکتورهای اصلی سلامتت تغییر منفی کرده است" بعد هم خندید و گفت چه عالی!

این را گفتم که بدوستان اطمینان بدهم که من در کمیت ها هم هیچ تغییری نکرده ام تا چه رسد به اندیشه و کیفیت ها. بنابراین مطلقاً نه قیقاج رفته ام و نه خواهم رفت و نه کمترین بالا و پائین و گیجی در نوشته هایم را تشخیص می دهم. ماجرا بسادگی این است که:

دنیا در دو بخش کاملاً مجزا از هم و در تقابل با هم تقسیم شده است:

بخش اول خدا است و ایدئولوژی است و جبر است و سرنوشت است و انقلاب است و آرمان است و عدالت است و سیاه و سفید است و جماعت است و اخلاق است و نفع گروه است و تمام دیگر مفاهیمی که در این ردیف می گنجند که در نهایت و همراهش مرگ است و اهمیت آن.

بخش دو اما انسان است و لیبرالیسم است و اختیار است و حکومت است و خاکستری است و رقابت است و واقعیت است و لذت است و انسانیت است و نفع فرد است و همۀ دیگر مفاهیمی که به این صفات برشمرده ام تعلق دارند. که در نهایت و همراهش زندگی است و اهمیتی که دارد.

ارزش های بخش اول همه در خارج از انسان قرار دارند و انسان مجبور است تحت هدایت و رهبری یک ابر انسانی که آن ارزش ها را نمایندگی می کند هدایت و با دست یافتن به ان ها خوشبخت بمیرد.

ارزش های دستۀ دوم همه درونی و ذاتی انسان هستند و بدون اینکه نیاز به هدایت و کسب آنان از بیرون داشته باشد خودش به اختیار آن ها را انجام می دهد تا با دست یافتن به آن ها خوشبخت زندگی کند.

من در گروه دوم قرار دارم و شامه ام بسیار تیز است که هر سیاستمداری را از صافی فاکتورهای ارزش های نشان داده اش و یا ادعا کرده اش و یا شعار داده اش شناسایی کنم و هر انسانی را در هنگامی که به ارزش های دستۀ دوم منطبق یا نزدیک است تأیید و حلوا حلوا کنم و هر انسانی - حتی همان انسان قبلی - را که در ارزش های دستۀ اول گیرافتاده است را تکذیب و بی آبرو کنم.

این ثابت ترین و تنها ترین معیار من از روز اول بوده و حتی همان یک اپسیلون فشار خون از تهران آورده ام را هم در آن راه نداده ام. اگر هر کدام از شما توانستید یک نمونه تأیید از ارزش های اولی و یا یک نمونه تکذیب از ارزش های دومی مثال بیاورید که من در هزاران صفحه نوشته هایم چه در پست ها و چه در کامنت ها رعایت نکرده ام من هم قبول می کنم که ثبات رفتار و عقیده و داوری نداشته ام و تسلیم می شوم.

البته تیترها را خودم بقصد رادیکال می زنم که موجی باشند و خواننده را اذیت کنم در حساس کردن "مزخرف می گوید" و وادار به خواندن کردن. اگر در عالم بیرون بخواهید یک متضاد کاملی برای خودم نشان دهم او حسین شریعتمداری کیهان است که دقیقاً و بطور خستگی ناپذیری معتقد به ارزش های دستۀ اول است و تا کنون من از ایشان خلافی در جهت تفکر ایدئولوژیک و خدایی اش ندیده ام. یا...هو

سه چرخه گفت...

مرسی از خبر خوبت دلقک عزیز در مورد سلامتیت، ما که شمای حقیقی را نمیشناسیم، از دکتر که گفتید چرتمان ریخت گفتیم وبلاگ دوباره تعطیل شد :-) (البته بیشتر نگران خودت بودم تیمسار به خدا)

از لندن برویم به نیویورک:
واااای، خیلی دراماتیک و خنده دار شده، مثل عاشق و معشوقی که به هم نرسیدند، دل اوباما طاقت نیاورد و آخر سر تلفن حسن رو از جان گرفت و بببببله. ببینید دوستان چقدر دلایل برای خوشحالی ما ساده لوحان زیاد هست و هی به خوشحالی ما خرده میگیرید، بذارید کمی خوش باشیم بابا بعد از چهار سال و سه ماه. ما هم انسانیم به خدا.

تبریزی گفت...

دلقک جان خدا سریعا شفا بدهد هم از نظر جانی وهم از نظر روانی !
مذاکره تلفنی دو رییس جمهور آن هم بعد از مذاکره خصوصی کری با ظریف بسیار با ارزش می باشد قبلا گفتم سنگین عمل کردن روحانی باعث با لا بردن کلاس ایشان است وواقعا سیاست مدار است ما دنبال یک دستدادن معمولی داشتیم خودکشی میکردیم میخواستیم دم واشروم(موال)دوطرف یک مذاکره در حد چاق سلامتی بکنند ولی الان کار از پیغام وپسغام گذشته ویارو تلفنی گپ میزند .فکر کنم فردا دلار 500تومانی ارزان شود ومردم امریکا برند در صرافی ها ریال بخرند مبارک باد برتمام ایرانیان وبلند بگیم خدایا متچکریم .

ناشناس گفت...

بعد از عمری سیاست زدگی همیشه ثابت شده که سیاست مدار جماعت را نباید بحال خود رها کرد. حتی موقعی که خوابی باید با یک پلک باز مراقب او باشی! از ابتدای انقلاب شاهد بودم که برد با کسی بود که بدبین بود و باخت مال کسی بود که خوشبین بود! در موقع خریدماشین هم همیطور است. اگر با دید بدبینی به بازار بروی بزودی یک ماشین مقبول می خری . ولی اگر با دید خوشبینی رفتی می بینی که قورباغه روغن سوزی دار را جای بنز بهت فروختند

ناشناس گفت...

دلقك عزيز، هميشه سلامت و تندرست باشيد، تنها مى خواستم بگم دليل اينكه ارادت به شما دارم همين است كه ثابت قدم در گروه دوم بوده ايد و بر خلاف خيليها بين دو گروه زيك زاك حركت نمى كنيد.
خوشبختانه گويا روحانى تصميم گرفته كه تا فرش قرمز اوباما جمع نشده بر روى آن قدم بگذارد. همين الان كه رانندگى مى كردم در خبر كانال راديوئى محلى اين خبر را به عنوان اتفاقى كه در ٣٥ سال اخير سابقه نداشته اعلام كرد و اين كانال معمولا ترافيك و اخبار محلى را اعلام مى كند و اين نشاندهنده ميزان اهميت اين خبر و آماده سازى افكار عمومى است. به نظر مى رسد پشت خنده هاى ديروز ظريف و كرى قول و قرارهايى است كه يكروز بعد دو رييس جمهور تلفنى خوش و بش مى كنند.
ارادتمند ، افشين قديم

ناشناس گفت...

جوجه رو آخر پاییز میشمرند ....

این سرعت و این استقبال از جمهوری اسلامی توسط غرب ، بهایی دارد بسیار گران برای این ملت در حصر ...

Dalghak.Irani گفت...

تبریزی عزیز.
قبلاً هر چه گفتی خیلی هم خوب کردی گفتی و بعداً هم بگو. اما پیشقدم شدن اوباما چه در اظهار تمایل به دیدار و چه در تماس تلفنی ربطی به سنگینی روحانی و سبکی دیگری ندارد. این فقط نشانۀ این است که طرف امریکایی مدرن و با اعتماد بنفس و بدون آقابالاسر است و حرف و حدیث های خاله زنکی تهران و کیهان را ندارد ضمن اینکه او می داند که روحانی همۀ این ها را دارد و محظورات او را در نظر می گیرد و می خواهد با تقویت او در مقابل تندروان ایرانی از پنجرۀ بوجود آمده مراقبت نماید تا مشکلات حل شود و او هم پز سیاستش را بدهد و مردم امریکا را راضی کند. آن احتیاط روحانی هم حرکت درستی نبود و خوشبختانه با بازخورد منفی که از جامعه و نخبگان گرفت تصحیح شد - چه خودش قصد اولیه اش هم همین بود یا نه - و اینک روحانی با تاریخ ورق خورده به ایران برمی گردد و این مهم است. یا...هو